ساختار جديد امنيت در اروپا
اشاره: 60 سال پيش در 24 اوت سال 1949 قرارداد تشكيل پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو) به مورد اجرا گذاشته شد. اين پيمان كه در زمان خود براي مقابله با اتحاد شوروي و پيمان ورشو تشكيل شده بود، اكنون دنبال توجيه جايگاه ويژه در شرايط متغير جهاني است. با اين ملاحظه، به عقيده تحليلگران، ايجاد ساختار جديد امنيت اروپايي مي تواند يكي از وجوه اشتراك ناتو و روسيه شود. اكتبر سال گذشته، دميتري مدودف، رئيس جمهور فدراسيون روسيه در كنفرانس سياست بين المللي در شهر «اويان» فرانسه، اصول ساختار جديد امنيت اروپايي را اعلام كرد. رئيس جمهور در پي جنگ در اوستياي جنوبي اظهار داشت كه بحران قفقاز نشان داد كه ناتو نيازمند تجديد ساختار خود براي پاسخ گويي به تحولات جاري است. به عقيده وي، نظام امنيت اروپايي بايد براي همه كشورها برابر باشد و براي تمام منطقه اروپايي و آتلانتيكي قواعد واحد بازي را به مورد اجرا گذارد. دميتري مدودف پيشنهاد كرد كه در اين زمينه سه اصل كليدي معيار كار قرار گيرد، يعني خودداري از تأمين امنيت خود به ضرر امنيت ديگران، اجتناب از فعاليت در پيمان ها و بلوك هاي نظامي در جهت تضعيف فضاي واحد امنيت و اجتناب از توسعه پيمان هاي نظامي به ضرر امنيت اعضاي ديگر معاهدات مشترك آينده. پيشنهاد روسيه در مورد انعقاد پيمان جديد امنيت اروپايي شامل چهار قسمت است. اولا؛ اصول اساسي روابط بين دولت ها و از جمله احترام به حق حاكميت، عدم مداخله در امور داخلي و حق بي طرفي را مورد تأكيد قرار داده است. ثانيا؛ مسايل مربوط به كنترل تسليحات مورد اشاره قرار گرفته و اصل جديد به اصطلاح «دفاع غيرتهاجمي» پيشنهاد شده است. ثالثا؛ پيشنهاد شده راه كارهاي واحد حل بحران ها براساس مذاكرات طراحي شوند. رابعا؛ پيشنهاد شده شيوه هاي مقابله با تهديدات و چالش هاي جديد و از جمله همكاري دولت ها در زمينه مبارزه با تروريسم و خطر مواد مخدر مورد توجه جدي قرار گيرند. اكنون ناتو مشغول مطالعه ابتكارات روسيه است كه بايد در ميان پيشنهادات ساير كشورها، اساس پيمان جديد امنيت اروپايي را تشكيل دهد. در همين چارچوب، اخيرا در نيويورك با حمايت «انستيتوي دموكراسي و همكاري» ميزگردي تشكيل شد كه به بررسي پيشنهادهاي دميتري مدودف در زمينه ساختار جديد امنيت اروپايي اختصاص داشت. در ادامه چكيده سخنراني هاي ايراد شده در اين نشست از نظر مي گذرد. دميتري داني لوف، رئيس بخش امنيت اروپايي انستيتوي اروپاي آكادمي علوم روسيه: روسيه هيچ گاه از نظام موجود امنيت و روابط با نهادهاي غربي راضي نبوده و هميشه تأكيد مي كرده كه تنها براساس فلسفه مشاركت و حقوق برابر مي توان از دوره جنگ سرد خارج شد. نكته تازه اين است كه بعد از اعلام پيشنهاد دميتري مدودف درباره انعقاد پيمان جديد امنيت اروپايي، وزارت امور خارجه بر ضرورت تنظيم سندي حقوقي در اين زمينه تأكيد كرد. اگر ويژگي اين پيشنهاد فقط همين باشد، سؤال اين است كه در صورت عدم انعقاد يك سند الزام آور حقوقي كه كار ساده اي نيست، چه چيزي در انتظار خواهد بود؟ مهم اين است كه روسيه براي اولين بار از سوي خود اصول مهمي در زمينه امنيت پيشنهاد كرده است. از روسيه هميشه ايراد مي گرفتند كه با فعاليت هاي غرب مخالفت مي ورزد و در مقابل نيز پيشنهادي ارائه نمي كند. سياست واقع بينانه نيز در اين زمينه دخيل است. واقع بيني غرب بدان معنا است كه سند الزام آور حقوقي امضا نخواهد شد. آيا پيشنهاد دميتري مدودف مي تواند به منافع روسيه لطمه بزند؟ اولا، اين پيشنهاد به عنوان اولويت سياست خارجي روسيه معرفي مي شود كه ما بايد از آن پيروي كنيم. ثانيا، معلوم است كه در نبود همكاري سازنده بين شركاي كليدي (قبل از همه ايالات متحده) سياست جديد امنيتي در سال هاي آينده بي نتيجه باقي خواهد ماند. آيا پيشنهاد مسكو مي تواند جايگزين نظام فعلي امنيت شود؟ ما با طرح اين انديشه، بايد در زمينه روابط با ناتو، اتحاديه اروپا و ايالات متحده به پيش حركت كنيم. قابل درك است كه روسيه در ساختار فعلي امنيت اروپايي- آتلانتيك جايي ندارد. پيشرفت در روابط با اروپا بدون انديشه هاي جديد و فلسفه جديد حاصل نخواهد شد. كنستانتين زاتولين، معاون اول رئيس كميته جامعه كشورهاي همسود در دوماي روسيه: فكر نمي كنم كه بتوانيم قراردادي منعقد كنيم كه همه جنبه هاي امنيتي را مشخص كرده و به همه ضمانت هاي لازم را بدهد. واقعيت اين است كه هر موقعي كه آخرين شركت كننده چنين سندي را امضا كند، تاريخ از حركت خود باز خواهد ايستاد. عقاب آرم دولتي روسيه دو سر دارد كه يكي از آن ها به اروپا مي نگرد و ديگري به آسيا. ما براي چندمين بار در تاريخ خود تصميم مي گيريم كدام يكي از اين دو سر مهم تر است. فكر مي كنم كه اتحاديه اروپايي- آتلانتيكي بايد براي خود تصميم بگيرد كه به روسيه با چشم متحد بنگرد يا با چشم قرباني. براي مسكو هم مهم است برنامه هاي بلندمدت خود را با چه كسي طراحي كند. ما از سازمان همكاري شانگهاي، «بريك»، جامعه اقتصادي اورآسيا و سازمان هاي ديگر برخورداريم و بايد اين سازمان ها را توسعه دهيم. ولي برخورد ما با مسايل اروپا بايد شبيه به رفتار ايالات متحده باشد. واشنگتن در مناطق ديگر جهان دنبال منافع خود است و فقط مي خواهد كه اوضاع اروپا درست باشد و كسي آن را تهديد نكند. براي ما مهم است كه اروپا و ايالات متحده در زمينه اكراين و قفقاز چه مواضعي اتخاذ خواهند كرد. دورنماي توسعه همكاري مسكو با غرب به همين امر وابسته است. فكر مي كنم كه ما مواضع نزديك و در بعضي زمينه ها حتي منافع مشترك داريم. نظاميان، فيلسوف نيستند و نبايد حتما اعمال خود را با اصول طراحي شده تطبيق دهند. پنتاگون اين طور رفتار نمي كند. اگر آن ها حاضر نباشند روسيه را به عضويت جامعه اروپايي- آتلانتيك بپذيرند، رژيم سياسي كشورمان نيز نبايد سعي كند خود را جوابگوي انتظارات ناتو بداند. درواقع يك دور باطل ايجاد شده است. اندره كاچينز، مدير برنامه هاي روسي مركز مطالعات راهبردي و بين المللي واشنگتن: دميتري مدودف صراحتا اعلام كرد كه مسئله امنيت اروپا حل نشده است. اولا، در حال حاضر روابط بين روسيه و ايالات متحده آنقدر خوب نيست كه بتوانند در سطح دولتي به بررسي پيمان امنيت اروپايي بپردازند. ثانيا، نهادهاي موجود امنيتي درحال تغيير و تحول هستند. به نظر مي آيد كه بايد ضمن بررسي مسايل مشخص امنيتي، همزمان موجبات ايجاد نهاد جديد امنيتي را بررسي كرد. وجود روابط تيره و متشنج بين مسكو و واشنگتن به نفع واشنگتن نيست. در اين بين مهم است كه روسيه كدام متحدان را براي خود مي خواهد؟ روسيه به سازمان همكاري شانگهاي و بريك توجه زيادي مي كند، ولي آيا واقعا مي خواهد در ميان اعضاي اين سازمان ها باشد و در بلندمدت جاي خود را در ميان آن ها مي بيند؟ من اينطور فكر نمي كنم. مسايل امنيتي كه هم اكنون براي ايالات متحده مطرح است، با اروپا ارتباط ندارد. مسئله اساسي روابط مسكو- واشنگتن آن است كه در روسيه سياست آمريكا به عنوان سياست معطوف به تضعيف منافع روسيه تلقي مي شود. ولي در ايالات متحده ديدگاه رايج اين است كه روسيه با منافع واشنگتن مقابله مي كند. تعليق گسترش ناتو نمي تواند آشكارا اعلام شود. در مورد ساختار امنيتي مورد نظر روسيه نيز بايد گفت كه بحث درباره چگونگي اين رژيم تنها زماني شروع مي شود كه ما از طرح هاي مشترك براي همكاري برخوردار نيستيم. برداشت دولت اوباما از مسئله سلاح هاي هسته اي جوابگوي منافع روسيه است. براي اوباما افغانستان اولويت دارد و همكاري با روسيه در اين زمينه از همه بيشتر واجد ارزش است. از سوي ديگر، مسئله سپر ضدموشكي براي دولت فعلي ايالات متحده به اندازه دولت سابق بوش مهم نيست. به نفع روسيه است كه درباره گسترش ناتو چيزي نگويد زيرا فعلا اين مسئله به تعويق افتاده است و روسيه بايد از اين فرصت استفاده كند. يوگني كاژوكين، معاون رئيس آژانس فدرال امور جامعه كشورهاي هم سود: اروپا نمي تواند بسياري از اقليت هاي قومي و مذهبي خود را «هضم» كند. اين امر بر مواضع اتحاديه اروپا در امور بين المللي اثر مي گذارد. كافي است به برخورد فرانسه با روند صلح خاورميانه اشاره كرد. درك اين مسائل براي اروپا دشوار است و اروپا ترجيح مي دهد به مسايل قديمي و عادي بپردازد. وقتي كه روسيه به هدف سياست تبديل مي شود، اكراين سعي مي كند به هر وسيله ممكن روسيه را تحريك كند، زيرا مي داند كه غرب در هر حال از كي يف پشتيباني خواهد كرد. قدرت هاي بزرگ نمي توانند نقش وسيله بازي هاي كوچك سياسي را ايفا كنند. توافقات مي توانند بدون اتحاديه اروپا نيز حاصل شوند. به علاوه، روسيه با مشكلات جمعيتي مواجه است، در حالي كه جمعيت براي دنبال كردن سياست سلطه جويانه مؤلفه اي مهم است، لذا نبايد به فكر توسعه طلبي باشد. هم اكنون در غرب مسايل «امنيت نرم» يعني خطر مصرف موادمخدر و تجارت انسان ها بسيار حاد است. همكاري بين اتحاديه اروپا و روسيه در اين زمينه بسيار ناچيز است. در حال حاضر ايالات متحده مسئول همه تحولات در افغانستان است كه نيروهاي ليبرال روسي معتقدند ما بايد در اين زمينه با واشنگتن همكاري داشته باشيم. مهم اين است كه خودآگاهي مسلمانان اروپا و روسيه دچار چه تحولاتي خواهد شد. اگر چيزي شبيه به خروج اتحاد شوروي از افغانستان تكرار شود كه مسلمانان احساس كردند كه يك ابرقدرت ديگر را مغلوب كردند، بايد براي اعمال تروريستي گسترده جديد آماده شويم. مصاحبه هاي كساني را كه اعمال تروريستي را تهيه كردند، مطالعه كردم. شدت برخورد تحقيرآميز آنها با غرب باعث تعجب من شد. تروريست ها بين روس ها، آمريكايي ها و فرانسوي ها فرقي نمي گذارند. آن ها نيرويي هستند كه رشد مي كند، ولي ما در مرحله انحطاط قرار داريم. بايد به نحوي مقتضي به اين چالش پاسخ دهيم. روبرت لگوولد، پروفسور افتخاري گروه علوم سياسي دانشگاه كلمبيا: ما در دوره بروز تغييرات مهم در سياست جهاني زندگي مي كنيم. موضوعات به قدري پيچيده هستند كه در آينده نزديك دولت هاي ملي به بررسي آن ها نخواهند پرداخت. وقتي كه دولت ها مبادرت به اقدامي مي كنند، روند بررسي موضوعات انعطاف خود را از دست مي دهد. لذا اين مسايل بايد در سطح كارشناسان روس، اروپايي و آمريكايي بررسي شوند. پيشنهاد دميتري مدودف به موقع مطرح شد، ولي در اين زمينه اختلاف نظرهاي اساسي مشاهده مي شود. مسئله اول، آمادگي براي بحث درباره اين انديشه است. روسيه سعي مي كند طرفين را دور ميز مذاكرات بنشاند در حالي كه در غرب فقط بعضي گروه ها حاضر به اين هم انديشي هستند. واكنش غرب به ميزان خرسندي آن از نهادهاي موجود امنيتي بستگي دارد. ثانيا، بايد قبول كرد كه ما به يك نقطه عطف نزديك شده ايم. گسترش ناتو نقش «خط قرمز» را بازي نكرده بود، اما گرجستان و اكراين ما را به اين خط قرمز نزديك كردند. غرب اين واقعيت را درك مي كند، اما نمي تواند موضوع عضويت اكراين و گرجستان در ناتو را رد كند. در حال حاضر غرب به اين درك رسيد كه اين دو كشور نمي توانند عضو ناتو شوند. ما مي خواهيم ساختار امنيت ما با نهادهاي موجود غربي (اتحاديه اروپا و ناتو) و فضاي شوروي سابق (سازمان پيمان امنيت جمعي و غيره) سازگار باشد. سازمان همكاري شانگهاي نيز بايد از طريق تعامل گسترده با روسيه و غرب به حل و فصل مؤثر مسايل امنيت اروپايي مساعدت كند. همكاري در فضاي شوروي سابق، مهمترين مسئله در روابط بين روسيه و غرب است. اين سؤال كه چه كسي حق دارد در اين فضاي جغرافيايي فعاليت كند، اساس مسئله امنيت اروپايي را تشكيل مي دهد. روسيه و ايالات متحده مي توانند در جهاني با هم همكاري كنند كه اروپا بازيگر ثانوي آن باشد. هم اكنون همين امر در رابطه با كره شمالي مشاهده مي شود. اگر درباره ايران و خاورميانه صحبت كنيم، معلوم خواهد شد كه فقط بعضي كشورهاي اروپايي براي سياست در اين منطقه اهميت دارند و نه تمام اروپا. آمريكايي ها موافقند كه اساس فعاليت ناتو بايد مورد بازنگري قرار گيرد، ولي كسي وجود ناتو را زير سؤال نمي برد، چرا كه اين سازمان مانع از ملي شدن مسايل امنيتي شده و از همين رو نقش مثبتي ايفا مي كند. ما اصولا طرفدار امنيت اروپايي هستيم، ولي حاضر نيستيم در اين زمينه تلاش بيش از حدي به خرج دهيم. مايكل ماندلباوم، مدير برنامه سياست خارجي آمريكا در دانشگاه «جان هاپكينز»: شك دارم كه پيشنهاد دميتري مدودف در غرب جدي گرفته شود. فكر نمي كنم كوچك ترين شانسي براي برقراري نظام جديد امنيت وجود داشته باشد. واكنش فعلي دولت هاي اروپايي به اين پيشنهادها چيزي جز رفتار مؤدبانه و تعارفات سياسي نيست. همچنين دولت هاي فرانسه و آلمان سعي مي كنند از حمايت روسيه در زمينه هاي مهم براي خود برخوردار شوند. ما سازمان هاي زيادي داريم و به سازمان هاي جديد نيازي نداريم. مسئله اين است كه ناتو كه از نظر ايالات متحده از همه مهم تر است، روسيه را به عضويت خود قول نمي كند. فكر مي كنم كه گسترش ناتو، بزرگترين اشتباه سياست خارجي آمريكا بعد از پايان جنگ سرد و حتي از جنگ عراق بدتر بوده است. اگر قرار بود گسترش ناتو براي ايالات متحده مفيد به فايده باشد، روسيه نيز بايستي عضو اين سازمان مي شد. بعد از حوادث 11 سپتامبر فرصت خوبي براي دعوت روسيه به ناتو و تبديل آن به بخشي از نظام امنيت اروپايي و آتلانتيك ايجاد شده بود. ولي اكنون به علت سرشت ويژه نظام دولتي در روسيه كه در غرب به نحو خاصي دريافت مي شود، اين امر امكان پذير نيست. از سال 2004 تاكنون همه تحولات در روسيه مانند قتل خانم پاليت كووفسكايا و جنگ در اوستياي جنوبي، در ايالات متحده بازتاب خوبي نداشته است. كارشناساني كه حوادث را دنبال مي كردند، مي دانند كه گرجستان آغازگر جنگ بود، ولي روسيه مي توانست به گونه ديگري رفتار كند، يعني جلوي تجاوز گرجستان را بگيرد و استقلال اوستياي جنوبي و آبخازيا را به رسميت نشناسند، ولو اينكه ساكنان اين مناطق نخواهند بخشي از گرجستان باشند. درست نبود كه وضعيتي كه ايجاد شده بود، به وسيله زور تغيير كند. اگر روسيه با احتياط بيشتري رفتار مي كرد، مي توانست از اصولي دفاع كند كه همه قبول دارند. اصل «تعيين سرنوشت خود» و توسل غيرموجه به زور لازم نيست. انتخابات و برخورد با مخالفان در روسيه در دوره دوم رياست جمهوري ولاديمير پوتين ناگزير باعث ناراحتي غرب شد. روسيه طي چهارسال اخير خود را به عنوان كشوري نشان داده كه با غرب مقابله مي كند. غرب به عضويت اكراين و گرجستان در ناتو احتياجي ندارد، ولي از نظر سياسي رئيس جمهور ايالات متحده نمي تواند اعلام كند كه گسترش ناتو متوقف شده است. دولت آمريكا هيچ گاه اقدامي نخواهد كرد كه به منافع آلمان لطمه بزند زيرا سرشت روابط اين گونه است. ولي سرشت روابط با روسيه فرق مي كند. اين كشور از اردوگاه ما خارج است، با اين وجود، در آينده قابل پيش بيني مي تواند عضو اردوگاه ما شود. آندرانيك ميگرانيان، مدير انستيتوي دمكراسي و همكاري: نهادهاي موجود جوابگوي تحولات در جامعه اروپايي-آتلانتيك نيستند. منظورم از جامعه اروپايي- آتلانتيك، ايالات متحده، روسيه و اروپا هستند. آن ها نمي توانند مسئله امنيت اروپايي را حل كنند و ما بايد موافقتنامه جديدي طراحي كنيم كه براساس آن ساختار جديد امنيتي اروپايي رابا امكانات بيشتر ايجاد كنيم. مي توان به سازمان امنيت و همكاري اروپا كه هم اكنون فقط بر انتخابات در فضاي شوروي سابق نظارت مي كند، اختيارات بيشتري داد. اين سازمان بايد دوباره از امكان رسيدگي به مسائل «سبد اول» موافقتنامه هلسينكي، يعني تأمين امنيت در فضاي اروپايي-آتلانتيك بپردازد. همه سازمان هاي موجود در اروپا در روند جديد شركت خواهند كرد و اصل بر آن است كه سازمان جديد نبايد جاي سازمان هاي موجود را بگيرد. مسكو به توسعه روابط با سازمان همكاري شانگهاي و بريك توجه زيادي دارد، زيرا ايالات متحده روسيه را به عنوان شريك برابر حقوقي در فرآيند گفت وگوها و روابط تلقي نمي كند. كشوري كه عضو ناتو نيست و هدف بازدارندگي قرار مي گيرد، ناگزير بايد سعي كند مواضع خود را به گونه اي ديگر تحكيم كند. دستگاه ديپلماسي روسيه تلاش مي كند وزن اين كشور را در مناسبات بين الملل بالا ببرد. بازسازي روابط روسي-آمريكايي بر گسترش ناتو و مسئله سپر ضدموشكي اثر خواهد گذاشت. جالب است ببينيم روابط روسي-آمريكايي از چه توان بالقوه اي براي همكاري سازنده برخوردار است. ويتالي ترتياكوف، مديركل و سردبير هيئت تحريريه «روسيه»: تعيين مرزهاي اروپا، خود به خود مسئله مهمي است. حتي مرزهاي داخلي اين فضاي جغرافيايي روشن نيست. مهم ترين چالش امروز، خطر نابودي تمدن مسيحي اروپايي است. در اروپا اين خطر را كمتر درك مي كنند. اين در حالي است كه بسياري از اروپايي ها، روسيه را به عنوان چالش تلقي كرده و آن را بخشي از اروپا محسوب نمي كنند. معلوم است كه پيشنهاد دميتري مدودف، پاسخ به سرزنش هاي غرب به اينكه روسيه فقط انتقاد مي كند و چيزي از خود پيشنهاد نمي كند، بود. اگر «پارلمان فكري تمدن اروپايي-آتلانتيك» وجود داشت (كه البته اين طرح در آينده نزديك عملي نخواهد شد)، مي توانست بعضي مفاهيم اساسي را روشن بكند. ما شك داريم كه غرب از روسيه در برابر خطرات ناشي از شرق دفاع كند. دولت هاي جديد ايجاد مي شوند، ولي كسي نمي خواهد آن ها را به رسميت بشناسد. اوستياي جنوبي و آبخازيا، مسئله محلي با گرجستان نيست، بلكه عنصر مهم يك روند عمومي است. ما تنها در صورتي مي توانيم با غرب قرارداد جديد امضا كنيم كه اين روند عمومي ناديده گرفته نشود. وجود سازمان امنيت و همكاري اروپا به شكل امروزي را مغاير با منابع روسيه محسوب مي كنم. روسيه بايد مبتكر انحلال اين «جسد سياسي» شود. همه ما به حفظ تمدن مشترك اروپايي-آتلانتيك، مسيحي با عناصري از اسلام و بودائسم علاقه مند هستيم، ولي تعريف ما از اين تمدن و منافع آن يكسان نيست. متأسفانه وحدت منافع ما تنها در زمان بروز چالش هاي بزرگ و ظهور دشمن مشترك درك مي شود. جنگ گرجي- روسي براي برملا كردن مسايل واقع در روابط روسيه با ايالات متحده مفيد بود. تا زماني كه سه جمهوري شوروي سابق عضو كامل اتحاديه اروپا نشدند، اروپايي ها به جمهوري هاي شوروي سابق توجه نمي كردند. اگر باراك اوباما واقعاً روسيه را به ناتو دعوت كند، معلوم خواهد شد چه كسي مخالف عضويت روسيه در نظام امنيت اروپايي-آتلانتيك است. بديهي است كه بعضي كشورها فوراً اعتراض خواهند كرد. سؤال ديگر اين است كه اگر آمريكا در قرارداد امنيتي اروپايي بين روسيه و اتحاديه اروپا شركت نكند، نظر آن درباره اين قرارداد چگونه خواهد بود؟ منبع: ايراس
|