(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 12 بهمن 1388- شماره 19574
 

فرهنگ سازي از راه ارائه الگوي مناسب
آسيب شناسي كارگزاران دولت ديني



فرهنگ سازي از راه ارائه الگوي مناسب

محمدعلي رباني
فرهنگ، مهم ترين جلوه و نماد بيروني و خارجي از انسانيت بشر است. از اين رو شخصيت هر كسي را براساس فرهنگ وي مي سنجند. هم چنين فرهنگ هر جامعه به عنوان مهم ترين معيار سنجش و داوري درباره آن جامعه و بيانگر ميزان رشد و تكامل آن در مسير درست كمالي به شمار مي آيد. بر اين اساس قرآن به مسايل فرهنگي بيش از هر مسئله ديگر بها داده و آموزش و پرورش انساني را در اين مسير مورد توجه و اهتمام ويژه قرار داده است.
بسياري از آموزه هاي قرآني به حوزه فرهنگ سازي توجه داشته و دستورهايي به اين منظور صادر كرده است. حوزه مسايل تربيتي كه به اشكال مختلف در قرآن مورد توجه است بازتابي از اين توجه قرآن به مسئله فرهنگ سازي مي باشد؛ زيرا هر جامعه اي در صورتي مي تواند در مسير الهي و صراط مستقيم گام بردارد كه آموزش فرهنگ سازي درست زندگي در آن مورد اهتمام باشد و مردم در مسير درست جامعه پذيري آموزش ديده و پرورش يابند.
بسياري از رفتارهاي فردي و اجتماعي همواره نيازمند بازسازي و بهسازي است؛ زيرا به علل دروني و بيروني، انسان گرايش هاي افراطي و تفريطي پيدا مي كند كه خود عامل مهم كژروي انسان است. تأكيد بر اعتدال و ميانه روي در همه حوزه ها و ارايه مسير كمالي به نام راه راست و صراط مستقيم از آن روست تا همواره با معيار و ميزاني، جلوي كژروي ها گرفته شود.
يكي از روش هاي قرآن براي فرهنگ سازي درست و سازنده، ارايه الگوي مناسب در همان زمينه است تا به عنوان معيار و ملاك داوري هميشه در جلو چشم باشد.
نويسنده در اين نوشتار بر آن است تا به نقش ارايه الگوهاي مناسب در حوزه فرهنگ سازي از ديدگاه قرآن توجه دهد و تحليل و تبيين قرآن را در اين زمينه يادآور شود. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.
روش هاي تربيتي قرآن
بي گمان هر انساني از زمان تولد نيازمند آموزش و پرورش است تا بتواند شناخت جامع و كاملي از هستي و خود و نيز هدف و مسير خويش در جهان هستي بيابد. چنان كه هر شخصي در كنار شناخت، نيازمند آن است تا به كمك اصول پرورشي، ظرفيت ها و توانمندي هاي خود را فعليت بخشد. از اين رو تعليم و تربيت به عنوان مهم ترين دغدغه همه افراد و جوامع در طول تاريخ مطرح بوده است.
انسان و جامعه زماني مي تواند به هدف اصلي و فلسفه آفرينش دست يابد كه آموزش و پرورش به شكل درست و كامل انجام پذيرد. لذا مسئله بهترين روش هاي آموزش و پرورش فردي و اجتماعي مورد توجه همه جوامع بشري بوده است.
از آن جايي كه هدف آموزه هاي وحياني از جمله قرآن، معرفي بهترين شيوه آموزشي و پرورشي به هدف دست يابي بشر به هدايت واقعي است، مسئله شيوه هاي آموزشي و پرورشي در مركز اهتمامات و توجهات قرآني قرار گرفته است.
آيات قرآني با توجه به ساختار طبيعي و نيازها و انگيزه هاي بشري، بر آن است تا بهترين و كامل ترين و آسان ترين روش و شيوه آموزشي و پرورشي را ارائه دهد تا انسان ها در اين مسير گام بردارند و مقاصد آفرينش را تحقيق عيني بخشند.
روش ارائه الگوي مناسب
از جمله روش هاي قرآني، ارايه الگوهاي عيني و پسنديده براي هر چيزي است؛ زيرا انسان ها داراي نيازها و ابعاد گوناگوني هستند كه ارايه بهترين الگو در هر زمينه اي مي تواند به تحقق فرهنگ مطلوب كمك كند.
اگر به آيات قرآني توجه شود به آساني مي توان دريافت كه گزارش هاي قرآني همواره با عطف به مسئله معرفي الگوهاي مناسب و درست در هر زمينه اي بوده است. حتي از آن جايي كه برخي نيازمند آن هستند كه الگوهاي نامناسب را به صورت موردي و خاص بشناسند و از پيروي آن دوري نمايند، قرآن به معرفي الگوهاي ناپسند نيز مي پردازد تا شخص و جامعه خود به قضاوت درباره دو دسته از الگوها پرداخته و بهترين و پسنديده ترين آن را انتخاب كند. با عنايت به اين كه برخي از افراد جامعه از نظر توانايي و ظرفيت در آن اندازه نيستند تا خود مصاديق الگوهاي ناپسند را بشناسند و از آن پرهيز كنند. تبيين و معرفي نظري و مصداقي هر يك از الگوهاي ناپسند مي تواند اين دسته از افراد را نيز دربرگيرد و آنان را در مسير درست و كمالي قرار دهد.
به سخن ديگر، گاه نياز است كه الگوهاي ناپسند نيز معرفي شوند تا هم فرصت سنجش براي افراد فراهم آيد و هم كساني كه ناتوان از تشخيص سره از ناسره و درست از نادرست هستند اين امكان را بيابند تا با معياري درست و كامل در مسير صحيح گام بردارند.
اين گونه است كه در مسايل خانوادگي دو دسته از الگوهاي پسنديده و ناپسند را معرفي مي كند. در آيات 10 تا 12 سوره تحريم مي توان اين شيوه آموزشي و فرهنگ سازي قرآني را به آساني شناسايي و ردگيري كرد. خداوند در اين آيات افرادي را به عنوان الگوهاي پسنديده و ناپسند معرفي مي كند؛ چنان كه در اين آيات و آيات ديگري كه مرتبط به همين الگوهاست تعليل خود را از پسنديده و ناپسند بودن اين الگوها بيان مي كند.
قرآن به علت اين كه هدف از آفرينش انسان را خلافت الهي از راه عبوديت مي داند، بر آن است تا الگوهايي را معرفي كند كه در اين مسير گام برداشته و به هدف رسيده اند.
به سخن ديگر، خداوند هر چند كه افرادي را به عنوان الگوهاي كامل براساس هدف تعيين شده آفرينش معرفي مي كند، با اين همه الگوهايي را نيز در برخي از حوزه هاي مهم زندگي به طور خاص معرفي مي كند كه انسان ها مي توانند آن ها را سرمشق خويش قرار دهند. در اين راستا افزون بر معرفي الگوهاي كلي و جامع چون رسول الله (ص) كه در آيه 21 سوره احزاب معرفي شده، به معرفي الگوهاي مورد نيز توجه دارد. بطوري كه در حوزه عفت و حيا به حضرت مريم(س) در آيه 12 سوره تحريم به عنوان الگوي پسنديده توجه مي دهد و در آيه 11 سوره تحريم نيز آسيه همسر فرعون را به عنوان الگوي مقاومت زنان معرفي مي كند.
در مسئله صبر به ايوب (ع) و صبر جميل به يعقوب (ع) و در مسايل ديگر كساني ديگر را معرفي مي كند كه در آيات قرآني به اشكال مختلف گزارش شده است.
ازجمله الگوهايي كه قرآن به عنوان الگوي كلي معرفي مي كند حضرت ابراهيم (ع) و پيروان وي است (ممتحنه آيات 4 و 6) چنان كه افرادي به نام ربانيون را نيز در آيات 146 و 147 سوره آل عمران به عنوان الگوهاي پسنديده و مناسب معرفي مي كند و درآيه 90سوره انعام بر پيروي و الگوبرداري از اين افراد تاكيد مي ورزد.
ويژگي الگوها
همان طور كه از آيات برمي آيد الگوهايي كه براي پيروي مورد توجه قرارمي گيرند، بايد داراي ويژگي ها و خصوصياتي باشند.
ازجمله مهم ترين اين ويژگي ها مناسبت ميان الگو و مساله اي است كه مي بايست درآن شخص، از الگو پيروي كند. به عنوان نمونه درمساله حيا و عفت بايد الگوهايي معرفي شوند كه دراين حوزه به عنوان مصاديق كامل عفت و حيا شناخته هستند. از اين رو به حضرت مريم (س) و دختران شعيب (ع) به عنوان الگوهاي عفت وحيا دراين ميان زنان توجه داده شده است. خداوند درگزارشي از عفت و حياي دختران شعيب (ع) مي فرمايد كه دختر شعيب درحالي به سوي حضرت موسي (ع) آمد كه رفتار وي برخاسته از حيا و عفت بود. وقار و طمانينه درگام برداشتن و
چشم فرو هشتن و متانت درگفتار و درعقب حضرت موسي (ع) حركت كردن از جمله مصاديقي است كه درباره حيا و عفت دختر حضرت شعيب(ع) دربرخي از روايات آمده است.
همچنين معرفي حضرت يوسف (ع) براي تقواي جنسي و واكنش مناسب در برابر عشوه هاي زنانه و تحريكات جنسي و يا براي مديريت كشوري و سياسي و نيز معرفي حضرت يعقوب (ع) و ايوب (ع) براي صبر از باب توجه به مناسبت ميان الگو و مسائل آن است.
بنابر اين نمي توان براي بيان مسائل زنان، الگوهاي مردانه را ارايه داد چنان كه نمي توان براي بيان مسائل عرفاني، الگوهايي ازفقيهان معرفي كرد و يا درحوزه مسائل اقتصادي از الگوهاي نظامي نشاني داد.
از ديگر ويژگي هاي الگو آسان بودن دسترسي به آن است. به اين معنا كه الگو بايد به گونه اي باشد كه به سادگي دردسترس قرارگيرد و پيروي از وي ممكن باشد. برخي از مردم، امامان معصوم (ع) و پـيامبر(ص) را آن چنان بالا مي برند كه قابل الگوبرداري نبوده و دور ازدسترس قرار مي گيرند. درحالي كه قرآن بارها بر اين نكته تاكيد مي كند كه آنان نيز همانند شما بشري هستند كه مي توان از آنان الگوبرداري كرد وبه كمالاتي كه آنان دست يافته اند دست يافت.
اگر الگوها به گونه اي باشند كه قابل دسترسي نباشند نمي توان آنها را به عنوان الگو معرفي كرد. به عنوان نمونه اگر فرشتگان يا جنيان الگو براي انسان قرار داده شوند. الگوي نامناسب و دور از دسترس هستند؛ زيرا خصوصيات و ويژگي هاي انساني با آن ها متفاوت است و انسان نمي تواند آنان را الگوي خويش قراردهد.
بسياري از الگوهايي كه براي جوانان و نوجوانان معرفي مي شود از جمله مصاديق خروج از اين مولفه و ويژگي الگو بودن است. بنابر اين بايد همواره به اين نكته توجه داشت كه الگو، مناسب و در دسترس باشد. درمسائل اقتصادي نمي توان جامعه اي را معرفي كرد كه داراي ظرفيت ها و ويژگي هاي اختصاصي است. به عنوان نمونه كشوري كه در بيابان و كوير قرار دارد نمي تواند در مسئله آب، كشوري چون برزيل را كه از رودخانه ها و جنگل هاي بزرگ برخوردار است و يا كشورهاي باراني ديگر را الگوي خود قرار دهد.
از ديگر ويژگي هاي الگو آن است كه بر بنياد اعتدال باشد؛ زيرا هرگونه افراط گرايي در الگو مي تواند فرد و جامعه را از مسير تكاملي باز دارد. به اين معنا كه اگر الگو در همان موردي كه الگو قرار مي گيرد، داراي افراط باشد نمي تواند مفيد و سازنده باشد.
از نظر اسلام بنياد همه چيز بر عدالت است و اعتدال و ميانه روي در امور به ويژه رفتاري كه مي بايست الگوي عمل قرار گيرد، از اصول اساسي آن به شمار مي رود. از اين رو خداوند از هرگونه افراط و تفريط در زندگي بازمي دارد و آن را عامل اختلال زندگي بشر مي داند.
لذا در آيات قرآني افراط در انفاق نيز امري مذموم دانسته شده است و با آن كه انفاق، عملي واجب و پسنديده و فضيلتي بسيار مهم براي آدمي است، هرگونه خروج از اعتدال و گرايش به افراط و تفريط در آن منع شده است. (اسراء آيات 29 و 38 و فرقان آيه 67)
خداوند در آيات 17 و 19 سوره لقمان رعايت اعتدال در راه رفتن را سفارش مي كند كه اين خود نمونه اي از مصاديق اين مسئله است.
اينها برخي ازويژگي هايي است كه يك الگوي مناسب بايد از آن برخوردار باشد.
فرهنگ سازي از راه معرفي الگو
با توجه به اين كه انسان موجودي مقلد است و بسياري از تجربيات و دانش هاي خويش را از طريق تقليد مي آموزد و يا به ديگران و نسل هاي ديگر منتقل مي كند مي توان گفت كه الگوسازي امري مهم و اساسي است.
البته همين مسئله تقليد عامل مهمي در گمراهي بشر است. از اين رو قرآن از تقليدهاي كوركورانه و به دور از عقلانيت و مشروعيت باز مي دارد. به اين معنا كه همين عامل انتقال تجربيات و دانش ها از نسلي به نسلي ديگر، خود مهم ترين عامل بازدارندگي انسان از رشد و كمال و عقب افتادگي بشر قرار مي گيرد در صورتي كه به درستي از اين توانمندي و ظرفيت بشري استفاده نشود.
همان گونه كه انسان نيازمند آموزش و تربيت است، نيازمند الگوسازي مناسب و سالم نيز مي باشد. تقليدگر ايي بشر موجب مي شود تا خود الگويابي كند و در جست وجوي الگوي زندگي برآيد. اگر در اين ميان الگوسازي مناسب و درستي انجام نشود، اين ظرفيت و توانمندي بشر يا هرز مي رود و يا آن كه عامل بازدارنده و عقب افتادگي شخص و يا جامعه مي شود.
از اين جاست كه مسئله الگوسازي مناسب و درست خود را بر مديران و مربيان جامعه و خانواده تحميل مي كند. احساس نياز به الگو در بشر و جامعه بايد به طريق درست پاسخ داده شود. بنابراين ضروري است تا الگوهاي مناسب و درستي براي شخص و يا جامعه معرفي شود. خداوند براساس پاسخ گويي به اين نياز بشر و جامعه است كه برخي از پيامبران را به عنوان الگوهاي مناسب معرفي مي كند و يا پيامبر اكرم(ص) را به عنوان الگوي كامل و تمام عيار به تمامي جوامع بشري معرفي مي نمايد و براي جوامع بشري نيز امت عصر پيامبر(ص) را به عنوان شاهد و الگوي قابل پيروي جوامع مطرح مي سازد.
انسان ها براي اين كه به شخصيت درست و سالم دست يابند و در مسير كمالي و رشد، حركت كنند بايد الگوهاي مناسبي را دارا باشند. اين جاست كه فرهنگ سازي از راه الگوسازي مي تواند نقش خود را به خوبي ايفا نمايد.
فرهنگ سازي از راه اصلاح الگوها
برخي از الگوهايي كه معرفي شده اند به سبب نقص ذاتي و يا عارضي ناتوان از ارايه درست زندگي براي بشر در مكان و يا زماني معين مي باشند. لذا مردم با پيروي از الگوي نادرست و ناقص، رفتار و فرهنگ غلطي را مي آموزند و در ايشان نهادينه مي شود. از اين رو لازم است با معرفي الگوهاي درست و مناسب و كامل، فرهنگ رفتاري جامعه و يا شخص را تغيير داد.
براين اساس اصلاح دايمي الگوها براي ايجاد فرهنگ سازي مناسب به عنوان يك ضرورت خود را بر جامعه و خانواده تحميل مي كند.
به عنوان نمونه در طول سال هاي گذشته براي اين كه تغيير در فرهنگ مصرف مردم داده شود و آنان به سوي مصرف كالاهاي وارداتي و خارجي رو آورند، الگوهايي از راه رسانه هاي جمعي و يا شخصيت هاي محبوب معرفي شده اند كه عامل مصرف گرايي در جامعه شده است.
اكنون اگر بخواهيم اين فرهنگ نادرست و غلط مصرف گرايي را از جامعه بزداييم نيازمند معرفي الگوهاي مناسب و درست و كامل هستيم.
در اين ميان رسانه ها و عامل غرقه سازي، نقش پررنگ و بسيار مهم خود را نشان مي دهد؛ زيرا رسانه ها مي توانند الگوهاي مناسبي را معرفي و در تغيير فرهنگ نقش اساسي داشته باشند. از اين رو براي فرهنگ سازي مناسب لازم است تا الگوها اصلاح شوند. فرهنگ عمومي با تغيير و اصلاح الگوها تغيير مي يابد و در مسير درست قرار مي گيرد.
از اهتمام قرآن و اسلام براي معرفي الگوهاي مناسب و كامل برمي آيد كه از نظر قرآن بهترين شيوه و روش براي فرهنگ سازي مناسب، بهره گيري از ارايه الگو و اصلاح آن در صورت نياز است.
پيامبر اكرم(ص) در ايجاد جامعه نمونه و برتر خود از روش اصلاح الگوها و يا تغيير در آن، فرهنگ سازي را آغاز كرده و به نتايج مهمي دست يافت.
به سخن ديگر، اصلاح و يا تغيير الگوي مصرف در حقيقت بهترين و كامل ترين شيوه براي اصلاح فرهنگ و نهادينه كردن فرهنگ درست و مناسب با اهداف عالي و بلند اسلام است. باشد با معرفي الگوهاي كامل و مناسب گام هاي درستي در راه اصلاح فرهنگ عمومي جامعه برداريم.

 



آسيب شناسي كارگزاران دولت ديني

مهدي ملائي
بي شك مسئله عدالت داراي ابعاد گوناگوني است. براي شناسايي بهتر گفتمان عدالت و پيشرفت در دولت ديني، بايد از مرحله معناگذر نموده، عناصر اجرايي آن را تحت مداقه قرار دهيم. به بياني ديگر، وقتي صحبت از عدالت به ميان مي آيد آنچه در ابتدا از نظر مخاطب مي گذرد، اجراي عدالت است. چه بسا در مرحله نظري دانشمندان زيادي به بيان عقايد خويش پرداخته اند، اما آنچه براي افراد حائز اهميت بوده اين است كه آنچه را انديشمندان در آثار خود به رشته تحرير درآورده اند، چگونه بايد در جامعه تبلور يابد؟ بنابراين، اينجاست كه نقش كارگزاران نمايان تر مي شود. بدين ترتيب، پس از تبيين موضوع «گفتمان عدالت و پيشرفت»، نخست بايد موضوع مجريان عدالت در جامعه اسلامي مورد مطالعه قرار گيرد. از اين رو، بحث «آسيب شناسي كارگزاران دولت ديني» ضروري است.
اين نوشتار با رويكرد نظري و تحليلي و با هدف بررسي آسيب شناسي كارگزاران دولت ديني در كلام مقام معظم رهبري تدوين يافته است. اينك با هم اين مطلب را كه از مجله معرفت انتخاب كرده ايم از نظر مي گذرانيم:
ابعاد آسيب شناسي كارگزاران
بي ترديد، مطالعه «گفتمان عدالت و پيشرفت در دولت ديني» بدون در نظر گرفتن مباحث مربوط به آسيب شناسي آن، راهي به سوي موفقيت نخواهد برد. به عبارتي ديگر، عدالت و پيشرفت زماني جايگاه واقعي خود را پيدا خواهد كرد كه دولت ديني عناصري شايسته داشته باشد. با شناسايي آسيب هاست كه كارگزاران لايق را خواهيم شناخت. از سوي ديگر، پيشرفت بدون عدالت مفهوم واقعي خود را پيدا نخواهد كرد. بنابراين، بهتر است به موازات بررسي مسائل مربوط به ايدئولوژي و ويژگي هاي دولت ديني، آسيب شناسي كارگزاران آن را نيز مورد مداقه قرار دهيم. در اين زمينه، مهم ترين سؤال اين است كه اولا، رابطه گفتمان عدالت و پيشرفت با آسيب شناسي كارگزاران دولت ديني چيست؟ ثانياً، ابعاد مختلف آسيب شناسي كدام است؟ اجمالا بايد گفت: بين اين دو مقوله، ارتباط تنگاتنگي وجود دارد.
از طرف ديگر بهترين روش براي مطرح كردن بحث آسيب شناسي و پرداختن به آن، رجوع به كارشناسي است كه از هر حيث صلاحيت، شايستگي و تخصص داشته باشد. از اين رو، بر آن شديم تا بحث آسيب شناسي دولت ديني را تحت رهنمودهاي مقام معظم رهبري پيگيري نماييم.
بعد داخلي
الف. مباحث اخلاقي
يكي از مشكلات فراواني كه ما را همواره در خطر قرار مي دهد، ضعف ديني و اخلاقي مديران در دولت ديني است. مقام معظم رهبري پي درپي اين مسئله را به مناسبت هاي مختلف هشدار داده اند كه عبارتند از:
1. هواپرستي مسئولان: رهبر انقلاب با بهره گيري از سخن اميرالمؤمنين در نهج البلاغه، اين موضوع را چنين تبيين نموده اند:
«ان اخوف من اخاف عليكم اثنان، اتباع الهوي و طول الامل.»(1) خطر عمده دو چيز است: اول، هوس پرستي. تعجب نكنيد، از همه خطرها بالاتر همان هواي نفسي است كه در دل ماست. «ان اعدي عدوك نفسك التي بين جنبيك.»(2) از همه دشمن ها دشمن تر، همان نفس، همان من و همان خودي است كه در وجود تو است؛ آن منيتي كه همه چيز را براي خود مي خواهد. اينجا هم از زبان پيغمبر(ص) همين را مي فرمايد: «ان اخوف ما اخاف عليكم اثنان؛ اتباع الهوي و طول الامل، فاما اتباع الهوي فيمد عن الحق»؛(3) يعني پيروي از هواي نفس شما را از راه خدا گمراه مي كند...(4)
2. طول امل و بلندي آرزوها:
«و اما طول الامل فينسي الاخره.»(5) طول امل يعني: آرزوهاي دور و دراز شخصي؛ تلاش كن براي اينكه فلان جور خانه براي خودت درست كني، تلاش كن و مقدمات را فراهم كن براي اينكه به فلان مقام برسي... طول امل يعني اين آرزوهايي كه يكي پس از ديگري تمام نشدني است، جلوي چشم انسان صف مي كشند، براي انسان هدف درست مي كنند و هدف هاي حقير در نظر انسان عمده مي شود.(6)
3. تلقي نادرست از مسئوليت در نظام اسلامي: اين موضوع يكي از آسيب هاي مهم دولت ديني مي باشد. مقام معظم رهبري در تبيين اين موضوع با بهره مندي ازنامه حضرت علي(ع) به اشعث بن قيس چنين مي فرمايد: «وان عملك ليس لك بطعمه و لكنه في عنقك امانه »؛ (7) يعني اين مسئوليت و منصبي كه در نظام اسلامي براي طعمه و سرمايه و كاسبي نيست- اشتباه نشود- مسئوليت در نظام اسلامي، بار بر دوش انسان است كه بايد آن را به خاطر هدف و نيتي تحمل كند. برداشت صحيح از دولت اسلامي و مسئوليت اسلامي اين است.(8)
4- زندگي مسرفانه: يكي از مسائلي كه از مهم ترين آسيب هاي دولت ديني مي باشد، زندگي متجملانه و مرفه مسئولان است. ايشان در اين زمينه مي فرمايد:
من از احساس تنعم و زندگي مرفه مسئولان واقعاً رنج مي برم، روند كار نبايد به سمت تنعم روزافزون مسئولان و تظاهر به اين معنا باشد؛ اين غلط است. البته در نوع انعكاس مسافرت ها، كارها، زندگي ها و جلسات ما به مردم هم گاهي چيزهايي ديده مي شود كه مردم را دلسرد مي كند و به طور عميق روي مردم اثر مي گذارد.(9)
5- تحجر: اين مسئله در طول تاريخ همواره مشكلات زيادي را ايجاد كرده و خون هاي زيادي به خاطر اين مسئله ريخته شده است. اين موضوع نيز از ديد مقام عظماي ولايت پنهان نمانده، به گونه اي كه مي فرمايد:
دو آفت، هم دين داري را تهديد مي كند و هم سياست را. يكي از آفت هاي دين داري اين است كه دين داري يك جامعه يا يك شخص، با انحراف يا بي مبالاتي يا تحجر و جمود يا فراموش كردن نقش عقل يا التقاط و از اين چيزها همراه شود. آفت ديگر دين داري اين است كه دين به زندگي شخصي محدود شود، عرصه وسيع زندگي جمعي انسان هاو جامعه را فراموش يا درباره آن سكوت كند و از آن كناره بگيرد.(01)
6- فاصله از اخلاق و معنويت: يكي از مهم ترين آسيب ها كه سياست را نيز تهديد مي كند، دوري سياست از اخلاق و روي كار آمدن انسان هاي ضعيف و كوته بين است. رهبر فرزانه انقلاب در مورد راه كار اين مسئله چنين بيان مي دارد:
...بهترين شكل و راه كار اين است كه در رأس سياست و اداره امور جوامع، كساني قراربگيرند كه دين داري و سياست گذاري آنها اين دو آفت را نداشته باشد؛ يعني كساني اداره امور جوامع را برعهده بگيرند كه ديندار و داراي معنويت باشند، فكر ديني آنها بلند باشد، از انحراف و خطا و التقاط و كج بيني در دين مصون باشند...(11)
7- سستي بينش و ايمان انقلابي و اسلامي: بدون شك، روي كار آمدن افرادي كه از اسلام جز نامي ندارند، همواره مشكل ساز بوده است. اين افراد به دليل نداشتن ايده اسلامي، به ناچار از الگوهاي غربي استفاده مي كنند. مقام معظم رهبري اين موضوع را چنين خاطرنشان كرده اند:
يكي مسئله سستي بينش و ايمان انقلابي و اسلامي در بعضي از مسئولان است. اينها مجذوب نسخه هاي غرب هستند، آن هم نسخه هاي غلط از آب درآمده. ليبرال دموكراسي غرب كه يك روز گفته مي شد اوج تكامل فكر و عمل انسان است و بالاتر از آن چيزي وجود ندارد- كه به نظر من، خود اين حرف نشانه كوته فكري است كه آدم نقطه اي پيدا كند و بگويد از اين بالاتر ممكن نيست انسان حركت كند؛ نه، انسان در حركت خود، بي نهايت است- امروز به دست خود، خودش را رسوا كرده است.(21)
ب. مباحث مديريتي
علاوه بر مسائل اخلاقي و بينشي و ديني، بايد به آسيب هاي بعد مديريتي و شيوه برخورد با مردم و مسائل پيش رو پرداخت. در اين قسمت نيز با استناد به بيانات مقام معظم رهبري، آسيب هاي آن را برمي شماريم:
1. ضعف مديريت و پرداختن به كارهاي جزئي، سياسي و حزبي: تعهد به تنهايي نمي تواند مشكل گشا باشد و استفاده از انسان هاي متعهد كه متخصص باشند ضروري است برخي از مشكلات، از ضعف مديريت ناشي مي شود و مانع پيشرفت مي گردد:
بعضي از مشكلات ما ناشي از ضعف بعضي از مديريت هاست؛ به كارهاي جزئي و فعاليت هاي سياسي، حزبي سرگرم و مشغول مي شوند. اين قدر كه من در اين خصوص تأكيد مي كنم، بعضي ها مي گويند فلاني با حزب و تحزب مخالف است، در صورتي كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي، اولين حزب را ما درست كرديم... من يك وقت به بعضي از مسئولان دولتي پيغام دادم و گفتم شما آن ساعاتي را كه در جلسه حزبي خود صرف مي كنيد- البته نمي گويم پول و امكانات مي گيريد- متعلق به دولت و مردم است. شما حق نداريد آن را صرف مسائل حزبي و جناحي و گروهي و امثال اينها بكنيد. يك مقدار ضعف هاي ما ناشي از اينها است.(31)
2. عدم اتحاد كلمه: آنچه در نظام مديريتي از اهميت بالايي برخوردار است اتحاد و هماهنگي مسئولان است. بنابراين، تفرقه در اتخاذ تصميمات، به نوعي ضعف مديريتي محسوب مي گردد:
يكي ديگر از عيوب و آفت ها عدم اتحاد كلمه است. اتحاد كلمه هم لازم است. لازم است مسئولان، مواضع واحدي اتخاذ كنند، بخصوص در مسائل جهاني و مسائل عمدأ كشور. وقتي اندك اختلافي در حرف مسئولان پيدا مي شود شما مي بينيد راديوهاي بيگانه چگونه اينها را بزرگ و چند برابر مي كنند. حتي آنجايي كه اختلاف نيست، اختلاف را جعل مي كنند، براي اينكه نشان دهند بين مسئولان اتحاد كلمه نيست.(41)
3. انقطاع از واقعيات و دوري از مردم: يكي ديگر از مسائل مهم مديريتي، واقع بيني و در جمع مردم بودن و آشنايي با مشكلات آنها از نزديك است:
مردمي بودن، چيزي بالاتر از انتخاب شدن به وسيلأ مردم است. بعضي ها ممكن است در يك نظام دموكراتيك به شكل دموكراتيك هم انتخاب شوند، اما با مردم رابطه اي نداشته باشند. اينها مردمي نيستند. در كشور اسلامي ما، مردمي بودن يك ارزش است. هر كسي كه بيشتر به مردم نزديك باشد، بيشتر احساسات مردم را درك كند، بيشتر با مردم احساس همدردي و ابراز همدردي كند مردم به او علاقه بيشتري نشان مي دهند.(15)
معتقدم كه براي يك مسئول در دستگاه حكومتي- اعم از مسئوليتي كه بنده دارم يا مسئوليتي كه ديگر مسئولان دارند- انقطاع از واقعيت و دوري از مردم، عامل انحطاط است. حضرت علي(ع) به مالك اشتر فرموده اند كه به خاطر احتجاب از مردم، آگاهي انسان از همه چيز كم مي شود.(16)
4. اشتغال و دلبستگي به كارهاي ظاهري: از ديدگاه مقام معظم رهبري، يكي از خطراتي كه مسئولان را تهديد مي كند دلبسته شدن و وابسته شدن به كارهاي ظاهري است كه در باطن امر، كار نيست؛ مثلا، بعضي از اجتماع ها، بعضي از موضع گيري ها، تأسيس بعضي از دفاتر و...(17)
5. عملكرد ضعيف مسئولان: علاوه بر نظام صحيح مديريتي، عملكرد صحيح و دقيق مسئول هم از اهميت بالايي برخوردار است. رهبر فرزانه انقلاب درخصوص عملكرد مسئولان فرهنگي مي فرمايند: «من از عملكرد بعضي از مسئولان فرهنگي كشور هيچ رضايتي ندارم و معتقدم آن كاري كه بايد انجام بدهند انجام ندادند، بعضي از كارهايي را كه نبايد انجام بدهند انجام دادند. (18)
6- درك نادرست مسئولان از خواسته هاي مردم: مطابق نگرش مقام معظم رهبري، يكي از مهم ترين موانع پيشرفت اين است كه مسئولان و نخبگان و قشرهاي تأثيرگذار در شناخت مشكلات مردم اشتباه كنند و خواسته هاي مردم را درست نفهمند يا خواسته هاي مردم را به نقاط كم ارزش و بي ارتباط با زندگي واقعي مردم ربط دهند. (19)
7- عدالت: يكي از مهم ترين مباني كه راجع به آسيب شناسي دولت ديني، ذيل بعد مديريتي مطرح مي شود، بحث عدالت است. هرچند ممكن است بسياري از دولت مردان بر مسئله عدالت تاكيد ورزند، با اين حال، آشنايي با آسيب هاي موجود آن نيز مسئله اي بسيار ضروري مي باشد. در ذيل، براي جلوگيري از اطاله كلام، تنها به عناوين آسيب هاي موجود با تأثيرپذيري از بيانات مقام معظم رهبري اشاره مي نماييم.
الف- انديشه هاي التقاطي و غيراسلامي پيرامون موضوع عدالت. (20)
ب- نارسايي هاي اجرا و مطالبه عدالت:
1- شتاب زدگي در اجراي عدالت؛ (21)
2- ناهماهنگي در برنامه ها؛ (22)
3- برخورد تبعيض آميز در مطالبه عدالت؛ (23)
4- بي توجهي به جرايم بزرگ و بزرگ شمردن جرايم كوچك؛ (24)
5- دوري از آرمان گرايي كه خود شامل موارد زير است:
- غفلت از آرمان ها؛ (25)
- يأس و نااميدي از تحقق آرمان ها؛ (26)
- روش هاي نامناسب مطالبه عدالت؛ (27)
- الگوبرداري از غرب در اجراي عدالت. (28)
ج- ايرادات و نواقص مسئولان:
1- خطرات بيشتر لغزش مسئولان نسبت به سايرين؛ (29)
2- ورود مسئولان به بازي هاي سياسي؛ (30)
3- سپردن مسئوليت ها به افراد ناسالم؛ (31)
4- عدم رعايت بي طرفي مسئولان در نظارت ها؛ (32)
5- ضعف هاي شخصي مسئولان؛ (33)
6- بي توجهي به انتقادها. (34)
د- اطلاع رساني ناسالم:
1- تبليغات ناسالم پيرامون فساد؛ (35)
2- نفي كل نظام به بهانه مبارزه با فساد؛ (36)
3- جوسازي عليه اجراي عدالت؛ (37)
4- افراط و تفريط در مبارزه با فساد؛ (38)
5- ترويج بدبيني نسبت به مسئولان؛ (39)
6- ايجاد بي اعتمادي به قوه قضائيه؛ (40)
هـ- فعاليت دشمنان عليه عدالت:
1- نفوذ مخالفان عدالت در بين مسئولان؛ (41)
2- كارشكني دشمنان؛ (42)
3- تلاش دشمن براي دور كردن دانشجو از عدالت طلبي. (43)
ج. خصوصيات شخصيتي و فردي
بعد شخصيتي و روحي و رواني يك مسئول در نحوه مديريت و عملكرد وي تأثير بسزايي دارد، به گونه اي كه مي تواند مقدمات پيشرفت يا پسرفت دولت ديني را فراهم آورد. در ذيل، به آسيب شناسي بعد شخصيتي مسئولان مي پردازيم:
1- راحت طلبي: اين مسئله بر روي افرادي كه مي خواهند برمردم تاثيرگذار باشند، اثرات بدي مي گذارد. براساس رهنمودهاي مقام عظماي ولايت، همان بلايي كه بر سر منحرف كنندگان انقلاب فلسطين آمد و همان خطري كه بر سرهمه رهبراني آمد كه ملت هاي خودشان را از مسير درست و راهي كه شروع كرده بودند منحرف كرد، خطر راحت طلبي است. (44)
2- دلسوز نبودن: به موجب فرمايش رهبر معظم انقلاب، عمده مشكلات ملت ها به خاطر فقدان و يا قلت مسئولان دلسوز است، مسئولان كه همتشان فقط برطرف كردن مشكلات مردم باشد. (45)
بعد خارجي
يكي از رويكردهاي دولت ديني و آسيب هاي آن، در مواجهه با مسائل جهاني و برخورد با دشمنان معين مي گردد. دراين خصوص نيز با چند آسيب مهم روبه رو هستيم كه به بيان آن مي پردازيم.
1- غفلت از تهاجم فرهنگي و اباحيگري
اين مسئله را مقام معظم رهبري بارها تذكر داده اند. از ديدگاه ايشان، مسائل تهاجم فرهنگي واقعيت روشني است كه با انكار آن ما نمي توانيم اصل تهاجم را از بين ببريم. «به قول اميرالمؤمنين» من نام لم ينم عنه» (46) اگر شما در سنگر خوابت برد معنايش اين نيست كه دشمنت هم در سنگر مقابل خوابش برده است. ما بايد توجه داشته باشيم كه انقلاب فرهنگي در تهديد است، كما اينكه اصل فرهنگ ملي و اسلامي ما در تهديد دشمنان است. (47)
«اباحيگري اعتقاد و عملي يعني: پايبندي ها و تقيدات و تكيه گاههايي كه يك انسان را در حركت خود به سمت هدف مشخصي عازم ومصمم مي كند، از او گرفتن و او را سرگردان و لنگ كردن.» (48) «نبايد غافلانه و ساده لوحانه بعضي از پديده ها را جداي از علت و بريده از عامل اصلي اش تلقي كرد و به اين و آن نسبت داد. حقيقتا دشمنان مي خواهند از فضاي فرهنگي كشور عليه انقلاب، نظ ام و دولت استفاده كنند.» (49)
2- غفلت از دشمن
يكي ديگر از آسيب ها اين است كه دشمن را فراموش كرده يا دست كم بگيريم:
اگر فراموش كرديد كه دشمن در كمين شماست، غفلت شما را فراخواهدگرفت، حركت را كند خواهدكرد و از بين خواهدبرد. يعني بزرگترين فرصت براي دشمن است- لذا شما مي بينيد در طول اين سالهاي متمادي، هر وقت هركسي و هرجا، از دشمني دشمنان و توطئه مستكبران و دشمني آمريكا و اسراييل و بقيه مخالفان آزادي و سعادت بشر سخن گفته است، ازسوي تبليغاتچي هاي جهاني مورد تخطئه قرار گرفته است. (50)
3-مرعوب شدن
مرعوب شدن از تهديد ديگران، آسيبي جدي است كه گاه حكومت ها را ازپيشرفت بازداشته است. در دنياي امروز و در طول تاريخ نمونه هاي فراواني از آن را مشاهده كرده ايم. تهديد هميشه به معناي اقدام نيست. يكي از فوايد تهديد اين است كه بلكه بتوانند طرف مقابل را مرعوب و از ميدان خارج كنند، وادار به تسليم كنند و يا بتوانند درصف يكپارچه مسئولان يا در صف مسئولان و مردم و يا در دل مردم ترديد ايجاد كنند. (51)
جمع بندي
پس از بررسي دو بعد داخلي و خارجي، اينك در مقام جمع بندي به چند نكته مهم اشاره مي نماييم:
1- بحث انتقادي و آسيب شناسي بايد با نگاهي منصفانه و حقيقت مدار همراه باشد. در ذيل، به بررسي اين موضوع در دو قسمت ارزيابي نظام و ارزيابي كارگزاران مي پردازيم.
الف. ارزيابي نظام: همواره تصور نادرست از واقعيت هاي يك مجموعه باعث مي شود كه آن مجموعه از پيشرفت باز بماند. آنچه اهميت دارد، حقيقت يك مجموعه است. بنابر اين، كساني كه تنها به نام اسلام دلخوش كرده اند و از محتواي آن بي بهره اند، موجب انحراف انقلاب شده اند.
ما يك نظام اسلامي را طراحي و پايه ريزي كرديم و الان يك نظام اسلامي داريم كه اصولش هم مشخص و مباني حكومت در آنجا معلوم است. مشخص است كه مسئولان چگونه بايد باشند، قواي سه گانه وظايفشان معين است، وظايفي كه دولت ها دارند، مشخص و معلوم است. اما نمي توانم ادعا كنم كه ما يك دولت اسلامي هستيم، ما كم داريم. (52)
اگر كسي در مقابل جوان ها ادعا كند و بگويد نظام اسلامي ما هيچ عيبي ندارد و همان قالبي را كه اسلام خواسته ما داريم پياده مي كنيم، گزاف گفته است، به هيچ وجه اين طور نيست. (53)
ب. ارزيابي كارگزاران:
ما مسئولان بايد خود را بسازيم، مرتب با خود كلنجار برويم، يكديگر را به حق وصيت كنيم، يكديگر را ارشاد كنيم. مثل آينه اي در مقابل يكديگر، عيوبمان را صادقانه به هم نشان دهيم. بنا را بر رفع عيب بگذاريم و خود را روز به روز بهتر كنيم. هر كس هم كه جديداً مسئوليت را برعهده مي گيرد، با اين نيت و هدف، مسئوليت را قبول كند كه مي خواهد براي خدمت به مردم يك انسان صالح بشود؛ آن گاه مي شود تشكيل دولت اسلامي. قواي مجريه و مسئولان گوناگون ما بايد تا حد قابل قبولي خود را با اين قالب ها و معيارهاي ديني و اخلاقي اسلامي تطبيق دهند. اين مرحله سوم است، ما الان در اين مرحله قرار گرفته ايم و بايد به طور دايم، تلاش ما اين باشد. (54)
2- چالش «تخصص و تعهد» در بحث مذكور همواره مطرح بوده است. نظام جمهوري اسلامي همواره در جهت تحقق و پيشبرد اهداف نظام اجتماعي مطلوب خود با چالش اساسي تحت عنوان «تخصص و تعهد» و لزوم همسازي اين دو مواجه بوده است. اين موضوع علاوه بر زمينه هاي اجتماعي و اقتصادي، فعاليت هاي سياسي را نيز در بر مي گيرد. (55) مقام معظم رهبري ضمن تأييد هر دو بينش، به آسيب شناسي عملكرد آنها مي پردازند:
البته امروز در نظام اجتماعي ما، آن جناح هايي كه من عرض كردم - كه بعضي بيشتر به ارزش ها توجه مي كنند، بعضي به تحول و پيشرفت توجه مي كنند - همديگر را كمتر تحمل مي كنند! اگر همديگر را بيشتر از آنچه كه امروز تحمل مي كنند، تحمل كنند، وجود دو جناح نه فقط مضر نيست، بلكه مفيد هم هست؛ مي توانند به هم كمك كنند و مكمل يكديگر باشند. مطلوب اين است كه همه به همه اجزاي لازم توجه داشته باشند و عمل كنند. اما حال اگر هم نشد و عده اي به اين بخش و عده اي هم به آن بخش توجه كردند، ولي با يكديگر دشمني نكنند... (56)
از آنچه گفته شد مي توان فهميد كه بين «گفتمان عدالت و پيشرفت» و «آسيب شناسي كارگزاران دولت ديني» رابطه مستقيم و تعيين كننده اي وجود دارد؛ زيرا آنچه عدالت و توسعه را در جامعه اسلامي محقق مي سازد شناسايي آسيب ها و مسئولان صالح است.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14