(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 27 بهمن 1388- شماره 19583
 

«پارادوكس دانشجو و محافظه كاري
تأملي در چرايي شكست پروژه تحريم امتحانات
چرا فراموش كرديم؟
آيا دانشگاه همچنان مبدأ تحول است؟
عدم نظارت كافي برممنوعيت استعمال مواد مخدر و مشكل هميشگي اينترنت



«پارادوكس دانشجو و محافظه كاري

عليرضا فقير
دانشجوياني كه تا شانزدهم آذرسال 32 عمدتا اشراف زاده و متمول بودند، سرتاسر وجودشان را روح ماترياليستي فراگرفته بود و آنها كه بويي از مبارزه نبرده بودند به تدريج با گرايشي ضدامپرياليستي برعليه استكبار خروشيدند. اما اين دانشجويان كه در سه شاخه كلي الحادي كمونيستي، سوسياليست ها و اسلام گرايان قرار مي گرفتند، بدليل نوپايي اين حركت و سكولاريسمي كه آن زمان حاكم در فضاي دانشگاه ها و درون اين سه شاخه بود، جنبش دانشجويي در راه خود دچار انحرافات فراواني شد.
اما سال 32 هشداري براي سلطنت شد. روابط سياسي ايران و انگليس از سرگرفته شد و سلطنت خواب اطلاق ديد و كودتا پا گرفت. نيكسون به ايران آمد تا اقتدار شاه بازگشته به وطن را و مصدق احمدآباد نشين شده را ببيند. 16 آذر با گرايشي ضدامپرياليستي و به عهده زمانه چپ گرا خروشيد وكشته داد. دانشجويان ديگر سياسي شده بودند و براي سياست خود خون مي دادند، اما اين سياست سخت درپي آرمان كارگر بود و مهر داس بر پيشاني و مهرچكش بر دل داشت. شاه دريافت كه اگر خطري باشد از جانب اينهاست و دانشجويان را سركوب كرد.
سير تاريخي جنبش دانشجويي بسيارعبرت انگيز است، از الحاد كمونيسم تا التقاط، از سوسياليسم افراطي تا ليبرال هاي كنوني، تمام اين ها بدليل اين است كه گاها جنبش دانشجويي نخواست در فرودگاه اسلام ناب فرود بيايد و رفت در اردوگاه التقاط و شك سقوط كرد تا در سايه تجدد، گاه به چپ و گاه به راست روكند.
ما در اين نوشتار قصد نداريم گذري بر اين سير درس آموز داشته باشيم، اما اكنون به يكي از آفت هاي جنبش دانشجويي يعني محافظه كاري و دوري از آرمان ها كه در بعضي از تشكل هاي دانشجويي رسوخ كرده يا اگر چنين نيست دچار التقاط شده است مي پردازيم، چرا كه اصالت جنبش دانشجويي در 16 آذر 32 با حركتي آرمانخواهانه و ضدامپرياليستي آغاز شد، نه با تساهل و تسامح با سران استكبار.
همانطور كه رهبر كبير انقلاب امام خميني (ره) فرمودند: دانشگاه مبدأ تحولات است. تحول و دگرگوني با روحيه محافظه كاري در تناقض است. هر تحولي نياز به شجاعت، آرمانخواهي و دوري از مصلحت انديشي دارد، و تحول با محافظه كاري به يك جوي نمي روند. حال اين دانشگاه و دانشجو است كه به عنوان مبدا تحولات خوانده شده است.
اكنون جنبش دانشجويي بايد به دور از محافظه كاري در جهت آرمان هاي خود حركت كند تا بتواند در جامعه و حتي جهان تحولي عظيم ايجاد كند.
بنابراين روح جنبش دانشجويي با محافظه كاري در پارادوكس است. اما اكنون محافظه كاري در عناويني قرار گرفته اند كه دانشجوي آگاه بايد بتواند راه را از بيراهه تشخيص بدهد.
روحيه محافظه كاري گاه در عنوان ليبراليسم و گاه در عنوان اسلام التقاطي و يا به تعبير امام خميني(ره) اسلام ناب آمريكايي و يا عناوين ديگر ظهور و بروز مي كند.
البته بايد توجه داشت كه افرادي نيز در پوشش آرمانخواهي و دوري از محافظه كاري دچار انحرافات فراواني شده يا خواهند شد. سوسياليست ها كه در اصل و آرمان خود دچار انحراف شده چه برسد به رفتارشان، اسلام گرايان راديكالي كه دچار افراط شده اند و بدون بصيرت پازل دشمن را كامل مي كنند.
مقام معظم رهبري فرمودند: جوانان و دانشجويان همواره به قله هاي آرماني نگاه كنند تا برآيند آرمانگرايي آنها و چالش مسئولان با مصلحت ها، به نتيجه معتدلي منجر شود.
همانطور كه ايشان فرمودند وظيفه دانشجويان آرمانخواهي است و ما نبايد با مصلحت انديشي هاي خيالي رسالت خود را فراموش كرده و روي به چالش با مصلحت ها بياوريم.
دانشجو و بطور كلي انسان بدون آرمان و هدف مانند كشتي سرگردان در دريا است، كه راه را گم كرده و بي هدف به دور خود مي چرخد. جنبش دانشجويي گاه در مسير خود به دلايل مختلف از آرمان خود دور يا آن را به فراموشي سپرده است كه اين آسيب، شايد بزرگترين صدمه جدي را بر پيكره جنبش دانشجويي زده است.
عده اي از همان ابتدا بدليل افتادن در دام تجدد و التقاط و روي آوردن به انديشه هاي بي محتوا اما ظاهرپسند غربي، آرماني به دور از شأن دانشجوي مسلمان را هدف گرفته، كه در مسير حركت خود بازيچه سردمداران اين تفكرات از بين رفته يا رو به اضمحلال قرار گرفته اند كه اين امر موجب دوري آنها از همان آرمان هاي پوسيده نيز شده است.
اما عده اي نيز گرفتار اسلام آمريكايي يا همان اسلام التقاط و سازش شده و بدون آرمان حركت مي كنند به گمان اينكه در جستجوي عرفان و زهد هستند. اما آرمان هاي والاي حضرت روح الله خميني كبير(ره) را فراموش كرده اند كه گفت: اين از تبليغات همان شيطان بود كه مي خواستند قشر اسلام را، صورتش را نگه دارند و ماها مشغول به همين صورت ها باشيم و محتوا نباشد و كارهايشان را انجام بدهند. محتواي اسلام كه مهمش اسلام قيام الله، نهضت الله، جلوگيري از ظلم ظالمين، از ستم ستمكاران، اجراي عدالت اسلامي است؛ نباشد، آن مقدسي كه خيال مي كند كنار نشسته و دخالت در امور اسلامي نمي كند، او برخلاف اسلام دارد رفتار مي كند.
آرمان و آرزوي ما نبايد در سطح دانشگاه و حتي كشور محدود شود آرمان ما همان است كه امام خميني(ره) فرمود: ما سنگرهاي كليدي جهان را فتح خواهيم كرد. جنگ ما جنگ عقيده است و جغرافيا و مرز نمي شناسد و ما بايد در جنگ اعتقاديمان، بسيج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راه اندازيم.رسيدن به اين آرمان هاي بزرگ و جهاني نياز به روحيه شجاعت و عدالتخواهي دارد، براي دستيابي به اين اهداف بزرگ نبايد دچار محافظه كاري و انفعال شد بايد با روحيه تهاجمي بر پايه عقل به حركت عدالتخواهانه خود ادامه داد.
آيا سكوت دانشجو به عنوان چشم بيدار جامعه، در زمانيكه حضرت آيت الله خامنه اي(مدظله العالي) مي فرمايند: «هر پديده ضدعدالت بايد مورد سؤال قرار بگيرد» صحيح است؟
البته در اين مسير جنبش دانشجويي با سختي هاي فراواني روبه رو است كه بايد صبر پيشه كرد و اميد به خداي متعال داشت. شهيد سيدمرتضي آويني چه زيبا فرمود: آرمانخواهي انسان مستلزم صبر بر رنج هاست پس برادر خوبم، براي جانبازي در راه آرمانها ياد بگير كه در اين سياره رنج صبورترين انسانها باشي.با صبر در برابر رنج ها بر آرمان هاي جهاني خود بدون محافظه كاري بايد پافشاري كرد تا بتوانيم زمينه ساز ظهور مهدي موعود (عجل الله تعالي فرجه شريف) شويم.
شهيد سيدمرتضي آويني: امام به ما آموخت كه انتظار در مبارزه است.

 



تأملي در چرايي شكست پروژه تحريم امتحانات

تب تحريم امتحانات به عنوان يك حركت اعتراضي، چندسالي است كه هرازچندگاهي درميان بخشي از بدنه دانشگاهي بالا مي گيرد و با به تعطيلي كشاندن چند امتحان و حداكثر يكي دو دانشگاه فروكش مي كند. در بررسي اين حركت به عنوان يك پديده جامعه شناختي، به نكات جالب توجه مي رسيم.
1- اولين نكته قابل توجه دراين خصوص، نوعي خودانتقامي نهفته در آن است. به اين معني كه اين حركت گرچه در ظاهر به عنوان يك كنش جمعي در مقابل اقدامات نظام سياسي تعريف مي شود؛ واقعيت اين است كه برخلاف بعضي از حركت هاي مشابه مانند تحصن و اعتصابات، كه غالبا هزينه هاي حيثيتي از جنبه هاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي به نظام -هاي سياسي وارد مي سازد؛ در تحريم امتحانات چنين كاركردي حداقل به چنين وسعتي مورد انتظار نيست. برعكس در بلندمدت نتيجه نهايي اين اقدام متوجه خود دانشجو است كه مدتي از فرصت هاي طلايي علم اندوزي خود را از دست داده است. بدون اينكه آسيب قابل توجهي متوجه ساختار نظام مستقر سازد.
اين نوع اقدامات دانشجويان، ناشي از نگرش سست بخشي از جامعه دانشجويي در افق علمي كشور است. گو اينكه عده اي ترجيح مي دهند براي مدتي از دغدغه هاي درس و دانشگاه بكاهند و از اين فرصت براي اهداف ديگر بهره گيرند. در حالي كه حضور سر جلسه امتحان و كلاس ها نمي تواند مانع تحركات سياسي اين طيف باشد.
2- نكته دوم به منشأ چنين حركتي اشاره دارد. همان بحث هميشگي گريز از مسئوليت كه دراين مرحله، امتحانات به عنوان جدي ترين فرصت براي پاسخگويي دانشجويان، گرفتار اين رويكرد مي شود. قوي ترين استدلال بر اين ادعا موفقيت نسبي اين پروژه در امتحانات آخر سال است. چرا كه در اين ترم دانشجو احساس مي كند با تعويق امتحانات فرصت چندين ماهه تا اوايل ترم بعدي خواهد داشت. لذا مي بينيم در يكي دو تحريم ترم آخر، تعداد قابل توجهي از دانشجويان از آن استقبال كرده اند. درحالي كه تحريم ترم اول امسال با واكنش منفي معني داري رو به رو شد. به نظر مي رسد در يك محاسبه عقلاني، دانشجويان به اين نتيجه رسيدند كه تعويق امتحانات در اين ترم به صرفه نيست. چرا كه بالاجبار در طي يكي دو هفته بعد بايد سرجلسه امتحان بنشيند. از همين نكته به اين نتيجه هم رهنمون مي شويم كه بخش اعظم كساني كه درسالهاي قبل در تحريم امتحانات شركت كردند؛ به دليل همراهي با جريانات و اعتراضات سياسي نبود. احساس نامأنوس اغلب دانشجويان به شيوه و ساختار امتحانات از مسبب هاي اين همراهي است.
البته با يك تحقيق ميداني هم مي توان اين مسئله را به اثبات رساند.
اما بحث اصلي اين نوشته، كنكاش در چرايي اين نگرش دانشجويان به امتحانات و ارزيابي هاي رسمي است.
¤¤ ساختار نظام آموزشي كشور بخصوص در سطح عالي، درسالهاي اخير با يك چالش جدي مواجه شده است. نزول كيفي جذب دانشجو، درست خلاف جهت افزايش كمي آن. در روندي چندين ساله، ميزان ظرفيت دانشگاهها چندين برابر شده است. بخش اعظمي از دانش آموزان با درجات پايين سطح علمي به دانشگاهها راه يافتند. اين خيل عظيم بدون آنكه دغدغه هاي علمي جدي داشته باشد صرفا براي كسب مدرك دانشگاهي و حتي گاهي با اهداف كم اهميت تري، با يك مطالعه فشرده تستي و اين قبيل، از سد كنكور رد شوند؛ كه در اين ميان نقش كلاسهاي كنكور و آموزشگاههاي كنكور و... پررنگ و مهم است. اين بخش از جمعيت دانشجويي كشور به انگيزه كافي و نه توان لازم براي درگيري سفت و سخت علمي دارند. امتحانات پاياني براي اين طيف هميشه با يك مشكل اساسي است. اگر كوچك ترين راه گريزي باشد اين جمعيت نقش سياهي لشكر را به خوبي ايفا خواهندكرد.
¤¤ مسئله ديگر شكل و شيوه امتحان و ارزيابي دانشگاهها است. در حالي كه در اغلب دانشگاههاي كشور در طول تحصيل، حداقل مسئوليت برگردن دانشجو است (بخصوص دوره كارشناسي) و استاد يك تنه همه بار مسئوليت را برگردن مي گيرد. دراين حالت بهترين فرصت هاي مطالعه و تحقيق دانشجو از دست مي رود و با فرا رسيدن امتحانات دانشجو، با تلمباري از دروس و پروژه ها مواجه مي شود. لذا هر فرصتي را براي گريز كوتاه مدت از اين مسئله غنيمت مي شمارد.
بايد سيستم آموزشي كشور فرصت هاي جديدي براي سنجش و ارزيابي توانايي علمي دانشجو تعريف نمايد، به گونه اي كه هم از جانب دانشجو با علاقه پذيرفته شود و هم فرصت جوانه زدن براي استعدادهايي كه ظرفيت ورود در حوزه هاي بالاتر پژوهشي دارند فراهم شود. دراين صورت هيچ دانشجويي راضي نمي شود براي بيان اعتراض و مسئله خود از وظيفه اصلي خويش كه علم آموزي و پژوهش است، كوتاه بيايد.
¤¤ نكته ديگر قابل ذكر كه بايد با تأسف بيان كرد؛ اين است كه سياست زده شدن و هدايت هاي جريانات و احزاب بيروني در بدنه دانشجويي كشور، متاسفانه روحيه باج خواهي را جايگزين مطالبه محوري نموده است. مطالبه گري و روحيه بازخواست مسئولين و كارگزاران نظام يكي از ويژگي هاي بسيار مثبتي است كه اگر جايگاه خود را درميان دانشجويان بيابد؛ منافع بلندمدت نظام و كشور و دانشگاه را تضمين خواهدكرد. چرا كه خروجي اين نوع خواسته ها تامين منافع ملي و جلوگيري از تضييع حقوق ملت است.
اين در حالي است كه ادبيات حاكم در پروژه تحريم امتحانات گروكشي براي تامين خواست اقليتي است كه سنخيتي با منافع عموم ندارد.
ذكر اين نكته هم لازم است بي تدبيري مسئولين دانشگاهها در به اجرا آوردن قوانين آموزشي دانشگاهها، زمينه ساز تداوم چنين روندي است. طبق قوانين آموزشي، عدم حضور غيرموجه دانشجو در سر جلسه مجازات آموزشي معيني دارد (درج نمره صفر) و دراين زمينه استثنايي هم درخصوص تعداد غايبين و... موجه نخواهدبود. آنچه كه در دنيا رايج است فقط در حوادث غيرمترقبه، اگر اكثر دانشجويان نتوانند سرجلسه امتحان حاضر شوند؛ سيستم بايد نسبت به تامين حقوق دانشجو تدابير لازم را بينديشد وگرنه هر روز عده اي مي توانند با تهديد و تطميع در روند آموزشي كشور اخلال ايجاد كند.
بنابراين اصلاح شيوه ارزيابي علمي دانشجويان و تدبير دراجراي قوانين آموزشي بهترين راه حل براي جلوگيري از تكرار چنين اقداماتي است.

 



چرا فراموش كرديم؟

فهيمه نوجوكي
نگاهي با بصيرت به اتفاقات چند ماه گذشته، به راحتي مي تواند مسير حق و باطل را عيان كند؛ به ويژه در چند هفته اخير كه ظاهراً سران فتنه به اشتباهشان پي برده و مستقيم و غيرمستقيم در حال عقب نشيني هستند. اما بصيرتي كه مقام معظم رهبري طي ماههاي گذشته بر آن تاكيد كردند، به همين جا خلاصه نمي شود. شناخت حق و باطل و قرار گرفتن در جبهه حق، فقط بخشي از آن چيزي است كه مقام معظم رهبري بر آن تأكيد داشته اند و متاسفانه جنبش دانشجويي فقط همين بخش را به خوبي گرفت.
هر چند بخشي از جنبش دانشجويي قبل از انتخابات گرفتار بازي هاي رنگي انتخاباتي شد، اما بعد از انتخابات به خوبي سره را از ناسره شناخت و با بصيرتي مثال زدني شعبان بي مخ ها، شاه سلطان حسين ها و منافقان پشت پرده را به خوبي از هم تفكيك كرد اما متاسفانه از خود نپرسيد چرا با وجود بيداري و بصيرت كامل ملت، عيان بودن صحت كامل انتخابات 88 و درخواست مكرر رهبري براي حل مشكلات و اختلاف نظرها از مراجع قانوني، سران فتنه (بخوانيد آلات دست مثلث استكبار) همچنان بر طبل نفاق كوبيدند و سعي كردند ماجرا را به اول مهر برسانند تا دانشگاه شروع به كار كند.
شايد جنبش دانشجويي از خود نپرسيد كه چرا دشمن قصد دارد به هر قيمتي شده دانشگاه و دانشجو را پياده نظام اصلي خود كند. با اين كه دانشجويان امروز بيدارترين و با بصيرت ترين دانشجويان دوران انقلاب هستند و به ظاهر آگاه تر شدنشان و همچنين زياد شدن تنفرشان نسبت به فتنه سبز و سركردگان منافقشان، بي ترديد موجب افزايش روحيه استكبارستيزي آنها مي شود. به راستي چرا اوج درگيري ها، چند ماه بعد از انتخابات و در 13 آبان و 16 آذر رخ داد؟ چرا سعي دشمن بر آن بود كه بدنه اصلي اين اغتشاشات را دانشجويان و مكان شروع را هم دانشگاه ها تشكيل دهند؟ چرا در اوج ساختارشكني هاي سياسي عليه نظام به يك دانشمند هسته اي كشور حمله كرده و او را به شهادت رسانند؟ اين ترور بيشتر شبيه يك گاف سياسي نبود كه توانست دست دشمن را رو كند و به همگان بفهماند دشمن واقعاً دنبال چيست؟ پاسخ اين چراها و ده ها چراي ديگر مي بايست از همان ابتدا جزء بصيرت و آگاهي دانشجويان مي بود كه متاسفانه نگاهي به تاريخ 31 ساله انقلاب اسلامي بر ما روشن مي سازد كه دشمن حتي يك لحظه براي منحرف كردن ذهن دانشگاه از اصلي ترين هدفشان فروگذار نكرده است. آنها در هر جريان و ماجرايي به نحوي جنبش دانشجويي را درگير كرده و البته برايشان فرق زيادي نمي كرد كه كفه ترازو به نفع حق باشد يا باطل! مهم اين است كه دانشگاه بحران زده باشد و نتواند نقش اصلي خود را بازي كند.
اگر گذري بر فرمايشات مقام معظم رهبري خطاب به دانشجويان سراسر كشور در 24 آذر 87 (در دانشگاه علم و صنعت، اين بيانات به مانيفست جنبش دانشجويي معروف شد) داشته باشيم، مي بينيم كه حرف اول رهبري خطاب به دانشجويان، آن هم در ابتداي مسير پرچالش انتخابات، «نهضت علمي» و بيداري كامل دانشگاه ها نسبت به اين قضيه است. ايشان در بخشي از سخنان خود فرمودند: «آنچه مهم است اين است كه اين جهش بايد ادامه پيدا كند. ما در زمينه مسائل علمي دچار عقب ماندگي مزمن هستيم آنچه كه اهميت دارد مسئله ادامه حركت سريع است. ما بايد اين سرعت و اين شتابي را كه در حركت علمي وجود دارد، سالها ادامه بدهيم. هيچ جايز نيست كه ما اندكي توقف كنيم زيرا عقب ماندگي ما از دنياي پيشرفته از لحاظ علمي، عقب ماندگي زياد و قابل توجهي است.»
جالب آنكه سخنان مقام معظم رهبري در اوج بگو مگوهاي سياسي قبل از انتخابات ايراد شد. رهبري در دانشگاه علم و صنعت خطاب به همه دانشجويان فرمودند «هيچ جايز نيست كه ما اندكي توقف كنيم» اين جمله را مي توان به منزله اتمام حجتي براي دانشجويان قرار داد.
درست است كه جنبش دانشجويي پيشگام عدالت طلبي، آرمان گرايي و حق طلبي است اما رسالت اصلي خود را نبايد گم كند. درگير شدن به مسائل حاشيه اي و كم اهميت و به طور غيرمستقيم تبديل شدن به پياده نظام گروه هاي سياسي آن چيزي نيست كه مقام معظم رهبري در مانيفست جنبش دانشجويي براي دانشجويان طراحي كردند.
ايشان اصلي ترين چيزي كه از دانشجويان خواستند حركت در جريان علم و تحقيق به عنوان رسالت اصلي و دوم، آرمان خواهي و بيداري قشر دانشجو براي تحليل حوادث بود كه به كمك اين دومي مي توان فهميد چه موقع بايد به صحنه آمد و چه موقع بهتر است ذهن دشمن را بخواني و به وسط ميدان نيايي.
البته اين نيامدن به ميدان يقيناً به معناي غفلت و سكوت نيست؛ دانشجوي آگاه هميشه در صحنه است، منتها به نظر مي رسد در شرايط كنوني مشغول شدن صددرصدي به ترفندهاي ميدان شلوغ كن دشمن و غافل شدن از رسالت اصلي جنبش دانشجويي همان چيزي است كه دشمن مي خواهد
رهبري در دانشگاه علم و صنعت خطاب به همه دانشجويان مي فرمايند هيچ جايز نيست كه ما اندكي توقف كنيم و اين جمله را مي توان به منزله اتمام حجتي براي دانشجويان قرار داد.
عضو بسيج دانشجويي دانشگاه شهركرد
سردبير نشريه خبري تحليلي بريد

 



آيا دانشگاه همچنان مبدأ تحول است؟

محمد عبدالهي
به اين جملات توجه كنيد:
- دانشگاه مبدا همه تحولات است.
- مقدرات اين مملكت دست اين دانشگاهي هاست.
- با دانشگاه بايد سرنوشت يك ملت تعيين بشود.
اين ها و بسياري ديگر از اين دست جملات، با دغدغه اي فراوان از دهان مبارك رهبر كبير انقلاب برآمده اند. بياييد با يكي از اعضاي شوراي انقلاب فرهنگي همراه شده و نگاهي گذرا به دانشگاهي بيندازيم كه در منظر امام راحل «تعيين كننده سرنوشت كشور» بوده است.
در هفته گذشته دكتر حسين كچوييان كه اكنون عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي است در برنامه «ديروز، امروز، فردا» كه مدتي است از شبكه سوم سيما پخش مي شود درخصوص وضعيت دانشگاه ها اظهار داشت:
درحال حاضر اگر كسي را در دانشگاه متدين مي نامند به اعتبار كارهايي است كه بسيج دانشجويي و يا نهاد نمايندگي و ديگر تشكل ها انجام مي دهند و در اين راستا بايد گفت درحال حاضر دانشگاه مبدا تحول نيست.
دكتر كچوييان با نقد فضاي حاكم بر آموزش عالي كشور، تداوم اين شرايط را نامطلوب ارزيابي كرده و گفت:
«به نظر من تا وقتي نظام آموزش ما اين چنين است هيچ تحولي در آن رخ نخواهد داد و براين اساس بايد تلاش كنيم تا اين نظام به سمت اهداف مورد نظري كه در انقلاب فرهنگي مدنظر است حركت كند.
وي ادامه داد: سيستم آموزشي كشور ما از غرب آمده است و براين اساس افراد تحصيل كرده با وجود چنين سيستمي دچار مشكلات متعددي مي شوند كه اين نظام آموزشي در زمان رضاخان تخريب شد و از آن زمان بود كه اين مسئله به وقوع پيوست.
كچوييان اظهار داشت: مشكل اصلي ما اين است كه نوع نگاه موجود در علوم يك روحيه متفاوتي را در برخي از افراد ايجاد مي كند كه متاسفانه در مسير انقلاب كه به جلو حركت كرديم اين موارد خيلي دور بودند و در دوره رضاخان بود كه فضاي كشور عوض شد و دركل جريان روشنفكري كه در جامعه حضور داشتند در موضع انزوا قرار گرفتند و دگرديسي عجيبي بعداز انقلاب در اين مجموعه صورت گرفت و كل دستاوردهاي گذشته زيرسؤال رفت.
وي افزود: نكته اصلي اين است كه عده اي تلاش مي كنند كه دانشگاه و فضاي آن را براساس افراد خاصي تعريف كنند.
به عقيده بسياري از صاحب نظران، تمدن غرب با ايجاد انحصار در يافته هاي علمي و پژوهشي خود، راهبرد اساسي خويش را ممانعت از پيشرفت كشورهاي جهان سوم قرار داده است.
اين راهبرد اما در حوزه مفاهيم نظري و به تعبير دقيق تر حوزه خاص علوم انساني استثناء پذير است. از آن جا كه فرهنگ سلطه جويي كشورهاي غربي نيازمند زمينه سازي هاي متنوع علمي، فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي در كشورهاي هدف مي باشد. تزريق باورهاي فكري و مرام اعتقادي مغرب زمين به نسل دانشگاهي كشورهاي مورد هجوم اهميتي انكارناپذير مي يابد. در طول ساليان گذشته علاوه بر تاسيس بسياري از بنيادها و انستيتوهاي علمي در كشورهاي آمريكايي و اروپايي كه اصلي ترين فلسفه وجودي آن ها را تربيت و آموزش جوانان ايراني تشكيل داده است شاهد زمينه سازي دانشگاه هاي خارجي براي جذب نخبگان دانشگاهي كشور بوده ايم. مسئله مهم ديگردر خصوص بيماري هاي دانشگاه هاي ما، «علوم وارداتي» است. دكتر كچوييان دراين خصوص عقيده دارد:
عده اي در كشور مطالبي با اسم علم وارد كردند كه اين مسئله ربطي به رشته هاي مهندسي و فني ندارد بلكه بيشتر به رشته هاي علوم انساني برمي گردد و مشكلات از همين جا شروع شد.
كچوييان خاطرنشان كرد: كل علوم اجتماعي الهيات مدرن است و علوم اجتماعي نوعي خودفهمي غربي ها است كه اين مسئله به اسم علم منتقل مي شود كه نمي توان از آن فردي كه اين علم را فراگرفته انتظاري داشت.
دانشگاه سكولار يا اسلامي؟!
تلاش براي سكولار كردن دانشگاه ها قدمتي به طول سه دهه دارد و اين تلاش تنها به پس از پيروزي انقلاب اختصاص ندارد. تاريخ دانشگاهي ايران اين تلاش ها را از نقطه تاسيس اولين دانشگاه در كشور ما نشان مي دهد. از نظر بسياري از صاحب نظران اصلي ترين مؤلفه هاي موثر بر روند سكولاريزاسيون در دانشگاه ها دو مقوله «اساتيد» و «متون درسي» هستند.
از سال هاي پس از دوم خرداد سال 76 تاكنون تلاش غرب براي تسريع در روند سكولار كردن دانشگاه ها به واسطه حضور روشنفكران خودباخته و غرب زده و به لطف سياست هاي ليبراليستي دولت اصلاحات روندي رو به رشد داشته است.
دكتر كچوييان در اين خصوص گفت: در سطح دانشجويان علوم اجتماعي جرياناتي براي روند اسلامي كردن دانشگاه ها وجود داشت كه اين جريان تا امروز هم ادامه دارد اما در رابطه با دولت ها بايدگفت در برهه زماني فعاليت برخي دولت ها حتي درس هايي مانند معارف از كتب دانشگاهي حذف مي شود.
كچوييان اظهار داشت: متاسفانه شاهد بوديم در دوران اصلاحات تعمدي براي تقويت و تجهيز سكولاريسم در دانشگاه هاي كشور وجود داشت و بر اين اساس حتي روال اسلامي شدن دانشگاه ها برعكس شد و اقداماتي براي نيروسازي در اين زمينه صورت گرفت.
وي گفت: در هر جامعه اي دستورالعمل هايي براي برنامه ها وجود دارد كه مهم ترين موارد آن مربوط به دانشگاه است. اصلاح طلبان در چارچوب دموكراسي و تعابير اين چنيني بسياري از موارد را به دانشگاه ها تحميل كردند و باعث شدند كه روند اسلامي شدن دانشگاه ها طور ديگري طي شود.
اين عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي همچنين با اشاره به مواضع استحاله شده برخي از اساتيد كه در جريان انقلاب اسلامي مشاركت داشته و پس از آن به آغوش غرب پناه بردند، اظهار داشت:
شهيد مطهري و برخي ديگر از بزرگان كه برخوردهايي با سروش داشتند در همان زمان انحراف وي را اعلام كردند.
وي در پاسخ به سوالي مبني بر اين كه چرا طيف عظيمي از اساتيد دانشگاه كه از انقلابيون بودند امروز مواضع خود را تغيير داده اند، گفت: اگر به تاريخ روشنفكري ايران نگاه كنيم مي بينيم كه در اين خصوص دو مساله وجود دارد كه يكي شيوه آموزش سنتي و ديگري شيوه مدرن مي باشد و براين اساس دو طيف در جامعه وجود داشتند كه براساس نوع آموزش شكل گرفته بودند و هر كدام كه عقبه ديني بيشتري داشتند نزديكي بيشتري هم با مذهب و اسلام داشتند.
اين استاد دانشگاه اضافه كرد: زماني كه آموزش ها و پيوندهاي جرياني مثل شهيد نواب يا موتلفه را مي بينيم متوجه مي شويم هر كس كه پيوند بيشتري با مباني علمي داشته باشد بهتر مي تواند در اين موارد فعاليت كند.
عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي، خاطر نشان كرد: تا اواخر دهه شصت ما هنوز در فضاي قبلي بوديم و ظن خود را نسبت به علوم مدرن داشتيم و حتي دولت مردان ما نيز در چنين فضايي بودند.
وي ادامه داد:وقتي حركت پرتواني شروع مي شود به يك سري بن بست ها مي رسيم، مانند قضيه جنگ كه اين اتفاق افتاد و برخي افراد دچار نوعي سرخوردگي شدند.
آيا هم اكنون دانشگاه ها مبدا تحول هستند؟
مروري بر انتظارات امام راحل از دانشگاه و رهنمودهايي كه مقام معظم رهبري در اين خصوص داشته اند هر جوينده اي را به تاسف وامي دارد. ما اگرچه در اين سال ها شاهد پيشرفت هاي بسياري در حوزه هاي علمي بوده ايم اما آرمان امام و رهبري و انطباق آن با فضاي دانشگاه ها شاهد پيشرفت و تحول نبوده اند. با اين اوصاف آيا مي توان انتظار ايجاد تحول را از دانشگاه ها داشت؟
دكتر كچوييان نيز بر اين باور فراگير مهر تاييدزده و تصريح كرد:
در حال حاضر اگر كسي را در دانشگاه متدين مي نامند به اعتبار كارهايي است كه بسيج دانشجويي و يا نهاد نمايندگي و ديگر تشكل ها انجام مي دهند و در اين راستا بايد گفت در حال حاضر دانشگاه مبدا تحول نيست.
اوضاع دانشگاه ها در غرب چگونه است؟
دكتر كچوييان كه سال ها در دانشگاه هاي اروپايي مشغول به تحصيل بوده است اوضاع اين دانشگاه ها را اينگونه ترسيم مي كند: غربي ها در ابتدا بسط و گسترش خود را در بعد نظامي مي دانستند ولي بعدها به اين نتيجه رسيدند كه بايد از طريق دانشگاه روند گسترش خود را ادامه دهند.
وي اضافه كرد: بخشي از سياست هاي دولت آمريكا بعد از بن بست هاي مختلف اين بود كه تعاملات فرهنگي خود را افزايش دهند و بر اين اساس بايد گفت كه بحث فرهنگ مقوله مهمي مي باشد.
كچوييان در ادامه اين برنامه اظهار داشت: نبايد مقايسه هاي غيرتاريخي انجام داد و در اين راستا شاهد هستيم در حال حاضر كه غرب در اوج پختگي و پيري است، بعد از فعاليت هاي متفاوت امروز اجازه ابرازنظر مخالف را به كسي نمي دهد.
كچوييان ادامه داد: روزي يك فرد در يك دانشگاه خارجي گفت من به عنوان يك كمونيست فلان نظر را دارم و بلافاصله آن شخص را از سمت خود در دانشگاه بركنار كردند و در اين راستا بايد گفت حتي خصوصي ترين دانشگاه ها در خارج نمي توانند نظري خلاف نظر جامعه خود داشته باشند.
اين استاد دانشگاه خاطرنشان كرد: يكي از عجايب انقلاب اسلامي ما اين است كه هيچ كس در آن نقشي ندارد و بر اين اساس جمله «انقلاب فرزندان خود را مي خورد» در مورد انقلاب ما مصداق ندارد.
وي اضافه كرد: امام (ره) به هيچ كس اجازه نمي داد كه در جريان انقلاب شانيت پيدا كند و يا به مقام و منصبي برسد و بر اين اساس هيچ كس نمي تواند ادعا كند در جريان انقلاب شان پيدا كرده است.

 



عدم نظارت كافي برممنوعيت استعمال مواد مخدر و مشكل هميشگي اينترنت

عدم نظارت كافي بر ممنوعيت استعمال مواد مخدر مانند سيگار و گهگاه مواد مخدر ديگر و همچنين عدم دسترسي كافي به اينترنت از جمله مشكلاتي است كه دانشجويان ساكن در بزرگترين خوابگاه دانشگاه علامه طباطبايي با آن دست و پنجه نرم مي كنند.
به گزارش فارس، آنچه در ذيل از مشكلات صنفي رفاهي دانشجويان خوابگاهي دانشگاه علامه طباطبايي مي خوانيد حاصل مشاهدات حضوري و همچنين گفتگوي خبرنگار فارس با 11نفر از دانشجويان خوابگاه از هر نوع فكر و سليقه اي است.
براساس اين گزارش، از گفته هاي دانشجويان ساكن در خوابگاه شهيد همت دانشگاه علامه طباطبائي به عنوان بزرگترين خوابگاه دانشگاه علامه طباطبائي با جمعيت نزديك به 800 دانشجور اين چنين برمي آيد كه تقريبا بزرگترين مشكل اين دانشجويان مربوط به مسئله اينترنت است كه شايد بتوان آن را شايع ترين مشكل در دانشگاه هاي كشور و بخصوص خوابگاه ها دانست.
دراين خوابگاه تعداد دستگاه هاي رايانه اي كه دانشجويان قادر هستند از طريق آنها به اينترنت دسترسي داشته باشند، تنها 12 دستگاه است. يعني تقريبا به ازاي هر 65 نفر يك سيستم رايانه با قابليت اتصال به اينترنت وجود دارد، كه اين مساله نارضايتي هايي را در بين دانشجويان بوجود آورده و به گفته تعدادي از دانشجويان، علي رغم تذكرات متعدد به مسئولين اقدامات لازم صورت نگرفته است.
در همين زمينه، از جمله مهمترين مطالبه دانشجويان از مسئولين مربوطه، راه اندازي اينترنت بي سيم (Wi-fi) يا همان وايرلس است كه علاوه بر سهولت دركار، در راستاي تامين نياز دانشگاه به پژوهش و تحقيق نيز مي تواند كمك آفرين باشد، كه اين مسئله تاكنون مدنظر مسئولان قرار نگرفته است. حال آنكه در دانشگاه هايي نظير شريف و برخي دانشگاه هاي ديگر، دانشجويان خوابگاهي به دليل بهره گيري از سيستم اينترنت بي سيم، از اين بابت مشكلي احساس نمي كنند و براي كارهاي تحقيقاتي وپژوهشي خود كه نيازمند دسترسي مداوم به اينترنت هستند، چنين مانعي را پيش رو نمي بينند.
اما، عدم نظارت لازم بر افرادي كه مواد مخدر (نظير سيگار و درموارد معدود مواد مخدر ديگر) مصرف مي كنند، باعث شده است كه فضاي خوابگاه تا حدودي از حالت عادي خود خارج و به محيطي نسبتا آلوده و بي شباهت به فضاي علمي و فرهنگي تبديل شود كه اين موضوع نيز به يك مطالبه و گلايه جدي از سوي دانشجويان تبديل شده است.
همچنين وضع نامناسب ديوارها و معابر كه مملو از ديوارنويسي و نيز رنگ آميزي نامناسب است، از جمله مواردي است كه زيبايي لازم را از اين فضاي دانشجويي گرفته و آن را به محيطي نسبتا زشت و نامناسب براي يك محيط فرهنگي مبدل ساخته است.
علاوه بر موارد يادشده برخي مشكلات بهداشتي خوابگاه، نور كم و نامناسب اتاق ها و همچنين عدم توجه كافي مسئولان خوابگاه به لزوم اجراي فعاليت هاي فوق برنامه براي دانشجويان به جهت قرار داشتن دانشجويان در سني كه نيازمند ايجاد فضاي نشاط هستند از ديگر مواردي بود كه بعضا دانشجويان از آنها به عنوان مشكلات با اولويت پائين تر و كم اهميت تر نسبت به مشكلات ياد شده در بالا نام مي بردند و درعين حال اشاره اي نيز به برخي اقدامات مناسب صورت گرفته از سوي مسئولان دانشگاه نيز داشتند.
بالا رفتن سطح امكانات رفاهي و همچنين افزايش سالن هاي ورزشي و تفريحي و همچنين ارتباط خوب مسئولان با دانشجويان ساكن درخوابگاه ازجمله مواردي است كه دانشجويان نسبت به آنها اظهار رضايت مي كنند.
همچنين مجهز شدن نمازخانه خوابگاه و رسيدگي به درخواست هاي دانشجويان در اين زمينه نيز از جمله مواردي بود كه دانشجويان نسبت به اقدامات مسئولان خوابگاه اظهار رضايت مي كردند.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14