(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 5 مهر 1388- شماره 19472
 

بنيادهاي مخملي معرفي و بررسي عملكرد كارگزاران انقلاب هاي رنگي
ضرورت بزرگداشت ايام دفاع مقدس
تحليل نقش ارتش در دفاع مقدس رهيافتي بر فلسفه جنگ



بنيادهاي مخملي معرفي و بررسي عملكرد كارگزاران انقلاب هاي رنگي

فاطمه مرسلي
فرمان سري ابلاغ راهكارهاي امنيت ملي ايالات متحده آمريكا
... ايجاد زيربنايي براي اداي بهتر سهمي به تلاش جهاني براي برپايي دموكراسي كه بدين منظور بايد كوشش هاي ديپلماتيك، اقتصادي و نظامي كه در زمينه سياست خارجي بعمل مي آيد، به شيوه اي تنگاتنگ هماهنگ گردد و در ساختار مناسبات فشرده اي با بخش هايي چون كار، تجارت، دانشگاه ها، احزاب سياسي و مطبوعات در جامعه آمريكا گنجانده شود.
امضاء
رئيس جمهور رونالد ريگان
14 ژانويه 1983 .م
انقلاب هاي مخملي يا رنگي يكي از شيوه هاي براندازي نرم مي باشد كه نافرماني مدني پايه آن است. اين روش در مراكز جاسوسي غرب عليه حكومت هاي ناسازگار باايالات متحده طراحي و توسط مؤسسات بظاهر علمي فرهنگي و هنري اجرا مي گردد.
اولين نمونه تحولات موسوم به انقلاب رنگي از صربستان و در سال 2000 . م آغاز شد و با وقوع تحولات مشابهي به شكل زنجيره اي در گرجستان (.2003م)، اوكراين (.2004م) و قرقيزستان (.2005م) ادامه يافت.
اين كودتاهاي مخملي با وجود تفاوت هايشان، در اين ويژگي مشترك هستند كه تمامي آنها با شعارهايي مبتني بر دموكراسي خواهي و ليبراليسم انجام گرفته اند. البته نگاهي هرچند گذرا به وضعيت اين جوامع در مرحله پسا انقلاب رنگي، بخوبي مؤيد ناكامي تمام عيارشان در تثبيت دموكراسي غربي است؛ شكستي كه نه تنها منجر به سرخوردگي حاميان آنها شده بلكه فراتر از آن موجب بازگشتي شتابناك به وضعيت پيش از انقلاب شده است.
در كشورهايي كه انقلاب رنگي بوقوع پيوسته و دركشورهايي كه هدف اين هجوم نرم هستند، چنين معروف شده است كه دولت آمريكا يا دست كم نهادهايي در اين كشور در آموزش، فعال سازي و سرمايه گذاري انقلاب هاي رنگي و شبه انقلاب ها نقش دارند. در اين ميان انگشت اتهام بيش از همه به چهار نهاد معروف؛ بنياد اعانه ملي براي دموكراسي National Endowment for) (Democracy- NED مركز بين المللي محققان ويلسون Woodrow Wilson lnternational Center for Scholars) بنياد سوروس
Open Society lnstitute Soros Foundations Network ومؤسسه آلبرت انيشتين AEinestein Institute) نشانه رفته است.
تمامي اين بنيادها و مؤسسات اهداف مشترك زير را دارند:
1- حمايت از آزادي در اقصي نقاط جهان.
2- تبديل جوامع بسته به جوامعي باز و حمايت و بسط ارزش هاي جوامع باز در جوامع بسته.
3- براندازي نظام هاي سياسي كشورهاي هدف و به حكومت رساندن عناصر وابسته به آمريكا.
4- و تقويت دموكراسي غربي.
و البته روش هاي اجرايي كمي متفاوت از يكديگر:
1- حمايت مالي، تشكيلاتي - تكنيكي و تبليغاتي از نيروهاي غربگرا.
2- تسهيل در ارتباط و تبادلات ميان گروه هاي ضددولتي داخل و گروه هاي دموكراتيك در خارج از كشورهاي هدف.
3- ايجاد سازمان هاي همكار در ترويج دموكراسي.
4- و همكاري باساير بنيادهاي فعال در تقويت دموكراسي.
تفكر پشتوانه يا ايدئولوژي حاكم بر اين بنيادهاي مخملي را ميتوان چنين برشمرد:
1- تسلط بر مناطق ژئوپلتيكي و ژئواستراتژيكي جهان
2- كنترل شريان انتقال انرژي و جلوگيري از تسليحاتي شدن آن.
3- حذف و يامهار نظام هاي چالشي در گرو نظم هژمونيك آمريكا
4- ممانعت از ايجاد پيمان هاي نظامي و امنيتي در آسياي مركزي و خاورميانه
5- همسو كردن كشورهاي هدف با سياست هاي آمريكا
6- فرصت سازي اقتصادي براي ايالات متحده
7- و مهار بيداري اسلامي.
در اين مقاله به معرفي جداگانه هريك از بنيادهاي چهارگانه مذكور مي پرازيم.
بنياد اعانه ملي براي دموكراسي (NED)
اين بنياد توسط دولت ريگان و با توصيه بيل كيسي؛ مدير سابق سازمان جاسوسي آمريكا در سال 3.198م با هدف مصوب تقويت مؤسسات دموكراتيك در كشورهاي مختلف به عنوان يك سازمان غيردولتي تأسيس شد تا بدين وسيله در ظاهر عنوان شود كه هيچ وابستگي به دولت ايالات متحده ندارد.
آلن وينستين اولين رئيس بنياد، پيشتر در مصاحبه اي با روزنامه واشنگتن پست اذعان كرده بود كه تقريباً اكثر آنچه را كه اين سازمان انجام داده، 52 سال پيش بطور پنهاني توسط سازمان سيا انجام مي شد.
NED توسط يك هيئت امناي مستقل اداره مي شود كه وين وبر (استراتژيست حزب جمهوري خواه آمريكا و مشاور خصوصي جرج دبليو بوش) رياست هيئت مديره و كارل گرشمن (جانشين سفير آمريكا در شوراي امنيت سازمان ملل) مديريت عامل بنياد را برعهده دارند. فرانسيس فوكوياما (صاحب نظريه پايان تاريخ) و لي هميلتون (رئيس مركز ويلسون) عضو كادر رهبري اين بنياد هستند. منتقدان بسياري در ايالات متحده،NED را آلت دست سازمان جاسوسي سيا خوانده اند.
بنياد اعانه ملي براي دموكراسي با بودجه ساليانه كنگره، صدها بورسيه تحصيلي را براي حمايت از گروه هاي موفق دموكراسي در آفريقا، آسيا، اروپاي شرقي و مركزي، آمريكاي لاتين، خاورميانه و جمهوري هاي جداشده از اتحاد جماهير شوروي آماده مي كند.
اين بنياد با اعتقاد به اينكه آزادي، اشتياقي انساني و حق غيرقابل انتقال مي باشد، هدايت مي گردد كه تاكنون 4 سند استراتژيك خود را در سال هاي 2199، 7199، 2200 و 7200 تدوين كرده است.
NED از اواسط دهه نود، با هدف توسعه فعاليت هاي خود در كشورهاي جهان، مجاز به بهره برداري اقتصادي از بخش خصوصي شد كه پس از اين اجازه نامه، دو سازمان ديگر به نام هاي مجمع بين المللي براي مطالعات دموكراتيك و مركز منبع دموكراسي را تأسيس كرد.
بنياد اعانه ملي، اصلي ترين مراكز انقلابات رنگي در جهان را طراحي كرده يا با حمايت هاي كلان اقتصادي، به آنها مأموريت داده است. مؤسسه معروف آلبرت انيشتين و خانه آزادي، از نهادهاي جاسوسي داراي مأموريت امنيتي از سوي اين بنياد مي باشند.
NED تاكنون اطلاعات مربوط به 22 مأموريت خود از كنگره و سازمان اطلاعات مركزي ايالات متحده در حوزه ايران را فاش كرده؛ مأموريت هايي كه تحت پوشش پروژه هاي جريان شناسي روشنفكران ايراني، حقوق بشر، حقوق كارگران و زنان در ايران به انجام رسيده است.
رامين جهانبگلو عنصري بود كه در عصر موسوم به اصلاحات (4138-6137)، برپايه مأموريتي پنهان از سويNED و سرويس جاسوسيCIA به ساختار سياسي و فرهنگي كشور راه يافت و با بهره گيري از منابع و نهادهاي وابسته به دولت هفتم و هشتم، كوشيد تا پروژه جنگ نرم براي فروپاشي از درون را در ايران تحقق بخشد.
وي از مهرماه 0138 (اكتبر 1.200م) با دعوت مارك پلانتر از بنياد ملي دموكراسي، به شكل رسمي پا به ساختمان اتاق فكر قدرتمند سازمان جاسوسي آمريكا گذاشت. جهانبگلو در آن بنياد، گزارشي را از نقش روشنفكران براي پروژه فروپاشي از درون حاكميت ايران ارائه داد كه چندي بعد از سوي رئيس هيئت مديره و مدير عامل NED به بحث گذاشته شد تا براي تدوين سومين سند ا ستراتژيك اين بنياد بهره گرفته شود. گزارش جهانبگلو در ماه پنجم حضورش، به مثابه خط مشي مبارزهNED با ايران در كنگره ايالات متحده به تصويب رسيد كه با اعطاي اختيارات ويژه آغاز جنگ نرم با ايران به اين بنياد از سوي كنگره آمريكا در سال 2138، جهانبگلو از واشنگتن به تهران بازگشت و به درخواست محمدرضا خاتمي به همكاري با مركز پژوهش هاي مجلس ششم پرداخت. وي از نظريه پردازان انقلاب هاي مخملي و معماران فروپاشي اروپاي شرقي براي حضور در تهران با هدف راه اندازي جنبش ضدائدئولوژيك عليه جمهوري اسلامي دعوت بعمل آورد كه در نتيجه در ارديبهشت 58 به اتهام اقدام عليه امنيت ملي بازداشت و به همكاري با وزارت خارجه آمريكا و جاسوسان اسرائيلي اعتراف كرد.
چندي پيش پاول رابرتس؛ معاون اسبق وزارت خارجه خزانه داري ايالات متحده، در مصاحبه اختصاصي با مجله آمريكايي فارين پاليسي گفت: «كنت تيمرمن رئيس بنياد ملي دموكراسي در 11 ژوئن يعني پيش از برگزاري انتخابات رياست جمهوري ايران نوشت: «صحبت از يك انقلاب سبز در ايران است.» وي در ادامه نوشته بود: «NED در طول دهه گذشته ميليون ها دلار صرف گسترش انقلاب رنگي در كشورهايي همچون اوكراين و صربستان كرده كه بخشي از اين پول به دست حاميان ميرحسين موسوي كه با سازمان هاي غيردولتي در خارج از ايران كه NED بودجه آنها را تأمين مي كند ارتباط دارند رسيده است.»
رابرتس در ادامه افزود: «جرج بوش در ماه مي 7200 به سازمان سيا دستور داد تبليغات سياه پنهاني را براي ترويج اطلاعات نادرست به منظور ايجاد بي ثباتي در ايران و در نهايت ساقط كردن رژيم اين كشور اجرا كند.»
مركز بين المللي محققان ويلسون
اين مركز براي گراميداشت خاطره توماس وودرو ويلسون؛ بيست وهشتمين رئيس جمهور ايالات متحده (1192-3191) بوسيله كنگره آمريكا در سال 8.196م در واشنگتن دي .سي تأسيس شد و اكنون لي هميلتون از كارشناسان ويژه جرج بوش در جنگ عراق، رياست آن را برعهده دارد. اين مركز كه از لابي هاي مشترك جمهوري خواهان و دموكرات ها در ايالات متحده است و بعنوان بازوي پژوهشي كميته امور عمومي آمريكا- اسرائيل (AIPAC) ايفاي نقش مي كند، پل ارتباطي سياست سازان آمريكايي با محققان دانشگاهي دنيا به شمار مي رود.
مؤسسه ويلسون داراي رديف بودجه اي است كه هر سال توسط دولت آمريكا تعيين و از سوي كنگره تصويب مي شود. بزرگترين همايش ها و پروژه هاي تحقيقاتي اين مركز در يك دهه گذشته، معطوف به ايران بوده است. ساختار اين مركز متشكل از هفت بخش اداري، مالي، ارتباطات، روابط عمومي، همايش ها، پژوهش ها و انتشارات است. هم چنين، ويلسون صاحب يك برنامه راديويي به نام گفت وگو است كه هفته اي يكبار در سراسر آمريكا و اروپا پخش مي گردد.
اين بنياد در حوزه هاي علوم اجتماعي و علوم انساني بسيار فعال است و بواسطه رقابت بين المللي، بورسي 9ماهه به اساتيد، مقامات دولتي و روزنامه نگاران ارائه مي دهد.
پروژه هاي سياسي اين مؤسسه كه در طول دهه گذشته توسط هاله اسفندياري و به پيشنهاد كميته اسرائيلي آيپك تنظيم مي شود، برروي موضوعاتي نظير تحليل مسايل مردم سالاري، توسعه اجتماعي، مطالعه نسل شناسي، مذهب شناسي، درآمدهاي ساليانه ايران و... متمركز است، اما در نهايت اهداف كميته اسرائيلي آيپك براي انقلاب از درون را پي گرفته است.
هاله اسفندياري مدير ارشد برنامه خاورميانه مركز ويلسون و عضو ارشد كميته آيپك مي باشد. در سال 4138، اين كميته اسرائيلي با شعار «هم اكنون زمان متوقف كردن ايران است»، سميناري را براي بررسي راه هاي مقابله با برنامه هاي اتمي جمهوري اسلامي برگزار كرد كه اسفندياري مدير اجرايي آن بود. اين اجلاس با طرح استراتژي امنيتي «ايران، نقطه تفاهم آمريكا و اسرائيل» كوشيد تا راهبردهاي دوگانه اسرائيل و ايالات متحده را براي فشار بر ايران، به هم نزديك نمايد. جرج بوش، ايهود اولمرت (نخست وزير سابق اسرائيل)، هيلاري كلينتون، جان بولتون، كاندوليزا رايس و... از جمله مدعويني بودند كه با دعوت نامه اسرائيلي هاله اسفندياري در اين همايش سخنراني كردند.
وي در اين اجلاس كارگاهي سياسي با نام «انقلاب از درون: امكان موفقيت جمهوري خواهي در ايران» را تشكيل داد.
براساس اطلاعات رسمي منتشره در سايت مؤسسه بين المللي ويلسون، رامين جهانبگلو (فيلسوف خود خوانده متهم به جاسوسي)، عمادالدين باقي (رئيس خودخوانده انجمن دفاع از حقوق زندانيان سياسي در ايران و عضو انجمن آزادي مطبوعات)، حسين بشيريه (نظريه پرداز سياسي مدعيان اصلاح طلبي و تحليلگر مركز بررسي هاي استراتژيك رياست جمهوري در عصر اصلاحات)، شادي صدر (از سركردگان كمپين دختركان و پسركان كه از بودجه هاي ميليوني مؤسسه هلندي هيفوس براي راه اندازي گروههاي فشار زنانه بهره مي گيرد)، مراد ثقفي (سردبير فصلنامه گفتگو و فعال در نشريات زنجيره اي)، گلي ترقي (رمان نويس و هوادار كمپين دختركان و پسركان) و... از جمله افرادي هستند كه با هاله اسفندياري در مركز مطالعات خاورميانه اين مؤسسه همكاري داشته اند.
هاله اسفندياري پس از دوم خرداد 6137 با مأموريت رسمي از مركز ويلسون به ايران آمد. از سال 87 بواسطه وي، رامين جهانبگلو در زمره كارشناسان مركز ويلسون قرار گرفت كه در 32تيرماه 38، با ارائه يك گزارش استراتژيك به بخش خاورميانه مركز مذكور، راه هاي فروپاشي از درون جمهوري اسلامي ايران را به بحث گذاشت.
با اعترافات جهانبگلو، هاله اسفندياري در تاريخ 81 ارديبهشت 68 دستگير شد كه بدنبال آن، وزارت اطلاعات با انتشار بيانيه اي توضيحاتي را ارائه داد. قسمتي از اين بيانيه به شرح زير است:
«با پيگيري هاي اطلاعاتي بعمل آمده درخصوص تلاش برخي مؤسسات، بنيادها و سازمان هاي آمريكايي براي اثرگذاري در جمهوري اسلامي ايران، مشخص شد اين نهادها سعي دارند تحت پوشش عناويني چون دموكراسي سازي و حقوق بشر نقشي را ايفا نمايند كه سرويس هاي اطلاعاتي و امنيتي آنها در سال هاي گذشته عليه كشورهاي هدف انجام مي دادند.
درخصوص خانم هاله اسفندياري نيز به آگاهي مي رساند وي مدير و مؤسس برنامه خاورميانه مركز ويلسون در آمريكاست كه بودجه اين مؤسسه از طريق كنگره آمريكا تأمين مي شود.
در تحقيقات بعمل آمده، خانم اسفندياري اظهار مي دارد كه فعاليت ها و برنامه هاي مربوط به ايران در برنامه خاورميانه اين مركز از طريق بنياد معروف آمريكايي سوروس حمايت و پشتيباني مالي شده است.
وي در بازجويي هاي اوليه اظهار مي دارد كه بنياد سوروس در ايران با ايجاد شبكه ارتباط غيررسمي و تلاش براي توسعه و گسترش آن، اهداف براندازانه خود را دنبال مي كرده است.»
بنياد سوروس
بنياد سوروس با نام اصلي مؤسسه جامعه باز (Open Society Institute- OSI) متعلق به جرج سوروس؛ سياستمدار و سرمايه دار آمريكايي، در سال 3.199م تأسيس شد. جرج سوروس كه يك يهودي مجار تبار مي باشد، سال هاي متمادي است كه با تشكيل يك شركت سرمايه گذاري و يك سازمان مطالعاتي حقوق بشر و دموكراسي در بيشتر نقاط جهان به نفع توسعه صهيونيسم فعاليت مي كند.
وي در گراميداشت استاد خود كارل پوپر- صاحب كتاب جامعه باز و دشمنانش- نام مؤسسه خود را بنياد جامعه باز گذاشت.
اين مؤسسه در پوشش يك نهاد خيريه و غيرانتفاعي، امروز بعنوان يكي از شركاي اقتصادي كودتاهاي مخملي آمريكا در جهان شناخته مي شود. هدف ظاهري اين بنياد، ايجاد وحفظ ساختارها و نهادهاي جامعه باز، كمك هاي انسان دوستانه، بهداشت عمومي، رعايت حقوق بشر و دموكراسي و اصلاحات اقتصادي است. اما شبكه بين المللي آن بعنوان اسپانسر مالي انقلاب هاي رنگي در كشورهاي ناسازگار با آمريكا ايفاي نقش مي كند.
سوروس در بيش از 03 كشور جهان از جمله جمهوري هاي آذربايجان، ارمنستان، گرجستان، اوكراين، قرقيزستان، ازبكستان، قزاقستان و مولداوي داراي نمايندگي هاي فعال است.
روند كاري بنيادOSI به اين شكل است كه با فعال كردن مراكز مطالعاتي در كشورهاي مختلف و سپس ارزيابي مخالفان دولت مركزي و حمايت از مطبوعات مخالف دولت، زمينه را براي انقلابي آرام و به شكست كشاندن دولت و يا حكومت فراهم مي نمايد. عمده ترين فعاليت اين بنياد در حوزه كشورهاي آسياي ميانه و خاورميانه است. در واقع براي اولين بار در سال 7.199م و در جريان ورشكستگي مالي و اقتصادي كشورهاي جنوب شرق آسيا، فعاليت بنياد مذكور به آسياي ميانه كشيده شد و در كشورهاي اين منطقه نمايندگي هايي را تحت عنوان «جامعه باز» تأسيس نمود. هدف بنياد سوروس از ايجاد اين شعبات، به راه انداختن انقلاب هاي مخملين در كشورهاي هدف و تغيير نظام سياسي اين كشورها بود.
بعنوان نمونه در جريان تحولات انقلاب گل رز گرجستان و انقلاب نارنجي اوكراين بنياد مذكور نقش محوري را ايفا نمود. در گرجستان، بنياد سوروس با صرف 02 ميليون دلار به حمايت از مخالفين شواردنادزه برخاست و در واقع علت اين مسأله گرايش وي به سمت مسكو بود كه منافع رژيم صهيونيستي و آمريكا را برنمي تابيد. اقدامات سوروس در تفليس تا آنجا ادامه يافت كه پس از استعفاي نادزه و تشكيل دولت جديد، چهارتن از اعضاي دولت ساكاشويلي شامل وزراي آموزش و پرورش، دادگستري، دارايي و ورزش جوانان وابسته به ميلياردر يهودي يعني جرج سوروس بودند كه قبلا كارمند دفاتر وي محسوب مي شدند.
پس از وقوع انقلاب مخملي در گرجستان، جرج سوروس با اعلام رضايت از اين مسأله تصريح كرد كه در ساير كشورهاي آسياي ميانه از اين اقدامات حمايت خواهد كرد و به روزنامه لس آنجلس تايمز گفت كه مايل است انقلاب مخملي در كشورهاي مستقل مشترك المنافع مانند قرقيزستان، قزاقستان، تاجيكستان، ازبكستان و تركمنستان تكرار گردد كه تاكنون بيش از 04 ميليون دلار به منظور راه اندازي كودتاهاي مخملي در اين 5 كشور آسياي مركزي سرمايه گذاري كرده است و
05 ميليون دلار از سرمايه سوروس، هزينه كودتاي مخملي در اوكراين و قرقيزستان شد.
بنياد سوروس با استقرار اصلاح طلبان در مناصب دولتي جمهوري اسلامي، يحيي كيان تاجبخش را بعنوان نماينده خود در تهران برگزيد و به آموزش وي پرداخت. اغلب اين تعاليم معطوف به پروژه هاي فرهنگ سازي، شبكه سازي و نهادسازي در حوزه هاي اجتماعي بوده است.
از ابتداي دهه 08، حضور كيان در محافل اصلاح طلبي ايران شتاب گرفت. از سال 38 در كلاس هاي جامعه شناسي شهري دانشگاه تهران حضور يافت و به طرح انديشه هاي فرانسيس فوكوياما- تئوريسين نظريه پايان تاريخ- پرداخت. در 12 ارديبهشت ماه 6138، تاجبخش با حكم ويژه دادستاني عمومي و انقلاب تهران و به اتهامات مشاركت در راه اندازي كودتاي مخملي در ايران و اقدام عليه امنيت ملي بازداشت شد تا اينكه در روز 82 شهريورماه با سپردن وثيقه از زندان اوين آزاد شد.
يحيي كيان تاجبخش به اتهام دست داشتن در اغتشاشات پس از انتخابات دهم رياست جمهوري مجدداً بازداشت و در حاشيه نخستين جلسه دادگاه رسيدگي به اتهامات 03 تن از طراحان و هدايتگران آشوب هاي بعد از انتخابات اظهار داشت: «سازمان هاي آشكار دولتي آمريكايي مانندNED در كشورهايي فعال هستند كه آمريكا در آنجا حضور رسمي دارد و مي تواند دفتر ترويج دموكراسي را بازگشايي كند، اما در ايران كه آمريكا پايگاه رسمي ندارد، بايد از نهادهاي پوششي استفاده كند و ورود بنياد سوروس در پروژه ايران ازاين جهت بود كه در يك مورد سهراب رزاقي از دوستان آقاي سعيد حجاريان از سوروس بيش از 030 ميليون تومان براي عملياتي كردن يك برنامه پنج ساله دريافت كرده است.»
موسسه آلبرت انيشتين
اين بنياد در سال 3.198م توسط جين شارپ؛ پدر كودتاهاي مخملي و نظريه پرداز كنش هاي غيرخشونت آميز در دو سازمان ناتو و سيا، در بوستون پايه گذاري شد. شارپ تا ابتداي سال 0199 به عنوان مديرعامل و از آن پس تا امروز به عنوان مدير علمي اين موسسه كار كرده است.
موسسه انيشتين در ابتدا با هدف تأمين مالي پژوهش هاي دانشگاهي پيرامون انقلاب هاي مخملي و اجراي الگوهاي آن در شرايط واقعي فعاليت نمود و بعدها به بازوي اصلي سازمان سيا براي پيشبرد كودتاهاي مخملي و براندازي خاموش در جهان تبديل شد.
در سپتامبر 3200، اين موسسه بيشتر وقت خود را صرف راهبري انقلاب رنگي در گرجستان كرد و پس از آن دستيار ارشد شارپ؛ سرهنگ رابرت هلوي، به اوكراين رفت تا با همكاري رهبران جنبش همبستگي لهستان و مأموران امنيتي CIA، انقلاب نارنجي را برنامه ريزي كند كه هنگام اين كودتاي مخملي، هلوي در شهر كيف حضور داشت.
هلوي متخصص عمليات هاي سازمان هاي مخفي و رئيس سابق مدرسه آموزشي وابسته نظامي سفارت هاي آمريكا بود.
موسسه آلبرت انيشتين به ايجاد موسسات زيرمجموعه خود همانند «مركز مطالعات استراتژيك دفاع بي خشونت» پرداخته است. اين موسسه با پروژه هاي ديگري همانند «گذار» همكاري نزديك دارد. اين موسسه ارتباطي با انيشتين ندارد اما براي علمي جلوه دادن خود از نام اين دانشمند استفاده مي كند.
كتاب معروف از ديكتاتوري تا دموكراسي جين شارپ كه در آن به 819 روش نافرماني مدني اشاره شده است. از سال 3199 به عنوان مانيفست استراتژيك اين موسسه انتخاب و دستورالعمل فروپاشي نظام هاي سياسي حكومت هاي ناسازگار با ايالات متحده گرديد. به عنوان مثال اين كتاب در آستانه سال 0200،م، دستمايه تشكيل گروه هايي چون اتپور در صربستان قرار گرفت و سرانجام پايه هاي سرنگوني حكومت ميلوسويچ را به نحو نظري و عملي فراهم كرد. اين كتاب به زبان هاي مختلفي از جمله: آمهاريك (اتيوپي)، عربي (كشورهاي عرب زبان)، آذري، بلاروس، برمه، چيني (رسمي ساده)، چيني (رسمي تجاري)، انگليسي، فارسي، اندونزيايي، خمري (كامبوج)، قرقيزي، پشتو، روسي، صربي، اسپانول (كشورهاي آمريكاي لاتين)، اوكرايني، تبتي، تيگريگنا (اريتره) و ويتنام ترجمه شده است. از همين ترجمه هاي رسمي مي توان فهميد كه كشورهاي هدف كاملا مشخص هستند.
آن چه پرواضح است، با دقت در تعاليم 819 گانه و مقايسه آن با جمهوري اسلامي و دقت در تقليدهاي مضحك داخلي آن، عدم كارآيي اين تعاليم براي استحاله انقلاب اسلامي و فروپاشي نظام برآمده از آن است. اساسا تصور كارآيي اين شيوه ها در جمهوري اسلامي در انحصار عده محدودي مي تواند باشد كه در توهم بوده و يا در دنياي مجازي ذهني خود زندگي مي كنند.
پايگاه اينترنتي كانترپانچ- متعلق به روشنفكري چپ- با اشاره به آموزش آشوبگران و تروريست ها در موسسه آمريكايي آلبرت انيشتين در پوشش انقلاب مخملي، تصريح كرد: «شارپ پذيرفته است كه بنياد انيشتين همانند بنياد سوروس از موسسه اعانه ملي براي دموكراسي (NED) و موسسه بين المللي جمهوري خواهان (IRI) بودجه دريافت مي كند.»
كانترپانچ افزود: «موسسه انيشتين بودجه اي را براي ترور هوگو چاوز در اختيار مخالفان وي قرار داد. رابرت آلونسو از سران مخالفان ونزوئلايي نيز در بنياد انيشتين با مقامات اين بنياد ديدار كرده بود. زماني كه آلونسو دستگير شد. در بازجويي هايش به اين موضوع اعتراف كرد كه مأموريت آنها اقدام عليه چاوز بوده است.»
گفتني است اخيرا ليتري ميسن پژوهشگر فرانسوي و رئيس شبكه روزنامه نگاران ولتر در پژوهشي مستند، از آموزش برخي عناصرمخالف جمهوري اسلامي ايران توسط بنياد آلبرت انيشتين پرده برداشته بود.
در همين حال، خبرگزاري آشوشيتدپرس نيز طي گزارشي از مشاهده ردپاي جين شارپ در وقايع اخير تهران خبر داد. اين خبرگزاري نوشت: «معترضان ايراني كه اكنون نمي دانند چه كنند، تشويق مي شوند تا از منبعي كمك بگيرند كه به يك دهه انقلاب هاي نرم در اروپاي شرقي كمك كرد.»
آسوشيتدپرس اين منبع را جين شارپ- مولف كتاب از ديكتاتوري تا دموكراسي- اعلام كرد و نوشت: «شارپ و ديگر متخصصان جنگ نرم عقيده دارند تظاهرات كنندگان ايراني بايد روش هاي خود را متنوع كنند و تنها به راهپيمايي هاي خياباني بسنده نكنند. تظاهرات خياباني پس از انتخابات صدها هزار تن را به خود جلب كرد اما اين تعداد به صدها تن كاهش يافت.»
بنابراين گزارش، شارپ در گفت وگو با اين خبرگزاري هرگونه نقشي در راه اندازي ناآرامي هاي اخير در ايران را تكذيب كرد اما در عين حال اظهار داشت. «اگر اثر من بتواند به مقاومت صلح آميز (براندازي نرم) كمك كند، خوشحال مي شوم.»

 



ضرورت بزرگداشت ايام دفاع مقدس

سرتيپ دوم ستاد محمد مسعود بهمني
درطول تاريخ بشري، ملتها به قهرمانان ملي خود ارج و ارزش نهاده، ضمن تقدير و قدرداني از آنان، با بيان حماسه ها و عملكرد آنها، نسل به نسل يادشان را گرامي داشته اند. اگر اين قهرمانان داراي سجاياي اخلاقي و روح عرفاني وپهلواني بودند. مزيد برعلت شده تا اينكه در تاريخ كشورها ماندگار بمانند و الگوي نسل هاي بعدي باشند.
در قرآن كريم هم الگوها گرامي داشته شده اند. از جمله رسول گرامي اسلام با عنوان الگوي اخلاق حسنه (لقد كان لكم في رسول ا... اسوه حسنه) 1 و حضرت يوسف (ع) الگوي پاكدامني وعفت و تقوا و حضرت ايوب (ع) با صبر و تحمل خود در شدايد و حضرت ابراهيم خليل (ع) با شجاعت و بت شكني و توحيد و حضرت موسي (ع) با مبارزه با طاغوت و فرعون و... همگي نشان دهنده مصاديق بارز اخلاقي و رفتاري اين قهرمانان بزرگ در زمان خودشان و براي تاريخ بشري بوده اند كه خداوند متعال به صراحت به تعدادي از انبياء سلام و درود فرستاده است و عمل نيك اين رسولان مورد ستايش و مدح پروردگار عالم قرار گرفته است.
در قرآن كريم خداوند، عمل نيك درحالت ركوع، زكات دادن را (كه مراد حضرت علي (ع) است) مورد تجميد قرار داده است (انما وليكم ا... و رسوله و الذين امنوا الذين يقيمون الصلوه و يوتون الزكوه و هم راكعون). 2
و خداوند متعال از مجاهدين و شهدا به نيكي ياد كرده و جهاد و شهادت آنان را مورد تحسين و ستايش قرار داد و وعده پاداش الهي به آنان داده است (عندربهم يرزقون).
انقلاب شكوهمند اسلامي ايران از قبل از پيروزي تاكنون قهرمانان بزرگي درصحنه انقلاب و جنگ تحميلي داشته و آنان با نثار خون خود و ايثار و از خودگذشتگي در زمان پيروزي انقلاب و در زمان جنگ تحميلي درتاريخ كشور عزيز ما ايران ماندگار شده و الگويي براي نسل هاي بعد از خود هستند. مجاهديني كه با دست خالي و فقط با توكل به خداوند متعال و پيروي از امام (ره) هستي خود را نثار نهال انقلاب اسلامي كردند و در برابر سپاه طاغوت و ظلم و تجاوز ايستادگي كردند و بسياري از آنان به شهادت رسيدند و تعدادي به افتخار آزادي يا جانبازي نايل گرديدند و اينها قهرمانان واقعي ايران اسلامي بوده و هستند از جمله شهيد صياد شيرازي -شهيد چمران -شهيد همت - شهيد بابايي - شهيد لشگري - شهيد فهميده و... لذا ضروري است از ايثار و از خود گذشتگي رزمندگان هشت سال دفاع مقدس تقدير بعمل آيد و بر روحيه جوانمردي و قهرماني و مجاهدت آنان ارج نهاده شود.
اگر رستم پهلوان ملي ايرانيان (كه در شاهنامه از او ياد شده است) با ديوان و ددان مبارزه كرد و هفت خان را با موفقيت پشت سرگذاشت و نام او ماندگار شد ولي رزمندگان ايران اسلامي در هشت سال دفاع مقدس با وجود تحريم ها و مشكلات جبهه و جنگ بيش از هفتاد خان را پشت سرگذاشتند و با اقتدا به مولاي خود امام حسين(ع) كارهاي ناممكن را ممكن ساختند كه باعث تعجب طراحان نظامي كشورهاي ديگر شدند از جمله عمليات هاي فتح المبين - بيت المقدس و ثامن الائمه و... كه رزمندگان دلير ما، ديوان و ددان و اهريمنهاي متجاوز را به سزاي عمل خود رسانده و آنان را به زانو در آورده و از خاك ميهن اسلامي به عقب راندند.
در زمان جنگ تحميلي عراق عليه ايران، ارتش دلاور اسلام همچون شيرژيان به مواضع مثلثي دشمن با وجود ميادين وسيع مين و خاكريزهاي متفاوت و سلاح ها و ادوات روسي- فرانسوي- آلماني و... يورش برده و روبه صفتان را فراري مي دادند و ياوادار به تسليم مي كردند (حدود پنجاه هزار اسير عراقي درايران شاهد اين ماجرا بود). رزمندگان ايران اسلامي درهشت سال دفاع مقدس توانستند خاك ميهن اسلامي را از وجود اين اهريمنان، پاك نمايند و به حق اينها قهرمانان ايثار و اخلاق و مردانگي بوده و هستند و درتاريخ ايران اسلامي جاويدانند. اگربسياري از آن قهرمانان در بين ما نيستند. ولي خاطرات آنان كه همسنگر و همرزم ما در جبهه هاي حق عليه باطل بودند در ذهن ما وجود دارند و شايد تقدير و سرنوشت باعث شد كه در آن دوران خون و شهادت امثال ما زنده باشيم و پيام آن عزيزان را برسانيم و مصلحت خداوندي ايجاب كرد كه با وجود خطرات بسيار و صحنه هاي مرگ صد درصد در زمان جنگ تحميلي ابراهيم وار سالم از داخل آتش بيرون بيائيم و رسالت خودمان را دراين زمان برعليه اهريمنان و شياطين اعم از دشمنان داخلي و خارجي با پيروي از ولي امر مسلمين ادامه داده تا اين انقلاب شكوهمند به انقلاب جهاني حضرت مهدي (ع) متصل گردد. لذا ضرورت است كه نسل به نسل ايام دفاع مقدس را گرامي داشته و از قهرمانان هشت سال دفاع مقدس تجليل و قدر داني شود تا آيندگان مجاهدت، مقاومت و مظلوميت ايران اسلامي را دريابند.

(1) سوره احزاب آيه 21 «البته شما را در اقتداي به رسول خدا خير وسعادت بسيار است.»
2) سوره مائده آيه 55 «امروز ياور شما تنها خدا و رسول و آن مومناني هستند كه نماز بپا داشته و به فقيران درحال ركوع زكات مي دهند».

 



تحليل نقش ارتش در دفاع مقدس رهيافتي بر فلسفه جنگ

نعمت الله مصباح كيا
در تحليل موضوعي هر پديده، ابتدا بايد به فلسفه آن پديده پرداخت، در تحليل جنگ، ابتدا بايد به فلسفه جنگ پرداخته و البته جنگ مترتب بر فعل نظاميان هر كشور است، لاجرم ابتدا بايد به فلسفه نظامي گري پرداخته شود، اما متأسفانه در اين مورد آثار علمي بسيار معدود و اندك است و مهمترين دليل آن را بايد در اين دانست كه، يا فلاسفه نظامي نبوده اند و يا نظاميان به فلسفه نپرداخته اند، اگرچه ظهور افرادي مثل افلاطون و رنه دكارت كه جامع اين دو بوده اند در طول تاريخ بسيار نادر است، اما متأسفانه اين دو فيلسوف و يا ديگران كه قسمتي از عمر خود را در كسوت نظامي گري سپري نموده اند، بسيار اندك به مقوله فلسفه نظام و فلسفه جنگ پرداخته اند. اما بايد به خاطر داشت كه فرمانروايان، حكام مستبد، حريص و سفاك، اگر با رويكرد عقل انگارانه خويش تصميم مي گرفتند، اي بسا دستان آنان در فجايع خونبار تاريخي، سفاكي نمي نمودند، و امروز نسل بشر اينگونه از جنگ هاي تاريخ كهن بشر محزون نمي بود و كابوس وحشتناك كودكان در خواب ناز، جنگ و تهاجم دشمن نمي شد. به گواهي تاريخ حادث شدن جنگ در بين كشورها همواره يكي از مخرب ترين عوامل توده هاي انساني، فرهنگ ها، تمدن ها، كشورها و شهرها بوده است، به نحوي كه پارامترهاي مختلف از قبيل مدت زمان جنگ، اعم از كوتاه مدت، يا بلندمدت بودن آن، تعداد كشورهاي درگير در جنگ، تعداد نيروي انساني درگير در جنگ، وسعت كشورهاي درگير در جنگ و انواع سلاح هاي مدرن و فوق مدرن را مي توان از مؤلفه هاي تاثيرگذار بر ميزان خسارات وارده به طرفين مخاصمه دانست.
بديهي است اين عوامل، تعيين كننده ميزان خسارت وارده بر نيروي انساني طرفين متخاصم نيز خواهد بود. در دكترين نظامي اغلب كشورها، علاوه بر آموزه هاي مذكور، نحوه ورود به جنگ، اعم از هجوم يا دفاع، با فرصت يا تعجيلي بودن زمان آفند و پدافند، همواره جزو تأثيرگذارترين پارامترها در رقم خوردن شكست يا پيروزي مي باشد.
اگر چه نيروي انساني كه در ادبيات نظامي كشورها از آن تعبير به عده مي شود مي تواند نقش مهره فعال و كليدي را در تمام گزينه ها ايفا نمايد، اما مهمترين عاملي كه سبب خروج از انفعال نيروي انساني جهت جنگ و تقبل نقش تعيين كننده و متمايز خود از ساير عوامل مي شود، وجود انگيزه يا داشتن روحيه سلحشوري است كه حصول اين روحيه ابتناء بر عوامل مادي، فرامادي و معنوي، حس انتقام جويي و گاهي نيز انگيزه ربوبي و قدسي دارد.
پاسخ به يك شبهه
امروزه بعضاً زمزمه هايي مبني بر ناكارآمدي جنگ هاي كلاسيك نزاجا مطرح مي شود كه در پاسخ موارد ذيل شايان توجه است:
1) در جنگ هاي كلاسيك يگاني موفق تر است كه به كليه اصول جنگ كلاسيك اتصاف بيشتر داشته باشد و خود را بيشتر به آن اصول متصف نموده باشد.
2) جنگ غيركلاسيك وقتي اعمال مي شود كه يك يگان نظامي در مواجهه با قدرتي فراتر از قدرت خويش باشد (مانند جنگ ويتنام با آمريكا)، در صورتي كه ارتش عراق فاقد چنين قدرتي بود لذا پس از تجديد سازمان اوليه در نيروي زميني و انجام عمليات هاي كلاسيك مانند ثامن الائمه، طريق القدس، بيت المقدس و غيره كارآيي نبردهاي كلاسيك بر همگان نمودار شد.
3) اگر در جنگ هاي كلاسيك به اصول و قواعدي خارج از روش هاي تدوين شده تشبث شود و ايجاد آنارشي و بي نظمي افراطي نمايد قطعاً مسبب ناكارآمدي واحدهاي عمل كننده در جنگ خواهد بود.
4) تنظيم و تنسيق چنين ايده هايي صرفاً منجر به تضعيف روحيه فرماندهان و كاركنان عامل در ايام دفاع مقدس مي گردد كه اين گزينه به نفع امنيت ملي با تهديدها و چالش هاي در پيش رو نخواهد بود.
«سخن پاياني»
از منظر نگارنده اين سطور، توده بسيج با خلوص و صداقت بي مانند خويش، سپاه پاسداران با ايثارگري و دلسوزي بي بديل خويش و كاركنان كم توقع، زحمت كش و رنج ديده ارتش با رشادت ها و فداكاري هاي بي نظير خويش همگي در ايام و سالهاي دفاع مقدس خوش درخشيدند و هر كدام به سهم خود حماسه اي جاودان و به يادگار ماندني در تاريخ اين مرز و بوم مسجل نمودند. لذا تخديش هر كدام به تضعيف پايه هاي امنيت ملي و اقتدار داخلي كشور خواهد انجاميد.
اگر چه در يك سيستم نرمال و كارآمد عملكرد همه بايد نقد شود ليكن با انتقاد سازنده و منصفانه است كه مي شود به رفع ناهنجاري ها و نارسايي ها پرداخته، نقاط ضعف را برطرف، نقاط قوت را تقويت نمود ليكن انتقاد مخرب حاصلي جز جبهه گيري و تخريب طرفين ندارند. پس استدراك اين نكته لازم است كه در اين شرايط حساس از فرافكني هاي غيراصولي و بي مورد اغماض نمود و از تلقين تفكرات افراط مآبانه در اذهان عامه مردم اغماض نمود تا زمينه اخوت و هم دلي بيشتر در جهت نيل به اهداف والاي نظام اسلامي از جنبه ايدئاليستي و شعار صرف رويكرد رئاليستي ملموس، مهيا گردد.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14