(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 7 آبان 1388- شماره 19498
 

بهترين بنده هاي خدا
تعيين مزد كارگر
آثار سلبي پيروي از ظن
افق هاي اخلاقي در سيره امام رضا(ع)
تپش قلم
با نماز تا مقام قرب



بهترين بنده هاي خدا

سئل الرضا(ع) عن خيار العباد، فقال:
الذين اذا احسنوا استبشروا، و اذا اساؤوا استغفروا، و اذا اعطوا شكروا، و اذا ابتلوا صبروا، و اذا غضبوا عفوا
از امام رضا(ع) از بهترين بنده هاي خدا سؤال شد؟ فرمود: آنان كساني هستند كه هرگاه نيكي كنند، شاد و خرم مي شوند، و هرگاه بد كنند، آمرزش خواهند. و هرگاه به آنها عطا شود، شكر گزارند. و هرگاه بلا ببينند، صبر كنند. و هرگاه خشم كنند، درگذرند.(1)
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
1- تحف العقول، ص 469

 



تعيين مزد كارگر

سليمان بن جعفر مي گويد: همراه امام رضا(ع) براي انجام كاري رفته بودم. وقتي خواستم به خانه ام بازگردم، حضرت فرمود: با من بيا و امشب درخانه ما باش. به خانه آن حضرت رفتم. غلامان مشغول آماده كردن گل و ساختن ديوار اصطبل بودند. در اين ميان غلام غريبي هم كار مي كرد. به غلامان خود فرمود: اين غلام در اين جا چه مي كند؟ عرض كردند: او را اجير كرده ايم تا ما را كمك كند و چيزي در مقابل كارش به او بدهيم.
امام رضا (ع) فرمود: «قاطعتموه علي اجرته» آيا مزد او را با او قرارداد و تعيين نموده ايد؟
عرض كردند: نه، بلكه او آمده براي ما كار كند در برابر آنچه ما به او بدهيم.
امام از اين شيوه ناراحت شد و فرمود: چرا مزد كارگر را تعيين نكرده ايد!! سليمان بن جعفر مي گويد:من به امام هشتم(ع) عرض كردم: چرا شما اين گونه خشمگين شده ايد؟
فرمود: من بارها اين غلامان را از تعيين نكردن مزد كارگر نهي كرده ام و تاكيد نموده ام كه هر كارگري را كه براي كار مي آوريد، در مورد مزد او با او قرارداد كنيد. اي سليمان! اين را بدان كه اگر مزد كارگري را تعيين نكني و در آخر كار، سه برابر مزد معمول به او بدهي باز گمان مي كند كه از مزد او كم نموده اي و هنگامي كه مزد او را تعيين نمودي و در آخر كار اگر همان مزد او را بدهي از تو تشكر مي كند. «فان زدته حبه عرف ذلك لك و راي انك قد زدته» و اگر به اندازه يك حبه بر مزد مقرر او بيفزايي، از تو قدرشناسي مي كند و اعتقاد مي يابد كه تو بر مزدش افزوده اي(!)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1-فروع كافي، ج 5، ص 288

 



آثار سلبي پيروي از ظن

پرسش:
عمل بر طبق ظن وگمان چه آثار سلبي را در جامعه به وجود خواهد آورد؟
پاسخ:
در بخش نخست پاسخ به اين سؤال ضمن استناد به آيه شريفه 36 سوره اسراء كه مي فرمايد: «از آنچه به آن علم نداري پيروي مكن» مطرح شد كه عمل انسان براساس ظن و گمان در هيچ شرايطي جايز نيست. و مقوله نهي از پيروي از غير علم، معناي محدودي ندارد بلكه شموليت آن مسايل اعتقادي، گفتار و بيان، شهادت و قضاوت و مجموعه كنش هاي انسان را دربرمي گيرد. همچنين عنوان شد كه مطلب فوق يكي از مهم ترين اصول زندگي اجتماعي است كه ناديده گرفتن آن نتيجه اي جز هرج و مرج اجتماعي و از بين رفتن روابط انساني و پيوندهاي عاطفي، نخواهد داشت. از سوي ديگر عدم پيروي از ظن و گمان را از ديدگاه آيات و روايات مورد بررسي قرار داديم. اينك در بخش پاياني، دنباله مطلب را پي مي گيريم.
آثار سلبي پيروي از ظن
پيروي از گمان، حدس، تخمين و شايعات و هرآنچه غير از علم و يقين است، خطرات بزرگي براي فرد و جامعه، ايجاد مي كند كه هركدام به تنهائي ضايعات بزرگي دارد ازجمله؛
1-تكيه بر غيرعلم، سرچشمه پايمال شدن حقوق افراد، و يا دادن حق به غير مستحق است.
2-پيروي از غيرعلم، آبروي افراد آبرومند را به خطر مي اندازد و خدمتگذاران را دلسرد مي كند.
3-اعتماد بر غيرعلم، بازار شايعات و شايعه سازان را داغ و پررونق مي كند.
4-پيروي از غيرعلم، روحيه تحقيق و كنجكاوي را از انسان گرفته و او را فردي زودباور و ساده انديش، بارمي آورد.
5-پيروي از غيرعلم، روابط گرم و دوستانه را در خانه، بازار، مركز كار و همه جا به هم زده و مردم را نسبت به يكديگر بدبين مي سازد.
6-پيروي از غيرعلم، استقلال فكري را ازبين مي برد و روح را براي پذيرش هرگونه تبليغات مسموم آماده مي سازد.
7-پيروي از غيرعلم، سرچشمه قضاوت هاي عجولانه و انتخاب هاي فوري، درمورد همه كس، و همه چيز است، كه اين خود مايه انواع ناكامي ها و پشيماني ها است.(1)
ـــــــــــــــــــــــ
1-تفسير نمونه، ج 12، ص 136

 



افق هاي اخلاقي در سيره امام رضا(ع)

فرج الله حسيني
بي گمان چهارده معصوم(ع) چهارده خورشيد آسمان معنويت و انسانيت هستند. هرچند كه همه آنان بازتاب نور يگانه محمدي(ص) هستند، ولي جلوه هاي گوناگون را به نمايش گذاشته اند تا هركسي از پنجره انوار و تاب مشكين عشق و محبت يكي از ايشان به حق بياويزد و با توسل به عروه وثقاي وجوديشان به سببي چنگ زند كه ميان حق و زمين آويزان است و آنان را تا كمال مقصود بالا مي برد.
خداوند در قرآن امامان را سرمشق زندگاني بشر دانسته و از همگان خواسته است تا با بهره گيري ازسيرت و سيره آنان، در مسير خلافت انساني گام بردارند و به اطاعت و عبوديت ايشان، كمال عبوديت و اطاعت از خداي يگانه را تجربه نمايند و به مقام عبوديت ربوبي دست يابند.
يكي از انوار و اسباب الهي كه مي توان به ريسمان استوار وجودش آويخت و به ولايت حبي و اطاعت، به حق متوسل شد، حضرت علي بن موسي الرضا (ع) است. نويسنده در اين مطلب بر آن است تا با نگاهي گذرا به سخنان گهربار ايشان، سيرت آنان را بنماياند و راهنمايي براي سالكان نشان دهد. اين مطلب را با هم ازنظر مي گذرانيم.
ضرورت تأسي به سيرت امام رضا(ع)
امامان معصوم(ع)، مفسران قرآن و بيان كنندگان اسرار و رازهاي بي شمار آن هستند. آنان هم چنين در سيره خود آن چه را درك كرده اند به نمايش مي گذارند و حقيقت را در جامه عمل به مردم نشان مي دهند. سخنان ايشان هم در بردارنده جوامع الكلم در هر حوزه و عرصه اي است و هم آينه اي از حقايق عرشي و رموز عرفاني است كه زندگاني بشر را متحول مي سازد.
هركسي مي تواند به فراخور خويش، از چشمه آب حيات و زندگاني ايشان برگيرد و به مقدار ظرفيت و توان خود، از شربت گواراي حقايق بنوشد. آنان درياي مواجي هستند كه از سويي به بي كرانه پيوند خورده اند و از سوي ديگر، همه حقايق را با امواج پرتحرك زندگي خويش به سطح آب مي كشانند و فرصت انتخاب و گزينش به مردم مي دهند.
همان طوركه سيرت آنان، ناطق حقايق قرآني است، سخنان ايشان نيز گوهرهائي است كه از ژرفاي هفت يا هفتاد بطن قرآن بيرون آمده تا انسان ها از آن بهره گيرند. از آن جايي كه امامان از قرآن جدايي ندارند و قرآن از ايشان جدا نيست؛ زيرا از نظر حقيقت باطني، يگانه و يكتا هستند و هريك، تفسير و تجلي آن ديگري مي باشد؛ بايد ايشان را قرآن ناطق و قرآن را حقيقت صامت ايشان دانست. به اين معنا كه حقيقت محمدي به دو شكل، جلوه گري نموده است: گاه به شكل قرآن صامت درآمده و گاه ديگر در جلوه انسان كاملي خودنمايي كرده است. بنابراين اگر انسان كامل مي خواست به شكل كتاب درآيد، قرآني مي شود و قرآن اگر مي خواست به شكل انسان كامل ظهور نمايد، به شكل معصومان(ع) درمي آيد.
براين اساس مي توان هر سخن انسان كاملي چون امام رضا(ع) را تفسيري انفسي از حقيقت قرآني دانست و هر سيرت و صورت امام رضا(ع) را تجلي حقيقت ديگري از قرآن يافت؛ زيرا قرآن و انسان كاملي چون امام رضا(ع) و ديگر معصومان(ع) دو صورت از يك حقيقت هستند كه گاه از آن به حقيقت و نور محمدي(ص) تعبير مي شود و گاه به عنوان صادر نخست، عقل اول، روح اعظم، اسم اعظم، اسم مستاثر، نور اول و مانند آن ياد مي كنند.
كساني كه مي خواهند درمسير شدن تا متاله گرديدن پيش روند و از مجراي مرجعيت نور محمدي و ربوبيت احمدي (ص) به فناي ذاتي برسند، مي بايست درعمل، زندگاني خويش را بر مدار حقانيتي قرار دهند كه معصومان (ع) و قرآن تبيين كرده اند. براين اساس هر كسي بيرون از دايره ولايت اطاعت وحب ايشان حركت كند، هرچه دارد، هيچ ندارد و در ترازوي حق و باطل، به حكم بطلان از وزن و ثقالتي بهره نمي برد و در ميزان الهي، سبك بار مي شود و در دوزخ غضب و خشم الهي در مي آيد.
اگر در سخن نبوي (ص) گفته شده كه الحق مع علي و علي مع الحق اين معنا مورد تاكيد است كه بي علي، حقي نيست و اصولا حق و علي، يگانه و يكتا هستند و دوگانگي ميان آن دو، دوگانگي مفهومي است نه دوگانگي مصداقي براين اساس اگر بر ترازوي حقانيت خداوندي چيزي باقي است و سنگيني مي كند، حقانيت علي (ع) است و اگر چنين چيزي وجود نداشته باشد، وزني و حقي نيست و تنها باطل و پوچي است. از اين رو علي(ع) را ميزان و صراط مستقيم و مانند آن گفته اند.
امام علي بن موسي الرضا (ع) به حكم يكتايي و يگانگي نورانيت نيز، مصداق همين معنا و كلام است. براين اساس اگر كسي بخواهد در مسير شدن واقعي قرار گيرد مي بايست به اين سيرت و سيره متوسل شود؛ زيرا هر يك از آنان، شرايطي را فراهم مي آورند تا انسان ها با همه شرايط و گوناگوني بتوانند درمسير شدن ، سرمشق و اسوه اي داشته باشند.
جلوه هاي مكارم اخلاق در كلام رضوي
انسان كامل، جلوه گاه حق و حقيقت الهي است. خداوند اگر به شكل و صورت انساني بخواهد تجلي و ظهور كند، در صورت خليفه در انسان كامل ظهور مي كند. بنابر اين اگر كسي بخواهد متاله شود و الله ياهو را درخود ظهور و تجلي دهد، مي بايست انسان كاملي چون معصومان (ع) را الگوي خود قرار دهد و از كلام و سخنان ايشان بهره گيرد و در شدن هاي پياپي خويش، از آن سود برد تا در مسير معراجي درست و راست حركت كند و به مقصد و مقصود برسد.
در سخنان امام رضا (ع) جلوه هاي بسياري از حق ظهور كرده است كه مي تواند به عنوان اصول كلي اخلاقي در زندگي به كار گرفته شود. از جمله اين اصول اخلاقي مي توان به اين حديث اشاره كرد كه به انسان آموزش مي دهد تا به گونه اي عمل نكند كه خود را درمعرض استهزاء قرار دهد.
زيرا برخي از اعمال انساني به گونه اي است كه اگر باطن آن ظهور يابد، بسيار زشت و زننده است. به اين معنا كه آن رفتاري در صورت حقيقت مي باشد و آدمي را به سوي خداوند و معراج مي برد كه درعمل، با كارهاي زشت و زننده همراه نباشد.
ايوب بن نوح از امام رضا (ع) روايت مي كند كه: سبعه اشياء بغير سبعه اشياء من الاستهزاء، من استغفر بلسانه و لم يندم بقلبه فقد استهزأ بنفسه، و من سال الله التوفيق و لم يجتهد فقد استهزأ بنفسه، و من استحزم و لم يحذر فقد استهزأ بنفسه، و من سال الله الجنه و لم يصبر علي الشدائد فقد استهزأ بنفسه، و من تعوذ بالله من النار و لم يترك الشهوات فقد استهزأ بنفسه، و من ذكر الله و لم يستبق الي لقائه فقد استهزأ بنفسه؛ هفت چيز بدون هفت چيز، مسخره است:
1- آن كه زبانش طلب آمرزش كند و به قلب پشيمان نباشد، چنين كسي خود را به تمسخر گرفته است؛ 2- آن كه از خدا توفيق خواهد و نكوشد، خود را مسخره كرده است؛
3- آن كه ]به ظاهر[ دورانديشي كند و برحذر نباشد، خود را مسخره كرده است؛
4- آن كه از خدا بهشت خواهد، اما سختيها را تحمل نكند، خود را مورد تمسخر قرار داده است،
5- همين طور است آن كه از آتش]دوزخ[ به خدا پناه برد و شهوتها را ترك نكند؛
6- و نيز آن كه خدا را ياد كند و براي ديدار او تلاش نكند، خود را به مسخره گرفته است. (كنز الفوائد، ج1، ص033.)
زمينه هاي اميدواري به ديگران
در حديثي ديگر، آن حضرت به 5مورد اشاره مي كند كه مي بايست در كسي جمع باشد تا بتوان به عنوان يك انسان به وي اميد داشت. به اين معنا كه اگر چنين خصلت هايي در انساني وجود نداشته باشد، اصلاً نمي توان به وي براي امور دنيا و آخرت دل بست.
ابن شبعه الحراني مرسلا قال: قال الرضا(ع): خمس من لم تكن فيه فلا ترجوه لشيء من الدنيا و الآخره : من لم تعرف الوثاقه في ارومته، و الكرم في طباعه، و الرّصانه في خلقه، و النّبل في نفسه، و المخافه لربّه؛ امام رضا(ع) فرمود: پنج چيز است كه اگر در كسي نباشد، بهره اي از دنيا و آخرت را به او اميد مدار: آن كه در تبار او استواري، و در سرشتش كرامت، و در اخلاقش صافي و خلوص، و در نفس او شرافت، و نسبت به پروردگارش بيمناكي در او ديده نشود. (تحف العقول، ص644.)
انسان هاي بي اصل و نسب، از آن جايي كه در شرايط تربيتي درست قرار نگرفته اند، كم تر مي توان به آن ها اميد خيري داشت. بررسي ها نشان مي دهد كه حتي كساني كه از جايي به جايي كوچ مي كنند، به سبب آن كه با بازدارنده هاي اخلاقي، كم تر روبه رو هستند در رفتارها، گستاخ تر و در هنجارشكني، جري تر هستند؛ زيرا وجود بستگان و خويشان در محيط زيست خود به عنوان يك بازدارنده عمل مي كند و اجازه بروز برخي از ناهنجاري هاي رفتاري را از انسان سلب مي كند. هم چنين كساني كه از اصل و نسبي برخوردار نمي باشند، در محيطي زيست مي كنند كه شرايط مساعد و مناسب تربيتي كم تري را براي ايشان فراهم مي آورد. بنابراين نمي توان از آنان اميد رفتارهايي داشت كه اميدواركننده باشد.
انسان هايي كه از بزرگواري بهره اي نبرده اند و در اخلاق ايشان اخلاصي ديده نمي شود و از شرافت برخوردار نمي باشند و خوفي و ترسي از خداوند ندارند، انسان هايي هستند كه كم تر در مسير حق و حقانيت گام برمي دارند و كم تر به ديگري كمك و ياري مي رسانند، زيرا نه ترسي از خداوند دارند تا به عنوان يك بازدارنده و انگيزه بيروني عمل كند و نه در ايشان عناصري از خصايص خوب و نيك وجود دارد تا از درون به عنوان يك عامل انگيزش عمل كند. براين اساس نمي توان از آنان اميد خيري داشت.
آن حضرت(ع) در جايي ديگر در پاسخ پرسشي كه درباره فرومايگان مي شود مي فرمايد: فرومايه كسي است كه اگر چيزي داشته باشد، آن چيز، او را از خدا غافل كند. (تحف العقول، ص244.)
در حقيقت كسي كه به سبب داشتن چيزي، از خدا غافل مي شود، انسان پست و فرومايه اي است كه درك نكرده كه همه چيزهايي كه در اختيار اوست از خداست. عدم شناخت از خداوند هستي و شناخت منزلت بلند و غني خداوند و منزلت پست و فقير خود، موجب شده است تا اينگونه، دچار فرومايگي اخلاقي و رفتاري شود و به سبب داشتن چيزكي، خدا را از ياد ببرد و از او غافل شود و رفتاري را درپيش گيرد كه نمي توان از او اميد خيري داشت؛ زيرا كسي كه به سبب چيزي چون ثروت و قدرت از خدا غافل مي شود و حق خداوند را ادا نمي كند چگونه مي تواند با اين غرور و كبر خودساخته اش به ديگري بنگرد و به او ياري رساند.
آن حضرت(ع) در سخن ديگر به اين موضوع مي پردازد كه كمال را مي بايست در اشخاص و انسان هايي جست وجو كرد كه ده خصلت و فضيلت را در خود بپروراند. چنين شخصي را مي توان عاقل شمرد و از دايره جهل و ناداني بيرون دانست و انساني كامل و خوب محسوب كرد. آن حضرت مي فرمايد: خرد شخص مسلمان كمال نيابد مگر آن كه ده خصلت در او ديده شود: اميد خير به او رود، از فتنه او ايمني باشد، خير اندك ديگران را زياد بيند و نيك بسيار خود را اندك شمارد، از اين كه زياد از او حاجتي خواسته شود خسته نگردد، همه روزگار از كسب دانش ملول نشود، فقر به خاطر خدا نزد او دوست داشتني تر از بي نيازي، و ذلت به خاطر خدا نزدش محبوب تر از عزت به واسطه دشمنش باشد و گمنامي را دوست تر از بلند آوازگي دارد.آن حضرت(ع) سپس فرمود: ده تا، و چه ده تايي! گفته شد: آن ده تا كدامند؟ حضرتش(ع) فرمود: كسي را نبيند مگر آن كه بگويد او از من بهتر و پروا پيشه تر است كه مردم دوگونه اند، آن كه از او بهتر و پرواپيشه تر است و آن كه از او بدتر و دون مايه تر، پس چون بدتر و فرومايه تر از خود را بيند، گويد: شايد خير اين پنهان است و اين برايش بهتر، اما خير من آشكار و اين براي من بدتر. و چون آن كه از او بهتر و پرواپيشه تر است را بيند، در برابرش فروتني كند تا شايد به او ملحق شود و اگر چنين كند بزرگي اش بيش، نيكي اش پاكيزه، نامش بلند و آقاي مردم روزگار خود شود. (تحف العقول، ص 344.)
آن حضرت در نكوهش خصلت هاي زشت و زننده اي كه انسان را از انسانيت دور مي كند و زندگي دنيوي و اخروي آدمي را تباه مي كند مي فرمايد: ثروت جز به پنج خصلت جمع نشود: بخل بسيار، آرزوي دراز، آز و حرص غالب، بريدن از خويشان و گزيدن دنيا بر آخرت (عيون اخبار الرضا، ج 1، صص 672- 772.)
اهميت و ضرورت گشاده رويي
اين درحالي است كه انسان حتي اگر نمي تواند به كسي از نظر مالي كمك كند، مي بايست با خوش رويي دست كم دل وي را نيازارد و بر رنج او نيفزايد، تا به اين مرحله نرسد كه لقايش را به عطايش ببخشد؛ زيرا انسان پيش از آن كه به گشاده دستي شخصي بنگرد به گشاده رويي وي دل مي بندد. بنابراين حتي اگر دست خالي برگشت، شاد و خرم برمي گردد كه به وي درشتي نشده و حرمت و كرامتش را به پرسشي و يا به هيچ نفروخته است. از اين رو امام رضا(ع) فرمود: سلطان را با پرهيز (مراقبت)، دوست را با فروتني، دشمن را بااحتياط و مردم را با گشاده رويي همراهي كن. (بحارالانوار، ج 87، ص 553.)
حضرت در جايي ديگر از اجداد طاهرش اين سخن را نقل مي كند كه پدرم از جدم، از پدرانش(ع) مرا چنين حديث نمود كه اميرالمومنين(ع) فرمود: هرگز نخواهيد توانست با ثروت خود گشايشي به زندگي مردم دهيد، پس با گشاده رويي و خوش برخوردي به ايشان وسعت دهيد كه شنيدم پيامبر خدا(ص) مي فرمود: هرگز نخواهيد توانست با ثروت هايتان به زندگي مردم وسعتي دهيد پس با اخلاق تان آنان را در فراخي و گشايش داريد. (عيون اخبار الرضا، ج 2، صص 35- 45.)
آن حضرت پس از تبيين مسايل علمي چون مشيت و اراده به مسايل اخلاقي توجه مي دهد، چنانكه مي فرمايد: مشيت، عزم چيزي، و اراده به پايان رساندن آن است. اجل آفت آرزو، كار نيك ذخيره آخرت، نيكي، غنيمت دورانديش، و تفريط، بلاي صاحب قدرت است، بخل، موجب از بين رفتن آبرو و دوست داشتن ]چيزي[ انجام ناپسندي هاست، و كريم ترين و باارزش ترين خلقيات: بخشش و نجات درمانده، برآوردن آرزوي آرزومند و كمك به تحقق اميد اميدوار است، افزودن بر شمار دوستان در زندگي و گريه كنندگان پس از مرگ است. (بحارالانوار، ص 87، ص 553)
اين ها نمونه هايي از سخنان آن بزرگوار براي هدايت مردم به شدن هاي كمالي و قرار گرفتن در مسير متاله شدن است و كسي كه به اين اصول ابتدايي پاي بند نباشد، نمي توان از او اميد داشت تا گام هاي بلندي در مسير شدن و كمالات بردارد. از اين رو گفته اند كسي كه نتواند به مسايل اخلاقي پاي بند باشد، نمي تواند به احكام شرعي و تكاليف الهي پاي بند باشد تا در مسير عبوديت گام برداشته و به حكم «فاعبد ربك حتي ياتيك اليقين» به مقام كشف اليقين، از درجات سه گانه علم اليقين و عين اليقين و حق اليقين و در نتيجه خلافت ربوبي الهي برسد.

 



تپش قلم

عباسعلي كامرانيان
& گاهي فرزندان هرچه بزرگتر مي شوند از پدر و مادر بيشتر فاصله مي گيرند و اين خيلي بيرحمانه است، بايد راهي براي سد اين شكاف يافت.
¤ ¤ ¤
& خوبي ها را كه كم كرده ايم، بدي ها را كه نبايد مي كرده ايم، كرده ايم و توبه را هم كه آنچنان كه بايد نكرده ايم، آه از احوالمان درگاه حساب!
¤ ¤ ¤
& مسئوليت رياست آنقدر سنگين است كه اگر نبود حكم و حكمت الهي، مومن مسئوليت يك خانواده دو نفري را نيز نمي پذيرفت!
¤ ¤ ¤
& پيامبران براساس عقل اما از راه دل وارد حريم انسان ها شده اند و پيامي كه بر اين مبنا ارائه شود، موثر و ماندگار است!
¤ ¤ ¤
& وقتي گرگ ها در پوستين ميش ها مي خزند، پرچم نفاق برافراشته مي شود و كفار حقيقي به شكار مومنان واقعي مي پردازند.
¤ ¤ ¤
&مادامي كه «فرهنگ اسلام ناب محمدي(ص)» تبديل به باور قبلي نشود هركس با هر برنامه و تواني بيايد پس از چند سال، كمي پائين تر از جاي قبلي، در جا مي زنيم.
¤ ¤ ¤
& گاهي، آنچه مي خواهي نمي شود و آنچه نمي خواهي مي شود تا بداني در وراي محاسبا ت مادي، محاسبات معنوي حاكم و اصول بر آنها استوار است!
¤ ¤ ¤
& انسان داراي دو زبان است، زبان حرف و زبان عمل، براي شناخت واقعي انسان ها، بايد زبان عملشان را خوب فهميد.
¤ ¤ ¤
& ديدي كه امروز مرد، بدان كه فردا تو نيز خواهي مرد تا حسرت ابدي بازگشت به دنيا، الي الابد سوهان روحت نگردد.
¤ ¤ ¤
&پست ها را به پست هايي كه حاضرند براي كسب مقام التماس كنند نبايد سپرد، مسئوليت را بايد با اصرار به مومناني سپرد كه «هوس مقام» ندارند!
¤ ¤ ¤
& كسي كه خود را برتر از ديگران مي داند، در خدمت به آنها، استوار نمي ماند!
¤ ¤ ¤
& آنگاه كه مسئوليت حوادث را كسي برعهده نمي گيرد مومن دانا روزي صد بار جان داده، زنده مي شود و دوباره مي ميرد!
¤ ¤ ¤
& پيامبران با ميليون ها جنگ طلب مبارزه كرده اند تا يك نفر صلح را باور كند و ظالمان ميليون ها نفر را كشته اند تا صلح را مطابق منافع جنگي خود معني كنند!

 



با نماز تا مقام قرب

مرتضي ميرمحمدي
يكي از مهم ترين اعمال عبادي كه در بردارنده بسياري از اعمال عبادي ديگر است، نماز است، زيرا افزون بر سجده و ركوع داراي اعمالي ديگر چون تحميد و تهليل و تكبير و تسبيح مي باشد و دعا و نيايش و مانند آن نيز در آن قرار داده شده است. لذا نمي توان عبادتي را كامل تر از نماز دانست.
نماز، نياز انسان است و خداوند به نماز و يا هيچ يك از اعمال عبادي ديگر نياز ندارد. از اين رو در تعقيبات مشتركه پس از نماز آمده است: الهي هذه صلاتي صليتها لالحاجه منك اليها و لارغبه منك فيها الا تعظيما و طاعه و اجابه لك الي ما امرتني به؛ خدايا اين نمازي كه بجا آوردم نه براي نياز تو بدان است و نه به سبب رغبتي كه تو بدان داري جز آن كه آن را براي تعظيم و اطاعت و اجابت فرمان تو انجام دادم.
علل نياز به نماز
اين نياز انسان به نماز به اسباب مختلفي است كه نخستين آن بهره گيري از نماز براي قرار گرفتن در مسير كمالي و دست يابي به مقام قربي مي باشد. از آيات قرآني چنين برمي آيد كه هر كسي در هر مقامي كه قرار دارد به نماز نياز دارد.
استعانت: گام نخست انسان در مسير شدن، وجود نيازهاي بي شمار و مشكلات عديده اي است كه با آن در زندگي روزانه خويش مواجه مي شود. در اين جا نيازمند عنصري است كه دستگير و ياور وي باشد. خداوند در آيات قرآني بيان مي كند كه نماز داراي چنين خاصيتي است و هركسي اگر بخواهد مشكلات مادي و معنوي خويش را حل كند مي تواند به نماز به عنوان يك وسيله و ابزار مفيد و كامل نظر كند: و استعينوا بالصبر و الصلاه، به صبر (روزه) و نماز به عنوان ابزارهاي كمك و استعانت تكيه كنيد. (بقره آيه 45 و 153)
اولياي الهي براي هر كار و مشكلي به نماز و روزه تمسك مي جستند و به كمك آن، مشكلات را برطرف مي كردند و كاري را انجام مي دادند. داستان بهره گيري بوعلي سينا و ملاصدرا از نماز براي حل مشكلات علمي خويش بسيار معروف و مشهور است.
رشد: از جمله كاركردهاي مهم و مؤثر نماز مي توان به رشد بخشي اشاره كرد. هر كسي كه بخواهد در مسير رشد قرار گيرد نيازمند نماز است. خداوند در آيه 45 سوره عنكبوت مي فرمايد: ان الصلاه تنهي عن الفحشاء و المنكر، نماز بازدارنده از فحشاء و زشتي هاست. به اين معنا كه نماز نمي گذارد تا انسان به سادگي مرتكب اعمال زشت و پليد شود و هرگاه بخواهد آن را انجام دهد به وي نهيب مي زند و اجازه نمي دهد تا اقدام كند. اين نهيب زدن هاي نماز تا آن جا ادامه مي يابد كه در نهايت فرد از انجام عملي آن خودداري مي كند و در تقواي خاصي قرار مي گيرد كه مي توان از آن به حفاظت اشاره كرد.
بدين ترتيب نماز موجبات رشد و تعالي بشر را فراهم مي آورد و وي را به سوي معرفت و بينش و نگرشي خاص هدايت مي كند تا ديگر اعمال عبادي را نيز به درستي انجام دهد. از اين رو نماز را ستون دين دانسته اند، زيرا كسي كه نماز را به جا مي آورد اندك اندك در مسير كمالي قرار مي گيرد و ديگر اعمال عبادي و نيك را به جا مي آورد.
شكر: كساني كه نسبت به خداوند معرفت يافتند، درمي يابند كه شكر نعمت، نعمت را افزون مي كند: لئن شكرتم لازيدنكم. (سوره ابراهيم، آيه 7) آنان نخست با معرفت خويش، خود را در مقامي مي يابند كه مي بايست سپاسگزار خداوند باشند كه نعمت هاي بي شماري چون وجود و رزق مادي و معنوي را به ايشان بخشيده است. پس در مقام شكر برمي آيند و در فرآيند رشدي، شكرگزار خداوند مي شوند. نمازهايشان معنا و مفهوم تازه اي مي يابد و در هر حال شكرگزار خداوند مي شوند.
خداوند در آيات بسياري، از مؤمنان مي خواهد تا در مقام شكر برآيند و نماز بگزارند: فليعبدوا رب هذا البيت الذي اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف؛ پس پروردگار اين خانه را عبادت كنيد كه شما را از گرسنه سير كرد و از ترس در امنيت قرار داد. (سوره قريش، آيات 3 و 4) آيات چندي به اين معنا توجه مي دهد كه انسان در مقام شكرگزاري مي بايست از نماز به عنوان يكي از راه ها بهره گيرد. از جمله مي توان به آياتي اشاره كرد كه يادآور خلقت انسان و نعمت هاي بسيار هستي براي او است. اين بدان معناست كه نماز يكي از راه هاي شكرگزاري نسبت به خداوندي است كه انسان را آفريده و نعمت هاي بي شماري چون نعمت هدايت و ايمان به وي بخشيده و در مسير رشد قرار داده است.
انس: از ديگر كاركردهاي نماز كه در قرآن بيان شده، انس است. انسان اگر بخواهد با بهترين موجود هستي يعني خداوند تبارك و تعالي انس گيرد بهترين كار آن است كه نماز به جا آورد. خداوند به حضرت موسي(ع) فرمان مي دهد: فاعبدني و اقم الصلاه لذكري؛ پس مرا عبادت كن و براي ياد كرد و انس گرفتن با من، نماز بگزار. (سوره طه، آيه 14) اين مقام هنگامي به دست مي آيد كه انسان مراتب پيشين را به خوبي طي كرده باشد. در اين جاست كه تنها انس با خداوند به وي معناي واقعي زندگي را مي بخشد و براي دست يابي به اين انس مي بايست نماز به جا آورد.
قرب: شايد برترين و كامل ترين هدف خلقت و آفرينش هستي و انسان آن باشد كه انسان به مقام قرب برسد. دست يابي به اين مقام، زماني شدني مي شود كه انسان در مسير كمالي و رشدي گام بردارد و خود را متخلق به صفات الهي كند و پس از رنگ خدايي گرفتن، آن را ذات و وجودش تحقق بخشد و متاله گردد. متاله شدن همان معناي قرب الهي يافتن است. در اين زمان است كه به سبب قرب الهي كه از طريق متاله شدن و به سبب عبادت و عبوديت به دست آمده است، به مقام ربوبيت طولي و خلافت الهي مي رسد كه نهايت منتهاي سير آدمي است.
خداوند در آيه آخر سوره علق به پيامبر(ص) فرمان مي دهد: با سجده كه در نماز ، تحقق مي يابد خود را به مقام قرب الهي برسان. بنابراين مي توان گفت كه همه راه هاي رشدي و كمالي انسان تنها از راه نماز طي مي شود و هر انساني، چنان كه خداوند به پيامبرش فرمان مي دهد، مي تواند با سرمشق گيري از سنت پيامبر(ص) در نماز به مقام قرب دست يابد و خلافت الهي را در ربوبيت عبودي تجربه كند.
از اين رو لازم است كه انسان به نماز به چشم ديگري نگاه كند و ارزش و جايگاه والاي آن را در تزكيه نفس و رشد و تكامل دريابد و همواره بدان پاي بند باشد و نماز را در اول وقت آن به جا آورد.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14