(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 9 مهر 1388- شماره 19476
 

خزان آرزوهاي زندگي مشترك آسيب شناسي معضل طلاق در جامعه -بخش نخست



خزان آرزوهاي زندگي مشترك آسيب شناسي معضل طلاق در جامعه -بخش نخست

صديقه توانا
دخترك كنج اتاق كز كرده و زانوي غم در بغل گرفته است، تنها آرزويش اين است كه ديگر شاهد مشاجره هاي تند پدر و مادرش نباشد، اما اين دعواها و مشاجره ها پاياني ندارد ... آرزو مي كند و اشك مي ريزد، گونه هاي خيسش را با پشت دست پاك مي كند، اما بازهم اشك پهناي صورت معصومش را باراني مي كند؛ رنگ از رخش پريده است و پاهاي نحيفش چون بيد خزان مي لرزد، ديگر نمي تواند هق هق گريه اش را فرو خورد، بغضش مي تركد، زردي صورتش حكايت از رنج و غصه درونش دارد، با اين سن و سال كم، بسيار شاهد مشاجره و دعواي والدين خود بوده است.
ساعتها خيره به گوشه اي زل مي زند و بارها لحظه رفتن مادر از خانه را در ذهنش مرور مي كند لحظه اي كه مادرش رفت و دنياي شاد و شيرين او را هم ويران كرد. دنياي رنگين كماني، دنياي سفيدبرفي و سيندرلا، دنياي دخترشاه پريان، دنياي شيريني كه دخترك براي خود زير دستان گرم و نوازشگر مادر، هنگام بافتن موهاي طلايي اش ساخته بود، دنيايي كه لحظه لحظه اش را سوار بر قاليچه پرنده مي شد و در آسمان آبي با اسب خيال پرواز مي كرد تا به شهر روياهاي صورتي اش برسد و همچون هم سالان خود بشكفد و آينده روشني را براي خود رقم بزند، اما همه در چشم بر هم زدني و كوبيدن دري، فروريخت و ويران شد.
اين ويراني تنها ويراني دنياي روياها نيست، بلكه ويراني زندگي و خانه دختران و پسران معصوم و بي گناهي است كه بايد تا آخر عمر عنوان «فرزند طلاق» را با خود يدك بكشند و از شنيدن آن زجر ببرند. دختران و پسران پاكي كه همه مي توانند در ني ني چشمانشان دلتنگي ها، افسردگي و خمودگي، تنهايي و بي پدري يا بي مادري شان را بخوانند و ببينند. براستي چرا وقتي مي توان با كمي گذشت و ايثار، صبر و تحمل، و توكل بر خداوند بر سختي ها پيروز شد و دنياي آفتابي را براي خانواده و فرزندان رقم زد اما عده اي اين گونه و به راحتي به همه چيز پشت پا مي زنند و كلبه روشن و گرم زندگي را براي همسر و فرزندانشان تاريك و سرد مي كنند!
تا چند سال پيش طلاق پديده اي مذموم و قبيح در جامعه به شمار مي رفت و افراد در شرايط بسيار سخت به فكر طلاق مي افتادند، يا آنقدر در پيچ و خم هاي مراحل قانوني سردرگم مي شدند كه از طلاق گرفتن انصراف مي دادند، اما امروزه اين قبح از ميان رفته و زوجين در مواجهه با كوچكترين سختي و مشكل، طلاق تنها راه چاره اي است كه به ذهنشان خطور مي كند و اعتقاد دارند با چاشني گذشت يعني «بخشش مهريه» مي توانند از تنگناي زندگي رنج آور خلاص شوند ، پس براحتي به دادگاه مراجعه مي كنند و بعد از مدت كوتاهي از دادگاه خارج مي شوند، يك نفس عميق مي كشند و مي گويند آزاد شدم و اين تازه آغاز راه سخت و دشوار زندگي است.
طلاق، آسيب اجتماعي
به اعتقاد كارشناسان مسائل اجتماعي، بدون شك طلاق يكي از پديده هايي است كه ثبات خانواده ها را تهديد مي كند و پيامدها و اثرات منفي بر خانواده، زوجين، فرزندان و به طور كلي بر جامعه خواهد داشت. اگرچه براي يك جامعه بهنجار وجود درصد پاييني از طلاق منطقي و هنجار محسوب مي شود، اما افزايش بي سابقه در نرخ آن، طلاق را به يك معضل جدي و آسيب اجتماعي درآورده است. بنابراين سياستگذاريها و برنامه ريزي در جهت اصلاح روشهاي انتخاب همسر و ازدواج، رفع ناسازگاريهاي بين زوجين به منظور كاهش طلاق و عوارض و پيامدهاي فردي و اجتماعي آن در جامعه ضروري به نظر مي رسد.
هنگامي كه براي تهيه گزارش و مصاحبه در يكي از مجتمع هاي قضايي خانواده در پيچ و خم نامه نگاري و كارهاي اداري افتادم و بعد از گذشت چند روز موفق به گفت وگو با كارشناسان مربوطه نشدم، در بيرون از محوطه دادگاه با چند خانم جوان كه برگه هاي دادخواست دستشان بود، روبرو شدم. آنها كه حاضر به ذكر نامشان نبودند، اجازه دادند براي دقايقي در گوشه اي از خيابان سپهبد قرني، پاي حرفهايشان بنشينم، يكي از آنها كه از بقيه جوانتر هم بود با اشاره به اينكه مدتي از ارائه برگه دادخواست طلاقش به دادگاه مي گذرد و قاضي براي يك ماه ديگر به آنها مهلت داده، نظرش را در مورد افزايش آمار طلاق در جامعه در سالهاي اوليه زندگي، اين طور بيان مي كند:
«در اين دوره و زمانه ديگر آدمها به خاطر خود طرف با او ازدواج نمي كنند، مي بينند طرف ديگر كار مناسب، پول كافي، درآمد خوب، تيپ و قيافه و ماشين و... داشته باشد، در هر سني كه باشد شرط ازدواج را قبول مي كنند، فرق نمي كند چه دختر، چه پسر هر كدام از آنها از اين شرايط برخوردار باشند، طرف مقابل حاضر به ازدواج با چنين شخصي مي شود.» او با اشاره به اينكه فقط سه سال زندگي مشترك را تجربه كرده و الان ديگر قادر به ادامه زندگي نمي باشد، مي گويد: «پدرم كارخانه دار است و خودم در يكي از وزارتخانه ها 4سال سابقه كار دارم و از نظر مالي هيچ كمبودي ندارم.»
وي از نحوه آشنايي خود با همسرش چنين توضيح مي دهد: «هنگامي كه برق نگاهش در نگاهم گره خورد، هرگز تصور نمي كردم پس از دو ماه آشنايي با هم زير يك سقف زندگي كنيم. او كارگر يكي از كارخانه هاي اطراف تهران بود كه پدرم با اصرار من حاضر شد به ازدواج ما تن بدهد.»
وي در ادامه چنين مي گويد: «او فقط چشم طمع به مال پدرم و موقعيت اجتماعي خودم داشت و اين مسئله را زماني فهميدم كه چند ماه از ازدواجمان نگذشته بود كه او گفت ديگر نمي تواند به كارخانه برود و سر و صداي دستگاهها و كاركردن براي كارفرماها را تحمل كند، بهانه او اين بود كه مي خواهد براي خودش مستقل كار كند و يك شبه ره صد ساله را برود. و بعد از آن بود كه هر روز جنگ و دعواهاي ما بخاطر كار نكردن او و خالي كردن جيب من بالا گرفت.» دوستش كه همچنان در كنار ما ايستاده بلافاصله در تأييد و ادامه صحبتهاي اين خانم مي گويد: «مشكلاتي كه امروزه باعث طلاق مي شود در زمانهاي قديم هم بوده اما منجر به طلاق نمي شد امروزه ديگر خانم ها به اندازه آقايان دستشان به دهنشان مي رسد و مي توانند روي پاي خودشان بايستند، پس چه دليلي دارد كه بايد يك عمر به قول مادرانمان، بسوزيم و بسازيم، خوب طلاق را براي چنين روزهايي گذاشتند كه اگر ديديد نمي توانيد به زندگي مشترك ادامه دهيد و عشق و علاقه ميانتان فقط ظاهري و ساختگي است، خيلي زود چاره اي بينديشيد، يا با همسرتان به تفاهم متقابل برسيد و يا جدا شويد.»
وي در ادامه چنين مي گويد: «در زمانهاي گذشته مادرانمان با اين تفكر به خانه بخت مي رفتند كه با لباس سفيد آمده اند و بايد با كفن هم از اين خانه بروند، و با هر سختي و مشكلاتي در زندگي كنار مي آمدند اما در اين دوره و زمانه كه زنان پابه پاي مردان در جامعه مشغول فعاليت هستند و چه بسا در بسياري موارد از مردان هم پيشي گرفته اند، ديگر جايي براي تحمل رنج و سختي و زورگويي هاي آقا بالاسر نمي ماند.»
خزان زودرس در زندگي مشترك
در ساليان گذشته طلاق نزد خانواده هاي ايراني بخصوص زنان امري ناشايست تلقي مي شد. تحت اين ديدگاه سنتي، كمتر زني حاضر بود عليرغم شرايط سخت خانه همسر، طلاق گرفته و به خانه پدري بازگردد، تفكر غالب بر سازش و كوتاه آمدن زنان استوار بود و مردان به هيچ وجه حاضر نمي شدند از موضع قدرت و تحكم پايين آمده و در امور مختلف از نظرات همسرانشان مطلع شوند.
خانم مظهري دبير الهيات و كارشناس مسائل ديني در گفت وگو با سرويس گزارش روز كيهان ضمن مقايسه دلايل طلاق در زمان گذشته و در جامعه امروز چنين مي گويد: «عمده دلايل طلاق در زمان گذشته، بيشتر شامل عدم تفاهم اخلاقي، ناباروري و عدم صلاحيت اخلاقي مي شد، كه البته با وجود اين موارد، باز هم كمتر زني حاضر بود لقب «مطلقه» را يدك بكشد، مگر اينكه هيچ راهي به جز طلاق باقي نمي ماند كه در اين صورت زن مطلقه در جامعه جايگاهي نداشت و خانه نشين مي شد، اما امروزه شرايط كاملاً عوض شده و جامعه شرايطي را براي زنان به وجود آورده كه گاهي عده اي احساس مي كنند حتي بدون داشتن همسر، راحت تر مي توانند زندگي كنند.
وي با اشاره به اينكه ضعف ايمان و سست شدن اعتقادات ديني و مذهبي و تقواي اسلامي يكي از مهمترين دلايل طلاق در زندگي هاي امروزي محسوب مي شود، خاطرنشان مي كند: «چشم و هم چشمي هاي مادي، رقابت هاي منفي، جايگزين شدن سوءظن به جاي حسن ظن، حرمت شكني ها و بي احترامي زوجين به يكديگر، دشنام و بددهني و مسخره كردن و خودبيني و لجاجت و ازبين رفتن گذشت و ايثار در زندگي هاي امروزي ازجمله مواردي است كه آرام آرام در زندگي زمينه بروز اختلافات و سپس جدايي و طلاق را ايجاد مي كند و در قرآن كريم در سوره مباركه حجرات نيز به هركدام از آنها اشاره شده است.»
اين كارشناس مسائل ديني در ادامه با اشاره به اينكه عبادت 700 هزار ساله شيطان به دليل استكبار و خودبرتربيني، نابود شد وباعث سقوط و رانده شدن او از درگاه ربوبيت گرديد، تصريح مي كند: «مسخره كردن ديگران و تحقير نمودن شريك زندگي همچنين حس خودبرتربيني ريشه تمام مفاسد اجتماعي و سقوط و هلاكت انسان مي شود و زماني كه وحدت «ما» تبديل به «من» شود و هركس بخواهد حرف خود را به كرسي بنشاند،كيسه من، كيسه تو، پول من، پول تو، مادر من، و مادر تو... را در زندگي مشترك مطرح كند، «منيت» جاي خود را به «وحدت» مي دهد و درنتيجه باعث بروز اختلافات اجتماعي و خانوادگي مي شود.»
خانم مظهري در ادامه مي گويد: «خداوند در آيه 28 سوره احزاب يكي از مهمترين علل و عوامل زمينه ساز طلاق را دنيا طلبي همسران معرفي مي كند، زيرا بسياري از كساني كه به سوي طلاق كشيده مي شوند، انسان هايي هستند كه تعريف درستي از مفهوم زندگي ندارند و از نظر نگرش و بينش در وضعيت خوبي نيستند.»
وي اضافه مي كند: «كساني كه نسبت به هستي و خدا از بينش درستي برخوردار نمي باشند، در نگرش هاي خويش نيز رفتارها و كردارهايي را به نمايش مي گذارند كه بازتاب همان بينش هاي نادرست و ناقص مي باشد؛ دنياطلبي زماني شكل مي گيرد كه انسان آخرت را فراموش كند و يا از آن غافل گردد و اصالت را به دنيا و مظاهر زودگذر و زينت هاي ناپايدار آن بدهد. انسان با آن كه مي بيند مال دنيا به سادگي ازدست مي رود و هرگز خوشبختي را براي كسي فراهم نمي آورد و يا مي بيند كه چگونه زيبايي هاي ظاهري و صورت هاي زيبا، چروكيده و زشت مي شود و اندام از جمال مي افتد؛ با اين همه ناپايداري در دنياي اطراف خود، باز به سوي دنيا و زينت هاي آن گرايش مي يابد.»
خانم مظهري تصريح مي كند: «گرايش به دنياطلبي زندگي را بر همسران سخت مي كند و اجازه نمي دهد تا از شرايط موجود بهترين بهره و سود را ببرند. غرغركردن هاي پياپي مي تواند هر دو را خسته كند و از يكديگر بيزار گرداند. اگر هريك از همسران گرفتار دنياطلبي باشند و به حقوق زناشويي ديگري بي توجهي كنند، شرايط براي طلاق و بحران در روابط زناشويي فراهم مي آيد. ولذا تغيير در بينش ها و نگرش هاي اين دسته افراد ضروري است تا نظام خانواده حفظ شود.»
طلاق، منفورترين حلال خداوند
بي گمان طلاق مبغوض و منفورترين حلال خداوند است، از اين رو به عنوان آخرين ساز و كار در زندگي مشترك از سوي خداوند تشريع شده تا زندگي هاي به بن بست رسيده را به شكلي ديگر سامان دهد.
استاد رضا نباتي كارشناس ارشد تعليم و تربيت اسلامي در گفت و گو با گزارشگر روزنامه كيهان با ذكر اين مقدمه خاطر نشان مي كند:« آموزه هاي قرآني زماني به مسئله طلاق پرداخته كه هيچ يك از راههاي ديگر چون عفو و بخشش دو طرف، حكميت و داوري خانوادگي و مانند آن نتوانسته اختلافات ميان زن و شوهر را حل و فصل كند و به زندگي مشترك تداوم دهد.»
وي مي گويد: «طلاق در دين اسلام ضرورتي است كه بايد به حداقل ممكن تقليل يابد و در همين رابطه حضرت پيامبر اكرم «ص» در حديثي فرموده اند: طلاق عرش خداوند را به لرزه در مي آورد.»
استاد نباتي با اشاره به اينكه سوره طلاق با 12 آيه در قرآن كريم ذكر شده و واژه طلاق و مشتقات آن در 17 مورد در 10 سوره از قرآن كريم آمده است اضافه مي كند: «انگيزه ها و عوامل متعددي براي پديده طلاق وجود دارد كه مهمترين آن به انتخاب نادرست و روابط ناصحيح قبل ازدواج برمي گردد كه اين مسئله از عشق هاي عاطفي و اينترنتي و يا ازدواج هاي پستي نشأت مي گيرد كه پايان اين عشق ها بدون شناخت كافي طرفين از يكديگر با توجه به اينكه به ازدواج ختم مي شود، اما نه تنها دوام چنداني ندارد، بلكه پس از گذشت چند سال به جدايي مي انجامد.»
آمارهاي طلاق
اين كارشناس ارشد مسائل تعليم و تربيت در ادامه گفت و گو به ارائه آماري از گزارشهاي طلاق در برخي استانهاي كشور اشاره مي كند و مي گويد: «طبق آخرين آمار در سال 87 بيشترين طلاق در بين مردان از سنين 25 تا 29 سال و بين زنان از 20 تا 24 سال صورت گرفته است. همچنين طي 6 سال گذشته سالانه به طور متوسط 100 تا
110 هزار مورد طلاق ثبت شده است. و استانهاي يزد، خراسان جنوبي، گلستان، اصفهان،ايلام جزو استانهاي پر ازدواج و تهران، كرمانشاه، زنجان و سيستان و بلوچستان هم جزو استانهاي كم ازدواج معرفي گرديده است.»
وي مي گويد: «طبق آمارهاي موجود استانهاي تهران، كرمانشاه، مركزي و بوشهر در ليست استانهاي پرخطر قيد شده و استانهاي يزد، ايلام، چهارمحال و بختياري و خراسان جنوبي هم در رديف استانهاي كم طلاق قرار گرفته است. و در روستاهاي يزد و قم درجه طلاق در سال 86- 87 صفر بوده است.»
نباتي با اشاره به اينكه عموماً طلاق بين 4 تا 10 سال اول زندگي صورت مي گيرد، مي گويد: «47 درصد طلاق در 4 سال اول زندگي و بقيه در 6 سال بعد اتفاق مي افتد همچنين 70 درصد طلاق ها دردهه اول زندگي صورت مي گيرد و طبق آمار در 10 سال گذشته شاهد رشد 39 درصدي در زمينه طلاق در سراسر كشور بوده ايم.»
گزارش

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14