(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 18 آبان 1388- شماره 19507
 

شناساندن هويت ملي در پرتو توجه مسئولان
ضرورت بررسي ضعف اطلاع رساني در مواريث فرهنگي ايران زمين -بخش پاياني



شناساندن هويت ملي در پرتو توجه مسئولان
ضرورت بررسي ضعف اطلاع رساني در مواريث فرهنگي ايران زمين -بخش پاياني

صديقه توانا
ميراث مادي و معنوي هر كشور يكي از مؤلفه هاي اقتدار ملي محسوب مي شود. ايران نيز با توجه به اينكه كشوري با پيشينه غني فرهنگي است، ميراث فرهنگي آن هم يكي از مؤلفه هاي هويت و اقتدار ملي به حساب مي آيد. بسياري از مردم فقط مكان ها و آثار مهمي مانند تخت جمشيد يا ميدان نقش جهان اصفهان را مي شناسند ولي در سطح عمومي اغلب مردم با آثار باستاني و تاريخي آشنايي ندارند. به همين دليل نگاه به ميراث فرهنگي و حفظ آن بايد يك مقوله مهم و در اولويت باشد كه در اين ميان ضروري است متوليان امر خصوصاً سازمان ميراث فرهنگي در معرفي اين آثار در ابعاد داخلي و خارجي برنامه هايي ارايه كنند. طبق آمار موجود سهم ايران از گردشگري جهان يك درصد است كه اين به خوبي نشان مي دهد در بحث ميراث فرهنگي چندان موفق نبوده ايم.
اطلاع رساني به مردم و بخصوص نسل جوان مهمترين اصل در معرفي و حفظ ميراث مادي و معنوي است چرا كه اگر زمينه هاي شناخت را فراهم كنيم حفظ و نگهداري آن نيز به مراتب آسان تر خواهد بود. ميراث معنوي يكي از شاخه هاي ميراث فرهنگي است كه در كنار آثار تاريخي و تپه هاي باستاني يادآور تاريخي پرفراز و نشيب و قابل دفاع است. بر همين اساس يكي از اهداف سازمان ميراث فرهنگي بايد اين باشد كه در كنار پرداختن به ميراث مادي به ميراث معنوي هم رسيدگي كند. چرا كه كشورمان در ابعاد ايراني و اسلامي داراي پيشينه اي گرانقدر است. اما متأسفانه بايد اذعان داشت كه در بخش ميراث فرهنگي آنطور كه بايد و شايد مردم از آنچه كه به عنوان هويت ملي و آثار باستاني از آن ياد مي شود، اطلاعات زيادي ندارند.
ميراث فرهنگي، افتخار ملي
در دنياي پيچيده و پرزرق و برق امروزي يكي از افتخارات هر قوم و ملتي وجود ميراث فرهنگي است.
سولماز عتيقه زاده كارشناس باستان شناسي در گفت وگو با گزارشگر كيهان به اهميت و نقش ميراث فرهنگي اشاره مي كند و مي گويد: «ميراث فرهنگي و آثار تاريخي و باستاني براي يك كشور حافظه جمعي و شناسنامه ملي و هويتي است، يعني اگر بخواهيم براي هر كشوري سند ملي در نظر بگيريم، بايد به نوع و قدمت آثار تاريخي و فرهنگ ملي و مذهبي، مادي و معنوي آن توجه كنيم، چون همين مواريث هستند كه پايه هاي روح جمعي و شخصيتي يك ملت را پايه گذاري مي كنند.»
وي با اشاره به اين مسئله كه مسئولان سازمان ميراث فرهنگي، در زمينه آشنايي مردم با اين ثروتهاي گرانبها بايد تلاش بيشتري نمايند مي گويد: «اين كار نياز به يك برنامه ريزي مدون و دقيق دارد كه بايد در سيستم آموزشي كشور لحاظ شود.»
مريم مقبلي نويسنده در گفت وگو با سرويس گزارش روز كيهان هم در سخناني به وضعيت فعلي ميراث فرهنگي در كشور به ذكر خاطراتي اشاره مي كند و چنين مي گويد: «سالها پيش، وقتي جوان بودم، سرگذشت مردمان يك روستا واقع در نزديكي شهر محل تولدم همواره مرا غرق در فكر و خيال مي كرد. مردماني كه در چند قدمي معدن طلا، بر روي كوهي از زر و فيروزه زندگي مي كردند. هميشه فكر مي كردم آنها بسيار خوشبخت هستند، لباسهاي خوب بر تن مي كنند و به جاي پولهاي بي ارزش مسين معمول، سكه هاي طلايي در صندوقچه هايشان پنهان دارند، اما مدتي گذشت و فهميدم آنها فقير و دور از دسترس ترين همنوعاني هستند كه مي توانستم حتي در ذهنم تصورش را داشته باشم. روستايي خالي از مرداني كه همگي به شهر رفته بودند تا لقمه ناني كسب كنند و سرزميني پر از زنان و كودكان خسته و نااميد. آنها از ثروت طلا فقط نامش را به يدك مي كشيدند. بعدها اين موضوع در خيلي از موارد ديگر برايم تعميم پيدا كرد، يك مورد همين امكان استفاده كشور و بهره مندي اقتصاد ما از عوايد سرشار ثروت ميراث فرهنگي بود. درست شبيه همين ساكنان كوههاي زر و سيم ما هم بر روي كوهي از ثروت نشسته ايم و از آن غافليم».
وي مي گويد: «عوامل چندي ما را از اين ثروت جدا كرده كه به نظر من مهمترين آن مديريت هاي نه چندان شجاع و مستقل و عملگراست. ما در اين عرصه محصور در كاغذبازيها هستيم. فكر مي كنم وقت آن رسيده كه مديران اين عرصه در برخي موارد جلسات و كارگروه هاي بي حاصل را كنار گذاشته و تنها به اجراي طرحهايشان بينديشيد. بايد روشهاي كشورهاي قدرتمندي چون مالزي و تركيه (كه رشدشان در اين سالها بي نظير بوده) را سرلوحه خود قرار بدهند.»
خانم مقبلي مي گويد: «مطمئناً توجه سريع و كامل به عوامل مهمي همچون مرمت و نگاهداري اصولي از آثار تاريخي ارزشمند، سرويس دهي كيفي و استاندارد و كاملا مناسب هتل ها و رستورانها، تنوع غذايي، وجود بازارهاي محلي، فرهنگ و هنر و مردم هر منطقه از مهمترين عوامل جلب و جذب توريست و رونق بخشي به اين صنعت با ارزش است كه مي تواند اقتصاد وابسته به نفت ما را شكوفا كند. در حالي كه يك لحظه نبايد از اين ثروت غافل بمانيم اما بدجور غافل مانده ايم. شهرهايي را مي شناسيم كه با تكيه بر وجود حتي يك بناي ديدني تاريخي طبيعي و يكي دو مورد صنايع دستي با ارزششان مي توانند بدرخشند ولي چنين برنامه ريزي هاي كوتاه و بلندمدتي براي آنها از حد حرف و شعار و طرح فراتر نمي رود و نمي توانيم بفهميم ريشه اين كار از كجا آب مي خورد.»
اين نويسنده مي گويد: «كشورهايي در اطراف ما هستند كه با توجه به عوامل مقطعي همچون تغييرات جوي غافلگيركننده، بيماريهاي خطرناك و واگير، ناآرامي ها و خشونتهاي منطقه اي و از همه قابل تأمل تر ركود اقتصاد جهاني با برنامه ريزي بسيار كامل و جامع نگذاشته اند حتي درصدي از درآمد ناشي از توريسم و عوايد گردشگري كشورشان از دست برود. ما نيازمند توجهي اساسي و قوي و مقتدر و با برنامه به اين موضوع هستيم تا بتوانيم جلوي اين ضرر غيرقابل جبران را هرچه زودتر بگيريم.»
تهديدي براي خلأ هويتي
ميراث فرهنگي در كشور ما مجموعه اي از توانمندي و قابليت هاي تمدني و فرهنگي ملي است كه نسبت بسيار تنگاتنگي با فرهنگ، هنجارها و ارزش هاي متعارف زندگي موجود دارد و در اين ميان وظيفه داريم اين ميراث گرانبها كه از گذشته هاي دور منتقل شده را به نسل آينده بشناسانيم، اما هنوز در اين حوزه موفق نبوده ايم. براي چرايي اين موضوع به سراغ مهندس مسعود علويان صدر معاون حفظ احيا و ثبت آثار رفتم تا پاسخ و نقطه نظرات وي را در مورد سوژه گزارش جويا شوم.
«وقتي از ميراث فرهنگي بحث مي شود مي خواهيم تبيين كنيم كه تداومي بين گذشته، حال و آينده وجود دارد و براي اينكه بتوانيم براي نسل هاي آينده بهترين موقعيت شناخت را فراهم كنيم، بايد اين پروسه به طور دقيق تحليل شود و شناخت كاملي نسبت به آنچه پيش رو داريم، به وجود آيد.»
علويان با بيان اين مقدمه، به خطري كه در جهان امروز و در فرايند توسعه و شهري شدن، ميراث فرهنگي را تهديد مي كند، اشاره اي دارد و مي گويد: «عنوان ميراث فرهنگي دامنه گسترده تري يافته و تمام محيط طبيعي و فرهنگي را هم پوشش مي دهد و لذا مفهوم اين واژه نشان مي دهد كه اين ميراث يك مسير طولاني را طي كرده تا توسعه تاريخي، جوهر تنوع و هويت ملي، منطقه اي و بومي و محلي را تبيين كند و براي يكپارچگي زندگي مدرن حائز اهميت مي باشد.»
وي مي گويد: «اگر در زندگي مدرن و شهري تداوم بين اين زمانها را پيدا نكنيم از يك خلأ هويتي برخوردار خواهيم شد و آنچه در اين ميان بايد به آن توجه شود، شناخت اين هويت است كه بايد پايه هاي ايجاد اين شناخت را از مقاطع مختلف تحصيلي آغاز كنيم و دانش آموزان و افراد در حال رشد همزمان به بلوغ علمي و شناخت هويتي برسند و در مرحله بعد ايجاد دانشگاهها و رشته هاي مرتبط با موضوع است كه بتوانيم عناصر و اشخاص صاحب نظر را تربيت كنيم و به جامعه ارائه دهيم.
وي در ادامه به ساماندهي و انسجام اين برنامه ها در قالب سازمان هاي مردم نهاد تخصصي اشاره مي كند و آن را راه حل ديگري براي معرفي مواريث فرهنگي در جامعه مي داند و مي گويد: «با كمك و پشتوانه هاي مردمي مي توانيم به تبيين اين جايگاه عظيم فرهنگي بپردازيم و يك نگرش عمومي در اين زمينه ايجاد كنيم و از طريق برنامه هاي متنوع در صدا و سيما، مجلات تخصصي، برپايي همايش هاي علمي، ايجاد موزه و سايت موزه ها اين شناخت را در جامعه ايجاد نمائيم.»
اين مقام مسئول با اشاره به اين مسئله كه شناخت فرهنگ و هويت فرهنگي از عهده يك سازمان به تنهايي برنمي آيد مي گويد: «تمام نهادهاي علمي و فرهنگي، مطبوعات و سازمان هاي اقتصادي بايد دست به دست هم دهند تا ارزش و هويت يك جامعه را در روح كالبد و معناي جامعه تزريق كنند كه اين مسئله همان تجسم عيني موجوديت هاي كالبدي و ماهيت معنوي است كه برگرفته از يك ريشه تاريخي است كه متصل به يك فرايند هويت ساز مي باشد و سازمان ميراث فرهنگي در كنار اينكه بايد از تمام موقعيت ها براي تبيين اين جايگاه مهم استفاده كند، بايد بتواند با بهره گيري از ظرفيت بسيار غني علمي و پژوهشي سايت هاي محوطه هاي تاريخي، موزه ها و تربيت نيروي انساني قدم هاي جدي در اين زمينه بردارد.»
وقتي از وي سؤال مي كنم چرا با وجود اين همه ارزشي كه براي تبيين، حفظ و احياي مواريث فرهنگي قائل هستيم، سازمان گام هاي مؤثرتري براي آگاهي و شناخت بيشتر مردم برنمي دارد، به بودجه 45 ميليارد توماني سازمان براي حفاظت و احيا آثار تاريخي كه براي اين كار كافي هم نمي داند، اشاره دارد و مي گويد: «تاكنون توانسته ايم 27 هزار اثر تاريخي را در آثار ملي به ثبت برسانيم و اين نشان از غناي فرهنگي و گستردگي آثار تاريخي در سطح كشور دارد.»
معرفي آثار تاريخي
در قالب بروشور و عكس
مهندس علويان چاپ بروشور و سي دي و فيلم را براي معرفي آثار تاريخي از ديگر اقدامات سازمان ميراث فرهنگي مي داند و با اين ادعا كه طي چند سال گذشته سازمان در معرفي آثار فرهنگي كشور تلاش گسترده اي انجام داده، شاهد مدعا را حضور گردشگران در موزه ها، سايت موزه ها و محوطه هاي تاريخي مي داند و مي گويد: «از همه مهمتر فرهنگ حفاظت از آثار فرهنگي و پاسداشت آن است كه به عنوان يك هويت ملي در تمامي اقشار جامعه اعم از شهري و روستايي و پيروجوان رواج يافته و همه خود را به نوعي مسئول پاسداشت و حفظ اين ارزش هاي فكري و فرهنگي مي دانند.»
وي در ادامه به ثبت 10 اثر شاخص ملي در فهرست آثار جهاني اشاره مي كند و مي گويد: «سال گذشته يك ميليون و 800 هزار نفر از موزه ها بازديد كردند و شمار گردشگران در تخت جمشيد نسبت به سال گذشته 50 درصد رشد داشته است.»
سفر، همه زماني، همه مكاني
معمولا كشورهايي مثل ايران كه آثار تمدني گسترده اي دارند، قاعدتاً با مشكل اطلاع رساني مواجه هستند در حال حاضر چين، مصر، يونان و حتي كشورهايي در آمريكاي لاتين هم با اين مشكل روبرو هستند و مردم آن با همه داشته ها و همه زاويه هايي كه در حوزه آثار تمدني دارند، آشنا نيستند.»
محمدرضا مهرانديش رئيس كل موزه ملي ايران در گفت وگو با گزارشگر كيهان با اين نگاه نسبت به امر اطلاع رساني در زمينه ميراث فرهنگي، به مسئله سفر اشاره مي كند و خاطر نشان مي سازد: «سفر بايد به يك امر همه زماني و همه مكاني تبديل شود، سفرهاي ما در ايران فقط بين شهرهاي شمال، اصفهان و شيراز توزيع شده است حال آنكه بزرگترين تمدنهاي مهم در تاريخ ايران، تمدن ايلام است كه به مهد تمدن شرق معروف مي باشد اما متاسفانه قشر عظيمي از مردم ما از آن بي اطلاع هستند، در اين زمينه بايد گفت كه در دايره تبليغات محدود بوديم در اين جا آنچه مدنظر مي باشد صرفه اقتصادي است نه گردشگري، مهمانپذيرها، هتل ها و امكانات رفاهي همه در چند شهر فوق متمركز هستند و اين خود معضل بزرگي در زمينه گردشگري و ميراث فرهنگي محسوب مي شود.»
مهرانديش با اشاره به اينكه كشور ما 10 هزار سال تاريخ، هنر، فرهنگ و تمدن دارد، و اين در تمام حوزه هاي جغرافيايي ايران توزيع شده است، مي گويد: «بايد ذهنيت ها را وسعت دهيم و اين كار بايد از استانها شروع شود و استانداري ها اولين مكاني هستند كه بايد در اين زمينه ماموريت داشته باشند به معرفي آثار فرهنگي و هنري خود بپردازند چون تبليغات در سطح كلان فراتر از توانايي يك سازمان است.»
رئيس كل موزه ملي ايران با طرح اين مسئله كه در امر اطلاع رساني بايد به صورت فواره اي عمل كرد نه آبشاري، مي گويد: «معرفي آثار بايد از خود مناطق صورت گيرد و نه اينكه ما از مركز كه مجموعه سازمان ميراث فرهنگي در آن قرار دارد، يعني از تهران، اين انتظار را داشته باشيم. اكنون تمام استانها قابليتهاي يكساني براي معرفي ميراث فرهنگي دارند و سرزمين ايران علي رغم تمام دسيسه ها و فتنه هاي
چندهزار ساله، پيوستگي قومي و مليتي خود را حفظ كرد و در اين راستا با حفظ سه موضوع ديانت، مليت و قوميت اين پيوستگي عميق تاكنون تداوم داشته است.»
وي با بيان اين مسئله كه عدم اطلاع رساني به دليل كمبود بودجه و اعتبارات، حرف قابل قبولي نيست، اما حقيقتي انكارناپذير است، با اعتقاد به تغيير نگاه در حوزه ميراث فرهنگي مي گويد: «بايد در قدم اول مردم را متوجه داشته ها كنيم چون متأسفانه آنها از اين داشته هاي فرهنگي بي خبرند و در اين مورد خود استانها بايد وارد عمل شوند چون طي سالهاي گذشته، اين شيوه تبليغات فعلي نتيجه مثبتي به همراه نداشته است چون در زمينه اطلاع رساني با استانداردهاي جهاني فاصله داريم بايد از تمام ظرفيتها و قابليتهاي بالاي فناوري نوين بهره برداري كنيم.»
جواد آرين منش نماينده مردم مشهد و نايب رئيس كميسيون فرهنگي مجلس در گفت وگو با كيهان در پاسخ به اين سؤال كه چرا مردم نسبت به آثار فرهنگي و تاريخي كشور بي توجه هستند، مي گويد «مردم ما نسبت به آثار تاريخي بي توجه نيستند، اما براي استفاده و آشنايي با مواريث فرهنگي با دو مانع سخت افزاري و نرم افزاري مواجه هستند، مردم براي ديدن آثار تاريخي كه در كشور از غناي بسيار زيادي برخوردار است، نياز به امكانات و دسترسي آسان دارند كه متأسفانه در اين زمينه با كمبودهايي روبرو هستيم.»
وي مي گويد: «طرح مسئله كمبود بودجه در امر اطلاع رساني را قبول ندارم اما معتقدم براي نگهداري حفظ و احياي بناهاي تاريخي نياز به بودجه و اعتبارات داريم. تبليغات نياز به سرمايه گذاري زيادي ندارد ضمن اينكه در چهار سال گذشته اعتبارات گردشگري در مقايسه با برنامه سوم بيش از 4 برابر رشد داشته و جهشي در اعتبارات سازمان ميراث فرهنگي در سالهاي اخير اتفاق افتاده اما به موازات اين رشد بودجه و اعتبارات، نتوانستيم در حفظ و حراست و نگهداري اين بناها اقدامات اساسي انجام دهيم.»
آرين منش در ادامه ضمن انتقاد از عملكرد ضعيف پاسداران ميراث فرهنگي طي سالهاي اخير در كشور، مي گويد: «علي رغم همه تلاش اين نيروها متأسفانه باز شاهد غارت، سرقت و استخراج آثار تاريخي در كشور هستيم و به نظر مي رسد مردم را در اين مرحله بايد وارد عمل كنيم تا آنها خود از اين ميراث فرهنگي كشور و ثروت عظيم ملي نگهباني و حراست كنند چون سازمان در بخش مديريتي ضعف داشته و بخوبي نتوانسته در اين زمينه موفق باشد و اميدواريم با مجموعه اقدامات از جمله معرفي و حفاظت آثار و تقويت مديريت، در حفظ و حراست مواريث فرهنگي قدمهاي مؤثري برداشته شود.»
گزارش

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14