(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 28 آبان 1388- شماره 19516
 

تصوير عاشورا به نمايش در مي آيد
توليد بيداري روياها در نيمه راه
پاكسازي دو استان از فيلم غير مجاز
رقابت فيلم هاي يك دقيقه اي با موضوع اصلاح الگوي مصرف
پروين اعتصامي هم بين المللي شد
ويژه نامه زن و سينما درشماره جديد سينما رسانه
با زار گرمي روي فرش قرمز
نگاهي به مجموعه تلويزيوني دلنوازان مصائب يك ملودرام خانوادگي
رسانه ملي در افق فردا افراد منفي چهره نشوند
نگاهي به رهيافت هاي تعامل ميان مديران و هنرمندان هنر برتر از گوهر آمد پديد
آسيب شناسي تصوير زن در سينماي ايران در گفت و گو با دبير جشنواره كوثر
منافع اقتصادي عده اي در گرو استفاده ابزاري از زن است



تصوير عاشورا به نمايش در مي آيد

سومين همايش تصوير عاشورا ويژه نمايش فيلم هاي مستند، داستاني و انيميشن با موضوع نهضت و سوگواره عاشورا 23 تا 25 آذرماه توسط مركز سينماي مستند و تجربي برگزار مي شود.
در اين همايش فيلم هاي مستند، كوتاه داستاني و انيميشن توليد سال 1386 به بعد با موضوع زندگي، سيره و سنت حضرت امام حسين(ع)، واقعه كربلا، فلسفه و سوگواره عاشورا به نمايش درمي آيد.
14 آذرماه آخرين فرصت شركت در همايش تصوير عاشوراست.

 



توليد بيداري روياها در نيمه راه

توليد فيلم «بيداري روياها» به كارگرداني محمدعلي باشه آهنگر توليد سازمان توسعه سينمايي سوره حوزه هنري به نيمه رسيد .
فيلمبرداري اين فيلم دفاع مقدسي در لوكيشن هاي ثابت فيلم، در تهران و خارج از تهران (تقريبا نزديك درياچه نمك قم) رو به اتمام است.

 



پاكسازي دو استان از فيلم غير مجاز

بيش از83هزار فيلم كپي غير مجاز و غير اخلاقي طي شش ماه اول سال جاري در استان هاي مازندران و كهگيلويه وبويراحمد كشف و جمع آوري شد.
تيم هاي عملياتي ستاد هماهنگي مبارزه با عرضه غير مجاز محصولات سمعي و بصري و سينمايي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي با حضور در بخش هاي گوناگون استان كهگيلويه وبويراحمد اقدام به جمع آوري بيش از 32هزار فيلم كپي غير مجاز و 11هزار فيلم غير اخلاقي كردند. كشف بيش از 36هزار فيلم كپي غير مجاز و بالغ بر 4هزار فيلم غير اخلاقي از ديگر اقداماتي است كه از سوي تيم هاي عملياتي ستاد مبارزه با عرضه غير مجاز محصولات سمعي و بصري و سينمايي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي انجام گرفته است.طي اين عمليات 22فروشگاه در استان كهگيلويه وبويراحمد و 83فروشگاه در استان مازندران اخطاريه دريافت كرده است. هم اكنون در استان كهگيلويه وبويراحمد 77فروشگاه و در استان مازندران 491فروشگاه با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي فعال است.


 



رقابت فيلم هاي يك دقيقه اي با موضوع اصلاح الگوي مصرف

نخستين جشنواره فيلم هاي يك دقيقه اي با موضوع اصلاح الگوي مصرف توسط موسسه رسانه هاي تصويري وزارت ارشاد ، برگزار مي شود.
با توجه به ضرورت و اهميت تحقق شعار مهم، حياتي واساسي مقام معظم رهبري پيرامون اصلاح الگوي مصرف و نام گذاري سال 88 با اين عنوان و لزوم برنامه ريزي و حركت در مسير استفاده صحيح و مدبرانه از منابع كشور در تمامي زمينه ها، نخستين جشنواره فيلم هاي يك دقيقه اي با موضوع اصلاح الگوي مصرف از سوي موسسه رسانه هاي تصويري وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، اسفند ماه سال جاري در تهران برگزار مي شود. آخرين مهلت ارسال آثار براي متقاضيان شركت در جشنواره ،تا پايان روز 22/11/88 در نظر گرفته شده است.

 



پروين اعتصامي هم بين المللي شد

دبيرجشنواره فيلم پروين اعتصامي اعلام كرد: پنجمين دوره ملي جشنواره فيلم كوتاه پروين اعتصامي براي نخستين بار در سطح بين المللي برگزار مي شود.
به گزارش ايرنا، مازياررضاخاني در نشست خبري پنجمين دوره ملي و نخستين دوره بين المللي جشنواره پروين اعتصامي گفت: در اين جشنواره ، بخش مسابقه سينماي ايران در دو بخش نيلوفر زرين و نيلوفر سيمين برگزار خواهد شد. وي افزود: با توجه به اين كه جشنواره پروين اعتصامي با مجموعه اي خودجوش از جوان ها شكل گرفته است و مجوزشان را نيز از سازمان ملي جوانان گرفته اند، حمايت از آن ها و برپايي اين جشنواره براي ما از اهميت بسياربالايي برخوردار است.

 



ويژه نامه زن و سينما درشماره جديد سينما رسانه

شماره آذرماه ماهنامه فرهنگي هنري سينما رسانه ويژه چهارمين جشنواره فيلم كوثربا موضوع زن وسينما منتشر شد
در جديدترين شماره از اين مجله، به مناسبت برگزاري چهارمين جشنواره فيلم كوثر، به موضوع زن و سينما با رويكردي تحليلي و آسيب شناسانه پرداخته شده است.بنابراين گزارش، زن از نگاه مقام معظم رهبري، حضور كنشمند زن در سينماي پس از انقلاب، زنان در هزارتوي سياست و قدرت، زن در سينماي عرب، زن، سينما و حكومت جهاني موعود(ع)، نمودار قابل دفاع كارگردانان زن، ليلي، مترو و سينما، و نارضايتي هنرمندان از نمايش زن مسلمان در سينما بخشي از مطالب متنوع و خواندني اين شماره از ماهنامه سينما رسانه را شامل مي شوند.همچنين سرمقاله اين مجله با عنوان چشم ها را بايد شست و زن را دوباره فهميد نگاهي به تلاش كشورهاي مختلف دنيا در زمينه جابه جايي موقعيت اجتماعي زن و مرد و وارونه نمايي واقعيت هاي حضور زن در ايران دارد.

 



با زار گرمي روي فرش قرمز

دست اندركاران ساخت يك فيلم ، در اقدامي خلاقانه و ابداعي (!) به سبك فيلم هاي هاليوودي نمايش فيلم خود را افتتاح كردند.
در اين مراسم ، به شيوه آغاز اكران فيلم هاي آمريكايي ، بازيگران و سازندگان يك فيلم ، فرش قرمزي را پهن كردند و روي آن رفتند!
به تازگي در سينماي ايران باب شده است كه صاحبان برخي از آثار هنري كه متن قابل توجهي ندارند ، از طريق دامن زدن به حواشي براي آن فيلم آن هم با كپي از حركات غربي ها سعي در بازار گرمي دارند.
گفتني است ، مراسم فرش قرمز فيلم مذكور با حضور برخي از اعضا و بازتاب پر آب و تاب مافياي نقد فيلم همراه شد.

 



نگاهي به مجموعه تلويزيوني دلنوازان مصائب يك ملودرام خانوادگي

علي اكبر باقري ارومي
ملودرام خانوادگي، چه بر صحنه تئاتر چه به صورت مجموعه تلويزيوني و چه فيلم سينمايي علاوه بر عنصر عاطفه و احساس يك شاخصه ويژه دارد و آن وجود تعليق است. از اين ديدگاه در چنين آثاري هرگز با يك شخصيت پردازي دقيق رو به رو نيستيم، بلكه بيشتر با تيپ هايي مواجه ايم كه البته مايه هاي قوي از يك شخصيت را بروز مي دهند.
مهم، درك تفاوت ظريف بين تيپ و شخصيت و رعايت تعليق است. ظرافت كار از آنجا ناشي مي شود كه اگر تعليق بدون داشتن يك تيپ نزديك به شخصيت مورد اعتنا قرار گيرد، مسلم است كه دچار افراط و تفريط مي شود. درست نكته اي كه در مجموعه «دلنوازان» به آن برمي خوريم. داستان سريال دلنوازان از شخصيت ها و تيپ هايي تشكيل شده كه فيلم نامه نويس به فراخور حال داستان هر يك از آن ها را به عنوان شخصيت اصلي و محوري مطرح كرده است. در اين مجموعه با شخصيت هايي روبه رو بوديم كه يك شاخصه ويژه داشتند و آن اين بود كه اغلب آنها در اوج خودخواهي و تكبر قرار گرفتند و هيچگاه نخواستند كه از خواسته هاي نفساني خود فاصله بگيرند و همين خودخواهي نزديكترين راه به ايجاد تعليق و گره در داستان اين سريال است. از بهزاد گرفته تا دوستش رامين، دخترعمه اش روشنك، عمه اش شكوه و حتي مادرش رعنا همه داراي اين خصلت منفي اخلاقي هستند. به اين ترتيب شخصيت پردازي فداي گره افكني شده است. از همه بدتر اينكه در اين مجموعه ملودرام رفتار افراد مثبتي مانند جهان و يا مهتاب موثر نمي افتد و آنان اعتراض كم رنگ و غيرموثري دارند به خصوص اينكه اين مجموعه يك سريال خانوادگي است و خانواده ها بايد بيشتر از اينها از آن تاثير بپذيرند. در واقع حل يك بحران در روابط خانوادگي اين گونه ترسيم شده است كه تا به استيصال نيانجامد به حل آن نزديك نخواهد شد. براي نمونه مي توان به رفتار منصور خرسند (محمد حاتمي) اشاره كرد. او نشانه آدم بد اين مجموعه است و از قسمت هاي اول دائما در پي توطئه چيني وتضادافكني بين افراد خانواده است، ولي نقش و تأثير او در مورد ربايش ستايش و نابينا كردن او و همكاري او با برادرش سيروس تا آخرين قسمت مكتوم ماند. البته در قسمتي از آن نقش او كمي روشن گرديد ولي آنچه موجب آزار بيننده است، مبهم ماندن اين قضيه تا به آخر ماجراست. در حالي كه اصلا از گره گشايي تدريجي در طي مجموعه خبري نيست و ناگهان در انتها اين گره گشوده مي شود و همه چيز ختم به خير!
نكته مهم ديگر در اين سريال، نحوه به تصوير كشيدن اقشار و طيف هاي مختلف خصوصا جوانان است. در اين سريال تصويري كه از جوانان ارايه مي شود قابل الگوبرداري نيست و غالبا منفي به نمايش درآمده اند.
زنان نيز در اين مجموعه كم رنگ و كم تأثير تصوير شده اند، و البته فوق العاده زودباور. همان طور كه ذكر شد، حتي چهره اي مثبت چون مهتاب، خوبي اش محدود به خودش مانده است و از كلام تأثيرگذار و از عمل موثر عاجز است. روشنك اعمالش كاملا احساسي و بدون تعقل و هتاكانه و وقيحانه است و به خصوص رفتارش با مردها اعم از بهزاد و رامين و ديگران حتي دايي اش يك نوع لجبازي مداوم داشته است كه هميشه ادامه داشته است و در كلام او نيز نوعي بي ادبي خاص ملاحظه مي شود كه به جاي هويت بخشي به زنان باعث بي اعتمادي نسبت به آنان مي شود. خلاصه اينكه همه در اين مجموعه به خصوص زنان از تك روي افراطي، تصميم براساس احساسات و عمل بدون تعقل، رنج مي برند. نمونه بارز اين زنان روشنك است. بيشتر اوقات يك تيپ منفي را به ذهن آدمي متبادر مي كند. در بين زنان البته بايد از يلدا ياد كرد كه او نيز به مانند عمويش منصور، شخصيتي مبهم و خام دارد و معلوم نيست كه چرا هيچ واكنش مثبتي، به كنش ها نشان نمي دهد. و از وي يك شخصيت منفعل منفي به نمايش درآمده است، در حالي كه در اوايل وي نشان نمي داد كه اين قدر منفي باشد ولي ابهام گسترده و انفعال منفي وي آزاردهنده است. درواقع براي پي بردن به منفي بودن وي، نبايد منتظر توجيه منطقي باشيم بلكه بايد منتظر پايان سريال باشيم. به هر حال پيروي نويسنده از يك گره در اول و يك گشايش در آخر، دل چسب بودن آن را كاسته است. مثلا ظهور اتابك سپهري در اين مجموعه آنقدر كم مايه است كه حذف او هيچ لطمه اي به سير آن در مجموعه نمي زند.
و اما آدم هاي خوب اين مجموعه:
از جهان ملك پور شروع كنيم. او آدم باهوش اين مجموعه است و همه چيز وقتي ختم به وي مي شود مانند موج به تخته سنگ خورده برمي گردد. و مدعياني كه به وي تهمت مي زده اند، آرام عقب مي كشند. و اين حالت واكنشي در ديگران رفتارهاي ساده لوحانه را گسترش مي دهد. يعني قضاوت ها بر مبناي احساسات!! و در موضع گيري احساسي بديهي است كه منطق جايي ندارد. خوب ما اميدوار به حضور جهان ملك پور بوديم كه او با وجود اينكه با شخصيت پيچيده اي مانند منصور خرسند طرف است ولي در برخورد با او معلوم نيست كه چرا آن طور ساده رفتار مي كند و باهوش بودن خود را كنار مي گذارد. يعني هوشياري و برخورد حرفه اي او فداي مصلحت بزرگي به نام تعليق مي شود. حتي پليس هم در اين ماجرا مصلحت گونه و بدون هوشياري حرفه اي كافي ترسيم مي شود!! بنابراين تعليق، اصل شده و شخصيت و تيپ و پردازش صحيح آن فرع!!
عدم رعايت اصول
فيلم نامه نويسي ملودرام در اين سريال سبب شد كه نه مخالفت ها و نه موافقت ها با اشخاص در اين مجموعه هيچ كدام داراي منطق مناسبي نباشند! اگر رعنا با ازدواج بهزاد و يلدا مخالفت مي كند اين كار از آنجا كه منطق ندارد موافق طبع آدمي نمي افتد، فقط مخالفت است! هر چند كه ممكن است در موافقت بهزاد با اين ازدواج مايه هايي از آن يافت شود ولي توجيهي براي مخالفت رعنا يا جهان براي آن وجود ندارد. اين مخالفت ها و موافقت هاي بدون منطق! و اين خودخواهي مفرطي كه از تك تك شخصيت ها در اين داستان وجود دارد ما را با فيلم نامه اي مانند «نرگس» (مجموعه نود قسمتي ملودرام كه قبلا از تلويزيون پخش شد) روبرو مي سازد. مجموعه اي كه آن نيز اتفاقا با حركت در سطح شخصيت ها خود را نود قسمت به تماشاچي تحميل كرد. اما هدف از اين همه تعليق ملودراماتيك، آن هم در سطح چيست؟! از معرفي امثال بهزادها و رامين ها چه سودي عايد جوانان مان مي كنيم؟ از معرفي امثال زنان جواني مانند روشنك و يلدا چه مي خواهيم؟ الگوي مناسب يا راه و روشي درست در زندگي؟! اينها ابهاماتي است كه به نظر من با عدم رعايت اعتدال و ميانه روي در شخصيت پردازي شكل مي گيرد و مجموعه «دلنوازان» را علي رغم داشتن طرح مناسب با پردازش ضعيف خود، جزء كارهايي قرار مي دهد كه حظ ناشي از تماشاي آن فقط سرگرمي است و ديگر هيچ!!

 



رسانه ملي در افق فردا افراد منفي چهره نشوند

به شدت توجه كنيد كه چهره پردازي هاي منفي و ناصالح در صدا و سيما انجام نگيرد. من گاهي ديده ام انسان هايي كه هيچ ارزش علمي و هنري ندارند، در صدا و سيما با پول مردم چهره پردازي مي شوند؛ چرا؟ البته من نمي خواهم خيلي مطلب را باز كنم؛ اما
مي بينم كسي كه در رشته خودش اين قدر ارزشمند نيست و انسان متوسطي است، او را مي آورند و يكي دو ساعت از وقت تلويزيون را به زندگي او، به خانواده او و به گذشته سرتا پا كم ارزش او مصروف مي كنند؛ چرا؟ به نظر من علاوه بر اين كه اين »چرا« وجود دارد، »منفي« هم هست. اين كار، الگوسازي است؛ ما چه كسي را مي خواهيم الگوي جوان ها قرار دهيم؟ اين طور آدم هايي را؟!
بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي (11/9/83)

 



نگاهي به رهيافت هاي تعامل ميان مديران و هنرمندان هنر برتر از گوهر آمد پديد

محمدرضا محقق
چگونگي تعامل ميان مديران و هنرمندان و تنظيم روابط جاري ميان آنها، هميشه جزء موضوعات چالش برانگيز و سوءتفاهم ساز در طول سال هاي گذشته و تجربه مديريت هاي مختلف با سلايق و علايق و از طيف هاي گوناگون بوده است.
ترديدي نيست كه جماعت هنرمند و اهالي ذوق و آفرينش، طيف ويژه و گروهي عليحده اند كه مختصات، تبعات و ويژگي هاي خاص خود را دارند.
بر همين اساس، تنظيم اين فضاي تعاملي و تدارك تعاطي افكار و اعمال ميان اين طيف مهم و موثر جامعه و مديران بخش هاي فرهنگي و هنري، هميشه دستخوش گمانه ها و انگاره ها و سؤال ها و ابهامات متعدد بوده است.
در پاسخ به اين سؤال كه اين ارتباط، چگونه بايد شكل بگيرد هم، هميشه افراط و تفريط هايي در كلام و عمل صورت مي گرفته و عواقب خود را نيز نشان داده و مي دهد.
گروهي معتقد باشند، هنر، تنظيم پذير و قانون مند نمي شود و نمي توان آن را در چارچوب هاي اعتباري و اخلاقي و نظام مندي هاي جاري در جامعه گنجاند و از آن متوقع بود در امتداد حركت عرفي، وفق مناط هاي اجتماعي، سير كند و شكل پذيرد و به مقررات متنوع جامعه گردن نهد.
از سوي ديگر، طيف ديگري بر آن باشند كه با هنر و هنرمند، هم آنچنان برخورد و روابطش را تنظيم كنند كه با ديگران از اقشار و مسالك ديگر اجتماعي كه هيچيك از شاخصه ها و مؤلفه هاي زيستي خاص هنرمندان را از ذوق و طبع و منش و روش گرفته تا ساخت و ساختار ذهن و عمل و انديشه و آمال ندارند و اساسا در فضا و دنياي ديگري سير مي كنند.
واقعيت و حقيقت آن است كه هر دو گروه بيراهه مي روند و اشتباه مي نگرند و مي انديشند. گرچه ترديدي نيست كه هنرمندان نيز قبل از هنرمند بودن، انسانند و پيش از آنكه در فضاي زيباي ذهني و دنياي خلاق انديشگي خود زيست كنند، در جامعه مي زيند، بنابراين الا و لابد بايستي مقررات عرفي، اخلاقي و اجتماعي را در حد قدر متقين ها و حداقل هاي فرهنگي جامعه كه منطبق بر روح جمعي آن است بپذيرند و مراعات نمايند. اما بي شك، تعامل ميان هنرمندان و جامعه و دادوستد و مراوده اي كه بين آنها و ديگران و از جمله- و مهم تر از همه- مديران و مدبران امور اجتماع شكل مي گيرد، بايستي در عين حال كه وامدار و مرهون مقررات اجتماعي و عرفيات و اخلاقيات غيرقابل گذشت و كتمان باشد، نيز در برگيرنده ويژگي هاي خلقي و خلقي آنها هم بوده و تدارك منويات و روحيات خاص اين طبقه مهم و تأثيرگذار را هم لحاظ نمايد.
آنچه اين روزها به تبع تغيير مديران فرهنگي و هنري و حضور مديران جديد سينمايي در محافل مختلف به عنوان راهكارهاي تعامل ميان مديران و هنرمندان مطرح مي شود، بارقه هايي از تجلي اين مباحث چالش برانگيز است كه همواره مطرح بوده است و شايد كمتر هم به پاسخ درخور روشن و مدوني هم رسيده است.
واقعيت اين است كه مديران هنري و هنرمندان، آنچنان تا به حال در طول ادوار مختلف، گاه شاهد بوده ايم، نمي توانند و نبايد به صورت جزاير جداگانه، هر يك براي خود و طبق سليقه و مطلوب و منويات خود، حركت نمايند و به اصطلاح، مديران و هنرورزان، كاري به كار هم نداشته باشند و هر كدام راه خويش بروند، بي آنكه به تبعات و عواقب چنين روش هايي ملتزم و حتي آگاه باشند.
اساسا زندگي برخورد اجتماعي، نمي تواند چنين باشد. ما، همه اقشار جامعه به يكديگر متصل و وابسته ايم. با يكديگر مراوده داريم، از هم تأثير مي گيريم و مي توانيم با اتخاذ روش هاي درست و ناصحيح، مشوق، هميار و يا مانع و ملتهب كننده راه و انديشه يكديگر باشيم.
تجربه نشان داده است كه هنرمندان، عليرغم آنچه در افواه و معابر مطرح و شايع است، بسيار درخور و جدي مي توانند هميار و همدل و پناهگاه و پشتيبان حكومت ها و دولت ها و مدبران امور اجتماع باشند. آنچنان كه در طول سال هاي نهضت اسلامي، سال هاي انقلاب، سال هاي دفاع مقدس، سال هاي سازندگي و نيز در دهه پيشرفت و عدالت، شاهد و ناظر چنين رويكردها و بارقه ها و خلاقيت ها و آفرينش هايمان بوده ايم كه به راستي و درستي و بي دريغ و شائبه، در راستاي آرمان هاي اسلام و مردم بوده است.
اين حقيقت غيرقابل انكار و كتمان و اغفال و توجيه، كه تعامل با هنرمندان نيازمند فهم هنري و درك زيبايي مثالي است و بايستي در مدار و محيط هنر و خلاقيت و با در نظر داشتن تمامي معرفت ها، الزامات و تبعات خاص اين فضا صورت بگيرد، نه تنها نكته مهيب و مخوفي نيست، بلكه بالعكس، ويژگي منحصر به فردي است كه در هنر و هنرمند، جاري و ساري است و مي تواند موجبات پيوند و درهم تنيدگي بيشتر و بهتر و موثرتري را فراهم آورد كه فضا را براي همياري و همدلي و هم افقي ميان هنرمندان و ديگران گرد آورد.
مديران هنري بايد بدانند، هنرمندان، غلامان گوش به فرمان آنها نيستند و نبايد هم باشند. آنها سربازان دل و طوطي صفتان قلب خويشند كه بر مدار خالق هنر، مي زيند كه رمز ماندگاريشان هم همين است و لاغير.
اينكه رهبر فرزانه انقلاب در بياني خردمندانه، مدبرانه و دورانديشانه فرمودند هيچ تفكري قابليت ماندگاري و پايداري نخواهد داشت مگر در قالب هنر به بيان و تصوير درآيد، گوياي همين معرفت و جوياي همين طريقت است.
اين تذكار، براي مديران امر و مديران هنري يادآور همان اصل اساسي است كه بايد تعامل با هنرمندان را بر مدار اصل موجوديت و ماهيت و ذات هنري جهت و بر محور زيبايي مثالي به جستجوي آن پرداخت.
اميد آنكه مديران هنري با به دست آوردن درك و فهم عميق و نه ساده لوحانه و سطحي از هنر و سربازانش، در جرگه راهداران آفرينش و زيبايي درآيند و آنجاست كه شكوفه هاي دلچسب و روح بخش هنري در محيطي سالم و آزاد، مي رويد و مي بالد و عطر معرفت و عشق و ايمان و خداپرستي مي پراكند و «هنر برتر از گوهر آمد پديد».

 



آسيب شناسي تصوير زن در سينماي ايران در گفت و گو با دبير جشنواره كوثر
منافع اقتصادي عده اي در گرو استفاده ابزاري از زن است

آرش فهيم
يكي از مسائلي كه پس از دوم خرداد سال 76 به عنوان يك «معضل» و به شكل فزاينده اي بر سينماي ايران سايه انداخت ، نحوه حضور و نمايش بانوان در فيلم ها بوده است. اين موضوع كه در ابعاد مختلف از جمله پوستر ها و تابلو هاي تبليغاتي فيلم ها ، شيوه حضور بازيگران در قاب تصوير و ... خود نمايي مي كند ، هم اكنون نيز به عنوان يك مسئله در سينماي ما مطرح است . جشنواره فيلم كوثر نيز با هدف آسيب شناسي همين مشكل توسط ستاد آيه هاي ايثار و تلاش پي ريزي شد كه چهارمين دوره آن از روز 27 آبان آغاز شده و تا سي ام همين ماه در قالب بخش هاي سينمايي، سينمايي ويدئويي، فيلم هاي كوتاه، آثار مستند، فيلم هاي 135 ثانيه اي و نشست هاي تخصصي در حال برگزاري است . محمد خزاعي ، تهيه كننده و دبير اين جشنواره كه خود از منتقدان جدي غلبه نگاه اقتصادي بر نگاه ارزشي در سينماست نظرات خاصي براي آسيبب شناسي اين مسئله دارد كه مي خوانيد.
¤ چند سال است كه در كشورمان، جشنواره ها و رويدادهاي هنري بسياري مختص بانوان برگزار مي شود. ضرورت شكل گيري چنين همايش هايي، مثل جشنواره كوثر كه به حوزه زن و سينما مي پردازد چيست؟
- ببينيد، حوزه بانوان، يكي از موضوعات اساسي در مباحث اجتماعي و فرهنگي در تمام دنياست. در هر كشوري، وقتي مي خواهند براي مسائل اجتماعي و فرهنگي خود چشم اندازي را ترسيم كنند، قطعاً به موضوع زن هم پرداخته مي شود. از اين رو، بحث در حوزه زنان، به خصوص در زمينه سينما بسيار مهم و تأثيرگذار است. چراكه رسانه ها، به ويژه سينما، ابزار بسيار تأثيرگذاري، براي اثرگذاري روي انديشه، جهت دهي و ساخت هويت هاي اجتماعي و القاي الگوهاي رفتاري است. به همين دليل هم نظام سرمايه داري جهاني، به شكل شگفت آوري در زمينه سينما سرمايه گذاري مي كند و در راستاي منافع خود از آن بهره برداري مي كند كه از جمله استفاده هاي آن از سينما براي تخريب فرهنگ ساير ملل است. علاوه بر اين، وجود نگاه هاي غير كارشناسانه، غيراسلامي و غيرايراني از زن در بسياري از آثار سينمايي و القاي الگوهاي ناكامل و منفي توسط اين آثار، به عنوان يك دغدغه براي ما مطرح است تا روي اين موضوع متمركز شده و سعي كنيم درمورد الگوهاي غلطي كه از طريق سينما و نوع تصويري كه از زن ارائه مي شود تذكر دهيم. جشنواره فيلم كوثر هم با همين دغدغه شكل گرفت.
¤ اما، گاهي ورود به بحث زنان، به دليل برخي غرض ورزي ها، خودش آسيب زا مي شود. به طوري كه گاهي به همين بهانه الگوهاي فرهنگي و رفتاري وارداتي و بي ربط با هويت زن ايراني مسلمان، تحت لواي ديدگاه هاي فمنيستي منتشر مي شود.
- درباره جشنواره كوثر كه بايد بگويم چهارچوب و تعاريف آن معلوم است؛ حضور زنان در دفاع مقدس، نقش زنان در پيروزي انقلاب اسلامي، تأثير زن ايراني در فعاليت هاي اجتماعي، اقتصادي، سياسي، حقوق اسلامي زنان، عفاف و حجاب و هويت زن ايراني موضوعات موردنظر ماست. معتقدم كه فمنيسم يك انديشه است كه بايد با آن وارد ديالوگ شد و در نهايت گفت كه ديدگاهي اشتباه است. زيرا دين اسلام، قوانيني جامع و مانع را براي حقوق زن اعلام كرد. در تمام سال هاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي، برخي دولت ها و جريانات سياسي درپي راه انداختن بحث هايي غيرواقعي و مغرضانه درباره حق و حقوق زنان در ايران را داشته اند. اما به اعتقاد بنده، اين زنان ايراني هستند كه بايد نسبت به ظلم هايي كه در غرب نسبت به زنان مي شود، به خصوص استفاده ابزاري و نگاه كالايي به زن اعتراض كنند. اما گذشته از اين حرف ها، به نظر من، آنچه درباره زنان از فمنيسم خطرناك تر است، نگاه مبتذل و سطحي به زن در سينما و رسانه هاست.
¤ نگاه به زن در سينماي ايران را چطور ارزيابي مي كنيد؟
- جايگاه زن در سينماي ايران، داراي فراز و نشيب هاي بسياري است. بدترين و غيرانساني ترين نگاه به زن در فيلم هاي پيش از انقلاب اسلامي وجود داشت. در آثار آن دوره، زنان به عنوان كالايي زينتي مورد استفاده قرار مي گرفتند و دستگاه فرهنگي و سينمايي ايران از سوي حكومت شاه به تمكين برهنگي وادار شدند. اين روند تا پيروزي انقلاب اسلامي ادامه داشت. بعد از انقلاب، اتفاقات بسيار خوبي براي سينما رخ داد؛ سينما از بسياري از پلشتي هايي كه در زمان شاه به آن مبتلا بود، پاك شد و فيلم هايي نجيبانه و اخلاق مدار، توليد شدند. در ابتداي انقلاب، به هر دليل، فيلمسازان توجه خاصي به مقوله زن نداشتند و معمولا تعريف فيلمسازان از بانوان، در حد نقش خانوادگي زن بود. اما با رخ دادن دفاع مقدس و درپي آن تولد سينماي دفاع مقدس، تعاريف و نگاه هاي جديدتري به زن در فيلم ها به وجود آمد. چون در آن مقاومت 8ساله، زنان همپاي مردان حضور داشتند و رشادت ها و از خودگذشتگي هاي آن ها، موضوعي بود كه توجه فيلمسازان را جلب كرد. علاوه بر اين، در فيلم هاي خانوادگي، داستان هاي زيبايي با موضوع مستقيم يا محوريت زن آفريده شد. در اين فيلم ها، با تقيد و بهره از اعتقادات و باورهاي اسلامي، شخصيت زن بسيار خوب به تصوير كشيده شد.
¤پس بحث ابتذال و نگاه هاي غلطي كه گفتيد جشنواره كوثر، براي اصلاح آن ها شكل گرفته است، كجاي سينماي ماست؟
-متأسفانه اين رويكرد درست به زن كه در سينماي پس از انقلاب، در دهه60 و اوايل دهه70 شكل گرفت، در سال هاي بعد، رفته رفته منحرف شد. به اين ترتيب از 10سال پيش، ابتذال و استفاده ابزاري از زن دوباره در سينما باب شد.
آن هم در شرايطي كه فضاي جامعه دستخوش تغييراتي شد و معرفي زنان اسطوره و الگو، براي نسل جوان، اهميت بيشتري يافت؛ اما سينما از اين راه عقب ماند.
¤جريان يافتن اين نگاه غلط از زن در سينماي ايران، داراي چه زمينه ها و عللي بوده است؟
-به عقيده بنده، در عرصه سينماي كشورمان، دو نوع فيلمساز وجود دارد: يك گروه كه هنرمند به معناي واقعي هستند. يعني اهل خرد و انديشه، صاحب سبك و داراي دغدغه هستند. اما گروه ديگر در اصل تكنيسين هستند، يعني بيشتر به فكر توليد فيلم اند، نه تأثيرگذاري فكري و فرهنگي و دغدغه شان منافع اقتصادي است. اين طيف، همان طور كه ذكر شد، نگاهي ابزاري، سطحي، نادرست، غيرواقعي و بي ربط با هويت زن ايراني داشته اند و متأسفانه در طول 10سال گذشته، تبديل به يك جريان در سينماي ايران شده و روي نسل جديد نيز تأثير منفي گذاشته اند. برخي از
تهيه كنندگان تنها به خوب فروختن فكر مي كنند؛ هر چند در ميان اين دسته از تهيه كنندگان، افرادي هم هستند كه هيچ اعتقادي به اين جريان سينمايي ندارند ولي چون با اهداف اقتصادي كار مي كنند، روي فيلم هاي نازل سرمايه گذاري مي كنند. بسياري از فيلمسازان جوان هم كه اصولا بايد با ايده هاي نو و خلاق وارد كار فيلمسازي شوند، براي اين كه وارد عرصه حرفه اي شوند، اين شرايط را مي پذيرند و چنين فيلم هايي را مي سازند.
¤اين عده استدلالشان اين است كه از اين طريق، قصد جذب مخاطب و بالا بردن فروش فيلمشان را دارند. آيا چنين بهانه اي قابل قبول است؟
-نكته اول اين است كه ما نمي توانيم، منكر اهميت جايگاه اقتصاد و فروش خوب در سينما باشيم. سينما، به عنوان يك هنر- صنعت، بايد راهكارهايي را براي بازگشت سرمايه بيابد، سود كند و در بازارهاي بين المللي هم معرفي شود. اما بررسي هانشان مي دهد كه اساساً فروش بالاي فيلم، ربطي به ابتذال ندارد. زيرا پرمخاطب ترين فيلم ها، آثاري سالم و فاقد ابتذال بوده اند. از پرفروش ترين آثار سينماي ايران مي توان فيلم هايي چون «آژانس شيشه اي»، «ليلي با من است»، «كلاه قرمزي و پسرخاله»، «دزد عروسك ها»، «كاني مانگا»، «عقاب ها»، «همسر»، «مي خواهم زنده بمانم»، «روسري آبي»، «ليلا»، «ميم مثل مادر»، «دوئل»، «افق»، «سفر جادويي»، «خواهران غريب»، «گلنار» و ... نام برد كه هيچ يك از آن ها مبتذل نبوده اند و فروش بالاي آن ها به خاطر ارتباط خوب مخاطب و احساس امنيت اخلاقي در حين تماشاي فيلم است. به اين ترتيب، دوستان فيلمساز و تهيه كننده ما كه اهداف اقتصادي دارند، دراشتباه هستند. نسبت ابتذال با جذب مخاطب معكوس است؛ در هر دوره اي كه سينما سالم بوده، تماشاگران سينما نيز افزايش يافته اند و در هر دوره اي كه ابتذال اوج گرفته، مخاطب سينما كاهش يافته است. چون زماني كه سينما به ورطه ابتذال مي افتد، ممكن است تنها پاسخگوي 30درصد از مردم كشورمان باشد. ما بايد به دنبال سينمايي باشيم كه 100درصد مردم را پوشش دهد.
¤ به نظر شما، اين نگاه بايد به چه شكل اصلاح شود؟
يكي از معضلات سينماي ايران، پرداخت سطحي و ابزاري به آسيب هاي زنان است. به نظرم اگر فيلمسازان مي خواهند از اين منظر به شخصيت زن بپردازند، بايد نگاه پژوهشي و تحقيقاتي داشته باشند. يعني درباره موضوعاتي چون زنان خياباني، مشكلات زناشويي، طلاق، عشق هاي مثلثي و... به صورت آسيب شناختي نگاه شود. اين نوع نگاه به زن در سينما، علاوه بر تعميق فيلم ها و پرهيز از ابتذال، بستري براي فرهنگسازي در حوزه زنان هم هست. نگاه مقطعي و موقتي در پروسه هاي فرهنگي جوابگو نيست، زيرا چنين نگاهي، مثل مسكن، فقط در كوتاه مدت، درد را التيام مي بخشد. اما درمان نمي كند. به همين دليل بايد به درمان ريشه اي بيماري هاي فرهنگي پرداخت، ضمن اين كه در اجراي قوانين نيز بايد استوار بود. نسل جوان كشورمان، سوالات بسياري دارند كه بخشنامه ها، جواب آن ها نيست، بلكه بايد با ادبياتي درست، پاسخي منطقي به آن ها داد كه سينما در اين زمينه مي تواند موثر باشد. به خصوص اين كه 60درصد مخاطبان سينما، بانوان هستند. كتاب «دا» يك الگوي خوب در زمينه پرداختن هنر به زن و الگوسازي براي بانوان است. آثاري از اين جنس بايد در عرصه سينما هم توليد شوند و زناني مثل راوي دا (سيده زهرا حسيني) كه در جبهه حضور داشتند و خاطرات و تجارب قابل توجهي دارند، بايد معرفي شوند. نه فقط در حوزه دفاع مقدس، بلكه در عرصه هاي ديگر علمي، اختراع و حتي خانواده هم زنان بزرگ و الگويي حضور دارند كه سينماي ما تاكنون از آن ها غفلت كرده است. نكته ديگر، ترسيم مردم كشورمان در حوزه هاي جغرافيايي و فرهنگي گوناگون و سنت ها آداب و رسوم زيباي آن ها و همچنين فعاليت بانوان، در سرتاسر كشورمان، از جمله در شهرستان ها، روستاها و عشاير است. در موضوعاتي مثل عشق و ازدواج هم، بايد از نگاه سطحي و ابزاري پرهيز كرد و از مسائل ظاهري چنين مقولاتي فراتر رفت. يكي از حلقه هاي مفقوده سينماي كشورمان، ارزشگذاري است. يعني آثار رتبه بندي نمي شوند. ولي بايد با درجه بندي كردن فيلم ها، برخي تشويق و برخي ديگر تنبيه شوند.
¤ جشنواره فيلم كوثر چه مكانيزم هايي را براي اصلاح وضع سينماي ايران، به خصوص نوع نگاه به زن را ترتيب داده است؟
اين جشنواره يك شوراي سياستگذاري با حضور نمايندگاني از كميسيون هاي خانواده و فرهنگي مجلس، نهاد رياست جمهوري، استانداري، حوزه هنري و معاونت سينمايي را تشكيل داده كه هر دو سه ماه يك جلسه مي گذارند و برنامه ريزي مي كنند. يك بودجه اي هم براي توليد فيلم هاي 135 دقيقه اي، كوتاه و مستند در نظر گرفته شده است. همچنين بنياد سينمايي فارابي قول داده كه 4فيلم خانواده محور با نگاه درست به زن را حمايت كند و 7 جلد كتاب هم با نگاه پژوهشي در دست انتشار است. آنچه بايد به آن توجه كرد، استمرار اين جريان در تمام طول سال است، به صورتي كه بتوانند براساس اهداف جشنواره اعمال نظر كنند.
¤چه تفاوتي بين اين دوره از جشنواره با دوره هاي گذشته هست؟
- جشنواره فيلم كوثر امسال به دليل محدوديت مالي ناچار به حذف دو بخش بين الملل و ياس زرين نمود. شايد جالب باشد بدانيد كه بودجه اين جشنواره بالغ بر دو تله فيلم ، يعني حدود 290 ميليون تومان است. اما درباره ديگر تفاوت هاي اين دوره از جشنواره كوثر مي توان به افزايش حضور هنرمندان زن كه امسال به 30 درصد رسيده اند ، تنوع جغرافيايي هنرمندان شركت كننده ، شركت فيلمسازاني از سه نسل و پرداخت جدي به بحث عفاف و حجاب اشاره كرد.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14