شنبه اول اسفند 1388- شماره
19586
آتش شيطان پرستي برافروخته از چشم شيطان بزرگ واكاوي در اهداف پيدا و پنهان خرافه پرستان در ايران و جهان -بخش نخست
|
|
|
آتش شيطان پرستي برافروخته از چشم شيطان بزرگ واكاوي در اهداف پيدا و پنهان خرافه پرستان در ايران و جهان -بخش نخست
گاليا توانگر همه چيز مثل يك كابوس و گاه مضحك به نظر مي رسد. اما همه اش حقيقت دارد. در خانه اي زيرزميني كه بيشتر به يك سياهچاله شبيه بود، يك گروه موسيقي به تمرين هر روزه مشغول بودند. گيتاريست گروه، dead كه هميشه در هذيان گويي هاي نئشگي اش از قلعه ها و مخروبه هاي نروژ مي گفت، در يك صبح از خود بي خودي مغز خود را با شات گان متلاشي مي كند. اعضاي گروه يك هفته تمام جسدش را در حياط خانه رها كرده تا خوراك پرندگان شود! بعد از يك هفته دوست dead، euronymous مغز او را پخته و با سبزيجات مي خورد!! Hell hammer يكي ديگر از اعضاي اين گروه موسيقي، پنتاگرامي كه از استخوان جمجمه dead ساخته بود به گردن مي اندازد و با چكمه هاي بلند، لباس جين، كت چرمي بلند و مشكي اولين تيپ و مد بلك متال را به روي صحنه مي برد. اين گروه بعدها با حمايت سازمان هاي جاسوسي آمريكا، فرقه سازان يهودي و... شركت موسيقي عظيمي داير مي كنند. بلك متال ها كثيف ترين گروه هاي موسيقي دنيا هستند. وقتي به اجتماعي خارج از جمع شيطان پرستان وارد مي شوند، زنان و بچه ها مي گريزند. بلك متال فقط موسيقي نيست، نمايشي از اعمال خلاف اخلاق بر روي صحنه است. خوردن نجاست، خوردن گوشت مردار، خواندن اشعار ضدمسيح و خدا، نمايش رفتارهاي جنسي توأم با خشونت و حتي خودزني بر روي صحنه و... مواردي است از آن چه كه آنها را از شيطان پرستي فلسفي آنتوان لاوي به شرپرستي نوين سوق مي دهد. افرادي كه وارد اين سياهچاله ها مي شوند، عمر كوتاهي دارند. اكثرا در حالت نئشگي قوي موادمخدر به حذف خود از زندگي مي رسند. البته موسيقي متال در ابتداي شكل گيري موسيقي ضدجنگ بوده و به سياست هاي جنگ طلبانه آمريكا اعتراض داشته، كه بعدها به زير سبك هاي هوي متال، دث متال، تراش متال، بلك متال و... رسيده است. هوي متال از بقيه سبك ها آرام تر و بلك متال در دنيا بزرگترين پايگاه تبليغ شيطان پرستي محسوب مي شود. اگرچه انگشت شماري از گروه هاي متاليكا هم هستند كه بر ضد استكبار و اسرائيل توليداتي داشته اند. شيطان پرستي توطئه استكبار براي انحراف بشريت در دنياي امروز براي شيطان پرستي چهار رويكرد تعريف شده: شيطان پرستي فلسفي، شيطان پرستي لاوي، شيطان پرستي ديني و شرپرستان. دكتر ابراهيم فياض استاد مردم شناسي دانشگاه تهران در مورد تاريخچه شيطان پرستي مي گويد: «تقابل بين نيروي حق و اهريمن از زمان پيدايش آدم و حوا بوده، بنابراين شيطان پرستي يك رويكرد نوين نيست. در زمان تسلط كليساي كاتوليك، تحريف مسيحيت و فشارهاي طاقت فرساي كشيشان مادي گرا، عده اي طغيان كردند و مدعي شدند كه ما برخلاف تعاليم كليسا عمل مي كنيم. در پي اين اعتراض در دادگاه هاي تفتيش عقايد هزاران نفر به جادوگري متهم و سوزانده شدند. چند قرن بعد شخصي به اسم آنتوان شزاندر لاوي كليساي شيطان را در آمريكا بنياد نهاد. اولين اعتقاد شيطان پرستان اين است كه كليسا سنگ پايبندي به خانواده را به سينه مي زند، اما ما خواستار روابط آزاد جنسي هستيم. دنيا محل خوش گذراني محض است و جهان بعدي وجود ندارد!» اما آنتوان لاوي معترض به چه بود؟ اصلا معترض بود و يا عروسكي هدايت شده توسط استكبار بود؟ وي در آوريل 1930 ميلادي در شيكاگوي آمريكا متولد شد و بعدا با خانواده اش به سانفرانسيسكو عزيمت كرد. در نوجواني در سيرك كار مي كرد. بعدها عكاس جنايي شد. يك مدت با كارول لنسينگ زن اولش گذراند و بعد به معشوقه اش داين هگارتي پيوست و بدون ازدواج از او صاحب دختري شد! در اين مدت با برخي عناصر CIA مثل مايكل آكينو حشر و نشر داشت. و بالاخره در 30 آوريل 1966 درحالي كه براي جمعي از اعضاي حلقه هاي سري دايره اسرارآميز با سري تراشيده سخن مي گفت، افتتاح كليساي شيطاني را اعلام كرد و كتاب انجيل شيطاني و آيين پرستش شيطان از او به چاپ رسيد و روز به درك واصل شدنش، هالووين نام گرفت. مجتبي بيگ پور يك محقق فرهنگي با استناد به تحقيق دانشجويي خود اين چهار رويكرد را اين گونه معرفي مي كند: «در شيطان پرستي فلسفي هر فرد خداي خودش است! آنها به زندگي پس از مرگ اعتقادي ندارند. بنابراين زندگي را عقيم دانسته و تنها بر مبناي جهان واقعي روزگار مي گذرانند. به معناي ديگر حتي شيطان را هم خداي خود نمي دانند. شيطان پرستي لاوي تحت تأثير افكار نيچه و چارلز داروين و... شكل گرفته است. اين ها معتقدند به ازاي گرايشات جمعي بايد گرايشات انفرادي داشت و طبعا بايد به طور دائمي يك سر و گردن بالاتر از كساني باشند كه خود را از لحاظ اخلاقي، قوي مي دانند و در بشردوستي خود، بدون تأمل عمل كنند!! آنها قوانين 11 گانه و ليست گناهان شيطاني (9 مورد) تدوين كردند. اما هيچ گاه خودشان پايبند به چيزي كه نوشته اند نبوده و نيستند. اين تناقض به ويژه در مواردي چون آزار جنسي كودكان و زنان و نيز قتل نفس ثابت شده است. تيم برتون جمله جالبي دارد:«شيطان پرستي آنارشي احمق هاست.» اين محقق ادامه مي دهد: «در شيطان پرستي ديني- اگر بتوان لفظ دين را در كنار شيطان پرستي قرار داد، اما چون در دنيا اين گونه تقسيم بندي شده ما هم عينا عنوان كرده ايم- الهه ها و غول هاي افسانه هاي يوناني و برخي آيين ابراهيمي اجرا مي شود. اينها به چند خدايي معتقدند. و اما خطر بزرگ دنياي امروز شرپرستي است. خوردن نوزادان، كشتن حيوانات، قرباني كردن دختران باكره، نفرت از مسيحيت و هر دين موحدپرست- كه البته كم كم به عناد مستقيم با اسلام رو آورده اند- تعدادي از ليست آيين ها و افكار اين هاست. در كتاب ماليوس ماليفيكاروم تحت عنوان پتك جادوگران (تأليف 1940) برخي وردهاي جن گيري آورده شده است. اين كتاب هرگز به طور رسمي مورد استفاده قرار نگرفت، اما شرپرستان به آن معتقدند.» تفسيرهاي غلط از داستان هبوط انسان آغاز قصه شيطان پرستي به تفسير نقش درختي برمي گردد كه موجبات هبوط آدم و حوا را فراهم كرد. محمدي كارشناس فرهنگي كه سال هاست بر روي مسئله شيطان پرستي كار كرده و ده ها فيلم از فعاليت اين گروه ها در داخل و خارج كشور جمع آوري كرده است، پيرامون تفسيرهاي متفاوت درخت هبوط در اسلام و يهوديت توضيح مي دهد: «در اسلام اين درخت، درخت از خود بي خود شدن تعبير مي شود. خوردن ميوه اين درخت باعث شد كه آدم از مرتبه حقيقي اش تنزل كند. در نتيجه شيطان كه در انحراف انسان نقش داشت، نقش منفي پيدا مي كند. البته خدا باز هم اين درخت را فرصت امتحان قرار داد تا انسان به هبوطش معترض نشود. اما از دين يهود فرقه اي جدا شد كه اين درخت را درخت آگاهي تفسير كرد. آنها معتقدند انسان با خوردن ميوه اين درخت نعوذباالـ... مقام خدا گونگي به دست آورده و خدا چون نمي خواست اين گونه شود، انسان را تنبيه كرد و به او رنج هجران داد! در داستان اخير نقش شيطان يك نقش مثبت خواهد شد كه به انسان براي ارتقاي جايگاهش لطف كرده است، لذا شايسته پرستش مي شود!» محمدي ادامه مي دهد كه براي يافتن معادل ميوه اين درخت بر روي زمين بسيار تفكر كرده و به اين نتيجه رسيده كه ميوه اين درخت بايد چيزي شبيه انگور مي بوده كه وقتي به شراب تبديل مي شود خوردنش باعث بدبو شدن دهان و عرياني مي شود. وي مي گويد: «وقتي خدا انسان را از خوردن ميوه اين درخت منع كرد، اما انسان به وسوسه شيطان تن درداد، خدا هم 4 رنج را بر روي زمين متوجه انسان ساخت: گرسنگي، سرما و گرما، مسكن و اين كه چطور با خودش كنار بيايد؟ وقتي خوب دقت كنيم، متوجه مي شويم كه انسان با سرپيچي از فرمان حق بر روي زمين دچار سرگشتگي و ازخود بي خودي است. چرااين همه مشكلات روحي و رواني بر بشر عارض شده؟ به خاطر اين كه نتوانسته با خودش كنار بيايد. رابطه ما با طبيعت هم رنگ و بوي جنون دارد. بي رحمانه مصرف مي كنيم و در فكر تجديد منابع نيستيم. رابطه ما با اجتماع و خانواده هم دستخوش پيچيدگي است. بديهي است كه رابطه انسان با خدا در ميان اين كلاف ها گره خورده و گم شده است. بنابراين هبوط بشر به روي زمين قصه مثبت و ارتقا موقعيت ها نيست. داستان رنج و هجران است. وقتي به اين روابط دقت كنيم مي توانيم به تفسير درست نقش آن درخت و شيطان به عنوان اغواكننده بشر پي ببريم.» اين كارشناس فرهنگي از فرقه سازي يهودي تحت عنوان حربه اي براي ضربه زدن به ملت ها ياد مي كند و مي گويد: «در ده سال گذشته در دنيا 2000 فرقه توسط يهود خلق شده است. البته خوشبختانه در ايران فرقه هاي اينچنيني به مثل غرب رواج ندارند، شايد در اكثر قريب به اتفاق موارد فقط نمادهاي شيطان پرستي توسط برخي جوانان به عنوان جزئي از تيپشان مورداستفاده قرار بگيرد كه اغلب ريشه در ناآگاهي آنها دارد. چه بسيار از اين جوانان ستاره شش پر كاباليسم را به گردن مي آويزند، بي آن كه از افكار حيواني اين گروه ها واقف باشند.» كاباليسم نسخه اي برابر اصل شيطان پرستي كاباليسم را شاخه اي جداشده از يهود تعريف كرده اند كه عميقاً بر باورهاي جادوگري استوار است. پايه دوم اين فرقه سكس است. كاباليست ها از نيروهاي جنسي نه به عنوان وسيله اي براي توليدمثل و تشكيل خانواده بلكه به عنوان يك هدف در زندگي ياد مي كنند. آنها شديداً با تشكيل خانواده مشكل دارند، و معتقدند نيروهاي جنسي هرجا و به هرشكلي بايد ارضا شود تا انرژي لازم در طول روز براي فرد تأمين گردد!!! اما اين كه چرا با تشكيل خانواده مشكل دارند، كاملاً واضح است، شيطان پرستان هم اعتقادي به خانواده ندارند چون مي خواهند نسل بشر به ويژه انسان هاي خداپرست نابود شود و جهان به سمت تيرگي سوق پيدا كند. از اين رو كابالا را مي توان نسخه برابر اصل شيطان پرستي ناميد. شاخه فرانكيست شاخه اي از كابالاست كه توسط ياكوب فرانك يك تاجر يهودي (در سال 1755م) بنا نهاده شد. زماني كه فرانك و پيروانش در خانه اي دربسته مشغول اجراي مناسك جنسي گروهي بودند، به علت بازشدن تصادفي پنجره ها كارشان به رسوايي كشيد (1756). هم اكنون بسياري از خوانندگان غربي نظير «مدونا» كاباليست هستند. كاباليست ها را مي توان كثيف ترين عناصر شيطان پرستان ناميد. آنها به مناسك جنسي خشن و گروهي حتي در منظر عمومي معتقدند.گويي جهنم مجسم را پديد مي آورند. فعاليت هاي شيطان پرستي در ايران چگونه است؟ در مورد شيوه هاي ورود شيطان پرستي به كشورهاي مختلف سه دروازه تعريف شده اند: احداث كليساي شيطان پرستي، جادوگري و موسيقي. از آن جا كه احداث كليساي شيطاني در همه كشورها مقدور نيست و اسباب جادوگري هم نمي تواند وارد همه كشورها شود، موسيقي متال مهمترين دروازه تبليغ شيطان پرستي در كشورهايي چون ايران است. اسباب جادوگري كه در كتاب هري پاتر بارها به آن اشاره شده چوب جادوگري «بلك مجيك» و وسيله پيش گويي كه در جلسات احضار ارواح استفاده مي شود «ويجي برد» نمونه هايي از اسباب جادوگري هستند. خوشبختانه بلك مجيك نتوانسته وارد اسباب بازي فروشي هاي ايران شود. اما در زماني كه بلك مجيك وارد اسباب بازي فروشي هاي غربي شد، توانست به پرفروش ترين اسباب بازي تبديل شود و اين نشان مي دهد انسان سرگشته تا چه حد راه را گم كرده و تمايل دارد ازطريق جادو به قدرت هاي فراتري دست پيدا كند. ب.ش يك گيتاريست كه قبلاً ورود به گروه هاي موسيقي زيرزميني را تجربه كرده و از آنها بريده است، مي گويد: «در دوران دبيرستان بسيار افسرده بودم، موسيقي متال چون هم نمايش حركات را داشت و هم از ريتم اعتراض تندي برخوردار بود، مرا جذب كرد. متال از هوي متال (آرام) تا بلك متال (خشن و ريتم تند) دسته بندي دارد. خيلي از بچه ها با هوي متال شروع مي كنند. در پارتي هاي شبانه وقتي دور هم جمع مي شديم هم بساط كراك و شيشه بود و هم با متال به خيال خودمان از زمين جدا مي شديم. من كلاس گيتار مي رفتم و مي خواستم در آن جمع جايگاه ويژه اي داشته باشم. يك سال كه گذشت معتاد حرفه اي شدم و يك بار خودكشي كردم، زندگي ام سياه شده بود، معجزه بود كه خودم را از اين سياه چاله بيرون كشيدم.» كافي است به چرندياتي كه خوانندگاني آن سوي آب در شوهاي خود مي خوانند نيم نگاهي بيندازيد. احمقانه ترين اشعار را رديف مي كنند و پست ترين افكار را به خورد مخاطب مي دهند. اين موسيقي ها خيلي راحت از طريق امواج ماهواره وارد خانه ما مي شود. در جديدترين كنسرت يكي از اين عناصر«m» كه هميشه هم دم از عشق عميق و دوست داشتن مي زند، ناگهان يك گروه نمايشي با لباس هاي جادوگري به روي صحنه مي آيند و شروع به رقص مي كنند. شيطان پرستي موزيكال را شيطان پرستي تفنني مي خوانند كه اتفاقاً از بقيه مدل ها بسيار پررونق تر و گيراتر است. محمدي كارشناس فرهنگي توضيح مي دهد: «سي دي هاي موسيقي راحت و با كمترين هزينه مي توانند دست به دست شوند. خانواده ها هم اغلب حساسيتي نشان نمي دهند. و يا نوجوان ها در اعتراض به ريتم تند متال مي گويند: موسيقي است ديگر! خانواده هم اطلاع و آگاهي ندارد و نوجوان را به حال خود با مبتذل ترين CDهاي موزيك در اتاقش رها مي كند. بلك متال آميزه اي از خشونت، سكس و اصوات ناهمگون است. به نظر من اسم آلودگي صوتي را موسيقي گذاشته اند. گروه هاي زيرزميني كه در ايران فعاليت داشته اند نظير: «ت ت لو»، «كثافت» و... حتي از نامشان هم پيداست چه كاره اند! برخي گروه ها در دوره اي حتي از وزارت ارشاد مجوز گرفتند و اشعارشان در كتاب هايي منتشر شد! كسي هم آگاهي نداشت و حتي با برخي از گروه هايشان در رسانه هاي مكتوب مصاحبه كردند! به هرجهت شيطان پرستي در ايران به نمادهاي شيطان پرستان (انواع و اقسام گردنبندها و تيپ ها)، موسيقي متال و پارتي هاي جمعي ختم مي شود. شيطان پرستاني كه خون مي خورند و خودكشي مي كنند، در ايران بسيار انگشت شمارند.» گزارش
|
|
|