(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 8 آذر 1388- شماره 19523
 

ايران مجرم است چون استقلال دارد
به مناسبت 7 آذر، روز نيروي دريايي گسترش قدرت دريايي ايران در گرو حضور در آبهاي بين المللي
نگاهي به كتاب «سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران از آغاز تا سال 1368» سياست متفاوت
ايران ؛ عضو جديد باشگاه هسته اي



ايران مجرم است چون استقلال دارد

نشريه آبزرور (Observer) در سال 2001 چندين بار گزارش هايي به چاپ رساند كه در آنها بارها ادعا كرده بود كه عراق با القاعده در ارتباط است و حتي گفت عراق محلي است كه نظاميان براي عمليات تروريستي تربيت مي شوند و باكتري سياه زخم به منظور استفاده در سلاح هاي كشتار جمعي در اين كشور توليد مي شود. تمام آن ادعاها غلط بود. داستان هايي كه آژانس اطلاعات مركزي آمريكا و تبعيدشدگان عراقي سرهم كرده بودند به جرج بوش و توني بلر كمك كرد تا با جنگي غيرقانوني، براساس مطالعات اخير، 3/1 ميليون كشته به يادگار بگذارند.
چيزي شبيه اين فاجعه درحال رخ دادن براي كشور ايران است: همان تحريف رسانه اي و همان بحران ساختگي. بيست و شش سپتامبر روزنامه گاردين مي نويسد: «مرحله نهايي مذاكرات با ايران پس از تجهيزات هسته اي پنهان شكل مي گيرد.» موضوع مذاكرات نهايي است. ساعت تيك تيك مي كند. خوب در برابر بد. رئيس جمهور نرم خوي آمريكا را نيز به اين جمع اضافه كنيد كه سال هاي جرج بوش را خراب كرده است. بلافاصله صداي تيتر صفحه اول روزنامه گاردين 22 ماه مي سال 2007 به گوش مي رسد كه مي گويد: نقشه محرمانه ايران براي بيرون كردن آمريكا از عراق در تابستان زننده است. به دنبال ادعاهاي بي اساس پنتاگون، سايمون تيسدول نويسنده روزنامه گاردين، اعلام كرد كه ايران قصد دارد در سپتامبر همان سال با نيروهاي آمريكايي جنگ كند و آنها را از عراق خارج سازد...! كذب محض. اصطلاح مخصوصي كه در علوم نظامي براي چنين شايعه پراكني هايي استفاده مي شود «عمليات رواني» نام دارد. تشديد معضلي به نام تهديد هسته اي تبديل به بخش جدايي ناپذير مبارزه نظامي و ديپلماتيك پنتاگون و كاخ سفيد براي تضعيف، انسداد و منزوي كردن ايران شده است. «تهديد هسته اي» واژه اي است كه امروزه به صورت لاينقطع توسط باراك اوباما و گوردن براون استفاده مي شود و رسانه هاي راديو تلويزيوني بي بي سي طوطي وار آن را تكرار كرده و آن را اخباري عيني و واقعي مي دانند درحالي كه قلابي است.
تهديد يك جانبه است
در شانزدهم سپتامبر نيوزويك فاش كرد كه آژانس هاي اصلي جاسوسي آمريكا در گزارش خود به كاخ سفيد گفته اند كه جايگاه هسته اي ايران از زمان گزارش تخمين اطلاعات ملي ايالات متحده در نوامبر سال 2007 تاكنون هيچ گونه تغييري نكرده است و اين يعني ايران مطمئنا در سال 2003 برنامه اي را كه اصرار داشت گسترش دهد را متوقف كرده است. آژانس بين المللي انرژي اتمي نيز به كرات ازا ين موضوع دفاع كرد. اوباما اخيرا اعلام كرده است كه آمريكا درحال پاكسازي مرز روسيه از موشك هايي است كه در آنجا واقع هستند. درواقع اين مسئله مويد اين حقيقت است كه پايگاه هاي موشكي آمريكا در اروپا درحال گسترش هستند و آمريكا موشك هاي «اضافي» خود را براي جابجايي بار كشتي مي كند. اين بازي تنها براي اين است كه روسيه را راضي كند تا در مبارزه با ايران ايجاد مزاحمت و ممانعت نكند و يا در اين امر به آمريكا ملحق شود. اوباما مي گويد: «جرج بوش راست مي گفت كه برنامه موشك بالستيك ايران تهديد بزرگي براي اروپا و آمريكا است. احمقانه است كه فكر كنيم ايران عليه آمريكا حمله انتحاري انجام خواهد داد. با توجه به قدرت عظيم جهاني كه مرزهاي ايران را پوشانده است بايد گفت كه اين تهديد هميشه يك طرفه خواهد بود.
جرم ايران استقلال است. ايران با بيرون راندن شاه ستمگر و مستبد محبوب آمريكا، محمدرضاشاه پهلوي، تنها كشور مسلمان ثروتمند را از كنترل آمريكا خارج كرد. با توجه به اين مسئله كه تنها اسرائيل حق موجوديت در خاورميانه را دارد، معلوم مي شود كه هدف آمريكا فلج كردن جمهوري اسلامي است. اين كار به اسرائيل اجازه مي دهد كه به نيابت از واشنگتن خاورميانه را تقسيم كند و آن را تحت سلطه خود درآورد. اگر در دنيا كشوري باشد كه سياست «بازدارنده هسته اي» برايش الزامي است، آن كشور ايران است. ايران به عنوان يكي از امضاءكنندگان اصلي پيمان منع گسترش سلاح هاي هسته اي، همواره يكي از مدافعان هميشگي منطقه آزاد هسته اي در خاورميانه بوده است. در مقابل اسرائيل هيچگاه با بازرسي آژانس انرژي اتمي موافقت نكرده است و تجهيزات سلاح هاي اتمي آن در ديمونا رازي است كه همه از آن خبر دارند. اسرائيل با داشتن 200 كلاهك هسته اي فعال با تصميم اتحاديه اروپا هنگامي كه از او مي خواهد تا پيمان NPT را امضاء كند مخالفت مي كند، گزارش اتحاديه اروپا مبني بر محكوم كردن اسرائيل نسبت به جرايمي كه در غزه مرتكب شده است را به راحتي تقبيح مي كند. اسرائيل سابقه بي نظيري را در قانون شكني بين المللي دارد اما مشكلي ندارد چون قدرت بزرگ ]آمريكا[ مصونيت آن را ضمانت مي كند.
در هر دو سوي اقيانوس اطلس رسانه ها موظف به آماده كردن مردم براي جنگي بي پايان شده اند. به گفته شبكه «ان بي سي» آمريكا، ژنرال استنلي مك كريستال فرمانده ناتو/ آمريكا مي گويد ما در طي پنج سال نيازمند 000/500 نيرو در افغانستان خواهيم بود. هدف از تمام اين لشكر كشي ها كنترل ارزش استراتژيك گاز و مناطق نفتي درياي خزر، آسياي مركزي، خليج و ايران، به عبارت ديگر اروپا و آسيا، مي باشد. اما 69 درصد جمعيت بريتانيا، 57 درصد جمعيت آمريكا و تقريبا هر شخص ديگري با جنگ مخالف است. متقاعد كردن ما بر قبول ايران به عنوان شيطاني جديد آسان نخواهد بود. ادعاي غلط مك كريستال مبني بر اينكه ايران براساس يك سري شايعات، براي طالبان نيروي جنگي تربيت مي كند، ادعايي است كه عمر آن به طول استقامت خطي است كه در شن كشيده مي شود.
طي سال هاي رياست جمهوري بوش، بنابه گفته افشاگر بزرگ دانيل السبرگ يك كودتاي نظامي در آمريكا رخ داد و هم اكنون قدرت پنتاگون در هر زمينه اي از سياست خارجي آمريكا درحال اوج گرفتن است. يك چشمه از قدرت آن را در اين موارد مي توان مشاهده كرد: تعداد جنگ هاي پرخشونتي كه به صورت همزمان درگرفت. اقتباس دكترين تهاجم اوليه (first- strike) كه آستانه سلاح هاي هسته اي را كاهش داده است و البته در كنار اين دو سخت كردن تشخيص سلاح هاي اتمي از غيراتمي.
تمام اين مطالب همانند ريشخندي است به اين لفاظي اوباما در رسانه ها «دنياي بدون سلاح هاي اتمي»، در اصل اوباما مهم ترين دستاورد پنتاگون است. تن در دادن او به درخواست پنتاگون مبني بر ادامه دادن راه وزير دفاع و جنگ ساز بوش، رابرت گيتس در تاريخ آمريكا بي نظير است. او ارزش خود را با گسترش جنگ از جنوب آسيا به شاخ آفريقا ثابت كرده است. آمريكاي اوباما نيز همانند آمريكاي بوش به دست افراد خطرناكي كنترل مي شود. ما حق داريم كه هوشيار باشيم.
نويسنده: جان پيلجر
منبع: نيواستيتسمن
مترجم: محمد جعفري

 



به مناسبت 7 آذر، روز نيروي دريايي گسترش قدرت دريايي ايران در گرو حضور در آبهاي بين المللي

دريادار دوم خلبان علي عنايتي
پرداختن به موضوع موقعيت ژئوپليتيكي، تاريخ قدرت دريايي، نقطه استراتژيك تنگه هرمز و قرارگرفتن ايران در موقعيت استراتژيك منطقه خاورميانه مي تواند از جمله مباحث مقدماتي باشد كه ذهن انسان را به قدرت دريايي كنوني ايران، راهبردهاي جديد و چشم اندازهاي آتي نيروي دريايي جمهوري اسلامي ايران رهنمون سازد. آنچه در مبحث پيش رو مي خوانيد تنها به ملزومات، راهبردها و چشم اندازهاي نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران در جهت حضور در آبهاي آزاد و بين المللي به منظور دستيابي به قدرت دريايي برتر در منطقه و جهان اشاره گرديده است كه شما علاقه مندان به مباحث نظامي و دريايي را به خواندن آن دعوت مي كنيم:
نظام جمهوري اسلامي ايران به لحاظ دارابودن ظرفيت بالا در تغيير ساختار نظام كنوني بين المللي در كانون توجه كشورهاي مختلف جهان قرارگرفته است.
كشورها از لحاظ ژئوپليتيكي داراي 4 ويژگي هستند:
1 - كشورهاي بري: كشورهايي هستند كه به دريا دسترسي ندارند مانند كشور افغانستان؛ اين وضعيت جغرافيايي در نوع مديريت كشور تاثيرگذار است.
2 - كشورهاي بحري: كشورهايي كه در محاصره كامل دريا و آب قرار دارند مانند كشور ژاپن.
3 - كشورهاي ساحلي: يك ضلع و بخشي از اراضي آن كشورها به دريا متصل مي شوند مانند كشور ايران.
4 - تقسيم بندي كشورها از لحاظ موقعيت استراتژيك و راهبردي به اين شكل كه يك كشور يا داراي موقعيت استراتژيك باشد يا در نقطه استراتژيك قرارگرفته باشد، از اين لحاظ جمهوري اسلامي ايران هم داراي موقعيت استراتژيك است؛ تنگه هرمز و قرارگرفتن آن در حد فاصل جزاير ابوموسي، تنب كوچك و بزرگ كه به لحاظ عمق زياد اين منطقه براي لنگر انداختن ناوهاي جنگي و انجام عمليات دريايي موقعيت خوب و مهمي دارد. معروف است كه در دنيا 14 موقعيت استراتژيك وجود دارد كه يكي از آنها تنگه هرمز مي باشد. اين از لحاظ موقعيت استراتژيك تنگه هرمز كه بيشترين محموله هاي انرژي جهان از اين معبر عبور مي كند. از طرف ديگر جمهوري اسلامي ايران در منطقه استراتژيك ديگري به نام خاورميانه قرارگرفته است. از اين جهات ايران از لحاظ ژئوپليتيكي داراي موقعيت ساحلي استراتژيك مي باشد.
اين موقعيت ژئو پليتيكي الزاماتي را براي اداره كشور مي طلبد و شكل مديريت و سياست گذاري آن مطمئنا با كشوري مانند افغانستان و تركيه بسيار متفاوت خواهد بود. اين قبيل كشورها الزاماتي خاص را در مديريت بخش هاي فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي، سياسي و نظامي دارند كه آنچه مدنظر ما در اين مبحث است مقوله قدرت نظامي ساحلي و دريايي است. كشورهايي به مانند كشور ما اگر بتوانند از موقعيت قدرت دريايي خود خوب استفاده كنند مطمئنا توانسته يا خواهند توانست بر بخشي از جهان يا همه آن سيطره پيدا كنند مانند كشور انگليس عليرغم نداشتن منابع عظيم انرژي يا كشور پرتغال و اسپانيا كه در برهه هايي از تاريخ داراي قدرت دريايي زيادي بودند. بطور كلي مي توان اينگونه نتيجه گيري كرد كه كشورهايي كه توانسته اند قدرت دريايي خود را حفظ و آن را گسترش دهند توانستند در اداره جهان نقش داشته باشند مانند كشور انگلستان و كشورهايي كه نتوانسته اند قدرت دريايي خود را حفظ كنند و گسترش دهند از موازنه قدرت بين المللي و اداره جهان كنار گذاشته شدند مانند كشور اسپانيا و پرتغال. البته لازم به ذكر است تنها داشتن موقعيت قدرت دريايي در گسترش بسط نفوذ آن كشورها در نقاط ديگر جهان كافي نيست بلكه ملزوماتي مانند داشتن عمق استراتژيك، منابع و نيروي انساني كافي، لازمه همراهي با قدرت دريايي است.
قدرت دريايي به تنهايي به دست نمي آيد بلكه نيازمند 4 بعد اساسي است. بعد اول مساله «باور» است يعني مسئولين و سياست گذاران آن كشور به اين باور برسند كه كشورشان به قدرت دريايي نيازمند است. كشور ايران داراي چندين برهه و دوره قدرت دريايي بوده است. دوره اول زمان حكومت هخامنشيان است كه ايران داراي قدرت دريايي زيادي بود كه در يكي از حملات خود توانست كشور آتن و جنوب اروپا را به تصرف خود در آورد كه ساخت فيلم 300 توسط شركت فيلم سازي هاليود را مي توان در جهت وارونه نشان دادن و عقده گشايي غربي ها از ايرانيان در اين موضوع قلمداد كرد. قدرت دريايي ايرانيان ادامه داشت تا زمان حمله اعراب به ايران و افتادن قدرت به دست اعراب، كه مع الاسف تا مدتهاي زياد قدرت دريايي ايران به تحليل و سير قهقرايي رفت، زماني در حدود 950 سال. اما با ظهور قدرت صفوي دوباره ايران به قدرت دريايي توجه نشان داد، اما موضوع قدرت دريايي فقط به خليج فارس و جنگ با پرتغالي ها با كمك دولت بريتانيا محدود شد. با اين حال با وجود 200 سال حكومت صفوي قدرت دريايي قابل اعتنايي به دست نيامد، ولي عزم آن در سياستمداران وجود داشت. بعد از آن تا مدتها دوباره قدرت دريايي ايران تحت الشعاع ضعف حكومت مركزي قرارگرفت. اما با ظهور نادرشاه وي به دريانوردي توجه ويژه اي داشت به شكلي كه دستور ساخت كارخانه كشتي سازي در بوشهر را داد كه قرار بود چوب آن از شمال تهيه شود ولي با كشته شدن نادر اين حركت او نيز به فراموشي سپرده شد. اين مساله در دوره قاجاريه نيز كماكان ادامه داشت تا اينكه با حمايت هاي سياسي و نظامي آمريكا قدرت نيروي دريايي در حكومت پهلوي دوم دوباره ساماندهي و تجهيز شد. البته عمده ماموريت نيروي دريايي رژيم شاهنشاهي، ايجاد امنيت براي صادرات نفت به كشورهاي غربي و آمريكا بود. ما در تاريخ معاصر، قدرت دريايي قوي و بلامنازعي در حوزه خليج فارس، درياي عمان و اقيانوس هند نداشتيم.
با پيروزي انقلاب اسلامي ايران و آغاز جنگ تحميلي توجه به دريا و قدرت دريايي و بسط و گسترش آن در سطح منطقه و آبهاي بين المللي تحت الشعاع جنگ و هزينه هاي سرسام آور آن قرارگرفت و محقق نشد. در دوران بازسازي و دولت اصلاحات نيز اين مساله اساسي مغفول ماند تا اينكه در چند سال اخير با تدابير حكيمانه مقام معظم رهبري و فرماندهي كل قوا اهميت اين مساله و لزوم پيگيري جهت دستيابي به قدرت بين المللي دريايي ايران آشكار شد.
از طرف ديگر در بحث دستيابي به قدرت دريايي ملزوماتي وجود دارد كه از آن جمله مي توان به دستيابي به فن آوري دريايي در ساخت تجهيزات و شناورهاي تجاري و نظامي اشاره كرد. خوشبختانه هم اكنون عزم و توان خوبي در ساخت تجهيزات و شناورهاي نظامي و تجاري در كشور بوجود آمده است كه از جمله آنها مي توان به ساخت كشتي هاي غول پيكر تجاري و شناورهاي نظامي (ناو و ناوچه) اشاره كرد. ايران در بخش حمل و نقل كالا، نفت و ترانزيت دريايي داراي ناوگان تجاري وسيع و گسترده اي است كه اين مسئله ايران را جزء 10 كشور صاحب ناوگان گسترده تجاري جهان ارتقاء داده است. اما موضوع بحث ما قدرت نظامي دريايي است و اين مهم براي كشور به دست نمي آيد مگر با حضور ناوگان نظامي ايران در آبهاي بين المللي و ساخت تجهيزات و نيازمنديها توسط متخصصان داخلي كه خوشبختانه اين امر با ساخت ناوچه هاي موشك انداز، ناو شكن، زير دريايي با تناژهاي مختلف و حضور ناوگان نيروي دريايي ارتش در خليج عدن و شمال اقيانوس هند در حال محقق شدن مي باشد.
توجه به گسترش حيطه ماموريت نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران در شرايط كنوني در بهترين حالت خود قرار دارد و اوج اهميت اين مساله را مي توان در فرمايشات اخير مقام معظم رهبري در دانشگاه علوم دريايي نوشهر دريافت آنجا كه فرمودند:«نيروي دريايي در بسياري از نقاط عالم و در كشور ما يك نيروي راهبردي است.»
البته واضح است نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران به لحاظ پيشينه ايثارگري در هشت سال دفاع و داشتن ظرفيت بالاي قدرت و توانمندي، لياقت اطلاق «نيروي راهبردي» را از زبان مقام معظم رهبري داشته است و همچنين محصور ماندن در سواحل داخلي خليج فارس و درياي عمان نخواهد توانست يقينا عنوان نيروي راهبردي را براي نيروي دريايي ارتش به ارمغان بياورد. آنچه به تحقيق مورد نظر مقام معظم فرماندهي كل قوا در اين زمينه مي باشد حضور نيروي دريايي ارتش در آبهاي آزاد و بين المللي است كه ضرورت اين مساله در وهله اول ايجاد امنيت براي ناوگان نفتي و تجاري جمهوري اسلامي ايران در خليج عدن و شمال اقيانوس هند است و در وهله دوم گسترش اقتدار سياسي و حق طلبانه نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران در آبهاي بين المللي و آزاد جهان است. در اينجا لازم است كه از زحمات بي دريغ و شبانه روزي فرمانده نيروي دريايي ارتش، امير دريادار حبيب ا... سياري در بوجود آوردن اين ظرفيت و بستر جهت حضور ناوگان نظامي جمهوري اسلامي ايران در آبهاي آزاد و بين المللي تقدير و تشكر خالصانه كرد. بحث باقيمانده در ملزومات دستيابي به نيروي دريايي راهبردي ارتش جمهوري اسلامي ايران بحث همت، تلاش، همكاري و مساعدتهاي دلسوزانه فرماندهان، مسئولين و كاركنان اين نيروي سرافراز است كه به صبر، استقامت و پشتكار خود خواهند توانست خواست قلبي مقام معظم رهبري را در چشم انداز اين نيرو هرچه سريعتر به منصه ظهور برسانند.

 



نگاهي به كتاب «سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران از آغاز تا سال 1368» سياست متفاوت

مسعود غريب
جمهوري اسلامي ايران، شايد تنها نظامي باشد كه پيش از تاسيس جهت گيري سياست خارجي خود را مشخص كرده بود. اين جهت گيري آشكار در شعار «نه شرقي نه غربي- جمهوري اسلامي» تجلي مي يافت. البته شرايط خاص جامعه بين الملل در آن زمان كه متأثر از جنگ سرد و سيطره دو بلوك آمريكا و شوروي بر ساير كشورها بود، از ابتدا گوشزد مي كرد تحقق چنين سياستي اگر محال نباشد بسيار دشوار خواهد بود. كتاب «سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران از آغاز تا سال 1368» با رويكردي تحليلي- توصيفي سعي كرده است اين رويكرد را تشريح و چالش ها و دستاوردهاي آن را بررسي كند. همانطور كه از نام كتاب پيداست نويسنده مقطع زماني پيروزي انقلاب تا رحلت حضرت امام(ره) را براي پژوهش خود برگزيده است.
كتاب مذكور از سه بخش تشكيل شده كه دو بخش نخست آن مسائل نظري را پوشش داده و بخش پاياني به تحولات سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران طي دوره مورد نظر مي پردازد.
فصل سوم از بخش اول با حجمي در حدود 15 صفحه به شناخت انقلاب اسلامي و ويژگي هاي آن اختصاص دارد. اگر موجزنويسي را در دنياي بي حوصله امروز يك اصل در نظر بگيريم، نبود اين فصل چيزي از كتاب كم نمي كرد. همچنين به نظر مي رسد نويسنده يك بحث مهم را از قلم انداخته است. اگر چه كتاب قرار است به سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران از آغاز تا سال 1368 بپردازد اما نبايد فراموش كرد كه ايران قبل از انقلاب در سياست خارجي وضيعتي كاملا متفاوت داشته است و با شناخت هر چند كلي اين وضعيت بهتر مي توان دوره جديد را تبيين كرد.
بخش دوم كتاب دو فصل دارد. فصل اول اهداف و اصول سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران و فصل بعدي ساختار تصميم گيري در اين سياست را معرفي مي كند. به اعتقاد نويسنده اهداف و اصول سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران عبارتند از؛
1- مبارزه و با ظلم و استكبار و دفاع از حقوق مسلمين 2- دعوت جهانيان به حيات طيبه 3-حفظ تماميت ارضي و ام القراي اسلامي 4- اصل نه شرقي و نه غربي.
نويسنده پس از توضيحاتي مبسوط درباره اصل «نه شرقي- نه غربي» هشت نتيجه براي آن برمي شمرد كه برخي از آنها عبارتند از؛
1- عدم جواز قيم شدن و سرپرستي كفار نسبت به مسلمانان
2- عدم جواز متولي شدن آن بر موقوفات
3- عدم جواز تصدي آنها نسبت به مسئوليت هاي موجود در كشورهاي اسلامي (همانند رياست جمهوري)
4- حرمت استخدام مستشاران خارجي در مسائل امنيتي.
در ادامه به تفاوت هاي اين اصل با برخي مفاهيم و موارد مشابه پرداخته شده است؛ «اين اصل متفاوت با اصل بي طرفي، موازنه منفي و اصل موازنه مثبت است. در اصل بي طرفي از هر نوع موضعي، همانند سوئيس در قبال مسائل بين المللي، خودداري مي شود. در اصل موازنه منفي بدون پذيرش سلطه و وابستگي به يكي از قدرت هاي بزرگ از تضاد آنها براي حفظ استقلال و منافع ملي بهره گرفته مي شود. و اما در اصل موازنه مثبت با دادن امتيازاتي به هر يك از قدرت هاي بزرگ اصل توازن قوا رعايت مي گردد؛ ولي اصل نه شرقي، نه غربي، جمهوري اسلامي داراي ويژگي هاي خاص خود است؛ زيرا برخلاف نظريه عدم تعهد، حالت تدافعي و انفعالي نداشته، بلكه با اتخاذ سياست تهاجمي فعال و پويا، عليه استكبار جهاني مبارزه مي كند و همچنين اعتقاد به حكومت واحد جهاني تحت لواي اسلام دارد و نظريه تعادل قوا را در حفظ صلح و برقراري عدالت جهاني، غلط و مردود مي شناسد.»
بخش سوم كتاب در سه فصل به صورت موردي به سياست خارجي كشور مي پردازد. ماجراهايي مانند تسخير لانه جاسوسي، جنگ تحميلي، سفر مك فارلين به تهران، اشغال لبنان و كتاب آيات شيطاني از جمله مواردي هستند كه در اين بخش به آنها پرداخته شده است. وسيع بودن دايره تحقيق باعث شده است ماجراها به صورت كلي و سطحي مورد بحث قرار بگيرند. اين مسئله باعث مي شود بسياري از زوايا نامكشوف باقي مانده و خواننده نتواند به عمق حوادث برود. به عنوان مثال ماجراي پيچيده اي مانند مك فارلين تنها پنج صفحه را از آن خود مي كند. حال آنكه به نظر مي رسد ماجرا به سادگي آنچه نگارنده توصيف مي كند نبوده است و هنوز هم درباره ماهيت و نتايج اين قضيه بحث هاي فراواني وجود دارد.
البته از كنار جذابيت هاي خاص برخي نقل قول هاي تاريخي نيز نبايد گذشت. به عنوان مثال مي توان به سخنراني ريگان پس از افشاي ماجراي مك فارلين اشاره كرد كه بازخواني آن خالي از لطف نيست. وي در يك سخنراني تلويزيوني در اين باره گفت:
«انقلاب ايران در خاورميانه و جهان حقيقتي است انكارپذير و تلاش هاي صلح در خاورميانه بدون حضور ايران نافرجام خواهد بود... در طول روند مذاكرات سري خود، من اجازه دادم مقادير كوچك و ناچيزي سلاح هاي دفاعي و لوازم يدكي براي سيستم هاي دفاعي ايران به اين كشور فرستاده شود. هدف من اين بود كه تهران را راضي كنيم كه مذاكره كنندگان ما با اجازه من عمل مي كنند مبني بر اينكه آمريكا آماده است كه روابط جديدي را جايگزين خصومت ميان ما كند. اين محموله كوچك اگر روي هم جمع مي شد مي توانست در يك هواپيماي باري جا شود و تمامي محموله نمي تواند در نتيجه جنگ ايران و عراق اثر گذارد يا در موازنه نظامي ميان دو كشور تغييري ايجاد كند. افرادي كه ما با آنها در تماس بوديم خطرات قابل ملاحظه اي را پذيرا شده بودند و لازم بود به وسيله اي به آنها علامت دهيم كه اگر به مذاكرات ادامه دهند و آن را گسترش دهند ما قصدي خيرخواهانه و جدي داريم...»
تاريخ هميشه محملي براي درس آموزي و عبرت بوده است. لابه لاي صفحات تاريخ گاهي انسان به موارد شگفت انگيز برمي خورد. يكي از اين موارد جالب را مي توان در صفحه 204 كتاب «سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران از آغاز تا سال 1368» يافت.
شايد مردم حرف هاي سه دهه قبل يك سياستمدار را در خاطر نداشته باشند اما حرف هاي چند ماه پيش را بدون شك هنوز فراموش نكرده اند. آنجايي كه ميرحسين موسوي در تبليغات انتخاباتي خود حمايت از فلسطين و لبنان را آشكارا زير سؤال برد و نتيجه اش اين شد كه هواداران سبزش شعار انحرافي «نه غزه، نه لبنان، جانم فداي ايران» را سر دادند. حال ببينيم همين فرد در سال 60 نظرش درباره سياست خارجي چه بوده است. وي مي گويد؛ «همانطور كه در برنامه هاي دولت نيز مطرح شده، در جهت مبارزه با استكبار جهاني به عنوان يك اصل حركت خواهد كرد و به هر نداي مظلومانه اي كه از ميان ملل مستضعف جهان بلند شود پاسخ مثبت خواهد داد و به نهضت هاي آزاديبخش كه در راه حق و راه بهروزي انسان ها و برگشت آنها به فطرت خداجويشان حركت مي كنند، كمك خواهد كرد و انقلاب ما موظف است كه به آنها كمك كند. بايد تلاش كنيم كه سياست خارجي مان را در جهت كمك براي آزادساختن سرزمين اشغال شده فلسطين شكل دهيم.» ]اين اظهارات را با مواضع اخير موسوي بخصوص در مورد روز قدس و 13 آبان مقايسه كنيد![
نويسنده در پايان كتاب در چند صفحه به جمع بندي و نتيجه گيري پرداخته است كه البته بيشتر بيان تفاوت هاي سياست خارجي دوران امام(ره) با نگاه و تئوري هاي غربي در اين زمينه است.
اين كتاب در پي آن است كه الگوي سياست خارجي دوران حيات حضرت امام(ره) را تبيين كند. بدون شك رسيدن به چنين هدفي مستلزم نگاهي عميق تر است. همانطور كه نگارنده اذعان دارد، تئوري هاي رايج در روابط بين الملل قادر به تشريح اين سياست خارجي نيستند. البته محققين داخلي نيز در اين مورد تئوري خاصي ارائه نكرده اند كه ناشي از ضعف ما در علوم انساني است.
كتاب «سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران از آغاز تا سال 1368» به قلم ابوالفضل صدقي در 252 صفحه توسط انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامي منتشر شده است.

 



ايران ؛ عضو جديد باشگاه هسته اي

علي نودهي
صحت آنچه در تيتر آمده از سوي آژانس انرژي اتمي تأييد شده است و بازرسي هاي هميشگي آن، گواه اين ادعاست.
انرژي هسته اي مقوله ايست كه استفاده از آن در دوران سلطنت محمدرضا شاه پهلوي مطرح شد و با ايجاد سازمان انرژي اتمي ايران در سال 1974 (1353)، پروژه راكتور اتمي بوشهر و مشاركت مالي ايران در طرح هاي فناوري سوخت اتمي فرانسه آغاز شد.
با پيروزي انقلاب اسلامي در سال 1357 اين مقوله متوقف شد. جنگ ايران و عراق منجر به تغيير موضع كشورهاي غربي كه مخالف اين انقلاب بودند، شد.
تلاش آمريكا براي جلوگيري از دستيابي ايران به فناوري هسته اي با توجيه برخورداري از منابع نفتي و گازي در حالي ادامه دارد كه چهار دهه پيش ايران اولويت يك در خاورميانه براي استفاده از اين فناوري معرفي شده بود و آلمان نيز نيروگاه بوشهر را تقريباً به نيمه رساند. در بحبوحه جنگ ايران و عراق و كمبود شديد منابع نيرو در كشور، ايران با روي آوردن به اسپانيا و ژاپن در تكميل پروژه بوشهر كوشش كرد كه موفقيت آميز نبود سپس قراردادي با روسيه براي به انجام رساندن كار نيروگاه بوشهر امضا شد كه كار آن هنوز ادامه دارد و چند بار زمان پايان پروژه به تعويق افتاده است. لازم به ذكر است كه ايران در سال 1958، به عضويت آژانس بين المللي انرژي اتمي درآمد.
ايران در سال 1968، پيمان عدم تكثير سلاح هاي هسته اي را پذيرفت و در سال 1970، آن را در مجلس شوراي ملي به تصويب رساند؛ البته در رابطه با مفاد و غرض از ايجاد اين پيمان نيز بحث هاي مختلفي وجود دارد؛ نظر هند و پاره اي از كشورهاي جهان سوم اين بود كه پيماني در حال شكل گرفتن است كه هدف عمده آن، بستن دست و بال كشورهاي فاقد فناوري هسته اي است. از نظر هند كشورهاي غربي فناوري هسته اي را به دست آورده بودند و حتي بمب هسته اي هم داشتند و حال كه نوبت كشورهاي جهان سوم رسيده بود كه فناوري هسته اي به دست آورند، غربي ها سعي داشتند، مانع اين امر شوند. هند در نهايت، پيمان را امضا نكرد. به تبعيت هند، پاكستان هم پيمان را امضا نكرد. همان طور كه مي دانيد هر دو اين كشورها امروز قدرت هاي هسته اي هستند.
اگرچه از ديدگاه قوانين آژانس بين المللي انرژي اتمي و همچنين از نقطه نظر پيمان نامه منع گسترش سلاح هاي هسته اي، ايران حق تحقيق و استفاده صلح آميز از فناوري هسته اي را دارد اما كشورهاي غربي به رهبري آمريكا تلاش پيگيري را آغاز كرده اند كه ايران را براي هميشه از هرگونه استفاده از فناوري انرژي هسته اي منع كنند.
آغاز عمل به تعهدات بين المللي (ويژه ايران)
مشكل ايران در واقع بعد از حمله به ظاهر تروريست ها، در 11 سپتامبر 2001 (11 شهريور 1380) به آمريكا و سخنراني مهم ساليانه بوش شروع شد.
بلافاصله پس از سخنراني بوش درمورد خطر هسته اي ايران، گروهك منافقين با برگزاري كنفرانس مطبوعاتي، به ارائه گزارش هايي از فعاليت هاي هسته اي ايران پرداخت كه با همكاري سرويس هاي جاسوسي اسرائيل به دست آمده بود.
فاطمه حقيقت جو، نماينده اصلاح طلب مجلس ششم، در سخنراني خود در دانشگاه ماساچوست آمريكا در اين باره مي گويد: فعاليت هاي هسته اي ما محرمانه بود، نخستين بار در دولت خاتمي بود كه اين فعاليت ها علني شد. از آنجا كه در فعاليت هاي هسته اي طبقه بندي خاصي وجود داشت، حتي رئيس جمهور هم از برخي موارد مطلع نبود، چه برسد به نمايندگان مجلس، اما مجلس ششم اين موضوع را علني كرد.
در واكنش به علني شدن بخشي از فعاليت هاي هسته اي جمهوري اسلامي ايران، دولت وقت ايران تصميم گرفت تا سياست آشكارسازي فعاليت هسته اي را درپيش گيرد.
اين رويكرد نسبت به سياست هاي جديد دولت بوش، سبب شد در ايران، سياستگذاران سياست خارجي دولت اصلاحات، به اميد درامان ماندن از تهديدهاي دولت نومحافظه كار بوش، در قالب يك نامه، تن به ارائه تعهدات و تضمين هايي به آمريكا بدهند كه به نامه 2003 صادق خرازي معروف شد. اما اين نامه كه به سفير سوييس در تهران تحويل داده شده بود، به جهت اعلام آمادگي تهران براي ازدست دادن اكثر منابع قدرت خود در برابر خواسته هاي ابتدايي، آنچنان غيرقابل باور به نظر آمد كه با ترديد طرف آمريكايي مواجه شده و از سوي آمريكا پذيرفته نشده؛ درعوض آمريكا براي افزايش فشار، اعضاي اتحاديه اروپا را به همراه البرادعي به ايران فرستاد.
مذاكرات يك طرفه سعدآباد
تهديد يوشكا فيشر، نماينده انگليس در مذاكرات سعدآباد، در مقابل مقاومت تيم مذاكره كننده هسته اي براي تعليق فعاليت هاي هسته اي، سبب تغيير مسير مذاكرات در سعدآباد شد. چنانكه سيد محمد خاتمي در اين باره مي گويد: گفتيم حالا كه شما به توافق نمي رسيد، همه چيز را واگذار كنيم به تفسيري كه آژانس از تعليق ارائه مي كند.
براي پي بردن به ماهيت مذاكرات، همين كافي است كه بدانيم، توني بلر طي سخناني در جمع سربازان انگليسي در بصره با اشاره به نشست سعدآباد از نتيجه بخش بودن تهديد ايران اين گونه ياد كرد كه ما ميوه پيروزي در عراق را در سعدآباد چيديم!
اما اين تصميمات در حالي اتخاذ مي شد كه دانشجويان با ترتيب دادن تجمعات اعتراضي در مقابل سعدآباد و زنجيره هاي انساني در مقابل مراكز هسته اي ايران، آشكارا با اقدام هاي تيم هسته اي ايران به مخالفت برخواسته و خواستار احقاق حقوق هسته اي ايران شدند.
با اين وجود مجلس ششم، مصمم به تعليق بود و سرانجام تيم مذاكره كننده به پاريس رفته و تعليق كامل فعاليت هاي هسته اي حتي در حد فرآوري و تحقيقات را نيز پذيرفت. پذيرش اين توافقنامه كه به تعطيلي همه مراكز هسته اي ايران منجر شد، فضاي نااميدكننده اي را در ميان دانشمندان هسته اي ايران به وجود آورد؛ فضايي كه دكتر قنادي، رئس پژوهشگاه انرژي هسته اي، آن را بسيار غم انگيز مي خواند.
عقب نشيني، هرگز!
اين اتفاقات كه با ماه هاي پاياني فعاليت دولت سيدمحمد خاتمي همزمان بود، كار را به جايي رساند كه رهبر معظم انقلاب مستقيماً وارد موضوع شدند. ايشان در جمع دانشجويان دانشگاه هاي يزد در دي ماه 86 فرمودند: «البته اين فرآيند به ملت ايران و افكار عمومي جهان نشان داد كه وعده هاي غرب توخالي است چراكه تعليق موقت و داوطلبانه ايران، با سوءاستفاده دشمنان، در حال تبديل شدن به حذف فعاليت هاي هسته اي در كشور بود كه بنده همان موقع هم تأكيد كردم اگر روند مطالبه پي درپي طرف هاي هسته اي ادامه يابد، وارد ميدان مي شوم، همين كار را هم كردم. بنده گفتم كه بايد اين روند عقب نشيني متوقف شود و تبديل شود به روند پيشروي و اولين قدمش هم بايد در همان دولتي انجام بگيرد كه اين عقب نشيني در آن دولت انجام گرفته بود و همين كار هم شد.»
دولت جديد و حق مسلم!
با روي كار آمدن دولت نهم، احمدي نژاد با تلاش براي مردمي كردن جنبش هسته اي، به عنوان اصلي ترين اهرم سياست هسته اي اش، روند را عوض كرد. چنانكه ديگر در هر جاي ايران شعار «انژري هسته اي حق مسلم ماست»، شنيده مي شد.
با تغيير روند سياست هسته اي جمهوري اسلامي، ايران توانست در 20 فروردين 85، جشن تكميل چرخه سوخت هسته اي را در مشهد مقدس و در حضور نمايندگان كشورهاي مختلف جهان برگزار كند.
اين تغيير رويكرد سبب شد، آمريكا با تغييراتي در تيم سياست خارجي خود، تهديدهاي نظامي عليه ايران را با هدف تحت فشار قرار دادن ايران افزايش دهد، اما جنگ 33 روزه و پيروزي حزب الله لبنان كه تحليلگران، آن را نمونه كوچكي از جنگ احتمالي ايران و آمريكا معرفي كردند، بسياري از معادلات را به سود ايران تغيير داد. در نهايت، آمريكا با تغيير لحن، از پيشنهاد مذاكره با ايران با پيش شرط تعليق مقطعي فعاليت هاي هسته اي خبر داد كه سرانجام با تدبير هوشمندانه دولت، ماهيت اين تصميم دورغين آمريكا رو شد. پس از اين مقطع، علي لاريجاني از سمت خود استعفا كرد و سعيد جليلي دبير جديد شوراي عالي امنيت ملي شد كه وي همزمان با انتشار گزارش 16 نهاد اطلاعاتي در آمريكا با موضوع تأييد صلح آميز بودن فعاليت هاي هسته اي ايران و گزارش نسبتاً مثبت البرادعي درباره اين فعاليت ها، از اثبات حقانيت ايران در موضوع هسته اي كشورمان سخن گفت. راهي كه با عزم مردم و دولتمردان و در سايه رهبري، هميشه استوار خواهد ماند.

 

(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14