(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 14 بهمن 1388- شماره 19576
 

بيانات رهبر انقلاب در بازديد از پژوهشكده رويان جهاد علمي بايد دشمن شكن باشد



بيانات رهبر انقلاب در بازديد از پژوهشكده رويان جهاد علمي بايد دشمن شكن باشد

اشاره
جنبش نرم افزاري و توليد علم كه يكي از لوازم «جنگ عقيده» و «صدور انقلاب اسلامي به جهان» محسوب مي گردد، به يمن تدابير حكيمانه و سياست هاي عالمانه مقام معظم رهبري ثمرات نيكو و مباركي يافته است كه يكي از نمونه هاي آن «پژوهشكده رويان» است.
اين پژوهشكده كه در «جهاد دانشگاهي» فعاليت مي كند، روند تاسيس آن از نخستين مراحل زيرنظر حضرت آيت الله خامنه اي طي شد و به تعبير معظم له سلول بنيادين پژوهشي كشور است.
رهبر معظم انقلاب اسلامي در تيرماه 1386 ضمن حضور در «پژوهشكده رويان» سخنان كليدي و راهگشايي را پيرامون «جنبش نرم افزاري» و نقش كوشش هاي علمي در بالندگي انقلاب اسلامي ايراد فرمودند كه برهر پژوهشگر و اهل دانشي فرض است تا سخنان ايشان را چندباره بخواند و منشور حركت علمي خود قرار دهد.
سخنان معظم له توسط سايت مقام معظم رهبري ]khameneiir[ در تاريخ 8/11/1388 منتشر شده است و «روزنامه كيهان» به مناسبت دهه مبارك فجر متن كامل آن را باز نشر مي كند.
چند سالي است كه يك حركت مبارك علمي در كشور آغاز شده؛ همه اين را قبول دارند كه اين تحرك ارجمند تقريباً در بين مجموعه اهل علم كشور اعم از استاد و دانشجو و محقق و دانشگاه ها و مراكز تحقيقاتي كم و بيش گسترده است. بنده وظيفه دارم نسبت به اين حركت عظيمي كه دانشمندان، محققان و استادان ما در سرتاسر كشور ايجاد كرده اند، به سهم خودم حقگزاري و ابراز قدرداني كنم.
امروز آمدن من به اين مركز در واقع يك حركت نمادين است، براي قدرشناسي از حركت علمي عظيم و وسيعي كه خوشبختانه در كشور ما شروع شده؛ اگرچه هنوز در آغاز راه است. اينجا را انتخاب كرديم، اولا به خاطر رويان، ثانياً به خاطر جهاد دانشگاهي.
مؤسسه رويان، يك مؤسسه موفق و يك نمونه كامل و چشمگير از آن چيزي بود و هست كه انسان آرزويش را دارد. علت اينكه من به مرحوم سعيد كاظمي اينقدر علاقه داشتم و الان هم در دلم و در ذهنم براي آن جوان عزيز، ارزش و جايگاه قائلم، همين است. حركت او نحوه كار او، مديريت او، پيگيري او، مجموعه كاملي بود از آن چيزي كه آدم دوست مي دارد و آرزو دارد، كه حالا من اندكي در اين باره عرض خواهم كرد. رويان هم با كمك او و بقيه همكاراني كه در رويان از اول مشغول بوده اند، اينجوري بار آمد؛ اينجوري رشد كرد؛ اينجوري روئيد. و من اين را از اوائل كار احساس كردم. آن دوست مشترك من و مرحوم كاظمي كه شرح قضاياي كاري ايشان را در آغاز كار- پانزده شانزده سال قبل- و درخواست هاي او را با من مطرح كرد، من نشانه هاي يك حركت درست را در اين كار احساس كردم؛ لذا گفتم من در حد مقدور خودم در خدمت اين كار و پشتيباني اين كار قرار مي گيرم. هر چه زمان گذشت، آن ظن اولي تقويت شد؛ تكذيب نشد.
اگر بخواهم اين الگوي مطلوب را در يك جمله معرفي كنم، عبارت است از: تركيب علم، ايمان، تلاش. هم علم را جدي گرفتند، هم ايمان و پايبندي و تقوا را؛ نه به صورت يك سربار، بلكه به شكل يك عنصر اصلي در بافت مجموعه و در بافت كار. و هم خستگي را فراموش كردند، كه به گمان من مرحوم كاظمي جان و سلامت خودش را هم سرهمين كار گذاشت؛ يعني اين دنبالگيري و اين اهتمام ها و خسته شدنها. لذا رويان در چشم من بسيار گرامي و عزيز است و شما جوانها و مردان و زنان مؤمن و عزيزي كه در اين مجموعه كار مي كنيد، براي من عزيز هستيد و معتقدم رويان استعداد بسيار زيادي براي كار كردن و براي پيش رفتن دارد.
از قول من نقل كرده اند كه من گفته ام: «اين سلول بنيادي يك حركت علمي است»، واقعش همين است؛ همينطوري كه اين سلول هاي بنيادي شما، يك دامنه تمام نشدني براي تحقيق دارند- كه هرچه شما تحقيق مي كنيد، پيش مي رويد، يك ميدان ديگري باز مي شود كه مي بينيد مي توان آن را موضوع تحقيق قرارداد و پيش رفت و به مرزهاي جديدتري رسيد- رويان هم همينجور است؛ اين مجموعه شما هرچه كار كند، پيش برود، باز قابليت پيشرفت دارد و يكايك محققان، پژوهشگران معتقد به علم و با ايمان- كه در اين مجموعه يا هر مجموعه ديگري از اين قبيل هستند- همين حكم را دارند؛ يعني توانائي اينها تمام نشدني است.
و اما جهاد دانشگاهي را انتخاب كردم، چون جهاد دانشگاهي مولود مبارك انقلاب است. همينطور كه در قرآن كريم در مقايسه دو مسجد مي فرمايد: «لمسجد اسس علي التقوي من اول يوم احق عن تقوم فيه، فيه رجال يحبون ان يتطهروا»، جهاد دانشگاهي همينجور است؛ جزو معدود رويش هاي اصلي خود انقلاب است. اين معنايش اين نيست كه جهاد از اول در هر برهه زمان، هر جور بوده، هر جور فكر كرده، هر جور كار كرده، درست است؛ نه، ما آدم ها گاهي درست فكر مي كنيم، گاهي غلط فكر مي كنيم، گاهي درست عمل مي كنيم، گاهي غلط عمل مي كنيم. ملاك قضاوت. اين تناوبها و پيچ و خمها نيست؛ ملاك قضاوت، هدفگيري و جهتگيري و استمرار در حفظ اين هدف است؛ ولو حالا گاهي انسان خطائي هم بكند، لغزشي هم بكند.
جهاد دانشگاهي مركب از دو كلمه است ديگر: جهاد و دانشگاه؛ هم بايد در آن جهاد باشد، هم بايد متناسب با دانشگاه باشد. جهادي عمل كردن، مفهوم خاصي دارد. هر جور كاري جهادي نيست.
جهاد با جهد و تلاش از لحاظ ريشه يكي اند؛ يعني در آن معناي جهد و كوشش وجود دارد؛ اما جهاد فقط اين نيست؛ جهاد يعني مبارزه؛ مبارزه در همين اصطلاح متعارف فارسي امروز ما. مبارزه انواع و اقسامي دارد: اما يك نقطه مشترك در همه اينها وجود دارد و آن اينكه در مقابل يك خصم است؛ در مقابل يك مانع است. مبارزه با دوست معني ندارد؛ مبارزه در مقابل يك دشمن است.
فرض كنيد در دوران اختناق كسي هر هفته مثلا پنج تا كتاب مي خواند؛ خيلي كار بود؛ اما لزوماً مبارزه نبود؛ جهد بود، جهاد نبود. اگر مي خواست جهاد باشد، بايد كتابي را مي خواند كه در حركت او در مواجهه با رژيم طاغوت و رژيم اختناق، تاثير داشت؛ آن وقت مي شد جهاد. خاصيت جهاد اين است.
دايره جهاد شما علم و فناوري است؛ يعني شما اينجا از شمشير و نيزه و ژ3 نمي خواهيد استفاده كنيد؛ از مغز و امكانات انديشمندي درون انسان و فكر و قلم و چشم و اينها مي خواهيد استفاده كنيد.
مجموعه، مجموعه علمي است؛ اما در چه جهتي باشد تا جهاد باشد؟ اين مهم است. نگاه كنيد ببينيد براي كشور شما، براي انقلاب شما، براي اهدافي كه اين انقلاب ترسيم كرده، كدام دشمن عنود در كمين نشسته و شما بايد با آن دشمن عنود مبارزه كنيد؟ كارتان در آن صراط كه شد، مي شود جهاد.
بنابراين، اگر دنبال علمي بگرديد كه اين علم، دشمنان آن اهداف را نه فقط ناراضي نمي كند، خرسند هم مي كند، اين جهاد نيست. فرض كنيم جهاد دانشگاهي يا فلان مؤسسه مربوط به جهاد دانشگاهي بگويد در سال فلان، صد يا 500 مقاله از من در «ISI» منتشر شده؛ اين، ملاك نيست. اين مقاله چه بود؟ در چه جهت بود؟ به چه درد شما خورد؟ آن كساني كه با آرمان هاي شما دشمنند، نسبت به اين مقاله چه موضعي داشتند؟ آيا آنها احساس خطر كردند؟ البته سياسيونشان- اهل علم كه نگاهش جور ديگري است- يا نه، احساس خطر نكردند.
وقتي كه راجع به سلول هاي بنيادي شبيه سازي و اينطور كارها آقايان حرف زديد و بنده يا ديگري هم تجليلي از اين كار كردند، مقامات آمريكايي اعلام كردند كه براي علوم ژنتيك هم بايد شوراي حكامي به وجود بيايد! اين معنايش چيست؟ دشمن از اينكه شما در اين رشته داريد حركت مي كنيد، دردش آمده است. مثال هاي واضحش را عرض ميكنم؛ هزاران مثال دارد. آن روزي كه شما مثلا بتوانيد آنچنان راداري بسازيد كه از هيچ نقطه از فضاي آسمان اين كشور، هيچ جنبنده اي نتواند وارد شود، آن روز دشمن دردش مي آيد؛ يعني اين تيري است كه مستقيم مي خورد به دشمن. اين، مي شود جهاد.
در حركت جهادي، در علم جهادي، در تحقيق جهادي، اين عنصر حتماً شرط است. دشمن هم مقصود آمريكا نيست. حالا ما در مقام صحبت، دشمن واضحمان آمريكا و استكبار جهاني است. نه، دشمن ها انواع و اقسامي دارند. يك وقت يك كارتل بزرگ مالي و اقتصادي از اينكه شما بتوانيد مثلا كارخانه سيمان بسازيد، ناراحت مي شود؛ مانع تراشي مي كند؛ نمي گذارد، كه الآن در گزارش هايي كه در اينجا به من دادند، از جمله همين مسئله بود. دلشان مي خواهد يك شوراي حكام هم درست كنند براي ساخت سيمان، كه هر كس حق نداشته باشد كارخانه سيمان بسازد يا توليد سيمان كند.
كار جهادي بايد هدفمند، درست متوجه به آرمان ها و هوشمندانه و عاقلانه و دشمن شكن باشد. يعني به همان معنايي كه ما مبارزه را در اصطلاح معمولي به كار مي بريم: «دارم مبارزه مي كنم؛ اين يك مبارزه است.» اين، يك تعبير مصطلح است. در جهاد، اين معنا هست. اين تعريف بخش جهاد.
و اما دانشگاهي، دانشگاهي يعني سطح اين فعاليت و تحرك، يك سطح راقي است؛ متناسب با دانشجو و استاد و ذهن فعال علمي است. در همه كارها همين بايد رعايت شود. عوام گرايي و عوام پسندي در كار و در همه فعاليت ها نبايد دخالت داشته باشد. البته بخشي از فعاليت ها علمي است و خوب است؛ مثل همين تحقيقات؛ اما فرض بفرمائيد اگر فعاليت در زمينه هاي علوم انساني و فرض كنيد در ادبيات است، بايد حرفي كه از اينجا بيرون مي آيد، فراتر از آن حرفي باشد كه ممكن است يك اديب معمولي بزند. يعني سطح، بايد سطح راقي اي باشد. خيلي از حرف ها در زمينه علوم انساني- كه حالا ما در آن سابقه داريم و بلديم و وارديم- مثل تاريخ، مثل ادبيات، مثل فلسفه كه اينها مسائل بومي كشور ماست، هست. برخي از اين مسائل، حرف هاي عادي اي است، حرف هاي متعارف است؛ جهاد دانشگاهي هم كه نزند، هر كسي مي تواند بزند. جهاد دانشگاهي بايد حرف گزين، حرف برتر را به ميدان بياورد. از باب مثال، شما فعاليت قرآني داريد. فعاليت قرآني را خيلي ها دارند؛ همه اش هم خوب است- مي دانيد من جزو كساني هستم كه نسبت به فعاليت هاي قرآني دنبال گيري و احساس مسئوليت ويژه دارم؛ از قبل از انقلاب، الآن هم همين جور است. يعني اگر در يك مسجدي ده نفر جوان هم جمع شوند تلاوت قرآن كنند، از نظر من مطلوب است؛ اين را دوست مي دارم- لكن شما اگر فعاليت قرآني مي خواهيد بكنيد، بايد فعاليت قرآني شما با فعاليت قرآني غيردانشگاهي فرق داشته باشد. لذا اگر شما هم فرض كنيد بخواهيد همان لحن و نوا و شيوه فلان قاري و تجويد و صداي خوش و... را مثل بقيه تكرار كنيد، البته خيلي خوب است؛ اما فعاليت جهاد دانشگاهي در قرآن، اين نيست؛ يك چيزي فراتر از اين است. ببينيد باب فهم دانشگاهي در مواجهه با قرآن چيست. برويد سراغ فهميدن قرآن. قرآن خوان شما جوري باشد كه وقتي قرآن مي خواند، جلسه اي كه مستمع قرآن اوست، مفاهيم قرآن را با دل خود لمس كند؛ حس كند؛ و جلسه قرآن خواني شما، جلسه مفاهيم قرآن هم باشد. اينها ابتكار لازم دارد؛ باب شماست.
بنابراين جهاد دانشگاهي اين امكانات و اين وسايل را دارد و بنده به جهاد دانشگاهي اعتقاد راسخ دارم. كارهاي بزرگي كرده اند؛ كارهاي خوبي كرديد و همين طور كه گفتيم: «اسس علي التقوي من اول يوم». از اول تا حالا كه ما جهاد دانشگاهي را شناختيم، براساس دين و تقوا بود. براساس دين و تقوا نگهش داريد.
چند دقيقه پيش با دوستان اينجا صحبت بود و عرض كرديم سعي كنيد هويت جهاد تغيير پيدا نكند. ايني كه شما مي بينيد هويت بعضي از اشخاص- فكرهايشان، تركيب هاي ذهني شان- از اول انقلاب تا حالا صد و هشتاد درجه عوض شده، اين يك روال و ممشاي طبيعي نيست كه بگوئيد طبيعتش همين است ديگر. نخير، هرگز اينجوري نيست. طبيعي اين است كه اگر انسان يك فكر و يك راهي را به منطق و استدلال پذيرفت، اين را تا آن نقطه آخر راه برود و اگر عمرش كفاف نداد، در اين راه بميرد. اين طبيعي نيست كه ما بگوئيم: يك راهي را حركت كنيم برويم؛ گاهي هم با شور و خيلي هيجان، بعد از يك نقطه، ناگهان زاويه بزنيم! بعد، اين زاويه ها اينقدر ادامه پيدا كند كه تبديل شود به عكس! اين، به هيچ وجه طبيعي نيست. بعضي ها توجيه مي كنند: خوب آقا، اول انقلاب، اول انقلاب بود؛ حالا زمان اثر گذاشته، ما عوض شديم! نخير، زمان بر روي عنصرهاي ضعيف و بي ريشه و اعتقادهاي واهي و مبتني بر احساس محض اثر مي گذارد يا زمان با همراهي طمع ها و هوس ها اثر مي گذارد. «ان الذين تولوا منكم يوم التقي الجمعان انما استزلهم الشيطان ببعض ما كسبوا».
قرآن مي گويد: آنهايي كه در جنگ احد برگشتند؛ طاقت نياوردند بايستند، اين لغزش اينها به خاطر آن كاري است كه قبلا كردند. ماوقتي روح را نساختيم، خودمان را محكم نكرديم، معلوم است؛ هر مماسي روي آن اثر مي گذارد؛ يكي، دو تا، سه تا، ناگهان مي بينيد كه شكلش عوض شد؛ اما وقتي كه مثل فولاد آبديده، محكم و استوار و بر مبناي تفكر درست و منطق صحيح، هويت ديني انسان شكل گرفت و هويت انقلابي شكل گرفت، هرچه زمان بگذرد، اين هويت روشن تر، واضح تر، جذاب تر، مستحكم تر مي شود.
آدمها اينجورند، نهادها هم اينجورند. نگذاريد نهاد جهاد دانشگاهي، تبديل شود به يك هويت ديگر؛ به يك هويت غيرديني، غيرانقلابي.
من يك بار در جمع همين عزيزان جهاد دانشگاهي مطلبي را چند سال پيش گفتم، كه يادم هم نبود؛ اين را براي من آوردند، خواندم و يادم آمد- بايد اين هويت صحيح را و اين هويت ايماني را حفظ كنيد و باقي بماند. خوشبختانه همينجور هم بوده و تا حالا هم باقي مانده است؛ چون ساخت جهاد دانشگاهي و نوع مديريت، نوع عملكرد، نوع ارتباط رأس با بدنه، جهتگيري ها، خواستها، خواستهاي خوبي بوده است- آنچه كه آن روز گفتم، اين بود كه بعضيها تصور مي كنند انقلابيگري، يك حركت انقلابي، يعني حركت بي انضباطي همراه با شلوغي، سردرگمي و بي نظمي! مي گويند آقا، آنها انقلابي بود و تمام شد! اين، غلط است. مطلقا در ذات تحرك انقلابي، اغتشاش و بي نظمي نيست. بعكس، انضباط انقلابي از محكمترين و قويترين انضباطهاست. انضباطي كه ريشه از ذهن انسان، از دل انسان، از ايمان انسان مي گيرد، بهترين انضباطها را دارد.
اول انقلابها از جمله انقلاب ما، بي نظميهائي ديده مي شود كه اين ناشي است از آغاز حركت انقلابي؛ چون يك بناي كهنه در هم ريخته بايد نابود شود و جايش يك بناي ديگر بيايد. اين، چيز طبيعي اي است؛ ولي وقتي كه بناي نو، بناي جديد ساخته شد بر پايه هاي درست، حركت براساس آن، حركت منضبط و خوب خواهد بود و پيش خواهد رفت و اين، انقلابي است. بنابراين انقلابيگري را با بي نظمي و با شلوغ كاري و با نشناختن ضابطه و قانون نبايد اشتباه كرد. علي ايحال، جهاد دانشگاهي از جاهائي است كه ما به آن اميد داريم براي آينده علمي كشور.
اما راجع به مسئله علم و تحقيق، من اين را عرض بكنم؛ كشور ما بدون حركت در جاده گسترش دانش و گسترش پژوهش، امكان ندارد بتواند به نقطه مطلوب خودش دست پيدا بكند؛ مخصوص كشور ما هم نيست. كليد، دانش و پژوهش است.
دانشمند شدن يك ملت هم به اين نيست كه دانسته هاي ديگران را فرا بگيرد. آن، مقدمه كار است. علم يك دامنه وسيعي دارد؛ انحصاري نمي تواند باشد كه ما فرض كنيم يك مجموعه اي از كشورها يا ملتها هستند كه نخبگان اينها علم را بايد توليد كنند، مرزهاي جديدي را براي علم تعريف كنند، يك مقداري خودشان استفاده كنند، يك مقداري هم كه زياد آمد، بدهند ديگران استفاده كنند. اين نمي شود. اين نسبت، اين شكل كار، معنايش همين عقب ماندگي دائمي بخشي از كشورها، همين رابطه ظالمانه بين كشورها، همين مسئله دنياي اول و دنياي دوم و دنياي سوم و شمال و جنوب و همين حرفهايي است كه جزء ادبيات رايج سياسي در اين قرن و قرن قبل بوده و شده.
همه انسانها توانائي دانش پژوهي و دانشمندي را دارند. استعدادها البته مختلف است، لكن هيچ كشوري نيست كه در آن انسانها توانائي اين را نداشته باشند كه در اين دامنه وسيع و عظيم علم بالقوه و بالاستعداد، يك جايگاهي براي خودشان پيدا كنند و يك نقشي در آن ايفا كنند. اگر كشوري كه سابقه او، تاريخ او، تجربه او، نشان مي دهد كه توانايي استعداد او، توانايي بالايي است و از متوسط بالاتر است- كه كشور ما قطعا از اين قبيل است- اين بايستي در ايجاد علم، در توسعه علم، در پيشرفت علم نقش ايفاد كند و اگر توانست اين نقش را ايفاد كند، آنوقت اين عقب ماندگي، اين تبعيض و بي عدالتي در همه زمينه هاي سياسي و اجتماعي و اقتصادي از بين خواهد رفت و خواهد شد داراي سهم برابر در مقابل كشورهاي ديگر و در مقابل قدرتهائي كه امروز وجود دارند. آنوقت مي تواند خودش را اداره كند، روي پاي خودش بايستد؛ يك چيزي بدهد، يك چيزي بگيرد؛ اما امروز اينجور نيست.
امروز نظام سلطه در دنيا بنايش بر گرفتن و دادن نيست؛ بنايش بر گرفتن حداكثري و دادن حداقلي است؛ ثروت را مي مكند، امكانات را مي مكند، اختيارات سياسي و اقتصادي و اجتماعي را در كشورها مي مكند و در اختيار مي گيرند و در مقابل، گاهي هيچ چيز نمي دهند، گاهي چيز مضري مي دهند، گاهي هم يك چيزكي به آن كشور نقطه مقابل مي دهند. الان بافت سياسي دنيا اين است: سلطه گر و سلطه پذير.
اگر بناست اين بافت به هم بخورد و كشورها بتوانند به قدر ظرفيت ملتهايشان و استعداد ملتهايشان در روابط عالم جايگاهي داشته باشند، عمده ترين چيزي كه در اين كار تأثير دارد، علم است. بنابراين علم را بايد جدي گرفت؛ بايد پيش رفت.
ما حركتمان شروع شده، لكن هنوز در اول كاريم؛ هم بايد به مراكز علمي و تحقيقي كمك بشود؛ هم به پروژه هاي علمي، پروژه هاي تحقيقي و فناوري بايد كمك بشود؛ هم بايستي اين ميل به علم و تحقيق و پژوهش همه جا گسترش پيدا كند. بايد مخصوص استاد و محقق هم نماند؛ در محيط دانشجويي و فضاي دانشجويي گسترش پيدا كند؛ يعني دانشجو ميل به علم آموزي و توليد علم پيدا كند كه اين كاري است كه احتياج دارد به تدبير و با توصيه و خواهش و تمنا و سفارش و دستور و اينها، نخواهد شد. مسئولان بخشهاي آموزشي كشور ما؛ چه وزارت آموزش و پرورش، چه وزارت علوم و وزارت بهداشت و درمان، چه بخشهائي كه مربوط به مسائل برنامه ريزي فرهنگي اند، در اين زمينه مسئوليت دارند. آنها كاري بكنند كه محيط دانشگاهي، محيط علم طلبي باشد. واقعا اين جوان بخواهد عالم بشود و فقط مسئله اين نباشد كه بخواهد مدركي بگيرد، يا حالا اسمي مثلا براي يك كار كوچكي در بياورد. اين، حركت لازم دارد. اين حركت بايد ادامه پيدا كند. كمك دولت و دستگاه هاي مسئول و كمك كساني كه جايگاهي دارند كه مي توانند اثرگذار باشند بر روي ذهن مخاطبانشان، در اين زمينه حتما لازم است.
و من اصرارم بر اين است كه هر وقت ما براي پيشرفت علم كار مي كنيم، اين را فراموش نكنيد كه علم و دين توأمانند. علم مجرد از دين و دور از دين ولو در گام اول در كوتاه مدت يك كشوري را به يك نقطه اي از افتخار هم برساند، اما در بلندمدت براي بشريت زبانبار است؛ كما اينكه داريد مي بينيد كه زيانبار است.
علمي كه از دين جدا شد و خودش را متعهد به دين ندانست، نتيجه اش همين مي شود كه امروز در دنيا رايج است؛ علم وسيله زورگوئي است، وسيله استثمار است، وسيله تخريب حرث و نسل است و محصول علم، بمب اتم است از يك طرف، از طرف ديگر، محصول علم، اين مواد مخدر كذائي است؛ محصول علم، روي كار آمدن سياستمداران دور از همه احساسات انساني است در خيلي از كشورهاي دنيا. علم را بايد با دين همراه دانست. علم را براي خدا و در راه خدا بايد تحصيل كرد و به كار گرفت. اين، جزو تعاليم اوليه ما بايد باشد؛ در همه جا.
و توفيقات اين علم هم بيشتر است؛ اين را به شما عرض بكنم. نگويند اگر علم را مقدس كرديم و با دين همراه كرديم و مؤمن كاري درآورديم، ديگر پيشرفت نمي كند؛ نخير، الان همين خود جهاد دانشگاهي شما، همين مجموعه كارهاي شما- كه به وسيله عناصر مؤمن اين همه كار بزرگ انجام گرفته- نشان دهنده اين است كه علم وقتي با ايمان همراه باشد، توفيقاتش هم بيشتر خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14