(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 7 آبان 1388- شماره 19498
 

اين همه هراس براي چيست؟
با لبخند قلب ديگران را بدست آوريم
سلامت خانواده در دستان شماست
يك شام مناسب براي سالمندان
دارو، آب نبات نيست
تنبلي چشم شايع ترين علت نابينايي در افراد زير 20 سال
جور ديگر به دنياي اطرافمان نگاه كنيم
يك طلاق دربرابر 18 ازدواج



اين همه هراس براي چيست؟

هراس يا ترس شديد پديده اي است كه به صورت آگاهانه يا ناخودآگاهانه زندگي بسياري از انسان هاي جهان را مختل مي كند.
اين پديده بيشتر ناشي از ترس قرار گرفتن در موقعيتي خطرناك است و معمولاً كنترل آن براي فرد مبتلا سخت و گاهي غيرممكن است.
ميليون ها نفر انسان در جهان در سن 18سالگي به گونه هاي مختلفي از اين اختلال روحي مبتلا هستند كه به مشهورترين آنها اشاره مي كنيم .
ترس از مار: يكي از رايج ترين فوبياها در ميان بسياري از مردم ترس از مار است كه به احتمال زياد ريشه اي تكاملي دارد. در گذشته هاي دور تشخيص دادن مارها و عنكبوت ها براي بقاي انسان نقشي حياتي داشته است. توانايي تشخيص مارها در يك چشم به هم زدن يكي از رفتارهاي تكاملي است كه به اجداد انسان در جهان وحشي ماقبل تاريخ امكان بقا داده است.
ترس از خزندگان عجيب: شايد برخي از افراد با ديدن برخي از حشرات تنها احساس چندش آوري پيدا كنند، اما اين جانداران كوچك درواقع اين توانايي را دارند كه برخي از انسان ها را به شدت بترسانند كه اين شدت در زنان نسبت به مردان چهار برابر است. مطالعه دانشمندان دانشگاه كارنگي ملون نشان مي دهد دختربچه هاي 11ماهه به سرعت قادرند در برابر تصاويري از مارها يا عنكبوت ها نشانه هاي ترس را در صورت خود انعكاس دهند درحالي كه اين خصوصيت درپسربچه هايي با همين سن وجود ندارد. ديدگاه تكاملي اين فوبيا بر اين اساس است كه زنان در دوران باستاني حيات بشر در هنگام جمع آوري غذا با چنين جانداراني مواجه مي شده اند و انقباض ماهيچه هاي بدن و صورت در برابر چنين منظره اي به عنوان ابزار محافظت مادر و فرزند در برابر جاندار شناخته شده است.
ترس از مكان: در حدود 8/1ميليون جوان 18ساله در آمريكا از قرارگيري در اماكني كه فرار كردن از آن مشكل باشد هراس دارند. مكان ها و فعاليت هايي كه شامل اين فوبيا مي شوند آسانسور، حضور در رقابت هاي ورزشي، پل ها، استفاده از وسايل حمل و نقل عمومي، رانندگي، فروشگاه هاي بزرگ و فرودگاه ها برشمرده شده اند. اين هراس مي تواند باعث شود افراد هرگز خانه هاي خود را ترك نكنند، به سفر نروند و در مناطق شلوغ قرار نگيرند.
ترس از ديگران: درصورتي كه صحبت كردن در برابر ديگران رنگ چهره شما را دگرگون ساخته، صداي شما را گرفته كرده و عرق از سر و روي شما جاري مي كند، بدانيد كه نشانه هاي اين فوبيا در شما وجود دارد. بيگانه ترسي پديده اي است كه 15ميليون جوان آمريكايي از آن در عذابند و تنها صحبت كردن آنها را در جمع تحت تأثير قرار نمي دهد بلكه خوردن و آشاميدن اين افراد نيز در برابر جمع دچار اختلال خواهد شد. اين فوبيا از سن 13سالگي در نوجوانان آغاز مي شود.
ترس از بلندي: يكي از رايج ترين ترس ها در ميان افراد است كه در حدود 3 تا 5 درصد از آمريكايي ها را تحت تأثير خود قرار داده است. برخلاف تصور پيشين دانشمندان كه اين فوبيا را ناشي از ترس غيرواقعي مي دانستند مطالعات جديد نشان مي دهد مبتلايان به اين ترس، ارتفاع ساختمان ها را بسيار بيشتر از ارتفاع واقعي مي بينند و همين امر بر ترس آنها مي افزايد.
ترس از تاريكي: براي بسياري از كودكان، خاموش شدن چراغ اتاق همراه با بروز ترسي شديد ناشي از بيرون آمدن هيولايي از زير تختخواب و يا از داخل كمد ديواري است. درواقع ترسيدن از تاريكي يكي از رايج ترين ترس ها در ميان كودكان است كه در پس آن تفكرات و توهمات جالب توجهي نهفته است. كودكان در تاريكي به هر پديده ممكني فكر مي كنند و معتقدند در تاريكي دزدي خواهد آمد و آنها را خواهد ربود و يا اسباب بازي هاي آنها را به سرقت خواهد برد. ريشه اين ترس كودكان از ناشناخته هاي آنان سرچشمه مي گيرد ودرصورت درمان نشدن تا زمان بزرگسالي نيز ادامه پيدا خواهد كرد.
ترس از صاعقه: صداي مهيب رعد و برق مي تواند علائمي مانند تپش شديد قلب را براي افرادي كه از فوبياي رعد و برق رنج مي برند در برداشته باشد و به همين دليل بسياري از افراد مبتلا زندگي خود را به مناطقي منتقل مي كنند كه از شرايط جوي آرامي برخوردار است. نكته جالب درباره اين فوبيا اين است كه مبتلايان از ترس خود احساس خجالت داشته و آن را مخفي نگاه مي دارند.
ترس از پرواز: ترسي است كه در حدود 25ميليون انسان تنها در آمريكا به آن مبتلا هستند. اين افراد در دو گروه ترس، ترس از سقوط هواپيما و ترس از كابين كوچك هواپيما تقسيم مي شوند. جالب است بدانيد نسبت مرگ انسان ها در سقوط هواپيما يك در 20هزار است درحالي كه اين نسبت در مرگ هاي ناشي ا زسوانح رانندگي يك در 100 و در مرگ ناشي از حملات قلبي يك در پنج است.
ترس از سگ: حتي كوچك ترين و بامزه ترين سگ هاي نژاد ژرمن شپرد مي توانند ترسي مهيب را در مبتلايان به اين نوع از فوبيا ايجاد كنند. اين ترس معمولاً از احتمال گازگرفته شدن خود فرد و يا افرادي ديگر توسط سگ ها ناشي مي شود البته برخي تنها نسبت به سگ هاي شكاري ويا تازي هراسناك هستند.
ترس از دندانپزشك: در حدود 9 تا 20 درصد از آمريكايي ها به دليل ترس و واهمه از رفتن به دندانپزشكي خودداري مي كنند. درصورت ابتلا به اين فوبيا فرد به هيچ قيمتي حاضر به مراجعه به يك دندانپزشك نبوده و تنها درصورتي كه درد امان آنها را ببرد به مطب دندانپزشكي خواهند رفت. از دلايل ريشه اي ارائه شده براي ابتلاي اين ترس، تجربيات بدگذشته از دندانپزشك، ترس از تزريق لثه و ترس از صندلي و مته دندانپزشكي عنوان شده اند كه معمولاً مي توان آن را با همكاري دندانپزشك ازميان برداشت.

 



با لبخند قلب ديگران را بدست آوريم

به دست آوردن قلب ديگران، نعمتي است كه خداوند به بندگان خاص خود اعطا كرده است؛ چرا كه بدون دوست داشتن ديگران، نمي توان به ارزش و زيباييهاي دنيا و خلقت پي برد.
يك لبخند ساده، مي تواند پيامي براي انسان ها باشد كه به آنها مي گويد: به خدا، شما را دوست داريم و چه بسا كه باعث بوجود آوردن يك محيط صميمي و محبت آميز بين دو نفر شود و تأثير آن به قدري است كه اگر افراد نيك سيرت و صالح از آن غفلت كنند، در چيرگي بر قلب ديگران ناموفق خواهند بود. لبخند مي تواند همانند يك سحر و جادو و كليدي براي گشودن دروازه قلب ديگران باشد. مردم روزانه با مشكلات و گرفتاري هاي متعددي دست و پنجه نرم مي كنند، اما آيا با اين وجود با شخص عبوس بايد مثل خودش رفتار كرد؟ مسلماً پاسخ منفي خواهد بود. ما در اجتماع با افرادي مواجه هستيم كه در كار خود و حتي امور روزمره زندگي شان بسيار جدي مي باشند و به ندرت لبخند مي زنند، تا حدي كه حتي همسران آنها از جدي بودن شان شكايت دارند و آنان را گوشت تلخ مي نامند.
اين گونه اشخاص حتي در محيط كار خود بسيار خشك و جدي هستند و با لبخند مأنوس نيستند. رفتارشان باعث مي شود تا بتدريج افراد زيادي از اطراف آنان پراكنده مي شوند. گرچه اين گونه اشخاص روزي به خود خواهند آمد و اين سؤال را مطرح مي كنند كه چرا تنها مانده اند؟ اما بايد به آنها گفت كه شما به جادوي «لبخند» اعتقاد نداريد و دائماً عبوس هستيد و مردم از چهره شما اين را برداشت مي كنند كه اهل صحبت و گفت وگو نيستيد، در حالي كه مردم هميشه دنبال كساني هستند كه از غم آنها بكاهند، نه اينكه غمي بر غم هايشان بيفزايند.
به هر حال اگر روزي به خود بيايند و بگويند «من از امروز مي خواهم عبوس بودن را كنار بگذارم و خود را تغيير دهم و در اين راه در مقابل ديگران لبخند بزنم، مسلماً اين تغيير ناگهاني براي ديگران سريعاً محسوس خواهد بود.
در محيط كار نيز اين موضوع صدق مي كند، چرا كه وقتي به محيط كار خود وارد مي شويم و به دوستان و همكاران سلام مي دهيم اگر لبخندي را چاشني صحبتهايمان كنيم مسلماً تأثير جادويي آن را بخوبي بر اطرافيان مشاهده خواهيم كرد.
حضرت محمد(ص) در اين مورد مي فرمايند: لبخند تو در برابر برادرت، صدقه است. اين را بدانيم كه نگاه ساده و لبخندي محبت آميز مي تواند برترين زبان براي برقراري ارتباط با ديگران باشد چرا از آن سود نبريم؟!
پروين طالقاني

 



سلامت خانواده در دستان شماست

پياز پوست كنده شده، ميكروب هاي محيط را جذب مي كند و نگهداري آن جهت مصارف بعدي حتي در يخچال، مي تواند موجب مسموميت شود.
بهتر است غذا به اندازه نياز تهيه و درصورت اضافي بودن، به محض خنك شدن، در يخچال نگهداري شود.
از گرم و سرد كردن مكرر غذاها پرهيز كنيد زيرا اين امر علاوه بر ايجاد مسموميت در غذاها، موجب ازدست رفتن خواص آنها نيز مي شود.
بعد از پختن مواد غذايي، حتي درصورت نگهداري در يخچال، بهتر است طي 24 ساعت آينده، آنها را مصرف كرد.
فراموش نكنيد ايجاد مسموميت بسته به نوع مواد غذايي، طرز تهيه، مواد بكاررفته در آنها و مدت زمان فساد متفاوت است برخي از مواد غذايي فاسد شده بلافاصله پس از مصرف، موجب بروز علائم شديد مثل اسهال و استفراغ مي شوند.
برخي علائم مسموميت طي 24ساعت پس از مصرف بروز مي كنند. مسموميت ها در برخي ديگر از غذاها موجب بروز علائمي در كبد به صورت آسيب كبدي، چندين هفته پس ازمصرف مي شوند.
تخم مرغ محيط مناسبي براي رشد ميكروب ها است. اين ماده غذايي پس از پخته شدن، به ويژه به صورت نيم پز، بلافاصله بايد مصرف شود و نبايد صرف آن به زمان ديگري موكول گردد.
شيرهاي پاستوريزه شده حتي درصورت جوشاندن، در صورت اتمام تاريخ انقضا، مي توانند ايجاد مسموميت كنند ونبايد مورد مصرف قرارگيرند.
حتماً مراقب مسموميت به وجود آمده در اثر كنسروهاي آلوده باشيد. از اين رو بايد كنسروها قبل از مصرف، به مدت 20 الي 30 دقيقه جوشانده شوند. چراكه ممكن است آلوده به سم بسيار قوي و كشنده بوتوليسم باشند.
نگهداري مواد غذايي به مدت طولاني در يخچال مي تواند موجب فساد محيط داخل يخچال شود. بايد داخل يخچال به فواصل مشخص شسته شود. همچنين از قرار دادن غذاها به مدت طولاني و ميوه و سبزي نشسته در يخچال خودداري گردد.

 



يك شام مناسب براي سالمندان

سالمندي يا فرآيند پيري، شامل تغييرات پيوسته اي در بدن ما از بدو تولد تا زمان مرگ است. به عبارتي، همه ما از لحظه اي كه متولد مي شويم، در حال پيرشدن هستيم، منتها در دوران كودكي و نوجواني سرعت رشد و ساخت سلول هاي بدنمان بيشتر از سرعت تخريب و تحليل آنهاست؛ بدن ما، در زمان سالمندي دچار تغييرات فيزيولوژيكي خاصي مي شود كه كم كم توانائي قبلي خود را از دست مي دهد؛ به عنوان مثال:
- عضلات بدن تحليل مي رود و بافت چربي جاي آن را مي گيرد. به همين دليل نياز به انرژي در سالمندان در مقايسه با افراد جوان تر كم تر است.
- از آنجائي كه معمولا احساس تشنگي در سالمندان كمتر است، احتمال خطر ايجاد كم آبي و خشكي بدن در آنها زياد مي باشد.
- اكثر سالمندان با مشكلات دنداني مواجه هستند كه در اثر آن، يا كمتر از نيازشان غذا مي خورند و يا غذا را نجويده فرو مي دهند.
در اين دوران، سرعت تخريب استخواني بيشتر از ساخت آن است. اين مسئله، احتمال پوكي و شكستگي استخوان را در آنها افزايش مي دهد.
بجز موارد فوق، به دنبال ضعيف شدن دستگاه ايمني در اين زمان، احتمال ايجاد بيماري هايي مانند ديابت، چاقي، بيماري هاي قلب و عروق، پرفشاري خون تورم و دردناك شدن مفاصل، مشكلات گوارشي، كليوي و ... در سالمندان بيشتر مي شود. قبل از تنظيم يك برنامه غذايي مناسب، ابتدا ميزان انرژي مورد نياز هر فرد را براساس سن، جنس، فعاليت روزانه و وضعيت جسماني او تعيين بايد كرد. سپس كل انرژي مورد نياز را بين سه وعده اصلي (صبحانه، ناهار و شام) و 2 تا 3 ميان وعده در روز تقسيم كرد. تنظيم ساعت خوردن غذا در وعده ها بويژه در سالمندان مهم است؛ مثلا بهتر است بين زمان صرف شام تا زمان خواب، حداقل 2 ساعت فاصله باشد. با اين توصيف، در سفره شام سالمندان، مي توان موارد زير را در نظر گرفت:
- ا ز آنجايي كه وعده شام در هنگام شب و قبل از خواب خورده مي شود، بهتر است كه سبك تر از ناهار باشد.
- اجزاي گروه نان و غلات (نان، برنج و...)، مي تواند بخش اصلي انرژي شام را فراهم سازد؛ به خاطر داشته باشيم كه در انتخاب نان از انواع كامل و سبوسدار يا نان هاي سنتي مثل سنگك و تافتون بجاي نان سفيد، باگت و... به اندازه لازم همراه غذا استفاده كنيم.
در صورت تمايل به خوردن برنج، بهتر است آن را با مقدار كمي روغن مايه و به صورت مخلوط با حبوبات سبك (عدس، ماش و لوبيا چشم بلبلي) يا سبزي (سبزي پلو، شويد پلو و...) تهيه و به مقدار و حجم لازم با غذا مصرف كنيم. از غلات ديگر مثل گندم، جو و آرد و بلغور آنها نيز مي توان در تهيه سوپ يا آش سبك براي وعده شام استفاده كرد.
- گروه گوشت و جانشين هاي آن، براي تامين پروتئين و مواد مغذي ضروري ديگر لازم است. استفاده از گوشت ماهي و مرغ (بدون پوست و چربي) به شكل آبپز، كبابي و بخارپز به جاي گوشت قرمز، براي سالمندان به مقدار و اندازه كافي در وعده شام توصيه مي شود. مي توان به جاي گوشت، در بعضي وعده ها از حبوبات مثل عدس، ماش و... همراه با غلات در غذاهائي مثل آش، خوراك عدسي با نان، ،عدس پلو و... استفاده كرد. بهتر است حبوبات را چند ساعت قبل از پخت، در آب خيس كرد. تخم مرغ نيز از منابع غني پروتئين و مواد مغذي است و خوردن آن به شكل آبپز يا در برخي از غذاها به تعداد 2 تا 3 عدد در هفته، مشكلي براي سالمندان ايجاد نمي كند.
- شير، ماست و دوغ، جزو گروه فرآورده هاي شيري هستند كه علاوه بر پروتئين، تامين كننده كلسيم لازم مي باشند. به همين منظور، استفاده از دوغ كم چربي و كم نمك و يا يك پياله ماست كم چربي به همراه شام توصيه مي شود. مي توان براي ايجاد تنوع، ماست را به شكل مخلوط با خيار يا كدوي رنده شده و نعنا خشك مصرف كرد. در انتخاب اجزاي اين گروه، حتماً از انواع كم چربي آن استفاده نمائيد. گاهي مي توان از غذاهاي سبكي مثل شيربرنج يا فرني كم شيرين و حتي نان با ماست يا پنير كم نمك، همراه با سبزي و چند عدد گردوي خردشده در وعده شام استفاده كرد.
- براي تامين برخي از ويتامين ها و مواد معدني و فيبر غذائي، مصرف سبزيجات براي اين گروه سني بسيار ضروري است.
- نوشيدن حداقل 6 تا 8 ليوان آب در طول روز، براي سالمندان ضروري است. البته از نوشيدن آب همراه با غذا خودداري كنند.
- در تهيه غذاي سالمندان، از چربي و روغن كمتري استفاده شود و حتما روغن هاي مايع مناسب را جايگزين روغن جامد كنيم. خوردن غذاهاي چرب و سرخ كرده، عموما براي اين گروه سني مناسب نمي باشد.
- نمك و ادويه به كار رفته در غذاي آنها، بايد محدود باشد.
منيره دادخواه

 



دارو، آب نبات نيست

برخي از والدين براي مصرف دارو در كودكان آن را به شكل آب نبات يا نوشيدني تبليغ كرده و اين فرهنگ باعث مي شود كودك حتي در نبود بيماري دارو را آب نبات تلقي كرده و مصرف نمايد.
موارد عامي كه در خصوص ايمني در بعد دارو وجود دارد، اجتناب از مصرف خودسرانه دارو است، زيرا مصرف خودسرانه مي تواند مشكلات جدي را در فرد ايجاد كند.
دارو بايد دور از دسترس اطفال نگهداري شود زيرا بيشتر اين داروها براي بزرگسالان طراحي شده و مصرف اين داروها در اطفال مي تواند به طور سريع به ميزان سميت خود رسيده و مشكلات جدي را در افراد ايجاد كند.
برخي والدين براي مصرف دارو در كودكان آن را به شكل آب نبات يا نوشيدني تبليغ مي كنند، اين فرهنگ باعث مي شود كودك حتي در نبود بيماري دارو را به عنوان آب نبات يا نوشيدني تلقي كرده و مصرف نمايد، بخشي از مسموميت هاي دارويي در اطفال ناشي از اين قضيه است.

 



تنبلي چشم شايع ترين علت نابينايي در افراد زير 20 سال

تنبلي چشم شايع ترين علت نابينايي يك چشم در افراد زير 20 سال و دومين علت كاهش بينايي در كودكان است.
آمار نشان مي دهد، شيوع آمبليوپي در جهان 2 تا 5 درصد و در ايران 4/1 درصد است.
در افرادي كه مبتلا به اين بيماري هستند يك چشم بهتر از چشم ديگر عمل مي كند و چون چشم تنبل به دلايلي بدتر از چشم ديگر عمل مي كند. مغز تصميم مي گيرد تا از چشم سالم استفاده كند.
با گذشت زمان رشته هاي عصبي چشم تنبل به تدريج ضعيف تر مي شود و رشته هاي عصبي چشم سالم قوي تر مي شود. راه درمان سنتي اين مشكل اين است كه بيمار با بستن چشم سالم خود، چشم تنبل را وادار به كار كند.
تنها راه پيشگيري از تنبلي چشم تشخيص به موقع عوامل ايجادكننده آن است
تنها راه پيشگيري از تنبلي چشم تشخيص به موقع عوامل ايجادكننده آن است و از آنجا كه بسياري از عوامل براي خانواده ها ناشناخته است. چشم همه كودكان بايد حداقل 3 بار قبل از دبستان در زمان هاي 3 تا 4 ماهگي، 2 تا 3 سالگي و 5 تا 6 سالگي معاينه شود.
-در مان تنبلي چشم به
3 عامل سنتي كه تنبلي چشم به وجود آمده، مدت زماني كه از ايجاد تنبلي چشم گذشته و سني كه در آن درمان آغاز شده است، بستگي دارد. نكته مهم در درمان تنبلي چشم اين است كه هر چقدر سن كودك كمتر باشد، شانس درمان بيشتر و مدت زماني درمان كوتاه تر مي شود. هر چه درمان چشم تنبل بيشتر به عقب بيفتد، احتمال به دست آوردن بينايي كامل كمتر مي شود و بهترين سن براي درمان تنبلي چشم قبل از 5 سالگي است.
روش هاي درماني براي درمان چشم تنبل عبارتند از بستن چشم سالم، استفاده از عينك، انجام جراحي و تمرينات چشمي و بهترين درمان تنبلي چشم بستن چشم سالم است تا چشم تنبل فعال شود. اگر تنبلي چشم بر اثر بيماري مادرزادي مانند پايين افتادن پلك ياساير عيوب ساختماني ايجاد شده باشد بهترين درمان جراحي است. در مورد آب مرواريد مادرزادي اگر عمل جراحي پس از تولد تا سه ماهگي هر چه سريع تر صورت بگيرد نتيجه بهتري خواهد داشت اما پس از سه ماهگي نتيجه جراحي رضايتبخش نخواهد بود.
انجام تمرينات چشمي مانند نقاشي كردن، بازي خط و نقطه پرتاب توپ به سوي هدف تعيين شده كتاب خواندن، خميربازي و بريدن اشكال در كنار ساير روش هاي درماني مي تواند بر بهبود ديد كودك اثر بگذارد و آن را تسريع كند. علاوه بر اين با توجه به اينكه عود بيماري تنبلي چشم تا سن 10 سالگي امكانپذير است و در اكثر مواقع بدون علامت نيز هست لذا مراجعه منظم به متخصص و رعايت دقيق دستورات وي تا 10 سالگي ضروري است.
چشمان بعضي از كودكان با آنكه سالم و طبيعي به نظر مي رسد اما از سلامت و ديد كافي برخوردار نيستند. رشد و تكامل مركز بينايي در مغز از دوران جنيني تا حدود 10 سالگي ادامه دارد اما حداكثر سرعت رشد آن تا 3 سالگي است.
نتيجه تكامل دستگاه بينايي در اين دوران ديد واضح و كامل است در اين مدت به خصوص در 3 سال اول زندگي هر عاملي كه باعث اشكال ديد در يك يا هر 2 چشم شود، رشد و تكامل دستگاه بينايي را متوقف مي سازد و در نتيجه باعث كاهش ميزان بينايي كودك مي شود. امكان دارد چشمي از نظر ظاهر كاملاً طبيعي باشد ولي فرد از بينايي كامل و طبيعي برخوردار نباشد. در صورتي كه اشكال ديد كودك قبل از 5 سالگي تشخيص داده شود و تحت درمان قرار گيرد حتي اگر چشم در اين مدت تنبل شده باشد با درمان به موقع بينايي كامل به دست مي آيد.
بهترين سن براي درمان تنبلي چشم زير 5 سال است
بهترين سن براي درمان تنبلي چشم زير 5 سال است هر چه درمان چشم تنبل بيشتر به عقب بيفتد احتمال به دست آوردن بينايي كامل كمتر مي شود به طوري كه پس از 7 تا 10 سالگي درمان تأثير زيادي در بينايي نخواهد داشت.
شايع ترين عوامل ايجادكننده تنبلي چشم را مي توان در نزديك بيني، دوربيني و آستيگماتيسم دانست. اگر ديد هر دو چشم بسيار كم باشد، تفاوت ديد هر دو چشم زياد باشد چشم ضعيف تر نمي تواند تصوير واضحي از اشيا را دريافت و چشم دچار تنبلي مي شود. اشكالات مادرزادي در ساختمان چشم آب مرورايد (كاتاراكت) و پايين افتادگي پلك باعث مي شود كه چشم نتواند تصوير واضحي از اشيا را دريافت كند.
اگر پس از تولد تا 3 ماهگي عمل جراحي صورت گيرد نتيجه بهتر خواهد شد. لوچي با انحراف چشم نيز مي تواند باعث دوربيني شده در نتيجه تصوير واضحي روي شبكه چشم تشكيل نشود به اين ترتيب مغز به تدريج براي حذف دوربيني تصوير چشم منحرف را حذف كرده و تنبلي چشم ايجاد مي شود. نابينايي با كاهش بينايي دائم، اختلال در ديد عمقي، كاهش قدرت تمركز و تفكيك، اختلالات تحصيلي و يادگيري مي تواند از عوارض تنبلي چشم باشد.

 



جور ديگر به دنياي اطرافمان نگاه كنيم

«نيمه پرليوان را نگاه كن». شايد بسياري از ما هر روز بارها و بارها در گفتگوها اين جمله را بشنويم كه در اكثر اوقات، ساده از كنار آن مي گذريم و حتي لحظه اي هم به آن نمي انديشيم. «خوش بيني» مقوله اي است كه هميشه مورد توجه بشر بوده است؛ چرا كه به عقيده بسياري از روانشناسان و صاحب نظران، نگاه مثبت به زندگي تاثيرات غيرقابل انكاري در موفقيت و سعادت فرد دارد.
هنر خوش بيني
افرادي كه در زندگي موفقيت بيشتري كسب مي كنند، در واقع كساني هستند كه خوش بين ترند. خوش بيني به چندين عامل بسيار متفاوت بستگي دارد كه يكي از آنها جلب توجه ديگران نسبت به خود است.
افراد خوش بين تصور مي كنند كه دنيا روي خوبش را به آنها نشان داده است و وقتي هم كه به مشكلي بر مي خورند، با تمام وجود اعتقاد دارند كه اين سختي گذرا خواهد بود.
دو دانشجو با دو طرز فكر مختلف را در نظر بگيريد. فرد اول با ديدن عصبانيت استاد با خود فكر مي كند: «امروز به نظر، بد اخلاق مي آيد، شايد خبري بد دريافت كرده است.» نفر دوم در همين شرايط به گونه اي متفاوت مي انديشد: «همه اساتيد زورگو هستند، آنها قدرت و نفوذ دارند، پس نهايت استفاده را از آن مي برند. «ملاحظه مي فرماييد كه طرز نگرش افراد به زندگي كاملاً با هم متفاوت است.
اين بار نگرش متفاوت دو مدير را با هم مقايسه مي كنيم: كارمندي جديد به اداره اي منتقل مي شود. در موقعيت اول، مدير با كمال ميل و با روي خوش از او استقبال كرده و به توانايي ها و استعدادهايش ايمان دارد. اما مدير دوم با مشاهده و ورود كارمند با خود فكر مي كند: او اصلاً لياقت اين پست را ندارد و نمي تواند موفق باشد.
تغيير نگرش به دنيا
اما ببينيم علت بروز واكنش هاي مختلف ما نسبت به اتفاقات زندگي چيست؟ در واقع افكار، خلق و خوي را هدايت مي كند و توان و انرژي است كه ما را به سوي اهداف و به تحقق رسيدن روياها پيش مي برد. همچنين، هر چه شما در زندگي خوش بين تر باشيد، انرژي، شادابي، لذت و در نتيجه موفقيت بيشتري كسب خواهيد كرد.
از طرف ديگر، نيز مي توان افكار منفي را در وجود خود پروراند. مطمئن باشيد كه احتياجي به عصاي جادويي نيست، خيلي زود واكنش هاي منفي را در درون خود به خوبي حس مي كنيد. برخي افراد به طور مطلق يا كاملاً خوش بين هستند و يا صددرصد بدبين. اما گاه نيز شخصي نسبت به مسائل كاري خوش بين است اما بدبينانه به خانواده و فرزندش نگاه مي كند و يا برعكس.
حالا كه شمايي كلي در مورد اين مقاله پيش روي شماست بد نيست در وهله اول ببينيد كه در چه شرايطي بدبين تر هستيد و گام به گام به سمت نگاه مثبت پيش برويد:
هنگام بروز يك مسئله يا مشكل به واكنش هاي دورني خود توجه كنيد. اگر مسئله را به تمام جنبه هاي زندگي بسط مي دهيد و تصور مي كنيد كه سختي هميشه ادامه خواهد داشت، پس مراقب باشيد؛ شما تا حدي گرفتار بدبيني هستيد. در اين صورت بايد افكار دروني خود را بهبود بخشيد و به جاي اينكه تسليم محض بدبيني شويد، مشكل را نيروي محركي براي رشد و زندگي بهتر بدانيد.
همچنين در زمان بروز هر ناراحتي جزئي، يك نتيجه كلي از آن بگيريد، به دنبال تغيير سبك و سياق خود باشيد، راه حلي منطقي بيابيد و مسئله را در همان زمينه مربوط به خود رفع كنيد.
به عنوان مثال: يك روز با دوستان خود به كوهنوردي رفته ايد و چند نفر گم شده اند. به جاي اينكه بگوييد «ما هيچ وقت شانس نداريم» با خود فكر كنيد كه: «امروز شرايط ما براي كوهنوردي ايده آل نبود» و يا حتي بهتر «ما تمرينات لازم را انجام نداده بوديم». قطعا متوجه تغيير اين دو نگرش مي شويد.
يا در نمونه ديگر در مورد فرزندتان به جاي اينكه فكر كنيد: «اين بچه هيچ وقت در تحصيل موفق نمي شود «بگويد: «او بيش از حد نگران و مضطرب است شايد همين مسئله در انجام تكاليفش مشكل ايجاد مي كند».
به تدريج و با توجه به اين موارد شما مي توانيد به سمت خوش بيني پيش برويد. مسلماً در ابتداكاري كند و مورچه وار خواهد بود، اما خيلي زود تاثيرات مثبت آن را احساس مي كنيد. به علاوه، اطرافيان شما نيز از فوايد آن بهره مند خواهند شد؛ زيرا همان طور كه بدبيني مي تواند در بين همه رايج شود خوش بيني نيز همين گونه است. همچنين مي توانيد اطرافيانتان را تشويق كنيد تا نتيجه گيري هاي منفي را كنار بگذارند، در اين زمينه هم با هم رقابت كنيد تا روز به روز افراد بيشتري در كنار شما خوشبينانه به زندگي نگاه كنند!
مريم سادات كاظمي

 



يك طلاق دربرابر 18 ازدواج

معاون مركز اطلاعات و آمار شوراي فرهنگي اجتماعي زنان از رشد طلاق مردان بيكار و زنان شاغل خبر داد و گفت: به طور قطع و يقين تعداد طلاق در استانهاي توسعه يافته و مرفه بيشتر از ديگر استان ها است.
رامپناهي در نشست آسيب شناسي طلاق با استناد به اطلاعات مركز آمار كشور گفت: درصد افراد بي همسر در اثر طلاق به نسبت كل جمعيت هر 10 سال يك بار گزارش مي شود.
براساس آخرين سرشماري انجام شده درسال 85 مشخص شده كه 86/0درصد جمعيت زنان كشور و همچنين
46/0 درصد مردان كشور اقدام به طلاق كرده اند كه اين امر نسبت به سالهاي پيش از آن سير صعودي داشته است. طلاق ازسال 65 تا 76 در كشور با سير نزولي همراه بوده، از سال 76 تا حدود سال 83، ثابت شده و از سال 83 به بعد سير صعودي يافته است.
گروه سني زنان مطلقه بين 25 تا 39 سال است كه براساس سرشماري سال 85، 27/43 درصد زنان اين گروه سني مطلقه بوده اند. همچنين طلاق در سنين زير 25 سال و بالاي
55 سال با كاهش روبرو بوده است كه يك علت آن مي تواند اين باشد كه افراد درسنين زير 25 سال كمتر به ازدواج مبادرت مي كنند.
مركز آمار كشور جمعيت زنان را از نظر فعاليت به دو دسته فعال و غيرفعال تقسيم بندي كرده است. براساس اين تقسيم بندي زنان پير، از كارافتاده و زنان خانه دار و محصل، غيرفعال و افراد تحصيلكرده، جوياي كار بيكار و شاغل درگروه زنان فعال تقسيم-بندي شده اند.
بيش از 65 درصد زنان كشور خانه دار هستند و اين گروه در گروه غيرفعال محسوب مي شوند، لذا درخواست ما اين بوده تا زنان خانوار ازديد مركز آمار فعال محسوب شوند.
براساس آمار سال 85، 83 درصد زناني كه به طلاق مبادرت كرده اند شاغل بوده اند.
شاخص ديگر طلاق آمار خام سازمان ثبت احوال است. براساس آمار سازمان ثبت احوال درسال87، 110هزار و 510 مورد طلاق ثبت شده كه نسبت به سال 75، 192 درصد افزايش داشته است.
گفتني است نسبت طلاق به ازدواج درسال 87، 5/12درصد بوده است كه نسبت به سال 75، 2/58 درصد افزايش داشته است. بنابراين تقريبا از هر هشت ازدواج يك ازدواج به طلاق انجاميده است. نسبت طلاق به ازدواج از انقلاب تا سال 75 سير نزولي داشته و از سال 75 تا حدود 12 سال اخير سير صعودي داشته است.
تعداد طلاق به نسبت كل جمعيت نشان مي دهد كه استان هاي كردستان با 21/0 درصد نسبت به جمعيت، استان تهران
با 21/0 درصد و استانهاي خراسان و كرمانشاه با 19/0 درصد به ترتيب از نظر تعداد طلاق بيشترين درصد طلاق را داشته اند كه دراين ليست استانهاي سيستان و بلوچستان و ايلام در انتها قرار دارند.
استان تهران يكي از استانهايي است كه كمترين ميزان ازدواج را به خود اختصاص داده است. همچنين اين استان از نظر تعداد طلاق درسال 86 در رتبه اول و در سال 87 در رتبه دوم بوده است.
همچنين برخي شهرها كه بحث بيكاري و مرزنشيني در آنها مطرح است به دليل اختلاف هاي قومي و قبيله اي در رديف هاي ابتدايي طلاق قرار مي گيرند. اين درحاليست كه استان هايي كه از نظر اقتصادي محروم ترند از نظر ازدواج در رديف اول و از نظر تعداد طلاق در رديف هاي آخر جاي دارند.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14