(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 18 مهر 1388- شماره 19483
 

پنجره اي براي دختران دانشجو گزارش كيهان از عملكرد 4 ساله اولين شوراي اختصاصي بانوان در دانشگاه ها
حجاب و حق زن
نامه اي افشاگرانه از دانشجوي شهيد عضو دفتر تحكيم وحدت نامه اي براي امروز
ارتباط منطقي رنگ سبز و غوغا سالاري!
دانشجويان اميركبير: مخالف طرح يكسان سازي قبور شهدا هستيم



پنجره اي براي دختران دانشجو گزارش كيهان از عملكرد 4 ساله اولين شوراي اختصاصي بانوان در دانشگاه ها

سميه كياني
حدود 4 سال است كه مجموعه اي با عنوان «شوراي عالي دختران» شروع به فعاليت نموده است. تمركز فعالين اين شورا بر روي مسائل مربوط به حوزه زنان و دختران مي باشد و طي چند سال گذشته به بررسي مسائل دختران در حوزه دانشگاه ها مي پردازد.
وجود چنين مجموعه اي با توجه به اينكه در سال هاي اخير حدود 60% از ورودي دانشگاه ها را دختران به خود اختصاص داده اند ازچند نظر قابل توجه است:
الف) با توجه به اينكه تعداد قابل توجهي از دانشجويان را دختران تشكيل مي دهند، در آينده اي نه چندان دور، اين دختران به حوزه مديريتي كشور وارد مي شوند. شوراي عالي دختران در زمينه افزايش توانمندي هاي مديريتي براي دختران دانشجو برنامه دارد.
ب) اين مجموعه طي برنامه هايي درنظر دارد تا با وارد كردن دختران به صورت فعال در حوزه فعاليت هاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي و ارتقاي سطح آگاهي هايشان در اين زمينه بتواند چهره هايي شاخص را در طيف اصولگرا تربيت نمايد تا در مقابل چهره هاي شاخص ضدارزشي قد علم كرده و بتوانند در حوزه دفاع از عقايد و ارزش ها اظهارنظر كنند.
ج) جداي از اين مباحث، با توجه به اينكه اكثريت دانشجويان دختر هستند و تأثيرپذير از محيط و جو دانشگاه ها، شوراي عالي دختران امكان تغذيه فكري و روحي سالمي را با ويژه برنامه هايي براي دختران دانشجو امكان پذير مي نمايد.
با دكترعاطفه سمائي، دبير شوراي عالي خواهران هم صحبت شديم تا در مورد ساختار و فعاليت هاي اين شورا بيشتر بدانيم.
¤ در مورد زمينه ايجاد اين تشكل و تاريخچه تشكيلات توضيحاتي را بفرمائيد:
اولين جرقه هاي شكل گيري چنين تشكلي در زمينه دختران، قبل از سال 84 زده شد. در ارتباط با خواهران همفكر، همه به يك دغدغه مشترك رسيديم كه عبارت بود از ناراحتي عميق از فعاليت هاي كليشه اي و فضاي خمودگي فعاليت ها در حوزه دختران و پايين بودن سطح اطلاعات اجتماعي و سياسي دختران. براي برون رفت از اين فضا، به فكر تدوين آيين نامه اي در جهت سوق دادن فعاليت تشكل هايي كه در زمينه خواهران فعال بودند افتاديم. درنهايت در سال 86 مجموعه را به طور كاملا جداگانه با يك استراتژي، اساسنامه و مرامنامه مستقل به ثبت رسانديم و درواقع مجموعه به طور رسمي در دي و بهمن 86 با نوشتن و ارسال بيانيه درخصوص 8 مارس شروع به كار كرد.
¤ از اهداف راه اندازي اين تشكيلات بگوييد.
ما در مراحل اوليه به اين نتيجه رسيديم كه فعاليت در حوزه دختران در دانشگاه ها دچار پراكندگي شده است و بايد درصدد سازماندهي اين فعاليت ها برمي آمديم.
از جمله اهداف ما براي تحقق اين خواسته عبارت بود از:
1- اولين هدف و رسالت مجموعه، جريان سازي اسلامي در حوزه دختران به خصوص دختران دانشجو بوده كه در راستاي تحقق اين رسالت ناگزير از دو تعريف بوديم:
الف- تعريف شاخص هاي زن اصولگراي ايراني
ب- رسيدن به اتحاد و همگرايي در واحدهاي خواهران تمام تشكل ها تا بتوانيم جريان ديني دفاع از حقوق زنان را مبتني بر دين و شرع مقدس شكل دهيم.
2- از آنجا كه براي داشتن دانشگاه اسلامي، بايد دانشجويان اسلامي داشته باشيم، لازم دانستيم تا يك شاكله تشكيلاتي مبتني بر دين در جامعه دانشگاهي در حوزه دختران تشكيل شود.
3- ارائه الگوي رفتاري حضور اجتماعي زنان براساس الگو و شيوه رفتاري الگوهاي اسلامي و اينكه يك حلقه اتصال بين الگوهاي برجسته زنان مسلمان و دختران دانشجو ايجاد كنيم.
4- با توجه به اينكه در سال هاي اخير درصد قابل توجهي از ورودي دانشگاه ها، دختران هستند، طبيعتا در سال هاي آينده خانم ها به مناصب مديريتي و سطح كلان مي رسند و لازم است كه توانايي چنين مديريتي را كسب كنند. اين شورا درصدد رساندن دختران دانشجو به سطحي از كيفيت و كميت در اطلاعات و قدرت تحليل درست از مسائل سياسي است. به خودكفايي رساندن جامعه در عرصه متعهدين و متخصصين در حوزه زنان، اين قضيه را به فرصتي براي تكامل تبديل مي كند.
5- شناساندن جايگاه و منزلت دختران و زنان براساس دين
6- تحقق حجاب و عفاف در حوزه زنان با يك كار فرهنگي
7- بسط و توسعه فرهنگ اسلامي و ترويج اخلاق از طريق تحقيق
¤ بخشي از عملكرد مجموعه از ابتدا را به صورت خلاصه بيان كنيد.
اين مجموعه تاكنون چندين همايش را در سطح كشور و در دانشگاه ها برگزار كرده است. اولين همايش ما در ارديبهشت 87 در دانشگاه علامه براي معرفي مجموعه و تعريف جايگاه شورا نسبت به جريان فمنيست برگزار شد. همايش دختران باران كه هر ساله در روز دختر (سالروز ولادت حضرت معصومه سلام الله عليها) برگزار مي گردد امسال نيز به مدت دو شب در دانشگاه زنجان برگزار مي شود. همايش از اصل تا بدل، همايش دوره اي است كه شورا همزمان با واقعه 8 مارس برگزار مي كند.
در حوزه عملياتي هم طي دو سال گذشته، اطاق تحقيق و توسعه به دنبال مفاهيمي بوده است كه طي سي سال گذشته دچار تحريف و تخريب شده اند تا با ارائه باز تعريفي از اين مسائل بتوانند طرحي را مدون كنند و به نهادينه كردن بازتعريف ها در دانشگاه ها و جامعه بپردازند در اين مدت روي مسائلي از قبيل امر به معروف و نهي از منكر، حجاب و كنوانسيون و رفع تبعيض كارهايي انجام شده و به مرحله تدوين طرح نيز رسيده است. (از تيرماه امسال با آموزش دادن عده اي از دانشجويان طرح به مرحله عملياتي شدن وارد شده است.)
¤ شاكله اجرايي مجموعه شما به چه صورت است؟
كادر اجرايي اين شورا شامل اركان و اجزا مي باشد:
اركان مجموعه عبارتند از: هيئت ناظر، مجمع عمومي، كميته سياستگذاري اجزاي شورا، هيئت مؤسس، كميته مشاوران و كميته علي البدل هستند.
اعضاي شوراي سياستگذاري، كه سياستگذاري هاي كلان شورا را تدوين مي كنند، پنج عضو اصلي و دو عضو علي البدل دارند. اعضاي شوراي عمومي هستند كه نمايندگان مجموعه و واحدهاي تشكل هاي دانشجويي آنان را انتخاب مي كنند.
مجموعه 3 واحد اصلي دارد كه مبتني بر اهداف تشكل ايجاد شده اند. كه عبارتند از:
1- واحد مديريت و سازماندهي كه شامل 4 قسمت الف- دبير مجموعه ب- كميته واكنش سريع ج- كميته برنامه ريزي و كميته بحران است.
2- واحد تحقيق و توسعه، كه تئوري پردازي مجموعه را برعهده دارد.
3- واحد ارتباطات كه دو سر فصل دارد:
الف- روابط عمومي ب- رسانه
¤ برنامه شوراي عالي دختران براي آينده چيست؟
افق پيش روي ما به صورت تيتروار موارد ذيل را شامل مي شود: 1-تلاش در جهت نظام مند كردن كانون خانواده 2-تبيين جايگاه حقوق زن در جامعه
3- ترويج عفاف و حجاب به عنوان اصيل ترين عامل جهت ايجاد سلامت و امنيت رواني جوامع
4- كارآمد ساختن مشاركت سياسي اجتماعي زنان در حوزه نگاه ديني و تقابل با فمنيست
5- انسجام بخشي، اتحاد و هماهنگي بين واحدهاي خواهران تشكل هاي واحدهاي اصولگرا.
¤ در مورد برنامه ترم آينه تحصيلي مجموعه توضيح دهيد.
از آنجا كه جنگ در اين سال ها، جنگ نرم و فرهنگي است زنان مي توانند اصلي ترين نقش را در اين ميدان بازي كنند و ما درصدد تربيت فرماندهاني لايق براي اين جنگ هستيم. رويكرد اصلي ما امر به معروف و نهي از منكر البته با ادبياتي جذاب و متفاوت است. از جمله ديگر برنامه ها در جهت ارتقاي سطح اطلاعاتي دختران؛ برگزاري همايش ها، حلقه هاي مطالعاتي روزهاي پنجشنبه، راه اندازي سايت نهضت مديريت سياسي و اجتماعي دختران كه وظيفه تربيت افراد و برگزاري اردوهاي سياسي را به عهده دارد. و در آخر ايجاد جبهه جهاد مجازي كه فعالان رسانه و واحد ارتباطات آن را شكل دادند كه در اصل در حوزه دختران به جريان سازي و ايجاد برج در جامعه بپردازند.
¤ تعامل شما با نهاد مقام معظم رهبري و ساير تشكل ها به چه صورت است؟
شورا از لحاظ بودجه و مكان و جاهايي كه شورا خود طالب باشد از كمك هاي معنوي معاونت سياسي بهره مي گيرد اما به لحاظ تصميم گيري، تعيين استراتژي و از لحاظ اجرا كاملا مستقل عمل مي كند. رويكرد شورا در مقابل نهاد مقام معظم رهبري، در مسائلي كه ارتباط ويژه اي با رهبر انقلاب داشته باشد دفاع مي كند و در جاهايي نيز رويكرد انتقادي دارد. اما در مورد نهاد مقام معظم رهبري معتقديم كه ادب نقادي بايد رعايت گردد.
¤ برنامه شوراي عالي دختران در جهت مقابله با جنگ نرم چيست؟
در سال 86 طرحي در زمينه مبارزه با جنگ نرم تدوين كرديم و درصدد تكميل استراتژي شورا نسبت به اين مسئله هستيم. همواره اين قضيه را تذكر داده ايم كه دانشگاه ها به خصوص در زمينه علوم انساني تبديل به جايگاهي براي تربيت جايگاه معاند شده است.
در زمينه نشانه شناسي جبهه معاند و شناساندن آن به دانشجويان، نمايشگاهي را از ابتدا تا انتها طراحي كرديم و CD آن را به دانشگاه ها فرستاديم تا با كمك آن نمايشگاه را برگزار كنند. و طي يك دوره در حال آموزش جنگ رواني به اعضاي مجموعه هستيم تا بتوانند در دانشگاه ها نقش مؤثري را ايفا كنند.
¤ به نظر شما فعاليت يك مجموعه در حوزه دختران به صورت كاملا مستقل از برادران به تضعيف واحدهاي خواهران ساير تشكل ها نمي انجامد؟
سطحي از فعاليت كه در دانشگاه ها انجام مي شود، اقناع كننده نيازهاي جامعه زنان نيست به چند دليل
1) با ذهن مردانه اولويت سنجي فعاليت ها صورت مي گيرد.
2) فعاليت ها مغاير با آن چيزي است كه از دغدغه هاي اوليه زنان است چون كه بار مسئوليت اجرائي اين تشكل ها به عهده دختران نمي باشد، در نتيجه نمي توانيم مديران توانمندي در حوزه دختران براي مديريت كلان جامعه تربيت كنيم. مسئله ديگر چهره سازي در حوزه دختران است كه در تشكل هاي دانشجويي صورت نمي گيرد. اين باعث مي شود كه چهره هايي ضدارزشي جزء ليدر جريان زنان شوند.
از آنجا كه تشكل ها عمدتا درگير يكسري ضرورت هاي جامعه مي شوند، از مسائل اخلاقي زنان غافل مي شوند. پس نياز هست كه يك مجموعه در كنار ساير مجموعه ها و نه در تقابل با آنان باشد كه مسئله زنان در رأس كارها و فعاليت هاي آنان قرار گيرد تا با تدوين طرح ها و ارائه آن به تشكل هاي ديگر، اين فرصت را در اختيار آنان قرار دهد كه از مطالعات و پژوهش اين تشكل استفاده كنند و بتوانند آن را عملياتي كنند و اساسا شروع كار اين تشكل با اين رويكرد صورت گرفت.
¤ آيا شما درصدد باز كردن دفتر در دانشگاه ها نيستند؟
ما در ابتدا به دنبال باز كردن دفتر در دانشگاه ها نبوده ايم اما اين امكان وجود دارد كه در آينده براي اجرايي كردن طرح هاي شورا و از طرف ديگر براي رويارويي با طيف دختران تحكيم وحدت علامه كه اخيرا قويتر مي شوند، به بازگشايي دفتر خواهيم پرداخت.
¤ از فرصتي كه در اختيار ما قرار داديد متشكريم.

 



حجاب و حق زن

ليلا قديمي
ديدگاه اوليه اسلام (برخلاف مسيحيت) به غريزه جنسي نه تنها پليد نيست، بلكه آن را عنصري ضروري در تكوين جوامع انساني و وسيله اي حياتي براي تأمين بسياري از اهداف ضروري زندگي بشر مي داند . از همين رو رهبانيت را به شدت نفي و ازدواج را مستحب مؤكد و درصورت بيم لغزش جنسي، واجب مي داند و عبارات تندي در رد تجرد دارد.
اما در عين حال معتقد است كه بايد بر روابط دو جنس، قوانيني حاكم باشد تا اين غريزه ضروري كه همانند بنزين قابل اشتعال است، از آنچه بايد، مهمتر و مشتعل تر نشود. قوانيني كه رعايت عفاف را در جامعه تضمين كند اين قوانين مجموعه، بزرگيست كه پوشش (براي هر دو جنس) بخشي از اين مجموعه است. شايد بزرگترين بخش! اسلام معتقد است اگر آتش غريزه جنسي بيش از حد نياز مشتعل شود، با اهداف اصيل و ناب انساني ايجاد تزاحم كرده و عوارض وخيمي به بار مي آورد. افراط همانطور كه هرجاي ديگري مشكل ساز است اينجا نيز هم...
تزاحم ها از اين قراراند:
يك-با بالا رفتن سطح تحريك، امكان لغزش اخلاقي افراد جامعه افزايش يافته و تكرار آن سبب ازبين رفتن عفاف كه مهمترين عامل مقاومت در برابر تحريكات جنسيت، مي شود و دوري از معنويات و خاموشي نور الهي را درپي خواهد داشت.
دو- زن آنقدر جذاب و فريباست، كه اگر پوشش نداشته باشد اين خطر هميشه تهديدش مي كند كه همه وجودش را در جسمش تعريف كرده و ساير ابعاد انساني اش راچنان ناديده انگارند كه گويي وجود ندارد! و با خالي كردن زن از هويت انساني، او را مبدل به كالاي جنسي كنند و مانع پيشرفت استعدادهاي روحي و فكري اش شوند.
سه- چون بخش عمده اي از پيوند عاطفي همسران در اثر نياز جنسيشان به يكديگر است با تبديل اين نياز به بي نيازي و پاسخ دادنش ازطريق غيرهمسر، پيوند عاطفي زوجين، كه هسته اوليه خانواده اند متزلزل شده و حس وفاداري در ميانشان ازبين مي رود و خانواده كه سلولي از پيكره اجتماع است، متلاشي شده يا اگر باقي بماند ناشاد و ناكارآمد مي شود؛ و جامعه مخوفي متولد خواهد شد كه پر است از كودكان تك والدي، نامشروع و بي سرپرست و اين به معناي نابودي تدريجي جامعه است.
چهار- ديگر اينكه روابط آزاد، در بهترين فرض اش، كه هردو علاقمند به اتمامش باشند، عدم ثبات در زندگي را باعث مي شود. و البته واضح است كه اگر يكي از زوجين ناراضي باشد، در پي شكست عاطفي بار غمي عميق را بدوش خواهد كشيد. عوارض روابط آزاد بين دو جنس بسيار است كه مختصرش در بالا گذشت.
حال سؤال اين است كه آن مجموعه قوانين كدامند و چرا پوشش مهمترين آنهاست؟ آن قوانين غير از پوشش شامل اينهاست:
شوخي، اختلاط، صميميت، نگاه جنسي و هرآنچه بين دو جنس عاطفه و بعد، فتنه جنسي ايجاد كند ممنوع!
حالا چرا پوشش(خصوصاً براي زن) تا اين اندازه مهم است؟
در رابطه بين دو جنس مرد غالباً فعال (آغازگر) وزن منفعل است. تحريك مرد از طريق قوه باصره و زن از طريق شنيداري اتفاق مي افتد. براين اساس اگر زن با جلوه گري، باعث تهييج بصري مرد شود، آغازگر رابطه جنسي خواهد بود، كه اين رابطه اگر در چارچوب خانواده باشد، مفيد؛ و اگر نه، تحريك آغاز شده و مقاومت كم مي شود، لغزش و بعد گناه اتفاق مي افتد. تكرار گناه عفاف و حيا را ازبين مي برد و سقوط در ورطه بي بندوباري جنسي عواقب وخيم بالا را درپي خواهد داشت. اين نكته اصلي اهميت داشتن پوشش است.
اما اينكه پوششي كه اسلام گفته چيست؟
اول اينكه شهيد مطهري (ره) معتقد است كه حجاب (پرده) لفظ درستي نيست. چون پرده نشيني و خانه نشيني زن را به ذهن متبادر مي كند درحالي كه اسلام هرگز اين را نخواسته! و اين چه طور ممكن است درحالي كه بانوان جامعه را همانند مردان به شركت در فعاليت هاي سياسي و علمي دعوت كرده؟ و بانوان الگو در اسلام بارها اثرات اجتماعي بزرگ به جا گذاشته اند. نظير مسئوليت عقيله بني هاشم زينب كبري (سلام الله عليها) در افشا كردن حقايق عاشورا.
بلكه لفظ درست، ستر (پوشش) است. با اين هدف كه زن در جامعه به عنوان انسان ظاهر شود و نه زن! زنانگي اش و لوازم آن را افشا نكند تا فتنه جنسي ايجاد نشود.
پوشش مد نظر قرآن امري ذي مراتب است. به اين معنا كه تا بيست نمره گذاري مي شود. نمره ده مرز حلال وحرام و نمره بيست برترين پوشش است. نمره ده مرز هنجار است كه بايد در جامعه اجباري باشد تا از به وجود آمدن پيامدهاي شوم بي پوششي پيشگيري شود و نمره بيست سقف ارزش! كه ارزش ها هرگز اجباربردار نيستند... نمره ده پوشاندن همه بدن به استثناي وجه و كفين به اضافه گشاد بودن اين لباس و نمره بيست، حجابي گسترده است كه ما از آن تحت عنوان چادر نام مي بريم. نمره، ده در آيه 31 سوره مباركه نور با لفظ خمار (مقنعه يا روسري اي كه دامنش برادوش بدن و گردن و گوش ها را بپوشاند) و نمره بيست در آيه 59 سوره مباركه احزاب با لفظ جلباب (ملحفه، چادرشب) آمده است.
¤ عضو شوراي عالي خواهران

 



نامه اي افشاگرانه از دانشجوي شهيد عضو دفتر تحكيم وحدت نامه اي براي امروز

اگر ضد آمريكايي هستيد چرا تمام امپرياليست ها به دفاع از شما برخاسته اند و وظيفه مداحي شما را به عهده گرفته اند؟ بر طبق انتشارات خود كه در اول اطلاعيه نيز بدان استناد كرده ايد. در كتاب شيوه تحليل سياسي، همسويي جريانات را از جمله موارد تشخيص جريانات نام برده اند.شهيد مهدي رجب بيگي از دانشجويان مسلمان خط امام دانشگاه تهران بود كه پنجم مهرماه 60بر اثر ترور منافقين كوردل به شهادت رسيد.به گزارش رجانيوز، وجود عنصري چون «شهيد رجب بيگي» در سنگر مبارزه بر عليه عناصر وابسته به اشرافيت و فرهنگ فاسد غربي و نفاق چپ در آموزش و پرورش، همچون سدي نفوذناپذير در برابر بازگشت سلطه آمريكا بود. در عين اينكه در انجام كارهاي گوناگوني كه بر عهده او بود، آرام و قرار نداشت و در شبانه روز جز چند ساعت اندك استراحتي نمي كرد، در برخورد با دوستان و يارانش و در برخورد با دانش آموزان، هرگز جانب صميميت و حسن رفتار را از دست نمي داد.متن زيرنوشتاري از آن شهيد است كه برخي قسمت هاي آن، تطابق فراواني با اوضاع فعلي كشور و رفتار برخي جريان هاي سياسي در زمان انتخابات و پس از آن دارد.متن اين مقاله كه در كتاب «مي رويم تا خط امام بماند»، منتشر شده، در ادامه آمده است:
سرانجام حمايت بي چون و چرا از ليبراليسم و شكست اين جريان آمريكايي سبب شد تا مجاهدين در يك موضع صددرصد انفعالي قرار گرفته و پرده هاي نفاق خويش را به كناري نهند كه اطلاعيه 11تيرماه حضرات بارزترين دليل اين مدعاست. هر چند متن اطلاعيه خود به حد كافي گويا بوده و دنائت و پليدي آنان و همچنين همنوايي آنان را با بوقهاي تبليغاتي امپرياليستي و صهيونيستي به خوبي آشكار مي كند و اگرچه مجاهدين در اين اطلاعيه با دشنام گويي ناشي از عصبانيت بيش از حد در اثر ته نشين همان جزيي منطق سابق در اثر پي بردن به عاقبت شوم خود يعني شكست مفتضحانه روي روزنامه هاي آمريكايي و راديوهايي نظير كلن و بغداد را سفيد نموده اند؛ اما براي بهتر روشن شدن ماهيت اين جماعت پاره اي نكات را در رابطه با اين اطلاعيه ذكر مي نماييم.
1-اين اطلاعيه بدون آرم سازمان و به صورت دست نويس نوشته شده است و دليل آن هم اين است كه اگر در آينده در اثر اين اطلاعيه ضربات كاري بر پيكر اين سازمان وارد آيد، سازمان بتواند آن را به سادگي تكذيب كند. لازم به تذكر است كه قبلا نيز مجاهدين چندين اطلاعيه را به صورت دست نويس منتشر ساخته علاوه بر آن با لحني غير از لحن هميشگي سازمان نوشته اند.
2- نسبت به اطلاعيه هاي قبلي سازمان اين اطلاعيه حاوي مسلمان نمايي بيشتري بوده و در آن از حديث و آيه استفاده شده است.
3-مجاهدين مي گويند امام مي خواهند تمام مردم را به دستگاه اطلاعاتي تبديل كند و حسرت نداشتن سازمان امنيتي نظير شاه، ايشان را وادار به اين امر نموده است. بايد پرسيد:
الف- اگر رژيم مردمي نباشد آيا چنين چيزي امكان دارد؟ چرا شاه دست به چنين كاري نزد و ناگزير از پديد آوردن ساواك گرديد؟ اگر شما پايگاه مردمي داريد چرا هر روز مردم شما را (حتي اگر جزء فرزندانشان هم باشيد) لو مي دهند؟ آيا اين افتخار امام خميني نيست كه در هر كاري از مردم كمك مي گيرد و اين ننگ شما نيست كه از مردم مي هراسيد؟
ب- سازمان كه ادعا مي كند سرنخ تمام قضايا را كشف كرده و به محض آنكه كوچكترين مطلبي عليه سازمان انتشار مي يابد محل انتشارات، شماره اتومبيل ها و نام افراد و... را ذكر مي كند و تمام روزنامه هاي خود را پر از به اصطلاح افشاگري از اين اداره و آن گروه و آن وزارتخانه مي كند، اطلاعات خود را از چه طريق به دست مي آورد؟ آيا غير از آن است كه سازمان هواداران خود را به ساواكي ها بدل كرده و با دادن آموزش هاي لازم به آنان، در واقع خود نوعي ساواك پديد آورده است؟ شناسائي تمام خانه ها و مغازه هاي افراد مسلمان و پيرو خط امام از چه طريقي جز از طريق همين هواداران شبه ساواكي صورت پذيرفته است؟
4-مجاهدين مي گويند امام گفته است كه آنها مي خواهند از ساير نيروها و شخصيت ها به مثابه پل پيروزي استفاده نمايند و سپس سر ببرند. ما مي پرسيم آيا غير از اين است؟ اگر شما ليبرال ها را بجز براي اين مقصود مي خواهيد طبق حرف ها و نظرات و تحليل هاي خودتان يك سازمان بورژوا- ليبراليستي هستيد (مجاهدين معتقدند بورژوازي ليبرال با شيوه هاي توليد وابسته به امپرياليسم در مرحله اول بايد مورد حمايت قرار گيرند زيرا ارتجاع، پايگاه هاي توده اي وسيعتري دارد. تحليل درون گروهي انتشار يافته سازمان) و اگر حمايت شما از ليبرال ها تاكتيكي است كه هست پس حرف امام صحيح مي باشد آيا تحليل شما از قرار دادن ليبرال ها به عنوان آلترناتيو واسطه و خودتان به عنوان آلترناتيوهايي غير از اين است؟ (مجاهدين مي گويند ليبرال ها در مرحله اول بايد جايگزين ارتجاع شوند و سپس مي توان آنها را به راحتي سرنگون كرد و خود جاي آنان را گرفت.)
5-مجاهدين مي گويند امام ذهن مردم را نسبت به مجاهدين متوهم كرده است و حمله مجاهدين به مردم و خرمن كوفتن آنان تهمتي بيش نيست؛ اما راديو جديدالتأسيس آن ها در تاريخ 30 تير ماه مسئوليت تمام انفجارها را به عهده مي گيرد و حتي مردم را نيز پشتيبان اين اعمال مي داند. شما كه بنابر ادعاي خودتان و هواداران دستگير شده اتان نقشه بمب گذاري در تمام مناطق را داريد و از جمله عمليات محيرالعقولتان كشتار مردم بي دفاع و بمب گذاري در مناطق شلوغ جنوب شهر و مساجد و آتش زدن كتابخانه ها مي باشد و حتي از آتش زدن كودك 3 ساله در جهاد ماهشهر نيز دريغ نورزيده ايد، هنوز هم ادعا مي كنيد امام ذهن مردم را متوهم نموده است؟ آيا با اين اعمال جنايتكارانه شما هنوز هم جاي شبهه براي هيچ يك از مردم مانده است كه كسي بخواهد آنان را شبهه دار نمايد؟ وقتي كه شما خود مسئوليت انفجارهاي انقلابي (راديو مجاهدين خلق 30/4/60) را به عهده گرفته ايد و تمام بوق هاي امپرياليستي بدون استثناء برايتان كف زده اند، آيا هنوز هم در خط امپرياليسم نيستيد؟ آنها به امام ناسزا مي گويند و از شما تمجيد مي كنند، حالا كداميك در خط آمريكا هستيد و چه كسي دروغ مي گويد؟
6- مجاهدين مي گويند امام نيز همچون شاه مجاهدين را خرابكار و اغفال شده مي نامند. بايد گفت مجاهدين نيز همچون شاه و آمريكا امام را مرتجع مي دانند و بي پايگي استدلال آنان از همين جا روشن مي شود. اشكال مجاهدين اين است كه آنها به ارزش ها و معيارهاي ثابتي معتقد نيستند وگرنه دچار چنين تناقض گويي نمي شدند. آنها نمي دانند (يا مي دانند و نمي خواهند به روي خود بياورند= نفاق) كه براي سنجيدن هر عمل بايستي آنرا بر طبق يك نظام ارزشي خاص ارزيابي كرد نه بوسيله افراد حق و باطل را تشخيص داد.
7-مجاهدين مي گويند ما هرگز امام را به عنوان جانشين پيغمبر(ص) و امام زمان(عج) قبول نداشته و نداريم و نخواهيم داشت؛ با اين حساب القابي نظير «حضرت آيت الله العظمي امام خميني»، «مجاهد اعظم»، «پدر بزرگوار»، «زعيم استوار و سازش ناپذير» و از اين قبيل كه در ابتداي پيروزي انقلاب از جانب آنان به كار مي رفته، در واقع تاكتيكي بوده است (تاكتيك نفاق) و آنان هرگز اين مسائل را قبول نداشته و صرفاً براي فريبكاري و متوهم كردن اذهان توده مردم از چنين روشهائي سود مي برده اند. از اين گذشته گويا مجاهدين در چنان تنگنائي قرار گرفته اند كه ناگزير از مهمل گوئي و دروغ بافي هم شده اند. آنها در نامه اول بهمن ماه 57 خود كه با امضاي «مسعود رجوي- موسي خياباني» به امام نوشته شده است، حضرت امام را ادامه دهنده و وارث راه انبياء و اولياء الهي نيز دانسته اند. به قسمتي از اين اطلاعيه توجه كنيد (... همچنين اميدواريم كه خلق و انقلاب ايران و طبقات رنجبر و محروم جامعه كه خداوند در قرآن كريم به نام مستضعفين به آنها وعده پيروزي نهائي داده است، هميشه اين سعادت را داشته باشند كه آن وجود گرامي در پيشاپيش آنها بوده و... كه سيره همه انبياء و اولياء مكتب يكتاپرستي، بت شكني و مبارزه با جميع موانع عدل و قسط، شيوه قديم آن حضرت بوده است. و مي بينيد كه در اين نامه (به تاريخ اول بهمن ماه 57 كه در كتاب مجموعه اعلاميه ها و موضعگيري هاي سازمان مجاهدين خلق از انتشارات سازمان درج گرديده است) منافقين مجاهدنما ادامه دادن راه انبياء و اوليا مكتب را شيوه قديم حضرت امام دانسته اند.
8- مجاهدين مي گويند كه اين چه موضوع ضدآمريكايي است كه از يك سو مجاهدين را كه سينه مستشاران آمريكايي را هم مي درند، آمريكايي مي نامند و نونهالان خردسال را نيز به جوخه اعدام مي سپارند. بايد پرسيد:
الف- اكنون گلوله هاي شما سينه چه كساني را هدف مي گيرد؟ به جز پاسداران انقلاب، روحانيون و اخيرا هم مردم بي گناه كوچه و خيابان كدام آمريكائي را بعد از انقلاب نشانه رفته ايد؟
ب- اگر ضدآمريكايي هستيد چرا تمام امپرياليست ها به دفاع از شما برخاسته اند و وظيفه مداحي شما را به عهده گرفته اند؟ بر طبق انتشارات خود كه در اول اطلاعيه نيز بدان استناد كرده ايد، در كتاب شيوه تحليل سياسي، همسوئي جريانات را از جمله موارد تشخيص جريانات نام برده ايد. همسوئي خودتان را با امپرياليسم چگونه توجيه مي كنيد؟
ج- شما مي گوئيد نونهال ها (يعني همان ها كه به تكليف شرعي هم رسيدند و طبق گفته حاكم شرع 18 ساله هم بوده اند. وقتي شما عكس يكي از 18 ساله هاي اعدامي را در صدر روزنامه تان چاپ مي كنيد، نشان دهنده آن است كه كمتر از اين سن وجود نداشته است وگرنه پوستر مي كرديد) را به جوخه اعدام نمي سپارند. ما مي پرسيم آيا نارنجك جنگي و سه راهي و كوكتل را براي خرابكاري به دست نونهالان مي سپارند؟ آيا كودك 4 ساله را در (اصفهان) هم ترور مي كنند؟ آيا اگر نونهالي حزب الهي باشد، شما حق داريد كه به ضرب و شتم او بپردازيد؟ آيا نونهال محصل دبيرستان «هدف» را كه فجيعانه به قتل رساندند، از قانونمندي ديگري برخوردار بوده است؟
9- مجاهدين مي گويند كه منتظر فتواي مراجع و اعلاميه نيروها و شخصيت هاي مختلف مبني بر حكم عقوبت كساني كه در خيابان ها موجب رعب مردم مي شوند، هستند. هر چند معلوم نيست كه مجاهدين از چه تاريخي تابع مرجعيت شده اند، اما با توجه به موضع مراجع عظام لابد آنها چنين حكمي را از مرجع آخرين خود آيت الله! عزالدين حسيني يا آيت الله علي تهراني و يا شايد هم امثال قمي و شريعتمداري كه اسنادشان در جاسوس خانه بدست آمده است، مي خواهند. از اين گذشته رعب و وحشت را كساني ايجاد مي كنند كه در زير اتومبيل ها، جلو سينماها در مساجد و نمازهاي جمعه بمب مي گذارند. حكم آنها هم به عنوان مفسد في الارض اعدام است. حالا مجاهدين مجازند كه اگر كسي غير از خود را يافتند كه بدين كار ننگين اشتغال داشته باشد با چنگ و دندان پدرش را دربياورند.
10-مجاهدين مي گويند كه پيشاپيش در قبال اشد مجازات عناصر ايادي خبرچين، هر كه باشد، از خود سلب مسئوليت مي كنند و در اول اطلاعيه هم كه گفته بودند امام مردم را به افشاي محل اختفاي آنان امر كرده است و عملا هم مردم اين كار را كرده اند. با اين حساب معلوم مي شود كه مجاهدين قصد دارند مردم را به اشد مجازات برسانند و موجب بمب گذاري ها هم لابد به همين علت بوده است.
11- مجاهدين مي گويند كه اسلام امام در پاريس و تهران متناقض است و امام در سال 42 عريضه به سوي پيشگاه ملوكانه نوشته اند (و لابد به همين جرم هم ابتدا راهي زندان و سپس تبعيد گرديدند.) به فرض صحت اين ادعا، چهره كريه و منافقانه مجاهدين بيش از بيش آشكار مي شود؛ زيرا آنان كه از اين جريان اطلاع داشته اند، نوشتن نامه هايي از موضع فرزندي به امام و حتي شروع اطلاعيه با «به نام خدا و بنام خلق قهرمان ايران و بنام حضرت آيت الله العظمي امام خميني و...» معنايي جز نفاق ندارد. اگر آنها به راستي به نوشتن چنين نامه اي از جانب امام معتقدند، چرا ايشان را كانديد رياست جمهوري نمودند؟!
اگر آنها به نقش نداشتن امام در نهضت عقيده دارند، چگونه است كه ادعاي پخش پيامهاي ايشان (يعني كسي كه به شاه نامه نوشته!) را نموده اند؟ آنها خود به خوبي مي دانند، در طول انقلاب اصولاً داراي تشكيلاتي حتي براي پخش اعلاميه نيز نبوده اند و تنها در نزديكي پيروزي انقلاب تيم هايي براي جمع آوري غنائم و دزديدن سلاح از پادگانها تشكيل داده بودند و لابد هنوز هم اگر به حضرات منافق گفته شود، ترش مي كنند. آنها بايد براي درج جملات امام به عنوان شعار در بالاي نشريه اشان و امام را رهبر امپرياليست دانستن و قربان صدقه رفتن خود توجيهي پيدا نمايند يا لااقل اگر ذره اي صداقت در وجودشان هست اعتراف نمايند كه منافقانه با انقلاب و رهبري برخورد كرده اند و در واقع بين اسلام امام در پاريس و تهران تناقضي نيست. تناقض در افكار مجاهدين قبل و بعد از رو شدن دستشان در پيشگاه ملت مي باشد.
12- مجاهدين مي گويند كه امام در محاسبات خود دچار اشتباه شده و مردم را ناآگاه پنداشته است و حال آن كه ظاهراً مجاهدين دچار اشتباه شده اند. گواه اين مدعا نيز تحليل آنان مبني بر روي كار آمدن ليبرالها مي باشد كه در اثر آگاهي مردم كاملاً برعكس شده است و اساساً همين دست و پا زدنها و اين قبيل اعلاميه صادر كردن و متوسل شدن به عزالدين حسيني ساواكي و قاسملو و عناصر چپ (هزارخاني، ملكي، همسرجزني و...) و راست (علي تهراني، قمي و...) و سرمايه دار (دستمالچي، جواهريان و...) و فئودال (خسروخان قشقائي و...) خود حاكي از اشتباه بودن همه تحليل ها و دنبال مفر گشتن آن ها مي باشد. ما با مجاهدين موافقيم كه مردم قهرمان بيدارتر و هوشيارتر از آنند كه كسي بتواند آنها را فريب دهد و دقيقاً به همين علت نيز مي باشد كه ملت مسلمان دشمنان خود را به سرعت تشخيص داده و خانه هاي تيمي آنان را كشف و عناصرشان را دستگير مي كند. اينها تنها نشانه بيداري و آگاهي امت است و منافقين نيز قدرت بينائي اين آگاهي را از دست داده اند.
والعاقبه للمتقين

 



ارتباط منطقي رنگ سبز و غوغا سالاري!

برخي اعضاء انجمن غيرقانوني دانشگاه بوعلي سيناي همدان كه تاپيش از اين آشكارا خود را ماركسيست معرفي مي كردند، به توزيع نمادهاي سبز در ميان دانشجويان اين دانشگاه اقدام كردند.
به گزارش «شبكه خبر دانشجو» از همدان، اعضاي انجمن غيرقانوني دانشگاه بوعلي سيناي همدان، با ايستادن مقابل درب ورودي اين دانشگاه، اقدام به توزيع نمادهاي سبز از جمله شال، مچ بند و روسري سبز در ميان برخي از دانشجويان كردند.
اين اقدام در حالي صورت مي گيرد كه اعضاي اين تشكل غيرقانوني كه ارتباطات گسترده اي با برخي جريانات سياسي خارج از دانشگاه دارند، طي روزهاي اخير با اقداماتي نظير شعاردهي عليه برخي مسئولان و تحريك دانشجويان به اغتشاش، قصد داشته اند فضاي دانشگاه را در آغاز سال تحصيلي جديد متشنج كنند.
لازم به توضيح است، 11نفر از اعضاء اين تشكل كه برخي از آنان نيز عليرغم يدك كشيدن نام انجمن اسلامي، عضو گروه هاي ماركسيستي هستند، بواسطه نقش آفريني در اغتشاشات دانشگاه بوعلي همدان با حكم تعليق از حضور در دانشگاه مواجه شده بودند، اما در ميان بهت و تعجب دانشجويان، تمامي اين اغتشاشگران بخشيده شده و هم اكنون آزادانه به ادامه تحركات آشوب طلبانه و تشنج آفرين خود در دانشگاه مي پردازند.

 



دانشجويان اميركبير: مخالف طرح يكسان سازي قبور شهدا هستيم

دانشجويان دانشگاه صنعتي اميركبير با امضاي طوماري خطاب به سازمان ميراث فرهنگي، مخالفت خود را با طرح يكسان سازي قبور مطهر شهداي بهشت زهرا (س) اعلام كردند.
به گزارش فارس، دانشجويان دانشگاه صنعتي اميركبير ظهر روز دوشنبه ضمن بازديد از نمايشگاه عكس «سلوك گمنامي» كه از سوي بسيج دانشجويي در كنار مسجد دانشگاه صنعتي اميركبير برگزار شده بود، با امضاي طوماري، مخالفت خود را با طرح يكسان سازي قبور مطهر شهداي بهشت زهرا (س) اعلام كردند.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14