(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 5 مهر 1388- شماره 19472
 

سپاه دانش و عوام فريبي مردم ! زندگينامه جمعي از رجال پهلوي66
ضرورت مبارزه قاطع با فتنه گران 20

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




سپاه دانش و عوام فريبي مردم ! زندگينامه جمعي از رجال پهلوي66

درخشش كاملاً صادقانه اقرار نمود كه در سعي خود براي دفاع از سياست ايالات متحده در ايران موفق نبوده است. او همچنين اذعان نمود كه هر چند هنوز احساس مي كند ايالات متحده مايل است ايران به سوي دمكراسي حركت كند، مطمئن نيست كه آمريكا بر اين عقيده باقي خواهد ماند. او گفت واقعيت اين است كه «شما آمريكائيان در باور خود به اهداف خوب شاه باقي مي مانيد. و واقعيت اين است كه روزي مي رسد كه هر دوي ما بايد با واقعيت روبرو شويم. سياست ايالات متحده، نيات آن هرچه باشد، بايستي نتايج آن مورد قضاوت قرار گيرد. »
3- رشد سازمان كمونيستي
در يك مقطع درخشش گفت كليه شواهدي كه او از آنها مطلع گرديده، حاكي از آن است كه حزب توده تشكيلات خود را بازسازي نموده است. او گفت اخيراً اعلاميه اي را كه از طرف حزب توده منتشر شده بود، ديده است. همچنين او گزارش هايي از اشخاصي كه او آنان را قابل اطمينان مي دانست، دريافت داشته است مبني بر اينكه هسته هاي حزب توده در دانشگاه تهران بيشتر فعال شده اند، ولي تظاهر مي كنند كه از اعضاي جبهه ملي هستند.
درخشش گفت حزب توده اخيراً به قدري گستاخ شده است كه نمايندگاني نزد وي فرستاده و پيشنهاد كار در امور مشترك به وي داده اند و او را دلخوش كرده اند كه اگر او با آنها همكاري نمايد، مي تواند «يك ديكتاتور واقعي» بشود. درخشش اضافه نمود، «چند سال قبل حزب توده به من حمله كرد و اگر فكر مي كردند به نفعشان بود، مرا مي كشتند. حال آنها به قدري تغيير رنگ داده اند كه چنين پيشنهادي را مي كنند».
اظهارنظر: درخشش به وضوح از هميشه گرفتارتر است. در يكي دو هفتأ اخير، او به جلسات متعددي رفته است و در خانأ خود نيز تعداد زيادي ملاقات كننده داشته است. همسر وي از علائم اضطراب و دلواپسي رنج مي برد و دكتر وي گفته است كه بايد ايران را ترك كند و براي مدتي در محيط خود تغيير ايجاد نمايد. واضح است كه درخشش درگير فعاليت هاي احتمالاً خطرناك است و به طور طبيعي همسر وي نيز كاملاً تحت تأثير آن قرار دارد.
هنگامي كه من در خانأ وي بودم، آقاي رشيديان براي ملاقات وي آمد و منتظر ماند تا ما صحبت را تمام كرديم. او همچنين با تلفن با آقاي اسكويي صحبت كرد. وقتي آنجا را ترك نمودم دو ماشين پر (اكثراً مردان جوان) منتظر بودند تا درخشش را به يك جلسه در قلهك ببرند.
درخشش، محمد - 12
تاريخ: 2 اكتبر 1963- 10/7/42
از: چارلز ان. راسياس
به: پرونده بيوگرافيك
موضوع: مذاكرأ 1 ژوئيه 1963- محمد درخشش
اظهارنظر: مطالب زير از يادداشتهاي برداشته شده در مذاكرات من با آقاي درخشش در 1 ژوئيه 1963، استخراج گرديده است. ملاحظات وي با ترجمأ آزاد و با ضمير اول شخص در زير ارائه شده اند.
1- كانديداهاي انتخابات: بسياري از به اصطلاح كانديداهاي جوانتر، چهره هاي ناشناس خواهند بود، ولي همه آنها داراي يك مشخصه مشترك هستند: همه آنها «بله قربان گو» خواهند بود. به عقيده من يك پيرمرد فاقد مسلك و مرام و فاسد، رقت بار است، ولي هيچ چيز بدتر از يك جوان فاسد نيست.
2- طرحها: من قصد شركت در اين به اصطلاح انتخابات را ندارم.
3- روزنامه ها: روزنامه هاي ايران نه تنها سانسور مي شوند، بلكه بسياري از آنها متعهد و مسئول نيستند. هيچ كس نمي تواند مطالبي را كه آنها مي نويسند، باور نمايد.
4- اعليحضرت: بسياري از روشنفكران و ايرانيان متعهد مي دانند كه انگيزأ اوليأ «اصلاحات» اعليحضرت نفع شخصي وي در حفظ تاج و تختش به هر قيمت مي باشد.
5 - پروفسور پفاف (Pfaff) و سيستم تك حزبي: من راجع به پروفسور پفاف چيزي نشنيده ام، ولي مي توانم بگويم با اين تز شما كه به طور خلاصه شرح داديد، موافقم. ايران بايد براي حداكثر حدود شايد 5 سال، فقط يك حزب در قدرت داشته باشد تا دموكراسي بتواند مستقر گردد. به هر حال، نكته مهم اين است كه اين حزب چگونه تشكيل شود و قدرت را در دست بگيرد. من معتقدم كه اين حزب بايد حزبي باشد كه اكثريت آرا را در يك انتخابات آزاد، كه همه گروهها اجازأ مبارزه داشته باشند و برنامه ها و كانديداهاي خود را به مردم ارائه نمايند، به دست آورد. وقتي حزب اكثريت انتخاب شد يك دوره زماني كافي، شايد 2 تا 4 سال بر سر كار خواهد بود تا برنامه خود را روشن سازد و به جريان بيندازد. بايد ماندگاري و ثبات كافي در وزارتخانه ها وجود داشته باشد، نه مثل تجربه معمول در ايران كه هر شش ماه تا يك سال كابينه تغيير مي نمايد. مخالفين بايد اجازه داشته باشند كه از دولت انتقاد نمايند و بايستي آزادي كامل مطبوعات وجود داشته باشد. بنابراين آنچه در يك سيستم تك حزبي مورد نظر من است، اين است كه بايستي به حزب برندأ اكثريت آرأ در يك انتخابات آزاد اجازه داده شود در يك مدت زمان كافي، بدون روبرو بودن با خطر سقوط آني، حكومت نمايد. شايد مخالفين، اگر غيرمسئول باشند، بايد محدود گردند.
6- ديكتاتوري: ما در حقيقت در ايران ديكتاتوري نداريم. همان گونه كه در مورد ديكتاتوري توضيح دادم، آن دولتي است كه توسط فردي منظم، قاطع و از نظر ايدئولوژيكي وابسته به يك سيستم ارزش ها و كسي كه صادقانه و به طور مؤثر براي آسايش و رفاه اكثريت مردم كشور خود كار مي كند، اداره مي شود. ايران و عربستان سعودي به عقيدأ من، از اين ديدگاه، ديكتاتوري نيستند. اين كشورها توسط افراد كاملاً خودكامه اي اداره مي شوند كه اصولاً علاقمند به اعمال قدرت براي منافع شخصي و پر كردن جيب خودشان هستند.
يادداشت بيوگرافيك: من در مجلس انتخاب نشدم. من منصوب شدم. من در آن زمان مرد جوان و علاقمندي بودم كه مايل بودم در موضعي قرار گيرم كه بتوانم حرف خود را بزنم و سخنانم شنيده شوند. من به ياد دارم كه با يكي از دوستان براي جلسأ حمايت به نزد قوام السلطنه رفتيم و من از تعظيم ها و تعملق گويي ها و دست بوسي ها بشدت ناراحت شدم.
درخشش، محمد - 13
خيلي محرمانه
تاريخ: 2 اكتبر 1963 - 10/7/42
از: چارلز ان. راسياس
به: پرونده بيوگرافيك
موضوع: محمد درخشش - ديدگاهها راجع به موضوعات متفاوت،  15 ژوئيه 1963
اظهارنظر: مطالب زير، اظهارات آقاي درخشش در مذاكره با مأمور گزارشگر در 15 ژوئيه 1963 مي باشد. يادداشتهاي مذاكره بعد از خاتمأ آن تهيه شده بود، اما به علت فشار و تراكم موضوعات با اولويت بالاتر، قبل از اين تاريخ تدوين نشده بود. (جهت رعايت اختصار، سؤالات و اظهارنظرهاي من حذف شده اند).
سپاه دانش كوشش مضحك و رياكارانأ رژيم در نمايش علاقأ خود به آموزش دادن به توده مردم بي سواد است. چرا ارتش براي اين منظور مورد استفاده قرار گرفت؟ چرا از آموزگاران bonafide كه آموزش، سابقه و علاقأ به آموختن دارند، براي آموزش به توده ها استفاده نشد؟ براساس گزارشاتي كه من تقريباً به طور روزانه از آموزگاران در سراسر كشور دريافت مي كنم، سپاهيان دانش هر نوع مشكلي ايجاد مي كنند؛ براي مثال، آنها به زن ها تجاوز كرده و روستائياني را كه به خودنمائيهاي زياد آنها (سپاهيان دانش) اعتراض كنند، كتك مي زنند. در بسياري موارد ژاندارمري بايد براي ممانعت از بروز خشونت جدي دخالت نمايد. در دماوند، سرپرست وزارت فرهنگ، پس از اينكه گزارشي به وزارتخانه در تهران فرستاد مبني بر اين كه سپاهيان دانش مشكل انضباطي دارند، و اين كه هيچ پيشرفتي در آموزش روستائيان انجام نشده است، زيرا معلمان كارآئي لازم را ندارند و غيره، آتش زده شد. البته رژيم تبليغ مي كند و از «جلسات كلاس درس» فيلم نشان مي دهد و سعي دارد نشان دهد كه برنامه سپاه دانش خيلي خوب سازماندهي شده است و اين به اصطلاح آموزگاران، آموزش ديده و علاقمند هستند.
زماني كه من در وزارتخانه بودم يك برنامه 5 ساله تهيه شد كه در پايان سال اول 8000 آموزگار جديد تأمين مي شدند و تعداد آنها ساليانه به 10000 مي رسيد كه در انتهاي 5 سال حدود 50000 آموزگار به رقم موجود فعلي يعني 70000 اضافه مي شد. به هر حال، اكنون براي من كاملاً واضح است كه رژيم واقعاً مايل نيست تعداد آموزگاران را در حد لازم براي آموزش توده ها گسترش دهد، زيرا از واكنش هاي سياسي مردم باسواد وحشت دارد. رژيم قاطعانه تصميم گرفته است كه به اين برنامأ باسواد كردن ادامه دهد. همان گونه كه در مورد برنامه اصلاحات ارضي عمل مي كند. دولت مي خواهد كه روستائيان ناآگاه باقي بمانند. ملت باسواد و بهتر آموزش ديده به اين راحتي قابل كنترل براي دولت نيستند.

 



ضرورت مبارزه قاطع با فتنه گران 20

در فتنأ بني صدر و منافقين كه با همدستي جبهه ملي و نهضت آزادي و همه گروههاي چپ گرا به وجود آمد، آنها كه راهپيمايي مي كردند و به روحانيت مبارز و مسؤولين دلسوز مملكت اهانت مي كردند، آنها كه با سخنرانيهاي پوچ خود به نهادهاي انقلاب حمله مي كردند، آنها كه درگيريهاي تصنعي و اغتشاش ايجاد مي كردند و مليشياي خود را بسيج مي كردند، فتنه گراني كه با سخنرانيهاي خود ايجاد شبهه مي كردند ودر ميان مردم ايجاد نگراني مي كردند و ترديد به وجود مي آوردند، در تلاش بودند تا دلها را از دشمن اصلي يعني آمريكا دور و به داخل مشغول سازند. و مي بينيم كه امام در چنين شرايطي مكرراً توجه ها را به جبهه جنگ جلب مي كنند، به آمريكا متوجه مي كنند و از همه مي خواهند تا در حفظ و ايجاد آرامش بكوشند. از قلمها و فكرها و زبانها و دستها مي خواهند كه متوجه جنگ باشند و اذهان را به سوي دشمن اصلي همچنان متوجه نگهدارند.
ملّت هم، انصافاً از امام خوب تبعيت و اطاعت نمود. جبهه ها را پر ساخت، فرياد «مرگ بر آمريكا» را بلندتر سر داد، در صحنه هاي دفاع از انقلاب بموقع حاضر شد و لذا اذناب آمريكا از كشور گريختند، جنگ با پيروزي اسلام خاتمه يافت و آمريكا نتوانست با گشودن جبهه داخلي، خود را از دست انقلاب برهاند.
امام علي(ع) كه روزگار سكوت و حكومتش، جولانگاه انواع فتنه ها و فتنه گرها بود، مي تواند بهترين نمونه باشد. سخنان امام در نهج البلاغه بهترين راهگشاست: (138)
با اهل بصره در مورد جنگ جمل صحبت كرد و فرمود: هنگام آن فتنه و تباهكاري، كسي كه توانايي اطاعت و فرمانبرداري خدا را داشته باشد بايستي اطاعت كند، پس اگر مرا اطاعت كنيد و پيروي كنيد من بخواست خدا، شما را به راه راست خواهم برد، اگر چه اين راه بسيار سخت و تلخ است. (139)
در اين خطبه به دو مطلب اشاره شده است، اطاعت و فرمانبرداري مردم، رهبريت امام كه لازم و ملزوم شكستن فتنه ها هستند.
در اختلاف و ستيز بين دو گروه مسلمان، كه بزرگترين فتنه است مانند جنگهاي جمل و نهروان و صفين، علي(ع) چنين مي فرمايد:
قد فت ح باب الحرب بينكم و بين أهل الق بله ، و لايحم ل هذا العلم اً لاّ أهل البصر و الصبر والع لم ب مواض ع الحق، فامضوا ل ما تؤمرون ب ه ، وق فوا ع ند ما تنهون عنه، ولاتعجلوا ف ي أمرا حتّي تتبينوا، فاً ن لنا مع كل أمرا تنك رونه غ يراً. (041)
براستي كه باب جنگ بين شما و اهل قبله (كه ظاهراً مدعي اسلاميت هستند) گشوده شده است، و جز كسي كه اهل بينايي و صبر و آگاه به مواضع حق ّ باشد نمي تواند بردارندأ پرچم رهبري اين جنگ باشد، پس آنچه را كه به آن از طريق اين شخص امر مي شود انجام دهيد، و هر چه را كه بازمي دارد از آن دوري كنيد، و بدون تحقيق در مسائل و امور شتاب نكنيد، پس هرآنچه را كه مي خواهيد دگرگون و اصلاح كنيد در ماست.
در اين خطبه علي(ع) با صراحت و بخوبي نشان مي دهد كه در مواقع اختلاف بين مسلمين كه باطل هم در لباس اسلام به فتنه گري پرداخته است، بايد رهبريت در شخصي تجسّم يابد كه به مسائل آشنايي و بينايي داشته و داراي صبر و تحمّل كافي تا از ضايعات تعجيل و شتاب دور باشد و مواضع و جاهاي حق ّ را بداند و آگاه باشد تا بتواند حق ّ را و هدايت را جاري كند، و سپس مردم را در چنين مواقعي امر مي كند كه از اين رهبريت اطاعت كنند، و امرش را انجام دهند و نهيش را پذيرا شوند و يقين داشته باشند كه با بصيرت و صبر و آشنايي رهبر به حق ّ، به هدايت خواهند رسيد و از فتنه خواهند رست.
بنابراين:
امام و ولايت خط ارزيابي انديشه ها و چگونه زيستن فرد و جامعه اسلامي است.
امامت و ولايت خط تطبيقي فرد و جامعه است بين ضرورتهاي حادث شده و مسائل اجتماعي با اسلام.
امامت و ولايت، خط نظارت است بر حركت و جريان جامعه به سوي هدفهاي اسلام.
امامت و ولايت، محور وحدت عملي همه اقشار مردم در حركت واحدشان به سوي الله است.
امامت و ولايت، خط شاخص حق ّ از باطل، اسلام از كفر و عمل از ادعا است.
امامت و ولايت، خط افشاي فتنه ها، بدعتها، شبهه ها و التقاطهاست.

2- مبارزه قاطع با فتنه گران و فريب خوردگان فتنه ها
اسلام علاوه بر آن كه با تعليمات اخلاقي سعي در تزكيه انسان دارد و با مقررات و احكام تلاش مي كند حدودي براي سالم زيستن او وضع كند، به مبارزه بر عليه فتنه گران كه مي خواهند سلامت انديشه و عمل جامعه را تهديد كنند و همين طور آنهايي را كه فريب فتنه گران را خورده و امكان بازگشت به فطرت سالم را از خود دور داشته اند، را هم مورد توجه قرار مي دهد. علفهاي هرز بايد از باغ و بوستان و كشتزارها نابود شوند تا سلامت و محصول آنها تضمين شود.
واقتلوهم حيث ثق فتموهم و اخر جوهم من حيث اخر جوكم و الف تنه اشد م ن القتل . (141)
پس جنگ كنيد با آنها (منافقان) و بكشيد آنها را هر جا يافتيد و از شهرتان آنها را برانيد چنانچه شما را راندند و فتنه شديدتر از قتل است.
و قات لوهم حتّي لاتكون ف تنه و يكون الدّين ل لّه (241)
مبارزه كنيد با آنها تا فتنه ديگر نباشد و دين تماماً براي خدا باشد.
امام علي(ع) هنگام رفتن بسوي جنگ با اهل جمل مي فرمايد:
واللّه لقد قاتلتهم كاف ر ين ولا ءقات لنهم مفتون ين: به خدا سوگند با آنان «قريش» در روزگاري كه كافر بودند جنگيدم و با آنان، امروز هم، كه به فتنه افتاده اند خواهم جنگيد. (341)
فاً ن يداللّه علي الجماعه ، و اً يّاكم والفرقه فاً ن الشّاذ م ن النّاس ل لشيطان ، كما أن الشّاذ م ن الغنم ل لذئب ، الامن دعا اً لي هذا الشعار فاقتلوه ولوكان تحت ع مامت ي هذ ه (441)
پس دست خدا با جماعت است، از جدايي و نفاق دوري كنيد كه شخص دور از مردم دچار شيطان مي شود، چنانچه گوسفندي كه از گله جدا مي شود، اي اهل ايمان، آگاه باشيد هر كه شما را به روش خوارج و شعار آنان بخواند او را بكشيد هر چند در لواي عمامه من باشد «اگرچه خود من باشم».
اين روزها كه بحث «خودي»ها و «غيرخودي»ها توسط رهبر معظّم انقلاب اسلامي مطرح شده است، (541) توجه به آن بسيار ضروري است. چرا كه دشمن با نفوذ و القأ توسط ايادي خود و رسانه ها و راديوهايي كه داير نموده و منتشر مي سازد، در حال سربازگيري از جبهأ «خودي» است. دشمن به گونه اي دارد عمل مي كند كه اوّلاً: آنچه مي خواهد بگويد از زبان موجّهين گفته شود و در اين راه به القأ متوسّل شده است و گاه مطلب موردنظر را با چندين واسطه، به زبان فرد موردنظر جاري مي نمايد.
ثانياً: با ايجاد اختلاف بين «خوديها»، آنان را به صف آرايي، مناقشه و اختلاف و بدبيني نسبت به يكديگر بكشاند و به اين صورت بين خوديها شكاف ايجاد كند، و بخشي از آنها را به صف «غيرخوديها و غريبه ها» بكشاند.
ثالثاً: با حمايت از گروهي و جناحي و شخصيّتي و حمله به گروه و جناح و شخصيّت ديگر از «خوديها»، شكاف و اختلاف را تشديد و توجه آنان را نيز از دشمن اصلي و نفوذيها و غريبه ها معطوف به «خوديها» نمايد. در برابر اين ترفند، رهبري بيدار و صديق و دلسوز و آگاه امّت اسلام، توصيه هاي مؤكّدي به جناحهاي سياسي، شخصيّتها، مسؤولان بالاي نظام و مردم دارند كه ماحصل آنها اين است:
1- وفاداران به نظام اسلامي و راه امام(ره) و مصالح ملّت و كشور، بين خود وفاق و گفتگو داشته و اختلاف خود را با هم هر چه كمرنگ تر نمايند.
2- وفاداران و خوديها، مرزبندي خود را با غيرخوديها و غريبه ها كه نفوذي و ايادي دشمن هستند، صريح و روشن اعلام نمايند تا جوّ سياسي جامعه شفاف و مواضع روشن باشد و سوءاستفاده امكان پذير نگردد.
3- نسبت به دشمن اصلي نظام ديني يعني آمريكا و صهيونيسم و حمايتهاي آنان، صريحاً موضعگيري نمايند و آنان را در توطئه شان ناكام سازند.
در هرحال برخورد با فتنه گران يعني غريبه ها و غيرخوديها و به تعبير امام راحل عظيم الشأن، رضوان الله عليه، نااهلان و نامحرمان و جلوگيري از نفوذ آنان در پستهاي كليدي و امكان ترويج افكار فاسد و نفاق گونه شان، لازم است. نفاق قديم و جديد دست به دست هم داده اند كه يك بار ديگر در برابر انقلاب اسلامي و به نفع آمريكا، سدّي ايجاد نمايند، بايد اين سدّ را شكست و دستهاي به هم پيوستأ آنان را از هم گسست و به شمشير صلابت انقلاب، قطع كرد.
والسّلام
خطرناك ترين اين حوادث، آن حادثه يي است كه فتنه باشد. فتنه، يعني حادثأ غبارآلودي كه انسان نتواند بفهمد چه كسي دوست و چه كسي دشمن است و چه كسي با غرض وارد ميدان شده و از كجا تحريك مي شود. فتنه ها را بايد با روشنگري خاموش كرد. هرجا روشنگري باشد، فتنه انگيز دستش كوتاه مي شود.
مقام معظّم رهبري
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
831- مشروع اين فتنه ها را در كتاب «فتنه هاي زمان علي(ع)» از انتشارات اين مؤسسه مطالعه فرماييد.
931- نهج البلاغه، خطبه 551.
041- نهج البلاغه، خطبه 271.
141- سوره بقره، آيه 191.
241- سوره بقره، آيه 391.
341- نهج البلاغه، خطبه 33.
441- نهج البلاغه، خطبه 721.
541- در اين زمينه، مطالعأ كتاب «خوديها و غيرخوديها» از انتشارات اين مؤسسه را توصيه مي نماييم.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14