(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 8 آذر 1388- شماره 19523
 

دلايل وقوع جنگ از نگاه رهبري جنگي كه گنج شد
شهيد اسماعيل صادقي از زبان پدرش اسماعيل گفت شايسته تر از خود براي فرماندهي سراغ دارم
درس هايي از دفاع مقدس چراغ راه آينده -قسمت ششم و پاياني 



دلايل وقوع جنگ از نگاه رهبري جنگي كه گنج شد

سجاد راعي گلوجه
آيت الله خامنه اي ازجمله شخصيت هاي برجسته و ممتاز نظام جمهوري اسلامي مي باشند كه نه تنها از نخستين ساعات شروع جنگ تحميلي تا پايان آن، در سطوح گوناگون مديريتي و نظارتي نقش هاي مهمي را ايفا كردند، بلكه ماه ها قبل از آن، با مشاهده نشانه هاي حمايت هدف دار كشورهاي خارجي از عراق براي تجاوز به مرزها و قلمرو كشورمان، طي مصاحبه با خبرگزاري پارس در 20 فروردين 1359 نسبت به آن هشدار داده و خواستار اقدامات پيشگيرانه شده بودند1.
ايشان درحالي كه يك روحاني بوده و ظاهراً نسبتي با امور نظامي نداشتند، در سمت هاي رسمي و غيررسمي، براي تقويت قدرت و اقتدار آن در شوراي انقلاب و در سمت هايي نظير نماينده امام خميني(ره) در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، نماينده شوراي انقلاب در وزارت دفاع، معاونت وزارت دفاع و نماينده امام در شوراي عالي دفاع و سخنگوي آن شورا تلاش كردند و در اين مدت، درك عميق و صحيحي از ساختار نيروهاي مسلح اعم از سپاه و ارتش و ضرورت هماهنگي و اقتدار آن دو نيرو كسب كرده بودند.
در سال اول جنگ تحميلي نيز به صورت مستقيم و بلافاصله با پوشيدن لباس نظامي در جبهه هاي جنگ جنوب و غرب كشور حضور يافتند و در كنار شهيد چمران و ستاد جنگ هاي نامنظم او، ضمن دادن روحيه به سپاهيان اسلام، از مسائل و مشكلات جبهه هانيز اطلاعات دقيق و دست اولي تهيه و هر هفته زماني كه براي اقامه نماز جمعه تهران و شركت در جلسه هاي شوراي عالي دفاع به تهران مي آمدند، به اطلاع امام خميني(ره) مي رساندند.
در طول دوران هشت ساله رياست جمهوري نيز، گرچه امكان حضور ايشان در جبهه ها وجود نداشت، اما به عنوان دومين مقام رسمي كشور و رياست شوراي عالي دفاع و از سال 1365 به بعد با امور مربوط به جنگ و دفاع مقدس در ارتباط بوده و لحظه اي از تجهيز به تقويت نيروهاي مسلح ورفع نيازمندي هاي آن و تلاش براي خودكفايي در توليد سلاح و مهمات و جنگ افزارهاي نظامي غافل نبودند. همچنين با بازديد از جبهه هاي جنگ و شركت در مراسم هاي سان و رژه و سخنراني در جمع نظاميان، به تقويت روحيه جنگاوري و دشمن ستيزي آن ها كمك مي كردند.
در عرصه سياست خارجي جنگ تحميلي نيز يكي از عناصر اصلي تصميم گيري و از اركان اجرايي و سياسي در امر مذاكرات سياست خارجي مربوط به جنگ و پشتيباني ازآن بوده اند. بنابراين همچون امام خميني(ره) و ساير مسئولان ارشد كشور به پيگيري امور مربوط به جنگ به عنوان اولويت اول كشور نگاه مي كردند. مذاكره با سازمان ها، تعاملات و سران كشورهاي خارجي، پيگيري حقوقي موضوع جنگ از طريق مجامع و سازمان هاي بين المللي، خنثي سازي تبليغات عراق و جهان استكباري براي وارونه نشان دادن حقايق جنگ و عدم پذيرش صلح تحميلي تا زمان بازگرداندن نيروهاي متجاوز دشمن به مرزهاي بين المللي و مواردي از اين قبيل بخشي از تلاش هاي ايشان بوده است.
از تريبون نماز جمعه تهران نيز به نحو شايسته اي براي پيشبرد امور جنگ، تشويق و ترغيب مردم براي اعزام به جبهه هاي جنگ و كمك هاي مردم به جبهه هاي جنگ و همچنين خنثي سازي تبليغات هدف دار و دروغين دشمن و حاميان آن و ذكر حقايق جبهه هاي جنگ بهره برداري مي نمودند. پس از ذكر مقدمه اي از نقش و جايگاه آيت الله خامنه اي در رابطه با جنگ تحميلي و دفاع مقدس به ترسيم و تبيين موضوع جنگ تحميلي و دفاع مقدس از نگاه ايشان مي پردازيم:
آيت الله خامنه اي جنگ تحميلي عراق بر ضد نظام جمهوري اسلامي ايران را «جنگ ميان اسلام و كفر» مي دانند كه قدرت هاي استكباري و در رأس آن ها آمريكا براي مقابله با انقلاب اسلامي طراحي و توسط دولت بعثي عراق اجرا كردند. ايشان در خطبه نماز جمعه 28 شهريور 1359، يعني سه روز قبل از آغاز رسمي جنگ گفتند: «نيروهايي كه بايد با اسرائيل بجنگند، پشت مرزهاي جمهوري اسلامي متمركز شدند. آمريكا مي دانست كه حضور نظامي او در ايران برايش گران تمام خواهد شد. بسياري از نقشه ها و هدف هاي خود را به دست حكام بعثي پست و مزدور عراق انجام مي دهد.»2
برمبناي يادشده جنبه عقيدتي و ايدئولوژيكي دفاع مقدس بر ساير جنبه هاي معمول تقدم داشت و درواقع جنگ عقيده با عقيده بود. آيت الله خامنه اي اهداف و انگيزه هاي تجاوز عراق به قلمرو جمهوري اسلامي ايران را به شرح زير برمي شمارند:
1-مقابله با اسلام و انقلاب اسلامي: «جنگ تحميلي هشت ساله، محاصره اقتصادي وانواع حملات بي شمار سياسي و تبليغاتي و اقتصادي عليه جمهوري اسلامي، درحقيقت با انگيزه فشار بر اسلام و دشمني با آن انجام گرفت و ما افتخار مي كنيم كه به خاطر گوهر عزيز يك دانه اي كه با خود داشتيم- يعني ايمان به خدا و عمل به اسلام- سال ها مورد خشم جنون آميز و انتقام سبعانه قدرت هاي جهاني قرار گرفته و سپر بلا شديم.»3 در جاي ديگر نيز اشاره مي كنند: «غرب به خاطر دشمني با اسلام و ترس از اسلام مبارز، به عراق كمك كرد تا نگذارد كه جمهوري اسلامي در جنگ به پيروزي قاطع نظامي دست پيدا كند و عراق را از صحنه خارج نمايد.»4
2-براندازي يا تضعيف نظام جمهوري اسلامي: «جنگ را به وجود آوردند، تا نظام اسلامي را ازبين ببرند يا وادار به تسليم كنند، براي آن ها فرقي نمي كرد. مي خواستند با جمهوري اسلامي به خاطر اشتغال و گرفتاري هاي جنگ ساقط بشود، يا اگر ساقط نمي شود،همان طوري كه بيشتر كشورهايي كه به اين مصيبت ها دچار مي شوند و بالاخره روبه يك قدرتمند مي كنند و پيش او دست دراز مي كنند، شايد ملت ايران و نظام عظيم الشأن اين ملت هم مجبور بشوند درمقابل دشمنان تسليم بشوند، دست دراز كنند وبگويند خيلي خوب، تسليم هستيم. نگذاريد ديگر عراق اين قدر ما را بكوبد. بدون ترديد هدف شان اين بود؛ اما اين آرزو هم به دل شان ماند.» (5)
ايشان درجايي ديگر اشاره دارند:«دراول انقلاب، استكبار با مطالعه دقيق به اين نتيجه رسيد كه بايد ملت ايران را به خاطر انقلابي كه به اسلام عظمت مي بخشد، مورد فشار شديدي قرار بدهد تا به خيال خود، هم آن ها را از انقلاب پشيمان كند و هم وضع ملت ايران براي كشورهاي ديگر عبرتي بشود.جنگ كه به راه افتاد، همه نيروهاي قابل توجه دنياي كفر و استكبار، پشت سر رژيم جنگ افروز قرارگرفتند. تصميم قطعي آن ها، اين بود كه جمهوري اسلامي را نابود كنند؛ اما اراده خداي متعال غير از اين بود.» (6)
3-جلوگيري از سازندگي و آباداني كشور:«اين جنگ را بر ما تحميل كردند، يكي از هدف هاي عمده اش همين بود كه نگذارند كشور ما ساخته بشود، نگذارند اين نيروهاي كارمانند چشمه اي بجوشند، نگذارند پول بيت المال كه دراختيار دولت است، خرج وضع محروميت بشود؛ خواستند ما را دائم به جنگ و به حمله خارجي سرگرم نگهدارند.» (7)
4-تجزيه كشور:«آن نيروي مجهز به همه ابزارهاي مدرن جنگي، نيامده بود كه برود. مگر ارتش عراق به ايران آمده بود كه برگردد؟اگر مي خواست برگردد، نمي آمد؛ آمده بود كه خوزستان را از آن خود كند، منابع نفت را از جمهوري اسلامي بگيرد و اين ننگ و ذلت را برپيشاني جمهوري اسلامي ابدي كند و بگويد جمهوري اسلامي نتوانست يك استان ثروتمند و نفت خيز خودش را حفظ كند.» (8)
البته جنگ ابعاد وسيع تري داشت وخسارات مادي و انساني فراواني به بار آورد اما چون به عرصه تجلي و تأثير معنويت و ايمان سپاهيان ايراني تبديل شد، لذا علاوه بر خنثي كردن همه توطئه هاي دشمن، عناصر سازندگي و خودكفايي نيز از دل دفاع مقدس جوشيد واهداف و انگيزه هاي حمله به جمهوري اسلامي ايران به ضد خود تبديل شد.«جنگ تحميلي هشت ساله، ملت ما را عزيزتر كرد. اگر چه طراحان اين توطئه مي خواستند به جمهوري اسلامي ضربه بزنند، اما ملت بزرگ ما با ايستادگي و مقاومت خود در راه خدا، اين توطئه را به وسيله و نردباني به سمت قله آرزوها و ارزش هاي اسلامي و وسيله اي براي پيشرفت تبديل كرد.» (9)
بنابر آنچه گفته شد درسايه نظام ولايي به رهبري امام خميني (ره) و ايمان راستين به خدا و نگرش عقيدتي به دفاع مقدس، نظام جمهوري اسلامي و ملت ايران همه به الگويي براي استقلال و پـيشرفت ملت ها تبديل شد و همه پرچم دار عزت و سربلندي اسلام و در داخل نيز موجب اتحاد و انسجام مردم گرديد و ارزش ها وپيام هاي انقلاب ايران از اين رهگذر به سراسر جهان صادر گرديد.

منابع:
1-درمكتب جمعه؛ مجموعه خطبه هاي نماز جمعه تهران، ج 2، به كوشش مركز مدارك فرهنگي انقلاب اسلامي، تهران، انتشارات چاپخانه وزارت ارشاد اسلامي، 1364، ص .341
2- همان، ص .310
3- حديث ولايت؛ مجموعه رهنمودهاي مقام معظم رهبري، ج 1، به كوشش دفتر مقام معظم رهبري، تهران، سازمان مدارك فرهنگ انقلاب اسلامي، 1375، صص 224-223
4-همان، ج 4، ص .55
5- همان، ص 8، ص .118
6-همان، صص256-.255
7-همان، ج 7، ص .280
8-همان، ج 1، ص .294
9-همان، ج 5، ص .112

 



شهيد اسماعيل صادقي از زبان پدرش اسماعيل گفت شايسته تر از خود براي فرماندهي سراغ دارم

عليرضا كميلي
حاج ابراهيم صادقي خاطرات مفصلي از دوران انقلاب دارد چرا كه مسئول ضبط و توزيع نوارهاي امام بوده و فلوكس شان كه در قم به «فلوكس انقلاب» معروف است به عنوان توزيع كننده نوار و اعلاميه هاي امام استفاده مي شده است! ايشان پس از شروع جنگ عضو ستاد پيشتيباني لشكر قم بوده اند. در اين مصاحبه علاوه بر ذكر خاطراتي از زمان جنگ و اسماعيل به قربان گاه رفته شان، به نحوه ساخت پادگاني كه اينك عنوان شهيد زين الدين بر آن قرار دارد اشاره مي كنند كه يكي از افتخارات و خدمات بزرگ آن زمان محسوب مي شود.
اوايل جنگ
شهيد صادقي، اول در كميته مشغول شد و بعد از شروع جنگ وارد لشكر 17 شد. آن زمان هنوز لشكر تشكيل نشده بود و قم و اراك در قالب تيپ حضرت معصومه بودند كه مسئول آن حاج علي آخوندي بود. من خودم دو ماه درمنطقه بودم.
مسئوليت تهيه مهمات تيپ را با همكاري حاج احمد كريمي داشتيم. بچه ها را تجهيز كرديم و قرار شد براي انجام عمليات بستان به خط بزنيم. نيمه هاي شب بود كه نيروها حركت كردند و من هم با حاج احمد يك وانت را پر از مهمات كرديم و پشت سرشان راه افتاديم. دشمن متوجه حركت ما شده بود و مدام منور مي زد و فضا مثل روز روشن شده بود. هواپيماهاي عراقي هم آمدند و بچه هاي جلوي خط را زدند كه ناگهان ديديم يك تكه ابر آمد و آسمان را تاريك كرد و باعث شد كه آتش دشمن كم بشود. سه روز عمليات طول كشيد و نهايتا بستان آزاد شد. خدا را شكر تلفات مان كم بود و فقط بچه هاي تخريب بودند كه به دليل كم تجربگي شهيد دادند! بعد از عمليات اسماعيل با برادرش به منطقه آمد تا آمار مجروحين و شهدا را بگيرد.
بخشي از نيروها مي خواستند به مرخصي بروند، عده اي ماندند و صد تا نيروي پدافندي هم آمد. شنيدم علي آخوندي مي خواهد به قم برود و اسماعيل را به جاي خودش بگذارد. به اسماعيل گفتم: شما كه در عمليات نبودي و منطقه را نمي شناسي پس نمي تواني جاي ايشان را بگيري و به علي آخوندي گفتم بگو كربلايي از قم بيايد، من و اسماعيل هم هستيم. بالاخره علي خودش ماند و من و اسماعيل رفتيم تپه چشمه و دشت عباس كه شهيد حيدريان آنجا بود. خواستيم برگرديم كه شهيد حيدريان مانع شد و گفت مي خواهيم برويم خط مقدم. مانديم و به جلو رفتيم. كانالي را تا بالاي كوه كنده بودند كه از داخل آن رفتيم تا به برج ديدباني رسيديم. شايد دويست متري بيشتر فاصله نبود. مواضع دشمن را شناسايي كردند و كروكي كشيدند. داشتيم پائين مي آمديم كه تك تيرانداز دشمن، يك از بچه هاي روستاي فردو را كه همراه آمده بود زد و تا بنده خدا را به بهداري رسانديم شهيد شد!
شهادت زين الدين ها
سه سال و نيم در جبهه و عضو هيئت امناي پيشتيباني قم و اراك بودم و اين پادگان انديمشك را با كمك دوستان ساختيم و بچه هايم هم مدام در جبهه بودند . شهيد صادقي مسئول ستاد لشكر 17 بود. با شهيد زين الدين عهد بسته بود كه همه آنچه براي عمليات نياز دارند را مهيا كند و در كنارش بماند و اين چنين او به فرماندهي راضي شده بود. يك روز كه مهدي و مجيد زين الدين براي شناسايي به مهاباد رفته بودند توسط ضد انقلاب كه به شكل كشاورز در آمده بودند ترور شدند و شبانه خبرش به اسماعيل رسيده بود. به من زنگ زد و احوالپرسي كرد و بعد هم حال پـدر مهدي و مجيد را پرسيد. گفتم: خوبه ديروز ديدمش مگرچي شده؟ گفت: مهدي و مجيد را با هم زده اند! گفتم: پسرم يك دستم قطع شد! آن عهد شما منقطع شد. بعد از شهادت او از طرف امام دستور آمده بود كه فعلا اسماعيل فرماندهي را قبول كند. چون او از نوجواني كنار امام مي نشست و سخنراني هاي شان را ضبط كرده بود و او را مي شناختند. اما اسماعيل گفت من از خودم شايسته تر را براي اين كار سراغ دارم و حاج غلامرضا جعفري را معرفي كرد. خيلي كه اصرار شد درجواب گفت: كار ستاد لشگر را هر كسي نمي تواند انجام دهد. اگر استاندار اراك نيايد من مي روم و از رختخواب بيرون مي آورمش! اما همه كس نمي تواند اين كار را بكند.
استانداري كه شهردارمي شد!
بعد از شهادت مجيد و مهدي، پدرشان عضو جديد ستاد لشگر شد و در جلسات شركت مي كرد. نزديك عمليات همه امكانات را به منطقه مي برديم و خودمان هم مي رفتيم. اسماعيل به استاندار اراك هم گفته بود بايد موقع عمليات در خط باشيد! علاوه بر اين فرماندارها و مديران كل شهرها را هم خواسته بود تا بيايند! مي گفت وقتي من ليست احتياجات به شما مي دهم زماني اهميت آنها را مي فهميد و بهتر پيگيري مي كنيد كه در عمليات بوده باشيد و ببينيد اگر امكانات باشد بچه هاي مردم مجاني شهيد نمي شوند. آن زمان هم بي كبري حاكم بود و مثلا استاندار كه به چادر فرماندهي مي آمد مي گفت: من شهردار مي شوم، و چايي و جارو و تميزكاري را به عهده مي گرفت!
پادگاني بزرگ در انديمشك
لشكر 17 جا نداشت و اسماعيل پيگيري اش را كرد و زميني را خريدند و بعد هم گفت ما درگير جنگيم و وقت ساخت و ساز نداريم. شما هيئت امنا بايد كارهايش را انجام بدهيد. سردار رضايي و صياد شيرازي هم گفته بودند ما براي جلوگيري از حمله دشمن بايد يك پادگان آموزش نظامي در منطقه مي داشتيم و بعد از بررسي جاي آن را بين آبادان و خرمشهر و اهواز انتخاب كردند تا نيرو به همه جا نزديك باشد. زمين ها مال مردم بود و اسماعيل آنها را براي فروش راضي كرد و در مساحت هشت كيلومتر مربع زمين را علامت گذاري كرد. زمين پادگان آنقدر بزرگ بود كه ما 1500 اصله درخت اكاليپتوس را دور زمين آن كاشتيم ولي ثلث آن را هم نگرفت! وقتي كار ساخت پادگان انديمشك را شروع كرديم رفتيم با كارخانه هاي آجرسازي قم قرار گذاشتيم كه آجر پادگان را تامين كنند و آنها قبول كردند. عده اي هم قرار شد يخ پادگان را بدهند ولي توان شان محدود بود و در آن گرماي منطقه واقعاً به يخ احتياج بود كه به فكر افتاديم يك كارخانه يخ بسازيم. پادگان واقعاً مجهز بود و هر تعداد نيروي بسيجي مي آمد امكان خدمات رساني كامل داشتيم. حمام و دستشويي و خياطي و نانوايي و آرايشگاه و كتابخانه و... همه رايگان بود و تازه به ديگر لشكرها هم اعلام كرديم مي توانند نيروهاي شان را به آنجا بياورند. استخر بزرگي براي آموزش غواصي و حمام مخصوص شيميايي ها هم ساختيم. خلاصه خيلي مجهز بود. بالاخره كارخانه يخ را ساختيم و آنجا هنوز دارد روزي 25 هزار قالب يخ به مردم خوزستان مي دهد. البته متاسفانه بعد از جنگ كمتر مورد استفاده شد و شنيده ام كه بسياري از اينها خراب شده اند!
اسم پادگان شهيد زين الدين بود كه بعد از شهادت اسماعيل در بدر، به پادگان بدر هم معروف شد. بعداً كه لشكر اراك و قم از هم جدا شد و مساله تقسيم پادگان پيش آمد قرار شد هرچه از محلات و اراك براي اين مقر هزينه شده را به آنها بدهند تا بتوانند براي خودشان در محلي ديگر پادگاني بسازند اما اراكي ها نپذيرفتند ولي چون حدود 80 درصد هزينه را قم كرده بود، هيئت امنا اين مسئله را تصويب كرد و هزينه هاي اراكي ها به آنها پرداخت شد.
نماينده امام و پرواز در مكه
خدا رحمت كند آقاي ديباجي را، انسان عجيبي بود. ايشان نماينده امام در هيئت امنا بودند. مي گفتند من به شما بگويم هر چه بخريم تمام مي شود ولي اگر اينجا آجري را روي آجري بگذاريم مي ماند. از اين چيزها نخريد! من فردا جواب خدا را نمي توانم بدهم. به شما تذكر مي دهم كه هر كدام از اعضاي هيئت امنا كه مي خواهد به منطقه بيايد بايد هزينه سفرش را خودش بدهد. شما حقي از اين قند و شكر كوپني كه مردم براي رزمنده ها مي فرستند نداريد! حالا ببينيد خدا چطور اجر اين آدم را داد.
سال گذشته من مكه بودم و ايشان هم مشرف شده بودند. درست روز مبعث بود كه دولت سعودي در خانه خدا را باز كرد و آقاي ديباجي به همراه آقاي محمدي گلپايگاني و رئيس جمهور عراق داخل كعبه شدند و آنجا را شستشو دادند و بعد هم به بعثه رهبري رفتند. صبح روز بعد گفتند آقاي ديباجي به رحمت خدا رفتند. ببينيد آثار آن اعمال نيك و سخت گيري بر بيت المال ايشان را به كجا رساند. مسئولان سعودي گفتند ما غيرسعودي را در قبرستان ابوطالب دفن نمي كنيم ولي اگر بخواهيد براي دفن ايشان مجوز مي دهيم. فرداي آن روز ايشان را كنار قبر حضرت خديجه دفن كردند. جوانها! برويد دنبال اخلاص و حسن نيت بگرديد!
] جملات آخر حاج ابراهيم با اشك چشمش همراه مي شود تا گواهي باشد بر شكستگي دلش...[

 



درس هايي از دفاع مقدس چراغ راه آينده -قسمت ششم و پاياني

دكتر مهدي حسن زاده
در قسمت پيشين اين نوشتار به 13 مورد از آموخته هاي
دفاع مقدس اشاره شد. در بخش پاياني به ساير موارد اشاره
مي شود.
¤ ¤ ¤
14- درگيري ها و جنگ-هاي منطقه اي و جهاني پديده هاي گذرا و كوچكي نيستند كه آنا پديد آمده و آنا ناپديد گردند و چنين پديده هاي بزرگ و سنگيني نه ناگهاني ولحظه اي آغاز مي گردند و نه ناگهاني و لحظه اي پايان مي يابند. هم پيدايش و هم فروكشي جنگ ها و درگيري ها فرايندهايي
زمان براند كه از چند ماه تا چند سال زمان مي برند تا پديد آمده و يا برچيده شوند. همين نكته بسيار مهم كه ريشه در تجارب و آموخته هاي جنگي منطقه اي و جهاني كنوني و تاريخي دارد و جنگ تحميلي نيز آن را اثبات مي كند نشان مي دهد كه مقامات سياسي و نيروهاي نظامي كشور بايد همواره به اندازه اي هوشمند و بيدار باشند كه بوي هرگونه جنگ و درگيري احتمالي را از چند ماه تا چند سال پيش از آن احساس و استشمام كرده و براي پيشگيري از آن برنامه ريزي و اقدام نمايند.
15- تشديد اختلافات و واگرايي هاي ملي در زمان ها و دوره هاي پيش از جنگ، در زمان جنگ آثار و پيامدهاي زيانبار خود را آشكار و بارور خواهد نمود. ضروري است از خدشه دار نمودن بي دليل و بي ارزش وحدت نظامي و يا وحدت ملي كشور در زمان آرامش به سختي پرهيز و خودداري گردد تا همانند آتش زير خاكستر در زمان جنگ احتمالي بر افروخته و بازدارنده نگردد.
16-اين يك تجربه جدي تاريخي و جهاني است كه جنگ فرسايشي و دراز مدت هم مي تواند به هر شيوه ممكن از كنترل هر يك از طرفين جنگ خارج شده و ديگر نتوانند به اهداف خود دست يابند و هم موجب فرسايش و نابودي ظرفيت ها و امكانات و انگيزه هاي جنگي نيروهاي نظامي و پشتيباني كشور گشته و دستيابي به اهداف نظامي را دشوار و يا ناممكن نمايد. راهبردهاي نوين نظامي غالبا مبتني بر نبردهاي زودگذر و سرنوشت ساز هستند كه ارزشمند است در مديريت فرايندهاي نظامي كشور لحاظ گردند.
17- جنگ و نبرد هميشه پايان خط و آخرين گزينه است و ضروري است مسئولان و مديران و مقاماتي كه انديشه هاي دشمن تراش و روحيه هاي جنگ افروز و برخوردهاي تنش زا و رفتارهاي تحريك كننده و سياست هاي تندروانه دارند به جايگاه هايي از دستگاه هاي اجرايي كشور انتقال يابند كه موجب آسيب رساني به سياست هاي خارجي و بين الملل كشور نگردند و بجاي آنها افراد سياس و مداراگر و كاركشته جانشين گردند تا ريشه هاي برخي از تنش هاي احتمالي برخاسته از رفتارهاي تندروانه زدوده شوند.
18- هم اكنون ضروري است تفاهمات و پيمان ها و قراردادهاي بين المللي كشور با نگاهي كارشناسانه تر بازبيني و بازخواني شده و نقاط تنش زاي احتمالي آنها جداسازي و چاره جويي گشته و نيز از عقد هرگونه قرارداد و پيمان ابهام آميز و اختلاف انگيز احتمالي آينده در دستگاه هاي گوناگون كشور پرهيز و پيشگيري شود و پيشنويس هرگونه پيمان و تفاهمنامه احتمالي آينده جهت بررسي دقيق و كارشناسي به همه دستگاه هاي متخصص و مرتبط كشور ارسال و ديدگاه هاي ايشان دريافت و اعمال گردند تا از عقد پيمان هاي ناپخته و تنش زاي آينده پيشگيري گردد.
19- جنگ هاي آينده بيشتر جنگ هاي نرم و نرم افزاري و كمتر جنگ هاي سخت و سخت افزاري خواهند بود زيرا جنگ هاي نرم و نرم افزاري توان نفوذ و رخنه و تاثيرگذاري و دگرگون سازي بيشتري دارند و جنگ هاي سخت و سخت افزاري تاثيرگذاري كمتر و بجاي آن ويرانگري بيشتري دارند. ضروري است تهاجمات فرهنگي و تجاوزات نرم و تعديات نرم افزاري و تهديدات غيرسخت افزاري كشور شناسايي و براي مقابله و پدافند در برابر آنها برنامه ريزي گردد. همچنين در جنگ هاي نرم و نرم افزاري از آنجايي كه به سرزمين هاي ديگر تجاوز نمي شود نيروهاي ايران مي توانند هم آفند و هم پدافند نمايند و ضرورتي بر انحصار فعاليت هاي بازدارنده كشور به پدافندهاي نرم افزاري و رويگرداني از آفندهاي نرم افزاري وجود ندارد.
20- بدليل آنكه طبق گزارش خاوير پرز دكوئيار دبير كل وقت سازمان ملل متحد، رژيم بعثي عراق آغازگر جنگ تحميلي و متجاوز شناخته شد هم آن رژيم محكوم به پرداخت زيان هاي جمهوري اسلامي ايران است و هم دولت و ملت ايران مي توانند با شناسايي و تجميع اسناد و مداركي كه پشتيباني برخي دولت هاي غربي و نوكران منطقه اي آنها از رژيم بعثي عراق در تجاوز به ايران را اثبات مي كند بر عليه ايشان در مراكز و محافل گوناگون جهاني از جمله دادگاه كيفري بين المللي اقامه دعوي و درخواست رسيدگي نمايند تا هم زيان ها و خسارات ايران اعاده گردد و هم با كيفردهي عوامل تجاوز، درس و عبرتي براي ديگر متجاوزان و پشتيبانان متجاوزان باشد كه به طراحي و اجراء و پشتيباني از تجاوز نپردازند.
21- مديريت جنگ و عمليات نظامي فرآيندي بسيار پيچيده و دشوار است و چنانچه در زمان صلح گونه اي مديريت نيرومند و كارآمد براي زمان جنگ احتمالي طراحي و تدوين و پياده سازي نگردد و با استفاده از فرآيندهاي كارشناسي و كارآمد راهبردگذاري- برنامه ريزي- سناريونويسي- و همانندسازي جنگي اعم از آفندي و پدافندي براي همه حوزه ها همچون حوزه هاي زميني و يا هوايي و يا فضايي و يا دريايي و مانند آنها نگشته و تدابير خردمندانه و كاملا ساخته و پرداخته پيش بيني نگردد و تنها در شب جنگ و روز نبرد به چاره جويي بپردازند در آن زمان همه مغزهاي سياسي و نظامي كشور دچار سرگيجه و سرگشتگي خواهند شد و نمي توانند بي درنگ و ناانديشيده به طراحي و پيشنهاد طرح ها و برنامه هاي پخته و سنجيده و پرداخته و آزموده نظامي بپردازند و بسياري از فرصت ها نابود خواهند شد. در زمان صلح است كه بايد به تمرين براي زمان جنگ پرداخت و در تابستان است كه بايد براي زمستان اندوخت.
22- گرچه هيچ ايثارگري با نيت دريافت امتيازات هنگام جنگ و يا امتيازات پس از جنگ ايثارگري و فداكاري نكرده است و اصولا آن زمان امتيازي مطرح نبود تا كسي بخواهد با دادن جان و اعضاي خويش بدانها برسد! ولي نظام اسلامي نيز بايد بزرگداشت و نكوداشت فرماندهان و رزمندگاني كه با دست هاي نيمه خالي بزرگترين حماسه ها و شگفتي هاي نظامي معاصر را آفريدند را بعنوان يك راهبرد بنيادين و بلندمدت نظام تلقي و پيگيري نمايد و با برخوردهاي سرد و بازدارنده و يا خودي و غيرخودي كردن ايثارگران و يا زير 25% و بالاي25% كردن جانبازان و امثال آنها انگيز ه هاي ايثارگري را تقليل ندهد و فراموش نكند كه آنچه ايرانيان را به پيروزي رساند جنگ افزار نبود بلكه باورهاي ژرف و جوانمردي هاي شگرف بود و نبايد آنها را بزودي و بسادگي و به هيچ و پوچ باخت.
23- حفاظت اطلاعات نظامي كشور رسالتي بسيار بزرگ و بسيار پيچيده و هوشمندانه است كه بايد با دقيق ترين روش ها و كارآمدترين ساختارها انجام پذيرد تا دشمنان احتمالي نتوانند با داشتن اطلاعات درست و دقيق از اهداف احتمالي نظامي خود در خاك ايران براي آنها نقشه كشي و دسيسه چيني نمايند. با اين حال براي آنكه همه امور نظامي كشور محرمانه تلقي نگردد و راه استفاده از پتانسيل هاي علمي كشور در كمك رساني به نيروهاي نظامي كشور مسدود نگردد. مديريت هاي مرتبط مي توانند بخش هايي از فرايندهاي نظامي كشور را كه قابل برون سپاري هستند به بخش مردمي و دانشگاهي و صنعتي كشور واگذار نمايند تا نرم افزارها و سخت افزارهاي مورد نياز در زمان جنگ احتمالي را بگونه اي كارآمد و روزآمد تدارك و تحويل نمايند و راهبرد نيروهاي نظامي بايد درگيري سازي حداكثري دستگاه هاي صنعتي و دانشگاهي كشور در فرآيندها و چرخه هاي نامحرمانه نظامي كشور باشد.
24- رويه 30 سال گذشته جمهوري اسلامي ايران نشان داده است كه ساخت و بهره گيري از جنگ افزارهاي كشتار همگاني همچون جنگ افزارهاي هسته اي و شيميايي و ميكربي و مانند آنها جايي در آموزه ها و برنامه هاي نظامي ايران نداشته و نخواهد داشت و دقيقاً به همين دليل، ممكن است دشمنان از اين راهبرد اساسي و سياست اصولي ايران بعنوان يك كمبود و خلا و نقطه ضعف نظامي سوءاستفاده كرده و از چنين جنگ افزارهايي بر ضد ايران استفاده كنند همانگونه كه رژيم متجاوز بعثي چنين كرد. به همين دليل مقامات و دستگاه هاي مرتبط ايراني بايد بيدار و هشيار بوده و براي مقابله با چنين احتمالات و تهديداتي پيش بيني و پيش گيري و چاره جويي و برنامه ريزي نمايند بگونه اي كه هرگز در برابر چنين تهديدهايي غافلگير نگردند.
25- سياست اصولي نظامي جمهوري اسلامي ايران، سياستي دفاعي و پدافندي و نه سياستي آفندي و تهاجمي است و برخلاف بسياري از كشورها كه وزارت جنگ دارند و بيشتر به آفند و تهاجم مي انديشند، كشور ايران تنها به دفاع و پدافند مي انديشند ولي چنين سياست اصولي و راهبرد بنياديني نبايد مانع از آن باشد كه در صورت لزوم و براي مصالح بالاتر به سياست هاي آفندي و راهبردهاي تهاجمي نيز بيانديشد زيرا چنين رويه اي نه منع ديني دارد و نه منع عرفي و در جايگاه خود و صد البته با برنامه ريزي هاي پيشيني براي اهداف محتمل و در زمان صلح بايد پيگيري گردد.

 

(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14