Research@kayhan.ir
تالیف: کامران غضنفری2553
آلن دالس رئیس سازمان سیا: من شاه را به ایران بازگرداندم
حمايت مالي آمريکا از دولت زاهدي
پس از موفقيت کودتا، ژنرال آيزنهاور (رئيسجمهور آمريکا) علناً به زاهدي و شاه تبريک گفت و اعلام داشت که ايالات متحده يک اعتبار 45 ميليون دلاري را در اختيار کابينه جديد ايران قرار خواهد داد. وي همچنين مخفيانه مدال امنيت ملي را به کرميت روزولت (نماينده سازمان سيا در هدايت کودتا) اعطاء کرد. 83 دولت آمريکا ضمن صدور اعلاميههاي متعدد در حمايت از دولت زاهدي، در پائيز سال 1332 ريچارد نيکسون (معاون رئيسجمهور آمريکا) را برای بازديد به ايران فرستاد. 84 محمدرضا پهلوي نيز ضمن اعتراف به دريافت کمک از آمريکا، در کتاب خود مينويسد:
"در شهريور ماه 1332، آيزنهاور يک کمک فوري 45 ميليون دلاري (که البته غير از کمک فني اصل چهار بود) براي تأمين کسر بودجه ما تخصيص داد. پرداخت اين کمک تا مدت سه سال بعد از سقوط مصدق، به مأخذ هر ماه پنج ميليون دلار ادامه داشت". 85
اعتراف مقامات آمريکائي به مشارکت در کودتاي 28 مرداد
آلن دالس (رئيس سازمان سيا در زمان کودتاي 28 مرداد) به صراحت در برابر کنگره آمريکا اظهار ميدارد:
"من کودتاي 28 مرداد را اجرا کردم و شاه را به ايران بازگرداندم". 86
در يک گزارش سازمان سيا (به دست آمده از سفارت آمريکا در تهران) مربوط به ماه مي1973 (ارديبهشت 1352) چنين آمده:
"ارتشيان ايران با حمايت آمريکا، در ماه آگوست 1953(مرداد 1332)طرح کودتا عليه مصدق را به مورد اجرا گزارده و شاه را دوباره بر تخت سلطنت نشاندند".87
رمزي کلارک (وزير دادگستري سابق آمريکا) نيز در مصاحبهاي با مجله سان در لسآنجلس آمريکا به تاريخ دهم ژوئن 2002 اظهار ميدارد:
"ما [آمريکا] در سال 1953، با کودتا دولت دموکرات انتخابي مردم ايران را سرنگون کرديم و شاه و حکومت پهلوي را جايگزين نموديم. در طول 25 سال تسلط آمريکا بر ايران (1953 تا 1978) اقتصاد کشاورزي ايران نابود شد و پس از آن وابستگي ايران به غرب در تمام ابعاد رقم خورد و از اين طريق براي 25 سال، ايران نگهبان و حافظ منافع ما در يکي از مهمترين مناطق جهان يعني خاورميانه و خليجفارس گرديد. ويليام کولبي (یکی از رؤسای سيا) بارها به من گفت که گزينش شاه و تحميل او بر مردم ايران، يکي از پرافتخارترين دستاوردها براي سياست خارجي آمريکا بوده است زيرا که شاه به مدت 25 سال، خدمات خوبي به ما داد". 88
همچنين خانم مادلين آلبرايت (وزير خارجه وقت آمريکا) در تاريخ 27 اسفند ماه 1378، در کنفرانس شوراي همکاري آمريکائيان- ايرانيان، در آستانه تحويل سال نو، طي سخناني اظهار ميدارد:
" در سال 1953، ايالات متحده آمريکا، نقش مهمي در هماهنگي براي سرنگوني رژيم مردمي نخستوزير- محمد مصدق- بازي کرد. دولت آيزنهاور بر اين باور بود که اين عمل به خاطر دلايل استراتژيک قابل توجيه بوده است. ولي اين کودتا به وضوح مانعي براي تحولات سياسي ايران بود. بنابراين، به سادگي ميتوان درک کرد که چرا ايرانيان از اين مداخله آمريکا در امور داخلي خود خشمگين و رنجيده هستند. علاوه بر اين، در عرض 25 سال آخر قرن گذشته، آمريکا و غرب از رژيم شاه پشتيباني کردند. همانگونه که رئيسجمهور (کلينتون) گفته است: "آمريکا بايد سهم عادلانهاي از مسئوليت مشکلاتي که در روابط ايران و آمريکا بوده است را بر عهده بگيرد. حتي در سالهاي اخير، جنبههايي از سياست آمريکا در رابطه با عراق، در جريان درگيري با ايران، اکنون به نظر ميرسد که بهطور تأسفباري- بهويژه با در نظر گرفتن تجربيات ما با صدام حسين – کوته بينانه بوده است". 89
باراک اوباما (رئيسجمهور آمريکا) نيز در تاريخ 14 خرداد 1388 در يک سخنراني در دانشگاه قاهره گفت:
" در بحبوحه جنگ سرد، ايالات متحده در سرنگوني دولتي در ايران نقش داشت که بهطور دموکراتيک انتخاب شده بود." 90
واقعه 16 آذر 1332
با پيروزي کودتاي 28 مرداد، شعلههاي مقاومت البته يکباره خاموش نشد. بعضي از روحانيون و شخصيتهاي ملي و اساتيد دانشگاه، تشکلي به نام "نهضت مقاومت ملي" به وجود آوردند. عدهاي از استادان دانشگاه به مذاکرات نفت که در حقيقت سرپوشي سياسي براي بازگرداندن آمريکا و انگليس به سر چاههاي نفت بود، اعتراض کردند که در نتيجه از دانشگاه اخراج شدند.(1) در اين دوران، با توجه به سرکوب شديد گروهها و احزاب سياسي و وجود حکومت نظامي، امکان فعاليت سياسي از عمده اقشار اجتماعي سلب شده بود، اما جنبش دانشجويي همچنان به فعاليت ادامه داد و دانشگاه بهعنوان عمدهترين مظهر مبارزه و مقاومت بر ضد استبداد و استعمار تلقي ميشد. پس از بازگشايي دانشگاه و شروع سال تحصيلي در مهر ماه 1332، فعاليتهاي دانشجويان با برگزاري تظاهرات، پخش اعلاميه، تعطيل کردن کلاسهاي درس و ... آغاز شد. فعاليت جنبش دانشجويي در اين دوران گاهي بهصورت عمومي و پراکنده و گاهي با سازماندهي تشکيلات دانشجويي صورت ميگرفت.(2)
سه ماه و نيم پس از کودتاي آمريکائي- انگليسي 28 مرداد، نيکسون (معاون رئيسجمهور آمريکا) بهمنظور ارزيابي اثرات کودتا و وضعيت شاه و بررسي نقشههاي سرکوب و ارعاب مردم و خلاصه، جلوگيري از بروز حرکتهايي که در آن روحانيت و مردم سهم داشته باشند و خواستههاي مردمي مانند استقلال و آزادي را ديگر مطرح نکنند ... عازم تهران شد. (3)
پيش از ورود نيکسون، تظاهرات شديدي در روزهاي 14 و 15 آذر در دانشگاه تهران صورت گرفت. (4) تظاهرات پيگير دانشجويان، رژيم کودتا را بر آن داشت که در آستانهي ورود نيکسون به تهران، اقتدار خود را به آنها نشان دهد و از دانشجويان زهر چشمي بگيرد تا ورود نيکسون در کمال آرامش برگزار شود. از اين رو در يک اقدام کم سابقه در روز شانزدهم آذر، نيروهاي لشکر دو زرهي، به دانشگاه اعزام شدند.(5) دانشجويان هنگام ورود به دانشگاه متوجه تجهيزات فوقالعاده سربازان و اوضاع غيرعادي اطراف دانشگاه شدند. در آن روز به نيروهاي نظامي دستور تير داده شده بود تا نه تنها بهطور کلّي درسي به دانشجويان بدهند، بلکه به اين ترتيب مانع از تکرار اين واقعه در مدت اقامت نيکسون در تهران شوند.(6) چند ساعت بعد، سربازان به داخل دانشکدهها هجوم بردند و عده زيادي را دستگير کردند که در ميان آنها تعدادي از اساتيد نيز به چشم ميخوردند. (7) هنگامي که دانشجويان در حال خروج از دانشکده فني بودند، يکباره با هجوم سربازان مواجه شدند که همين امر منجر به شعار دادن تعدادي از دانشجويان و درگيري آنها با مهاجمين شد و در اين ميان سه تن از دانشجويان دانشکده فني به اسامي مهدي شريعت رضوي، احمد قندچي و مصطفي بزرگ نيا، به شهادت رسيدند و تعدادي زيادي نيز مجروح شدند.(8)
واقعه 16 آذر براي حکومت کودتا بسيار گران تمام شد. از فرداي آن روز کليه دانشجويان دانشگاه تهران و به تبعيت آنها، دانشجويان دانشگاههاي شهرستانها به حالت اعتصاب درآمدند. (9) همچنين خبر کشتهشدن دانشجويان به سرعت در جهان انتشار يافت و بسياري از دانشگاههاي اروپا و آمريکا، با دانشگاه تهران ابراز همدردي کردند. در روز 18 آذر نيز در اعتراض به ورود نيکسون به تهران و همزمان با مراسم برگزاري سومين روز شهدا، تظاهراتي از طرف دانشجويان دانشگاه تهران برگزار شد و در اعتراض به جنايتهاي دولت کودتا، به مدت پانزده روز از شرکت در کلاسهاي درس خودداري کردند. (10)
حادثه 16 آذر 1332 بهعنوان روز "مقاومت تاريخي" در تاريخ دانشگاه تهران ثبت شد. از آن پس همه ساله، به رغم کوششهاي رژيم شاه، دانشجويان دانشگاههاي ايران مراسم و يا تظاهراتي به ياد شهداي آن روز برپا کردند و عملاً در طي زمان، 16 آذر بهعنوان روز دانشجو معنا پيدا کرد و در تقويم جاي گرفت.(11)
آري، 16 آذر جرقهاي بود در مبارزه ملت ما عليه امپرياليسم آمريکا و در اين سنگر، دانشگاه به کانون شعلههاي خروشان مبارزه تبديل شده بود.12
منابع در دفتر روزنامه موجود است
پاورقی
|