(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 27 بهمن 1388- شماره 19583
 

اهداف و موانع دعوت و رسالت



اهداف و موانع دعوت و رسالت

يكي از مسئوليت هاي بشر در قبال ديگران دعوت آنان به سوي ايمان و كارهاي صالح است. اين مسئوليت انسان را مي بايست در ادامه خط رسالتي پيامبران تعريف كرد. بنابراين دعوت، استمرار خط رسالت پيامبراني است كه از سوي خداوند براي راهنمايي بشر فرستاده شده اند.
در آموزه هاي قرآني، اهدافي چند به عنوان رسالت پيامبران بيان شده است كه از جمله آن ها تبليغ مي باشد. با اين همه نمي توان مراد از دعوت را در تبليغ صرف خلاصه كرد، زيرا اگر چه تبليغ و بلاغ از مهم ترين وظايف رسالتي پيامبران دانسته شده، ولي اين رسالت، زماني به پايان و كمال خود مي رسد كه اهداف اصلي تبليغ برآورده شده باشد. از اين رو مسايلي چون تعليم و تزكيه قيام به عدالت و اجراي حدود الهي در جامعه به شكل نظام سياسي، به عنوان اهداف دعوت و رسالت مورد توجه قرار گرفته است.
براي اين كه درك درستي از اهداف رسالت داشته و با موانعي كه در راه دعوت و رسالت ايجاد مي شود آشنا شويم، تحليل قرآن را در اين باره نياز داريم. نويسنده در اين مطلب بر آن است تا اين اهداف و موانع را براساس آموزه هاي قرآني شناسايي و معرفي نمايد تا اين گونه بتوانيم اهداف و مسئوليت هاي خود را نيز دانسته و از موانع پيش رو آگاه شويم. اينك با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.
اهداف مشترك انسان ها
نگاه قرآن به هستي و انسان بر اين پايه استوار است كه براي آنها اهداف عمومي و خاص است كه بايد آن را به دست آورند. شايد بتوان گفت اهدافي كه خداوند براي انسان بيان داشته و آن را فلسفه آفرينش و حكمت ايجادي بشر دانسته است، اهدافي در چند سطوح است. به اين معنا كه اهدافي به عنوان اهداف ابتدايي و مقدمي مورد توجه بوده و اهدافي هم به عنوان اهداف مياني و نهايي درنظر گرفته شده است.
دست يابي به مقام عبوديتي كه بنياد آن بر ربوبيت طولي بشر و خلافت انسان از خداوند مي باشد، شايد مهم ترين و اساسي ترين و غايي ترين آن اهداف باشد. با اين همه راه رسيدن به اين هدف غايي تنها از ميان همان اهدافي مي گذرد كه از آن به اهداف ابتدايي و مياني ياد شده است از اين رو همه انسان ها براي دست يابي به عبوديت ربوبي و خلافت الهي، مي بايست به مقام تعليمي و تزكيه اي دست يابند كه فرصت دست يابي به اين هدف غايي را فراهم مي آورد.
بنابراين بايد اهداف مشترك همه انسان ها را در همان هدف و حكمت آفرينش انسان جست وجو كرد كه در آيه 56 سوره ذاريات به مقام عبوديت آگاهانه تعبير شده است كه بر پايه روايت تفسيري معصوم(ع) كنه و ذات چنين عبوديتي همان ربوبيت است.
بنابراين رسالت و مأموريتي كه از سوي خداوند، نخست بر دوش انسان هاي كاملي به نام پيامبران(ع) و سپس پيروان و شيعيان آنان به عنوان ربانيون و در مرحله سوم بر دوش همگان نهاده شده است، چيزي جز تبيين و تعيين سازوكاري براي رسيدن به اين اهداف در سطوح مختلف نيست. از اين رو مي توان گفت كه اهداف مشترك همه انسان ها، چيزي جز دست يابي به هدف غايي و حكمت آفرينش انسان نخواهد بود.
خداوند در آياتي چون 213 سوره بقره و 81 سوره آل عمران ونيز 90 سوره انعام براي تبيين اهداف مشترك پيامبران الهي در حوزه رسالت الهي، به اين اهداف توجه مي دهد.
به نظر مي رسد كه اين اهداف همه سطوح را دربرمي گيرد، چنان كه از همه ابزارها براي رسيدن به اين مهم بهره مي جويد. به اين معنا كه مسئله قضاوت و حكومت نيز به عنوان يكي از سازوكارهاي مهم دست يابي به اين هدف مورد توجه است؛ زيرا ماموريت و مسئوليت پيامبران تنها هدايت طريقي نيست بلكه هدايت ايصالي نيز برعهده پيامبران نهاده شده است. در همين آيه 213 سوره بقره افزون بر تبيين قوانين دست يابي به محيط كمالي براي رسيدن به مقام عبوديت، به مسئله اجراي قوانين و اعمال آن و قضاوت و حكومت توجه مي دهد و آن را رسالت همه پيامبران بر مي شمارد كه البته به اسبابي اين امكان براي برخي نيز فراهم نيامده است تا به اين مسئوليت و ماموريت خويش جامه عمل بپوشانند.
بر اين اساس مي توان گفت كه ايجاد جامعه مدني و قانون گرا و دولت و حكومتي كه اين قوانين الهي را اجرايي كرده و شرايط عمومي را براي دست يابي همه بشر به عبوديت فراهم آورد، از مهم ترين اهداف رسالتي همه پيامبران از جمله پيامبر اسلام(ص) و به تبع آنان همه شيعيان و مومنان آنان مي باشد.
بي گمان دست يابي به چنين شرايط مطلوب، با دشواري هاي بسيار و تحمل مشكلات زياد ممكن و شدني است، زيرا يكي از عناصر اصلي ايجاد چنين شرايط، تحقق عدالت همه جانبه است كه بسياري از انسانهاي مستكبر و ظالم آن را برنمي تابند. از اين رو خداوند در آيه 34 سوره انعام به مومنان هشدار مي دهد كه تحقق اهداف رسالتي همواره مستلزم تحمل مشكلاتي است. لذا همه كساني كه در اين مسير گام برمي دارند مي بايست با افزايش صبر و شكيبايي خويش، آماده هرگونه جانفشاني و تضحيه باشند؛ زيرا بسياري از مستكبران از انسان و جنيان اين اهداف و تحقق آن را برنمي تابند و اجازه نمي دهند تا انسانها به سادگي به اين اهداف دست يابند.
اهداف رسالتي پيامبران و امت
قرآن مهم ترين اهداف رسالتي پيامبران و امت را، دعوت مردم به سوي حق و حقيقت برمي شمارد و خواهان ابلاغ كامل اين معنا از سوي دعوت گران به همه مردم مي شود.
از آن جايي كه هر انساني نيازمند آن است تا از موقعيت خويش در جهان و جامعه آگاه باشد و مسئوليت هاي خود را بشناسد، مسئله اتمام حجت به عنوان يكي از مهم ترين اهداف رسالتي مطرح مي شود. خداوند در آياتي چون 165 سوره نساء و 19 سوره مائده و 130 و 131 سوره انعام و آيات بسيار ديگر، مسئله اتمام حجت را مسئله مهم در دعوت و رسالت بيان مي كند؛ زيرا هنگامي شخص را مي توان در دنيا و آخرت مجازات و تنبيه كرد كه شخص نسبت به قانون و اهداف زندگي و آفرينش خويش و جهان آگاهي داشته باشد.
به اين معنا كه اگر شخصي نسبت به حقيقت آفرينش و حكمت آن آگاهي نداشته باشد و زندگي خود را صرف امور لغو و بيهوده نمايد و آن را به تباهي كشد، نمي توان وي را مقصر دانست و تنبيه و مجازات نمود. بنابراين يكي از مهم ترين وظايف رسالتي آن است كه مردم را نسبت به حكمت آفرينش آگاه كرد و قوانين و سنت هاي الهي را به آنان گوشزد كرد. دراين صورت مي توان آنها را به سبب تمرد و طغيان و يا كوتاهي و قصور، مقصر دانست و در دنيا و آخرت به مجازات سخت تنبيه كرد.
از اين جا مساله توحيد و دعوت به آن مطرح مي شود، زيرا هستي شناسي و جهان بيني اسلامي مشخص مي دارد كه هستي بر مدار توحيد مي گردد. بر اين اساس دعوت به توحيد به معناي دعوت به حقيقت اصلي جهان است.در نتيجه آن، نفي طاغوت ها و هر گونه تعدد و شرك، به عنوان لازمه توحيد خود را بر دعوت تحميل مي كند.
به اين معنا كه دعوت به توحيد همه جانبه و محض به مفهوم نفي طاغوت هاست و اثبات توحيد، مستلزم نفي همه طاغوت ها مي باشد. از اين رو از مهم ترين اهداف رسالتي، اثبات توحيد و دعوت به آن و نفي طاغوت ها است كه در آيه 36 سوره نحل مطرح مي شود.
در حقيقت پيامبران و شيعيان آنان، مي بايست مسيري را نشان دهند كه مردم را به سوي پذيرش توحيد و نفي طاغوت بكشاند و جز خداوند به كسي تكيه و توكل نكنند و از غير نخواهند و به غير نپيوندند.
براين اساس دعوت و راهنمايي مردم به صراط مستقيم كه انسان را به هدف غايي يعني عبوديت و تقرب الهي مي كشاند، به عنوان يك ماموريت و مسئوليت بر دوش پيامبران سنگيني مي كند. (بقره آيه213)
اين راه راست و صراط مستقيم، افزون بر اين كه راه است، از ويژگي هاي ديگري نيز برخوردار مي باشد، زيرا به انسان كمك مي كند تا خود را بشناسد و هم چنين خود را چنان بسازد كه زمينه تقرب و عبوديت محض و در نهايت ربوبيت و خلافت طولي فراهم آيد.
از اين رو راه مستقيم را راه تقوا و درست كاري (اعراف آيه 35) و راه اصلاح و تزكيه دانسته اند. (همان و نيز انعام آيه 48) ولي از آن جايي كه به دلايل و عوامل دروني و بيروني چون هواهاي نفساني و وسوسه هاي شيطاني نمي توان به سادگي در مسير تقوا و درست كاري گام برداشت اصلاح و تزكيه نفس انسان ها به عنوان يك هدف و ماموريت اصلي براي پيامبران و مومنان تعريف شده است.
پيامبران مي بايست شرايطي را فراهم آورند تا همگان بتوانند به اين آگاهي برسند كه راه رسيدن به حقيقت يكي است و تنها راه راست است كه به آنان كمك مي كند تا در مسير درست گام بردارند و هدف خلقت و آفرينش را تحقق بخشند. بر اين اساس آنان ماموريت يافتند تا خود به عنوان الگوي زندگي بشر درآيند و با پيشگامي در ايمان كامل و اعمال نيك و صالح، زمينه مساعدي را براي سرمشق قرار گرفتن فراهم آورند.
از آن جايي كه ترس مردم در زندگي، ترس فقدان سعادت و خوشبختي است، پيامبران به مردمان نشان مي دهند كه چگونه مي توان با ايمان و عمل صالح به خوشبختي دست يافت و امنيت خاطر فراهم آورد به گونه اي كه ديگر ترس از آينده نداشته باشند و غم گذشته بر دوش آنان سنگيني نكند. زندگي پيامبران، سرشار از اميد به زندگي و خوشبختي و رهايي از ترس و خوف است.
خداوند در آيه 48 سوره انعام يكي از ماموريت هاي پيامبران را نشان دادن اين حقيقت مي داند كه آنان با ايمان و عمل صالح خويش، شرايطي را فراهم مي آورند كه احساس خوشبختي واقعي در آنان نمودار مي شود، به گونه اي كه ديگران نيز در عمل، خواهان دستيابي به آن مي شوند.
در حقيقت پيامبران با رفتار و زندگي خود، ديگران را آموزش مي دهند و تربيت مي كنند و راه رسيدن به آرامش و آسايش يعني خوشبختي را نشان مي دهند.
از آن جايي كه براي رسيدن به هدف غايي آفرينش تنها وجود مقتضي كفايت نمي كند بلكه موانع را نيز از سر راه برداشت، مسئله عدالت گرايي به ويژه درحوزه اجتماعي به عنوان مهمترين وظيفه و مسئوليت تعريف شده است؛ زيرا در هر جامعه اي گروههايي هستند كه عدالت خوار مي باشند و اجازه نمي دهند تا هركسي به حق خويش برسد. از اين رو لازم است تا پيامبران و پيروان آنان، براي ايجاد جامعه اي عدالت محور تلاش و كوشش كنند. خداوند در آيه 25 سوره حديد عدالت را به عنوان هدف رسالت تبيين مي كند و توضيح مي دهد كه تحقق آن تنها با همكاري جمعي امت، امكان پذير است. به اين معنا كه زماني در يك جامعه عدالت برپا خواهدشد كه توده هاي مردم در صف تحقق آن پيشگام باشند.
بنابراين، پيامبران تنها مي توانند حقيقت عدالت و آثار آن را به مردم بشناسانند ولي اين توده هاي مردم هستند كه مي توانند آن را در جامعه استوار كرده و عينيت مي بخشند.
البته پيامبران و پيروان واقعي آنان كه جزو نخبگان جامعه مي باشند مي بايست براي مديريت جامعه دراين مسئله پيشگام باشند، زيرا مديريت جامعه براي تحقق عدالت نيازمند علوم و توانايي هاي خاص است. از اين رو پيامبران مسئوليت قضاوت و داوري و نيز حكومت و حاكميت را برعهده دارند. آنان به عنوان نخبگان جامعه بايد در اين مسئوليت خطير قرار گيرند و عدالت را در جامعه با كمك توده هاي مردم تحقق بخشند، زيرا بي وجود عدالت در جامعه امكان دستيابي عمومي به هدف آفرينش يعني خلاقت ربوبي شدني نيست.
به سخن ديگر، حكومت نخبگان ايماني و مديريت آنان به عنوان يك وظيفه و مسئوليت مطرح مي باشد (بقره آيه 213) و خداوند از ايشان پيمان گرفته است تا به اين مسئوليت بپردازند و از زير آن شانه خالي نكنند.
موانع رسالت
چنان كه گفته شد، مسئوليت خطير دستيابي به عبوديت ربوبي براي تك تك انسان ها كاري سخت است. هركسي به علل دروني و بيروني چون هواهاي نفساني و وسوسه هاي شيطاني با مقاومت هاي بسيار مواجه است كه به وي اجازه رسيدن به اين مقام و هدف را نمي دهد.
اين مشكل زماني دو چندان مي شود كه انسان بخواهد افزون بر خود، دست ديگري را نيز بگيرد و او را به سوي اين هدف و مقام بكشاند. از اين رو پيامبر(ص) پس از اين كه ماموريت يافت تا دست ديگران را گرفته و امت را نيز به هدايت ايصالي به هدف برساند، احساس سنگيني مضاعف كرد و فرمود كه اين مسئوليت سنگين و خطير موهايش را سپيد كرد.
به اين معنا كه انسان مي تواند خود را درمسير مستقيم نگه دارد ولي اين كه ديگران را نيز در اين مسير نگه داشته و آنان را به مقصد و مقصود برساند بسيار سخت تر و دشوارتر مي باشد كه پيامبر(ص) با آن عظمت و سعه وجودي اش احساس سنگيني آن را يادآور مي شود.
درفرآيند اجتماعي شدن دين واهداف آن، مشكلات و دشواري هاي بسيار و سخت وجود دارد.
مقاومت به سبب آن كه جمعي و گروهي انجام مي شود، فشار مضاعفي را وارد مي سازد و كار دعوت و رسالت را سخت مي كند.
خداوند در تبيين موانع رسالت و دعوت، از مانع عمده هواپرستي كه درهمه انسان ها نهفته است (بقره آيه 78 و مائده آيه 70) و اغواگري هاي شيطاني (نحل آيه 63) سخن به ميان مي آورد؛ زيرا اين دو مانع در همه انسان ها مشترك است و همه از اين مشكل رنج مي برند. براين اساس نياز است تا زمينه به گونه اي فراهم آيد تا تك تك انسان ها با هواهاي نفساني خود در درون و وسوسه ها و اغواگري هاي بيروني شيطان مبارزه كنند تا درمسير راست قرارگيرند.
دراين ميان برخي از مردم به اسبابي چند نسبت به دعوت و رسالت، واكنش منفي نشان مي دهند و با آن كه حقانيت دعوت را مي دانند و راه رسيدن به خوشبختي را تنها همين راه مي شناسند، ولي داراي نوعي لجاجت هستند و حاضر نمي شوند زير بار دعوت شخص و يا اشخاصي بروند.
بارها درجامعه با اشخاصي مواجه شده ايم كه تنها به سبب مخالفت و از روي لجاجت حاضر نمي شوند تا زير بار حق بروند و مي گويند چون فلاني اين دعوت را كرده و اين مطلب از اوست نمي پذيريم و اگر كسي ديگر بود قبول مي كرديم.
لجاجت مردم اشكال و ابعاد مختلفي دارد كه خداوند در آيات 183 و 184 سوره آل عمران لجاجت را يكي از موانع عمده گسترش اسلام و دعوت و رسالت آن برشمرده و نسبت به آن هشدار داده است.
آيه هائي چون 91 سوره انعام و 94 سوره اسراء و 33 سوره مومنون و 6سوره تغابن،
ظاهر نگري و بهانه جويي ها را مانع ديگري براي پـذيرش دعوت و رسالت برمي شمارد و توضيح مي دهد كه چگونه شماري از مردم به سبب اين رويه و رفتار ضدهنجاري و رفتاري، از مسير حق و حقانيت دور مي افتند و گمراه مي شوند و زندگي خود را تباه مي سازند.
درحوزه عمل اجتماعي، مهم ترين مشكل از سوي دو گروه اجتماعي پديد مي آيد. خداوند در آيه 87 سوره بقره رويه استكباري كساني را كه داراي روحيه تكبر هستند معرفي كرده و آن را عامل مهم درعدم پيشرفت دعوت و رسالت پيامبران برمي شمارد.
به اين معنا كه اهل استكبار اجازه نمي دهند تا قوانين الهي و عدالت فراگير درجامعه تحقق يابد و مردم در مسير كمالي گام بردارند. جامعه ايماني همواره با چنين گروه ها و اشخاصي مواجه است كه سد راه رشد و كمال آنان هستند. مبارزه با آنان نيز مي بايست درسرلوحه كارها قرارگيرد.
گروه دوم اجتماعي كه به شدت با رسالت پيامبران به مخالفت مي پردازند، گروه اشراف هستند كه اجازه دعوت به پيامبران و پيروان آنان نمي دهند. از اين رو خداوند در آيه 34 سوره سبا و 23سوره زخرف آنان را به عنوان دشمنان اسلام و دعوت هاي الهي معرفي مي كند.
بنابراين لازم است نسبت به مستكبران و اشراف هوشيار و بيدار بود، زيرا آنان به عناوين مختلف اجازه نمي دهند تا رسالت پيامبران به درستي تبيين شود و يا به مورد اجرا گذشته شود. درهمه جوامع، مستكبران و اشراف هستند كه با عدالت و دولت اسلامي مخالفت مي كنند و نظريه و عمل اسلامي را از درون و بيرون به چالش مي كشانند، لذا لازم است با هوشياري، آنان را شناسايي و به مبارزه با آنان اقدام كرد.
آنچه گفته شد شماري از اهداف و موانعي است كه بر سر راه دعوت ها و رسالت هاي الهي قرار مي گيرد و امت مومن بايد بداند كه اين موانع همواره موجود است و ديگر آن كه اهداف پيش گفته همواره بايد به عنوان يك ارزش در دولت و ملت نهادينه شود واجازه داده نشود تا كم رنگ و يا بي اهميت جلوه داده شود.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14