(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 7 آبان 1388- شماره 19498
 

مصاحبه يك مجله آمريكايي با قاضي گلدستون شك نكنيداسرائيل جنايتكار است
ساختار جديد امنيت در اروپا



مصاحبه يك مجله آمريكايي با قاضي گلدستون شك نكنيداسرائيل جنايتكار است

اشاره:
قاضي ريچارد گلدستون 71 ساله و اهل آفريقاي جنوبي است. وي پس از وقوع جنايات وحشيانه در غزه توسط رژيم صهيونيستي و افزايش روزافزون فشارهاي افكار عمومي در ميان سكوت خفت بار مدعيان دموكراسي، در تاريخ سوم آوريل سال 2009 به عنوان رئيس كميته حقيقت ياب سازمان ملل متحد، مأمور بررسي جنگي شد كه در آن رژيم صهيونيستي طي 22 روز 1400 فلسطيني از جمله 300 كودك، 115 زن و 85 مرد بالاي 50 سال را به شهادت رساند.
گلدستون و تيم كارشناسي همراه پس از انجام يكسري بررسي هاي كارشناسانه و حضور در محل حادثه، با تهيه گزارشي 574 صفحه اي، گوشه اي از جنايات اسرائيل را ثابت كرد. وي در اين گزارش به صراحت تأكيد كرد كه اسرائيل در غزه مرتكب جنايات جنگي گسترده شده و غيرنظاميان بسياري را به عمد كشته است. اين گزارش به مذاق مدعيان هميشگي دموكراسي از جمله آمريكا و انگليس و فرانسه خوش نيامد. پس از مدتي به رغم تلاش هاي گسترده اين كشورها و فشار لابي صهيونيست، اين گزارش در شوراي حقوق بشر سازمان ملل به تصويب رسيد، تا راه براي ورود آن به شوراي امنيت سازمان ملل نيز فراهم شده باشد. در اين ميان هر چند سه قدرت داراي حق وتو يعني آمريكا، انگليس و فرانسه صريحاً از وتوي اين گزارش خبر داده اند اما به اعتقاد بسياري از كارشناسان سياسي، تصويب اين گزارش در شوراي حقوق بشر نيز شكست سنگيني براي اين رژيم نامشروع به شمار مي آيد.
مصاحبه مجله يهودي- آمريكايي «تيكن» با قاضي «ريچارد گلدستون»، رئيس كميسيون تحقيق سازمان ملل متحد درباره جنگ غزه يكم اكتبر 2009 صورت گرفته است.
در سال هاي آخر دوران آپارتايد آفريقاي جنوبي، گلدستون به عنوان رئيس كميسيون دائم آفريقاي جنوبي و بنابه درخواست هاي عمومي، براي رسيدگي به جنايات صورت گرفته در اين كشور انتخاب شد. اين كميسيون كه بعدها به كميسيون گلدستون شهرت يافت، نقش حياتي در كشف و علني كردن جنايات حكومت آپارتايد آفريقاي جنوبي ايفا كرد.
پس از اين واقعه، گلدستون در نخستين انتخابات دمكراتيك كه در آوريل سال 1994 انجام شد، به عنوان قاضي «دادگاه قانون اساسي آفريقاي جنوبي» انجام وظيفه كرد. «تفسير قانون اساسي جديد آفريقاي جنوبي و نظارت بر انتقال دموكراسي بر كشور» از مهمترين وظايف گلدستون بود.
آخرين ماموريت گلدستون، بررسي جنايات رژيم صهيونيستي در جنگ 22 روزه غزه بود كه طي آن، سازمان ملل وي را به عنوان رئيس گروه حقيقت ياب اين سازمان مسئول بررسي موضوع كرد. وي چندي پيش پس از انتشار نتايج تحقيقات كارشناسان خود، وقوع جنايات گسترده توسط نظاميان رژيم صهيونيستي را به اثبات رساند. پس از انتشار اين گزارش، بسياري از صهيونيست ها و رهبران يهود، وي را متهم به سياسي كاري كرده و او را «ضديهود» خواندند. در آخرين تهديدات صورت گرفته «گلدستون» و دخترش از سوي صهيونيست ها تهديد به مرگ شدند. سردبير مجله يهودي- آمريكايي «تيكن» پس از انتشار نخستين گزارش گلدستون درباره جنگ غزه و چند روز قبل از تصويب اين گزارش در شوراي حقوق بشر سازمان ملل، به سراغ وي رفته و با او در همين رابطه گفت وگو كرد كه برگردان آن پيش روي شماست. يادآوري اين نكته ضروري است كه سردبير اين مجله خاخام «مايكل لرنر» نام دارد.
- آقاي گلدستون، به نظر شما محاصره غزه هم يك جنايت جنگي محسوب مي شود؟
- اين اقدام نقض آشكار قوانين بين المللي است. نقض كنوانسيون چهارم ژنو؛ نمي توان گفت جنايت جنگي فقط زماني جنايت است كه يك درگيري فيزيكي روي داده باشد. اين اقدام اسرائيل بسياري از قوانين بين المللي حقوق بشر را نيز نقض مي كند.
- اسرائيل براي متوقف شدن حملات موشكي غزه، چه اقداماتي مي توانست صورت دهد؟
- خب، اسرائيل مي توانست از ابزار ديپلماتيك استفاده كند. مي توانست به جاي حملات همه جانبه از ابزار شوراي امنيت استفاده كند. حداقل مي توانست به اين سازمان بين المللي بگويد كه اگر حملات فلسطينيان را متوقف نكنيد خودمان دست بكار مي شويم. آيا اسرائيل چنين روشي را امتحان كرد؟
- پس به نظر شما، حمله به غزه، يك جنايت جنگي و يا نقض قوانين بين المللي نبود. درست است؟
- فكر نمي كنم اين را گفته باشم. كار ما بررسي وقوع جرايم جنگي است كه در طول يك جنگ صورت مي گيرد. ما صرفاً درباره استفاده از نيروي نظامي قضاوت نمي كنيم. كار ما قضاوت بر روي نحوه يك جنگ است.
- آيا شما فكر مي كنيد اسرائيل با مراجعه به شوراي امنيت مي توانست موفق به متوقف ساختن حملات به شهر «سديروت» شود؟
- اين سؤال را من نمي توانم پاسخ دهم. اگر اسرائيل اين كار را مي كرد، سپس نتيجه نمي گرفت، آن وقت پاسخ اين سؤال را بهتر مي شد داد. ولي بدون شك هر كشوري بايد از مردم خود دفاع كند. ولي استفاده از گزينه نظامي، بايد آخرين گزينه باشد. من فكر مي كنم در اين مورد، راه هاي ديپلماتيك نتيجه مي داد اگر اسرائيل راه هاي ديپلماتيك را امتحان مي كرد و جواب نمي گرفت، آنوقت مي شد حق استفاده از گزينه نظامي را به آن داد. آيا اسرائيل پيش از استفاده از تمام توان نظامي خود، سعي در امتحان راه ديپلماتيك كرد؟
- حماس و طرفداران فلسطيني ها خود بارها گفته اند كه اسرائيل براي پايان بخشيدن به محاصره غزه گام هايي برداشته است. آيا همين حركت نبايد منجر به پايان بخشيدن حملات حماس مي شد؟
- اين اظهارات، صرفاً سياسي است، كه من عقيده اي به آن ندارم. آنچه كه من از گفته هاي شما شنيده ام اين است كه وجود صلح در خاورميانه حياتي است. در اين ميان نوعي موانع پيچيده وجود دارد كه اصلا تمايلي به استقلال فلسطيني ها ندارد. به استقلال فلسطينيان احترام نمي گذارد.
- پس اين پرسش دوباره مطرح مي شود كه آيا راهي براي مبارزه با تروريسم وجود دارد كه منجر به كشته يا زخمي شدن افراد بيگناه نشود ؟
- عمليات كماندوئي هميشه مي تواند انجام شود. اما اگر اسرائيل اجازه هم داشته باشد اين گونه عمليات نظامي را انجام دهد، اين اقدامات بايد يك تناسبي داشته باشد. شما به هزاران خانه، كارخانه، زمين هاي كشاورزي كه در غزه نابود شده اند نگاه كنيد. اين گونه خرابي به هيچ عنوان نمي تواند توجيه نظامي داشته باشد.
- در گزارشتان هم عنوان كرده ايد كه اين خرابي ها به عمد صورت گرفته است؟
- من تصور نمي كنم در اين مورد اختلاف نظري وجود داشته باشد. ارتش اسرائيل داراي تسليحات پيچيده اي است، بنابراين تصور نمي كنم با وجود چنين تسليحات پيشرفته اي در مشخص كردن اهداف، اشتباهي آن هم با اين وسعت صورت بگيرد. بله- كاملا به عمد بوده است.
- اما من فكر مي كنم در گزارش شما بخشي وجود دارد كه منتقدانتان را بسيار ناراحت كرده است. عمده سؤالات در مورد عمدي بودن حملات است. آنها انكار مي كنند كه عمدي در اين كار بوده باشد.
- فكر مي كنم ما در حال گفت وگو در دو سطح مختلف هستيم. وقتي صحبت از تخريب زيرساخت هاست، آنها واقعا نتوانسته اند پاسخ دهند. و اين مسئله يكي از بخش هاي گزارش ما را تشكيل داده است. هيچ يك از مسئولين اسراييلي حتي يك كلمه از تخريب اموال، نابودي زمين هاي كشاورزي با بولدوزر، بمب گذاري در چاه هاي آب، بمب گذاري در چاه هاي فاضلاب كه نشت آن بخش عظيمي از يك منطقه را فرا گرفت، به زبان نياورده اند. براي اين اقدامات چه توجيهي مي توان آورد. وقتي آنها با ورود به شهر، اقدام به كشتار مستقيم غيرنظاميان مي كنند، همانجا هم اختلاف بزرگ را مطرح مي كنند. من تصورم اين است، تمام آنچه مي توانستم انجام دهم، رجوع به 36 حادثه اي است كه در گزارشم آورده ام. وقتي خبرها را بررسي كرديم متوجه شديم كه اسرائيل تقريبا در تمام اين 36 مورد، واكنشي نامناسب داشته است.
- بازگرديم به موضوع كارخانه ها و چاه هاي آب. چرا استدلال منطقي نكنيم. به نظر شما اسرائيل چرا اين كارها را كرد؟
- يك دليل سياسي در اين كارها وجود داشت. مجازات دسته جمعي و تلاش براي تضعيف حمايت ها از حماس.
- آيا تخريب زيرساخت ها هم، به منزله نقض قوانين بين المللي است؟
- اين كار، جنايت جنگي است. حمله به اماكن غيرنظامي است، هرگز نبايد از اين اماكن به عنوان اهداف نظامي استفاده كرد.
- آيا اين گونه حملات، آنقدر مهم هست كه از طريق دادگاه بين المللي جنايي) مورد پيگرد قرار گيرد؟
- اين دقيقا از جمله مواردي است كه بايد در دادگاه ICC مورد رسيدگي قرار گيرد.
- بازگرديم به موضوع غيرنظاميان. آيا شما از اين منطق در موضوع حمله به نظاميان هم پيروي مي كنيد، در مورد حمله به تأسيسات آب، برق، مواد غذايي چطور؟ در مورد غيرنظاميان كه گفتيد نقض كامل حقوق بشر است، آيا آن را قتل عمد هم مي دانيد؟
- بديهي است، بسياري از اين اقدامات عمدي صورت گرفته است. آنچه كه ما انجام نداديم- چون وظيفه مان نبود- اين بود كه بررسي كنيم، چه كسي بايد پاسخگوي اين اعمال باشد. اينكه تصميم گيري براي انجام چنين اقداماتي در سطح سياست هاي كلان اسرائيل، جاي داشته و يا در سطح پائين تري چنين تصميم هايي اتخاذ گرديده و يا شايد خود سربازان اقدام به چنين جناياتي كرده اند بدون اينكه دستوري داشته باشند. بررسي اين موارد وظيفه ما نيست. اين ها مواردي هستند كه به اعتماد ما خود اسرائيل بايد به آن پاسخ دهد. وظيفه ما اين بود كه بفهميم صرفا چنين جناياتي صورت گرفته يا نه كه مي گوئيم صورت گرفته است.
- من هم مثل شما در جامعه اي يهودي آفريقاي جنوبي بزرگ شده ام. من دقيقا جامعه اي را كه از آن آمده ايد مي شناسم چون در همانجا بزرگ شده ام، ارزش هاي مشابهي در اطراف اسرائيل وجود دارد. با اين حال نظرتان راجع به آن زن يهودي كه روز گذشته به شما حمله كرد و شما را به خيانت به مردم خود محكوم كرد، چيست؟
- من قرار نيست با پاسخ دادن به اين سؤال، به واكنش هاي آن زن ارج بنهم، اما اين حركت براي من كه يك سفيدپوست اهل آفريقاي جنوبي هستم، تداعي گر حركت هايي بود كه در دوران آپارتايد آفريقاي جنوبي نيز عليه من از سوي سفيدپوستان صورت مي گرفت.
- من يك خاخام يهودي هستم و به همراه اين همكارم كه در كنارم نشسته عضو سازمان Taanit Tzedeck هستيم كه خواستار لغو محاصره غزه است. چرا كه اين كار باعث محروميت هاي شديدي براي مردم فلسطين شده است. ما حتي از مردم خواسته ايم براي رفع محاصره پنجشنبه هر ماه را روزه بگيرند. اما براي من پاسخ يك سؤال باقي مانده و آن اين است كه شما به عنوان يك يهودي اهل آفريقاي جنوبي كه به اسرائيل احترام مي گذارد، هنگام انجام وظيفه، چطور با موانع بزرگي كه اسرائيل در پيش پايتان گذاشت كنار آمديد. ظاهرا بي احترامي هايي هم شده، مثلا آنها واقعا علاقه اي به يافته هاي شما نشان نداده اند.
- وقتي كارم را شروع كردم. جزئيات لازم براي كشف حقايق را در اختيار نداشتم. براي كشف اين جزئيات، كافي بود به برنامه هاي تلويزيوني نگاه كرد. ويراني ها، بسيار گسترده بود. اما آن چه از نزديك ديدم، قابل مقايسه با صحنه هاي تلويزيوني نبود.
- از نزديك چه ديديد؟ چه اتفاقي افتاد وقتي به محل حادثه رفتيد؟
- وقتي تعداد ساختمان هايي را كه تخريب شده بود ديدم، كاملا شوكه شدم. به خصوص خانه هاي مردم. من آمادگي شنيدن داستان هايي كه شاهدان مي گفتند را نداشتم. اما بررسي ها نشان داد، بسياري از اين داستان ها حقيقت دارد. وقتي از نوع رفتارهاي ارتش اسرائيل شنيدم، بسيار بسيار شرمگين و خجل شدم. خجل از اين كه من هم يك يهودي ام، از اينكه يك انسانم.
- يكي از اين داستان ها را برايمان تعريف كنيد لطفا.
- بسيار خوب. يكي از اين داستان ها كه واقعا ناراحت كننده بود، به گلوله بسته شدن يك مسجد هنگام نماز عصر بود. ما به ديگر مساجد سر نزديم. ما با قبول اين فرض كه فلسطينيان از برخي مساجد به عنوان سنگر استفاده مي كنند، سنگرهايي كه براي جنگجويان سلاح و مهمات تدارك مي بينند. يا حتي از آن به عنوان انبار سلاح و مهمات استفاده مي كنند (كه بررسي هاي ما نشان داد لااقل در اين يك مسجد كه از نزديك بررسي كرديم چنين چيزي صحت نداشته است) آيا بايد به اين شكل مسجد را با تمام نمازگزاران زن و مرد و كودك و جوان، به گلوله بست؟ صدها غيرنظامي در آن مسجد پناه گرفته بودند. دستكم 15 غيرنظامي در اين مسجد قتل عام شدند و ده ها نفر زخمي. اين همان رفتاري است كه به هيچ وجه قابل توجيه نيست. من از خود پرسيدم، اگر يهوديان در چنين موقعيتي بودند، يعني در كنيسه پناه گرفته بودند و مورد چنين حمله اي واقع مي شدند، من يهودي چه احساسي پيدا مي كردم. اين تنها يكي از داستان هايي است كه مرا عميقا ناراحت كرد.
شما هم مثل من خودتان را در اين موقعيت تصور كنيد.
- نخست وزير اسرائيل گفته است «مردم اسرائيل تمايلي به پذيرفتن ريسك هاي صلح نخواهند داشت، اگر از حق دفاع از خود محروم باشند.» غير اين است؟
- كاملا اشتباه است. گزارش ما به هيچ عنوان حق دفاع از خود را زير سؤال نبرده است. شما حتي يك كلمه در گزارش ما نمي توانيد پيدا كنيد كه چنين حقي را از كسي دريغ كرده باشد.
- نتانياهو، با اين حال مي گويد، عملا نمي توان در جنگ بدون درگيري با غيرنظاميان از خود دفاع كرد. اما اظهارات شما مي گويد، مي توان. درست مي گويم؟
- بله. اين سؤال شما، سؤال مناسب و خوبي است. سؤالي است در مورد اينكه روش درست در اين مواقع چيست.
- گزارش شما پيشنهاد كرده است كه اسرائيل بايد تحقيقات بيشتري انجام دهد.
- بستگي به اين دارد كه چه كسي را مدنظر دارند و مي خواهند از او تحقيق كنند. اگر وضعيت آن شخص كاملا شفاف است، خوب ديگر نيازي به تحقيق در مورد او نيست. اما اگر وضعيت اين فرد چنين نبود، آيا نبايد ابتدا در مورد او تحقيق شود سپس اقدامات صورت گيرد!
- از نحوه تحقيق پيشنهادي تان بيشتر بگوئيد.
- من فكر مي كنم، اين تحقيقات بايد توسط اشخاصي مستقل و بي طرف صورت بگيرد. مثلا توسط «آهوران باراك» رئيس سابق دادگستري اسرائيل و اينكه اين تحقيقات بايد كاملا باز و شفاف باشد و هيچ نكته اي از آن مخفي نماند و قطعاً بايد شواهدي در تحقيقات آورده شود. يكي از مشكلات خود بنده در انجام تحقيقات نظامي- تا آنجا كه اطلاع دارم- اين است كه تنها يك مورد از اين تحقيقات را خوانده ام كه در آن با اكثر قربانيان صحبت شده، با همه مردم آن صحبت شده. اين مورد تحقيقات از مردم غزه است. مردم شاهدان خوبي براي انجام يك تحقيقات هستند.
- به عبارت ديگر شما مي گوئيد كه معيار نخست شما مردم است. معيار بعدي تان كدام است؟
- معيار دوم يك تحقيق قابل اعتماد، شفافيت و صراحت آن است.
- معيار دومتان شفافيت شد و معيار سوم صحبت با قرباني!؟
- درست است.
- قربانياني كه مورد حمله و تجاوز قرار گرفته اند.
- بله.
- آيا معيارهاي ديگري نيز هست؟
- فكر مي كنم، معيارهاي اصلي را گفتم.
- شما گفتيد، افراد بايد مستقل باشند اما هستند افرادي در جنبش صلح اسرائيل كه معتقدند «آهوران باراك» كه يك دادگاه عالي را اداره مي كند هرگز اقدامات ارتش اسرائيل در نقض حقوق انساني فلسطينيان را به چالش نكشانده است.
- من «آهوران باراك» را سال هاست كه مي شناسم. شخصاً به شخصيت مستقل وي احترام مي گذارم به نظرم او شخص مناسبي است.
- بسيار خوب، حال به من اجازه بدهيد به انتقاداتي بپردازم كه شايد افراد زيادي به گزارش شما داشته باشند. در اينجا نمي خواهم از درستي يا نادرستي گزارش گلدستون بگويم. سؤال من در مورد تبعيض است. سازمان ملل وظيفه رسيدگي به تخلفاتي را دارد كه در كشورهاي مختلف صورت مي گيرد. آيا نحوه برخورد اين سازمان با نحوه عملكرد آمريكا در عراق و يا چين در تبت يا روسيه در چچن يكي است؟ آيا در اين موارد، حقوق بشر نقض نمي شود. چرا هيچ يك از اينها به دادگاه لاهه نمي روند؟ يا عليه شان قطعنامه اي صادر نمي شود. يا سازمان ملل براي انجام تحقيقات خود از دو استاندارد خاص استفاده مي كند؟!
- به طور كلي من موافق انتقاد هستم. به اعتقاد من، افراد قدرتمند به دليل قدرتشان محافظت مي شوند. اما اين پيش داوري آن سياست نيست. اين يك دنياي سياسي است. هيچگاه گفته نشده كه اقدامات يك كشور به خاطر داشتن فرهنگ يا مذهب خاص و يا داشتن قدرت در دفاع از خود ثمربخش باشد، اما دليلي نمي شود كه آن كشور نبايد مورد تحقيق قرار بگيرد. قدرتمند بودن يك كشور شايد اگر جنايتي مرتكب شد، مورد تحقيق و بازرسي قرار نگيرد. در اين ميان كشور صربستان نمونه خوبي است. پس از محاكمه جنايتكاران اين كشور، برخي مي گفتند، «دادگاه بين المللي چرا براي ما؟» اگر به جنايات «ميلوسويچ» رسيدگي نشود، و يا جنايات صدام حسين آنگاه من با شما موافق بودم. اگر محكوميت شما، نخستين محكوميت از اين دست بود، آنگاه شما مي توانستيد اين ايرادها را بگيريد. من هم با شما موافق بودم كه رفتار تبعيض آميزي با شما شده است.
- اما در خصوص عربستان سعودي، مصر و... تحقيقات قابل مقايسه اي صورت نگرفته است به خصوص اينكه اين كشورها عليه مردم خود اقدام مي كنند.
- تصور من اين است كه، شما هنوز به تفاوت جنايات جنگي با آنچه در اين كشورها مي گذرد دقت نكرده ايد. اسرائيل جنايات جنگي مرتكب شده و ما هم از اين موضوع حرف مي زنيم.
- و آيا شما فكر نمي كنيد تعارضي در اين ميان باشد يا مثلا تبعيض در تحقيق از جرائم. بين جرائم داخلي و...
- من فكر مي كنم اين استانداردهاي تعيين شده است، نه تبعيض. دو نوع روش تحقيق استاندارد از دو نوع جرم متفاوت.
- پس شما موافقيد كه استاندارد دوگانه اي وجود دارد؟
- بله، كاملا.
- و اينكه بايد تغييراتي در اين استاندارد بوجود آيد البته بدون اينكه به اعتبار كاري كه در دست داريد لطمه اي بخورد؟
- براي همين است كه مي گوئيم بهترين روش براي تغيير آن، ملحق شدن تمام كشورها به دادگاه بين المللي جنايي لاهه است.
- فكر مي كنيد چرا دولت اوباما هيچ استقبالي از گزارش شما نكرد؟
- من واقعاً نمي دانم. دليلي هم براي اين كار ارائه نشده است. اما از اينكه دولت آمريكا توصيه كرده تحقيقات داخلي در اين زمينه صورت بگيرد، خوشحالم.
- آقاي گلدستون، تشكر مي كنم از وقتي كه در اختيار ما قرار داديد، ما نيز همچون بسياري از يهودي ها معتقديم اگر اسرائيل با ارزش هاي واقعي يهود حركت كند، بسيار قوي تر خواهد شد.
- من هم از شما خيلي متشكرم. من هم به پايبندي به ارزش ها و حركت در راستاي آن معتقد هستم. چيزي كه تاكنون زياد شاهد آن نبوده ايم.
ترجمه: جعفر بلوري

 



ساختار جديد امنيت در اروپا

اشاره: 60 سال پيش در 24 اوت سال 1949 قرارداد تشكيل پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو) به مورد اجرا گذاشته شد. اين پيمان كه در زمان خود براي مقابله با اتحاد شوروي و پيمان ورشو تشكيل شده بود، اكنون دنبال توجيه جايگاه ويژه در شرايط متغير جهاني است. با اين ملاحظه، به عقيده تحليلگران، ايجاد ساختار جديد امنيت اروپايي مي تواند يكي از وجوه اشتراك ناتو و روسيه شود. اكتبر سال گذشته، دميتري مدودف، رئيس جمهور فدراسيون روسيه در كنفرانس سياست بين المللي در شهر «اويان» فرانسه، اصول ساختار جديد امنيت اروپايي را اعلام كرد. رئيس جمهور در پي جنگ در اوستياي جنوبي اظهار داشت كه بحران قفقاز نشان داد كه ناتو نيازمند تجديد ساختار خود براي پاسخ گويي به تحولات جاري است. به عقيده وي، نظام امنيت اروپايي بايد براي همه كشورها برابر باشد و براي تمام منطقه اروپايي و آتلانتيكي قواعد واحد بازي را به مورد اجرا گذارد. دميتري مدودف پيشنهاد كرد كه در اين زمينه سه اصل كليدي معيار كار قرار گيرد، يعني خودداري از تأمين امنيت خود به ضرر امنيت ديگران، اجتناب از فعاليت در پيمان ها و بلوك هاي نظامي در جهت تضعيف فضاي واحد امنيت و اجتناب از توسعه پيمان هاي نظامي به ضرر امنيت اعضاي ديگر معاهدات مشترك آينده. پيشنهاد روسيه در مورد انعقاد پيمان جديد امنيت اروپايي شامل چهار قسمت است.
اولا؛ اصول اساسي روابط بين دولت ها و از جمله احترام به حق حاكميت، عدم مداخله در امور داخلي و حق بي طرفي را مورد تأكيد قرار داده است. ثانيا؛ مسايل مربوط به كنترل تسليحات مورد اشاره قرار گرفته و اصل جديد به اصطلاح «دفاع غيرتهاجمي» پيشنهاد شده است. ثالثا؛ پيشنهاد شده راه كارهاي واحد حل بحران ها براساس مذاكرات طراحي شوند. رابعا؛ پيشنهاد شده شيوه هاي مقابله با تهديدات و چالش هاي جديد و از جمله همكاري دولت ها در زمينه مبارزه با تروريسم و خطر مواد مخدر مورد توجه جدي قرار گيرند. اكنون ناتو مشغول مطالعه ابتكارات روسيه است كه بايد در ميان پيشنهادات ساير كشورها، اساس پيمان جديد امنيت اروپايي را تشكيل دهد. در همين چارچوب، اخيرا در نيويورك با حمايت «انستيتوي دموكراسي و همكاري» ميزگردي تشكيل شد كه به بررسي پيشنهادهاي دميتري مدودف در زمينه ساختار جديد امنيت اروپايي اختصاص داشت. در ادامه چكيده سخنراني هاي ايراد شده در اين نشست از نظر مي گذرد.
دميتري داني لوف، رئيس بخش امنيت اروپايي انستيتوي اروپاي آكادمي علوم روسيه: روسيه هيچ گاه از نظام موجود امنيت و روابط با نهادهاي غربي راضي نبوده و هميشه تأكيد مي كرده كه تنها براساس فلسفه مشاركت و حقوق برابر مي توان از دوره جنگ سرد خارج شد. نكته تازه اين است كه بعد از اعلام پيشنهاد دميتري مدودف درباره انعقاد پيمان جديد امنيت اروپايي، وزارت امور خارجه بر ضرورت تنظيم سندي حقوقي در اين زمينه تأكيد كرد. اگر ويژگي اين پيشنهاد فقط همين باشد، سؤال اين است كه در صورت عدم انعقاد يك سند الزام آور حقوقي كه كار ساده اي نيست، چه چيزي در انتظار خواهد بود؟ مهم اين است كه روسيه براي اولين بار از سوي خود اصول مهمي در زمينه امنيت پيشنهاد كرده است. از روسيه هميشه ايراد مي گرفتند كه با فعاليت هاي غرب مخالفت مي ورزد و در مقابل نيز پيشنهادي ارائه نمي كند.
سياست واقع بينانه نيز در اين زمينه دخيل است. واقع بيني غرب بدان معنا است كه سند الزام آور حقوقي امضا نخواهد شد. آيا پيشنهاد دميتري مدودف مي تواند به منافع روسيه لطمه بزند؟ اولا، اين پيشنهاد به عنوان اولويت سياست خارجي روسيه معرفي مي شود كه ما بايد از آن پيروي كنيم. ثانيا، معلوم است كه در نبود همكاري سازنده بين شركاي كليدي (قبل از همه ايالات متحده) سياست جديد امنيتي در سال هاي آينده بي نتيجه باقي خواهد ماند. آيا پيشنهاد مسكو مي تواند جايگزين نظام فعلي امنيت شود؟ ما با طرح اين انديشه، بايد در زمينه روابط با ناتو، اتحاديه اروپا و ايالات متحده به پيش حركت كنيم. قابل درك است كه روسيه در ساختار فعلي امنيت اروپايي- آتلانتيك جايي ندارد. پيشرفت در روابط با اروپا بدون انديشه هاي جديد و فلسفه جديد حاصل نخواهد شد.
كنستانتين زاتولين، معاون اول رئيس كميته جامعه كشورهاي همسود در دوماي روسيه:
فكر نمي كنم كه بتوانيم قراردادي منعقد كنيم كه همه جنبه هاي امنيتي را مشخص كرده و به همه ضمانت هاي لازم را بدهد. واقعيت اين است كه هر موقعي كه آخرين شركت كننده چنين سندي را امضا كند، تاريخ از حركت خود باز خواهد ايستاد. عقاب آرم دولتي روسيه دو سر دارد كه يكي از آن ها به اروپا مي نگرد و ديگري به آسيا. ما براي چندمين بار در تاريخ خود تصميم مي گيريم كدام يكي از اين دو سر مهم تر است. فكر مي كنم كه اتحاديه اروپايي- آتلانتيكي بايد براي خود تصميم بگيرد كه به روسيه با چشم متحد بنگرد يا با چشم قرباني. براي مسكو هم مهم است برنامه هاي بلندمدت خود را با چه كسي طراحي كند. ما از سازمان همكاري شانگهاي، «بريك»، جامعه اقتصادي اورآسيا و سازمان هاي ديگر برخورداريم و بايد اين سازمان ها را توسعه دهيم. ولي برخورد ما با مسايل اروپا بايد شبيه به رفتار ايالات متحده باشد. واشنگتن در مناطق ديگر جهان دنبال منافع خود است و فقط مي خواهد كه اوضاع اروپا درست باشد و كسي آن را تهديد نكند.
براي ما مهم است كه اروپا و ايالات متحده در زمينه اكراين و قفقاز چه مواضعي اتخاذ خواهند كرد. دورنماي توسعه همكاري مسكو با غرب به همين امر وابسته است. فكر مي كنم كه ما مواضع نزديك و در بعضي زمينه ها حتي منافع مشترك داريم. نظاميان، فيلسوف نيستند و نبايد حتما اعمال خود را با اصول طراحي شده تطبيق دهند. پنتاگون اين طور رفتار نمي كند. اگر آن ها حاضر نباشند روسيه را به عضويت جامعه اروپايي- آتلانتيك بپذيرند، رژيم سياسي كشورمان نيز نبايد سعي كند خود را جوابگوي انتظارات ناتو بداند. درواقع يك دور باطل ايجاد شده است.
اندره كاچينز، مدير برنامه هاي روسي مركز مطالعات راهبردي و بين المللي واشنگتن:
دميتري مدودف صراحتا اعلام كرد كه مسئله امنيت اروپا حل نشده است. اولا، در حال حاضر روابط بين روسيه و ايالات متحده آنقدر خوب نيست كه بتوانند در سطح دولتي به بررسي پيمان امنيت اروپايي بپردازند. ثانيا، نهادهاي موجود امنيتي درحال تغيير و تحول هستند. به نظر مي آيد كه بايد ضمن بررسي مسايل مشخص امنيتي، همزمان موجبات ايجاد نهاد جديد امنيتي را بررسي كرد. وجود روابط تيره و متشنج بين مسكو و واشنگتن به نفع واشنگتن نيست. در اين بين مهم است كه روسيه كدام متحدان را براي خود مي خواهد؟ روسيه به سازمان همكاري شانگهاي و بريك توجه زيادي مي كند، ولي آيا واقعا مي خواهد در ميان اعضاي اين سازمان ها باشد و در بلندمدت جاي خود را در ميان آن ها مي بيند؟ من اينطور فكر نمي كنم. مسايل امنيتي كه هم اكنون براي ايالات متحده مطرح است، با اروپا ارتباط ندارد. مسئله اساسي روابط مسكو- واشنگتن آن است كه در روسيه سياست آمريكا به عنوان سياست معطوف به تضعيف منافع روسيه تلقي مي شود. ولي در ايالات متحده ديدگاه رايج اين است كه روسيه با منافع واشنگتن مقابله مي كند.
تعليق گسترش ناتو نمي تواند آشكارا اعلام شود. در مورد ساختار امنيتي مورد نظر روسيه نيز بايد گفت كه بحث درباره چگونگي اين رژيم تنها زماني شروع مي شود كه ما از طرح هاي مشترك براي همكاري برخوردار نيستيم. برداشت دولت اوباما از مسئله سلاح هاي هسته اي جوابگوي منافع روسيه است. براي اوباما افغانستان اولويت دارد و همكاري با روسيه در اين زمينه از همه بيشتر واجد ارزش است. از سوي ديگر، مسئله سپر ضدموشكي براي دولت فعلي ايالات متحده به اندازه دولت سابق بوش مهم نيست. به نفع روسيه است كه درباره گسترش ناتو چيزي نگويد زيرا فعلا اين مسئله به تعويق افتاده است و روسيه بايد از اين فرصت استفاده كند.
يوگني كاژوكين، معاون رئيس آژانس فدرال امور جامعه كشورهاي هم سود: اروپا نمي تواند بسياري از اقليت هاي قومي و مذهبي خود را «هضم» كند. اين امر بر مواضع اتحاديه اروپا در امور بين المللي اثر مي گذارد. كافي است به برخورد فرانسه با روند صلح خاورميانه اشاره كرد. درك اين مسائل براي اروپا دشوار است و اروپا ترجيح مي دهد به مسايل قديمي و عادي بپردازد. وقتي كه روسيه به هدف سياست تبديل مي شود، اكراين سعي مي كند به هر وسيله ممكن روسيه را تحريك كند، زيرا مي داند كه غرب در هر حال از كي يف پشتيباني خواهد كرد. قدرت هاي بزرگ نمي توانند نقش وسيله بازي هاي كوچك سياسي را ايفا كنند. توافقات مي توانند بدون اتحاديه اروپا نيز حاصل شوند. به علاوه، روسيه با مشكلات جمعيتي مواجه است، در حالي كه جمعيت براي دنبال كردن سياست سلطه جويانه مؤلفه اي مهم است، لذا نبايد به فكر توسعه طلبي باشد.
هم اكنون در غرب مسايل «امنيت نرم» يعني خطر مصرف موادمخدر و تجارت انسان ها بسيار حاد است. همكاري بين اتحاديه اروپا و روسيه در اين زمينه بسيار ناچيز است. در حال حاضر ايالات متحده مسئول همه تحولات در افغانستان است كه نيروهاي ليبرال روسي معتقدند ما بايد در اين زمينه با واشنگتن همكاري داشته باشيم. مهم اين است كه خودآگاهي مسلمانان اروپا و روسيه دچار چه تحولاتي خواهد شد. اگر چيزي شبيه به خروج اتحاد شوروي از افغانستان تكرار شود كه مسلمانان احساس كردند كه يك ابرقدرت ديگر را مغلوب كردند، بايد براي اعمال تروريستي گسترده جديد آماده شويم. مصاحبه هاي كساني را كه اعمال تروريستي را تهيه كردند، مطالعه كردم. شدت برخورد تحقيرآميز آنها با غرب باعث تعجب من شد. تروريست ها بين روس ها، آمريكايي ها و فرانسوي ها فرقي نمي گذارند. آن ها نيرويي هستند كه رشد مي كند، ولي ما در مرحله انحطاط قرار داريم. بايد به نحوي مقتضي به اين چالش پاسخ دهيم.
روبرت لگوولد، پروفسور افتخاري گروه علوم سياسي دانشگاه كلمبيا: ما در دوره بروز تغييرات مهم در سياست جهاني زندگي مي كنيم. موضوعات به قدري پيچيده هستند كه در آينده نزديك دولت هاي ملي به بررسي آن ها نخواهند پرداخت. وقتي كه دولت ها مبادرت به اقدامي مي كنند، روند بررسي موضوعات انعطاف خود را از دست مي دهد. لذا اين مسايل بايد در سطح كارشناسان روس، اروپايي و آمريكايي بررسي شوند. پيشنهاد دميتري مدودف به موقع مطرح شد، ولي در اين زمينه اختلاف نظرهاي اساسي مشاهده مي شود. مسئله اول، آمادگي براي بحث درباره اين انديشه است. روسيه سعي مي كند طرفين را دور ميز مذاكرات بنشاند در حالي كه در غرب فقط بعضي گروه ها حاضر به اين هم انديشي هستند. واكنش غرب به ميزان خرسندي آن از نهادهاي موجود امنيتي بستگي دارد. ثانيا، بايد قبول كرد كه ما به يك نقطه عطف نزديك شده ايم. گسترش ناتو نقش «خط قرمز» را بازي نكرده بود، اما گرجستان و اكراين ما را به اين خط قرمز نزديك كردند. غرب اين واقعيت را درك مي كند، اما نمي تواند موضوع عضويت اكراين و گرجستان در ناتو را رد كند. در حال حاضر غرب به اين درك رسيد كه اين دو كشور نمي توانند عضو ناتو شوند.
ما مي خواهيم ساختار امنيت ما با نهادهاي موجود غربي (اتحاديه اروپا و ناتو) و فضاي شوروي سابق (سازمان پيمان امنيت جمعي و غيره) سازگار باشد. سازمان همكاري شانگهاي نيز بايد از طريق تعامل گسترده با روسيه و غرب به حل و فصل مؤثر مسايل امنيت اروپايي مساعدت كند. همكاري در فضاي شوروي سابق، مهمترين مسئله در روابط بين روسيه و غرب است. اين سؤال كه چه كسي حق دارد در اين فضاي جغرافيايي فعاليت كند، اساس مسئله امنيت اروپايي را تشكيل مي دهد. روسيه و ايالات متحده مي توانند در جهاني با هم همكاري كنند كه اروپا بازيگر ثانوي آن باشد. هم اكنون همين امر در رابطه با كره شمالي مشاهده مي شود. اگر درباره ايران و خاورميانه صحبت كنيم، معلوم خواهد شد كه فقط بعضي كشورهاي اروپايي براي سياست در اين منطقه اهميت دارند و نه تمام اروپا. آمريكايي ها موافقند كه اساس فعاليت ناتو بايد مورد بازنگري قرار گيرد، ولي كسي وجود ناتو را زير سؤال نمي برد، چرا كه اين سازمان مانع از ملي شدن مسايل امنيتي شده و از همين رو نقش مثبتي ايفا مي كند. ما اصولا طرفدار امنيت اروپايي هستيم، ولي حاضر نيستيم در اين زمينه تلاش بيش از حدي به خرج دهيم.
مايكل ماندلباوم، مدير برنامه سياست خارجي آمريكا در دانشگاه «جان هاپكينز»:
شك دارم كه پيشنهاد دميتري مدودف در غرب جدي گرفته شود. فكر نمي كنم كوچك ترين شانسي براي برقراري نظام جديد امنيت وجود داشته باشد. واكنش فعلي دولت هاي اروپايي به اين پيشنهادها چيزي جز رفتار مؤدبانه و تعارفات سياسي نيست. همچنين دولت هاي فرانسه و آلمان سعي مي كنند از حمايت روسيه در زمينه هاي مهم براي خود برخوردار شوند. ما سازمان هاي زيادي داريم و به سازمان هاي جديد نيازي نداريم. مسئله اين است كه ناتو كه از نظر ايالات متحده از همه مهم تر است، روسيه را به عضويت خود قول نمي كند. فكر مي كنم كه گسترش ناتو، بزرگترين اشتباه سياست خارجي آمريكا بعد از پايان جنگ سرد و حتي از جنگ عراق بدتر بوده است. اگر قرار بود گسترش ناتو براي ايالات متحده مفيد به فايده باشد، روسيه نيز بايستي عضو اين سازمان مي شد. بعد از حوادث 11 سپتامبر فرصت خوبي براي دعوت روسيه به ناتو و تبديل آن به بخشي از نظام امنيت اروپايي و آتلانتيك ايجاد شده بود. ولي اكنون به علت سرشت ويژه نظام دولتي در روسيه كه در غرب به نحو خاصي دريافت مي شود، اين امر امكان پذير نيست.
از سال 2004 تاكنون همه تحولات در روسيه مانند قتل خانم پاليت كووفسكايا و جنگ در اوستياي جنوبي، در ايالات متحده بازتاب خوبي نداشته است. كارشناساني كه حوادث را دنبال مي كردند، مي دانند كه گرجستان آغازگر جنگ بود، ولي روسيه مي توانست به گونه ديگري رفتار كند، يعني جلوي تجاوز گرجستان را بگيرد و استقلال اوستياي جنوبي و آبخازيا را به رسميت نشناسند، ولو اينكه ساكنان اين مناطق نخواهند بخشي از گرجستان باشند. درست نبود كه وضعيتي كه ايجاد شده بود، به وسيله زور تغيير كند. اگر روسيه با احتياط بيشتري رفتار مي كرد، مي توانست از اصولي دفاع كند كه همه قبول دارند. اصل «تعيين سرنوشت خود» و توسل غيرموجه به زور لازم نيست. انتخابات و برخورد با مخالفان در روسيه در دوره دوم رياست جمهوري ولاديمير پوتين ناگزير باعث ناراحتي غرب شد. روسيه طي چهارسال اخير خود را به عنوان كشوري نشان داده كه با غرب مقابله مي كند. غرب به عضويت اكراين و گرجستان در ناتو احتياجي ندارد، ولي از نظر سياسي رئيس جمهور ايالات متحده نمي تواند اعلام كند كه گسترش ناتو متوقف شده است. دولت آمريكا هيچ گاه اقدامي نخواهد كرد كه به منافع آلمان لطمه بزند زيرا سرشت روابط اين گونه است. ولي سرشت روابط با روسيه فرق مي كند. اين كشور از اردوگاه ما خارج است، با اين وجود، در آينده قابل پيش بيني مي تواند عضو اردوگاه ما شود.
آندرانيك ميگرانيان، مدير انستيتوي دمكراسي و همكاري:
نهادهاي موجود جوابگوي تحولات در جامعه اروپايي-آتلانتيك نيستند. منظورم از جامعه اروپايي- آتلانتيك، ايالات متحده، روسيه و اروپا هستند. آن ها نمي توانند مسئله امنيت اروپايي را حل كنند و ما بايد موافقتنامه جديدي طراحي كنيم كه براساس آن ساختار جديد امنيتي اروپايي رابا امكانات بيشتر ايجاد كنيم. مي توان به سازمان امنيت و همكاري اروپا كه هم اكنون فقط بر انتخابات در فضاي شوروي سابق نظارت مي كند، اختيارات بيشتري داد. اين سازمان بايد دوباره از امكان رسيدگي به مسائل «سبد اول» موافقتنامه هلسينكي، يعني تأمين امنيت در فضاي اروپايي-آتلانتيك بپردازد. همه سازمان هاي موجود در اروپا در روند جديد شركت خواهند كرد و اصل بر آن است كه سازمان جديد نبايد جاي سازمان هاي موجود را بگيرد.
مسكو به توسعه روابط با سازمان همكاري شانگهاي و بريك توجه زيادي دارد، زيرا ايالات متحده روسيه را به عنوان شريك برابر حقوقي در فرآيند گفت وگوها و روابط تلقي نمي كند. كشوري كه عضو ناتو نيست و هدف بازدارندگي قرار مي گيرد، ناگزير بايد سعي كند مواضع خود را به گونه اي ديگر تحكيم كند. دستگاه ديپلماسي روسيه تلاش مي كند وزن اين كشور را در مناسبات بين الملل بالا ببرد. بازسازي روابط روسي-آمريكايي بر گسترش ناتو و مسئله سپر ضدموشكي اثر خواهد گذاشت. جالب است ببينيم روابط روسي-آمريكايي از چه توان بالقوه اي براي همكاري سازنده برخوردار است.
ويتالي ترتياكوف، مديركل و سردبير هيئت تحريريه «روسيه»:
تعيين مرزهاي اروپا، خود به خود مسئله مهمي است. حتي مرزهاي داخلي اين فضاي جغرافيايي روشن نيست. مهم ترين چالش امروز، خطر نابودي تمدن مسيحي اروپايي است. در اروپا اين خطر را كمتر درك مي كنند. اين در حالي است كه بسياري از اروپايي ها، روسيه را به عنوان چالش تلقي كرده و آن را بخشي از اروپا محسوب نمي كنند. معلوم است كه پيشنهاد دميتري مدودف، پاسخ به سرزنش هاي غرب به اينكه روسيه فقط انتقاد مي كند و چيزي از خود پيشنهاد نمي كند، بود. اگر «پارلمان فكري تمدن اروپايي-آتلانتيك» وجود داشت (كه البته اين طرح در آينده نزديك عملي نخواهد شد)، مي توانست بعضي مفاهيم اساسي را روشن بكند. ما شك داريم كه غرب از روسيه در برابر خطرات ناشي از شرق دفاع كند.
دولت هاي جديد ايجاد مي شوند، ولي كسي نمي خواهد آن ها را به رسميت بشناسد. اوستياي جنوبي و آبخازيا، مسئله محلي با گرجستان نيست، بلكه عنصر مهم يك روند عمومي است. ما تنها در صورتي مي توانيم با غرب قرارداد جديد امضا كنيم كه اين روند عمومي ناديده گرفته نشود. وجود سازمان امنيت و همكاري اروپا به شكل امروزي را مغاير با منابع روسيه محسوب مي كنم. روسيه بايد مبتكر انحلال اين «جسد سياسي» شود. همه ما به حفظ تمدن مشترك اروپايي-آتلانتيك، مسيحي با عناصري از اسلام و بودائسم علاقه مند هستيم، ولي تعريف ما از اين تمدن و منافع آن يكسان نيست. متأسفانه وحدت منافع ما تنها در زمان بروز چالش هاي بزرگ و ظهور دشمن مشترك درك مي شود. جنگ گرجي- روسي براي برملا كردن مسايل واقع در روابط روسيه با ايالات متحده مفيد بود. تا زماني كه سه جمهوري شوروي سابق عضو كامل اتحاديه اروپا نشدند، اروپايي ها به جمهوري هاي شوروي سابق توجه نمي كردند. اگر باراك اوباما واقعاً روسيه را به ناتو دعوت كند، معلوم خواهد شد چه كسي مخالف عضويت روسيه در نظام امنيت اروپايي-آتلانتيك است. بديهي است كه بعضي كشورها فوراً اعتراض خواهند كرد. سؤال ديگر اين است كه اگر آمريكا در قرارداد امنيتي اروپايي بين روسيه و اتحاديه اروپا شركت نكند، نظر آن درباره اين قرارداد چگونه خواهد بود؟
منبع: ايراس

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14