(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 7 مهر 1388- شماره 19474
 

تحقق سند چشم انداز در گرو پيشرفت علم و دانش ضرورت بررسي علمي شدن فضاي دانشگاه - بخش پاياني



تحقق سند چشم انداز در گرو پيشرفت علم و دانش ضرورت بررسي علمي شدن فضاي دانشگاه - بخش پاياني

گاليا توانگر
نرخ بالاي جمعيت جوان، برخورداري از بهره هوشي بالا و نيز فرهنگ، تمدن و ميراث قوي علمي و فكري وقتي در كنار علاقمندي به كسب دانش نوين و فناوري هاي جديد قرار مي گيرد، ماحصلش برخاستن ده ها دانشجوي متعهد و دانشمند از بستر پژوهشكده ها و كانون هاي علمي دانشگاهي مي شود.
در فضاي حساس دانشگاهي بعد از انتخابات اين انتظار وجود دارد كه مسئولان بيش از هر زمان ديگري به تقويت جنبش نرم افزاري بينديشند و در سنگر جهاد علمي نمونه ديگري از رشادت هاي دانشجويان صاحب انديشه و تعهد را به نمايش بگذارند. بسيج دانشجويي دانشگاه ها نيز در تحقق اين مهم نقش به سزايي داشته و با بي ادعايي تمام سعي دارد مدل ها و الگوهايي براي توسعه مراكز تحقيقاتي و پژوهشي در قلب دانشگاه ها، ارائه دهد. احداث پژوهشكده هايي در حوزه علوم فني و ديني نمونه اي از اين گام هاي مؤثر است. بدون شك دنبال كردن اين قبيل حركت ها به بالندگي چشم انداز بيست ساله كشور كمك بسياري خواهدكرد. به ويژه كه دو عنصر دانش و تعهد مكمل يكديگر بوده و دو بال براي اوج گرفتن در آسمان پيشرفت هاي آينده كشور هستند.
پيشرفت هاي علمي ايران طي چند سال اخير به حدي چشمگير بوده كه حتي رسانه هاي غربي در يك تلاش همگرايانه نيز نتوانسته اند ابعاد وسيع اين پيشرفت ها را وارونه جلوه دهند. رشد قابل توجه مراكز دانشگاهي و نيز آمار دانشجويي بعد از پيروزي انقلاب اسلامي نرخي بي سابقه در ميزان توسعه فضاي علمي كشور محسوب مي شود. همچنان كه از لحاظ فيزيكي بر تعداد كلاس هاي درسي دانشگاه مي افزاييم، انتظار مي رود شاهد نوعي جهش در ارزيابي كيفي فضاي علمي دانشگاه ها باشيم و اين مهم ميسر نخواهد شد، مگر اين كه با توجه به فرمايشات مقام معظم رهبري هرچه سريعتر به نگاه متوازن نسبت به توسعه رشته هاي علمي دانشگاهي رسيده و علاوه بر توجه به توسعه كمي فضاهاي علمي به رشد كيفي آنها نيز توجه خاص داشته باشيم.
در اين مسير تدوين و تبيين نقشه جامع علمي كشور مهمترين نياز به شمار مي آيد كه جامعه علمي و تحقيقاتي را به سر منزل مقصود يعني تحقق چشم انداز 20ساله كشور سوق مي دهد. حمايت جدي از ثبت اختراعات، توجه بيش از پيش به فناوري هاي جديد، تشكيل انجمن هاي علمي دانشجويي، راه اندازي كرسي هاي نظريه پردازي، تجهيز آزمايشگاه ها و كارگاه هاي علمي دانشگاه ها، ساماندهي پذيرش دانشجو، گسترش كرسي هاي زبان فارسي در خارج از كشور، تعامل با پژوهشگاه هاي علوم انساني و رتبه بندي دانشگاه ها از جمله برنامه هايي است كه ابعاد آنها با تدوين نقشه جامع علمي به روشني تعيين مي شود.
علم ديني لازمه توسعه حكومت ديني
توليد علم در جهان اسلام بايد در مسيري هدايت شود كه بتواند پاسخگوي نيازهاي تمدن بزرگ اسلامي براي بشريت باشد و آنچنان نرم افزارهايي از اين حوزه توليد علم بجوشد كه زمينه اداره مناسبي براي يك حكومت اسلامي باشد. در چنين شرايطي توليد علم قطعاً به حفظ عزت اسلامي و اقتدار حكومت اسلامي مي انجامد.
محمد شيخان جانشين بسيج دانشجويي دانشگاه هاي تهران بزرگ ضمن بيان مطالب بالا به علمي كردن فضاي دانشگاه ها با چاشني تعهد تأكيد كرده و با گريزي به دغدغه هاي دانشجويي پس از انتخابات، پيرامون توليد علم ديني مي گويد: «يكي از ضرورت هاي بقا و توسعه انقلاب اسلامي توليد نرم افزارها و علوم ديني براي اداره جامعه است. اصولاً اعتقاد به اداره ديني جامعه با انكار ديني سازگاري ندارد. در اين حوزه جاي بسيار شگفتي دارد كه عده اي به حكومت ديني معتقدند، اما اعتقادي به علم ديني ندارند.
عده ديگري نيز اساساً اداره حكومت ديني را در عرصه زندگي اجتماعي انسان ها نمي پذيرند و اعتقاد دارند كه عرصه حيات اجتماعي، عرصه دين داري، عبادت و پرستش خداوند نيست! با اين گروه به ناچار بايد با زبان ديگري سخن گفت.»
وي يكي از راه هاي مقابله با چنين تفكراتي را ارتقاي افق هاي علوم انساني و گريز از سطح ترجمه گرايي دانسته و مي گويد: «براي آن كه دانشجويان، نخبگان و انديشمندان بتوانند در مسير توليد علم ديني و بومي و نيز جنبش نرم افزاري گام بردارند، بايد از نگرش انحصاري به مفاهيم وارداتي و نيز رويه ترجمه گرايي كه در روح و نگرش آنها حاكم شده است، عبور كرده و با جرئت و خودباوري به افق هاي برتر علمي دست پيدا كنند.»
اين صاحب نظر در عرصه فعاليت هاي دانشجويي به راهكارهاي اجرايي براي بسترسازي مناسب توسعه علمي در دانشگاه اشاره كرده و مي گويد: «ايجاد فضاي باز علمي در محيط دانشگاه، مناظره هاي علمي و برگزاري كرسي هاي نظريه پردازي، ايجاد ارتباط بين مراكز پژوهشي و آموزشي كه در اين بين كانون هاي علمي و پژوهشي نقش به سزايي دارند، ورود به ميادين پژوهشي منطبق با نيازهاي كشور، ميدان دادن به جوانان براي ورود به عرصه علمي و نيز تبديل توليد علم به ارزش عمومي در سطح جامعه كه اين روند مي تواند همه نخبگان را در عرصه علمي فعال كند، از مهمترين راهكارهاي توسعه فضاي علمي دانشگاه ها به شمار مي آيند.»
وي با تاكيد بر اين كه نقطه مباني علوم غربي با روحيه انقلابي و اسلامي مي تواند زمينه ساز يك جهش بزرگ به سمت توليد نرم افزارهاي ديني شود، به راهكارهاي توسعه فرهنگي و سياسي در فضاي دانشگاه ها نيز اشاره كرده و مي گويد: «ايجاد روحيه خودباوري و خودآگاهي بسيجي، ايجاد تغيير در فرهنگ اجتماعي و همسان سازي اين فرهنگ با فرهنگ و تفكر بسيجي كه مي تواند مباني بسيار محكمي براي تحول در فرهنگ اجتماعي باشد، تشويق به حركت جهادي در توليد علم، تقويت روحيه استكبارستيزي كه مي تواند استقلال ملت ايران را تداوم بخشد، همگي از نكات برجسته براي توسعه فرهنگي و سياسي برخاسته از ساحت دانشگاه هستند.»
وي در تكميل صحبت هايش مي گويد: «اساتيد حوزه علوم انساني بايد با يك حركت جهادي مانع رسوخ مباني علوم غربي در ذهن و فكر دانشجويان ايراني شوند. لازمه اين كار داشتن عزم راسخ براي توليد علم در حوزه علوم انساني برگرفته از معارف ديني و الهي است. اين گفته پيامبر اكرم(ص) را هميشه در ذهن داشته باشيم كه اگر علم در ثريا باشد، مرداني از فارس به آن دست پيدا خواهند كرد.»
صاحب خانه علم باشيم، نه اجاره نشين!
محمداسماعيل كفايتي مسئول پژوهشكده نانو تكنولوژي اميركبير نيز به طرح برخي چالش هاي پيش روي جنبش نرم افزاري پرداخته و مي گويد: «اساس انقلاب ما براساس استقلال و خودكفايي است و اين خودكفايي محقق نمي شود، مگر اين كه به توانمندي علمي و فناوري برسيم. در مرحله اول بايد فاصله دانش بومي را با دانش غرب كم كرده و به نهضت توليد علم برسيم. به اين ترتيب اندك اندك به شكوه گذشته بازگشته و در رديف صاحبان انديشه قرار مي گيريم، نه صرفاً مصرف كننده و اجاره نشين علوم و فناوري هاي غربي. وقتي خودمان صاحب خانه انديشه شديم در مرحله بعد به مرجعيت علمي مي رسيم.»
وي در رابطه با چالش هاي پيش رو مي گويد: «سياست هاي استكبار تمام تلاشش بر اين است كه به بسياري از فناوري ها نرسيم. در حال حاضر ارتباط علم با صنعت و نيازهاي كشور يك ارتباط ارگانيك نيست. دانشگاه فقط مدعي تربيت نيروست.»
در سالي كه به عنوان سال اصلاح الگوي مصرف مزين شده انتظارمان اين است كه مسئولين دانشگاهي از هدر رفتن و فرارمغزها كه بزرگترين تهديد محسوب مي شود، جلوگيري كرده و تحقيقات را به ثمر بنشانند، نه اين كه صرفاً كار آموزشي و تحقيقاتي ناپيوسته و مستقل از نيازها را پيگيري كنند.
بهره گيري از توان دانشجويي در تدوين بسته هاي سياسي اداره كشور
مهدي پيري مسئول پژوهشكده كوثر بسيج دانشجويي دانشگاه تهران نيز به مهمترين دلايل تاسيس پژوهشكده ها اشاره كرده و مي گويد:«تا به حال متأسفانه رويكرد پژوهش هاي كاربردي براي رفع نيازهاي كشور نبوده و بعضاً در حوزه هايي براي پژوهش هزينه كرده ايم كه موضوع آن منطبق با مشكلات موجود كشور نيست. هدف ما اين بوده كه در زمينه رفع مشكلات كشور گام برداريم و نتيجه پژوهش را در يك بسته سياسي به مسئولان ارجاع دهيم. اين گونه مطالبه گري همراه با دانش و پژوهش انجام شده و پشتوانه علمي دارد.
از سوي ديگر از توان دانشجويي به ويژه در مقطع تحصيلات تكميلي استفاده كرده ايم و اين قشر در كنار اساتيد كار پژوهشي كرده و كسب تجربه مي كنند. به اين ترتيب روند علم آموزي در دانشگاه به دريافت يك سري علوم كه معلوم نيست در آينده كاربردي داشته باشد، ختم نمي شود.»
ضرورت تحقق نهضت نرم افزاري در ارتباط با علوم انساني و ديني
مركز تحقيقاتي علم و دين نيز يكي از مراكز نوين پژوهش در حوزه علوم انساني است كه با همت بسيج دانشجويي شكل گرفته است. در اين پژوهشكده به ايجاد شبكه تعاملي و هم افزا ميان گروه هاي علمي، فرهنگي و پژوهشي در دانشگاه ها با هدف بيداري اسلامي و با ابزار همايش، دوره هاي آموزشي، تدوين جزوات و بسته هاي نرم افزاري تأكيد شده است. تربيت نيروي انساني با انگيزه، صاحب اطلاعات و متعهد و نيز تدوين اجمالي نقشه راه جنبش نرم افزاري نيز از ديگر اهداف تاسيس پژوهشكده علم و دين است.
مهدي مظفري نيا مسئول اين مركز به چالش هاي موجود در كشور در راستاي نهضت توليد علم اشاره كرده و مي گويد: «ما در فرهنگ عمومي نسبت به ضرورت و اهميت علم ديني به ويژه در حوزه انساني دچار ضعف هستيم. عدم تفاهم مديران، نخبگان و پژوهشگران در ضرورت چيستي و چگونگي دستيابي به نهضت نرم افزاري و علوم انساني و اسلامي و نيز مهندسي زدگي و بي سر و ساماني مديريت تحقيقات كشور از ديگر چالش هاي پيش روي نهضت توليد علم هستند. چالش در الگو، محتوا و كارگزاران (معلمان و اساتيد) نظام آموزشي نيز به خوبي مشهود است.»
اين صاحب نظر در حوزه علوم انساني در ادامه به الزامات سياسي تحول در نظام علمي اشاره كرده و مي گويد: «نظام علمي مي تواند از طريق سرمايه انساني، محتواي علمي و نظام نهادي و سياستي اش محور تحول در علوم و ساحت هاي بيروني قرار گيرد. به طور خلاصه مي توان اين قبيل پيشنهادات را مطرح كرد:
در حوزه نظام سرمايه انساني گزينش دانشجو و استاد بايد براساس رسالت دانشگاه صورت پذيرد. ضمناً بايد به تعريف جديدي از رابطه بين استاد و دانشجو براساس اخلاق و نوآوري و تسلط علمي برسيم.
در حوزه نظام محتوايي مسئله محوري بومي و اسلامي در آموزش و پژوهش علم، تدوين برنامه، پژوهشي در سطح هر رشته تخصصي و ميان رشته اي، جامع نگري در آموزش علم (شامل خاستگاه فرهنگي تمدني، مكاتب فلسفي، فلسفه هاي علم و نظريات هم خانواده فلسفي در علوم پايه، علوم طبيعي و علوم انساني)، نقد محوري و نگاه انتقادي در آموزش و پژوهش علم، آموزش و پژوهش در ميراث اسلامي علمي مطرح است.
در حوزه نظام نهادي نيز اصلاح نظام رتبه بندي و اعتباردهي پژوهشي براساس نقد علم غربي، حل مسئله بومي و نظريه پردازي ايراني اسلامي، برقراري ارتباط بين نهادهاي پژوهشي با حكومت، توسعه كانون هاي تفكر، شبكه سازي هدفمند نهادهاي تحقيقاتي، شبكه سازي دانشكده ها در هر دانشگاه، تخصص گرايي نهادهاي پژوهشي صورت پذيرد.»
گزارش

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14