(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 14 بهمن 1388- شماره 19576
 

نگاهي به «طهران، تهران» به كارگرداني مهرجويي و كرم پور جاي مردم خالي است
شكارچي شنبه و طالبانيسم يهود
سي و يك سالگي.../9 در جست و جوي هويت سينماي انقلاب
لوازم دست يابي به سينماي استاندارد
زمهرير نامزد سيمرغ شد!
گوشه اي از جنايات صهيونيسم روايت كارگردان و تهيه كننده از فيلم شكارچي شنبه
نمايش فيلم بدرود بغداد در جشنواره عراق از نگاه يك فيلمساز ايراني



نگاهي به «طهران، تهران» به كارگرداني مهرجويي و كرم پور جاي مردم خالي است

آرش فهيم
«طهران، تهران» قرار بوده كه فيلمي درباره تهران باشد و احيانا پيشرفت ها يا معضلات آن را بيان كند. اما در نهايت، تبديل به دو تكه بي ربط با هم- مثل جزايري دور از يكديگر- شده است. معلوم نيست كه چرا اين فيلم اپيزوديك ساخته شده است. يك تكه (اپيزود) آن را داريوش مهرجويي ساخته و تكه ديگر را مهدي كرم پور. ظاهرا توليد كار اپيزوديك يك جور مد روز در سينماي ايران شده و فيلمسازان با بهانه يا بي بهانه، از اين طريق، نوعي متفاوت نمايي مي كنند. اين در حالي است كه در يك فيلم چند بخشي، به جز ارتباط موضوعي بين بخش ها، بايد ارتباط دراماتيك هم وجود داشته باشد كه اين مهم در مورد «طهران، تهران» اتفاق نيفتاده است.اپيزود مربوط به مهرجويي، يك
گل گشت تصويري در تهران است؛ در آن، آثار تاريخي و برخي از اماكن تهران، از جمله رستوران ها و هتل ها معرفي مي شوند. فيلم مربوط به مهرجويي داستان ندارد هر چند، داستانك هايي هم در بين آن تصاوير گنجانده شده است. مثل ماجراي گم شدن بچه ها، آشتي زن و شوهر و...
نگاه سفارشي بر فيلم مربوط به مهرجويي حاكم است و به همين دليل، در كار او، بيشتر سازه هاي نوپديد و فضاهاي گردشگري به نمايش درآمده. نگاه مهرجويي به تهران، در اين فيلم، توريستي است. فيلم او نه معرف «تهران واقعي» است و نه مردم آن. بلكه بيشتر به يك موزه نگاري مي ماند. اپيزود «تهران، روزهاي آشنايي» داريوش مهرجويي، حال و هوايي عتيقه دوستانه دارد. اين ديدگاه، در واقع، گفتمان غالب بر فيلم است. همچنان كه به زعم فيلم، نسل كنوني- كه مديريت جامعه را برعهده دارد- درمانده و ناتوان است و اين نسل هاي گذشته- كه بازنشسته شده اند- هستند كه همت كرده و خانه ويران شده نسل كنوني را دوباره آباد مي كنند!
اپيزود «سيم آخر» به كارگرداني مهدي كرم پور هم در واقع فيلم نيست. بلكه يك بيانيه سياسي تصويري است، پر از كليشه و شعارهاي تكراري. نسل جواني كه گرفتارند و از حق مسلم اجراي موسيقي نامتعارف محرومند، حاج آقاهاي پول دار و هوسران، فرزندي كه به اجبار پدرش زندگي اش تعيين مي شود، پليس هايي كه به مثابه مزاحم و اخلالگر در جواني جوانان حضور مي يابند و خلاصه هر آنچه در بيانيه هاي سياسي ديگر، بارها تكرار و تكرار شده است. «تهران، روزهاي آشنايي» و «سيم آخر»، قصد داشتند، جنبه هاي متفاوتي از تهران را به نمايش بگذارند. قسمت مربوط به مهرجويي، نقاط مثبت اين شهر را و قسمت مربوط به كرم پور، جنبه هاي منفي آن را. به همين خاطر هم در تيتراژ پاياني، بخش معرفي عوامل توليد اپيزود اول به رنگ سفيد و بخش معرفي عوامل اپيزود دوم سياه ترسيم شده است. اما هر دو فيلم، بخش اصلي تهران را ناديده گرفته اند؛ مردم! مهم ترين جاذبه اجتماعي در تهران، زندگي روزمره مردم اين شهر است؛ با تمام خوشي ها و تلخي هايش. اما ظاهرا، دو بخش «طهران، تهران» اولي بيشتر در پي گذشته از دست رفته و دومي، دغدغه هاي سياسي اش بوده است. برخلاف آنچه در «سيم آخر» بيان مي شود كه «نسل امروز به دنبال زندگي است» (كدام نسل جوان!) اساسا چيزي به نام زندگي مردم تهران در اين فيلم ديده نمي شود. به خصوص اپيزود دوم كه به «درد بي دردي» مي پردازد و نگران خوشگذراني رفاه زدگان است! اي كاش حداقل بخشي از دغدغه ها و مسائل واقعي زندگي مردم تهران در اين فيلم «سفارشي» منعكس مي شد.بعد از ديدن «طهران، تهران» باز هم افسوس خورديم كه كاش روشنفكران ما حداقل «منتقد» وضع موجود جامعه بودند!

 



شكارچي شنبه و طالبانيسم يهود

تقي دژاكام
در يك بندرگاه اسرائيل، يك زن يهودي كه پس از مرگ همسرش، با يك مرد مسيحي ازدواج كرده است، كودك 8-7ساله خود را درپي اقدامات حقوقي و ا صرارهاي زياد پدربزرگش براي مدت كوتاهي به وي مي سپارد. پدربزرگ كودك كه يكي از سران جريان فكري صهيونيسم است در جواب نگراني هاي مادر، وعده مي دهد كه او يك ماه بيشتر اينجا نمي ماند و پس از آن، كودك با اراده خود هركجا كه خواست بماند.
فيلم «شكارچي شنبه» هفتمين ساخته «پرويز شيخ طادي» ماجراي استحاله فكري و ذهني اين كودك و حركت از فطرت پاك انساني تا تبديل شدن به موجودي خشن و خطرناك و خونريز است.
¤ ¤ ¤
«شيخ طادي» كه معمولاً همه او را با فيلم هاي اجتماعي و كودكانه و كم خرج كه اكثراً در محيط هاي مه آلود و سرسبز شمال مي گذرد و مي شناسند، اين بار به نوعي از آن لطافت و از آن نگاه كودكانه پسند فاصله گرفته و به موضوعي كه خود آن را «طالبانيسم يهود» مي نامد پرداخته و هرچند در اين فيلم نيز، يك «كودك» محور آن است و او باز هم به سراغ دلمشغولي هميشگي خود رفته است اما موضوع فيلم و نوع پردازش آن به گونه اي است كه خود او پيشنهاد كرده است كودكان، فيلم او را ببينند!
«شكارچي شنبه» برخلاف آثار قبلي فيلمساز، نگاه اجتماعي محض به موضوع ندارد بلكه بر عنصر «تربيت» تأكيد دارد و پروسه تغييرات شخصيتي يك كودك از معصوميت و سلامت به خشونت و جنايت بررسي مي كند. به موازات اين نگاه، وي با كارش در ايدئولوژي و انديشه هاي صهيونيسم، راهبردهاي تخريبي آنان را در آماده كردن نسلي كه فقط از مبلغان اسرائيل برمي آيد به ارزيابي مي گذارد.
از اين لحاظ، فيلم «شكارچي شنبه» از لحاظ موضوع، فيلمي متمايز از آثار مشابهي است كه به نقد صهيونيسم و افراطي گري يهودي مي پردازند كه البته رسيدن به لايه هاي پنهان اين موضوع، به گفته شيخ طادي محصول گفت وگوي او با بسياري از يهوديان بي طرف و بررسي متون و انديشه هاي اسرائيلي است.
اين موضوع تازه با فيلمنامه اي كه بارها و بارها بازنويسي شده است، در عرصه ساخت هم خوب از كار درآمده است و به خصوص شروع جذاب فيلم و بيشتر از آن سكانسهاي انتهاي آن، از «شكارچي شنبه» فيلمي تأثيرگذار و ماندگار ساخته است. متأسفانه ريتم فيلم در نيمه هاي كار، تا حد زيادي كند مي شود و ضرباهنگ آن را از يكدستي مي اندازد كه ضعفي بر آن محسوب مي شود و اگر كارگردان، نظرات مشابهي از اين انتقاد را دريافت كند شايسته است با تدوين مجدد، آن را ديدني تر و جذاب تر كند.
شيخ طادي در اين فيلم كه بخش اعظم آن در لبنان فيلمبرداري شده است از بازيگران لبناني بخصوص «دارين حمسه» بهره گرفته است هرچند دو سه بازيگر ارمنستاني نيز در فيلم او حضور دارند تا او بتواند هم فضاي منطقه اي فيلم و هم زنان آن را واقع پذير كند اما نكته جالب در اين زمينه اين است كه او در مصاحبه اش تأكيد كرده است كه براي من هم «اخلاق» بازيگران و هم «توانايي» آنان همزمان اهميت داشته است و نوع پوشش زنان هم به گونه اي طراحي شده كه بيشترين آراستگي را داشته باشد. چيزي كه متأسفانه در برخي فيلم هاي ديگر جشنواره امسال از جمله در فيلم «آل» رعايت نشده بود و دوربين بر پوشش هاي نامناسب زنان فيلم كه برخلاف «شكارچي شنبه» فراوان هم بودند تأكيد هم مي كرد!
موسيقي فيلم كه ظاهراً انتخابي هم بود، كم اما به جا استفاده شده بود بخصوص در فصل هاي پاياني نتيجه گيري فيلم، بسيار مؤثر و تأثيرگذار از كار درآمده بود.
فيلم هوشمندانه توانسته است بدون شعاردادن، مفاهيم موردنظر خود را عرضه كند و به همين دليل بسياري از سكانس ها، تا مدت ها در ذهن تماشاگر باقي مي ماند ازجمله سكانس سواري دادن مرد عرب به «حانان» يا تناقض بين قول و عمل «حانان» آنجا كه به مادر كودك اعتراض مي كند كه چرا همسر يك مرد مسيحي شده اي و در اواسط فيلم مي بينيم كه خود او به دختر مسيحي خدمتكارش پيشنهاد ازدواج مي دهد.
شكارچي شنبه، بنيان هاي فكري صهيونيسم را به چالش كشيده و با نشان دادن آنها، تماشاگر را به ارزيابي واقعي مي رساند. به گونه اي كه بيننده مي تواند دريابد كه چگونه جلاداني كه فلسطين را اشغال كرده اند مي توانند به راحتي كودكان و زنان را در نوار غزه و اردوگاه هاي فلسطيني و... بكشند و به نسل كشي مسلمانان بپردازند.
درحقيقت اين فيلم پاسخي منطقي و مستدل به تبليغات ضداسلامي غرب در تروريست معرفي كردن مسلمانان است به همين دليل است كه به مجرد اعلام عمومي ساخت شكارچي شنبه، محتواي آن در شبكه هاي ماهواره اي و خبري بين الملل موردنقد قرار مي گيرد، روندي كه به احتمال قوي پس از اين شتاب هم خواهد گرفت.
فيلم شيخ طادي پس از دو سه فيلم ديگري كه پس از انقلاب اسلامي در نقد جنايات اسرائيل و مظلوميت فلسطينيان ساخته شده به خصوص فيلم ماندگار و جاودانه «بازمانده» اززنده ياد «سيف الله داد» تلاشي ارزشمند و قابل تقدير است؛ هرچند در فيلم مرحوم سيف الله داد، قصه پررنگ تر و باتوجه به موضوع آن جذاب تر بود اما هر گام در سينماي ايران د راين مسير بايد با حمايت مادي و معنوي دست اندركاران و كساني كه وظيفه اي دراين زمينه دارند همراه شود و دراين راه، و در زمانه اي كه به گفته سازنده فيلم، هيچ تهيه كننده اي حاضر به سرمايه گذاري دراين پروژه نشده بود، بايد از «مؤسسه شهيد آويني» كه تهيه كنندگي «شكارچي شنبه» را به عهده گرفته است تقدير كرد و به همه عوامل اين فيلم، دست مريزاد گفت.

 



سي و يك سالگي.../9 در جست و جوي هويت سينماي انقلاب

عرض شد كه سينماي انقلاب را نمي توان با رنگ و لعاب چاق كرد و در بيلان كاري آن را كلاسه كرد. سينماي انقلاب سينماي با چادر و بدون كراوات سينماي قبل از انقلاب نيست كه با اين اصلاحات ظاهري و توليد فله اي بشود به آن باليد؛ سينماي انقلاب كپي سينماي غرب و شرق (هاليوود و باليوود) نيست؛ سينماي انقلاب يعني سينمايي برخاسته از متن انقلاب؛ يك سينماي انساني با دغدغه است و نه يك تصوير زشت و سياه و پوچ و هرزه.
اگر قبول كرده ايم كه شناسنامه معتبر و جهاني سينماي ايران ممهور به نقش پرچم جمهوري اسلامي است؛ بد نيست كمي براي اين شناسنامه معتبر و بين المللي هزينه كنيم؛ نه اينكه شعار بدهيم و از سينماي ناب فاصله بگيريم اما اگر فيلمي كه ساختيم در يك نمايش
بين المللي اكران شد امضايي داشته باشد تا مخاطبانش بفهمند متعلق است به يگانه انقلاب قرن كه از غرب تا شرق عالم را مسحور خود و حيات سي ساله اش كرده نه اينكه يا با نيشخند بگويند وامدار سينماي عاريه اي است و يا با
چشم هاي براق و خنده هايي زهرآلود برايش كف بزنند چرا كه ناتواني نظام را به ميهماني چشم هاشان برده است.
توقع انقلاب از هنر - صنعت سينما اين است كه با مردم باشد؛ براي مردم باشد، انقلاب و تمام اتفاقاتش را همانگونه كه بوده و هست روايت كند؛ توقع انقلاب از سينما اين است كه با نگاهي زيبايي شناسانه جامعه را روايت كند؛ آن هم در كشوري كه زيبايي هايش را ساير ملل هم با افتخار ياد مي كنند؛ نه كه عيب ها و نقص ها را نگوييم بلكه همه جانبه نگر باشيم و در كنار كاستي ها نقاط قوت را نيز ذكر كنيم.
حالا بايد ديد چه اتفاقي افتاده كه سينماگران ما اصولا سراغ زيبايي ها نمي روند! علت چيست كه فيلم هاي توليدي و قابل اعتنا به خاطر «تلخي» شهره مي شوند؟
اين نگاه خطرناكي است كه مانند موريانه به جان سينما و شايد بتوان گفت به جان هنر انقلاب افتاده است؛ اينكه چون ما از سال هاي ابتداي انقلاب و انتهاي دفاع مقدس فاصله گرفتيم ديگر نيازي به اين تاريخ و حماسه نداريم! ديگر به ساختار هنري براي روايت اين اتفاقات هميشه زنده و زاينده نياز نيست. اين نگاه خطرناك
ما به ازاي ديگري هم دارد و آن هم «متفاوت بودن» است. و اين تفاوت گاه چنان زخم كاري بر پيكره سينماي انقلاب وارد مي كند كه شايد براي ترميم چنين زخمي، يك دهه «سكوت و سكون» نياز باشد.
در واقع در دو سمت اين نگاه خطرناك نوعي افراط و تفريط وجود دارد كه در يك سمت سينماگران و مديران معتقدند سينماي انقلاب و متعلق به تاريخ انقلاب ديگر براي نسل جوان جذابيت ندارد و در سمت ديگر عده اي معتقدند بايد كليشه ها را شكست و نوآوري كرد كه در همين نوآوري چنان در برابر برخي تهمت ها و ابهام ها سر خم مي كنند كه اي كاش در همان دسته اول مي ماندند و به اين سو نمي آمدند. نتيجه اين دو نگاه مردود «يا نداشتن فيلم شاخص و قابل دفاع براي جشن ملي سينماي ايران در دهه فجر است و يا فيلمي است ضعيف و ساختارشكن كه تنها باري بر شانه هاي جوان سينماي كشور نهاده و راهي را رفته كه برگشت و اصلاحي در آن نيست». برخي فيلم هاي ساختارشكن در سال هاي اخير در موضوعات مختلفي چون دفاع مقدس، انقلاب و حتي روايت حضور روحانيت در جريان انقلاب از اين دسته محسوب مي شوند.
و اين دو نگاه افراطي و تفريطي از نافهمي و كج فهمي در خصوص هنر بي بديل سينما نشئت مي گيرد. وقتي سينما را «يك ابزار سرگرمي و يا تريبوني براي ايده هاي شبه روشنفكري» معرفي مي كنند بايد هم چنين نگاهي براي طراحي و توليد فيلم وجود داشته باشد حال آنكه سينما همواره رسانه اي تاثيرگذار و جريان ساز بوده و نه پنجره اي براي تفنن و تفرج! اين يك مفهوم ثابت شده است كه سينما ابزار بي رقيبي براي الگوسازي، تربيت و هدايت جامعه مخاطب خود است كه به دليل گستردگي جامعه مخاطب گاه يك جامعه را كاملا با خود همراه مي كند. به عبارتي سينما مي تواند و ثابت شده كه توانسته، يك ملت را به رخوت و يا حركت وا دارد؛ چيزي كه حقيقتا بعد از سي ويك سال از سوي مديران فرهنگي و در وهله بعد، سينماگران ما ناديده گرفته شده است.
«اميد، شوق به كار و حركت، اعتماد به نفس، تكيه بر فرهنگ ملي، جوشش از درون، استخراج گنجينه هاي علمي و فرهنگي و...» مفاهيمي هستند كه جايشان در سينماي انقلاب خالي است در حالي كه شاخص هاي رشد يك ملت نيز بر همين اساس رقم مي خورد؛ به عبارتي كليد پيشرفت كشور تا حد زيادي بر پرده نقره اي نقش بسته است اگر كسي ببيند و بخواهد ببيند...

 



كارشناسان در همايش سينماي ايران، چشم انداز دهه 90 را تشريح كردند لوازم دست يابي به سينماي استاندارد

همايش «سينماي ايران، چشم انداز دهه 90» در حاشيه بيست و هشتمين جشنواره بين المللي فيلم فجر، توسط انجمن نويسندگان و منتقدان سينمايي و با حضور جمعي از كارشناسان و فيلمسازان برگزار شد. آنچه مي خوانيد گزارشي از چهار سخنراني انجام شده در اين همايش است.
شهريار بحراني (كارگردان فيلم ملك سليمان) به عنوان يكي از سخنرانان اين همايش در پاسخ به سؤالي در مورد معضلات سينماي استاندارد گفت: گرچه كمبود استاندارد، در زمينه كمبود سخت افزار در سينماي ايران ديده مي شود، اما به نظر من استانداردسازي در سينماي ايران نبايد تنها محدود به مطرح كردن كمبودهاي سخت افزاري باشد.
وي افزود: سينماي ما دچار سياست زدگي شده است و هنرمندان خود را خارج از صنف خود مي دانند و به لحاظ عقيدتي و سياسي كمتر كار شده، اما بايد اين را بدانيم كه در كار هنر حساسيت وجود دارد و بايد زبان مخاطب را درك كرد.
كارگردان «مريم مقدس» بااشاره به سينماي هند افزود: درست است سينماي هند يكي از پرفروش ترين سينماي دنيا است اما سينماي ايران از همه لحاظ، از سينماي هند، كره، ژاپن و... بهتر و به زبان جهاني نزديك تر است. فيلمسازان ايراني بدون آن كه بخواهند به خاطر مسائل فرهنگي به يك لحن و بيان خاص دست پيدا كرده اند و اين قابل پذيرش است. ما رفته رفته به زبان اصلي و واحد نزديك مي شويم اما سؤال اينجا است كه در بخش فيلمنامه، چرا بعضي شخصيت هاي فيلم هاي ما در حد تيپ هستند و عدم باورپذيري دارند؟
وي اظهار داشت: ما معتقديم باورهاي ديني و اخلاقيات با هم جمع مي شوند و وارد قلب مي شوند و ما طبق آن رفتار مي كنيم و اگر اين اتفاق نيفتد، شخصيت، مصنوعي است و در حد يك تيپ. اين عملكرد، وجوه پنهان يك فرهنگ را نشان مي دهد كه در قرآن به آن شاكله مي گويند و اين را هم بدانيم كه تماشاگر ما خيلي باهوش است و انتظار الگويي مناسب دارد، پس الگوشناسي در سينماي استاندارد مهم است و وظيفه سينما اين است كه يك ثمره خوبي براي مخاطب آماده كند.
استاندارد در سه مقطع
در ادامه شهرام اسدي در مورد كاستي هاي سينماي استاندارد اظهار داشت: ما در ايران در شرايطي كار مي كنيم كه يك فيلمنامه در چند برگ تصويب مي شود و روي آن پروژه بعدها كار مي شود.
وي افزود: موضوع استاندارد را از سه مقطع مي توان دنبال كرد، مقطع اول نگاه كارگزاران نسبت به سينما است كه به عقيده من پر از ابهام است و نگرش روشني وجود ندارد و اين روند به فيلمساز لطمه وارد مي كند. كارگردان شب واقعه ادامه داد. مقطع بعدي تجهيزات و عواملي است كه يك فيلم با آن ساخته مي شود كه ما در اين بخش هم دچار نقصان هستيم البته تجهيزات به تدريج دارد به روز مي شود.
او اضافه كرد: مسئله ديگر، در زمينه تفكر در فيلمسازي است كه واضح نيست و ما نمي دانيم با ساخت يك فيلم قرار است به چه هدفي دست يابيم در صورتي كه مثلا در سينماي آمريكا همه چيز بررسي مي شود.
انديشه در سينما
احمدرضا معتمدي هم در اين نشست ها در پاسخ به سؤالي درباره انديشه در سينما گفت: در زندگي ما يك سري تفكيك هاي ناخواسته صورت گرفته دارد ما را از خود جدا مي كند و ما هم به آنها عادت كرديم.
وي با بيان اين كه وقتي ما به هنر صنعت سينما نگاه مي كنيم، بيشتر به بخش سرگرمي آن توجه مي شود افزود: امروزه تفكر پست مدرن از مدرنيته همين سؤالات را مي پرسد كه چرا ما هميشه در امور دوگانه هستيم؟
معتمدي اضافه كرد: اين نكته را فراموش نكنيد كه ما خيلي هم نبايد عجول باشيم. از عمر سينما 100 سال گذشته و ما كارگردانان هم هنوز داريم تجربه مي كنيم. يعني ممكن است كه سينماي ما باز هم به روزهاي خوب نزديك شود اما بپذيريم كه در اين ميان بحث مميزي در سينما خيلي آزاردهنده است.كارگردان «قاعده بازي» گفت: ما در سينماي مان ايده هايي عالي داريم. به طور مثال در زلزله رودبار دوربين ها مرگ را نمايش دادند، اما «عباس كيارستمي» در آن مقطع زندگي را به تصوير كشيد... ما نبايد خيلي عجول باشيم چون ما كه از جنس غرب نيستيم و در شرايط تئوريك به سر مي بريم و بايد به ريشه هاي خود بازگرديم.
عزيزالله حاجي مشهدي (منتقد و درس سينما) نيزگفت امروزه شاهد آميختگي مفهوم انديشه و روزمرگي در هنر هستيم و هنر لاجرم بايد اين قضيه را بپذيرد. به زبان ديگر، امروزه كه در قرن 21 بسر مي بريم، اما نمي شود تقسيم بندي هنري را انجام داد و اين امر از دوران پيش پرده خواني شكل گرفت كه حتي يك داستان تراژدي را تبديل به يك عمل شاد و سرگرم كننده مي كرد اما امروز، تفكيك ها جواب نمي دهد و درهم آميختگي در كارها موجود است. پس ما روايت گر اشك ها و لبخندها هستيم و فقر و غنا را به نمايش مي گذاريم.
اين منتقد در ادامه افزود: اگر به طور مصداقي تر به خواهيم به اين قضيه بپردازيم، «احمدرضا معتمدي» به عنوان يك فيلم ساز در كارهايش انديشه ديده مي شود. «هبوط» او انديشه داشت و تفكر در آن وجود داشت. يا فيلم «همبازي» ساخته «غلامرضا رمضاني» كه به اعتقاد من با اين كه فيلم جشنواره همدان است، اما براي تنوع خوب است كه در جشنواره فيلم فجر هم باشد چرا كه هم در مورد كودكان است و هم در كنار آن، هشدارهاي آموزشي به پدر و مادرها ارائه مي دهد و تلنگري عميق به آنها مي زند.
وي اظهار داشت: ما در واقع دچار تعارض در شعار و عمل هستيم و اگر بخواهيم اوضاع را سروسامان دهيم، بايد شرايط را بازنگري كنيم و بدانيم كه هيچ فيلمي فاقد پيام نيست و سينماي بدون انديشه محكوم به نابودي است.

 



زمهرير نامزد سيمرغ شد!

اين روزها كه مي گذرد
هر روز از خودم مي پرسم
كي برج ميلاد مي برند ما را
و باد چنان سيلي به صورتم مي زند
كه
مي فهمم بايد برگردم و
نسكافه بخورم؛ بي ناهار
اين روزها كه مي گذرد گويا بودجه ته كشيده
ته ديگ مي دهند به جاي ناهار
و شيريني هايت را مي شمارند
و زود مي آيند بالاي سرت
تا زياد كيك نخوري!
اين روزها كه مي گذرد
فكر شب هايش هستم
وقتي سرما هرچه فحش بلدم و بلد نيستم و از «هيچ» ياد گرفتم
مي ريزد توي صورتم
اين روزها چقدر زود گذشت
¤¤¤
اينجا برج ميلاد و من ضمن تشكر از همه دست اندركاران جشنواره براي ايجاد فضاي شاعرانه حاكم بر جشنواره كه حس شعرانگيختگي مرا شديدا انگيخته است؛ توجه شما رابه اخبار 60 ثانيه جلب مي كنم:
دست استكبار جهاني در پاچه تداركات
ظهر پريروز در اقدامي مشكوك حدود 137 نفر از اصحاب رسانه، بدون ناهار ماندند. اين بخت برگشته هاي گرسنه كه وقتي فهميدند از ناهار خبري نيست خود را بستند به نسكافه و كيك؛ به دليل مصرف بيش از حد همگي ابتدا به بيماري «زود برو، تند برگرد» دچار شده و در سانس بعد به اورژانس منتقل شدند. برخي منابع خيلي آگاه كه خبر دقيق دارند به رنگ ارغوان عمرا اكران بشه؛ از دست داشتن برخي گروهك هاي مورددار در اين جنايت فرهنگي خبر داده اند و تاكيد كرده اند: اين اقدام در جهت بي انگيزگي و سرسپردگي خبرنگاران و حضور اجباري در نشست خبري يك فيلم خاص بوده است.
مسئولان جشنواره هرگونه ارتباط معترضين با آشوبگران را رد كردند و گفتند: ما تا ساعت 4 ناهار مي داديم. هنوز خبري مبني بر اينكه چه كساني به چه كساني تا ساعت 4 ناهار مي دادند، نيست.
خبرنگاري كه اخراج شد
به گزارش روابط عمومي برج ميلاد خبرنگار يك روزنامه صبح كه با وضعي ضايع خود رابه محل پخش فيلم هاي جشنواره رسانده بود، با تلاش شبانه روزي
دست اندر كاران جشنواره شناسايي و اخراج شد. نامبرده پس از يك روز امر به معروف با تصحيح 80 درصد اوضاع خود، به برج بازگشت كه بازهم به جرم ضايع بودن ظاهر مورد اخراج و ارشاد قرار گرفت و نتوانست پروانه حضور در جشنواره را بگيرد. سجادپور در خصوص رفع مشكل اين خبرنگار گفت: بايد اصلاحات اساسي صورت بگيرد وگرنه به قول حاج جواد، هيچ رقمه جا نداره!
هنوز از تصميم بعدي اين خبرنگار پشت كاردار خبري منتشر نشده اما سردبير وي با اذعان به اينكه اين خبرنگار مجوز حضور دارد اما پروانه تماشاي فيلم را از او گرفته اند، گفته: درستش مي كنم.
«زم هرير» نامزد سيمرغ شد
به گزارش منابع خبري؛ فيلم فوق حرفه اي و بين المللي «زم هرير» ساخته بلند علي روئين تن در فهرست نامزدهاي دريافت سيمرغ بهترين شعر فجر قرار گرفت. يك منبع آگاه گفته است كه زم هرير بدون پركردن فرم جشنواره «شعر فجر» موفق به حضور در فهرست نهايي شده است.
سنگ تمام رسانه ملي
شبكه اول سيما در اقدامي خداپسندانه و فرهنگي اقدام به توليد و پخش برنامه اي سينمايي در حد لاليگا براي جشنواره فيلم فجر كرده كه با استقبال شديد شب زنده داران مواجه شده است. بنا بر گزارش هاي متعدد مردمي، اين برنامه كه راس ساعت 12 از شبكه اول سيما پخش مي شود شامل آيتم هاي خيلي متنوعي است كه بايد ببينيد و اصلا گفتني نيست. ضمنا اين برنامه تيزر دست ساز و وطني امسال جشنواره را پخش نمي كند و دست بر قضا هر شب تيزر پارسال را پخش مي كند و اين در حالي است كه به گفته همه منتقدان، تيزر امسال جشنواره بايد نامزد بهترين انيميشن جشنواره شناخته شود البته برخي از همين همه معتقدند اين جايزه بايد در جشنواره فيلم كودك و نوجوان به سازندگان و سفارش دهندگانش اهدا شود.
درخواست دسته جمعي اصحاب رسانه
جمعي از اصحاب قلم و رسانه عصر ديروز باامضاي طوماري 43 متري از شخص رئيس جمهور خواستند فيلم «زم هرير» ساخته بلند علي روئين تن را يك بار ديگر در برج ميلاد نمايش دهد تا آن دسته از اصحاب قلم كه موفق به ديدن اين فيلم نشدند آن را از دست ندهند. در بخشي از اين نامه آمده است:
دكتر! ما هرچي به جوادت گفتيم، به خرجش نرفت واسه همين دست به كار شديم، به حاج اسفنديار هم نگفتيم چون واسه خودمون دردسر مي شد.
ما حاضريم به رنگ ارغوان 5 سال ديگه توقيف باشه ولي اين فيلم يك بار ديگه نمايش داده بشه...
شايان ذكر است تا لحظه تنظيم خبر همچنان بر تعداد امضاهاي اين طومار افزوده مي شده است.
پخش فيلم با سه ساعت تاخير
در نيمه شب پريشب بعد از يك ساعت معطلي در سانس آخر، فردي با شي مشكوكي روي سن سالن اصلي سينماي برج ميلاد قرار گرفت و گفت: با عرض خسته نباشيد علت دير شدن نمايش فيلم حسن فتحي؛ پخش همزمان اين فيلم در اريكه ايرانيان است. «بيل بيل» يك اين فيلم در راه است و به محض رسيدن براي شما نمايش مي دهيم. اين در حالي اتفاق افتاد كه كلمه «بيل بيل» نوعي رمز براي حلقه اول فيلم است. گفته مي شود شخص مذكور كه قرار بوده بيل بيل اول رابياورد طي مكالمه اي اطلاعات جالبي به مسئول جشنواره داده كه بخشي ازاين استراق سمع اتفاقي را براي شما منتشر مي كنيم:
- الو حاجي... صدات نمياد.
- زهرمار و صدات نمياد... ملت اينجا منتظرن معلوم هست كدوم گوري هستي
ويژژژژژ (صداي موتور با سرعت خيلي زياد)
- حاجي به جون عزيزت تو راهم؛ فقط يه دربستي خورد يافت آباد رفتم رسوندمش الآن نزديكاي برج ميلادم.
- خاك تو اون سرت نكنن كه.. بجنب تا تيترمون نكردن اين خبرنگارا...
شايان ذكر است در اين شب به جاي فيلم كيفر اثر بلند حسن فتحي، «فيلم مذكور» پخش شد كه چندين بار از بلندگوهاي روابط عمومي جشنواره نيز اعلام شد، اين فيلم در هيچ يك از ليست هاي جشنواره حضور نداشته است.
بنابر گزارش خودم، همزمان با ارسال اين ستون براي چاپ، متن تذكر كتبي شماره هشت هزار و نهصد و هفتاد و يك معاون مطبوعاتي به شرح ذيل به دستمان رسيد:
سلام. بنابر بندهايي كه خودتان خوب مي دانيد و همچنين يك بند كاغذ غيرمرغوب كاهي فاسد شده حاضر براي چاپ روزنامه فردا، شما مستحق دريافت تذكر هستيد؛ خصوصا به خاطر توهين به شخص رئيس دفتر كه مجازاتش لغو امتياز است. خودتان مثل آدم روزنامه را تعطيل مي كنيد يا آنقدر تذكر بفرستم كه از رو برين؟ فضاي فرهنگي عرصه جنگاوري نيست، اصلاح شويد. دفعه بعد خودم مياما!
¤¤¤
تذكر اول: آنچه خوانديد يك طنز روزانه است و اسنادش نيز موجود است.
تذكر دوم: نام نويسنده بنا به دلايل امنيتي و ادامه حضور در برج ميلاد؛ در روز پاياني جشنواره درج مي شود.


 



گوشه اي از جنايات صهيونيسم روايت كارگردان و تهيه كننده از فيلم شكارچي شنبه

فيلم « شكارچي شنبه» با مضموني ضدصهيونيستي در جشنواره 28 فيلم فجر اكران شد.
پرويز شيخ طادي، درباره شكل گيري ايده اين فيلم توضيح داد: با دقت در رفتارهاي صهيونيست ها و يهوديان افراطي، اشتراكاتي را ميان اعمال آن ها با وهابيون ديدم. به طوري كه مي توانيم از اين رفتارها با عنوان طالبانيسم يهودي ياد كنيم.
وي آنچه در فيلم «شكارچي شنبه» به نمايش درآمده است را گوشه اي از واقعيات مربوط به صهيونيسم دانست و گفت: اتفاقات درون اين فيلم، تنها بخشي از واقعيت صهيونيسم و آن هم به صورت تلطيف شده است.
شيخ طادي كه در فيلم جديد خود نيز، مثل آثار سابقش از كودكان استفاده كرده است، دراين باره گفت: كاراكترهاي كودك دراين فيلم، حضور بسيار پررنگي دارند، اما اين فيلم براي كودكان تناسبي ندارد.
وي ادامه داد: كودك، نهاد فطرت پاك انسان است كه در فيلم «شكارچي شنبه» توسط يك صهيونيست نژاد پرست، اين فطرت، كاملا دگرگون مي شود.
وي همچنين درباره حضور اين فيلم در جشنواره و اكران عمومي گفت: اين فيلم توانايي برقراري ارتباط با مخاطب را دارد.
شيخ طادي همچنين از عوامل توليد اين فيلم به خصوص علي نصيريان تقدير كرد و گفت: در انتخاب عوامل فيلم، دوشاخص تعهد و تخصص ملاك بود.
محمد قهرماني، تهيه كننده اين فيلم نيز توضيح داد: وقتي «پرويز شيخ طادي» وارد كار شد، ما با يك طرح كلي روبه رو بوديم، اما اين موضوع را بسط داديم و در اين راستا تلاش كرديم با توجه به تصوير و ديالوگ، پنبه بنيان فكري صهيونيست را بزنيم.
وي تصريح كرد: سؤال اساسي اينجاست كه چرا اينها جنايت مي كنند و چه اهدافي پشت پرده ذهن خود مي پرورانند كه ايدئولوژيك وار دست به جنايت مي زنند. ما روي فيلمنامه كار تحقيقاتي انجام داديم و از گروه هاي مختلف دعوت كرديم تا نوع تفكر صهيونيسم را به تصوير بكشيم. برخي از تفكرات آنها در بروشورهايي كه توزيع شد، آمده است. آنها هديه مي فرستند و روي تي شرت هاي خود تبليغات گوناگوني انجام مي دهند تا تفكرات خود را به ديگران القاء كنند و موضوعات خود را در بين مردم جا بياندازند.
وي گفت: موضوعاتي كه در اين فيلم مطرح شده است، مطالعه شده بوده و ان شاءالله مستندات آن را به زودي به صورت مولتي مديا توزيع مي كنيم.
وي گفت: آنها براي اين ابتكارها هزينه كرده اند و ما سعي كرديم با روحيه انقلابي با آنها جنگ نرم انجام دهيم. اميدوارم خروجي كار خوب باشد. متأسفم كه اين فيلم در بخش بين الملل جشنواره انتخاب نشد، اما همين كه در جشنواره به نمايش دربيابد، مغتنم است.

بازتاب در رسانه هاي خارجي
شبكه تلويزيوني الجزيره در گزارشي درباره فيلم ايراني «شكارچي شنبه» كه در بخش مسابقه سينماي ايران شركت كرده است، تأكيد كرد: اين فيلم ايراني بيانگر جنايات روزمره صهيونيست ها عليه ملت فلسطين است.
به گزارش فارس، شبكه تلويزيوني الجزيره گزارش داد كه فيلم «شكارچي شنبه» يك فيلم سينمايي ايراني است كه به بررسي انديشه صهيونيستي و جنايات صهيونيست ها و يهوديان افراطي بر ضد مردم فلسطين مي پردازد.
بنابراين گزارش، اين فيلم از سيطره يهوديان تندرو بر موسسه ها و سازمان هاي دولتي اسرائيل سخن مي گويد و اين مسئله را بازگو مي كند كه چگونه صهيونيست ها به بهانه و حجت اجراي شريعت يهود، كشتار و قتل كودكان و انسان هاي بي گناه را حلال مي كنند.
الجزيره در توصيف «شكارچي شنبه» مي افزايد: اين فيلم در خلال داستان كودكي كه پدربزرگش سعي مي كند تا وي را به گونه اي تربيت كند تا ريختن خون فلسطينيان و انسان هاي بي گناه به بهانه رضايت خداوند برايش راحت باشد، تلاش مي كند تا از زمينه ها و اهداف انديشه صهيونيستي پرده بردارد.
به گفته «ملحم ريا» خبرنگار اين شبكه، اين فيلم عمق اختلاف بين صهيونيست ها و يهوديان ميانه رو را نشان مي دهد و حاكي از سيطره علماي صهيونيست بر موسسه هاي دولتي در اسرائيل و عمق فساد اخلاقي مالي و اخلاقي فراگير و گسترده بين علماي صهيونيست در سايه احكام و قوانيني است كه خود به وضع آن اقدام كرده و ادعا مي كنند كه از تورات است.
در ادامه گزارش ارينه سوكاسيان بازيگر ارمني اين فيلم در گفت وگو با الجزيره گفت: همه ما الآن شاهد آن هستيم كه بسياري از زنان در نقاط مختلف جهان از مشكلات بسياري رنج مي برند. اين فيلم نشان مي دهد كه چگونه صهيونيست ها سعي دارند بر زنان و كودكان سيطره داشته و رفتار سخت و قساوت باري با آنها داشته باشند.
محمدجواد جعفرپور بازيگر نونهال اين فيلم نيز گفت: من آنچه را كه كودكان فلسطيني تحمل مي كنند و صهيونيست ها با وحشي گري با آنان رفتار مي كنند، درك كردم. توليد اين فيلم بيش از يك سال به طول انجاميده و نويسنده با استناد به تورات و تلمود و برخي كتاب هاي يهودي و اظهارات مسئولان و علماي اسرائيلي به نگارش فيلم نامه آن پرداخته است.
خبرنگار الجزيره در پايان تأكيد مي كند: «ملت برگزيده» و «سرزمين موعود» و «هيكل سليمان» شعارهاي يهوديان صهيويست طي ده ها سال گذشته است تا جنايات هر روزه خود بر ضد فلسطينيان بي گناه را بپوشانند.

 



نمايش فيلم بدرود بغداد در جشنواره عراق از نگاه يك فيلمساز ايراني

فيلم «بدرود بغداد» به كارگرداني مهدي نادري با موضوع جنگ عراق و آمريكا در بيشت و هشتمين جشنواره بين المللي فيلم فجر به نمايش درامد و مورد استقبال قرار گرفت.
مهدي نادري كارگردان فيلم «بدرود بغداد» در نشست پرسش و پاسخ آن گفت : من بعد از 6 سال فيلم نامه هاي مختلف را كار كردن و اعمال سليقه هاي بسيار زياد در نهايت به اين فيلم رسيدم اما «بدرود بغداد » در زماني شكل گرفت كه من در پروسه تحقيقي كاري به نام «پرده جني » كه متأسفانه ساخته نشد به عراق سفر كرده بودم و ايده اين فيلم آنجا در من شكل گرفت و هيچ گاه فكر نمي كردم شش سال بعد اينجا بنشينم و در مورد آن صحبت كنم.
نادري افزود: «بدرود بغداد » فيلمي بيشتر در مورد انسان است و من احساس كردم در دنيا فيلم هاي زيادي در مورد آمريكا و عراق ساخته مي شود، اما من فكر مي كردم كه يك جاي خالي وجود دارد و يك خاورميانه اي و يك ايراني بايد چنين كاري را انجام دهد و اين فيلم به ياري همه كساني كه از جان و دل مايه گذاشتند، ساخته شد. من فكر مي كنم سال ها صحبت از ساخت چنين فيلمي در سينماي ايران است و ما سعي كرديم بدور از تكرار فيلمي بسازيم كه تمام دنيا بتواند با آن ارتباط برقرار كند.
در ادامه اين نشست، «كوروش سعيدي » بازيگر«بدرود بغداد » در خصوص حضور خود در اين فيلم گفت: «بدرود بغداد » فيلم دوم من بود و بسيار خوشحالم كه با كارگرداني به نام «مهدي نادري » در اين فيلم كار كردم.
در ادامه محمدتقي فهيم ، منتقد و مدير جلسه «بدرود بغداد » نيز با انتقاد از عدم حضور اين فيلم در بخش مسابقه گفت: كساني بودند كه ميلياردي در اين جشنواره پول گرفتند اما اعتنايي به جشنواره نداشتند و حتي در نشست هاي پرسش و پاسخ نيز شركت نكردند، اما ما جوان هايي داريم كه به احترام مخاطبان جشنواره مي آيند و در نشست مطبوعاتي شركت مي كنند و بايد پرسيد جاي اين فيلم ها در بخش مسابقه خالي است.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14