Research@kayhan.ir در اين كنفرانس، يوسفى اشكورى از به سر آمدن عمر
استبدادگران در ايران سخن گفت و در واكنش به ضد انقلابيون سكولارى كه او را به سبب
ملبس بودن به لباس روحانيت هو مىكردند گفت كه در داخل ايران قربانى خشونت است و از
مبارزان براى آزادى و دموكراسى (ضد انقلابيون) در خارج از كشور رفتار دموكراتيك را
توقع دارد. در بخشهايى از اين كنفرانس، ضد انقلابيون سكولار مخالفت خود را از
طريق رقاصى يك زن و عريان شدن يك مرد ابراز كردند، امّا سخنرانان اصلاحطلب بىتوجه
به آنچه در سالن كنفرانس مىگذرد و بدون هرگونه اعتراض به سخنرانى خود ادامه دادند!
پخش رسانهاى قسمتهايى از اين كنفرانس كه در راستاى روشنگرى مردم از چهرههاى
برانداز داخل و خارج بود، واكنشهايى را به دنبال داشت. در شرايطى كه بسيارى مراجع
تقليد، علما و طلّاب و شخصيتها و گروههاى سياسى با انتشار بيانيه و اتخاذ مواضع،
انزجار خود را از كنفرانس ننگين برلين اعلام كرده بودند و آن را دهنكجى به اسلام و
انقلاب322 دانسته بودند، اصلاحطلبان به جاى تقبيح آن كارها و نقش شركتكنندگان در
آن كنفرانس ـ در فرار رو به جلو ـ انعكاس تصاويرى از كنفرانس رقتبار و ذلتبار323
برلين توسط رسانه ملى را اشاعه فساد ارزيابى كردند! همچنين حسينعلى منتظرى كه در
مواقع ضرورت از اصلاحطلبان حمايت مىكرد، در پاسخ به استفتايى درباره پخش فيلم
كنفرانس برلين از صدا و سيما گفته بود : «نمايش عمومى اين قبيل صحنهها در
تلويزيون از مصاديق بارز اشاعه فحشا مىباشد و شرعآ حرام است و واضح است كه انگيزه
سياسى در كار است».324 سيد محمد خاتمى نيز چهار روز پس از پخش قسمتهايى از
كنفرانس سبزهاى آلمان در جمع كاركنان وزارت علوم، تحقيقات و فناورى همان سخنان
منتظرى را درباره پخش فيلم به شكل ديگرى تكرار كرد : «چه چيزى موجب شده است كه
مسأله به اين صورت و براى تحريك احساسات مردم مطرح شود . . . بنده كه الحمدلله موفق
به ديدن كل و جزء جريان كنفرانس برلين نشدم، ولى شنيدم بعضى شركتكنندهها حرفهاى
خوب و معقول زدهاند. آيا بناست تمامى كنفرانسها و سمينارهايى را كه از آغاز انقلاب
تا كنون در خارج برگزار شده از آرشيو بيرون بكشند و نشان دهند؟».325 احزاب دوم
خردادى نيز در اين راستا ضمن حمايت تلويحى از شركتكنندگان كنفرانس برلين، صدا و
سيما را بشدّت محكوم كردند. مجمع روحانيون مبارز نيز همانند هميشه صدا و سيما را به
حمايت از جناحى خاص متهم كرد و در بيانيه خود آورد: «كنفرانس برلين كه اين روزها از
سوى دستگاه تبليغاتى صدا و سيما به صورت بزرگترين فاجعه تاريخ انقلاب معرفى مىشود
و با سرمايهگذارى كلان و استفاده از شگردهاى تبليغاتى فضاى عمومى جامعه را به خود
مشغول كرده و با تحريك احساسات مردم، امنيت ملى را مخدوش نموده، از ابعاد مختلفى
قابل بررسى است».326 در ادامه بيانيه مجمع روحانيون مبارز به رغم حمايت بسيارى
از تشكلهاى انقلابى از صدا و سيما آمده است: «چگونگى برخورد صدا و سيما با اين
ماجرا بسيار قابل تأمل و سؤالانگيز است. چرا كه به جاى پخش متن كامل سخنرانيهاى
مدعوين اقدام به پخش گزينشى و مونتاژ شده و تصاوير مستهجن و خلاف عفت عمومى
نمود».327 مجمع روحانيون مبارز با حمله به صدا و سيما، ضمن توجيه سوت و كف زدن
تعدادى از هواداران سيد محمد خاتمى در شب شهادتامام زينالعابدين (ع) به بهانه
اوّلين سالگرد دوم خرداد، افزود: «جاى شگفتى است كه صدا و سيما و گروههاى همسو، سوت
و كف زدن چند جوان در سالگرد دوم خرداد در دانشگاه تهران را اهانت به امامت تلقى و
بيش از يك سال با استفاده از تريبونهاى مختلف به محكوم كردن آن پرداختند و در حوزه
علميه قم راهپيمايى به راه انداختند، چگونه امروز در قبال رقص و پايكوبى در ايام
شهادت امام سجاد (ع) به توجيه فقهى آن پرداختند».328 در اين ميان، باز
موضعگيرى مقام معظّم رهبرى درباره موضوع نشان ديگرى از عمق فاصله مجمع روحانيون
مبارز با ولايت فقيه زمان داشت. حضرت آيتالله خامنهاى در ديدار با چند تن از سران
جبهه اصلاحات درباره اهداف پنهان كنفرانس برلين اظهار داشتند : «برگزاركنندگان و
جناحهاى مخالف نظام در خارج، در صدد بودند كنفرانس را به جلسه محاكمه انقلاب و نظام
اسلامى تبديل كنند و با تبليغ ناكارآمدى نظام اسلامى از زبان دعوتشدگان داخلى، از
زبان ضد انقلاب هم اينگونه تبليغ كنند كه اصلاحات اساسى تنها با حذف اسلام، ولايت
فقيه، شوراى نگهبان و حدود اسلامى يا كلا نوشتن قانون اساسى جديد امكانپذير است كه
خداوند اين نقشه را برهم زد».329
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 322- حضرت آيتالله نورى همدانى
در يك سخنرانى، كنفرانس برلين را دهنكجى به اسلام و انقلاب دانستند. 323- حضرت
آيتالله جوادى آملى در اظهاراتى كنفرانس برلين را رقتبار و ذلتبار و فاقداستدلال
دانستند. 324- سوداى سكولاريسم، ص 225. 325- همان، ص 226. 326- روزنامه
بيان، به تاريخ 6/2/1379. 327- همان. 328- همان. 329- سوداى سكولاريسم، صص
227 و 228. پاورقی
|