(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 19 مهر 1388- شماره 19484
 

راههاي خروج از فتنه در جامعه اسلامي
باقي بر ولايت امام باشيم
تاكتيك ها و ابزارهاي عمليات رواني دشمن درانتخابات 22خرداد-2
دروغ هرچه بزرگ تر باشد باورپذيرتر مي شود



راههاي خروج از فتنه در جامعه اسلامي

محسن محمدي الموتي
قسمت اول
نظام سياسي ايران پس از پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي تاكنون، همواره صحنه ظهور و بروز تحولات مختلفي بوده است. اين تحولات كمابيش باعث تاثيرات مثبت يا منفي در ساختار جامعه و نظام سياسي كشور گرديده است. انتخابات دهم رياست جمهوري، اگرچه به لحاظ حضور بي سابقه و حداكثري مردم به نقطه درخشاني در تاريخ سياسي كشورمان تبديل شد اما سلسله وقايع و حوادث پس از آن در بعد خارجي بر جايگاه جمهوري اسلامي تاثير منفي گذارد و در بعد داخلي جامعه اسلامي را وارد شرايط جديدي نمود كه مقام معظم رهبري از آن با عنوان «فتنه عميق» ياد كردند. فتنه در بينش اجتماعي اسلام به حركتي اجتماعي با مجموعه خصوصيات مشخص اشاره دارد كه در آن فضا تشخيص حق از باطل با مشكل مواجه شده و لازم است با آن مقابله جدي نمود. سؤال اصلي نوشتار حاضر اين است كه چه عواملي باعث پيدايش فتنه در جامعه مي گردد؟ و در صورت ابتلاي جامعه به فتنه راه هاي مقابله و خروج از آن چگونه است؟ به منظور پاسخ به سؤالات پيش گفته از روش تاريخي- تحليلي استفاده شده و ضمن اشاره به دوره زمامداري اميرالمؤمنين علي(ع)، از فرمايشات آن امام همام براي گذار شرايط امروز جامعه اسلامي از فتنه پيش آمده بهره خواهيم برد.
شرايط فتنه و آزمون سخت نخبگان
تاريخ علم به قواعد و سنن حاكم بر زندگي انسان هاي پيشين است كه از مطالعه و بررسي حوادث و وقايع گذشته به دست مي آيد. چنين نگرشي به تاريخ تنها به مطالعه احوال گذشتگان اكتفا نمي كند بلكه ضمن توجه به راز و رمز پيروزيها و اعتلاي جوامع و انحطاط و سقوط آنها، به عنوان چراغي روشنايي بخش راه آيندگان را هموار مي سازد. اين سخن درباره تحولات سياسي صدر اسلام نيز صادق است به گونه اي كه بهره گيري از تجربيات و عبرت هاي پندآموز آن دوره مي تواند بر سرنوشت امروز جامعه اسلامي مان تاثيرگذار باشد.
دوران اميرالمؤمنين علي(ع) يكي از دوران هاي مثال زدني و عبرت آموز تاريخ سياسي اسلام براي مواجه شدن جامعه اسلامي با فتنه هاي سنگين و شكننده است. از اين منظر شباهت هايي را ميان رفتار برخي خواص و نخبگان در دوران اميرالمؤمنين(ع) و دوران كنوني انقلاب اسلامي مي توان يافت. اگرچه در سطح توده هاي مردم اين مسأله از تفاوت هاي بسياري برخوردار است. مردم زمان اميرالمؤمنين(ع) تحت تاثير جريان هاي انحرافي و خواص واخورده، از مسير امام(ع) فاصله گرفتند تا آنجا كه حضرت در نكوهش نافرماني آنان فرمودند: «دل من از دست شما پرخون و سينه ام از خشم شما مالامال است. كاسه هاي غم و اندوه را جرعه جرعه به من نوشانيديد و با نافرماني و ذلت پذيري رأي و تدبير مرا تباه كرديد».(نهج البلاغه، خطبه 27)
اما قاطبه ملت شريف ايران اسلامي امروز همچنان مستحكم، وفادار به امام(ره) و شهدا باقي مانده و با تبعيت و جانفشاني در راه انقلاب و رهبري فرزانه آن، مسير پيشرفت و سرافرازي را با افتخار مي پيمايند و اين نكته اي است كه مكرراً در فرمايشات امام راحل و رهبر معظم انقلاب به آن اشاره شده است. لكن واقعيت اين است كه خواص و نخبگان عصر ما همانند دوران اميرالمؤمنين(ع) در معرض آزمون سختي واقع شده اند. حضرت در روزهاي نخست پذيرش حكومت به اين مسئله اشاره نموده و فرمودند:
«الا و ان بليتكم قد عادت كهيئتها يوم بعث الله نبيه والذي بعثه بالحق لتبلبلن بلبله و لتغربلن غربله و لتساطن سوط القدر، حتي يعود اسفلكم اعلاكم و اعلاكم اسفلكم». (نهج البلاغه، خطبه 61)
«آگاه باشيد تيره روزي ها و آزمايش ها همانند زمان بعثت پيامبر بار ديگر به شما روي آورد. سوگند به خدايي كه پيامبر را به حق مبعوث كرد، سخت آزمايش مي شويد، چون دانه اي كه در غربال ريزند يا غذايي كه در ديگ گذارند به هم خواهيد ريخت و زير و رو خواهيد شد تا آن كه پايين به بالا و بالا به پايين رود».
دوره زمامداري اميرالمؤمنين علي(ع) كه از اواسط دهه سوم بعد از رحلت پيامبر(ص) آغاز گرديدبا فتنه هاي بسيار عميق و آزمون هاي بسيار دشوار همراه بود. تفاوت عمده تحولات زمان پيامبر(ص) و اميرالمؤمنين(ع) اين بود كه در دوران رسول مكرم اسلام مرز ميان اسلام و كفر مشخص بود و در اكثر جنگها در يك سو اسلام صريح و در سوي ديگر كفر صريح قرار داشت اما در زمان علي(ع) جنگ هاي رخ داده ميان جناح هاي داخلي اسلام بود و طرف هاي مقابل حضرت نه تنها ظاهراً مسلمان بودند بلكه سابقه داران جهاد و مبارزه در راه اسلام و همچنين برخي صحابه و ياران پيامبر(ص) نيز در آن حضور داشتند. اين مسئله موجب شد كه نه تنها مردم عادي در تشخيص جبهه حق از باطل دچار مشكل شوند بلكه حتي برخي از خواص نيز نتوانستند به عمق مسائل آگاه شوند و حق را از باطل تشخيص دهند و در نتيجه به اشتباه افتادند.
شاهد سخن واقعه اي در جنگ جمل است كه يكي از ياران حضرت علي(ع) به ايشان مراجعه نموده و عرضه مي دارد: «من در امر حيرت آوري گرفتار آمدم. حيرتم از اين است كه مي بينم شما با كساني مي جنگيد كه آنها هم از صحابه بزرگ پيامبر بوده اند و خود شما هم از نزديكان رسول الله هستيد. هر دو طرف منزلت رفيعي در حق و سابقه درخشاني از اسلام دارند. در اين امر متحيرم كه كداميك از شما را به حق بدانم؟»
حضرت ضمن اشاره به توصيه روش شناسانه مهمي فرمودند: «انك لملبوس عليك! ان الحق و الباطل لايعرفان با قدار الرجال، اعرف الحق تعرف اهله و اعرف الباطل تعرف اهله» (شما روش خطايي برگزيده اي حق و باطل را از روي شخصيت افراد نمي توان سنجيد. بايد ابتدا حق را بشناسي و سپس از روي حق اهل آن راشناسايي كني و همينطور باطل را بشناسي و آنگاه از روي آن اهلش را شناسايي كني» حضرت با اين سخن گرانقدر تأكيد مي فرمايند كه حق را نبايد با افراد و آدم ها سنجيد بلكه افراد را بايد با حق مورد سنجش قرار داد. اگر ملاك تشخيص حق از باطل اشخاص و سابقه آنها باشد چه بسا مشكلات عديده اي در مسير تشخيص واقع شود.
به هرترتيب علت اصلي اين ترديدها در رفتار خواص و به تبع آن توده هاي مردم در عصر اميرالمؤمنين(ع) حاكم شدن وضعيت فتنه در جامعه بود. به اين معنا كه در جامعه آن زمان شرايطي پديدار شده بود كه در آن تشخيص حق از باطل يا درست از نادرست دشوار گشته بود. از اين رو مي توان گفت: وضعيت فتنه وضعيتي است كه حق و باطل با يكديگر آميخته شده و حتي با شعارهاي فريبنده به باطل، لباس حق پوشانده مي شود و پيشينه و سوابق افراد مدعي حق به گونه اي است كه امر بر مردم و نخبگان مشتبه شده و آنها را در معرض آزمون سختي قرار مي دهد.
عوامل پيدايش فتنه:
فتنه در مراحل ابتدايي خود به صورت نامشهود و در خفا شكل مي گيرد كه در اين زمان فاقد عوارض ظاهري و خارجي مي باشد اما در مراحل بعدي آشكارا و بي پرده رخ عيان مي كند و آثار و تبعات مذموم خود را در اجتماع ظاهر مي نمايد. به طوركلي پيدايش فتنه معلول دو دسته عوامل فردي و اجتماعي است كه در ادامه به آنها اشاره مي شود:
الف- عوامل فردي:
1-پيروي از هواي نفس: اميرالمؤمنين علي(ع) سرآغاز و منشأ فتنه ها را پيروي از هواي نفس مي دانند و مي فرمايند: «انما بدء وقوع الفتن اهواء تتبع...» (نهج البلاغه، خطبه 50) تبعيت از هواي نفس ازجمله مهمترين عوامل فردي شكل گيري فتنه مي باشد كه در عرصه اجتماعي با تحريك محرك هاي بيروني خود را عيان مي سازد. اين مضمون با تعبير ديگري از امام صادق(ع) نقل شده كه فرمودند: «واعلم ان كل فتنه بدوها حب الدنيا» (اصول كافي، ص 208) «بدان كه ابتداي هر فتنه اي حب و دوستي دنياست» زبير در زمره نخستين كساني بود كه مسلمان شد. ا زمهاجرين به حبشه و مكه بود. جزء چهارنفري بود كه عليه غصب خلافت همراه علي(ع) بود و سلمان فارسي مي گويد: «زبير درياري رساندن به امير مؤمنان از همه ما آگاه تر بود» در تمامي جنگ ها شركت داشت و نقطه نقطه تنش مجروح بود. زبير پسرعمه علي(ع) و پيامبر(ص) بود و از اولين كساني بود كه با علي(ع) بيعت كرد و... اما چه شد كه جزء اولين كساني شد كه بيعت را انكار كرد و اولين جنگ را بر علي(ع) تحميل نمود تا آنجا كه پس از كشته شدنش، امام علي(ع) بر جنازه زبير آمدند و شمشير او را دردست گرفتند و مدتي بر آن گريستند و فرمودند: «با اين شمشير چه بسا اندوه ها از چهره پيامبر زدوده شد!» واقعاً چه شد كه برخي صحابه همچون زبير به بيراهه كشانده شدند؟

 



باقي بر ولايت امام باشيم

حضرت آيت الله خامنه اي مدظله العالي، در ديدار با اهالي فرهنگ و هنر حوادث اخير قبل و بعد از انتخابات در كشور را مانند يك رزمايش، موجب آشكار شدن نقاط ضعف و قوت و در مجموع يك نعمت بزرگ دانستند و فرمودند:
«يك انسان فرهنگي و هنري وظيفه سنگين و خطير بازگويي حقيقت و تبيين و تبليغ را برعهده دارد و بايد براي درك حقيقت، تلاش و مجاهدت كند. چرا كه در حوادث فتنه گون، شناخت اهداف آن و تشخيص مهاجم و مدافع ودوست و دشمن دشوار است.»
معظم له جنگ نرم را واقعيت امروز دانسته و فرمودند: «اما درجه بيداري و هوشياري من و شما مي تواند در ميزان خسارت و ضرري كه وارد مي كنند تأثير بگذارد. اگر هوشيار باشيم نمي توانند صدمه و ضرري بزنند. اگر غفلت كنيم، احساساتي بشويم، بي تدبير عمل كنيم يا خواب بمانيم و اينجور عوارض به سراغمان بيايد، ضرر و زيان و هزينه بالا خواهد بود ولو در نهايت موفق نخواهند شد.»
پس از رحلت امام خميني(ره) فصل جديدي از حيات نظام مقدس جمهوري اسلامي كه با انقلاب خون رنگمان به بار نشست، آغاز شد. خورشيد گرمابخش ولايت امر مسلمين با اشاره هاي امام و تشخيص خبرگان امت، سكانداري ام القراي جهان اسلام را به دست گرفت و سربازان ولايت با آزمون تازه اي در اطاعت از وي روبه رو شدند. كساني كه در مباني معرفت شناختي خود نسبت به جايگاه و كاركرد ولايت فقيه در منظومه افكار خويش تجديدنظر كرده و دچار تزلزل و سستي شدند. از قطار رو به جلوي انقلاب پياده شدند و عده اي نيز از اين قطار عقب افتاده و عده اي ديگر نيز از آن جلوتر حركت نمودند كه هر دو دسته به سرمنزل مقصود نرسيده اند.
اطاعت از ولايت فقيه كه مصداق اولي الامر مي باشد، زائيده محبت است و محبت محصول معرفت. كم رنگ شدن مباني معرفتي، برخي دوستان را به صف دشمنان قسم خورده نزديك كرد و آنها را در تكليف شناسي و زمان شناسي به خطا انداخت. مگر غير از اين بود كه حضرت امام(ره) ولايت فقيه را شعبه اي از ولايت رسول الله مي دانستند و پشتيباني از ولايت فقيه را ضامن عدم آسيب به انقلاب مي خواندند.
اندكي پس از برگزاري حماسه ملي انتخابات 22خرداد، مقام معظم رهبري در ديدار با يكي از كانديداهاي دهمين دوره رياست جمهوري به ايشان متذكر شدند جنس شما، از جنس رفتارهاي خياباني نيست. در پي اين فرمايش، انتظار اين بود كه اطاعت از ولي فقيه سرلوحه رفتارسياسيون شود. ايشان بعدها با ذكر اين نكته كه بد عمل كردن خواص و سياسيون تنها به رفوزه شدن و در جا زدن نمي انجامد، بلكه سقوط را در پي خواهد داشت. ابراز نگراني خود را از روند جاري بازي سياسيون اعلام كرده و پيش از آن نيز در مراسم سالگرد رحلت امام(ره) به صورت تلويحي حضورهاي خياباني هواداران نامزدها را مورد انتقاد قرار داده بودند.
اما شد آنچه نبايد مي شد! به تعبير رهبر انقلاب ذائقه حضور امت امام در صحنه مشاركت سياسي را با گذشت پس از 30سال از انقلاب- را به كام ها تلخ كردند، تهمت ها زدند و باعث ريخته شدن خونها شدند. فراموش كردند كه يكي از ويژگي هاي برجسته شخصيتي ولي فقيه صائنالنفسه مي باشد. برخي ديگر در اتحادي مشترك با دشمنان به انتشار شايعه، دروغ، تهمت و فريب كاري روي آوردند، تا جايي كه رهبر انقلاب اين حركات را فتنه گون ناميدند و فرمودند: «اين جريان- پيشقراولانش چه دانسته باشند، چه ندانسته باشند- يك جرياني بود طراحي شده، تصادفي نبود. همه نشانه ها نشان مي دهد كه اين جريان طراحي شده بود.»
در اين ميان معاونان و مربيان امور پرورشي در مدارس، مشاوران و خانواده بزرگ تعليم و تربيت در حوزه معاونت پرورشي از ستاد تا صف، در امتحاني بزرگ قرار دارند. امتحاني كه قبولي يا مردودي در آن مي تواند باعث سربلندي يا خسران در رستاخيز الهي شود. حال وظيفه ذاتي ما در اين امتحان الهي چيست؟
به تعبير امام راحل وظيفه همه ما آن است كه كمربندهاي خود را محكم بسته و به هدايت نسل آينده بپردازيم و با تبيين شناخت دوست از دشمن براي ديگر اعضاي خانواده تعليم و تربيت و تعميق يكپارچگي و وحدت ملي را با تمسك به حبل المتين ولايت، از حركت هاي تفرقه افكنانه در صفوف يكپارچه امت اسلامي همزمان با بهار تعليم و تربيت جلوگيري نموده و نقشه فتنه انگيز دشمنان خارجي و منحرفين داخلي را ناكام گذاريم كه اين روشنگري نشانگر عمق آگاهي و بصيرت مربيان و معلمان خدوم در درك شرايط زمان و مكان است، شناخت نفاق جديد، سنگر گرفته در مسجد ضرار تكليفي است كه بردوش همه ما سنگيني مي كند كه بدون نگاه به سرانگشت اشاره هاي رهبري، نتيجه اي جز حرمان و خسرالدنيا و الاخره بودن، نخواهد داشت. در اين صحنه باقي بودن بر تقليد امام راحل(ره) به تنهايي كافي نيست. بايد بر ولايت امام هم باقي بود.
علي اصغر يزداني
(معاون پرورشي و تربيت بدني
وزارت آموزش و پرورش)

 



تاكتيك ها و ابزارهاي عمليات رواني دشمن درانتخابات 22خرداد-2
دروغ هرچه بزرگ تر باشد باورپذيرتر مي شود

حميد حاذق نيكرو
دربخش اول اين مقاله به كارآمدي عمليات رواني بهره گيري افراد و جريانات، به ويژه نظام سلطه از اين حربه براي رسيدن به منافع خود، و همچنين به كم هزينه بودن عمليات رواني در مقابل جنگ نظامي اشاره شد. در بخشي پروژه دلتا، با رويكرد نظام سلطه براي برگذاري از جنگ سخت به جنگ نرم مورد بررسي قرارگرفت. در ادامه به يكي از ابعاد عمليات رواني و برخي از تاكتيك هاي آن - برچسب زدن - پرداخته شد. دراين بخش به تعدادي ديگر از تاكتيك هاي عمليات رواني پرداخته مي شود.
2-توسل به ترس
دراين تكنيك، از حربه تهديد و ايجاد رعب و وحشت ميان نيروهاي دشمن (مخاطبين)، به منظور تضعيف روحيه و سست كردن اراده آنها استفاده مي شود. متخصصان جنگ رواني ضمن تهديد و ترساندن مخاطبان به طرق مختلف، به آنان چنين القا مي كنند كه خطرها و صدمه هاي احتمالي وحتي فراواني بر سر راه آنان كمين كرده است و از اين طريق، آينده اي اي مبهم و توام با سختي ها و مشكلات را براي افراد... ترسيم مي كنند (شيرازي، محمد، جنگ رواني وتبليغات مفاهيم و كاركردها، انتشارات نمايندگي ولي فقيه درسپاه، تهران: 1376).
دراين خصوص به نمونه هاي زير توجه كنيد:
«الان نه معلم، نه كارگر، نه دانشجو و نه استاد امنيت ندارند.» (كروبي، اعتماد ملي، ش 929، 5/3/88، ص 24)
«اگر احمدي نژادي رأي بياورد بايد چادر به سر از كشور فرار كنيم. «(وزير سابق كشاورزي، اعتماد ملي، ش 292، 5/3/88، ص 24) فضاسازي خطرناك از وضعيت و موقعيت كشور با تيترهاي ويژه (هشدارميرحسين) البته كلمه هشدار «به رنگ قرمز» و سوتيتر ذيل اين تيتر «نامه ميرحسين موسوي خطاب به رهبر انقلاب» توسط روزنامه انديشه نو ( ش 912، 23/3/88، چاپ دوم) بازتاب ويژه داده شد.
ما براي دانشگاه، آزادي مي خواهيم، براي جوانان آزادي مي خواهيم و مي خواهيم از يك دولت انتظامي به سمت يك دولت خدمتگزار حركت كنيم. مي خواهيم بگوييم بين ملت و دولت نزديكي و اعتماد بايد باشد نه بدبيني (موسوي، مردم سالاري، ش 2087، 12/3/88، ص 3)
ما گروهي از نويسندگان كه براي كودكان و نوجوانان عزيز اسلامي مي نويسيم از سردل نگراني، براي فرداي كودكان و نوجوانان ميهن از همه مادران و پدران... و همه هنرمندان و ... رأي خود را به... بدهند. (كلمه سبز، ش 18، ص 8، بيانيه نويسندگان كودك)
رئيس جمهور سابق كشورمان پس از حوادث روز 30خرداد با صدور بيانيه اي ضمن ابراز نگراني از امنيتي و نظامي شدن فضاي كشور تأكيد كرد: (سايت كلمه، 31خرداد 1388)
مهندس موسوي: در دولتهاي آقايان هاشمي و خاتمي خيالم راحت بود اما در اين دولت احساس خطر كردم؟!!
3- كلي گويي
«محتواي واقعي بسياري از مفاهيمي كه از سوي رسانه هاي غربي مصادره و در جامعه منتشر مي شود، مورد كنكاش قرار نمي گيرد. توليدات رسانه هاي غربي در دو حوزه سياست داخلي و خارجي، مملو از ارزش ها و مفاهيمي مانند جهاني شدن، ليبراليسم، اقتصاد باز، امنيت ملي، پلوراليسم، نظام نوين جهاني، حقوق بشر، دموكراسي، تروريسم و... است. اينها مفاهيمي هستند كه بدون تعريف مشخص، در جهت اقناع مخاطبان در زمينه اي مشخص بكارگرفته مي شوند» (محمدي نجم، 1384، ص47). در واقع، كلي گويي عبارتست از مرتبط ساختن عقيده يا سياستي خاص با مفهومي ويژه، تا مخاطب بدون بررسي شواهد و دلايل عقيده و يا سياست مورد نظر را بپذيرد. از اين رو «استاتس» (Stats) از نظريه شرطي شدن كلاسيك در يادگيري نگرش استفاده كرده است. او كه بر كاربرد نظريه شرطي شدن كلاسيك در يادگيري معني احساسي زبان تأكيد دارد، يادآوري مي كند كه در تجربه روزمره افراد، كلمات خاصي به طور منظم با تجربه هاي احساسي ويژه اي جفت مي شود به عنوان مثال، واژه هايي مانند دموكراسي، آزادي و حقوق بشر با احساسات مثبت افراد جفت مي شوند؛ در حاليكه واژه هايي مانند تروريسم، محور شرارت و تحجر، با احساسات منفي افراد جفت مي شوند. استاتس اعتقاد دارد كه هنگامي كه كلمه به صورت يك محرك شرطي شده در آيد، واكنش احساسي خاص خود را استخراج مي كند.
بيان كلي تقلب در انتخابات توسط برخي كانديداها و احزاب، شخصيت ها و... بدون ارايه اسناد و مداركي در اين خصوص و حتي پيگيري از مجاري مربوطه، مستمسكي در دست رسانه هاي بيگانه قرار تا با كلي گويي برطبل عمليات رواني عليه انقلاب اسلامي هر چه بيشتر بكوبند.
يكي از كانديدها در ايجاد جو و فضاي نامناسب در انتخابات به كلي گويي مي پردازد و يك روز قبل از انتخابات نامه اي را به رهبري نوشته و در آن به جانبداري شوراي نگهبان، وزارت كشور از كانديدي خاص و نقص قانون و دخالت نيروهاي نظامي در انتخابات متهم مي كند.
«بعضي از اعضاي شوراي نگهبان در مركز و تعدادي از ناظران در استان ها با جانبداري علني از رئيس كنوني دولت، رعايت شئون بي طرفي را نمي نمايند. وزارت كشور، فرمانداران در پذيرش نمايندگان اينجانب... تعلل مي نمايند. شواهدي از مداخله تعدادي از فرماندهان و مسئولان سپاه و بسيج در انتخابات واصل گرديده است. و در ادامه به اين تاكتيك تأكيد كرده و مي نويسد: بهره گيري رئيس دولت از امكانات دولتي در تبليغات و مسافرت هاي تبليغاتي مقامات رسمي و وزراء. (موسوي، انديشه نو، ش912، 23/3/88)
همانطور كه مشخص است عمليات رواني در اين بخش از طريق كلي گويي در زماني خاص بدون سند و انتشار اين نامه در رسانه هاي مكتوب و الكترونيكي فقط در جهت تحريك احساسات و جهت دهي افكار مخاطبين صورت مي گيرد .
4- گواهي
«گواهي و يا شهادت، نقل قول هايي در داخل و خارج از پيام است كه براي حمايت از يك سياست، عقيده، برنامه و يا شخصيتي خاص آورده مي شود. در اين تكنيك، آوازه شهرت و يا جايگاه فرد (كارشناس، مسئول حكومتي و...) بكار گرفته مي شود كه از اين طريق شهادت، گواهي، تاييد و يا نفي فرد يا افراد محترم بر روي پيام تبليغاتي قرار مي گيرد. در تكنيك استناد يا گواهي هدف آن است كه مخاطب، خود را با فرد مورد استناد يكسان بداند و باورها و ايده هاي آنان را به منزله باورها و عقايد خود بپذيرد. به عبارت ديگر، تكنيك گواهي يا استناد، عبارت از آن است كه يك شخص مورد احترام و يا منفور، فكر، برنامه و يا سياست معيني را تاييد يا نفي كند» (Lee AM and EB Lee 1939 The Fine Art of Propaganda:A Studyof Father Coughlins Speeches New york Harcourt Brace and copany
از تكنيك گواهي، به طرق مختلف در جهت اقناع مخاطب استفاده مي شود، از جمله زماني كه مبلغ با مخاطب فرهيخته سر و كار داشته باشد. در اين حالت، پيام رسان بطور مستمر به منابع و مراجعي استناد مي كند كه او آنها را متقن تلقي مي كند. حال آنكه قابليت اعتبار و استناد آن منابع جاي بحث دارد. (الياسي، محمدحسين افكار عمومي آمريكا و عمليات رواني دستگاه حكومتي و تبليغاتي آن كشور براي مجاب سازي؛ فصلنامه عمليات رواني، سال اول، شماره 2 تهران: 1382)
«از جمله كاركردهاي ديگر تكنيك گواهي، ترقندي است كه در فرايند اقناع از آن با عنوان «عرفي سازي» ياد مي شود. در اين حالت، از طريق جمعي و همگاني نشان دادن سياست و يا عقيده اي خاص، جمعيت مخاطب را به اتخاذ آن قانع مي سازند. در اين ترفند، رغبت طبيعي مردم به سمت موردنظر مبلغ هدايت مي شود و اين گونه به مخاطب القا مي شود كه برنامه، سياست و يا عقيده مربوطه، تجلي خواست اجتناب ناپذير توده مردم است. بنابراين به سود مخاطبان است كه به توده مردم ملحق مي شوند» (محمدي نجم، سيدحسين (4831). فصلنامه عمليات رواني، سال سوم، شماره 9).
پل ولفويتز معاون وزير جنگ در دولت بوش كه از نظريه پردازان كليدي نومحافظه و از طراحان اصلي جنگ عليه عراق بود در گفتگو با سي ان ان گفت: به نظر من لازم است كه آمريكا با موسوي تماس مستقيم بگيرد. البته اگر او مايل به ارتباط نباشد نبايد ما اصرار كنيم اما در هر حال بهتر است او بداند كه مي تواند يك خط ارتباط مستقيم با ما داشته باشد... ولفويتز همچنين موسوي را «مردي بسيار شجاع» دانست كه «در حال مقاومت است و جان خود را در معرض خطر قرار داده است.»
5- تكرار و تعقيب (پيگيري)
همچنانكه از نام تكرار بر مي آيد، براي زنده نگه داشتن موضوع با تكرار زمان بندي شده، سعي مي كنند اين موضوع تا زماني كه نيازهست، زنده بماند. در اين روش، با تكرار پيام، سعي در القاي مقصودي معين و جا انداختن پيامي در ذهن مخاطب دارند. (سلطاني فر، محمد و شهناز هاشمي، پوشش خبري، انتشارات سيماي شرق، تهران: 2831)
تكرار از لحاظ روان شناسي در تشكيل عادت بسيار مفيد است؛ به ويژه اگر با دقت توام باشد. بدون تكرار، تثبيت و تقويت دقيق تر عادت ميسر نخواهد شد. روش تكرار، از قواعد خاصي پيروي مي كند زيرا فاصله هاي تكرار فعل نبايد چندان دراز باشد كه سبب محو شدن آثار قبلي شود و نه چندان كوتاه باشد كه ملال انگيز و خسته كننده شود» (دادگران، 2831، ص 812).
به عبارت ديگر، تكرار مثل ضربه هاي پياپي چكش است كه سرانجام ميخ را به داخل مي راند. بنابراين فرستنده پيام اميدوار است كه اين شكل از ضربه زدن مداوم، باعث دريافت نكات پيام شود. «لئونارد دوب»
«بسياري از مردم درباره تبليغ مي انديشند، و يا در محراب، عبادت را تكرار مي كنند. آنها مشاهده كرده اند كه ظاهرا تكرار مي تواند معجزه هاي روانشناسانه اي انجام دهد. البته تكرار در حقيقت مهم است، اما نبايد در اين اهميت مبالغه كرد و يا درباره آن به خطا رفت.» (لربينگر، 6731، ص59).
با توجه به توضيح و مطالب پيش گفته مي توان نتيجه گرفت كه برخي از كانديداها يا مشاوران و متوليان امر تبليغات آنان با آگاه بودن از اين تاكتيك مبادرت به بهره گيري از اين تاكتيك كردند.
معروف است كه يكي از تئوريسين هاي اصلاحات به موسوي سفارش كرده بود در رابطه با آقاي احمدي نژاد آن قدر كلمه دروغگو را به كار ببر؛ كه وقتي احمدي نژاد؛ به مردم گفت ماست سفيد است، باور نكنند. براساس اين راهبرد همه مرتبطين، مبلغين و هواداران اين كانديدا با پيروي از اين تاكتيك يكي از اقدامات موثر و مداوم خود را به موضوع دروغگو بودن احمدي نژاد و دروغ بودن برنامه ها و اقداماتش معطوف مي كنند. بر اين منوال بود كه وقتي در تجمعات تبليغاتي طرفداران اين كانديد حضور مي يافتي و يا آنان با طرفداران احمدي نژاد مواجه مي شدند. بر زبانشان فقط يك عبارت به صورت پي درپي جاري بود: دروغگو، دروغگو، دروغگو...
حال خارج از فضاي تبليغات ميداني و خياباني، اظهارنظرها، مصاحبه ها، مقالات و گفته هاي شخصيت ها، نخبگان، و خود كانديداها خواندني است! البته آنچه در اين مكتوب نقل قول شده فقط شمه اي ناچيز از هزاران مطلب نوشته شده، گفته شده و نشر و پخش شده در رسانه هاي مكتوب، ديداري، شنيداري، اينترنتي داخلي و خارجي مي باشد.
«ايراني دور از دروغ و تحجر مي خواهيم.» (موسوي، مردم سالاري، ش 7802، 21/3/88، ص 3)
«من تمام وقتم را مي دهم تا ايشان سه برابر من اينجا صحبت كنند و هر دروغي كه مي خواهند بگويد. وقتي ايشان اينجا دروغ مي گويد هيچكس يقه اش را نمي گيرد. اسم كسي را نبردم... ايشان مملكت را به جايي كشانده است كه پر از دروغ و نفاق است.» (جلسه مناظره موسوي و كروبي، 81/3/88، شبكه 3)
مردم با پديده شگفت آور دروغ روبه رو هستند. (موسوي، كلمه سبز، ش 81، ص11)
«خداوند به مهندس موسوي كمك كرد كه آمارهاي دروغ احمدي نژاد را در كمتر از 01 دقيقه برملا كند.» (حميدرضا جلايي پور، كلمه سبز، ش 81، ص2)
«اين احساس به وجود آمده كه آقاي موسوي به اين نتيجه رسيده بود كه اگر واقعيت ها را منعكس نكند حمل بر ضعف نفس مي شود. بنابراين بايد آمارهايي كه رئيس جمهور به دروغ به خورد مردم داده بود را ملموس و حتي به زبان عاميانه براي مردم مي گفت حتي به نظر من ايشان بايد به رئيس جمهور كه مي گويد همه قيمت ها وتورم پائين آمده است مي گفت كه در دولت شما غير از آبروي نظام و كرامت انساني چه چيزي ارزان شده است.» (كيان ارثي، كلمه سبز، ش 81، ص 2)
«موسوي همچنين در سخنان خود حقيقت تلخ و تأسف آوري را براي ايرانيان عيان ساخت و آن تمسك دولتمردان نهم به دروغ و بي اخلاقي براي حفظ قدرت و موقعيت خود بود.» (محسن آرمين، كلمه سبز، ش 81، ص 3)
«ده ها ميليون نفر در داخل و خارج ناظر دروغ پردازي ها و خلافگويي هايي بودندكه برخلاف شرع و قانون و اخلاق و انصاف، افتخارات نظام اسلامي مان را نشانه گرفته بود.» (نامه سرگشاده آيت الله هاشمي به رهبري)
«اگر نظام نخواهد يا نتواند با پديده هاي زشت و گناه آلودي مثل تهمت ها، دروغ ها و خلاف گويي هاي مطرح شده در آن مناظره برخورد كند...» (نامه سرگشاده آيت الله هاشمي به رهبري)
«من زماني كه اين دروغ ها و بي نزاكتي ها را از آقاي احمدي نژاد ديدم، حرف خود را پس گرفتم و هيچ جايگاهي براي او در دولتم قايل نيستم.» (محسن رضايي، انديشه نو، ش 219، ص2)
سه دروغ ديگر احمدي نژاد تكذيب شد. (تيتر روزنامه كلمه سبز، ش71، 81/3/88)
«هنرمند ضد دروغ است.» در نمايشگاه رنگ هايي براي سبز. شعار حاضرين بعد از صحبت خاتمي- ما «دولت دروغ نمي خواهيم.» (خاتمي، كلمه سبز، ش71، 81/3/88، ص8)
«مثل نقل و نبات دروغ مي گويند تا قوه مجريه را در اختيار گيرند. دروغ گوها شايد چند صباحي صاحب قدرت شوند، اما به بهشت نمي روند. مي توان روبه روي ملت ايران نشست و بي وقفه و مكث، و در نهايت اعتماد به نفس، دروغ ها را رديف كرد و راي ملت ايران را با نيرنگ و فريب از آن خويش نمود اما اين ره كه مي روي به هيچستان است و مي توان چشم در چشم ملت ايران دوخت و بي هيچ شرم و حيا دروغ رديف كرد و قافيه ها را از سخنان كذب آكند.» (مرتضي كاظميان، كلمه سبز، ش71، 81/3/88، ص13)
«تخلفاتي كه در دهمين انتخابات رياست جمهوري صورت گرفته است بسيار جدي است و رنجش عميق شما كاملا به حق است.» (موسوي، 42 خرداد 1388)
مجمع روحانيون مبارز در جلسه اي فوق العاده به اين نتيجه رسيد كه براي دفاع از جمهوريت نظام و بازگرداندن اعتماد عمومي و نگاهباني از موج آشتي ملي با صندوق هاي رأي، ابطال اين انتخابات و تجديد آن در فضايي عادلانه تر و منطقي تر راهكار مناسب است يا دست كم تعيين هيئت بي طرف و كاردان و شجاع براي حقيقت يابي و اعلام نظر نهايي به ملت و رهبري تصميمي درست در جهت آرمان هاي والاي انقلاب و انديشه هاي حضرت امام و تقويت اعتماد ملي است. (42/3/88/ سايت كلمه)
... تجمع عظيم و بي سابقه شما در روز 52 خرداد كه در دفاع از حق صيانت از رأيتان و دفاع از جمهوريت و اسلاميت نظام انجام گرفت اصحاب دروغ را آنچنان به خشم آورد كه تحمل نياوردند و كوشيدند شيريني اين همايش پرشكوه را با برخوردهاي سبعانه به كام دوستداران ايران عزيز تلخ كنند...(موسوي/72/3/88)
«هرچند نتيجه آن را طوري ديگر جلوه دادند و با وارونه نشان دادن نتيجه آن خود را بناحق و همانند ساير موارد فاتح اين عرصه هم معرفي كردند؛ ولي شور و شعور اجتماعي ملت ايران در حافظه تاريخ خود اين بي عدالتي و قانون شكني را باور نخواهد كرد.»(نامه موسوي به شوراي نگهبان 03خرداد 8138، سايت قلم)
«اما آن چنان كه مي دانيد همگي ما در راه اين تجديد حيات ملي و تحقق آرمان هايي كه در دل و جان پير و جوان ما ريشه دارند با دروغ و تقلب روبرو شديم و آن چيزي كه از عواقب قانون گريزي پيش بيني كرده بوديم به صريح ترين شكل ممكن و در نزديك ترين زمان تحقق يافت... اگر حجم عظيم تقلب و جابه جايي آرا، كه آتش به خرمن اعتماد مردم زده است، خود دليل و شاهد فقدان تقلب معرفي شود، جمهوريت نظام به مسلخ كشيده خواهدشد...» (موسوي، 03خرداد 8138، سايت كلمه) «ما با كجروي ها و دروغ گويي ها روبرو هستيم و درپي اصلاح آنيم؛ اصلاحي با برگشت به اصول ناب انقلاب اسلامي.» (موسوي، سايت كلمه03 خرداد 1388)
بيانيه شماره5 ميرحسين موسوي خطاب به مردم ايران: نگذاريد دروغگويان و متقلبان پرچم دفاع از نظام اسلامي را از شما بربايند. (موسوي، 03خرداد 8138، سايت كلمه)
«در ايران انتخاباتي برگزار شده است و انبوهي از مردم بزرگوار كه آن حماسه حضور را آفريدند نتيجه اعلام شده را باور ندارند و به آن معترض اند. تمام ظرفيت عليه اعتراضات مشروع و قانوني شما عليه تخلفات و تقلبات گسترده در جريان انتخابات رياست جمهوري دهم بسيج شده اند. اقتدارگرايان مي كوشند ضمن وارونه نمايي حقايق و تحريف واقعيات ضمن وجاهت و مشروعيت بخشيدن به انتخاباتي كه به عنوان تجسم كامل قانون شكني و بدعهدي و بي رسمي در تاريخ اين كشور ثبت خواهد شد.» (بيانيه سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي، 13خرداد 8138 سايت كلمه)
«همان ها هستند كه هنوز با اتكاء به امكاناتي كه متعلق به عموم مردم است در راستاي منافع گروهي خود بي پروا به دروغ گويي و پرونده سازي براي ديگران ادامه مي دهند.» (بيانيه شماره8 موسوي)
دومين محور انتخابي تيم عمليات رواني اين كانديدا، براي بهره گيري از تاكتيك تكرار و پيگيري مسئله تقلب در انتخابات بود كه به كرات توسط رسانه هاي خارجي و شبكه هاي ماهواره اي و اينترنتي از قول افراد وابسته به اين جريان فكري و عوامل تبليغي آنان و برخي از كانديداها به فراواني مطرح شد. برخي نقل و قولها از اين جنس اند.
«ليندسي گراهام» سناتور جمهوري خواه ادعا كرد: حقيقت اين است كه اين انتخابات تقلبي بوده است و مردم در ايران در تلاش هستند تا بي پرده سخن بگويند و ما نياز داريم تا به آنها كمك كنيم.»
گزارش تكميل شده تخلفات و تقلبات انتخابات كه توسط كميته صيانت از آرا ستاد انتخاباتي مهندس موسوي تدوين شده است به زودي به اطلاع مردم شريف ايران مي رسد. (2تير، سايت كلمه)
«معترضان به تقلب وسيع صورت گرفته در انتخابات به قانون شكني متهم مي شوند.» (بيانيه شماره7 موسوي)
«واقعيتي كه آنان بيهوده تلاش مي كنند ناديده انگارند آن است كه در اين انتخابات تقلبي بزرگ اتفاق افتاده و پس از آن، معترضان به اين وضعيت به گونه اي غيرانساني مورد هجوم قرار گرفته و كشته، زخمي و يا بازداشت شده اند... از مجموع آراي ريخته شده در صندوقها تنها يك رأي متعلق به من است و شما به خوبي مي دانيد كه مشكل آنها با ميليونها رأيي است كه جوابي براي سرنوشت آنها ندارند.» (بيانيه شماره8 موسوي)
زهرا رهنورد در گفت وگويي با شبكه ماهواره اي دولت انگليس
(C. B .B) مهم ترين دلايل تقلب در انتخابات دهم رياست جمهوري را تشريح كرد.
در تشريح بداهت پيروزي موسوي و وضوح تقلب در انتخابات گفت: «يك سري نقاطي هستند كه اصلا مشخص است كه خودش ملاك تشخيص نادرست بودن نتايجي است كه وزارت كشور اعلام كرده است. مثلا آذربايجان و ترك زبان ها هيچ وقت فرزند خودشان را نمي گذارند كه به كس ديگري رأي بدهند».
«مگر اينها 75 ميليون تعرفه چاپ نكردند يعني 71ميليون بيش از رأي دهنده ها؛ پس اين 71ميليون كجا رفت؟ اينها را پر كردند و ريختند داخل صندوق ها، صندوق ها را كامل كردند.» (فائزه هاشمي در سخنراني خياباني)
«اين كانديدا به سبب شكست خود در انتخابات ركن «جمهوريت» نظام را به چالش مي كشد و حاكمان را متهم به «تقلب» و «خيانت» مي كند. چالش جمهوريت نيز براي اذهان عمومي بايد به «بحران مشروعيت» رژيم تعبير و تفسير شود تا در ذهن مردم، مقدمات رواني «مبارزات مدني» شكل گيرد. پيدايش اين زمينه، مستلزم پشتيباني يك كمپ رسانه اي قدرتمند است تا در جنگي تبليغاتي، هيجان هاي كاذب اجتماعي را به اوج برساند. جنگ رواني، بايد به «كودتاي رواني» عليه عقلانيت سياسي مردم بيانجامد.» (پيام فضلي نژاد ، كيهان)
6- دروغ
تاكتيك قديمي دروغ كه هنوز هم رسانه ها به طور فراوان استفاده مي كنند، عمدتاً براي مرعوب كردن حريف و يا حتي براي مرعوب كردن افكار عمومي مورد استفاده قرار مي گيرد. بدين معني كه پيامي را كه به هيچ وجه واقعيت ندارد، بيان مي كنند. «گوبلز (وزير تبليغات هيتلر) مي گويد: دروغ هرچه بزرگتر باشد، باور آن براي مردم راحت تر است». (سلطاني فر، محمد و شهناز هاشمي، پوشش خبري، انتشارات سيماي شرق، تهران: 2831)
از جمله دروغ هاي بزرگ در انتخابات 22خرداد 88 اعلام اينكه فلان كانديد 03 ميليون رأي داشته يا 91 ميليون رأي فلان كانديدا گم شده يا اينكه احمدي نژاد 5/42 رأي نداشته است. البته دروغ هاي ديگري نيز در قالب نظرسنجي، گراف، نمودار، عكس و فيلم و سي دي ارايه نمودند. از جمله حذف برخي كلمات از سخنان دكتر محمود احمدي نژاد در ميدان ولي عصر(عج) دروغ بزرگي را مبني بر توهين ايشان به مردم ساخته و منتشر نمودند. مطلب زير از آن جمله است.
«در اين جشن غيرقانوني مردم شريفي را كه انتقاداتي نسبت به عملكرد وي و دولتشان دارند را به خار و خاشاك تشبيه كرده اند كه علاوه بر اين حاضران را نيز به سركوب آنها تحريك مي كند.» (محتشمي پور)

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14