(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 16 آذر 1388- شماره 19528
 

استكبارستيزي حلقه اتصال دانشجويان در خط مقدم جنبش
بررسي نقش جنبش هاي دانشجويي در تحولات سياسي اجتماعي ايران- بخش نخست



استكبارستيزي حلقه اتصال دانشجويان در خط مقدم جنبش
بررسي نقش جنبش هاي دانشجويي در تحولات سياسي اجتماعي ايران- بخش نخست

گاليا توانگر
تولد جنبش دانشجويي از زماني بود كه رضاخان با چكمه هاي قزاقي بر مرمرهاي سفيد كاخش گام هاي غرور برمي داشت و به خيال خودش متصل به بيگانگان پايه هاي سلطنتش را محكم مي كرد.
اما همه اين آرامش خيالي بود كه در پسش طوفاني جان مي گرفت. كيلومترها آن سوتر، فراتر از مرزها عده اي از دانشجويان ايراني در اروپا گردهم آمدند و سه اصل انقلابي را كه در تفكرات و اعتقاداتشان ريشه داشت، مكتوب كردند: ما خواستار آزادي همه زندانيان سياسي هستيم. رضا قلدر، ديكتاتور ايران بايد از بين برود و مملكت ايران جمهوري شود. ضمناً همه ريشه هاي وابسته به انگليس و بيگانگان را بايد ريشه كن كرد.
جنبش دانشجويي از دل جوان هايي برخاست كه رضاخان خيال مي كرد با استحاله در فرهنگ غرب و آموزش هاي بيگانگان كاملاً اطو كشيده شده اند و از ايران فقط نامش را با سجل شان يدك مي كشند، اما نمي دانست كه جوشش خون و غيرت ايراني در رگ هاي جوان مسلمان هرگز نمي ميرد.
دانشجو همچون ذره بيني است كه مسائل پيرامون خودش و جامعه را با حساسيت ويژه اي دنبال مي كند. خيلي ها گمان مي برند دانشجويان سه دسته اند: بي تفاوت ها، شاگرد اول ها و سياسي ها.
حقيقت اين است كه در شرايط فعلي هيچ دانشجويي را نمي توانيم پيدا كنيم كه نسبت به حوادث پيرامونش كاملاً بي تفاوت باشد. هر سه گروه بالا اگرچه برون دادهاي متفاوتي دارند، ولي همگي با نگاه تيزبين خود حقايق را جستجو كرده و اتفاقاً اكثريت قريب به اتفاقشان با اتصال به ريشه ها، مطالبات مردمي را دنبال مي كنند. عناد با نظام و ريشه ها در قاموس هيچ دانشجوي ايراني با تفكر پوينده نمي گنجد. اخراجي ها، وابستگان به سلطنت طلب ها و غرب و يا افرادي كه درحال حاضر دانشجو نيستند و همچنان به بهانه اي خود را به بدنه دانشگاه متصل كرده اند، عمده افراطي گرايان خارج از چهارچوب قانون هستند.
اين جوشش دغدغه مردمي دارد
براي شناخت ماهيت اصلي جنبش دانشجويي نياز است كه صفحات تاريخ كشورمان را ورق زده و با تأمل مسير تولد اين جوشش را دنبال كنيم.
محمد شيخان عضو شوراي سياست گذاري بسيج دانشجويي درحالي كه تاريخ حركت هاي دانشجويي را جستجو مي كند و تأكيد دارد كه ضروري ست در اولين گام به جنبش دانشجويي نگاه تاريخي داشته باشيم، مي گويد: «جنبش دانشجويي زماني مرحله نوزادي اش را آغاز كرد كه رضاخان مي پنداشت با دست چين كردن فكرهاي خلاق جوانان اين مرز و بوم و اعزامشان به خارج از كشور مي تواند يك سري نيروهاي وابسته به سلطنت و غرب تربيت كند كه حافظ ديكتاتوري اش باشند. غافل از اين كه خيلي قبل تر از تأسيس دانشگاه تهران در سال 1309 عده اي از دانشجويان ايراني مقيم اروپا گرد هم آمدند و خواستار آزادي زندانيان سياسي، تأسيس جمهوري و حذف بيگانگان شدند.»
وي به انديشه عدالت خواهي جنبش دانشجويي در ابتداي شكل گيري تاريخي اين حركت خودجوش اشاره كرده و مي گويد: «دانشجويان دانشكده حقوق دانشگاه تهران در سال 1316 بر پايه مطالبات عدالت خواهي شان و به اين دليل كه در اقصي نقاط كشور به ويژه در روستاها امكانات آموزشي وجود نداشت، به تشريفات پرتجمل بازديد وليعهد از دانشگاه تهران اعتراض كرده و سؤالشان اين بود كه چه لزومي دارد براي قدم رنجه كردن اين سياستمدار وابسته 12هزار تومان آن موقع صرف خريد ادكلن براي خوشبو كردن فضا شود؟ اين درحالي بود كه بوي متعفن وابستگي در همه عرصه هاي مملكت داري مشام جامعه را مي آزرد.»
شيخان ادامه مي دهد: «در كودتاي 28 مرداد 1332 دانشجويان فني دانشگاه تهران و دانشگاه تبريز در اعتراض به وادادگي داخلي و وابستگي همه جانبه به انگليس دست به تظاهرات زدند. 14آذر پليس وارد فضاي دانشكده شد و دو روز بعد 16 آذر با ورود ريچارد نيكسون رئيس جمهور آمريكا و همسرش به تهران اعتراضات شدت گرفت. در 16آذر 1332 جوانان دانشجوي ايراني سه لاله در خون غلتيده تقديم مكتب استكبارستيزي كردند كه سال هاي بعد اين مكتب به تولد انقلاب اسلامي انجاميد.»
عضو شوراي سياست گذاري بسيج دانشجويي با تأمل چند دقيقه اي در فضاي تاريخي ايران اين گونه نتيجه مي گيرد كه از ابتداي شكل گيري جنبش دانشجويي تأكيد بر استكبارستيزي و مقابله با بيگانگان در رأس همه انديشه ها و جوش و خروش ها قرار داشت. چه طور مي شود كه اين جنبش كه هميشه از دخالت بيگانگان به شدت بي زار بوده، ناگهان به همه عقبه تاريخي اش پشت كند و همسو با خواسته ها و شيطنت هاي غربي مواضعي به جز مطالبات مردم و مكتب استكبارستيزي در پيش بگيرد؟
وي صراحتاً مي گويد: «بايد ديد كساني كه خودشان را به جنبش متصل كرده اند و دم از نبود آزادي بيان و انديشه مي زنند، چه قدر بازگو كننده حرف مردم هستند؟ اتفاقاً اين گروه به گمان بنده به شدت از فضاي مردمي فاصله دارند و همين امر باعث شد ريزش سريعي پيدا كنند و چون در اقليت بودند نتوانستند بدنه اصلي جنبش را- كه اكثريت دانشجويان در حلقه آن هستند- تحت تأثير گرايش به بيگانگان و مطالبات غيرمردمي قرار دهند.
وي معتقد است اگر كسي بخواهد جنبش دانشجويي را بشناسد ابتدا بايد نسبت به ويژگي ها و خصايص دوران دانشجويي آگاهي پيدا كند. شيخان مي گويد: «آرمان گرايي، صداقت، شور جواني، عدالت طلبي و تكيه بر اعتقادات ديني از شاخصه هاي لاينفك حركت هاي دانشجويي به حساب مي آيد، پس چنين انديشه و جوششي دغدغه اش مردم است و پيوند مستحكمي با ملت دارد. جنبش هميشه مطالبات واقعي ملت را در صحنه جامعه و دانشگاه مطرح كرده و مي كند. همين روحيه خودباوري و استقلال خواهي كمك بسيار بزرگي براي پيروزي انقلاب اسلامي بود. جريان هاي دانشجويي به دليل آرمان خواهي همواره جزء جريان هاي پيشرو هستند و با تكيه بر ايدئولوژي و مباني فكري شان حقيقت طلبند.
براساس اين نگاه اولين كاركردشان مطالبه كردن و داعيه داشتن است. براي مطالبه گري چند چيز ضروري است: مطالبات بايد براساس عقلانيت و اعتدال باشد. اين مطالبه بايد استمرار و پيگيري داشته باشد. جريان دانشجويي بايد هيچ وقت از مطالبه خود مأيوس نشود و آن را به نتيجه برساند.»
دربه دري اعضاي شكست خورده و وابسته
از قبل از 13آبان سايت هاي خبري وابسته به غرب در يك مقاله چند صفحه اي با استراتژي خشن جلوه دادن چهره نهادهاي انقلابي وابسته به دانشجويان در قالب جملات و پاراگراف هاي اغراق آميز اكثر سران جنبش هاي انقلابي دانشجويي را مورد حمله قرارداده و آنها را افرادي با برخورد ضربتي معرفي كردند. درگام بعدي به تهيه ليستي از اسامي ايشان روي آورده و طرح هاي ضداستكباري را طرح هاي ضدمردمي و سركوبگرايانه جلوه دادند. كاملا روشن است كه رويكرد جديد اين سايت هاي وابسته چيزي جز مصادره كردن روزهاي ويژه انقلاب به نام خودشان نيست.
سعيد سليماني معاون سياسي و دبير شوراي تبيين مواضع بسيج دانشجويي صراحتاً مي گويد: «سوسياليست ها، ليبرال ها، پان تركيسم ها، پان كرديسم ها و همه گروه هاي ضدنظام گرد هم آمده اند تا 16آذر را به نام خودشان ثبت كنند. حتي برخي از اخبار گواه آن است كه به تشكيل يك جنبش خيالي در مقابل جنبش دانشجويي دست زده اند. به همين دليل مقام معظم رهبري براهميت اين روز تأكيد دوچنداني داشتند. رسالت ما اين است كه در دانشگاه ها با آگاهي بخشي به دانشجويان آنها را به گونه اي به حقايق پيوند بزنيم كه هر كدامشان همچون سربازي از مواضع انقلاب دفاع كنند.
وي در تبيين شاخصه هاي جنبش دانشجويي مي گويد: «استقلال در عمل و رأي، آزادي قانونمند در دانشگاه و جامعه براي بيان عقايد و نگاه مثبت دانشگاه و جامعه به جنبش دانشجويي از شاخصه هاي مثبت حركت هاي دانشجويي است.
در بحث استقلال، فضاي دانشگاه به گونه اي است كه اعضاي شكست خورده و وابسته اگر بخواهند شيطنت كنند خود به خود حذف مي شوند. نمونه اش عملكرد انجمن هاي اسلامي بود كه در جريان دوم خرداد به محض وابسته شدن خود به خود به انزوا كشيده شدند.»
معاون سياسي بسيج دانشجويي با تأكيد بر اين كه براي آزادي بيان و نقد سازنده هنوز هم فضا مساعد و مناسب است، مي گويد: «شما ببينيد وقتي دانشجو در حضور رهبر معظم انقلاب تندترين نقدها را بيان مي كند، مشخص است كه آزادي در كشورمان بسيار بيشتر از آزادي در ساير كشورهاي مدعي آزادي وجود دارد.»
وي با ابراز خرسندي از اين كه جنبش پرچم دار مطالبات مردم و مورد تأييد آنهاست، لذا هر حركتي كه در دانشگاه صورت بگيرد، به بستر جامعه كشيده مي شود، مي گويد:
«نمونه اش حركتي است كه در زمان طاغوت روز 16آذر شكل گرفت و سپس به بستر مردم كشيده شد. البته در شرايط فعلي دست هايي هستند كه مي خواهند جنبش را وابسته كنند. تاريخچه جنبش گوياي اين است كه دانشجويان در چند محور علي رغم فراز و نشيب هاي تاريخي مشترك بوده اند: استكبارستيزي، سلطه ستيزي، حمايت از مظلومان، فرياد آرمان خواهي و... اين موارد حلقه اتصال همه دانشجويان بوده و هست. البته ما شواهدي داريم كه نشان مي دهد فضاي دانشجويي هنوز هم براين محورها استوار و پابرجاست. در مسئله غزه ديديم كه جنبش دانشجويي به صحنه آمد و تأثيرات بسيار مثبتي به همراه داشت.
بعد از انتخابات اخير دست هاي وابسته اي هستند كه مي خواهند حقايق را وارونه جلوه داده و اصل جنبش را منزوي كنند، اما مطمئنا موفق نخواهند شد و خودشان دچار ريزش مي شوند.»
سليماني در پاسخ به توهم تك صدايي بودن جنبش دانشجويي مي گويد:«چهارچوب هاي قانوني مشخص است. هر كس در قاب اين چهار چوب ها نقد سازنده اي ارائه دهد، كاملا پذيرفته مي شود. حتي تأكيد داريم كه سران امور دانشجويي و جنبش توجه خاصي به نظرات دانشجويان داشته باشند، اما چنانچه در يك رويكرد افراطي خارج از قانون بحث كنند، طبيعي است كه برخورد مي شود، چون اگر به بي قانوني بيفتيم، مباحث به دست سوءاستفاده كنندگان هدايت خواهد شد و اين به صلاح نظام نيست.»
وحدت همه نيروهاي انقلابي ضروري است
عباسي مهر دبير تشكل تحكيم وحدت با اشاره به اين كه دوران دانشجويي دوران ويژه اي است كه در آن دانشجويان با حساسيت به محيط اطرافشان مي نگرند و دغدغه مند هستند، مي گويد: «بعد از پيروزي انقلاب براساس فرمايشات امام راحل(ره) بحث وحدت همه نيروهاي انقلابي و تحكيم وحدت به ميان آمد. شايد الان وقتي از تحكيم وحدت صحبت مي كنيم، تنها يك تشكل خاص در ذهنمان متبادر مي شود، ولي منظور امام(ره) در سال57 از تحكيم وحدت، وحدت همه نيروهاي اسلامي و انقلابي حول محور ارزش هاي انقلابي بود.» وي با ورق زدن تاريخچه عملكرد انجمن هاي اسلامي دانشگاه ها توضيح مي دهد: «در دهه50و 60 اكثر دانشجوياني كه شهيد شدند، مثل شهيد علم الهدي، عباس وراميني، رجب بيگي و... همگي از بستر انجمن هاي اسلامي برخاستند، اما متأسفانه در سال68 و به صورت مشهود در سال70 روند استحاله در انجمن هاي اسلامي شكل گرفت. يكي از دلايل اين استحاله عدم توجه نيروهاي باسابقه انجمن هاي اسلامي در اين مقطع زماني نسبت به روند آن بود. حتي حضرت امام(ره) هم اين استحاله را پيش بيني و گوشزد كرده بودند. در سايه اين بي توجهي ها خوراك فكري اعضاي جديد تدارك ديده نشد و عضوگيري بدون توجه به تربيت فكري نفوذ سكولارها و ليبراليسم ها را به بدنه انجمن اسلامي درپي داشت. به اين ترتيب بي توجهي افراد باسابقه و عدم برنامه ريزي دو عامل مهم استحاله انجمن هاي اسلامي بودند. حتي طيفي به نام گروهك علامه منشعب شدند كه تفكرات ضدنظام داشتند و چون با اقبال روبرو نشدند، در اندك زماني ريزش پيدا كردند. در اين مقطع زماني بسيج دانشجويي و جامعه اسلامي دانشجويان شكل گرفت تا اهداف پيشين تشكل هاي دانشجويي را احيا كنند. البته در دهه هفتاد دولت وقت نيز با بي توجهي از كنار مسائل مي گذشت و به چنين انجمن هايي بسيار پر و بال داده بود.»
وي بر وحدت همه نيروهاي انقلابي و دانشجويي در خط نظام تأكيد كرده و مي گويد: «ما هر وقت بر ارزش هاي انقلابي تكيه كرده ايم و متحد وارد صحنه شده و به توليد كالاهاي فرهنگي براي جوانان خود روي آورده ايم، پيروز شده ايم.
اتحاد همه نيروها باعث مي شود كه حضوري قدرتمندانه و تعيين كننده در فضاي دانشگاه داشته باشيم. به عبارتي ارزش هاي انقلاب اسلامي در حلقه وحدت تحقق مي يابد. اصل دوم اين است كه بر پيگيري مطالبات مردمي تأكيد كرده و عدالت را در همه عرصه ها ايجاد كنيم. يكي از عرصه هاي مهم قابل پيگيري عرصه فرهنگ است كه به توليد فكر براي نسل هاي آينده مي انجامد.»
دبير تشكيلات تحكيم وحدت به نقش رسانه ها اعم از صدا و سيما و مطبوعات در آگاه سازي افكار عمومي پيرامون مسائل و فضاي كنوني دانشگاه ها تأكيد كرده و مي گويد:«وقتي در برابر حقايق حاكم بر فضاي دانشگاه، رسانه ها سكوت مي كنند، اين شائبه ايجاد مي شود كه فضاي دانشگاه از دست نيروهاي انقلابي خارج شده است، در حالي كه يك چنين چيزي واقعيت ندارد.»
حيات ابدي جنبش
از اين خروش آگاهي مي جوشد و از اين آگاهي ساختن به ثمر مي رسد. جنبش دانشجويي زماني به تك صدايي مي گرايد كه صرفاً كارهاي سياسي را پيگيري كند، در حالي كه ده ها عرصه ديگر در دل جنبش جاي دارد.
عرصه سازندگي فرهنگي و عدالت گستري يكي از عرصه هاي مهمي است كه دانشجويان مي توانند پرچم دارش باشند و دوشادوش دولت كارهاي بزرگي را به ثمر برسانند. آيا زمان آن نرسيده كه از حضور دانشجويان در تصميم گيري هاي مهم كشور استفاده كنيم و با ايجاد اتاق فكر متشكل از نخبگان دانشگاهي پروژه ها را بر پايه مشاوره هاي اصولي به سرانجام برسانيم؟ به نيت خالص اين جوانان خوش فكر شك نكنيد. در اردوهاي جهادي بر سر بي عدالتي كلنگ مي زنند و در عرصه علمي نام ايران را بلند آوازه كرده اند. كدام تنگ نظري است كه جنبش دانشجويي را مرده مي پندارد؟!
گزارش روز

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14