(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(6(صفحه(10(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 31 شهريور 1388- شماره 19468
 

پاسخ به شبهات با روايت صادقانه و تدبير هوشمندانه
ضرورت پاسداشت ارزش هاي دفاع مقدس در ايران اسلامي- بخش پاياني



پاسخ به شبهات با روايت صادقانه و تدبير هوشمندانه
ضرورت پاسداشت ارزش هاي دفاع مقدس در ايران اسلامي- بخش پاياني

گالياتوانگر
گوشه به گوشه خاطرات و حقايق دفاع مقدس حتي با گذشت ساليان سال جذاب و بكر است. چگونه مي شود قصه مردان طلائيه، دوكوهه، خرمشهر، جزيره مجنون و... تكراري و غبار گرفته به نظر برسد! شايد اين ما هستيم كه در بستر روزمرگي ها هر روز درست مثل ديروز تكرار مي شويم و گوش و چشممان را به روي حقايق بسته ايم.
از اصل شروع كنيم. يك جوان تا با چشم خود نبيند نمي تواند به چنان سطح آگاهي برسد كه حقايق را ملكه ذهن كرده و دستخوش تحول شود. اصل اين است كه جوان را در كنار ايثارگران قرارداده تا رو در رو عين حقيقت را بشنود. تا به حال فكر كرده ايد كه چرا كتاب «دا» در كمتر از چند ماه به چاپ چندم رسيد؟ چون عين حقيقت بود، كم نبود، زياد هم نبود. در انتقال ارزش هاو حقايق
دفاع مقدس لازم نيست از زرق و برق ها و رنگ و لعاب ها استفاده كنيم. همين كه در خاطره اي عنوان مي شود، فلان فرمانده در دل تاريكي شب كفش رزمندگان را واكس مي زد و جوراب هايشان را مي شست، غيرمستقيم بزرگترين حقيقت را انتقال داده ايم. حقايق دفاع مقدس زاده خلوص و صداقتند پس ما هم صادقانه روايت كنيم.
آنچنان بايد روايت كرد كه در اين برهه حساس از تاريخ انقلاب بيشترين تأثيرگذاري را بر ذهن جوان داشته باشيم و از او يك شخصيت متعهد و آگاه به امور خلق كنيم.
ديگر زمان آن رسيده كه همه كارهاي تبليغاتي و فرهنگي گذشته را كه انتقال دهنده ارزش ها بوده اند، به عنوان ابزار همچنان و قوي تر مورد استفاده قرارداده و در عين حال آنچه را كه روايتگرش بوده ايم، در عمل محقق كنيم.
تا زماني كه روايت صادقانه همراه با عمل مخلصانه توأمان پيش روي جوان قرار نگيرد، اتفاق خاصي نمي افتد و چرخه انتقال ارزش ها نواقصش برطرف نخواهد شد.
براي مثال حضور راويان آگاه و كساني كه خود در عرصه دفاع مقدس نقش هاي پررنگي ايفا كرده اند، در كاروان هاي دانشجويي و دانش آموزي بازديد از مناطق جنگي يك ضرورت است. هنوز هم الگوسازي از زندگي شهدا را آنچنان كه انتظار مي رود پيگير نبوده ايم.
كدام كتاب قوي داستاني و يا حتي خاطره نويسي از زندگي شهداي دانش آموز و يا زنان دفاع مقدس نوشته شده است؟
به جاي گنجاندن 2واحد درسي به نام
دفاع مقدس كه تنها به بحث تئوري جنگ اختصاص پيدا مي كند، مي شود اين هزينه به كارگاه پرسش و پاسخ درباره حقايق جنگ در همه دانشگاه ها با فاصله زماني هر چند ماه يكبار اختصاص پيدا كند.
قصه جنگ هرگز تكراري و غبار گرفته نمي شود، شايد زبان روايتي ما نيازمند نوعي تحول و نوآوري است. افسوس كه در فضاي تعليم و تربيت اين فكر كهنه و پوسيده در ذهنيتمان پا برجاست كه همه چيز را طي يك بسته آموزشي و سيستم كتاب و نمره انتقال دهيم. هر معلم و استاد دانشگاهي مي تواند با عملكرد خود حتي در كلاس رياضي، شيمي و فيزيك نيز روايتگر حقايق و ارزش ها باشد. فقط كتاب
دفاع مقدس و زنگ دفاع مقدس مخصوص صحبت كردن از ريشه هايمان نيست.
با عملكرد انقلابي روايتگري صادق باشيم
حسين قدياني 47ساله كه در 13سالگي رزمنده جبهه كردستان بوده، تمايل چنداني به عنوان كردن نامش و يا سوابق ايثارگري اش ندارد، اما به هر جهت مسئوليت گفتن براي نسل جوان نيز برعهده او و همرزمانش است.
وي معتقد است كه جبهه كردستان شرايط خاص و متفاوتي از جبهه جنوب داشته و از همين سنگرهاي كردستان بزرگترين فرماندهان جنگ تربيت شده اند.
اين ايثارگر توضيح مي دهد: «در جنوب بيشتر يك جنگ رزمي برقرار بود، در حالي كه كردستان ميدان شناخت دوست از دشمن بود. افراد بايد به آنچنان سطح آگاهي و دركي مي رسيدند كه تشخيص مي دادند در كنارشان چه كساني خودي و چه كساني غيرخودي هستند. در كردستان جنگ فرهنگي، اعتقادي و فيزيكي توأمان برقرار بود، لذا كساني موفق ميدان بودند كه مي توانستند فرهنگ ناب اسلام را متبلور كنند. شهيدان بروجردي، ناصر كاظمي، همت، متوسليان و... همگي از همين بستر برخاستند.»
وي در پاسخ به اين سؤال كه در شرايط حساس فعلي حقايق و ارزش ها را چطور بر نسل جوان انتقال دهيم كه آنها هم در تشخيص راه درست دچار ابهام و اشكال نشوند؟ مي گويد: «براي فرهنگ دفاع مقدس سه پارامتر مورد بحث است: اول اين كه عقبه تئوريك فرهنگ دفاع مقدس ديني و ملي بود. دوم اين كه فضاي خطوط جبهه محلي براي آزمون ادعاها قرارگرفت. در جبهه همه مدعيان اخلاص، بسيجي بودن و آرمان هاي بزرگ مورد آزمون قرار مي گرفتند. كسي نمي توانست چيزي را به دروغ ادعا كند. سوم اين كه عناصر مجري اين فرهنگ به نقش خود باور داشتند. يك رزمنده زماني موفق مي شد كه به هر آن چه مدعي بود، باور داشت و عمل مي كرد.»
قدياني در ادامه با مقايسه شرايط فعلي وگذشته نواقص انتقال فرهنگ دفاع مقدس را اين گونه تبيين مي كند: «آيا محيط را براي انتقال ارزش ها فراهم كرده ايم؟
در زمان جنگ از جوان بزرگترين سرمايه وجودي اش- جانش- را مي خواستيم، اما حالا از جوانمان انتظار انجام چه كارهايي در چه سطحي را داريم؟
آن زمان فرد صحنه واقعي نبرد را به چشم مي ديد و خودش را آماده مي ساخت، اما متأسفانه امروز قادر نبوده ايم صحنه جنگ نرم را كه مقام معظم رهبري نيز به آن تأكيد فراوان دارند، پيش روي جوان قرار دهيم.
از سوي ديگر خودسازي بايد اتفاق بيافتد تا حماسه شكل بگيرد. اگر خودسازي باشد و محيط را هم فراهم كنيم، يقين بداريد جوانان امروز بسيار متعهدتر و پايه هاي اعتقادي قوي تري دارند. بچه هاي رزمنده دهه 60 اقامه نماز را در جبهه آموختند، اما بچه هاي امروز با چه شور و حرارتي مجالس دعا و شب هاي احيا را برگزار مي كنند.»
وي يكي ديگر از نواقص انتقال ارزش ها را صرفا استفاده از ابزارهاي مستقيم نظير اردوها، روايتگري، شب خاطره و غيره مي داند و مي گويد: «متأسفانه در انتقال ارزش ها كمتر از ابزارهاي غيرمستقيم بهره برده ايم. يك جوان در مسير تحول ابتدا به بالا دست خود نگاه مي كند. رزمنده هاي جوان به عملكرد فرماندهانشان نگاه مي كردند. در شرايط فعلي نيز استادان، مديران، مسئولان با عملكرد خود كه مبتني بر ارزش ها باشد مي توانند به صورت غيرمستقيم بهترين روايتگران دفاع مقدس باشند.»
اگر نيت خالص شود، همه كارها روبراه خواهد شد
وقتي از شهيد حاج احمد توسليان سؤال مي كنند: انتهاي جنگ را كجا مي بيني؟ به افق اشاره مي كند. يكي از حقايق دفاع مقدس اين بود كه رزمندگان آرمان هاي بزرگي را وارد زندگي شان مي كردند. امروز يكي ديگر از نواقص انتقال ارزش هاي دفاع مقدس در وجود خودمان است و اين واقعيت تلخ كه آرمان هاي ما زميني شده اند. محمد بلوري از اصفهان جانباز شيميايي كه همچنان دچار تنگي نفس ناشي از گاز زرد است، متواضعانه مي گويد: «اگر امروز به من لقب جانباز داده اند، اين ها همه به بركت انقلاب است. من نه تنها سهمي از انقلاب طلبكار نيستم، بلكه وامدار اين مردم و كشورم هستم.»
وي در ادامه مي گويد: «آن اوايل كه شيميايي شدم و در استاديوم آزادي بستري بودم، برادر و پسر عمه ام كه به ديدارم آمدند، اجازه ملاقات نداشتند. تا سال ها با خارش و سوزش پوست درگير بودم كه در اين سال ها بهبود يافته ام و تنها از تنگي نفس رنج مي برم. روزي ده، يازده قرص مي خورم. آن اوايل وقتي با خواست خودم از محل بستري- استاديوم آزادي- مرخص شدم، يك برگه كه وضعيتم را نشان مي داد در دست داشتم، اما هيچ گاه به صورت رسمي براي اثبات جانبازي ام به ارگاني مراجعه نكردم. ما در معرض آزمايشات سختي قرار داشتيم، مي خواستيم با خلوص نيت سربلند باشيم.
اگر نيت خالص شود، همه كارها روبراه خواهد شد.»
تلاش براي بالا بردن درك مخاطبان
علي فدايي يكي ديگر از جانبازان شيميايي اصفهان به دليل التهاب ريه ناشي از استنشاق گازهاي سمي مجبور به ترك حرفه اصلي اش نجاري شده و در طول اين سال ها هرگز براي گرفتن درصد جانبازي مراجعه نكرده است.
وي پيرامون نحوه انتقال ارزش ها مي گويد: «بايد سعي كنيم در فضايي صميمانه يك ارتباط عاطفي بين نسل جنگ و نسل سومي و چهارمي ها برقرار كنيم.
وقتي جوان از زبان يكي از مردان دفاع مقدس مي شنود كه فرمانده لشكر در تاريكي شب كفش بچه ها را تميز مي كرده، ناخودآگاه متوجه مي شود كه شكستن منيت ها و خلوص نيت كليد هر پيروزي است.»
اين جانباز جنگ تحميلي در ادامه مي گويد: «شايد اشتباه بوده كه خاطرات دفاع مقدس را با زباني سطحي بازگو كرده ايم تا همه دركش كنند. چرا تلاش نكرديم كه فهم و درك شنونده هايمان را به طور غيرمستقيم بالا ببريم. وقتي با صميميت و خالصانه هر آن چه كه اتفاق افتاده را بدون كم و كاستي و يا بزرگنمايي انتقال بدهيم، شنونده به تحليل و نتيجه گيري دلخواه خواهد رسيد. نبايد اصل حقايق را رقيق تر يا غليظ تر كرد.»
چالش هاي پيش روي انتقال ارزش ها
صادق سليمي بني دكتراي علوم سياسي و جانباز جنگ تحميلي با ورق زدن دفتر تاريخ جنگ مي گويد: «زماني كه خرمشهر اشغال شده بود، صدام بر دروازه هاي خرمشهر ايستاد و در حالي كه خودش را سردار قادسيه مي خواند، مصاحبه اش را به اين عنوان كه دو روز ديگر در تهران تكميلش مي كند، نيمه تمام گذاشت!
اما رزمندگان اسلام با مقاومت و رشادت هاي خود حتي يك وجب از خاك ايران اسلامي را واگذار نكردند.»
اين استاد دانشگاه با تأكيد بر اين كه براي انتقال حقايق ناگزيريم بين نسل امروز و نسل جنگ ارتباط عاطفي و صميمانه برقرار كنيم، مي گويد: «بايد ادبيات گفتاري نسل دفاع مقدس با نسل امروز همگون و همسان باشد. مشوق حضور جوانان در فضاي بسيج باشيم تا با تفكر انقلابي رشد كنند. مكانيسم انتقال فرهنگ دفاع مقدس بايد با بهره گيري از فناوري اطلاعاتي روز كارآمد شود. يكي از حركت ها اين است كه نواقص راهيان نور را مرتفع ساخته و بر نكات قوت آن بيفزائيم. توسط انديشمندان، پژوهشگران، محققان و نظريه پردازان نسل دفاع مقدس كه تعدادشان هم كم نيست، مراكز تحقيقاتي و پروژه هاي شبهه زدايي از دفاع مقدس را تشكيل دهيم، چون طي سال هاي اخير عده اي مغرضانه تلاش مي كنند كه حقايق جنگ را به گونه اي ديگري بازگو كرده و در ذهن جوانان شبهاتي ايجاد كنند.»
سليمي بني به اضافه شدن دو واحد درسي دفاع مقدس به مجموع دروس اختياري دانشگاه ها اشاره مي كند. از وي كه يكي از پيشنهاددهندگان اين مصوبه است، مي پرسم: «آيا استفاده از چنين شيوه اي به مفهوم استفاده از ابزارهاي مستقيم و سطحي نيست؟ وي پاسخ مي دهد: «زماني اين گونه خواهد بود كه استاد متكلم وحده باشد. شايد بخشي از كلاس به مباحث تئوري اختصاص پيدا كند، اما هدف ما از ايجاد چنين واحدي اين بوده كه نسل دفاع مقدس براي گفت وگو به دانشگاه دعوت شوند، جلسه پرسش و پاسخ برگزار كنند و حتي با تأمين بودجه دانشجويان را به سفرهاي بازديدي از مناطق جنگي ببريم. حضور راويان باتجربه در بين دانشجويان از ضرورت هاست.»
اين استاد دانشگاه به بهره گيري هرچه بيشتر از هنرمندان در عرصه انتقال ارزش هاي دفاع مقدس تأكيد داشته و محصولات هنري مرتبط با جنگ را يكي از ابزارهاي غيرمستقيم انتقال حقايق مي داند.
گزارش

 

(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(6(صفحه(10(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14