نواي نيستي در نمايش شيطاني واكاوي در اهداف پيدا و پنهان خرافه پرستان در ايران و جهان -بخش پاياني

گاليا توانگر
همه حاضرين مثل كاهنين فلات تبت «هو» مي كشند تا به خيال خودشان نيروهاي بد را از مجلس ازدواج عرفاني زوجي كه به انتظار نشسته اند، دور كنند!! آيين اين مجلس ادغامي از همه آيين هاست!!
خانمي كه خطبه خوان جلسه است، در يك تشت ابتدا پاي چپ و بعد پاي راست عروس و داماد را مي شويد تا متبرك شوند و در هاله اي از نور به رابطه جديدشان درآيند! ازدواج عرفاني نوع جديدي از ازدواج است كه فرد- چه زن، چه مرد- اگرچه متاهل باشد مي تواند به اين رابطه درآيد.
در يكي از جلسات روي تكه هاي كاغذ مصرع هاي جدا شده را مي نويسند و بين مردان و زنان پخش مي كنند. به فرض مصرع «x» دست خانم و مصرع «y» دست يك آقاست، اين دو براي ازدواج عرفاني روبروي هم قرار مي گيرند و آن قدر چشم به هم مي دوزند تا ناگهان يكي به ديگري بگويد: «دوستت دارم!!» آن وقت مجلس ازدواجي برايش تدارك مي بينند!! شايد آن چه خوانديد به يك طنز شبيه باشد، اما واقعيت دارد.
اقشار مرفه جامعه با پرداخت پول هاي كلان در كلاس هاي اين خانم شركت مي كرده اند. همان جلسه اول كسي از شرك نمي گفته، همه اش از نور و انرژي و مديتيشن صحبت بوده، اما كم كم راهبر جلسات مي گويد: لزومي ندارد نماز بخوانيد. اگر براي روزه ضعف داريد مي توانيد يك كشمش زير زبانتان بگذاريد!! چه كسي گفته ازدواج بايد ثبت قانوني شود؟ شما مي توانيد با هم مزدوج باشيد، اما رابطه جنسي برقرار نكنيد! حالا اگر خواستيد وام ازدواج بگيريد، برويد ثبتش كنيد و قهقهه تمسخر!
از اين خانم رساله اي لبريز پرنديات و جمعي لائيك خلق مي شوند كه از لباس هاي سفيد صوفي گرايانه شان به شب هاي تاريك شيطان پرستي مي رسند.
همين خانم سه بار خودكشي كرده و مطلقه است! حقيقتاً بايد بر مظلوميت جمله «دوستت دارم» در دست شياطين زمانه گريست.
در مسئله اغراق نكنيم
همان طور كه گفته شد در ايران اسلامي اگرچه مستكبرين و عوامل شيطان بسيار مي كوشند كه از شبيخون فرهنگي به شبيخون اعتقادي برسند، اما خوشبختانه مسئله شيطان پرستي در كشور ما نوعي ناشناخته است كه برخي جوانان ناآگاه به صورت تفنني ورود پيدا مي كنند. البته مغرضان نيز در فضاي ايجاد شده اهداف سوء خود را دنبال مي كنند. جالب است كه بدانيد چندي قبل انجمن سلطنت طلبان با انتشار اطلاعيه اي ارادت خود را به امپراطوري شيطان صراحتاً اعلام كرد و موجبات مضحكه قرار گرفتن خودشان را فراهم آوردند.
حجت الاسلام جواد محرابي مدير مؤسسه فرق و اديان قم با اشاره به اظهارنظر برخي كارشناسان داخلي كه گفته اند 70، 80 گروه شيطان پرستي در داخل كشور فعالند، مي گويد: «احساس من بر اين است كه حتي خود آقايان هم نمي دانند يك فرقه چگونه است و چه تعريفي دارد؟ هر كسي را كه در يك پارتي شبانه نوع خاصي گردنبند به گردن داشته به تنهايي يك فرقه فرض كرده اند. من به جد عرض مي كنم چنين چيزي صحت ندارد. البته جوان هايي كه تفنني وارد مسئله شده اند، داريم.»
وي در باب جوانان فريب خورده مي گويد: «در اردوگاه تشيع وقتي يك سرباز (جوان) دچار گناه اخلاقي مي شود، ولي اعتقادش را از دست نداده، سرباز ضعيف اردوگاه است. در مجلس امام حسين(ع) اگر براي خدمت و سينه زني بيايد، كسي بيرونش نمي كند.
اما اگر خداي نكرده جوان ما دستخوش شبيخون اعتقادي شود، دو حالت پيش مي آيد: يا لائيك شده و خنثي مي مانند، يعني نه به جبهه دشمن مي روند و نه در اردوگاه تشيع جايگاهي دارند. در حالت سوم نه تنها از اردوگاه تشيع خارج مي شود، بلكه به يك دشمن تبديل مي شود. افراد دسته سوم بسيار خطرناكند و البته در كشور ما جوانان دسته سوم انگشت شمارند.»
وي ادامه مي دهد: «دسته سوم كه به دشمني رسيده اند اولين نقطه اي را كه نشانه مي روند، مسئله ولايت فقيه است. عوامل استكبار مي شود و شعله هاي نفرتشان را به خيابان مي آورند. غرب امروز از اسلام هراسناك است. در يكي از كشورهاي آفريقايي به تنهايي 6 ميليون نفر شيعه شده اند. آنها مي دانند براي از بين بردن قدرت اسلام ناگزيرند انسجام انقلاب اسلامي را با فرقه سازي درهم بشكنند.»
حجت الاسلام محرابي معتقد است ما در مسئله شيطان پرستي در داخل كشورمان دچار غلو شده ايم. بعضاً جواني كه تيپ آنچناني دارد، اصلا نمي داند آنتوان لاوي چه كسي بوده؟ قريب به اتفاق آنها در فكرشان شيطان پرستي هم نيست. در ماهواره تيپ فلان خواننده را ديده، خوشش آمده كوركورانه تقليد كرده است.
وي در تكميل صحبت هايش مي گويد: «يك زماني كفش هاي زردرنگ مد شده بود، ما فرياد زديم: «واي چه شد!! مدل رپي ها فراگيري دارد. در حالي كه بعداً جستجو كرديم، ديديم اتفاقاً كفش زرد رنگ در اسلام توصيه شده است. به نظر بنده به جاي برخوردهاي سطحي به تقويت ريشه هاي اعتقادي بپردازيم. نمي خواهم بگويم با نمادهاي ملحدان مبارزه نشود، ولي همه چيز را در برخوردهاي سطحي خلاصه نكنيم.»
اين كارشناس فرهنگي اهداف فرقه سازان يهود و آمريكايي را در دو مورد خلاصه كرده و مي گويد: «آنها مي خواهند با مذاهب و اعتقادات رسمي كشورها- بويژه اسلام- به مبارزه برخيزند و به هنجارها و قوانين موجود معترض باشند. تلاش آنها عمدتاً بر اين پايه است كه از آنتي كريست (ضدمسيح) به آنتي اسلام (ضداسلام) برسند. زمان آن رسيده كه به جاي متهم كردن جوانان با مسئله زيربنايي برخورد كرده و براي تقويت ريشه هاي انقلابي جوانان و آگاهي بخشي بسيج شويم.»
دليل حمايت سرمايه داران يهود
از شيطان پرستان
بساط هاي فساد، موسيقي شيطان پرستي و... در دنياي امروز منابع درآمدزايي براي اهالي شيطان هستند. وقتي ام الفساد خوانندگان شيطان پرست مرلين منسون (mm) بر روي صحنه مي خواند، خيال مي كنيد اغفال شدگان پايين سكو آسيب مي بينند يا سران شيطان پرست قرن؟! آنها پس از اتمام برنامه سوار ليموزين خود شده و به ويلايشان مي روند، اما مسخ شدگان در آن پايين خودزني مي كنند، در لجن فرو مي روند و دچار انواع بيماريهاي جنسي مي شوند. مريلن منسون با آن ماشين سياه بالدارش امروز به عنوان خود شيطان پذيرفته شده و جالب است بدانيد در رديف ثروتمندترين خوانندگان جهان است.
وي مستقيماً از سوي سرمايه داران يهود حمايت مي شود. در ايران نيز همان خانم ترتيب دهنده ازدواج هاي عرفاني طي پنج سال 800 ميليون تومان عايدي داشته و استادش يك يهودي مقيم آمريكا بوده است.
دكتر ابراهيم فياض استاد مردم شناس دانشگاه تهران با مقايسه طبقات اجتماعي شيطان پرستان در ايران و غرب توضيح مي دهد: «در غرب طبقات ضدفرهنگ،طرد شده و هم جنس گرايان جزء شيطان پرستان هستند، اما در ايران اقشار مرفه و پولدار جامعه كه از اعتياد شروع كرده اند، به دام مي افتند!
البته كم كم و با واسطه جوانان قشر ضعيف كه توانايي مالي ازدواج را ندارند نيز در جلسات جنسي آنها گرفتار مي آيند!
در دنياي غرب سياهپوستان بي خانمان كه در اطراف ايستگاه راه آهن زندگي مي كنند، موسيقي متال را خلق و ترويج مي كنند.اين ها به مركز شهر راهي ندارند، اما در ايران يك مرفه لائيك به موسيقي بلك متال فخر مي فروشد!! گاهي هم مي گويند از اعتراض متال خوشمان مي آيد. به آن رنگ و لعاب روشنفكرانه مي بخشند!!»
وي دليل حمايت يهود از شيطان پرستان را اين گونه توضيح مي دهد: «همجنس گرايي و بي اعتقادي به خانواده، باعث از بين رفتن نسل ها مي شود. صهيونيست ها مي خواهند نرخ رشد جمعيت جهاني پايين بيايد تا نسل يهود پررونق شود.
با فروش بليط كنسرت ها و سي دي هاي موسيقي متال ميليون ها دلار به جيب زرسازان يهودي ريخته مي شود. از طريق فروريختن اخلاقيات جوامع دين مدار دچار واپاشي اجتماعي شده و روزنه هاي رسوخ پديد مي آيد و در نهايت به اين خيالند كه به اسلام ضرباتي وارد كنند.»
اين استاد دانشگاه تنها راهكار هدايت جوانان به مسير اصلي را حل مسئله مسكن و اشتغال جوانان مي داند. وي مي گويد: «ازدواج كه زمينه اش فراهم شود، ديگر جذبه هاي سكس فرو مي نشيند و كمتر كسي به بي راهه مي رود.
دولت بايد هرچه سريعتر با ساخت آپارتمان هاي كوچك به داد جوانان برسد.»
گره هاي روحي زمينه ساز گرايش
به ملحدان
پيرامون بررسي دلايل گرويدن برخي افراد به گروه هاي شيطان پرستي در داخل كشور مي توان به تحليل روانشناسي نيز دست پيدا كرد. همه چيز از آتش نفرت برمي خيزد. نفرت انكار عشقي ست كه زماني نور مي بخشيده، اما امروز به سياهي و پوچي ختم شده است. اكثر افرادي كه دين گريز و ضداخلاق هستند، يك گره دروني، نوعي خشم توأم با نفرت احاطه شان كرده است. همه خيال مي كنند قربانيان گروه هاي زيرزميني صرفا با آموزش خاصي به دام مي افتند، درحالي كه قبل تر بي آن كه آگاه باشند، زمينه گرايش به تاريكي را در خود فراهم كرده اند.
عباس اسماعيل گل روانشناس مي گويد: «به احساس هاي خود و نگرشتان به دنياي پيرامون دقت داشته باشيد. پوچ گرايي ها، افسردگي هاي حاد، خشم هاي مهار نشده، نفرت بعداز شكست هاي عاطفي قارچ هاي سمي كوچكي هستند كه ممكن است به جام زهر مبدل شوند.
اين خطر زماني جدي تر مي شود كه فرد در خانواده اي متزلزل و بي اعتقاد تربيت شده و يا باورهاي مذهبي اش دروني نشده اند. نوجوان هايي كه در سه راهي تربيت خانه، مدرسه و جامعه گير افتاده اند و نمي دانند چه كسي درست مي گويد، خوراك هاي گروه هاي فكري مختلفي هستند. اغفال كنندگان اين گروه ها با آموزش هايي كه ديده اند و براساس تجربه مي توانند حدس بزنند روزنه نفوذ به افكار هر فرد چيست؟»
وي ادامه مي دهد: «زني كه وجودش سراسر نفرت از شوهر است، به دنبال طلسم و جادو مي گردد. نوجواني كه همدلي پدر و مادر را ندارد از طريق دوستان ناباب به گروه هاي زيرزميني فساد و اعتياد مي پيوندد. مرفه بي دردي كه همه چيز را امتحان كرده و حالا زندگي اش دستخوش يكنواختي عظيمي ست، به قدرت شيطان كه تازگي دارد، وارد مي شود! شايد خيلي ها كه اصلا نمي دانند آنتوان لاوي و كليسايش چه قصه اي داشته، فقط براي سرگرمي و احساس مهم بودن در بين اعضاي گروه وارد اين دالان تاريك شدند، اما يك صبح خاكستري جسد بي جان جواني كه تا خرخره كراك و شيشه مصرف كرده و يا خودش را دار زده است، پايان وحشتناك و به شدت تلخ و غيرقابل باور اكثر اين نوع گرايشات پوچ گرايانه اند.»
اين روانشناس بازهم به مهار خشم و نفرت ها تاكيد كرده و مي گويد: «كسي كه اعتقادات محكمي ندارد براي برخاستن از چاله ها به راه پناه نمي برد، در دره هاي تاريكي طلسم مي شود.
بهترين شيوه مقابله با چالش هاي زندگي توكل به خدا، آرامش يافتن از طريق دعا و نيايش و مراجعه به مشاورين مجرب است.
بعداز هر شكستي به شروعي تازه و قوي تر بينديشيد. جلب توجه اطرافيان از طريق غرق شدن در بدبختي ها و سياهي برازنده يك انسان نيست. هيچ اتفاقي در دنيا آن قدر ارزش ندارد كه شرافت و آدميت خود را به حراج بگذاريد. احساس بخشايش نسبت به اطرافيانتان را تقويت كنيد و در هاله اي از ايمان و آرامش به روزهاي بهتر برسيد.»
طلسمي وجود ندارد، باور كنيد!
اسباب جادو و طلسم نيز امروزه يكي از كانال هاي جذب مخاطبين داخلي به جرگه شيطان پرستي است.
در محافل فالگيري و حتي مترو اخيرا كارت ويزيت هايي رد و بدل مي شود كه افراد را به سركتابي ها و طلسم دهندگان رهنمون مي كنند.
خانمي برايم مي گويد: «به يكي از اين افراد كه ساكن شهرستان بود، زنگ زدم و او با پيشنهاد مبلغ 500 هزار تومان به من وعده دعا براي طلسم گشايي داد! مبلغ را كه به شماره حسابش واريز كردم، غيبش زد. بعداز مدتها جستجو دوباره ردش را گرفتم، طلسم او نه تنها كار را درست نكرد، بلكه طلاق پايان قصه بود. بعدها فهميدم خود فرد هم زندگي اي متلاشي دارد و مطلقه است!»
از اين افراد اغفال شده كه ميليون ها تومان باخته اند، زياد هستند. هيچ مي دانيد برفرض اگر طلسم ها كارگشا بود، چرا امروز خود صهيونيست ها خوارترين و ذليل ترين قوم دنيا هستند؟ و به تبع آن زندگي از هم پاشيده طلسم دهندگان گواه چيست؟
گزارش