(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 27 بهمن 1388- شماره 19583
 

آرامش؛ چراغ قرمز ناهنجاري ها چگونه مي توان بر ناآرامي هاي زندگي غلبه كرد - بخش نخست



آرامش؛ چراغ قرمز ناهنجاري ها چگونه مي توان بر ناآرامي هاي زندگي غلبه كرد - بخش نخست

حسن آقايي
آرامش پايداري سلامت روان و ذهن، همانند قطرات شبنم براي طراوت گل است.
ناآرامي، گردبادي در چشم شعور براي پنهان كردن هستي، همچون طوفان تاراجگر بار و بنه كشتزار است.
... به كجا چنين شتابان مي رانند كه روح «آسودگي» در بي خبري برآمده از غفلت سرعت، قبضه مي شود ... چرا آنقدر به صداي بلند و جوش وخروش با تلفن همراه صحبت مي كند. متوجه نيست در سكوي مترو صدها نفر اطرافش ناآرامي اش را نظاره مي كنند ... و چراهاي زياد.
انسان كه خالق و غالب بر پديده هاي زندگي است به راستي چرا در برابر قابليت روان آرايي و انديش ورزي خود نسبت به حفظ سلامت هستي اش گاه ضعف و يا سستي نشان مي دهد.
برخي از افراد حاضر نيستند دست كم يك روز غبار خشونت از چهره وجودشان بزدايند. شايد حرف شان اين است زمانه عصبي ام كرده، فشار زندگي، ناجور بودن دخل و خرج، بدهي، قسط ماشين و خانه، هزينه تحصيلي بچه ها و... حال بپرسيد: اول اين كه چرا نظم در امور نداشته، دوم آرامش مهم است يا خود را در تنگناي بدهي فراتر از مالي قرار دادن؟
هركس ساز خودش را مي زند
دقايقي ايستاده و تيترها و خبرهاي ده ها روزنامه و نشريه جلوي دكه روزنامه فروشي را نگاه مي كند و مي خواند. چند لحظه ديگر صبر مي كنم شايد چشم و سر از خوانش و كسب اخبار روز بردارد كه اين انتظار ثمري برايم ندارد، ناچار دستي به آرامي به بازويش مي زنم و با تبسم مي گويم: چه خبرها؟ مي خندد و مي گويد؟ «هيچ!» اين را «پهلوان» تقريبا ميانسال مي گويد، كارش ساختمان سازي است. بعد مي گويد: «تيترهاي روزنامه ها را مي خواندم و با هم مقايسه مي كردم. هيچ يك اشتراك نظر ندارند. هركس ساز خودش را مي زند. جناحي مي نويسند. هر كدام جلوه كاري خودش را انتخاب و مطرح مي كند.»
مي پرسم: نظرتان راجع به هنجار و ناهنجاري هاي فكري و روحي و اثرات هر يك در فرد و جامعه چيست؟ در پاسخ مي گويد: «بايد ريشه يابي و بررسي كرد. ممكن است بخشي از جامعه يك چيز و بخش ديگر نظري متفاوت داشته باشد. بايد جامعه طوري باشد كه حرف همديگر را درك كرد. بنشينيم با منطق و خلوص نيت مسايل را حل كنيم. او همچنين بر اين باور است هركسي با تعامل و رعايت حق و حقوق همديگر مي تواند آسايش و آرامش فردي اجتماعي و خانوادگي را تامين كند....»
«فراهاني» فروشنده لوازم التحرير انتهاي مغازه اش پشت ميزي نشسته كه سطحش پوشيده از دفتر و كاغذ و خرده لوازم دفتري است. نظرشان را در مورد تاثير آرامش و بي قراري هاي روحي و رفتاري در روابط اجتماعي و خانوادگي و بي اعتنايي به حقوق شهروندي مي پرسم. پاسخش اشاره اي است به يكي دو معضل كليدي ديرينه اجتماعي و شهري، همچنين نگاهي هم دارد به حوادث و اتفاقات چند ماه اخير. او آرام و شمرده ناراحتي هاي فكري امروزه را مشكلات تامين مسكن و ترافيك و از سوي ديگر بروز اختلاف بين افراد مي خواند: به گفته وي بعد از انتخابات بين برخي خانواده ها و افراد بعضا اختلاف نظر افتاده، در يك خانواده بين پدر با فرزند، برادر با برادر و ... تفاوت ديدگاه به وجود آمده و آن آرامش نسبي هم كم شده و روابط خانوادگي دچار نوعي تزلزل گرديده است و در واقع نزاع نرم صورت گرفته. از همين رو همه اين اتفاقات ناهنجار تسلط آدم را بر اعصابش سلب مي كند.»
«يك روانشناس باليني» با اشاره به دوري ناپذيري نقش آرامش در شئون زندگي، بر اين باور است كه هستي آسودگي سبب آسايش روحي و فكري جامعه، خانواده و همزيستي مسالمت آميز بين افراد و نظم برنامه ريزي موفق كارها مي شود اما چنانچه آرامش برقرار نباشد انسجام فكري درهم ريخته و باعث روزمرگي و جلوگيري از پيشرفت فرد و جمع خواهد شد.
آرامش؛ كليد موفقيت
فعاليت هاي اجتماعي
گفته «دكتر عبدالمجيد بحرينيان» عضو هيئت علمي دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي در خصوص تاثيرات مثبت آسوده بودن فرد و اجتماع حاكي از اين است كه وجود آرامش در شئون زندگي اجتناب ناپذير است چرا كه آرامش اساس زندگي است. معمولا آرامش در جامعه باعث زندگي آرام در محيط خانواده نيز مي شود، برنامه ريزي افراد در جاي مناسب خود قرار مي گيرد و مشكل بين فردي نخواهد بود. آرامش همچنين موجب موفق تر شدن فعاليت هاي اجتماعي مي شود و در پيشرفت توليد، توسعه و ارتزاق موثر است.
وي درباره ناآرام بودن فكر و روان فرد، چنين اظهار مي دارد: «اگر آرامش برقرار نباشد ذهن براي برنامه ريزي امور، متمركز نخواهد بود مثلا هنگام رانندگي.»
حال اگر فرد به هر دليل افسرده و ناكام به خواست هايش باشد آنقدر تلاش مي كند تا به آرامش برسد گرچه ممكن است هم نرسد. اصولا افسردگي باعث تلاطم روحي فرد مي شود و شخص شروع به يك سري فعاليت ها مي كند كه خود موجب ناراحتي مي شوند. او مي افزايد: «كلا شخص يا اشخاص با عجله و بدون برنامه از پيش تعيين شده نخواهند توانست به موقعيت آرام دست يابند. كار در شرايط ناآرامي روح و فكر شتابزده ما را به جاي دلخواه نمي رساند.»
لزوم توسعه شرايط آسودگي خاطر
و كاهش معضلات ذهني
«عليمراد-م» فارغ التحصيل جامعه شناسي بر اين عقيده است كه پيش از پرداختن به هر موضوع و پديده اي مي بايد توجه به فرهنگ پرقدر خود داشته باشيم چون كه در جهان امروزي تغييرات اغلب ناهمساز با جامعه ما در تمامي عرصه هاي حياتي دور از انتظار نيست. وي با اين مقدمه، در پاسخ به سؤالم پيرامون عوامل ايجاد تنش و هيجان روحي در برخوردهاي بين افراد و برخي در خانواده و همچنين ناشي از زندگي ماشيني و جمعيت، با خنده اي كوتاه مي گويد: «پاسخ اين پرسش وقت مناسب طلب مي كند اما به صورت كلي مي توان به چند دليل اشاره كرد. فرهنگ و خصايص اخلاقي و رفتاري در هر جامعه يا برخي جوامع متفاوت است. به صورتي كه فرضا در يك جامعه انداختن آب دهان و يا دستمال كاغذي غيرقابل مصرف روي زمين، عملي نابهنجار و يا تعجب آور است ولي در جامعه اي ديگر، عبور از ميان يا كنار گل و لاي و زباله، عجيب نيست. حداقل اين دو اتفاق در ذات ظاهري شان مي توانند در اذهان يك بچه 12-10 ساله و يا آدم بزرگتر تاثير بگذارند. يعني آنجا كه نظافت است يك نوع فرهنگ باوري و آنجا كه آلوده و كثيف است نوع بي تفاوتي به پاكيزگي محيط زندگي را در ذهن من ناظر تداعي مي كند. در جامعه ما رفتارهاي بي قاعده كه از برخي افراد ممكن است سر زند مي تواند دلايل گوناگون داشته باشد. به نظر من افزايش جمعيت و ترافيك پرحجم و عوارض آن به مرور روي روان، گفتار و حتي فرهنگ نجيب و اصيل مان تاثير مي گذارد. اين وضعيت شهري در هر جغرافياي ديگر هم باشد، به تدريج روي اعصاب و آرامش جامعه سايه مي زند. در اين حال آسيب روان و فكر طبيعي است، يك جور بايد تخليه شود. اما عامليت بي قراري روان، راه دور نيست، شخصي كه غفلتا و در حال ناآرامي با شتاب از عرض خيابان عبور مي كند با اعتراض شديد راننده اي كه از ترافيك سنگين تازه بيرون آمده است مواجه مي شود. عابر هم كه خود مشكل مثلا اداري اش حل نشده و يا چك برگشتي در دست دارد و نگران وصولش است، بلادرنگ و بدون خودداري و صبوري عكس العمل تندتري نشان مي دهد. در اين ميان آنچه كه جايش خالي است در وهله اول شكيبايي و در مرحله بعد فرهنگ سازي است. به گفته وي در جامعه شناسي و روان شناسي درباره تاثيرات تحولات و تغييرات اجتماعي و گرايش هاي فكري و رواني، عادات فرهنگي و تربيتي و... بسيار مباحث مطرح است. مثلا «اگوست سنت» جامعه شناس، جامعه را به دو بخش منقسم مي كند: جامعه پويا و جامعه ايستا. به گفته او در جامعه پويا موضوع ترقي و توسعه و تكامل مورد بحث و تحليل قرار مي گيرد. در جامعه ايستا، روش و نظم جاري به گونه اي است كه مردم في مابين خودشان شرايط آرامش و سازگاري را ايجاد و رعايت مي كنند. اين يعني تفاهم فكري و رفتاري. ما فرهنگ ديني و ملي مان بسيار توصيه در حفظ آرامش و سلامت روح و ملاحظات انساني در كار و اخلاق دارد. در عين حال مسئولان بايد فضاي آرامش و شرايط آسودگي و كاهش معضلات مخل روح و ذهن را در هر زمينه اي توسعه بدهند.» كاستي ها و نابرابري ها وزنه اي سنگين و بعضا غيرقابل تحمل آويزه زندگي است. منابع فراگير بروز التهاب، خشونت، بي حوصلگي، بدخلقي و بي ملاحظگي به حقوق شهروندي هر روز در مسير رفت و آمد و كسب و كار عمومي كاملا آشكار است از جمله ازدحام انواع وسايط نقليه موتوري كه سطح تمامي گذرگاهها را تسخير كرده كه اگر آسيب جسمي نباشند اما توليدشان اقسام آلودگي هاي صوتي و تنفسي است. آرامش حفظ سلامت در چنين اوضاع و احوالي ظاهرا كالايي است كه به اصطلاح در قوطي هيچ عطاري پيدا نمي شود و قابل رويت نيست. مورد ديگر، گستردگي ضايعات غيرقابل استفاده عمومي از هر نوع در معابر، كوچه ها و حواشي خيابان ها است و هيچ ساعتي از ساعات روز و شب گذرگاهها رنگ نظافت به خود نمي بينند. بي حوصلگي و ناآرامي روحي و رواني برخي مردم طوري است كه اگر دو سه دقيقه مترو دير به ايستگاه برسد، خلق شان تنگ مي شود چون به حد كافي در طول روز و كار و تنفس در فضاي آلوده آسيب ديده است و راضي هستند در واگن كه جاي سوزن انداختن هم نيست سرپا بايستد. اين ناآرامي هاي مخل سلامت را چطور مي شودتخليه كرد و كجا؟
يك روانپزشك مي گويد اگر فشارهاي رواني از اندازه معيني افزون شوند باعث ظهور علايم بيمارگونه افسردگي، اضطراب و پرخاشگري در انسان مي شود. تجميع فشارها موجب نابهنجاري رفتاري مي شود كه ممكن خواهد شد فرد در اثر اين فشارها، رفتار خشونت آميز از خود نشان دهد.
گزارش روز

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14