(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


شنبه 30 آذر 1392 - شماره 20670

کروبی: این همان ولایت مطلقه است !؟
ردپای 60 سال خیانت و جنایت 2552
روایتی مستند از دخالت‌ها و جنایات‌ آمریکا در ایران 1392-1332
هشدارکاشانی به مصدق کودتا در راه است
   


Research@kayhan.ir
هرچند مجمع روحانيون مبارز در بسيارى از موارد از احزاب دوقلوى جريان اصلاحات (سازمان مجاهدين و حزب مشاركت) پيروى مى‌كرد، امّا در برخى موارد اعضاى مجمع در برابر تندرويهاى افراطيون مشاركتى و مجاهدينى ايستادگى كردند. براى مثال مهدى كروبى (دبيركل وقت مجمع روحانيون مبارز و رئيس مجلس ششم) بارها در برابر برخى طرحها و لوايح تندروانه نمايندگان احزاب دوقلو ايستادگى كرد و تلاش نمود تا آنان را از خواسته‌هاى غيرقانونى و بعضآ خلاف شرع خود، منصرف سازد. مهدى كروبى در جريان طرح تغيير قانون مطبوعات على‌رغم اصرار نمايندگان حزب مشاركت و سازمان مجاهدين و استقبال راديوهاى بيگانه و مفسران آن از اين طرح، مخالفت خود را اعلام داشته و همواره تذكرات مقام معظّم رهبرى را به نمايندگان تندرو گوش‌زد، مى‌نمود. احمد ناطق نورى (عضو فراكسيون اقليت مجلس ششم) درباره مديريت كروبى در مجلس ششم مى‌گويد: «مديريت مجلس ششم نيز با آقاى كروبى بود كه ويژگيهاى خاص خود را داشت. البته كروبى شخصيت صاف و ساده‌اى است، امّا به زودى تابع هر چيزى نمى‌شود. بايد تأكيد كرد كه كروبى همان زمان نيز نسبت به مقام معظّم رهبرى اخلاص نشان مى‌داد و طى دو سه مرتبه‌اى كه رهبرى پيام داده بودند، او سريعآ تلاش مى‌كرد كه منويات ايشان در اسرع وقت در مجلس اجرا شود، حتى اگر اين مسأله باعث دلخورى برخى از دوستان و هم‌جناحيهاى وى مى‌شد. مديريت كروبى همواره با رأفت و مهربانى توأم بود. البته ايشان در موارد حساس، خيلى زود و زياد عصبانى مى‌شد كه اين عصبانيت نيز زودگذر بود».343
دبيركل وقت مجمع روحانيون مبارز و رئيس مجلس ششم در خصوص طرح تغيير قانون مطبوعات، پس از اطلاع از نظر مقام معظّم رهبرى در يك جلسه غيرعلنى موضوع را به اطلاع هيأت‌رئيسه و سپس نمايندگان مجلس رساند.
در اين جلسه ابتدا، نامه رهبرى قرائت شد :
بسمه تعالى
جناب حجه‌الاسلام آقاى كروبى، رياست محترم مجلس شوراى اسلامى و حضرات نمايندگان محترم
با سلام و تحيت
مطبوعات كشور سازنده افكار عمومى و جهت‌دهنده به همّت و اراده مردمند. اگر دشمنان اسلام و انقلاب و نظام اسلامى، مطبوعات را در دست بگيرند يا در آن نفوذ كنند، خطر بزرگى، امنيت و وحدت و ايمان مردم را تهديد خواهد كرد و اين‌جانب سكوت خود و ديگر دست‌اندركاران را در اين امر حياتى جايز نمى‌دانم. قانون كنونى تا حدودى توانسته است مانع از بروز اين آفت بزرگ شود و تغيير آن به امثال آنچه در كميسيون مجلس پيش‌بينى شده، مشروع و به مصلحت نظام و كشور نيست.
والسلام ـ سيدعلى خامنه‌اى
15 مرداد 1379
پس از قرائت نامه مقام معظّم رهبرى، تعدادى از نمايندگان افراطى مجلس ششم به اعتراض و انتقاد پرداختند و در قبال رهنمود و حكم حكومتى ايشان ايجاد تشكيك كردند. مهدى كروبى در پاسخ به تندروها گفت :
«اين همان ولايت مطلقه‌اى است كه امام گفته و شما هم طرفدار بوديد. همه همديگر را مى‌شناسيم و مواضع همديگر را مى‌دانيم و حرفهاى گذشته نيز از ياد نرفته و همه، اين حرفها را مى‌زديم. آن روزى كه هفت، هشت نفر وارد مجلس شدند و يك سؤالى كرده بودند، امام آن موضع‌گيرى را كرد و ديديم كه دوستان در داخل و بيرون مجلس و بخصوص در دانشگاه خطاب به همان هفت، هشت نفر گفتند كه اَيْنَ تَذْهَبوُن؟ شما بفرماييد كه در مجلس دوم كه آن بساطها شد و همه ما و شما همديگر را مى‌شناسيم، اين بساط را براى آذرى قمى حتى راه انداخته بوديم كه همه هم مريد امام بوديم، چه بود، اين را جواب دهيد! آن‌جا گفتيم اينها امر امام را چرا اطاعت نكردند. جناب عالى پاسخ بده آن موقع اعتقاد داشتيد يا نه؟»345
رئيس مجلس ششم همچنين در پاسخ به تندرويهاى رجبعلى مزروعى (نماينده اصلاح‌طلب اصفهان) در پيرامون حكم حكومتى مقام معظّم رهبرى گفت :
«ببينيد با كسى روبه‌رو هستيد كه نه از كسى خرده حسابى دارد و نه مطيع كسى است جز مطيع خدا و امام. اين را هم به شما بگويم، مطابق قانون وظيفه‌ام را عمل كردم».346
مهدى كروبى درباره سير وقايعى كه منجر به صدور نامه رهبر انقلاب شد را چنين بيان مى‌كند :
«رفته رفته ماجرا وارد فاز ديگرى شد، كم‌كم باخبر شديم مقام معظّم رهبرى يك نامه‌اى براى مجلس نوشته‌اند. ما نمى‌خواستيم به آن‌جا برسند، از آقاى هاشمى در يك جلسه پرسيدم ايشان گفت: بله، نبايست نامه‌اى نوشته شود. يك بار خدمت مقام معظّم رهبرى رفتم و در اين مورد صحبت كردم. سابقه مصوبه را دادم و درباره طرح صحبت كردم و بعد گفتم: نامه نيايد به نظر ما بهتر است. ايشان احساس كرده بودند كه مجلس نمى‌خواهد اطاعت كند، توضيح دادم كه اين‌طور نيست، مجلس اهل اطاعت هست. از نكات تلخ اين بود همان روز كه با مقام معظّم رهبرى ملاقات داشتيم، هم طرح تصويب شد و هم نامه‌اى به قوّه قضاييه نوشته شد كه نكات تندى داشت. يكى از نزديكان مقام معظّم رهبرى به من گفت، تو با اين مجلس در اين چهار سال چه مى‌كنى؟ يك نفر ديگر كه در آن‌جا بود، پرسيد ماجرا چيست؟ كه او توضيح داد امروز نمايندگان مجلس نامه‌اى نوشتند كه اين نامه كيفرخواست عليه قوّه قضاييه است».347
رئيس مجلس ششم ادامه داد :
«به هر حال رسيديم به مصوبه، تلاش كرديم، نامه نيايد، امّا طرح آمد تو دستور. آقاى حجازى از دفتر رهبرى خبر داد كه اوّل وقت نامه‌اى از مقام معظّم رهبرى مى‌آيد. ما صبح در هيأت رئيسه بوديم كه نامه رسيد. نامه را يكى از آقايان خواند. در نامه آمده بود كه اين طرح نه مصلحت است و نه مشروع كه در دستور كار قرار گيرد و طرح را از دستور كار خارج كنيم، پس طرح را از دستور كار خارج كرديم».348
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
343- ماهنامه سياسى فرهنگى نسيم بيدارى، شماره 17، ص 111.
344- نامه مقام معظّم رهبرى به مهدى كروبى، رئيس مجلس ششم، به تاريخ 15/5/1379.
345- روزنامه كيهان، به تاريخ 19/9/1379.
346- مجمع روحانيون مبارز، ص 234.
347- رمز عبور، جلد 1، ص 160.
348- همان.
پاورقی

 


Research@kayhan.ir
عوامل ايراني سازمان سيا نیز دسته های متعددي را اجير کردند و در روز 26 مرداد با سر دادن شعارهاي حزب توده، عليه شاه تظاهرات کردند. اين جمعيت توده‌اي قلابي که عصر روز قبل مبلغ پنجاه هزار دلار دستمزد آنها توسط يکي از مأموران سازمان سيا پرداخت شده بود، وظيفه داشتند با ايجاد بيم و هراس از خطر به قدرت رسيدن توده‌اي‌ها، موقعيت زاهدي را تقويت کنند. طولي نکشيد که اعضاي واقعي حزب توده، بي‌خبر از نقش سيا در ايجاد اين تظاهرات و هدف آنها، به صفوف تظاهرکنندگان پيوستند و با آنان هم‌آواز شدند. آنها مجسمه‌هاي شاه و پدرش را نيز پایين کشيدند. اين تظاهرات روز بعد نيز ادامه يافت. هندرسون (سفير آمريکا) در ملاقات با دکتر مصدق، ضمن ابراز نگراني در مورد تهديداتي که عليه جان آمريکائيان شده بود، از دکتر مصدق خواست که تظاهرکنندگان را پراکنده سازد. دکتر مصدق نيز با درخواست سفير آمريکا موافقت کرده، هرگونه تظاهراتي را ممنوع اعلام کرد. سران حزب توده نيز اعضاي خود را از خيابان‌هاي تهران فراخواندند. 68
پس از آن که جلسه‌اي با حضور کرميت روزولت، جورج کارول، سرلشکر فضل‌الله زاهدي، اردشير زاهدي، سرلشکر گيلانشاه، برادران رشيديان و سرهنگ فرزانگان، در شب هنگام 26 مرداد در مجموعه سفارت آمريکا تشکيل شد ،تصمیم گرفته شد که در روز 28 مرداد بايد وارد عمل شد.69
سرهنگ زند کريمي نیز که در روز 25 مرداد جزو عناصر کودتاچي دستگير شده بود، در بازجویي گفته بود :
" من رئيس ستاد کودتا بودم و به اتفاق سرهنگ حسن اخوي، سرتيپ نادر باتمانقليچ، سرهنگ عباس فرزانگان و يک سرهنگ آمريکايي به نام" ميد" در سفارت آمريکا به‌طور منظم درباره طرح اجراي کودتا جلسه داشتيم." 70
در اجرای طرح فوق بود که هندرسون (سفير آمريکا) از مصدق ‌خواست که براي تأمین امنیت آمریکاییان و پراکنده کردن تظاهرکنندگان، از قواي پليس استفاده کند.71 مصدق نیز فوراً با تلفن به رئیس شهربانی دستور داد که اقدامات لازم برای حمایت از اتباع آمریکا بعمل آید . 72
در واقع ، روزولت رئیس جمهور آمریکا ، هندرسون را مأمور کرده بود تا مصدق را از تانک‌هاي روسي بترساند و اولتيماتوم داده بود که اگر جلوي مخالفت مردم با آمريکائي‌ها گرفته نشود، دولت آمريکا تمام وابستگان خود را از ايران فرا خواهد خواند. اين نقشه سبب شد که دولت انجام هر گونه تجمع را ممنوع کند و در واقع طرفداران خود را از خيابان‌ها جمع کرده و زمينه را براي انجام کودتا فراهم سازد. 73
بالاخره آيت‌الله کاشاني، طي نامه‌اي تاريخي، در روز 27 مرداد 1332 خطر کودتاي قريب‌الوقوع را اين‌طور به دکتر مصدق گوشزد مي‌کند:
"عرض مي‌شود اگرچه امکاني براي عرايضم نمانده، ولي صلاح دين و ملت براي اين خادم اسلام، بالاتر از احساسات شخصي است و علي‌رغم غرض‌‌ورزي‌ها و بوق و کرناهاي تبليغات شما، خودتان بهتر از هر‌کسي مي‌دانيد که هم و غمم در نگهداري دولت جنابعالي است که خودتان به بقاي آن مايل نيستيد. از تجربيات روي کار آمدن قوام و لج‌بازي‌هاي اخير بر من مسلّم است که مي‌خواهيد مانند سي‌ام تير کذايي، يک بار ديگر ملت را تنها گذاشته و قهرمانانه برويد. حرف اينجانب را در‌خصوص اصرار در عدم اجراي رفراندم نشنيديد! خانه‌ام را سنگ باران و ياران و فرزندانم را زنداني فرموديد و مجلس را که ترس داشتيد شما را ببرد، بستيد و حالا نه مجلس است و نه تکيه‌گاهي براي ملت گذاشته‌ايد. زاهدي را که من با زحمت در مجلس تحت نظر و قابل کنترل نگه داشته بودم، خارج کرديد و حالا همان‌طوري که واضح بود درصدد به اصطلاح کودتا‌ست. اگر نقشه شما نيست که مانند سي‌ام تير عقب‌نشيني کنيد و به ظاهر قهرمان زمان بمانيد! و اگر واقعاً با ديپلماسي نمي‌خواهيد کنار برويد، اين نامه من سندي در تاريخ ملت ايران خواهد بود که من شما را با تمام بدي‌هاي خصوصي‌تان نسبت به خودم، از وقوع حتمي يک کودتا به‌وسيله زاهدي که مطابق نقشه خود شماست، آگاه کردم که فردا جاي هيچ‌گونه عذر موجهي نباشد."
ايام به کام باد – سيد ابوالقاسم کاشاني
دکتر مصدق در پاسخ نامه آيت‌الله کاشاني نوشت:
"مرقومه حضرت آقا به‌وسيله آقا حسن آقا سالمي زيارت شد. اينجانب مستظهر به پشتيباني ملت هستم. والسلام. دکتر محمد مصدق" 74
البته غير از آيت‌الله کاشاني، از کانال‌هاي ديگري نيز در روز 27 مرداد به دکتر مصدق در مورد کودتاي روز بعد هشدار داده شده بود. در يکي از اسناد ‌"سرّي‌" وزارت خارجه انگليس به تاريخ دوم سپتامبر 1953 (يازدهم شهريور 1332) چنين آمده است:
‌"در روز هجدهم آگوست (27 مرداد) رهبران حزب توده به مصدق هشدار دادند که کودتاي دومي براي سرنگوني حکومت او در حال تدارک است‌". 75
روز 28 مرداد، سرتيپ محمد دفتري (برادرزاده بد سابقه دکتر مصدق و فرمانده گارد گمرک) نزد نخست‌وزير مي‌رود و درخواست مي‌کند که به رياست شهرباني منصوب شود تا نظم را در شهر برقرار نمايد ! ساعت ده بامداد، مصدق به سرتيپ رياحي تلفن مي‌زند و از او مي‌خواهد سرتيپ دفتري را به جاي سرتيپ مدبر، به رياست شهرباني منصوب کند. اما در برابر اعتراض سرتيپ رياحي که به دفتري ابراز عدم اعتماد مي‌کند، دکتر مصدق مي‌گويد که به دفتري اعتماد کامل دارد. این در حالی بود که بازپرس فرمانداري نظامي، پس از شکست کودتاي 25 مرداد، دستور دستگيري دفتري را به اتهام همدستي با کودتاچيان صادر کرد ولي دکتر مصدق اين اتهام را شايعه مخالفان براي تضعيف دولت عنوان کرد ! 76
هنگامي که کيانوري با تلفن به دکتر مصدق، تعدادي از عناصر اصلي توطئه‌گر از جمله سرتيپ دفتري را معرفي مي‌کند، دکتر مصدق در پاسخ به او مي‌گويد: "نگراني شما بيش از اندازه است. آنها کاري از پيش نخواهند برد. من به سرتيپ دفتري اعتماد کامل دارم. او به من خيانت نخواهد کرد."77
جلال متینی در کتاب خود از قول موحد در مورد انتصاب دفتری به ریاست شهربانی می نویسد :
" به گمان ما ، مصدق گول نخورده بود . او به خوبی می دانست که پسر عمو [برادر زاده]ی او با کودتاگران همدست بوده است . او دفتری را از سوی خود درست به همان کاری که کودتاگران نامزدش کرده بودند ، گماشت تا نوعی احساس [مدیون بودن] اخلاقی در او ایجاد کند. با اظهار اعتماد به او ، در حقیقت می خواست بگوید شما قوم و خویش نزدیک من هستید و باید هوای مرا داشته باشید ." 78
آن روز، سرتيپ دفتري رئيس شهرباني کل کشور مي‌شود، حال آن که از سرلشکر زاهدي هم يک حکم رياست شهرباني در جيب خود داشت. وي پس از تصدي رياست شهرباني، طبق قرار قبلي با کودتاگران، به مأموران شهرباني دستور مي‌دهد که از جمعيت اوباش تظاهر‌کننده، حمايت کنند. 79 سرتيپ دفتري در مقام رياست شهرباني، بلافاصله نيروهاي خود را به مقابله با نيروهاي دولتي وادار کرد. توزيع عکس‌هاي محمد‌رضا شاه در محله‌هاي شهر تهران، دادن شعارهاي ضد دولتي، دعوت از نيروهاي ارتشي براي پيوستن به هواداران شاه و تشويق اين نيروها براي حمله به منزل دکتر مصدق، از اقدامات وي در روز 28 مرداد بود که در پيروزي کودتاچيان تأثير بسيار گذاشت.80 علي‌رغم همه مسائل فوق، دکتر مصدق در روز 28 مرداد، نه از طريق راديو درخواست کمک و خنثي کردن کودتا را مي‌کند و نه دستوري براي سرکوبي کودتاگران - به بهانه جلوگيري از خونريزي! – مي‌دهد. در واقع، دکتر مصدق پس از انحلال مجلس، مانند شطرنج بازي بود که براي مات‌شدن و پايان بازي، لحظه شماري مي‌کرد. او ديگر کاري از دستش بر نمي‌آمد. به عبارتي اداره امور از دستش خارج شده بود؛ لذا تمايل داشت به واسطه عامل خارجي از قدرت کنار گذاشته شود تا به‌عنوان اسطوره و قهرمان در تاريخ ماندگار شود. 81
مهندس زيرک زاده نيز درباره روز 28 مرداد مي‌گويد: من هنوز روز 28 مرداد صبح صداي دکتر فاطمي در گوشم طنين انداز است که از پله‌هاي منزل مصدق پایين مي‌آمد و مي‌گفت اين پيرمرد همه ما را به کشتن خواهد داد. 82
منابع در دفتر روزنامه موجود است.
پاورقی

 

(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10