(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 23 آبان 1388- شماره 19511
 

رنجي كه در سرعت موج مي زند بررسي كاستي ها و
نيازهاي حمل ونقل درون شهري -بخش پاياني



رنجي كه در سرعت موج مي زند بررسي كاستي ها و
نيازهاي حمل ونقل درون شهري -بخش پاياني

حسن آقايي
قطار كيپ تا كيپ مسافر در تمام واگن ها، جيغ اعصاب خردكن ترمزش فضا را قبضه مي كند. انبوه مردم در طول قطار و بعضي جلوتر از خط قرمز حاشيه سكو منتظرند در اولين لحظه فرصت داخل واگن مي پرند. با تقلا و فشار، جايي را براي ايستادن باز مي كنند. جمعيت چند برابر ظرفيت و گنجايش در هر واگن ضرب آهنگ نفس را مختل مي كند. سيستم تهويه هوا هم خود نفسگير مي شود...
يك حسن قطار شهري سرعت جابه جايي است و ديگر اين كه مسافران از غوغاي ترافيك و آلودگي هوا رنج نمي كشند ليكن كمبود واگن خستگي مسافران را خنثي نمي كند. پس در اين وضع، مسافر لحظه شماري مي كند هرچه زودتر به مقصد برسد و احساس و روحش متعادل شود اما اين حس و نياز گاه با توقف قطار در وسط راه و يا احتمال كندي حركت، دچار تغيير و بدل به بي حوصلگي و رخوت مي شود...
مترو با سرمايه ملي و با هدف آسودگي جابه جايي و به دليل يك ضرورت تسريع در حمل و نقل ميليوني جمعيت و پس از چند دهه تأخير، احداث و راه اندازي شده است. لذا حمايت مبتني بر توسعه كمي و رفاهي از ناوگان ريلي شهري در نهايت حمايت از حقوق مردمي در ابعاد گوناگون از جمله حفظ سلامت، آرامش و جلوگيري از اتلاف وقت است. حال چنانچه در چندسويگي اجرايي، حمايتي و عملياتي، احتمال محورگرايي، نگاه هاي سياسي و تنگ نظري و از اين دست كم لطفي ها پديد آيد، مي توان گفت در واقع، خروج قطار مردمي از ريل خدماتي و رصد كردن سياست مآبانه به چرخه حركت خدمت به مردم سايه مي افكند. رويكرد بزرگنمايي كاستي و ضعف ها و گذاشتن چوب لاي چرخ سرويس دهي به مردم در سفرهاي درون شهري به هر علت مي توان به نوعي چالشگري در روند وظايف محوله و اضلاع مديريتي و ضعف برنامه ريزي ناميده شود. در آن حال و وضع، ناخواسته فرصت شايعه و احتمالا بدگماني زمينه سازي مي شود. گاه ممكن است مشكل جزيي و حتي در كوتاه مدت در درون يك تشكيلات باشد، مثلا درخواست مطالبات ترفيع، تسهيلاتي كاري و... در آن حالت، مديريت مقتدر بايد منصفانه مسايل را حلاجي كند نه آن كه طوري برخورد شود كه انگيزه ها رنگ و لعاب ديگر نمايند.
مترو به عنوان سرآمدترين وسيله نقليه سريع و ايمن عمومي و گهواره اي براي آسودن خيال در طول سفرهاي درون شهري محسوب مي شود. اين ناوگان ريلي طي مدت عمر كوتاه سرويس دهي خود در پايتخت، نقش و سهم شايان توجه در جابه جايي بخش عظيم مسافر در خطوط فعال داشته و دارد. امتيازات متنوع مترو نسبت به ساير ناوگان هاي مسافربري عمومي، باعث مي شود همواره طيف بيشتري از مردم از اين وسيله نقليه استفاده كنند ضمن اين كه تحقق انتظار آرامش فراگير و توسعه رفاهي از مديريت ذيربط، نياز و خواست اكثريت قريب به اتفاق مسافران است.
كاهش تأخير و توقف ايستگاهي و بين راهي- اگرچه مديرعامل چندي پيش در مصاحبه با يك شبكه تلويزيون، مي گويد توقف هاي بين راهي به دليل آمدن قطار از سمت مقابل و تغيير مسير است- و افزايش واگن از مهمترين خواست و چشمداشت مسافران درون شهري از مسئولان است. از طرفي هم عدم تحقق تسهيلات مسافري، لذت آرامش و آسوده سفر كردن را سايه مي زند.
درد و دل هاي راهبران مترو
چندي پيش در جريان برگزاري جشنواره مطبوعات، برخي از راهبران مترو به غرفه روزنامه كيهان مراجعه مي كنند و درباره مطالبات حقوقي، سختي كار و... مطالبي بيان مي كنند و يك نفرشان نيز از زيان آور بودن خط تهران- كرج و عدم پوشش حفاظتي هنگام تردد سخن مي گويد. ديگري از تأثير منفي برق فشار قوي در بالاي محل استقرار راهبر مي گويد. آنان همچنين از راه اندازي سايت خبري تحت عنوان «راهبران مترو» مي گويند. در اين سايت مسايلي از قبيل انعقاد قراردادهاي 9ماهه، مشكلات مالي و حقوقي، نبود برخي تسهيلات، محروميت از گروه و پايه شغلي، نبود بازرسي و... مطرح مي شود. در بخشي از اين سايت اظهار اميدواري مي كنند، مسايل پرسنل دور از هياهوي رسانه اي و در خانواده مترو حل و فصل شود. اخيراً هنگام پياده شدن از واگن، در فرصت اندك توقف قطار، يك آن از راهبر جوان قطار پرسيدم: مشكلات راهبران چطور شد و به كجا رسيد؟ او جواب مي دهد: «فعلا به طور موقت برطرف شده است.»
شايان ذكر است كه برخي از جريانات سياسي بر آن بوده و هستند كاستي و نارسايي هاي موقعيت رفاهي، حقوقي و مطالبات بعضي كاركنان از جمله «راهبران» مترو را رنگ و شكل سياسي دهند.
جسم و روان خسته
او چند لحظه پيش از پله هاي مترو به پياده رو مي آيد. اسمش «زيارتي» و شغل اش آزاد است. نظرش را در مورد استفاده از مترو مي پرسم. مي گويد: «واگن ها شلوغ است و آدم راحت نيست. فشار جمعيت بيش از گنجايش واگن، جسم و روان را خسته و آزرده مي كند. سرماي هوا و بارندگي مشكلات سوار شدن در مترو را بيشتر مي كنند. تعداد قطار و واگن ها لازم است بيش از آنچه كه الان هست، باشند در كل هم لازم است قطار بيشتر توسعه يابد.»
«علي آزاد» شهروند ديگر هم مي گويد: «ازدحام در واگن ها اصلا خوشايند نيست. مسافر روزبه روز بيشتر مي شود. ورود و خروج از واگن ها هم به راحتي صورت نمي گيرد. همه عجله مي كنند و رعايت حال ديگران را در نظر نمي گيرند. به نظر من يك راه حل اين مشكلات، بيشتر شدن تعداد قطار و سرعت حركت است.»
تند و چابك از راهروي خروجي، مسير خيابان را به سرعت پيش مي گيرد. شايد آن ده دقيقه توقف قطار را كه متوجه نشده بود علتش چه بود، حالا مي خواهد جبران كند. «بيات» به گفته خودش «شيشه انداز» يا همان «شيشه بر» و به عبارت ديگر «نصاب شيشه» است. احساسش را از سفر با مترو با كلمه «فشردگي» بيان مي كند. نگاه و حالت چهره اش، نرمه اثري از كلافگي شلوغ بودن مترو مي نمايد و آنچه ديگر روحش را آزرده كرده است بوي نامطبوع دهان در فضاي دم كرده واگن پرجمعيت است. اين اوضاع در حالي است كه به گفته اين جوان، سيستم تهويه واگن هم كار نمي كند. همه اين وضعيت در زماني است كه قطار در يكي از ايستگاه ها- كه وي مي گويد: به نظرم ايستگاه مولوي بود- حدود 10 دقيقه توقف مي كند. بعد هم مي گويد: «ببخشيد عجله دارم بايد بروم.»
اما ادامه حرف هاي آن مرد سالخورده كه در آفتاب نيمروز روي حفاظ سنگي سكو مانند نشسته اين است كه دنباله خط مترو شرق تهران و يا به صورت مستقل از حوالي بيمارستان سرخه حصار حوالي خيابان دماوند تا ميدان انقلاب و ميدان آزادي كشيده شود و به ازاي آن، اتوبوس ها مخصوصا اتوبوس هاي برقي مسير ميدان امام حسين(ع) تا چهارراه تهران پارس كه چندان مسافر ندارند برچيده شوند چون كه اتوبوس هاي «بي.آر.تي» همين مسير را طي مي كنند.
استفاده از تجارب كشورهاي ديگر
شلوغ ترين مترو انگليس آنچنان دقيق و به سرعت حركت مي كنند كه مردم وقت انجام امورشان را با زمان و سرعت رفت و آمد مترو تعيين و تطبيق مي كنند.
اين تعريف را «حسيني» مهندس برق، در ادامه صحبت هاي قبلي خود درباره وضع كاركرد اتوبوس ها در شماره اول گزارش، بيان مي كند و مي افزايد: «ما در بخش حمل و نقل درون شهري بايد از تجارب خوب كشورهاي پيشرفته تر، در جهت تسهيلات امور حمل و نقل استفاده كنيم و بافت شهري را طوري مهندسي كنيم كه در نهايت مردم به سهل و با كمترين صرف وقت از طريق ناوگان عمومي كارهاشان را انجام دهند. از طرف ديگر مي بايد دانش و فرهنگ استفاده از مترو و اتوبوس عمومي را به شهروندان از طريق رسانه هاي جمعي انتقال داد و آموخت حتي اين كه چگونه نحوه سوار و پياده شدن و شيوه عبور از شلوغي مخصوصا در سالن مترو رعايت شوند.»
«نظري» كارشناس امور اجتماعي، مي گويد مردم در هر جامعه به آنچه وسيله انجام و سازگاري امور روزمره شان است، نوعي احساس وابستگي مي كنند. حال آن ابزارها اگر مناسب نظرشان نباشد، با بي ميلي و از سر ناچاري مورد استفاده قرار مي دهند. به زبان ديگر با آن كنار مي آيند. يك زمان تهران حدود 17 ميليون جمعيت داشت. وسايل حمل و نقل چندان كافي نبود. برخي بخشي از راه مقصد خود را پياده مي رفتند. اتوبوس اگر دير مي رسيد، چندان باعث رنجش كسي نمي شد. مترو نبود و اين قدر ماشين هم نبود. پس همان مردم حالا در ازدحام ماشين و آلودگي هوا، حوصله تأخير اتوبوس و مترو را ندارند. حاضر نمي شوند يك دو ايستگاه تا محل كار و يا فروشگاه و مدرسه و... پياده بروند. مترو مردم را از ترافيك و آسيب هاي سروصدا، در واقع نجات مي دهد. روزانه ميليون ها نفر را در حداقل زمان، جابه جا مي كند ضمن اين كه نرخ مترو هم بسيار با صرفه است مردم محاسن اين وسيله نقليه را مي دانند و عادت كرده اند با آن سفر كنند ليكن حالا مشكلات كمبود واگن را در مقابل محاسن قرار مي دهند...» مي پرسم نبايد اين توقع را داشت كه رعايت رفاه مردم در طول سفر، بايد مورد توجه دستگاه هاي مربوطه قرار گيرد؟
اين كارشناس پاسخ مي دهد: «اين حق هر شخص است. منظورم اين است كه حالا مردم، مثل گذشته با بي رغبتي به آنچه كه در اختيار دارند نگاه نمي كنند. شما نان خمير و يا سوخته از نانوايي نمي گيريد مگر خود راضي شويد بخشي از آن را مصرف نكنيد. اين در شرايط ويژه اتفاق مي افتد ضمنا شما و نان و نانوا يك رابطه في مابين خود داريد. نظر من اين نيست كه من و شما و هزاران نفر در يك زمان و همواره با تاخير به سر كارمان برويم و يا در اتوبوس و قطار
نيم ساعت و يا بيشتر سرپا بايستيم. بلكه حرفم اين است كه مسافر مترو را انتخاب كرده و به استفاده آن عادت كرده است. حالا مي بيند تكرار يك مشكل هرچه باشد، باعث آزردگي روحي اش مي شود. در اين حال او بايد با وسيله نقليه ديگر سر كار و زندگي خود برود. رنج خستگي در واگن را مي تواند تا حدي تحمل كند آن هم به دليل سرعت و سلامت اين وسيله نقليه است مشكلات را مسئولان بايد مرتفع كنند. من هم معتقدم واگن هاي فعلي در مقطع كنوني جوابگوي مسافران نيست و سختي آن اثر منفي روي روان و خلق انسان مي گذارد.»
مترو مكاني براي مطالعه اما دلخوري هم دارد
«علي امامي» دانش آموزمقطع راهنمايي، نظر جالبي درباره استفاده مترو دارد: «من در مترو اين فرصت را پيدا كرده ام كه در طول زمان رسيدن به مدرسه و يا كلاس تقويتي، دروسم را مطالعه و مرور كنم. اين عادت را از آنجا پيدا كردم كه مي ديدم و مي بينم برخي كه كم نيستند كتاب، روزنامه و يا جزوات دانشگاهي خودشان را مطالعه مي كنند. بعضي هم جدول حل مي كنند. پس نتيجه مي گيرم مترو فضايي براي آموختن است.» وي مي گويد: «دلم مي خواهد مردم هم موقع سوار شدن ملاحظه همديگر را داشته باشند. جمعيت در واگن ها باعث دلخوري همديگر مي شود و حتي فشردگي جمعيت بعضي را عصباني مي كند. به نظر من تنها راه مناسب برطرف كردن مشكل جا در واگن ها، اضافه كردن واگن است.»
مترو فقط سرعتش خوب است
«مصطفايي» دانشجوي ارتباطات، با خنده مي گويد كه مشكل كمبود واگن و شلوغي مترو را با نرخ آن مقايسه مي كنم! بعد خيلي جدي مي گويد: «به نظر من تنها تفاوت مهم مترو با اتوبوس، سرعت مترو است. مردم هم خستگي و فشار جمعيت در واگن ها را به خاطر سرعت آن تحمل مي كنند اما به واقع نبايد اين طور باشد
چرا كه مترو وسيله اي مدرن در جهان نيست ولي در كشور ما 12-10 سال است كه به كار افتاده است. تازه تمام مناطق شهر تهران هم مترو ندارند. حالا همين اندازه هم كه هست با مشكل سروصداي فيزيكي، ناكافي بودن تعداد قطار و واگن روبرو شده است. در زمستان و برف و باران، جمعيت مسافر خيلي بيش از حالا مي شود. من چند بار ديدم افرادي سالخورده از فشار جمعيت، سنگيني هواي داخل واگن، حالشان بهم خورد و يا بسيار اتفاق افتاده كه شخصي لاي در واگن گير افتاده است. مشكلات را بايد از طرق مختلف حل كرد يعني واگن اضافه كرد و فرهنگ استفاده از مترو، عمومي شود. من از مترو تنها به خاطر سرعتش، استفاده مي كنم وگرنه ، نه بهداشت هوا دارد و نه آسايش نشستن.»

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14