(صفحه(7(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


  شنبه 28 شهريور 1388- شماره 19466
 

سلطان قانوني ! زندگينامه جمعي از رجال پهلوي60
تير منافق در كمان دشمن 41

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




سلطان قانوني ! زندگينامه جمعي از رجال پهلوي60

ادامه گزارش درباره اعتصاب ها :
3- اعتصاب انجام خواهد شد و حداقل 50 درصد در كل تهران و حدود صددرصد در بازار مؤثر خواهد بود. در مورد بروز خشونت و درگيري وي مطمئن نبود.
4- هر چند سربازان از دستور دولت در تيراندازي به تظاهركنندگان اطاعت نمودند، هيچ تضميني وجود ندارد كه آنها بار ديگر آن عمل را تكرار كنند. در مورد وفاداري ارتش نمي توان تضميني قائل شد و اين در چند هفتأ آينده كامل آزمايش خواهد شد.
5- اين شايعه كه آيت الله حكيم، برعليه دولت و به نفع خميني، اعلام جهاد نموده است، صحت دارد.
6- اصرار دولت براين كه عبدالناصر، مخارج ايجاد دردسر را تأمين نموده است، حقيقت ندارد. اين بخشي از برنامأ دولت بود كه به مردم القا نمايد كه بعضي از ملاهاي مخالف دولت با دريافت و قبول رشوه از خارجيها، خائن هستند. تأخير دولت در ارائه «مدارك و شواهد» خيانت، ناشي از عدم توانايي و عدم تصميم گيري در ساختن يك داستان قابل قبول در اين مورد است.
7- آيت الله خميني در هفتأ گذشته در رابطه با تعداد مقلدينش از مرتبه ششم يا هفتم به مرتبأ اول جهش نموده است. او به طور ضمني بزرگترين رهبر اسلامي شيعه شده است. او از حمايت مسلمانان شيعه در هندوستان و پاكستان و همچنين عراق برخوردار گرديده است. خميني به عنوان يك رهبر مذهبي شرافتمند و عميقاً قابل اعتماد و همچنين يك روشنفكر با افكار مترقي شناخته شده است. خميني در زمرأ آن گروه ملاهايي است كه دورانديش (دورنگر) هستند و آنها مخالف اصلاحات ارضي يا حق رأي زنان نيستند، هر چند در حال حاضر آنها با انتخاب خانمها در دفاتر سياسي مخالفت مي كند. آنها همچنين احساس مي كنند كه دولت و شاه بيش از حد نفوذ خارجي هستند و در اصلاح اقتصادي براي بالا بردن استاندارد سطح زندگي ناموفق بوده اند. در ضمن بسياري از مردم، شايد به استثناي دهقانان بيسواد، از ديكتاتوري خسته و بيزار شده اند و مايلند تا حدي از دمكراسي برخوردار شوند.
8- دكتر علي اميني به خميني احترام مي گذارد و از وي مانند ساير ملاهاي مترقي پشتيباني نموده است. غير محتمل نيست كه اميني براي تشكيل دولت جديد در هفته هاي آينده مجدداً فراخواند شود. يك دولت جديد متشكل از مرداني كه مايل به مقاومت در مقابل شاه باشند، بايد تشكيل شود تا از تألمات و نارضايتي هاي عمومي بكاهد. اگر لازم باشد كه بي ثباتي فعلي ايران پايان داده شود و اقتصاد قدرت بيابد، فقط يك دولت نيرومند مي تواند به طور مناسب برنامه ريزي نمايد و انتخابات مناسبي را كه بطور مطلق ضروري است، برگزار نمايد.
9- درخشش معتقد است كه نهاد سلطنت (شاه) بايد حفظ شود، ولي اعليحضرت بايد يك پله پايين بيايد و از اين پس سلطاني قانوني در چهارچوب قانون اساسي باشد.
شاه 22 سال امكان داشته است كه خود را بشناساند و همچنين ممكن است كماكان از اعتماد بعضي خارجيان برخوردار باشد، ولي او ديگر نمي تواند اكثريت مردم ايران را تحميق نمايد.
01- درخشش اظهارنظرهاي مختصري راجع به شخصيت هاي زير ارائه داد:
ارسنجاني ، شخص كثيف و بي بند و بار و بد سابقه و شارلاتاني است كه اگر در مدت ناآراميها در تهران بود، به طور قطع كشته مي شد. ارسنجاني باهوش و پر تحرك، ولي غيرقابل اعتماد و عوامفريب است.
ارتشبد رياحي، شخصي است كه وي فقط تعريف او را شنيده است، او در زمينأ بسيار مشكلي به خوبي كار مي كند، بدون اين كه مانند ارسنجاني سروصداي زياد راه بيندازد.
معينيان ، مدير سخت كوش و قابلي است كه مي تواند جهت اجراي مؤثر كار، قابل اعتماد باشد. مردي كه به طور مشهود فاقد جاه طلبي ها و انگيزه هاي سياسي است.
بهنيا ، يك مرد تاجر با فكري محدود و بسته.
عاليخاني ، يك بچه كوچك در جنگل.
ساير اعضاي كابينه اكثراً شبيه به هم و چسبيده به علم در رأس خط هستند.
درخشش، محمد - 5
خيلي محرمانه
زمان: 15 ژوئن 1963 - 25/3/42
مكان: منزل آقاي درخشش
صورت مذاكرات شركت كنندگان: آقاي محمد درخشش، وزير سابق فرهنگ سي. ان. راسياس، دبير دوم
موضوع: نظريه محمد درخشش
در مدت درس زبان فارسي امروز، آقاي درخشش نظريات زير را ابراز نمود:
1- آقاي حسن پاكروان، رئيس ساواك شخص شرافتمند خوبي است كه شجاعت اين را دارد كه به اشتباهات خود اقرار نمايد. بسياري از ايرانيان كه با پاكروان برخورد داشته اند، نه تنها به خاطر وي در انجام يك مسئوليت بسيار مشكل، بلكه همچنين براي متمدن بودن، تواضع و صداقتش به وي احترام مي گذارند.
2- «ژست و تظاهر» دولت به اين كه اغتشاشات اخير ناشي از يك برنامه سرّي براي سرنگوني رژيم ايران توسط عبدالناصر بود، فقط يك «نمايش» است. ناصر باهوش تر از آن است كه براي يك چنين برنامأ «خطرناكي» سرمايه گذاري نمايد. وقتي نارضايتي ها در داخل در آن حدي وجود دارند كه موجب طغيان خشونت بشوند، نيازي به هيچگونه دخالت خارجي براي ايجاد تظاهرات ضد دولتي وجود ندارد.
3- نيروي « باشگاه مهرگان» ( انجمن معلمان مدارس ابتدايي و متوسطه به رياست درخشش) 70000 است و با وجود اين كه فعلاً از نظر سياسي فعال نيستند، مي توانند كادري بسيار قوي و نفر منظم براي تشكيل يك گروه فعال سياسي باشند (اين نكته در آخر مذاكرات ما در حالي كه او مرا تا دم در مشايعت مي كرد، مطرح گرديد. با ذكر اين جمله درخشش لبخند غرورآميزي مي زد. من اميدوارم در اين مورد بعدها با وي صحبت كنيم. )
درخشش، محمد - 6
صورت مذاكرات
خيلي محرمانه
از: بخش سياسي - سي. ان. راسياس
به: پروندأ بيوگرافيك
موضوع: مذاكرات با محمد درخشش، 24 ژوئن 1963 -
3/4/24
اظهارنظر:
مطالب زير از يادداشتهاي برداشته شده در مذكرات من و آقاي درخشش در 24 ژوئن 1963، استخراج شده است. به منظور رعايت اختصار، متن زير ترجمه آزادي از ملاحظات وي با ضمير اول شخص مي باشد.
1- انتخابات: شايعاتي مبني بر برگزاري انتخابات در شهريور ماه وجود دارند (23 اوت - 22 سپتامبر)، ولي من چندان به آن مطمئن نيستم. دولت به وضوح مردد است. چيزي كه شما بايد مطمئن باشيد اين است كه اگر انتخابات انجام شود، كاملاً دستكاري شده و فرمايشي خواهد بود. هم اكنون ليست كانديداهاي موافق رژيم و مستقل مجلس تعيين شده اند و دولت سعي مي كند به نحوي اسامي را از دو ليست انتخاب نمايد كه انتخاب «آزاد» نشان داده شوند. اگر انتصاب مناسب در زمان مقتضي صورت نگيرند، انتخابات به تعويق خواهد افتاد.
دهقانان در اين انتخابات مانند گذشته مثل گوسفند شركت مي كنند. آنها را بر كاميونها بار مي كند و به محل رأي گيري مي آورند و به آنها گفته مي شود كه به چه كسي رأي بدهند.

 



تير منافق در كمان دشمن 41

خداوند درباره منافقين و علت ارتداد و خروج از هدايت آنها مي فرمايد:
ا ن الذين ارتدوا علي ادبار ه م م ّن بعد ما تبين لهم الهدي الشيطان سول لهم و املالهم ذل ب انهم قالوا ل لذين كر هوا ما نزلالله سنطيعكم في بعض الا مر والله يعلم اًسرارهم. (79)
كساني كه برگشتند به وضعيت قبل از ايمان آوردن «كفر» بعد از اين كه هدايت شده بودند، به سبب اين بود كه شيطان دنيا را برآنان آراست و آنها را در آرزو افكند، و علت اين كه شيطان توانست بر آنها مسلط شود و آنها را گمراه كند اين بود كه اينان با دشمنان خدا كه از نزول آيات او بيزار بودند، گفتند كه ما شما را در بعضي كارها اطاعت مي كنيم و خدا اسرار آنها را مي داند.
از جمله گروههاي ديگري كه در اعتقاد آنها ناخالصي است و به همين دليل در برابر انقلاب و امام(ره) ايستادند و هنوز هم يكي از فتنه گراني هستند كه تلاش مي كنند با نفوذ در دانشگاهها و احزاب و اصحاب برخي شخصيّتها، سخنان خود را از زبان آنان بازگو كنند و جامعه را دچار مشكل در شناخت مواضع نمايند، نهضت آزادي است.
از نام هر جمعيتي مي توان به ماهيّت و محتواي آن پي برد. نهضت آزادي در نام خود هيچ نشانه اي از اسلام ندارد و علاوه بر آن مرامنامه اش به اسلام به عنوان يك مكتب كارآمد و پاسخگو و قابل اجرا، تأكيد نشده است.
شهيد بهشتي در باره نام و مرامنامه اين جمعيت مي گويد:
«وقتي نهضت آزادي تشكيل شد، با خوشحالي از اين خبر استقبال كرديم و وقتي در اساسنامه از اسلام به عنوان مكتب و از نهضت آزادي به عنوان يك حزب اسلامي تمام عيار ياد نشده بود، به دوستان بنيانگذار نهضت آزادي انتقاد كردم و گفتم كه اين حزب، مكتبي نيست. اسم آن را نيز نهضت آزادي نهاده ايد. آزادي كه همأ اسلام نيست. البته از مسايل مهم بشري است، از اركان اسلام است، ولي همأ اسلام نيست. »(89)
علاوه بر آن توجيه مادّي احكام و عقايد اسلامي بر طبق روش و پسند غرب، خود داستان ديگري است كه جاي آن در اين مجموعه نيست. عملكرد و مواضع اين گروه در مقاطع مختلف انقلاب اسلامي، از جمله در اصرار امام بر رفتن شاه و سرنگوني رژيم پهلوي، در عدم ارتباط با آمريكا و استقلال كامل، در جنگ با صدام و ضرورت ادامه آن تا پيروزي نهايي، كاملاً در جهت عكس مواضع حضرت امام خميني(قدس سره) و مردم قرار داشت. حضرت امام(ره) كه بيش از هركسي نسبت به مواضع فكري و عملكرد آنان اشراف داشتند، درباره التقاط اين جمعيت مي فرمايند:
«ضرر آنها به اعتبار آنكه متظاهر به اسلام هستند و با اين حربه جوانان عزيز ما را منحرف خواهند كرد و نيز با دخالت بي مورد در تفسير قرآن كريم و احاديث شريفه و تأويلهاي جاهلانه موجب فساد عظيم ممكن است بشوند، از ضرر گروهكهاي ديگر حتي منافقين - اين فرزندان عزيز مهندس بازرگان - بيشتر و بالاتر است. نهضت آزادي و افراد آن از اسلام اطلاعي ندارند و با فقه اسلامي آشنا نيستند. . . نتيجه آن كه نهضت به اصطلاح آزادي و افراد آن چون موجب گمراهي بسياري از كساني كه بي اطلاع از مقاصد شوم آنان هستند مي گردند، بايد با آنها برخورد قاطعانه بشود و نبايد رسميت داشته باشند. »(99)
در جريان فتنه بني صدر كه تلاش مي كرد تا با كنار زدن روحانيت وفادار به امام، انقلاب را از مسير ديني خود خارج سازد، در جريان اعلام راهپيمايي جبهأ ملّي بر عليه تصويب لايحأ قصاص در مجلس شوراي اسلامي، در جريان رفراندم براي تشكيل «جمهوري اسلامي» با همين نام، در جريان تصويب اصول مربوط به «ولايت فقيه» در خبرگان قانون اساسي و. . . اين جمعيت را مشاهده مي كنيم كه مواضعي همسو با آمريكا و اذناب او در ايران اتخاذ مي كند. و همواره در موضع مقابل امام(ره) و مردم قرار مي گيرد. در آنچه برشمرديم، كه بخش كوچكي از صحنه هاي فتنه انگيزي اين جمعيت است؛ همواره اين جمعيت اوّلاً: در كنار گروههاي براندازي نظام اسلامي قرار گرفته است،
ثانياً: با اعلاميه ها و تجمّعات خود، حرفهاي دشمنان را در ميان مردم و جوانان ترويج نموده است و در واقع بلندگوي آنان شده اند! ثالثاً: راديوهاي بيگانه هم براي حمله به نظام اسلامي و اركان آن به بيانيه ها و حركات اين جمعيت استفاده كرده است! و اين حركات اگر فتنه گري و تضعيف موضع نظام و رهبري و سردرگم نمودن مردم و جذب جوانان كم اطلاع از سوابق اين گروه نيست، پس چيست؟ چطور مي شود كه منافقين از دل اين جمعيت بيرون مي آيند؟ و دبيركل جمعيت (مهندس بازرگان) به اين مسأله افتخار مي كند؟ چطور مي شود كه با آمريكا، دشمن قسم خوردأ اين ملّت، برخلاف سياست اصولي نظام به مراودأ آشكار و پنهان مي پردازند؟ جز اين است كه عناصر ناخالص در عمل منتهي به چنين مواضعي مي شود؟
«اين اشخاص متديّن هم كه نمازخوان هم هستند، متديّن هم هستند، لكن اين معنا در ذهنشان هست كه ما، چون شوروي الحاد ذاتي دارد و اصلاً مبدايي ]خدا را[ قبول ندارد، ما اگر از او فرار كنيم و ناچاريم كه يك جايي بايد پيوند حاصل كنيم، بايد به طرف غرب برويم و حالا آمريكاست. . . اصلاً اينطوري پرورش پيدا كرده اند، اينطوري فكرشان اين است. »(100)
وقتي فكر و پرورش اينگونه شد وقتي به قدرت برسند اين فكر را به اجرا مي گذارند. اگر امام(ره) به داد اين انقلاب نرسيده بود آن را به دامن آمريكا دشمن اصلي اسلام و ملّت مي كشاندند.
«در هر صورت به حسب اين پرونده هاي قطور و نيز ملاقاتهاي مكرّر اعضاي نهضت چه در منازل خودشان و چه در سفارت آمريكا و به حسب آنچه من مشاهده كردم از انحرافات آنها كه اگر خداي متعال عنايت نفرموده بود و مدتي در حكومت موقت باقي مانده بودند، ملّتهاي مظلوم بويژه ملت عزيز ما اكنون در زير چنگال آمريكا و مستشاران او دست و پا مي زدند و اسلام عزيز چنان سيلي از اين ستمكاران مي خورد كه قرنها سر بلند نمي كرد. »(101)
نتيجأ كلّي اين است كه بايستي امراض قلبي خويش را معالجه كنيم، امراضي كه امكان غرض ورزي و خودخواهي را به انسان مي دهد، امراضي كه سبب بهره برداري از متشابهات براي ايجاد فتنه و شبهه مي شود، امراضي كه چشم انسان را از ديدن حقايق و گوش را از شنيدن آواي حق ّ و دل را از فهم توحيد باز مي دارد.
ل يجعل ما يلق ي الشيطان ف تنه ً ل لذين في قلوب ه م مرض والقاس يه قلوبهم. (102)، تا تلقينهاي شيطان را فتنه اي براي آنها كه در دلشان مرض است و قساوت در دلهاشان است قرار دهد.
5- خودرأيي در برابر رهبري
اطاعت از رهبري انبيأ و رهبري اولي الامر واجب شده است.
اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اول ي الا مر م نكم»(103)، اطاعت كنيد خدا را و پيامبر او را و صاحبان امر را از ميان خودتان.
كساني كه در برابر رهبري جامعه كه براساس وحي و امامت و ولايت مشخص شده است به رأي خود متوسل مي شوند، يا به خطهاي ديگري كه از سوي فتنه گران ايجاد مي شود گرايش مي يابند، در دامن فتنه مي افتند. به همين جهت در قرآن تأكيد بسيار شده كه تنها به احكام خدا متوسل شويد و همه جا حكم خدا را جاري كنيد تا فساد ايجاد نشود و آنهايي كه به غير حكم خدا، توجه كرده، عمل نمايند و حكم كنند كافر (مائده/ 44)، ظالم (مائده/ 54) و فاسق (مائده 74) مي داند و موارد اختلاف را هم به خدا و رسول ارجاع نموده است (فا ن تنازعتم في شيءا فردوه ا لي الله و الرسول)(104) بنابراين توسل به اجتهاد در برابر نص خدا و رسول و ولايت، خودرأيي در برابر رأي و امر رهبري و تبعيت از خطهاي گمراهي كه در برابر خط امامت گشوده مي شوند مي باشد و انسان را در فتنه مي اندازد، توضيح بيشتر اين بحث را در آخرين قسمت «اطاعت از رهبري» ارجاع مي دهيم.
خصوصيات فتنه گران
فتنه گران را در نهج البلاغه تعقيب مي كنيم:
تتوارثها الظلمه ب العهود ، أولهم قائ د لا خ ره م و اخ رهم مقتدا ب أول ه م، يتنافسون في دنيا دن يه ا و يتكالبون علي ج يفه ا مر يحه ا، و عن قل يلا يتبرّأ التّاب ع م ن المتبوع، و القائد م ن الم-قود ، فيتزايلون ب البغضأ و يتلاعنون ع ند اللقأ. (105)
معاني لغتها:
قائد = رهبر، پيشوا
مقتد = پيرو، تابع
يتنافسون، نافس = رغبت كردن، تمايل نمودن.
كلب = آزمندي و حريص شدن
يتكالبون = حرص «تكالب الناس علي الدنيا: بر سر دنيا حريص شدند»
جيفه = مردار بوگرفته
تبري = دوري گزيدن، متنفر شدن
لاعن = دوركننده، دشنام دهنده، دعاي بد.
ترجمه:
ستمگران، با هم پيماني از هم فتنه گري را ارث مي برند، اوّل ايشان پيشواي آخرشان است و آخر آنها پيرو اوّلشان مي باشد. براي دنياي پست ميل و رغبت دارند و در آن از هم سبقت مي گيرند، و بر سر مردار گنديده و بدبوي آن حرص زياد مي زنند و پس از مدتي اندك، پيرو از پيشوا و پيشوا از پيرو بيزاري جويد، و به دشمني از دور هم پراكنده مي شوند و موقع ديدار به هم دشنام مي دهند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
79- سوره محمّد، آيات 52 و 62.
89- بصيرت پرچمداران، مركز تحقيقات سپاه پاسداران، ص 561.
99- صحيفأ نور، ج 22، ص 483.
001- حضرت امام خميني(ره)، صحيفأ نور، ج 41، ص 482.
101- حضرت امام خميني(ره)، صحيفأ نور، ج 22، ص 48.3
210- سوره حج، آيه 35.
301- سوره نسأ، آيه 95.
410- سوره نسأ، آيه 95.
510- نهج البلاغه، خطبه 151.

 

(صفحه(7(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14