(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 4 بهمن 1388- شماره 19567
 

نامه اي خطاب به شيخ مهدي كروبي عرض خود مي بري و زحمت ما مي داري
گفت وگو با حاج صادق آهنگران
عاشورا ماهيت فتنه گران را روشن كرد
انتخابات رياست جمهوري و حوادث پس از آن تحليل رفتاري سران فتنه



نامه اي خطاب به شيخ مهدي كروبي عرض خود مي بري و زحمت ما مي داري

آقاي محسن عابدي (فرهنگي شاغل در اصفهان) نامه مفصل و مبسوطي را خطاب به آقاي شيخ مهدي كروبي براي ما ارسال كرده است. عابدي در نامه خود شرح مي دهد چگونه رفتار و عملكرد اخير افرادي مانند كروبي باعث تغييرات جدي در نگرش وي شده است. بخش هايي از اين نامه را كه با عنوان «بصيرت نامه انتخابات» به دستمان رسيده، مرور مي كنيم.
¤¤¤
... از همان اولين روزهاي تبليغات انتخاباتي و خصوصاً بعد از انتخابات، به خوبي دريافتم كه حق و باطل در جريان و بين گروه و همفكران سياسي شما درهم آميخته شده و سرانجام و نهايت راه سياسي شما و بعضي از همفكرانتان نتيجه اي به جز هرهري مذهبي و خودباختگي سياسي نخواهد داشت. جالب آنكه من حق را در باطل بودن رفتار و گفتار سياسي امروز شما و بسياري از طرفدارانتان ملاحظه نمودم كه از اين بابت، مديونتان نيز هستم.
... با علم كردن تابلو تقلب در انتخابات مدعي دفاع از حقوق ملت شده ايد، اما به نظر من شما دنبال حقوق ملت نيستيد. اگر براستي دنبال حق و حقوق ملت بوديد از آن زندگي ساده قديم سر از اين زندگي شاهانه امروز درنمي آورديد. حقوق ملت تنها بهانه و پيراهن عثمان در دست شما براي رسيدن به اهداف شخصي دنيايي خودتان است. به نظر من خودآگاه يا ناخودآگاه شما ميز و رياست را ارث پدري خود مي دانيد. فكر مي كنيد ملت به شما چك سفيد امضاء داده است. آقاي احمدي نژاد درست تشخيص داده است كه براي عده اي سخت است كه كسي به محدوده آنها وارد شود. شما جزء همين عده هستيد. شما جزء طبقه اي هستيد كه به حق يا ناحق عمري بر پست هاي مختلف سوار بوده ايد و امروز كه پستي نداريد براي به دست آوردن آن به دست و پا افتاده ايد.
...
دغل دوستان اطرافتان را ملاحظه كنيد. ديروز براي نان و نوايي به دنبالتان راه افتاده بودند و امروز در تلويزيون بي بي سي نظريه پردازي مي كنند. آخر بي بي سي كه عاشق چشم و ابروي من و شما نيست. انگليس به خاطر منافعش اين هزينه نجومي را صرف بي بي سي مي كند به خاطر منافعش از بين طرفداران شما آدم جمع مي كند. آدمهاي بي بي سي مشاور شما بودند و امروز نيز خط دهنده شما هستند.
...
بر فرض محال كه در موارد اختلافي پيش آمده حق با شما باشد كه نيست، عقل و منطق و هوشمندي و غيرت مسلماني ايجاب مي كند كه بيائيد و تا ديرتر از اين نشده به خاطر شخص خودتان صف خود را از معاندين و دشمنان شناخته شده نظام جدا نمائيد و رايگان و ناخودآگاه نقش ستون پنجم را در درون نظام بازي نكرده و براي خود جهنم نذري تهيه نكنيد كه در غير اينصورت تنها عرض خود مي بري و زحمت ما مي داري.
به نظرم ماجراي سياست بازي ها و سروصداها و اعتراضات انتخاباتي شما و بسياري از همفكرانتان را مي توان در اين جمله طلايي بنيانگزار كبير نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران حضرت امام خميني(ره) كه خطاب به بني صدر خبيث مطرح فرمودند ملاحظه نمود، به خوبي آنرا درك كرد، لمس كرد و با تمام وجود باورش كرد. آنجا كه فرمودند:
«حب الدنيا راس كل خطيئه»
محسن عابدي

 



گفت وگو با حاج صادق آهنگران
عاشورا ماهيت فتنه گران را روشن كرد

محمدجعفر فلسفي
شب عاشورا كه رسيد مطابق روال هر ساله به مسجد آيت الله جزايري اهواز رفتم تا با مداحي و صداي حزين او به ياد امام حسين(ع) و مظلوميت يارانش همراه با بچه هاي قديمي جبهه و جنگ به سر و سينه بزنم.
پس از مراسم سراغش رفتيم و او به گرمي پذيرفت.
قرار مصاحبه و گفت وگو با او را در دفتر سرپرستي كيهان گذاشتيم و او با كمال ميل پذيرفت البته چند روز پس از عاشورا و مراسم شام غريبان، او به وعده اش عمل كرد و حدود 5/2 ساعت ميهمان ما بود. آنچه در پي مي آيد ماحصل اين گفت وگو است.
¤ به عنوان كسي كه در طول دوران انقلاب، دفاع مقدس و پس از آن حامل پيام عاشورا و نهضت آقا اباعبدالله الحسين(ع) بوده ايد، نظرتان در رابطه با حوادث اخيري كه ظهر عاشورا بوقوع پيوست، چيست؟
- «و من يعظم شعائرالله فانه من تقوي القلوب» ابتدا لازم مي دانم ايام شهادت امام حسين(ع) و ياران باوفايش و ايام اسارت حضرت زينب(س) و اهل بيت امام حسين(ع) به طرف كوفه و شام را تسليت عرض كنم و همچنين فاجعه اي كه در روز عاشورا بوجود آمد. اين هتك حرمت به ساحت قدسي امام حسين(ع) هم جاي تسليت دارد و هم شرمندگي، زيرا عمق فاجعه به اندازه اي بود كه برخي از علماي بزرگ به سر مي زدند و شيون مي كردند و دل تمام مردم پاكباخته و عاشق امام حسين(ع) و كساني كه عشق امام در تار و پودشان رخنه كرده است در اين ماجرا به درد آمد زيرا همين عشق به امام حسين(ع) با محوريت فرهنگ عاشورا بود كه انقلاب را به پيروزي رساند و در دوران هشت سال دفاع مقدس ما را به نتيجه رساند و تاكنون دشمن را ذليل كرده و ملت ما روز عاشورا را روز اندوه و حزن مي دانند و براي دهه محرم قداست خاصي قائلند و علماي ما در اين روز عمامه ها را از سر درمي آوردند و با پاي برهنه و حزن و اندوه و گريه در دسته جات عزاداري شركت مي كردند و به سينه مي زدند و اين مصداق همان روايتي است كه از «ام سلمه» نقل شده كه روز عاشورا پيامبر را ديدم كه با سر و پاي برهنه و صورت غبار گرفته و همچنين حضرت زهرا(س) در عزاي امام حسين(ع) دارند به سر و سينه مي زنند.
آن روز چون همه انبياء، اولياء و ملائك گريانند يك چنين روزي كه براي مردم خيلي مقدس است و از جان و مال مايه مي گذارند چنين قضيه اي پيش بيايد و هتك حرمتي صورت بگيرد هم بايد نگران بود و هم به سر زد و ناراحت بود و از طرف ديگر مي بينيم روز عاشورا لشكر يزيد در مقابل امام حسين(ع) قرار گرفت و در اين روز بود كه چهره كفر و نفاق براي بشريت برملا شد و تا الان هم هر وقت كفري در مقابل جبهه حق قرار مي گيرد آن را در جبهه يزيد قرار مي دهيم و آن ريشه در عاشورا دارد. چهره نفاق در اين روز افشا شد چون خيلي از كساني كه در مقابل امام حسين(ع) قرار گرفتند خيلي هايشان مسلمان و اهل نماز شب بودند و زماني كه سر امام حسين(ع) را بالاي نيزه قرار دادند تكبير مي گفتند. اينها براي تاريخ برملا شدند در نهضت امام خميني(ره) هم روز عاشورا نقطه عطفي در تاريخ انقلاب است و امام(ره) بارها به اين مورد اشاره نموده اند. گويا خداوند عاشورا را براي افشاي ظلم و نفاق گذاشته است.
ماجراي اخير و قضاياي پس از انتخابات را كه نگاه كنيم از زماني كه فتنه ها شروع شد تا روز عاشورا شايد خيلي ها متوجه اصل ماجرا نبودند و گمان مي كردند بحث انتخابات و بحث شخص و تقلب است ولي آرام آرام كه اوضاع پيش رفت معلوم شد كه قضيه چيز ديگري است و اصل نظام مقدس جمهوري اسلامي و ولايت فقيه، ارزشها و اصل فرهنگ عاشورا از سوي فتنه گران مورد هدف قرار گرفت.
مقارن با روزي كه سر امام حسين(ع) بالاي نيزه رفت و جلوي چشم حضرت زينب(س) سوت و كف و رقاصي كردند، عده اي نيز پيدا شدند و دقيقاً همين روز حرمت شكني شد و اصل ارزشها و اصل نظام مورد اهانت قرار گرفت و پاي آن سوت و كف زدند.
بنده احساس مي كنم اينها پاي خورشيد حقيقتي كه روي نيزه ها رفت كف زدند و هلهله و شادي كردند. آگاهانه يا ناآگاهانه در جايي كف زدند كه حقيقت پايمال شد و اصل نظام و آرمانهاي الهي امام راحل(ره) با زشت ترين شكل ممكن مورد اهانت قرار گرفت و اينها هم پياله شدند.
ما در زيارت عاشورا مي خوانيم كه «يوم فرحت به ال زياد و ال مروان بقتلهم الحسين(ع)» شادي كردند وقتي امام حسين را كشتند و روز عاشورا روز شادي آنها شد. بنده احساس مي كنم اينها مصداق بارز «لعن الله امه قتلتك و لعن الله امه ظلمتك و لعن الله امه سمعت بذلك فرضيت به» هستند. خدا لعنت كند كساني را كه ظلم كردند و امام حسين را كشتند و خدا لعنت كند كساني را كه ساكت شدند و رضايت دادند و گوش كردند و حرفي نزدند. اينها بايد تأمل كنند كه مبادا مصداق همين ماجرا باشند در قيامت.
خيلي از خواص، مسئولين و حتي مردم عوام بايد بدانند كه در چنين جايي سكوت جايز نيست و مبادا در صف آنهايي قرار بگيرند كه مصداق حداقلش «سمعت بذلك فرضيت به» باشند.
من احتمال مي دهم اگر كسي در مقابل اينگونه اعمال اعتراض نكند به سرنوشت بسيار بدي دچار خواهد شد. همانند كساني كه در مقابل امام حسين(ع) شمشير كشيدند و امام را كشتند، ظلم كردند و ساكت ايستادند و نظاره گر اين صحنه ها بودند.
اين سرنوشت حتمي و شوم آنان است مگر اينكه توبه كنند و من نمي دانم آيا توبه چنين كساني پذيرفته خواهد شد يا نه! چون بحث امام حسين(ع) يك بحث ويژه است. احساس مي كنم انسان در هر حريمي وارد بشود خداوند حوصله مي كند اما در حريم امام حسين(ع) و هتك حرمت ديگر خدا حوصله نمي كند و از اين جهت مي گويم براي هميشه ماهيت اينها برملا شد و افشا شدند و منزوي خواهند شد چون در حريم امام حسين(ع) وارد شده و خداوند اينها را به وضعيت بدي دچار خواهد كرد.
از همه عوام و خواص انتظار داريم براي قضيه امام حسين(ع) هم كه شده موضع گيري كنند. بحمدالله مردم خوب آمدند، در همه جاي كشور غوغايي به پا شد و مشاهده كرديم كه روز چهارشنبه 9 دي ماه مردم آمدند تا در مقابل لشكر كفر بايستند و مطمئنا كساني كه به صحنه آمدند مأجور خواهند بود و به تعبير يكي از علما، اجر و صواب كساني كه در اين اجتماعات و راهپيمايي ها شركت كردند، اجر و صواب كساني خواهد بود كه در ركاب امام حسين(ع) جنگيدند.
اما در مورد كساني كه زمينه ساز ماجراي تلخ ظهر عاشورا شدند و بستر را فراهم كردند تا به ساحت قدسي امام حسين(ع) توهين شود و محكوم هم نكردند، همه آنها در گناه اين افراد شريكند و هم اينكه به ساحت قدسي امام حسين(ع) توهين كردند و هم اينكه دشمنان قسم خورده ما را كه همگي در زمان جنگ متحد بودند را دوباره يكي كردند و همه اينها در رسانه هاي خودشان ذوق زده شده و رسما از آنها حمايت كردند.
حال كه كار بدينجا كشيده شده تنها راه اين است كه توبه كنند و موضع خود را به صراحت اعلام كنند و كساني كه اساس اين فتنه را بوجود آورده اند با اعلام پشيماني و اعتراف به گناه بزرگ خود راه خودشان را از اينها جدا كنند.
¤ حوادث ظهر عاشورا بسياري از حقايق را براي مردم ما روشن كرد و ريشه هاي فتنه را مردم به خوبي شناختند. حمايت و دخالت منافقين و بهايي ها و ضدانقلاب در اين ماجرا كاملا علني شد. چه عواملي باعث شد تا كار به اين نقطه رسيد؟
- در روايات داريم كه خداوند دشمنان ما را از احمق ها آفريده و در اين قضيه هم كاملا صدق مي كند چرا كه از تاريخ انقلاب عبرت نگرفتند. من الان مي بينم كه برخي نامه سرگشاده مي نويسند، كف زدنها، سوت زدنها، هتك حرمت ها و اغتشاشات از اول انقلاب هم بود. اتفاقات اخير چند مقطع تاريخي را در ذهن تداعي مي كند، يكي زمان منافقين اول انقلاب كه ما چه رنج ها و مصيب ها كه نكشيديم. در همين اهواز خودمان چه درگيري ها كه با منافقين نداشتيم، چقدر متحمل خسارت شديم تا بساط اينها برچيده شد. بعد در زمان بني صدر و ماجراي دانشگاه و سوت و كف زدنهاي اينها و اهانت به مقدسات، تقريبا جبهه فكر يك پارچه شده بود بني صدر با منافقين و منافقين با آمريكا يكي شدند.
اگر اينها گذشته را مروري مي كردند و فكر مي كردند كه چه چيزهايي در ذهن مردم تداعي مي شود قطعا زمان ديگري را براي كارشان انتخاب مي كردند.
كار به اينجا رسيد چون احمق بودند و نمي دانستند كه روز عاشورا، روز رسوايي و افشاي چهره واقعي نفاق است.
نكته ديگر اينكه مي بينيم منافقيني كه با انقلاب زاويه پيدا كردند و رفتند و رفتند تا جايي كه اسلحه كشيدند و در مقابل نظام قرار گرفتند و در زمان جنگ هم كنار صدام بودند و الان هم زير لواي استكبار هستند و نان آنها را مي خورند. چرا اينجوري شد آيا از اول اينها آمريكايي بودند، با توجه به اينكه برخي از آنها زندان هم رفته بودند. منتها تنها عاملي كه باعث انحراف اينها شد و هر چه جلوتر رفتند انحرافشان بيشتر شد اين بود كه جلوي ولي فقيه راه رفتند، آمدند و روبروي امام ان قلت آوردند. بگونه اي نشان دادند كه انگار از امام بهتر مي فهمند. امام جمله اي دارد كه دقيقا به همين نكته اشاره دارد، امام فرمود: احساس كردم كه اينها خيلي داغ تر از روحانيت هستند و علي رغم اينكه شناخت عميقي نسبت به اسلام و اوضاع سياسي جامعه نداشتند اما دچار خودبرتربيني كاذب شده و همين غرور و تندي باعث شد اينگونه دچار انحراف شوند و من احساس مي كنم متأسفانه چنين زمينه اي در برخي از افراد دارد پيش مي آيد و بايد هشدار داد به كساني كه مي خواهند جلوتر از ولي فقيه حركت كنند و متوجه نيستند كه سرنوشت آنها همان سرنوشت منافقين خواهد بود. لذا آرام آرام زاويه پيدا خواهند كرد و روبروي نظام مقدس جمهوري اسلامي خواهند ايستاد. هميشه هم براي كارشان توجيه دارند و وقتي با آنها صحبت مي كني با تو بحث مي كنند و مي گويند چرا ولي فقيه اينجور! و چرا ولي فقيه آنجور! هرچه هم كه جواب آنها را بدهي فايده ندارد.
ما اين را در زمان منافقين تجربه كرديم هرچه صحبت مي كردي اثري نداشت. جلوتر از امام حركت مي كردند، احساس مي كردند بيشتر از امام مي فهمند لذا كارشان به اينجا كشيده شد.
¤ مقام معظم رهبري در اين مدت خيلي صبوري به خرج دادند. الان 6ماه از آغاز فتنه گذشته ولي سران فتنه به خود نيامده اند در اين زمينه چه ديدگاهي داريد؟
-روشي كه مقام معظم رهبري اتخاذ كرده اند همان روش مولا اميرالمؤمنين(ع) است. چون دشمنان ولايت تا زماني كه دست به اسلحه نبرده بودند، مولا آنها را تحمل مي كرد ولي زماني كه مسلح شدند ديگر نمي شود آنها را تحمل كرد. تا زماني كه بحث ها فكري بود قابل تحمل بود اما به محض اينكه شروع كردند به اغتشاش و ضربه زدن و آتش زدن و هتاكي و قمه كشي ديگر شرايط و نحوه برخوردها تغيير مي كند. همين صبوري آقامثل صبوري امام(ره) در مقابل بني صدر است وگرنه براي امام كاري نداشت كه بني صدر فتنه گر را كله پا كند. منتها امام حوصله كرد و خدا هم ياري كرد تا اينكه مرحله به مرحله دستش رو شد، به گونه اي افشا شدند كه مردم خود متوجه شدند. الان هم تقريباً رسيده ايم به اين مرحله و صبوري آقا و مسئولين نظام و لطف خداوند باعث شد كه خودشان به دست خودشان رسوا شدند.
اينجا جاي تعجب است كه چگونه مي شود كه كسي دل مي بندد براي پيروزي خودش به كساني كه سالهاست كشور ما را آزار مي دهند، انگليس، آمريكا و اسرائيل، آمريكايي كه شيطان بزرگ است.
الان كساني زيرچتر آمريكا رفتند كه مي شود گفت بچه هاي شيطان اند. امام تعبير شيطان بزرگ را به كار برد يعني در حقيقت اينها نوچه هاي شيطان اند.
اينها تمام آن چيزهايي كه امام تاييد كرد، سپاه، بسيج، اصل ولايت فقيه، ارزش هاي اسلامي و... اينها را شروع كردند به پايمال كرد و ذبح كردن.
نبايد نااميد شد، احساس مي كنم ظهور نزديك است و اين انقلاب مي خواهد به انقلاب آقا امام زمان (عج) متصل شود. خداوند دارد پالايش مي كند، يعني زماني منافقين را پاكسازي كرد، زماني ليبرال ها و نهضت آزادي ها را پالايش كرد. الان هم رسيده به اينجا كه يك پاكسازي ديگري انجام شود. جريان نفاق ديگري هست كه در درون ريشه دوانده بود ولي برملا نشده بود. خداوند لطفي كرد و انشاءالله اين انقلاب با سلامت و صافي و زلالي به ظهور حضرت مهدي موعود(عج) متصل مي شود.
¤ باتوجه به اينكه دشمن در بحث جنگ نرم به دنبال ايجاد اختلاف، درگيري و ترديد است و با اين تصوري كه با حمله كردن به مقدس ترين چيزها درگيري را به اوج خود رسانده و بيشترين بهره برداري را خواهند كرد، روز عاشورا را انتخاب كردند ولي خواسته هاي آنها عملي نشد و حضور و هوشياري مردم تمام نقشه هاي آنها را نقش برآب كرد. تحليل شما چيست؟
-در جنگ نرم هدف افكار عمومي است و براي نظام هم مردم خيلي مهم اند. آنها ضرر كردند چون مردم را كاملاً از دست دادند.
مي گويند كسي با امام حسين(ع) بيعت نكرده بود تا زماني كه حجاج بن يوسف سر كار آمد. پيش خود گفت: من كه با ولي امر خودم (امام حسين«ع») بيعت نكردم لااقل با حجاج بيعت كنم. با هر زحمتي بود خود را به حجاج رساند درحالي كه حجاج روي تخت دراز كشيده و چكمه هايش را هم پوشيده بود. حجاج از او پرسيد: براي چه آمده اي؟ او در جواب گفت: آمده ام با امير خودم بيعت كنم. حجاج با بي ادبي تمام به او گفت: با پاي من بيعت كن. آن موقع حجاج مي گويد: كسي كه با امام حسين(ع) بيعت نكرد سزاوار است كه بيايد و با پاي من بيعت كند. اينقدر تحقير كرد.
كسي كه با ولي فقيه خودش بيعت نكند حق اين است كه برود با كسي مثل حجاج بيعت كند، زير چتر شيطان بزرگي مثل آمريكا برود. من خودم الآن افرادي را مي بينم كه در اين ماجرا وارد شدند، داشتيم افرادي را كه تا قبل از فاجعه ظهر عاشورا با فتنه گران همراهي كردند ولي بعد از اين ماجرا خودشان را كنار كشيدند. مي گويند حالا فهميديم كه فريب خورده ايم.
من فكر مي كنم تا جايي كه امكان توبه و استغفار است خيلي ازاين عزيزان بايد خود را كنار بكشند و سرنوشت خودشان را به سرنوشت اينها گره نزنند.
¤ با توجه به اينكه شما در راهپيمايي 9 دي حضور پررنگي داشتيد و اوج حماسه حضور مردم كه توام با شور و شعور و بصيرت بود را مشاهده كرديد و از طرفي مقام معظم رهبري چندين بار نويد پيروزي قطعي انقلاب و دستيابي به اهداف والاي آن را مي دهد، شما وقتي اين نشانه ها را مي بينيد، وضعيت را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
- در روز 9 دي كه هتك حرمت به ساحت مقدس امام حسين و ارزش هاي نظام، محكوم شد، وقتي بالاي جايگاه بودم و مي خواستم برنامه را اجرا كنم، چند چيز در ذهنم تداعي شد؛ يكي يادم آمد اين جمله حضرت امام(ره) را كه فرمودند: اين قرن، قرن پيروزي مستضعفان بر مستكبران است. ديدم چيزي نيست كه ما مأيوس شويم. اين فرمايش امام اينجا تجلي پيدا كرد و بيانگر اين بود كه هر وقت مسئله اي پيش بيايد كه انسان مردد شود خداوند به گونه اي عنايات خاص خود را نشان مي دهد.
يكي ديگر اينكه رهبري روي بصيرت تأكيد زيادي دارد. ديدم ماشاءا... بصيرت مردم چقدر بالا رفته، اقشار مختلف مردم از هر قشري را ديدم، شعارها هم سران فتنه را هدف قرار داده بود. مشخص بود فهميده اند چه خبره! علاوه بر اينكه غصه شان شده بود. بصيرت را ديدم و خوشحال شدم كه مردم اينگونه پشتيبان و پيرو ولي فقيه هستند.
يكي ديگر اينكه عشق به امام حسين(ع) انقلاب ما را پيروز كرد و رمز و راز پيروزي ما در طول هشت سال دفاع مقدس توسل جستن به آقا اباعبدالله الحسين(ع) بود و الآن هم عشق به امام حسين(ع) فتنه را خاموش مي كند. از هر زاويه كه نگاه مي كردم مي ديدم كه خداوند دارد يك عنايتي مي كند از طريق امام حسين(ع) كه مردم را دوباره به صحنه بياورد. احساس مي كنم هر برهه اي از انقلاب نياز دارد به چنين تلنگرها و توجه هايي. مثل بركه اي كه مي خواهد گنديده شود، موجي مي آيد و تميزش مي كند هر مدتي خداوند ماجرايي را پيش مي آورد تا دوباره مردم آن روحيه انقلابي شان بماند. اينگونه به نظر مي رسد خداوند مي خواهد اين روحيه را نگاه دارد تا ظهور حضرت صاحب الزمان(عج) انشاءا...
¤ در راهپيمايي 9 دي ماه خواست مردم مشخص بود، برخورد قاطع با سران فتنه، مردم احساس مي كنند در اين برهه حساس از انقلاب كه كشور نياز مبرم به آرامش دارد و استكبار جهاني دقيقا امنيت و آرامش كشور را هدف قرار داده است، از طرفي صداهايي به گوش مي رسد كه سعي مي كنند براي رهايي فتنه گران از چنگال قانون و عدالت واسطه گري كنند. اينگونه رفتارها را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
- قضيه كه شفاف شد و چهره نفاق برملا شد، اگر كسي بخواهد با سران فتنه هم پياله شود با توجه به اينكه در قرآن كريم داريم هيچوقت حق و باطل با هم جمع نمي شوند، در اين قضيه اگر بخواهيم وحدت با سران فتنه داشته باشيم مي شويم مصداق آن كسي كه اگر سنگي را دوست داشته باشد با او محشور مي شود. ما نمي خواهيم با كساني محشور شويم كه چهره آنها چهره نفاق است و با شيطان بزرگ هم پياله شده اند.
اگر با اينها وحدت كنيم با همين ها محشور مي شويم ما نمي خواهيم با اينها محشور شويم.
امام(ره) فرمودند: اگر در مقابل دين ما بايستند در مقابل دنيايشان خواهيم ايستاد.
با آنهايي كه اين كار را دنبال مي كنند و مي خواهند واسطه شوند كه احتمال مي دهم خودشان صميميتي دارند در پشت پرده با اينها يا رودربايستي و رفاقتي دارند از قبل، يا احيانا هنوز اميدي دارند به آنها، بايد به اينها گفت: مبادا فرداي قيامت شما با اينها محشور شويد.
بگونه اي حركت كنيد كه قيامت خود را ببينيد لذا هر كس بايد در اين مقطع تصميم روشن و مشخص خود را بگيرد.

 



انتخابات رياست جمهوري و حوادث پس از آن تحليل رفتاري سران فتنه

دكتر محمدعلي عباسيان
دانشيار دانشگاه پيام نور
در برخي از روزهاي آذر و دي شاهد وقوع حوادثي بسيار تلخ و ناگوار در كشور بوديم. تظاهراتي از سوي جنبش موسوم به «سبز» در سطح تهران برگزار شد. در آن تظاهرات، كه بيشتر به آشوب و اغتشاش شباهت داشت، نظام اسلامي و اصول مسلم آن مانند «اصل ولايت فقيه» مورد حمله قرار گرفت. تلخي و ناگواري اين حوادث مضاعف مي شود اگر بدانيم آن ها توسط كساني مورد حمايت قرار مي گرفتند كه مدت هايي طولاني بر مناصب عالي نظام اسلامي، باعنوان رئيس جمهور، نخست وزير، رئيس مجلس و مانند آن ها، سيادت داشته اند. به ياد داريم در آن هنگام كه آن ها نه يك يا چند بار، كه بارها و بارها، به حقانيت و پاي بندي به نظام اسلامي و ولايت فقيه، نه اعتراف، كه تصريح و تأكيد داشتند. آخرين گواهي اين گروه بر ولايت فقيه و نظام جمهوري اسلامي را هنگام نامزدي رسمي دو تن از رهبران جنبش، كه در آن زمان «اصلاحات» خوانده مي شد، براي احراز مقام رياست جمهوري اسلامي شاهد بوديم. براساس قانون اساسي كسي مي تواند نامزد مقام رياست جمهوري اسلامي شود كه، در كنار ساير شرايط ذكر شده در قانون، به ولايت مطلقه فقيه و نظام جمهوري اسلامي اعتقاد و التزام داشته باشد.
چگونه مي شود كه رهبران جريان اصلاحات به طور ناگهاني و حيرت آور، بعد از اعلام نتايج دهمين دوره رياست جمهوري اسلامي از اعتقاد خود به نظام و ولايت فقيه دست كشيده و جنبشي، به نام «سبز» را تأسيس و رهبري كنند كه شعار آن نفي اصل ولايت فقيه و حذف اسلام از ساختار نظام حاكم بر كشور مي شود؟ پرسش و معماي غريبي است. پاسخ آن هم يقيناً آسان نيست. اين نوشتار تنها از منظر معرفت شناختي به بررسي و تحليل پديده تغيير اعتقاد و رفتار اين گروه، كه از اين پس از آن به «پديده تغيير» تعبير مي كنيم، مي پردازد و درپي آن است تا نشان دهد اين تغيير نه از روي درك و عقلانيت معرفت شناختي حقيقت مدارانه، كه با ملاحظاتي عمل شناختي خود محورانه انجام گرفته است. به ديگر سخن، از نگاه اين يادداشت، پديده تغيير نوعي تغيير رويكرد معرفتي نيست، بلكه انتخاب گرايش و رفتار عمل شناختي متفاوت با آن چه در گذشته بوده است مي باشد.
رويكرد و گرايش اعتقادي به يك قضيه، مثل اين قضيه كه زمين كروي است، با اين قضيه كه خورشيد مركز منظومه شمسي است، هنگامي «معرفتي» است كه به منظور وصول به صدق يا حقيقت و پرهيز از كذب يا باطل انجام شود. شخص در صورتي در اعتقاد خود به كشف حقيقتي نايل مي شود كه توجيه يا دليل كافي بر صدق آن اعتقاد در اختيار داشته باشد. بنابراين بهرام در صورتي در اعتقاد خود به اين كه امروز باران خواهد باريد موجه و معقول است و بنابراين مي تواند از وصول به حقيقت اطمينان يابد، كه براي صدق قضيه يا اعتقاد خود دليل يا شاهد كافي در اختيار داشته باشد، و ناموجه است درحالتي كه داراي آن شواهد و دلايل نباشد. بسيار مهم است كه بدانيم در رويكرد معرفتي حقيقت داراي هويتي جدا و مستقل از شخص داراي اعتقاد است و شخص تلاش مي كند تا از طريق فرايند معرفتي قابل اطمينان، يعني با تكيه بر شواهد كافي، آن را تشخيص دهد.
گرايش اعتقادي به يك قضيه در صورتي «عمل شناختي» است كه نه به منظور وصول به حقيقت، كه براي كسب منفعت يا پرهيز از ضرر، يا در اثر خواسته ها، اميال و اموري مانند آن ها مثل مناسبات خانوادگي، اجتماعي، سياسي و تحصيل موقعيت اجتماعي بهتر، انجام شود. توجيه يا دليل وصول به اين نحوه از اعتقادات توجيه، يا دليل «عمل شناختي» خوانده مي شود. شخص در اين گونه موارد چيزي را طلب مي كند كه براي او نتايج عملي به بار آورد، مثلاً براي او مفيد است يا خواسته يا ميلي را در او برآورده مي سازد، و لذا به آن اعتقاد مي آورد. در اين جا خود و گرايش ها و حالات روان شناختي فرد محور هستند و توجهي به حقيقت دار بودن اعتقاد يا قضيه نمي شود. از نگاه معرفت شناختي اعتقادات عمل شناختي، فاقد ارزش معرفتي هستند، به دليل آن كه ارتباطي با انديشه حقيقت يابي ندارند. موقعي كه من آرزو يا تمايل دارم كه فرزند من باهوش باشد و در نتيجه، بدون بهره گيري از شواهد معرفتي، معتقد شوم كه فرزند من باهوش است، و نيز اعتقاد دانش آموز مردود به اين قضيه كه معلم او فردي بي سواد است به دليل آن كه او را در امتحان مردود كرده است، مثال هايي از اعتقادات محصول توجيه يا دلايل عمل شناختي هستند. اگر من به شما يك ميليون دلار پيشنهاد دهم مشروط به آن كه شما اعتقاد پيدا كنيد كه زمين مسطح است، من دليلي عمل شناختي در اختيار شما گذارده ام تا در اثر آن به اين اعتقاد برسيد كه زمين مسطح است.
تغيير در اعتقاد، اعم از معرفتي يا عمل شناختي، در هنگامي صورت مي گيرد كه عوامل موثر در پيدايش يا استمرار آن اعتقاد تضعيف شده يا تغيير يابند. در صورتي كه من به پيشنهاد خود در پرداخت يك ميليون دلار به شما عمل نكنم ديگر شما دليلي براي اعتقاد به اين كه زمين گرد نيست در دست نخواهيد داشت، هم چنين موقعي كه شواهد و يافته هاي علمي جديد به حدي از كفايت رسيد كه مركزيت زمين را براي منظومه شمسي مورد ترديد قرارداد اشخاص ديگر توجيهي براي استمرار اعتقاد خود به اين كه زمين مركز منظومه شمسي است نخواهند داشت.
ما شواهدي در دست نداريم تا با تكيه بر آن ها پديده تغيير را محصول فرايند معرفتي و نتيجه عقلانيتي حقيقت مدارانه بدانيم. در مواضع و رفتارهاي رهبران اين جنبش هم ردپايي نيست تا دنبال كردن آن ما را به منشايي معرفتي برساند. آن چه هست و در اختيار ماست حكايت از عمل شناختي بودن پديده تغيير دارد. افزون بر آن، دست يافتن به دلايل معرفتي معارض با دلايل قبلي براي ترديد يا رد اصل ولايت فقيه و جمهوري اسلامي پديده اي آني و يك شبه نيست كه بلافاصله پس از آشكار شدن نتايج انتخابات و به طور ناگهاني انجام شدني باشد، بلكه به مرور و در ضمن فرايند معرفتي زمان بر حاصل مي شود. هم چنين، فرض كنيد كه نتيجه انتخابات توسط رهبري نظام باطل مي شد، يا اصلا نه، از همان ابتدا و در جريان انتخابات يكي از آقايان، كروبي يا موسوي، به عنوان رئيس جمهور انتخاب مي شد، در اين صورت آيا باز هم ما شاهد پديده تغيير مي بوديم؟ رهبران جنبش خود در ضمن اظهارات و بيانيه هاي خود، به اين سؤال پاسخ منفي داده اند. بنابراين آن ها حوادث رخ داده پس از انتخابات را معلول بي توجهي به خواسته خود مبني بر ابطال يا اصلاح نتايج انتخابات مي دانند.
ساده انگاري است اگر فردي از روي تعصب و جانبداري و بدون ملاحظه وجود شواهد و دلايل گوناگون كافي معارض، يا با تكيه صرف بر ادعا يا بر رفتار گذشته اين رهبران، معتقد باشد آن ها هنوز به اصل ولايت فقيه و اسلامي بودن نظام اعتقاد دارند. در برابر اين ادعاي آسانه گيرانه، نظريه سخت گيرانه اي هم وجود دارد كه، با تكيه و ملاحظه شواهد و دلايل موجود، مي گويد اين اشخاص در زمان گذشته هم، يعني قبل از اعلام نتايج انتخابات، اعتقادي به نظام و اصل ولايت فقيه نداشته اند (نه اعتقاد معرفتي و نه عمل شناختي)، بلكه آن ها تظاهر و وانمود به آن اعتقاد مي كرده اند.
به نظر نگارنده، پديده تغيير خود دليل و شاهدي است بر اين كه رهبران جنبش سبز در گذشته هم فاقد روي كرد معرفت شناسانه به نظام جمهوري اسلامي و به دنبال آن اصل ولايت فقيه بوده اند، هرچند كه خود ممكن است منكر آن باشند.
هنگامي كه من نظام جمهوري اسلامي را به عنوان يك حقيقت مستقل و دستگاهي باهويت و ساختاري متمايز از هويت خود نبينم، يا آن را هم چون امري در نظر گيرم كه هويت و معني داري آن در گرو هويت و معني داشتن من در آن است، من داراي نگاهي عمل شناختي به نظام هستم. در اين نظام، من داراي جايگاه و موقعيت بوده و نقشي اساسي ايفا مي كنم. نظامي كه من در آن نقش و موقعيتي ندارم، يا در آن به گرايش هاي من توجه نمي شود، از مشروعيت و وجاهت برخوردار نيست. در اين صورت طبيعي است كه من تلاش كنم جايگاه و موقعيت خود را در آن پيدا كرده، وگرنه آن را تغيير دهم.
در عوض، در رويكرد معرفتي، من يا شما نظام را نمي سازيم يا به آن معني و هويت نمي دهيم. اين نظام داراي حقيقتي مستقل از ماست و ما تنها تلاش مي كنيم تا آن را آن گونه كه هست بفهميم يا درك كنيم. ما با گرايش هاي گوناگون و متغير خود جزيي از اين نظام نيستيم. اين نظام دانستني و فهميدني است نه آن كه تغيير دادني براساس خواسته هاي ما. هويت اين نظام به هويت من و شما قائم و وابسته نيست بلكه من و شما تابع آن هستيم، از اين بابت كه بايد آن را در شأن و مرتبت خودش، نه از آن جهت كه براي ما جايگاه و موقعيتي در نظر گرفته يا فراهم آورده است، فهميده و در پيوند با آن قرار گيريم.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14