(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


دوشنبه 25 آذر 1392 - شماره 20666

دفاع خاتمی از کنفرانس برلین
روایتی مستند از دخالت‌ها و جنایات‌ آمریکا در ایران 1392-1332
برنامه‌ريزي برای کودتاي 28 مرداد
   


Research@kayhan.ir
در اين كنفرانس، يوسفى اشكورى از به سر آمدن عمر استبدادگران در ايران سخن گفت و در واكنش به ضد انقلابيون سكولارى كه او را به سبب ملبس بودن به لباس روحانيت هو مى‌كردند گفت كه در داخل ايران قربانى خشونت است و از مبارزان براى آزادى و دموكراسى (ضد انقلابيون) در خارج از كشور رفتار دموكراتيك را توقع دارد.
در بخشهايى از اين كنفرانس، ضد انقلابيون سكولار مخالفت خود را از طريق رقاصى يك زن و عريان شدن يك مرد ابراز كردند، امّا سخنرانان اصلاح‌طلب بى‌توجه به آنچه در سالن كنفرانس مى‌گذرد و بدون هرگونه اعتراض به سخنرانى خود ادامه دادند!
پخش رسانه‌اى قسمتهايى از اين كنفرانس كه در راستاى روشنگرى مردم از چهره‌هاى برانداز داخل و خارج بود، واكنشهايى را به دنبال داشت. در شرايطى كه بسيارى مراجع تقليد، علما و طلّاب و شخصيتها و گروههاى سياسى با انتشار بيانيه و اتخاذ مواضع، انزجار خود را از كنفرانس ننگين برلين اعلام كرده بودند و آن را دهن‌كجى به اسلام و انقلاب322 دانسته بودند، اصلاح‌طلبان به جاى تقبيح آن كارها و نقش شركت‌كنندگان در آن كنفرانس ـ در فرار رو به جلو ـ انعكاس تصاويرى از كنفرانس رقت‌بار و ذلت‌بار323 برلين توسط رسانه ملى را اشاعه فساد ارزيابى كردند! همچنين حسينعلى منتظرى كه در مواقع ضرورت از اصلاح‌طلبان حمايت مى‌كرد، در پاسخ به استفتايى درباره پخش فيلم كنفرانس برلين از صدا و سيما گفته بود :
«نمايش عمومى اين قبيل صحنه‌ها در تلويزيون از مصاديق بارز اشاعه فحشا مى‌باشد و شرعآ حرام است و واضح است كه انگيزه سياسى در كار است».324
سيد محمد خاتمى نيز چهار روز پس از پخش قسمتهايى از كنفرانس سبزهاى آلمان در جمع كاركنان وزارت علوم، تحقيقات و فناورى همان سخنان منتظرى را درباره پخش فيلم به شكل ديگرى تكرار كرد :
«چه چيزى موجب شده است كه مسأله به اين صورت و براى تحريك احساسات مردم مطرح شود . . . بنده كه الحمدلله موفق به ديدن كل و جزء جريان كنفرانس برلين نشدم، ولى شنيدم بعضى شركت‌كننده‌ها حرفهاى خوب و معقول زده‌اند. آيا بناست تمامى كنفرانسها و سمينارهايى را كه از آغاز انقلاب تا كنون در خارج برگزار شده از آرشيو بيرون بكشند و نشان دهند؟».325
احزاب دوم خردادى نيز در اين راستا ضمن حمايت تلويحى از شركت‌كنندگان كنفرانس برلين، صدا و سيما را بشدّت محكوم كردند. مجمع روحانيون مبارز نيز همانند هميشه صدا و سيما را به حمايت از جناحى خاص متهم كرد و در بيانيه خود آورد: «كنفرانس برلين كه اين روزها از سوى دستگاه تبليغاتى صدا و سيما به صورت بزرگ‌ترين فاجعه تاريخ انقلاب معرفى مى‌شود و با سرمايه‌گذارى كلان و استفاده از شگردهاى تبليغاتى فضاى عمومى جامعه را به خود مشغول كرده و با تحريك احساسات مردم، امنيت ملى را مخدوش نموده، از ابعاد مختلفى قابل بررسى است».326 در ادامه بيانيه مجمع روحانيون مبارز به رغم حمايت
بسيارى از تشكلهاى انقلابى از صدا و سيما آمده است: «چگونگى برخورد صدا و سيما با اين ماجرا بسيار قابل تأمل و سؤال‌انگيز است. چرا كه به جاى پخش متن كامل سخنرانيهاى مدعوين اقدام به پخش گزينشى و مونتاژ شده و تصاوير مستهجن و خلاف عفت عمومى نمود».327
مجمع روحانيون مبارز با حمله به صدا و سيما، ضمن توجيه سوت و كف زدن تعدادى از هواداران سيد محمد خاتمى در شب شهادت‌امام زين‌العابدين (ع) به بهانه اوّلين سالگرد دوم خرداد، افزود: «جاى شگفتى است كه صدا و سيما و گروههاى همسو، سوت و كف زدن چند جوان در سالگرد دوم خرداد در دانشگاه تهران را اهانت به امامت تلقى و بيش از يك سال با استفاده از تريبونهاى مختلف به محكوم كردن آن پرداختند و در حوزه علميه قم راهپيمايى به راه انداختند، چگونه امروز در قبال رقص و پايكوبى در ايام شهادت امام سجاد (ع) به توجيه فقهى آن پرداختند».328
در اين ميان، باز موضع‌گيرى مقام معظّم رهبرى درباره موضوع نشان ديگرى از عمق فاصله مجمع روحانيون مبارز با ولايت فقيه زمان داشت. حضرت آيت‌الله خامنه‌اى در ديدار با چند تن از سران جبهه اصلاحات درباره اهداف پنهان كنفرانس برلين اظهار داشتند :
«برگزاركنندگان و جناحهاى مخالف نظام در خارج، در صدد بودند كنفرانس را به جلسه محاكمه انقلاب و نظام اسلامى تبديل كنند و با تبليغ ناكارآمدى نظام اسلامى از زبان دعوت‌شدگان داخلى، از زبان ضد انقلاب هم اين‌گونه تبليغ كنند كه اصلاحات اساسى تنها با حذف اسلام، ولايت فقيه، شوراى نگهبان و حدود اسلامى يا كلا نوشتن قانون اساسى جديد امكان‌پذير است كه خداوند اين نقشه را برهم زد».329
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
322- حضرت آيت‌الله نورى همدانى در يك سخنرانى، كنفرانس برلين را دهن‌كجى به اسلام و انقلاب دانستند.
323- حضرت آيت‌الله جوادى آملى در اظهاراتى كنفرانس برلين را رقت‌بار و ذلت‌بار و فاقداستدلال دانستند.
324- سوداى سكولاريسم، ص 225.
325- همان، ص 226.
326- روزنامه بيان، به تاريخ 6/2/1379.
327- همان.
328- همان.
329- سوداى سكولاريسم، صص 227 و 228.
پاورقی

 


تالیف: کامران غضنفری
حدود دو ماه بعد، در تاريخ 21 مهر 1331، دولت اعلام کرد که يک توطئه کودتا را کشف و عوامل آن را بازداشت نموده است. کودتا‌گران شامل سرلشکر عبدالحسين حجازي (فرمانده سابق دانشکده افسري)، سرتيپ بهرام آريانا (فرمانده سابق لشکر گارد شاهنشاهي)، سرتيپ حاجي انصاري (معاون سابق لشکر گارد)، هفت نفر از سناتور‌ها، چهار نفر از نمايندگان مجلس شوراي ملي، برادران رشيديان، سيد ضياء‌الدين طباطبائي، اسد‌الله علم و چند تن ديگر بودند. افراد مذکور با همکاري سفارت انگليس در تدارک کودتا بودند و به‌طوري‌که برادران رشيديان اعتراف کردند، مبالغي را از سوي رکن 2 ارتش و دربار، دريافت کرده بودند تا صرف کودتا نمايند.28
انتظار مي‌رفت که دولت، افسران فنته‌گر را محاکمه و مجازات کند و به‌طور جدي پيگير سلب مصونيت پارلماني نمايندگان و سناتور‌ها بشود. ولي با کمال تعجب، دولت دکتر مصدق نه تنها آنها را مجازات نکرد، بلکه افسران و اشخاص بازداشت شده را نيز آزاد کرد و حتي سرتيپ آريانا را به سمت وابسته نظامي ايران، به پاريس اعزام نمود! 29
لازم به ذکر است که برادران رشيديان از ماه نوامبر 1951 (آبان ماه 1330) توسط سرويس اطلاعاتي انگليس ( 6 .M.I) در اختيار سازمان سيا قرار گرفته بودند تا نقش مهمي را در عمليات انگليسي- آمريکائي کودتا، ايفا کنند. 30
دکتر مصدق به جاي برخورد قاطع، دستور بازداشت حبيب‌الله رشيديان و پسرانش را به اداره آگاهي داد ... پرونده مانند يک دعواي ساده به دادسراي استان تهران ارجاع شد و پس از چند ماه در اسفند 1331 دستور آزادي رشيديان‌ها صادر شد! بدين ترتيب، برادران رشيديان با آزادي به توطئه‌هاي خود ادامه دادند و علاوه بر آن، خانه اسد‌الله رشيديان چنان "‌امن‌" تشخيص داده شد که سرلشکر فضل‌الله زاهدي مدتي در آن پنهان بود!31 جالب است بدانيم که دريادار مرتضي دفتري (برادرزاده مصدق)، پدر زن اسد‌الله رشيديان بود و در واقع رشيديان‌ها با دکتر مصدق خويشاوند محسوب مي‌شدند!32
یکی از عناصر سرویس اطلاعاتی انگلیس بعدها اظهار می دارد که چمدان هائی حاوی بیش از یک و نیم میلیون لیره توسط او به "روبین زینر" عنصر اطلاعاتی سفارت انگلیس ، تحویل داده شد تا وی برای انجام کودتا به برادران رشیدیان بدهد . 33
برنامه‌ريزي برای کودتاي 28 مرداد
طبق اظهارات "مارک گازيوروسکي" از محققين بخش علوم سياسي دانشگاه لوئيزياناي آمريکا ، سرلشکر زاهدي در اواسط ماه فوريه 1953 (اواخر بهمن 1331) با چند تن از ژنرال‌هاي ارتش ايران، برای امکان انجام يک کودتا، به بررسي پرداخت. پسرش (اردشير زاهدی) نيز به مقامات سفارت آمريکا اظهار داشت که پدرش در آستانه به دست گرفتن قدرت است.34 در سوم فوريه 1953 (14 بهمن 1331) چند تن از مقامات بلندپايه انگليسي و آمريکائي به بررسي اوضاع ايران پرداختند و در اجلاسي که به اين منظور تشکيل گرديد، تصميم گرفته شد براي براندازي دولت مصدق و روي کار آمدن زاهدي، طرحي تهيه کنند و به مورد اجرا بگذارند. رهبري اين عمليات که نام رمز آن "‌آژاکس‌" بود، به عهده کرميت روزولت محول شد.35
کرميت روزولت که در آن هنگام مسئوليت بخش خاورميانه در سازمان سيا را بر عهده داشته، در کتاب خود در اين باره مي‌نويسد:
"‌وقتي تمام کوشش‌هاي انگليسي‌ها در وادار ساختن مصدق در برگرداندن برنامه ملي‌کردن صنعت نفت ايران شکست خورد، طرح "‌آژاکس‌" را عنوان کردند. محرک آنها به‌طور بديهي، امتيازات نفتي بود."36
وي در بخش ديگري از کتاب خود چنين مي‌نويسد:
"‌مقصود از برنامه آژاکس، يک اقدام مشترک بود. اين برنامه شامل شاه ايران، وينستون چرچيل، آنتوني ايدن، آيزنهاور، جان فاستر دالس و سازمان سيا مي‌شد. مقصود از اين ائتلاف، برانداختن نخست‌وزير ايران يعني دکتر مصدق بود."37
"دونالد ويلبر" مشاور بخش خاورنزديک و آفريقا در سازمان سيا ، در گزارشي که در ماه مارس 1954 در مورد مراحل مختلف طراحي و اجراي کودتاي 28 مرداد تهيه کرده، چنين اظهار مي‌دارد: " اواخر ماه آوريل 1953 تصميم گرفته شد که مأموران سيا و 6 .M.I(سازمان جاسوسي انگليس) نقشه‌اي را در قبرس طراحي نمايند تا به ستادهاي سيا و6 .M.I ارسال و به‌منظور تصويب نهايي به وزارت امور خارجه آمريکا و وزارت امور خارجه انگليس تسليم گردد."38
به نوشته کريستوفر وودهاوس رئيس پايگاه 6 .M.I در ايران در زمان دولت مصدق :
"‌در 27 آوريل (هفتم ارديبهشت) تأييد رسمي وزارت خارجه آمريکا مبني بر قابل قبول بودن زاهدي (به‌عنوان کانديداي مشترک ما) دريافت شد. ديگر هيچ مانعي در راه اجراي طرح مشترک باقي نماند."39
پس از رسيدن آيزنهاور به رياست جمهوري آمريکا، وي به همراه "جان فاستر دالس" وزير امور خارجه آمريکا و برادرش "آلن دالس" رئيس سازمان سيا ، به گونه‌اي بارز، خود را موافق با عمليات کودتا نشان‌دادند. 40
برادران دالس، خود از اعضاي هيئت مديره و مشاورين حقوقي کمپاني "استاندارد اويل" نيوجرسي بوده و در اعمال فشار براي تغيير شرايط سياسي در ايران و هموار کردن راه فعاليت کمپاني‌هاي نفتي آمريکائي، نقش اصلي را به عهده داشتند. 41 اين دو برادر در عين حال عضو شرکت وکلاي دادگستري (موسسه حقوقي) ‌"سوليوان و کرامول‌" در نيويورک نيز بودند.42
جالب است بدانيم که موسسه حقوقي ‌"سوليوان و کرامول‌"، مشاور حقوقي کمپاني نفت ايران و انگليس بوده است. هم‌چنين آلن دالس، سال‌ها رئيس کمپاني ‌"هنري شرودر‌" از اعضاي يک مجتمع عظيم تجاري بوده و يکي از مديران همکار آلن دالس در کمپاني شرودر، آقاي فرانک تياکس (رئيس کمپاني نفت ايران و انگليس) بوده است. 43
با توجه به موارد فوق، مي‌توان به‌خوبي انگيزه مقامات آمريکائي براي همکاري با مقامات انگليسي در طرح کودتا را حدس زد.
دونالد ويلبر نيز در مورد چگونگي تصویب طرح کودتا توسط مقامات رسمي آمريکا و انگليس مي‌گويد:
"‌مدير سرويس مخفي انگليس (6 .M.I)، وزير امور خارجه انگليس و نخست‌وزير انگليس، در روز اول ژولاي 1953 (11 تير ماه 1332) موافقت خود با طرح عملياتي آژاکس را اعلام نمودند و رئيس سازمان سيا، وزير امور خارجه آمريکا و رئيس‌جمهور آمريکا، در روز يازدهم ژولاي (21 تير ماه 1332)." 44
در راستاي اقدامات عملي، در کنار شبکه‌هاي بومي و علني جاسوسي انگلستان و آمريکا در ايران، شبکه کاملاً مخفي ديگري با محوريت شاپور ريپورتر و اسد‌الله علم نيز در ايران فعال بود که وظيفه رهبري عمليات کودتا و ايجاد ارتباط بين سازمان سيا و اينتليجنت سرويس را بر عهده داشت. شاپور ريپورتر فرزند اردشير جي (اردشير ريپورتر) بود. اين پدر و پسر، هر دو وابسته به شبکه اطلاعاتي انگلستان بوده، در عين حال در خدمت شبکه اطلاعاتي مستقلي تحت رهبري "لرد روچيلد" از شخصيت‌هاي پر نفوذ صهيونيست ، قرار داشتند. لرد روچيلد داراي موقعيت ويژه‌اي در اينتليجنت سرويس و سازمان سيا بوده و از عوامل اصلي وحدت عملياتي سرويس‌هاي جاسوسي آمريکا و انگلستان در ايران محسوب مي‌شد. نام عمليات مشترکي که با نظارت و رهبري شاپور ريپورتر اداره مي‌شد، عمليات "‌بدمن Bedamn" بود. اين عمليات داراي دو محور عمده بود: يکي عمليات نفوذي - سياسي و ديگري عمليات تبليغي - فرهنگي. عوامل شبکه "بدمن" موفق شدند در رأس حزب توده نفوذ نمايند. جريانات سياسي ديگر نظير حزب زحمتکشان، نيروي سوم، حزب ايران و پان ايرانيست‌ها نيز از نفوذ عوامل اين شبکه مصون نماندند و بعضاً زمينه‌هاي موفقيت عمليات شبکه را فراهم نمودند.45
اين شبکه در مهندسي افکار عمومي و طراحي و تدوين جنگ رواني در دوران ملي کردن صنعت نفت، نقشي فوق‌العاده مؤثر و فعال داشت. از مهم‌ترين اعضاي شبکه مطبوعاتي و روشنفکري ‌"بدمن‌" بايد به نصرت‌الله معينيان، دکتر مظفر بقائي کرماني، علي جواهر کلام، عباس شاهنده، جعفر شاهيد، مصطفي مصباح‌زاده، عباس مسعودي، هادي هدايتي، علي‌اصغر اميراني، مهدي مير‌اشرافي، عبدالرحمن فرامرزي و رسول پرويزي اشاره کرد.46
منابع در دفتر روزنامه موجود است.
پاورقی

 

(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10