(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 12 شهريور 1388- شماره 19453
 

ترتب نشانه ها در تلاقي معنا و سينما بررسي كتاب «هنر معنا»
گزارشي از واكنش ها به پيشنهادات خانه سينما وقتي مركزنشينان ديگران را ناديده مي گيرند
شاهراه سينماي ايران
روسري هاي رنگي ما؛ محدوديت حجاب در غرب
ساخت فيلم و سريال از رمان هاي فردي و دهقان
به بهانه پايان مجموعه رستگاران كشف زواياي پنهان آدم ها
فيلمسازان 20 كشور دنيا در جشنواره پروين اعتصامي
توجه ويژه دولت انگليس به بي بي سي و دلسردي ساير شبكه ها



ترتب نشانه ها در تلاقي معنا و سينما بررسي كتاب «هنر معنا»

هومن آريا
كتاب «هنر معنا» مجموعه مقالات و نقدهاي سينمايي محمدرضا محقق است كه در دو بخش مقالات و نقدها، با نگاهي آسيب شناسانه و سينما ورزانه به بررسي و نقد مقولات متنوعي در حوزه هنر هفتم پرداخته است.
«نقش سينما با تار و پود شعر»، «هنر معنا» و « در جست وجوي امر قدسي» عناوين مقالات اين كتاب است و «ساعت تو هنوز يازده نشده؟»، «دورها آوايي است كه مرا مي خواند» و «مادر! از رجعت ستاره بگو» عناوين نقدهايي است كه در بخش دوم كتاب به بررسي آثار مهم دوران اخير سينماي ايران پرداخته است. مقاله «نقش سينما...» تحقيقي درباره تصويرسازي سينمايي شعر معاصر است كه به نوعي به بررسي ارتباط متقابل ميان شعر و ادبيات و سينما و دادوستدي مي پردازد كه اين دو مقوله در تدارك همپوشاني هايي تصويري و مفهومي با يكديگر دارند. آنچنان كه در ابتداي اين مقاله آمده است: «بي ترديد بسياري از اجزايي كه در تناسب هنري مقوله سينما نقش دارد، همان اجزاي تركيبي است كه يك شعر زيبا را مي آفريند و يا يك نثر فاخر ادبي را فراهم مي سازد.
وجود بشر سرشار از عواطفي است كه تلاقي آنها همان نگاهي مي شود كه او به هستي دارد و بازپردازش زيبايي شناسانه اين تلاقي ها و تركيب ها، آفرينش هايي را به همراه دارد كه يكي در قالب تصوير و ديگري در بيان كلامي نمود مي يابد. اما هر يك از اين قالب ها، فارغ از ويژگي هاي منحصر به فردشان قابليت هاي مشترك و گيرايي هاي درهم تنيده اي دارند كه بازشناخت آنها مي تواند به تقويت هر يك با استفاده به جا و فهيمانه از اين شاخص ها و در نهايت خلق آثاري هنرمندانه تر بيانجامد. آنچه نگاه هنرمندانه يك سينماگر را تقويت و اثر او را ارزشمند و داراي «روح» پرشكوه مي سازد، علاوه بر فهم درست فن و يادگيري و بكارگيري مولفه هاي هنري سينما، آگاهي و «خرد»ي است كه نتيجه مطالعه و شناخت ساير رشته ها و گونه هاي ديگر هنر و ادبيات است.
در مقاله دوم كه با عنوان «هنر معنا» است، به آسيب شناسي سيمناي قدسي، معناگرا و مذهبي پرداخته شده و با بررسي تطبيقي مصاديق خارجي اين سينما، نوعي نگاه منتقدانه به آثار توليدي اين حوزه در سينماي ايران در طي سال هاي اخير دارد.
در بخشي از مقاله در بازتعريف سينماي قدسي آمده است: «سينمايي كه به نوعي، امور قدسي، الهي و اعتقادات قلبي را به چالش مي كشاند و بدان مي پردازد و به عبارت ديگر، سينمايي كه به جلوه هاي دروني و بيروني يك پديده مقدس و يا يك نگاه و يا حتي نشانه اي كه رنگ تقدس و ماورائي بودن دارد اشاره مي كند و آن را وارد كش و قوس هاي عادي زندگي انسان مي نمايد.»
در مقاله سوم كه عنوانش «در جست وجوي امر قدسي» است، درنگي در باب تأثيرپذيري سينما از قرآن اساس نوشتار را تشكيل مي دهد. در بخشي از اين مقاله آمده است:
«تأثيرپذيري سينما از متن وحي در دو ساحت و گستره اعم و اخص شكل مي گيرد كه نسبت ميان آن دو عموم و خصوص مطلق و پردازش هر يك نيازمند دقت مندي و شرايط ويژه است. به عبارت ديگر جلوه قرآن در هنر سينما، گاه به صورت كلي و عمومي و حاوي «نكات» و بارقه هاي مضموني و اخلاقي است و آگاه به صورت بياني خاص از يك موضوع شخصي.
در ادامه اين مقاله، اشاراتي به ويژگي هاي دو مقوله «هنر تصوير» و «منابع و حياني» و تفاوت هاي ذاتي و ماهيت هاي متفاوت آن دو شده است و آمده: «سينما به مثابه هنر «تصوير»ي و در بند بياني مرهون نمايشگري «صورت»، به لحاظ فلسفي، از «پست»ترين وجوه هستي شناسانه و معرفت گرايانه است و دين و به بيان عامتر امر قدسي و ملكوتي كه جلوه اي اصيل از آن «وحي» ناميده مي شود، در اوج و قله معرفت شناسي است كه حتي با فلسفه و حكمت هم به كنه ذات آن راهي نيست، چه رسد به هنر و آن هم نماد و نمود تصويري سينما، بنابراين اگر قرار باشد بال هاي فكرمان را در هواي اين تأثير و تأثر متني- تصويري مرتب كنيم، ناچاريم از دركي صريح، علمي و در عين حال عميق از موضعي كه در آن- بگذار بگويم- «گرفتار»يم.»
در بخش دوم كتاب كه به نقدهاي سينمايي اختصاص دارد، سه نمونه از فيلم هاي مهم وموثر اخير سينماي كشور از نگاه نويسنده، به نقد و تحليل گذاشته شده است: «شب هاي روشن» ساخته فرزاد موتمن، «خيلي دور، خيلي نزديك» ساخته سيدرضا ميركريمي و «ميم مثل مادر» ساخته رسول ملاقلي پور.
در مقدمه نقد فيلم «شب هاي روشن» پيش درآمدي در باب مقوله «عشق» آمده است كه در ضمن آن غوري در آراء و انديشه هاي بزرگان فلسفه و عرفان و ادب و هنر در باب اين مقوله به عمل آمده است و همچون ساير بخش هاي كتاب، با بيان فاخر، مسجع، زيبا و مطنطن به همراه دقت مندي مألوف و مأنوس قلم نويسنده، فضايي ملهم از تأمل و خوش خواني هاي معرفت آميز را براي مخاطب به همراه مي آورد و خواندنش خالي از لطف نيست.
نقد «شب هاي روشن» مفصل ترين نقد سينمايي اين كتاب است كه به بررسي و تحليلي همه جانبه و روشنگرانه نسبت به اين فيلم كه به اعتقاد نگارنده كتاب از مهم ترين آثار سينماي ايران است، پرداخته كه بي ترديد مي توان آن را در شمار بهترين، حرفه اي ترين و تفصيلي ترين نقدهايي برشمرد كه بر فيلم «شب هاي روشن» نوشته شده است.
كتاب «هنر معنا» با يك ديباچه به قلم يكي از ناشران كتاب در توضيح «بيان و بنان» و قلم و شخصيت نويسنده و نيز مقدمه اي به قلم محمدرضا محقق آغاز گرديده كه پايان بخش اين نوشتار، نقل بخش هايي ازاين مقدمه خواندني، جذاب و ستيهنده است.
نقدنويسي در روزگار و سرايي كه غالب مردمان و حتي نخبگانش به مطالعه علاقه اي ندارد(!) و در مورد هنري كه هنوز پس از گذشت سه دهه از انقلاب، چيزي ميان بودن و نبودن است، مصداق تام و تمام دستمال بستن به سري است كه درد نمي كند. هر چند در همين روزگار و سرا و با همين مردمان و نخبگان، هر روزه انواع و اقسام كتاب ها و نشريات و سايت ها و مسايلي از اين دست توليد مي شود و به بركت بيت المال و هنر ناشناسي برخي مديران فرهنگ و هنر و معركه گيري و سوداگري پنهان كاران هزار رو كه به وقتش تسبيح مي گردانند و به موقعش اپوزيسيون مي شوند، بيلان كاري نهادها، مراكز و مؤسسات و... هر روز پرثمرتر و درازتر مي گردد اما نهايتاً هنر بيرحم رخ مي نمايد و گندكار به گاه جوجه شماري آخر پاييز، با نمايش فيلم هاي ساده انگارانه و ضعيف و تحمل ناپذير و نقدهايي به سفارش يا حتي به قلم(!) فيلمسازان غيور و دانشمندشان در تأييد همان فيلم ها، درمي آيد. غالب مؤسسات، نهادها، نشريات و محافل به جاي قدرگذاري بر ارزشمندي و بينشمندي و ارتقاي كم و كيف آثار هنري، دلسوزاندن در راه پرورش و خلق هنرمند و منتقد جدي و معتبر، تبديل شده اند به بنگاه هاي «حلقه رفقا» و نگه داشتن وضع موجود و نابود كردن هر صداي بيگانه و «غير»، بي توجه به درست يا غلط بودنش، آن هم در نطفه.
در اين ميانه يا بايد دريوزگي پيشه كني و از «خود» بگذري و به هيئت «رفقا» درآيي و قدربيني و پولي به جيب زني، يا اينكه انزوا را تقدير محتوم و مكتوم و اجتناب ناپذير خودسازي.
خدا نكند، محفلي يا مجموعه اي يا امكانات و بودجه اي به دست جماعت فرومايه افتد كه آنوقت، گاه «يارب مباد آنكه گدا معتبر شود» مي رسد.
در اين كشور صدها جشنواره و همايش و... هزاران مطبوعه و سايت و... انبوهي نهاد و مؤسسه خصوصي و غيرخصوصي در راستاي فرهنگ و هنر- و از جمله سينما- با قوت وحدت مشغول فعاليتند و آنطور كه خود مي گويند و بر اين گفته اصرار مي ورزند، و «حتما» هم همين طور است كه آنها مي گويند(!)، كارها در جهت پرورش و رشد و ترقي هنر و فرهنگ است اما در ويترين جشنواره فجر، بيش از هفتاد درصد فيلم ها «غيرقابل تحمل»اند. بيش از هفتاد درصد مطبوعه ها و مجلات، «زرد» اگر نباشند، فاقد بار علمي و غيرقابل استفاده جدي اند و همايش ها و سمينارها و ديگر «...يش» و «...ار»ها نيز، بي نياز از قضاوتند و گتره اي و باسمه اي و محض للنذر و خيرات بيت المال بودنشان ميان مشتي از انسان هاي به شدت هنرمند و عاشق رشد و تعالي هم از كفر ابليس نمايان تر است!...»
گفتني است، كتاب «هنر معنا» توسط نشر روح و آصال منتشر گرديده است.

 



گزارشي از واكنش ها به پيشنهادات خانه سينما وقتي مركزنشينان ديگران را ناديده مي گيرند

چند روز پيش خانه سينما اقدام به انتشار يك بسته پيشنهادي با عنوان «سرفصل پيشنهادهايي براي پيشبرد و توسعه سينماي ايران» نمود. در ميان پيشنهادات ارائه شده خانه سينما، تقاضاي انحلال مراكزي همچون انجمن سينماي جوان، مركز گسترش سينماي مستند و تجربي و موسسه رسانه هاي تصويري هم ديده مي شد. پيشنهادي كه واكنش منفي و مخالفت آميز آن بخش از سينماگران كه با اين مراكز در ارتباط هستند را در پي داشت.
نكته قابل توجه اين است كه دفاتر انجمن سينماي جوانان، طي سال هاي اخير، تبديل به مراكزي براي حمايت از استعدادهاي جوان به خصوص در شهرستان ها شده اند. همچنين مركز گسترش سينماي مستند و تجربي، مأمني براي مستندكاران است. گرچه مي توان نقدهاي بسياري را بر اين مراكز وارد دانست و روزنامه كيهان نيز همواره منتقد اين دو مركز، به خصوص در زمينه برگزاري جشنواره ها بوده است، اما به نظر مي رسد، وجود گسترده جوانان علاقه مند به فعاليت در عرصه هاي فيلم كوتاه و مستند ايجاب مي كند، اين ارگان ها به فعاليت خود با هدف ارائه خدمات ادامه دهند، هر چند اصلاح نقص هاي آن ها الزامي است.
پيشنهادي غيركارشناسانه
برخي از سينماگران جوان، معتقدند انحلال دفاتر انجمن سينماي جوان، نگاهي غيركارشناسانه است و ضربه مهلكي بر جريان حمايت از هنرمندان جوان شهرستاني وارد مي كند.
ميردولت موسوي، فيلمساز جواني از اردبيل است كه در اين باره مي گويد: دفاتر شصت گانه انجمن سينماي جوانان ايران در راستاي هدايت و حمايت جوانان علاقه مند به هنر و سينما و با پوشش كل كشور توانسته رسالتي بزرگ و اهدافي بس متعالي را عهده دار شود.
وي ادامه داد: حضور دفاتر سينماي جوان در شهرستان ها باعث شده كه هيچ جوان با ذوق و خلاقي حتي در دورترين نقطه ايران اسلامي از علم روز سينماي كوتاه تهي دست نباشد.
نادر شيخ الاسلامي از فيلمسازان جوان گيلان نيز گفت: «انجمن سينماي جوانان ايران» تنها مركز حامي در جهت پيشبرد و توسعه سينماي ايران در شهرستان ها است.
وي ضمن بيان مطلب فوق گفت: بسياري از سينماگران آينده كشور درحال حاضر در انجمن سينماي جوانان ايران آموزش مي بينند و انحلال انجمن بيشترين ضربه را به فيلمسازان شهرستاني خواهد زد.
وي افزود: دوستاني كه اين پيشنهاد را داده اند هيچ مركز جايگزيني را تعريف نكرده اند و توضيح نداده اند پس از اين انحلال قرار است چه اتفاقي بيفتد و سهم فيلمسازان شهرستاني چيست؟
شيخ الاسلامي ضمن ابراز مخالفت با اجراي چنين طرحي اظهار داشت: نمي دانم با انحلال سينماي جوان قرار است چه چيزي حاصل شود.
وي ادامه داد: با انحلال انجمن سينماي جوانان ايران و تعطيلي دفاتر پل ارتباطي فيلمسازان شهرستاني با سينما قطع مي شود.
وي ادامه داد: هر چند به لحاظ تجهيزات ضعف هايي در اين دفاتر وجود دارد اما وجود اين دفاتر نشاط ايجاد مي كند و درواقع دفاتر سينماي جوان بازوي قدرتمند سينماي آينده كشور است.
مدير دفتر تالش سينماي جوان از وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي دولت دهم خواست دفاتر سينماي جوان را تقويت كند و ادامه داد: اميدواريم وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي دولت دهم با افزايش اعتبار سينماي جوان، دفاتر شهرستان ها را تقويت كنند.
شيخ الاسلامي اظهار داشت: دفاتر سينماي جوان بازوهاي فرهنگي كشور هستند و دوستاني كه پيشنهاد انحلال داده اند تنها به مركزيت تهران توجه كرده اند؛ اما ما بايد به كل كشور توجه كنيم.
وي در پايان گفت: وقتي تنها سالن سينماي تالش تعطيل است، دفتر سينماي جوان با نمايش و نقد و بررسي فيلم براي جوانان علاقه مند از فيلمسازان حمايت مي كند و نمي گذارد مردم اينجا با سينما بيگانه باشند.
فرهاد مهران فر، از ديگر فيلمسازان كشورمان هم درباره پيشنهاد خانه سينما مبني بر انحلال انجمن سينماي جوانان ايران و دو مركز ديگر در جهت پيش برد و توسعه سينماي ايران اظهار داشت: اين پيشنهاد ضد و نقيض است. وقتي پيشنهاد توسعه مي دهيم، نبايد محدوديت ايجاد كنيم.
وي افزود: بسياري از فيلمسازان نسل هاي متأخر سينما كه حضورهاي موفقي در جشنواره هاي داخلي و خارجي داشته اند، برآمده از همين دفاتر هستند، انحلال ناگهاني چنين تشكلي بدون پيشنهاد جايگزيني درست به علاقه مندان سينما لطمه خواهد زد.
اين فيلمساز تصريح كرد؛ دوستان تهران نشين با ارايه اين پيشنهاد فقط به مسائل پيرامون خودشان توجه كرده اند و شهرستان ها را ناديده گرفته اند. انجمن سينماي جوانان ايران شبكه اي است كه ميان فيلمسازان بلوچ، كرد، آذري، مازندراني، كرماني و... با سينما ارتباط ارگانيك برقرار مي كند. فقدان اين شبكه حياتي به اين فيلمسازان آسيب مي زند.
كريم فائقيان، عكاس و فيلمساز بوشهري نيز درباره پيشنهاد خانه سينما گفت: بي شك با اين پيشنهاد تهديد عليه جواناني را آغاز كرده اند كه تمام عشق و علاقه خود را نسبت به فيلمسازي از طريق دفاتر سينماي جوانان در شهرستان ها ابراز مي كنند.
وي افزود: شايد هم طبيعي است كه دوستان نظريه پرداز مركزنشين، حال جواني كه در يك شهرستان دور افتاده به همين حداقل ها دل خوش كرده و روز خود را با فكر كردن و تجربه پيرامون دانسته هاي مختصر سينمايي خود به شب مي رسانند، ندانند.
واكنش مستندسازان
پيشنهاد انحلال مركز گسترش سينماي مستند و تجربي هم واكنش منفي اهالي اين حوزه را در پي داشته است.
همه اين واكنش ها نشان دهنده مخالفت مستندسازان با انحلال اين مركز و تمايل آنان به ادامه فعاليت مركز گسترش به عنوان مهمترين نهاد دولتي حامي سينماي مستند است.
نخستين واكنش رسمي در پي اظهار نظرهاي مجزاي هر يك از مستندسازان در قالب انتشار نامه اي از سوي انجمن مستندسازان و انجمن تهيه كنندگان سينماي مستند مطرح شد. اعضاي اين دو صنف مستندسازي در اين نامه به اهميت فعاليت هاي مركز گسترش اشاره كرده اند و خواستار ادامه اين حضور شده اند.
در بخشي از اين نامه كه توسط ايسنا منتشر شده آمده است: پيشنهاد خانه سينما مبني بر حذف ماموريت و انحلال مركز گسترش سينماي مستند و تجربي در قالب پيش نويس «قانون تشكيل سازمان نظام سينمايي» به اين دو صنف مستند نيز ارائه شده كه داراي نواقصي در خصوص توجه به سينماي مستند است.
هم چنين اين مركز تاكيد كرده: پيشنهاد خانه سينما چنين القا مي كند كه تعطيلي اين مركز مشكلات سينماي مستند را رفع خواهد كرد و موجب رشد سينماي مستند خواهد شد! در حالي كه مركز گسترش در دهه گذشته اصلي ترين حامي دولتي سينماي مستند ايران بوده و بسياري از كارگردانان و تهيه كنندگان سينماي مستند ايران همواره مركز گسترش را به عنوان مهم ترين محل براي توليد آثار مستند دانسته اند.
اين نامه چنين پايان مي يابد: مستندسازان و صنوف سينماي مستند عليرغم انتقادهايي كه به اين مركز و در اصل به چگونگي ايفاي نقش دولت در سينماي مستند دارند و همواره درباره آن گفته اند، در شرايط كنوني ادامه فعاليت و توسعه نهادهاي حامي سينماي مستند را يك ضرورت براي سينماي مستند مي دانند.

 



شاهراه سينماي ايران

سيدمحمد حسيني
چه بسيارند انسانهايي كه در روزگار ما وارد عرصه هنر مي شوند و اطلاق هنرمند مي گيرند درحالي كه آنچه از مظاهر هنر امروز شاهديم به همان نسبت كه در كميت توليد اثر و تعدد توليدكنندگان توفيق روزافزون مي يابد تقريبا به همان نسبت در ايجاد تجربه شوريدگي و وجد حاصل از مواجهه با مخاطبان با عدم توفيق روبروست و ناتوان مي نمايد. در فرهنگ مدرن ديگر كمتر اثر هنري را مي توان يافت كه در مخاطبان شوريدگي و فرح روحاني ايجاد كند. به نظر مي رسد عصر تجربه هاي شورآفرين و احساسات عميق انساني به پايان راه خود نزديك مي شود و به تبع آن گروندگان به عمارت هنر با اغراضي متفاوت از گذشته رداي هنرمندي برتن مي نمايد.
گروهي از بد حادثه ميهمان ناخوانده خوان هنر مي شوند و هنرمند شدن آنها تنها به اين دليل است كه روزگار راه ديگري فرارويشان قرار نداده وگرنه محال بود هنرمندي را پيش خود سازند. مطالبات اين جماعت از عالم هنر تنها شهرت است و موقعيت. و اگر با مداقه در آثار توليد شدن توسط ايشان بنگريم شهرت طلبي و موقعيت تراشي را به سان تار و پودنامرئي غرض خلق آثارشان به وضوح مشاهده خواهيم كرد.
جماعتي ديگر كاسب كاران عرصه هاي هنري اند و به اين دليل پاي در ساحت هنر نهاده اند كه از اين عرصه طرفي مادي ببندند و از اين طريق ثروت و مكنتي براي خويش بيندوزند. براي اينان ساحت هاي هنري با ميادين تره بار و آهن فروشي و مصالح ساختماني تفاوتي نمي كنند تنها فرق در نحوه رسيدن به سود است.
به همين دليل است كه بخش عمده اي از توليدات هنري دنياي مدرن نه تنها متناظر به ماهيت متعالي انسان نيستند بلكه با تمام وجود چنگال در زمين فرو برده اند و به خاك چسيبده اند.
اين دو دسته از هنرمندان نه تنها بذل محبت انسان به انسان نمي كنند و آيين آيينگي جانان كه از شروط اصلي و پايه و مايه هنرورزي است را به جا نمي آورند بلكه آناني را نيز كه خلاف آمد روزگار قصد به جا آوردن آيين مهرورزي به بندگان خداوندگار را در پندار و گفتار و آثارشان متجلي مي كنند به سخره گرفته و شماتت و وهن مي نمايند.
اما به يقين انسان هاي بزرگي كه حرمت اين حرم و شرافت اين تشرف گاه به يمن وجود آنهاست بر جاي مي ماندند. انسان هاي بزرگي كه غرض ايشان از ورود در حرم هنر و بستن احرام هنر تنها خدمت به ساحت انسانيت انسان و نفي خودكامگي و تجلي وجه خداگونگي اوست. و بدون ترديد سيدشهيدان اهل قلم از اين تبار است.
سيدمرتضي آويني انسان بزرگي است كه حرارت ايمان و يقين خود را بر خزاني ترين فصل هنر معاصر يعني سينما كه آخرين دست آورد تغافل بشري است تابانيد و آفتابي شد براي اشراق معاني متفاوت و درك تجلي حضور رحماني دراين گريزگاه ظهور جسمانيت و انانيت بشر مدرن.
سيد تنها راه را نمي نمود، بلكه او خود راه بود
برخي گفته اند نسبت منتقد به اثر هنري نسبت سايه است به جسم و منتقد فاقد جان و پويايي است و لاجرم مي بايست درپس اثر هنري برود و هماره دنباله رو او باشد. اما مرتضي اين معادله را نيز درهم شكست و عملا معادله اي ديگر جايگزين آن نمود.
رفتار و گفتار آثار آويني همه را متوجه اين موضوع ساخت كه رسالت منتقد، سنجش عيار بر مبناي معيار انطباق باحقيقت و ايمان است. او دنباله رو آثار عصر خود نبود، بلكه ضمن داشتن قابليت و استعداد بيشتر و بالاتر از هنرمندان هم عصر خود خاضعانه بر زمين افتاد تا از وجود خويش راهي بسازد براي حصول و وصول ديگران، به تجليگاه رحمت و مغفرت.
درست مانند ريلي كه خود از جنس فولاد است و شايد اقليت او براي تبديل شدن به قطار بيشتر از هر آلياژ ديگر است اما به زمين مي افتد تا راه باشد براي رساندن واگنها به مقصد. و نكته اينجاست كه ريل هماره جلوتر از قطار مي رود و سيدمرتضي آويني همين گونه بود، او رفته بود و مقصد را مي نماياند و از خود و باورهاي خود مسلكي آفريد براي سلوك ديگران دراين راه روشن و هموار.
يكي را ققنوس مي ناميد و ديگري را تفقد مي كرد و آنها را كه به مقصد رسيده بودند و يكه تاز عرصه نگارش مي نمودند به رخ مي كشيد تا شمع وجودشان را فراروي پويندگان اين طرق بنماياند.
سيدمرتضي را بايد بر پيشاني هنر دهه اول انقلاب ديد كه به زعم او ژانر تازه اي در عالم هنر است و راهي جديد فراروي هنرمندان مي گشايد.

 



روسري هاي رنگي ما؛ محدوديت حجاب در غرب

موسسه روايت فتح ساخت هفت مستند با موضوعات حجاب در كشورهاي اروپايي، تاثيرات انقلاب اسلامي در آفريقا، ديپلمات هاي اسير شده مان در عراق، شيعيان كشور فرانسه، مسلمانان بالكان، جانبازان شيميايي و زندگي شهيد رجايي را براي پخش از شبكه اول سيما به پايان رساند.
مرتضي شعباني از تهيه كنندگان موسسه روايت فتح با اعلام اين خبر به ايسنا، گفت: «روسري هاي رنگي ما» يك فيلم مستند 39دقيقه يي است درباره محدوديت حجاب زنان مسلمان در تركيه و كشورهاي اروپايي كه با همكاري گروهي از كارگردانان ساخته شده است و سيدروح الله حسيني تدوين آن را برعهده داشته است. وي خبر داد: مستند «سربازان فردا» به كارگرداني سيداحسان اصغرزاده يك مجموعه سه قسمتي است درباره شيعيان كشور فرانسه كه اكنون در مرحله صداگذاري است و احتمالا پس از ماه مبارك رمضان از شبكه اول سيما پخش خواهد شد. اين مستندساز با اشاره به مستند «مقاومت، مبارزه، زندگي» اظهار كرد: اين مستند به كارگرداني حسين محموديان در سه قسمت به مسلمانان منطقه بالكان در بوسني مي پردازد. وي مستندي درباره حميد سبزواري- از شاعران كشورمان- را از ديگر توليدات موسسه روايت فتح عنوان كرد و گفت: مستند «نواهاي انقلاب» يك فيلم 50دقيقه يي است كه با كارگرداني اميرحسين نوروزي به زندگي و آثار حميد سبزواري مي پردازد. شعباني هم چنين از ساخت يك مجموعه مستند سه قسمتي درباره ديپلمات هاي به اسارت گرفته شده كشورمان در عراق كه به تازگي آزاد شده اند، خبر داد و گفت: توليد اين مستند به كارگرداني رضا فرهمند در جريان است. مجموعه مستند «نسيم حيات» در
13 قسمت، تاثيرات انقلاب اسلامي در آفريقا را مورد بررسي قرار مي دهد؛ اين مستند در مرحله پيش توليد است و تصويربرداري آن در ماه محرم آغاز خواهد شد. اين تهيه كننده موسسه روايت فتح همچنين از ساخت مستندي درباره زندگي شهيد رجايي در اين موسسه خبر داد وگفت: اين مستند با عنوان «فرزند ملت» به كارگرداني مصطفي قاسملو در 7قسمت 25دقيقه يي ساخته شده است و قرار است در سالگرد شهادت ايشان از شبكه اول سيما پخش شود.

 



ساخت فيلم و سريال از رمان هاي فردي و دهقان

رمان هاي «سياه چمن» نوشته اميرحسين فردي با موضوع انقلاب اسلامي و «سفر به گراي 270 درجه» نوشته احمد دهقان با موضوع دفاع مقدس تبديل به فيلم و سريال خواهند شد.
بعد از آنكه مديربخش اقتباس و پژوهش سيما فيلم از خريد حق اقتباس كتاب «سفر يه گراي 270درجه» احمد دهقان توسط اين مركز خبر داد حالا اميرحسين فردي هم از توافق براي واگذاري حق اقتباس از رمان «سياه چمن» به سيما فيلم خبر داده است.
اميرحسين فردي اظهار داشت: چندي پيش در مذاكراتي كه با سيما فيلم داشتم، حق استفاده از رمان «سياه چمن» را براي استفاده سينمايي و تلويزيوني به اين مركز واگذار كردم.
وي با بيان اينكه ارتباط كنوني موجود بين سينما و ادبيات، ارتباط گرمي نيست و فيلم سازان به ادبيات معاصر توجه كمي دارند، افزود: ارتباط سينما با ادبيات انقلاب و دفاع مقدس به نفع هر دو طرف فيلمساز و نويسنده است. چرا كه فيلمساز با مراجعه به كتاب ها سوژه هايي جديد مي يابد و نويسنده هم با به تصوير كشيده شدن كتابش، مخاطبان بيشتري پيدا مي كند.
چند روز پيش نيز مدير بخش اقتباس و پژوهش سيما فيلم هم در اظهاراتي خبر از خريداري حق اقتباس رمان «سفر به گراي 270 درجه» نوشته احمد دهقان توسط سيما فيلم داد و گفت: براي تبديل به فيلمنامه، به كارگاه فيلمنامه نويسي اين مركز فرستاده شده است.
مجتبي شاكري با اعلام اين خبر افزود: هنوز نويسنده فيلمنامه اين رمان مشخص نشده و در هماهنگي هايي كه با نويسنده «سفر به گراي 270 درجه» خواهيم داشت، فيلمنامه نويسي را كه بتواند با اثر ارتباط برقرار كند، معرفي مي كنيم.

 



به بهانه پايان مجموعه رستگاران كشف زواياي پنهان آدم ها

علي اكبر باقري ارومي
پخش مجموعه تلويزيوني «رستگاران» گر چه به پايان رسيده است، اما همچنان مي توان درباره زواياي مختلف آن بحث كرد. سيروس مقدم، كارگردان اين سريال، با اندوختن تجربيات فراوان، آشنايي با مزاق تماشاچيان تلويزيون و دغدغه هاي اجتماعي آن ها، رستگاران را ساخت، كه در پرونده كاري او يك گام به جلو محسوب مي شود. زيرا اين مجموعه داراي نگاه و شخصيت پردازي متفاوتي است.
سعيد نعمت الله، نويسنده فيلم نامه اين مجموعه افراد را كاملاً اجتماعي ديده و از اسطوره سازي هاي شخصيتي دوري گزيده است كه همين يكي از رمزهاي موفقيت و جا افتادن ملموس اين مجموعه است. شخصيت هاي اين مجموعه نشان مي دهند كه براي حضور و حيات در جامعه، خواه به عنوان شخصيت مثبت و خواه شخصيت منفي تلاش مي كنند و اين صداقت ها و رياكاري ها در اين فيلم نامه براي معرفي آدم هاي خوب و بد، با تضادي معقول پيش رفته است، به طوري كه در آن كشش و جذابيت خاصي براي بيننده ايجاد مي كند. شخصيت هاي اين مجموعه انسانهايي هستندكه گويي در وجودشان گمشده هايي دارند كه مي تواند آنها را در هويت يابي شان كمك و ياري كند؛ اين هم در آدم هاي بد مجموعه و هم در آدم هاي خوب آن وجود دارد و در قسمت هاي مختلف مجموعه به بار نشست. نقطه شگرف ديگر در اين گونه معرفي از شخصيت ها و رفع ابهام از وجود آنها، نگاه نقطه اي به آنها است. تك نگاه ها، تك تصويرها، تداوم آنها در طي مجموعه، بزرگ شدن اين نقطه ها، تبديل آنها به خط و خطوط و زواياي شخصيتي آنها، گذر از معرفي و هويت بخشي به آنها و سرانجام سرنوشت هر يك از آنها كه به نتيجه گيري داستان اين مجموعه انجاميد. اين روند به خصوص در پردازش شخصيت هاي احمدرضا، شايسته، كيانوش، پونه، خجسته، نرگس و... نقطه برنده فيلم نامه و به طور كلي مجموعه است كه باعث شده زواياي مختلف شخصيت آدم ها نشان داده شود. در اين ميان شخصيت محوري احمدرضا بسيار پيچيده طراحي شده است. احمدرضا در واقع چون حضور آن چناني در مجموعه ندارد مخاطب ممكن است كه احساس كند شايد درست پردازش نشده؛ ولي چنين نيست. در واقع احمدرضا چون سايه اي حاكم در هر جاي اين سريال حضور دارد و از نام تا حضور نامحسوس و حتي گاهي اوقات محسوس اش، مي توان گفت كه شخصيت اصلي و محوري و تأثيرگذار اصيل در فيلم نامه همو مي باشد؛ همين ابهام موجود در شخصيت احمدرضا است كه غلتك واقعي تر كردن چهره ساير شخصيتهاست و اين محوريت اصيل ولي نامحسوس تا به آخر مجموعه ادامه دارد. ويژگي ديگر شخصيتهاي محوري و مثبت اين مجموعه اخلاق گرا و ديندار بودن آنان مي باشد. به عبارتي، رستگاران جان مايه خود را بر اين اساس قرار داده است. به طور نمونه احمدرضا مظهر مظلوميتي پنهان در جامعه است كه ملاك و معيار شناسايي رفتار انسانهايي است كه در مقابل او مجبور به موضع گيري مي شوند و خلق هاي پيدا و پنهان خود را آشكار مي كنند. در واقع بن مايه اساسي رفتارشناسي ديگر شخصيت ها در نسبت با او خودنمايي مي كند. او مورد يك تهمت واقع شده است و فقط زنش (خجسته) است كه از او دفاع مي كند و اين دفاع را با ايمان و يقين قلبي اي كه به او دارد صورت مي دهد. وجود ابهام در شخصيت احمدرضا به عنوان يك متهم يا شخص پاك فضاي غالب بر فيلم نامه است و بعد شخصيت ها وارد داستان شدند. در اين ميان نقش خجسته به عنوان شخصيت مثبت دوم، قسمت به قسمت استواري بيشتري مي يابد و نقش مستحكم تري از خود ارايه مي دهد. در واقع خجسته در اين مجموعه هم بار خود و هم باراحمد رضا را بر دوش مي كشد و به تثبيت آن مي پردازد. حسن بزرگ خجسته در آن است كه اين استواري را در اجتماع و با جلب اعتماد دوستان و آشنايان خود نشان مي دهد. صداقت و ايمان و محبت خود را در عمل نشان مي دهد و اين زمينه ابهام زدايي از شخصيت احمدرضا را كم كم بروز داده وبه عينيت مي رساند. در واقع خجسته با اين كار خود را در آزمون و محكي بزرگ و خطرناك قرارداده و ديگران را هم به اين آزمون فرا مي خواند. روانشناسي اجتماعي شخصيت ها از اينجا بروز مي كند.مانند اينكه يك شخصيتي كمك بخواهد و ديگران هر يك به اعتبار خويش به كمك او بشتابند. بنابر اين ازلحاظ روانشناسي آحاد اجتماع، اين روحيه را در افراد ناشناس ولي پر مهر اجتماع در مي يابيم. صاحبخانه پونه به نحوي اين مهرباني را بروز مي دهد، شوهر او هم به نحو ديگر! انگار همه با هم همبسته بوده اند ولي منتظر يك جرقه، يك موتور محرك، يك ماجراي بعيد بوده اند كه نسبت به بروز و ظهور آن مبادرت بورزند. البته در اين بين آدم هاي بد فيلم بيشتر داراي جنبه هاي خاكستري معرفي مي شوند و آدم هاي خوب جامعه در همان جايگاه خوب بودن خويش ثابتند.
اين حركت سينوسي و سيرميان خوب، بد و بد و خوب به طور واقعي چه هدفي را دنبال مي كند؟ شايد نويسنده مي خواسته بگويد همه آنها ذاتا انسانهاي پاكي بوده اند كه به نوعي به خوبي آنها تعدي شده، چون اين داستان با قصه احمدرضا آغاز مي شود. بنابر اين احمدرضا معيار و محك خوبي و بدي هاي ديگران قرار مي گيرد.
در واقع قداست احمدرضا معيار كشف ويژگي هاي همه شخصيتها در داستان شده و به آنها نمره مي دهد.
به هر حال آنچه اين مجموعه را بر ديگر آثار سيروس مقدم برتري داده است فيلم نامه قوي پركشش، هدفمند و داراي شخصيت هاي مسلمان و محكم ديني است. شخصيت هايي كه براي پيراستگي و رستگاري در يك طرف ماجرا هستند و براي استحكام اركان جامعه كوشش مي نمايند و در طرف ديگر اشخاصي خود محور قرار دارند كه براي تزلزل آن اركان توطئه مي كنند.
كارهاي بديع كارگردان يا دوربين در اين كار هم سبب معرفي شفاف تر ذهني و عيني شخصيت ها گرديده است كه اين هم از ديگر محاسن آن است با اين احوال بايد گفت اين فيلم داراي پاياني بد و تحميلي و آن غليظ كردن پايان خوش در انتهاي فيلم نامه است كه ارزش دراماتيك كار را زايل نموده كاش مي توانستيم تعريف ديگري از پايان خوش ارايه نماييم. همچنانكه شهيدان ما در نهايت اخلاص و صداقت و در اوج عمل به احكام دين رحل اقامت اخروي مي افكنند كاش پايان خوش احمدرضا نيز چنين مي شد. و يا بر عكس سرنوشت آدم بد يعني شايسته در كيفر ديدن از زندگي و قطع پيوند او با زندگي ترسيم مي شد. تا پايان حماسي تري براي آن رقم مي خورد.

 



فيلمسازان 20 كشور دنيا در جشنواره پروين اعتصامي

پنجمين جشنواره فيلم پروين اعتصامي از اول تا ششم آذرماه برگزار مي شود.
اين جشنواره براي نخستين بار ميزبان فيلم سازان 20 كشور دنيا خواهد بود. جشنواره فيلم پروين اعتصامي ويژه فيلم هايي با موضوع زن است كه در دوران برپايي اش نگاه ويژه و حمايتي به فيلم سازان زن داشته است.
در اين دوره فيلم سازان در دو بخش مسابقه ملي و بين الملل براي تصاحب جايزه هاي ويژه رقابت خواهند نمود.

 



توجه ويژه دولت انگليس به بي بي سي و دلسردي ساير شبكه ها

يك مقام رسانه اي با انتقاد نسبت به سياست هاي انگلستان در قبال رسانه ها، خاطر نشان كرد كه توجه ويژه دولت انگلستان به «بي بي سي» باعث دلسردي شبكه هاي ديگر در اين كشور شده است.
جيمز مرداك پسر روپرت مرداك، صاحب امپراطوري رسانه يي نيوزكورپ سياست هاي تبعيض آميز دولت انگلستان را در قبال شبكه هاي تلويزيوني «نااميدكننده» خواند و افزود: شركت بي بي سي بسيار بي دليل مدام خود را گسترش مي دهد. تهيه كنندگان بي بي سي، توليد چندين شبكه را برعهده دارند و داراي وب سايت هاي خبري متعددي هستند.
به گزارش ايسنا به نقل از وال استريت ژورنال، واحد اداره و نظارت بر بي بي سي بانام «بي بي سي تراست»، هم اينك از سوي رسانه هاي ديگر به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است. همچنين بسياري از شركت هاي تلويزيوني در اين كشور نسبت به بودجه اختصاص يافته به بي بي سي و همچنين هزينه اشتراكي كه اين شبكه از خانوارهاي انگليسي دريافت مي كند، اعتراض دارند.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14