(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 2 اسفند 1388- شماره 19587
 

جزئيات ساخت ناوشكن جماران در گفت و گو با امير دريادار حبيب الله سياري فرمانده نيروي دريايي ارتش
هر ملتي نتواند از خود دفاع كند، مرده است
گفت وگو با حاج حسين يكتا، دبير ستاد مركزي راهيان نور قرار بود برويم شلمچه سر از كيش درآورديم



جزئيات ساخت ناوشكن جماران در گفت و گو با امير دريادار حبيب الله سياري فرمانده نيروي دريايي ارتش
هر ملتي نتواند از خود دفاع كند، مرده است

آنچه در ادامه مي خوانيد گفتگوي پايگاه اطلاع رساني دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت الله العظمي خامنه اي با امير دريادار حبيب الله سياري فرمانده نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي است كه حاكي از آن است رهبر معظم انقلاب تا چه حد در شروع و به ثمر رسيدن اين پروژه نقش داشته است.
¤ پروژه ناوشكن جماران چه روندي را طي كرده تا به موقعيت امروز رسيده است؟ به كار گيري اين ناوشكن چه تحولي در عرصه ي قدرت نظامي جمهوري اسلامي ايران در حوزه ي دريا محسوب مي شود؟
- به طور كلي ساخت ناوشكن در نيروي دريايي از وضعيت خاصي برخوردار است. ناوشكن در نيروي دريايي جزء عناصر تجهيزات محور محسوب مي شود؛ يعني بايد تجهيزات مناسب در اختيار داشته باشيم تا بتوانيم براي ساخت آن اقدام كرده ودر درياها حضور داشته باشيم. البته اين به معناي بي توجهي به نيروي انساني نيست، چرا كه اگر شما بهترين تجهيزات را هم داشته باشيد ولي نيروي انساني كارآمد نداشته باشيد از كارايي خوبي برخوردار نخواهيد بود. حال اگر تجهيزات تان توليد داخل باشد و در كنار آن نيروي انساني كارآمد و خوبي هم داشته باشيد، مي توانيد بهترين بهره را از آن ببريد. با همه ي اين تفاسير نيروي دريايي تجهيزات محور است و بايد تجهيزات لازم را داشته باشد تا بتواند روي سطح آب و يا زير آب حضور جدي داشته باشد و بتواند از منافع مملكت دفاع كند. خب براي اين كه تجهيزات داشته باشيم بايد چه كنيم؟ در طول ساليان قبل از انقلاب ما نيروي دريايي قدرتمندي نداشتيم؛ علت آن هم اين بود كه توان توليد در داخل مملكت را نداشتيم كه بتوانيم تجهيزات را خودمان بسازيم و استفاده كنيم. در آن سال ها اگر تجهيزات دريايي هم در اختيار داشتيم، همه اش ساخته دست ديگران بوده است. نكته مهم اينجاست كه تعمير و نگهداري آن را هم خودشان انجام مي دادند و نرم افزارش هم در اختيار خودشان بوده است. ما به عنوان يك كاربر معمولي از اين تجهيزات استفاده مي كرديم و بيشتر از اين هم اجازه نداشتيم؛ ضمن اين كه در نهايت مأموريتي هم كه انجام مي گرفته است در خط و زنجيره خواسته ي ديگران بوده است.
بعد از اين كه انقلاب پيروز مي شود ما كاملاً مستقل عمل مي كنيم و خواسته هايي هم كه از سوي بيگانگان به ما تحميل مي شد همه از بين مي رود. تعمير، نگهداري و نرم افزار تجهيزاتي هم كه در اختيار داشتيم همه در دست ديگران بود. حالا ببينيد ما در آن زمان چه وضعيتي داشتيم. براي اين كه بتوانيم از تجهيزات موجود استفاده كنيم با مشكلات زيادي رو به رو بوديم. ولي با همان درس خودباوري و خوداتكايي كه از انقلاب ياد گرفته بوديم، خيلي سريع بر تجهيزات موجود تسلط پيدا كرديم و از آن به بهترين نحو ممكن استفاده كرديم و توانستيم در عرصه ي دريا در همان 67 روز اول جنگ دشمن مان را شكست دهيم. در واقع به خاطر اعتماد به نفس و خودباوري كه در كاركنان نيروي دريايي به وجود آمده بود، توانستيم به اين موفقيت دست پيدا كنيم.
اما استفاده مستمر از اين تجهيزات بالاخره ملزوماتي هم داشت به طور مثال نياز به تعمير و نگهداري و يا نياز به تعويض قطعه. اينها مسائلي بود كه نمي شد به آن بي توجه باشيم. خب آيا كسي به ما كمك مي كرد؟ آيا كسي به ما قطعه مي فروخت؟ آيا كسي به ما نرم افزار مي داد؟ جواب همه اين سوالات منفي است. هيچ كشوري در دوران دفاع مقدس حاضر به اين كار نبود. فرمانده معظّم كل قوا هم در سخنانشان فرمودند كه حتي حاضر نبودند كه به ما سيم خاردار بدهند. حالا شما فرض كنيد، با اين اوضاع مي توانيد قطعه ا ي حساس از يك ناوشكن را بخريد؟ قطعا امكان پذير نبود.
به هر حال ما وارد دفاع مقدس شديم و با خودباوري و شجاعت تجهيزات را تعمير و نگهداري كرديم. اما نيازمندي ها روز به روز زيادتر مي شد و آن جا بود كه فرمان تشكيل جهاد خودكفايي در نيروهاي مسلح توسط رهبر معظم انقلاب صادر شد. اين حركت موثر باعث شد كه ما بيشتر به طرف ساخت قطعات و دستگاه هاي مورد نيازمان برويم. گام اول با صدور دستور تشكيل جهاد خودكفايي، ساخت قطعات بود. توليد قطعات كه شروع شد، نيازمان به خريد قطعه برطرف شد و توانستيم دستگاه ها را به خوبي نگهداري كنيم. اما بعد از ساخت قطعه در اجراي همان فرمان به دنبال ساخت سامانه رفتيم. در واقع با گردآوري يك سري از قطعات، دستگاه هايي را به وجود آورديم و سامانه ساختيم. بعد هم توانستيم اين سامانه ها را به روز كنيم و روي يگان هاي شناورمان به كار بگيريم. چون اگر شما تجهيزات داشته باشيد ولي به فناوري روز مجهز نباشيد باز هم حرفي براي گفتن در پهنه ي درياها نداريد.
در نهايت بعد از ساخت سامانه به اين فكر افتاديم كه به دنبال ساخت خود يگان باشيم. به اين ترتيب از جزء شروع كرديم و به كل رسيديم، يعني به جايي كه حالا بايد خود ناو را بسازيم. همان اول صحبتم هم اشاره كردم كه ديگران چيزي به ما نمي دادند و ما هم به طور طبيعي نبايد تفكرمان به اين سمت مي رفت كه بخواهيم از آنها چيزي بخريم. تجربه هم به ما ثابت كرده بود كه شما هر چه قدر وسيله بخريد و در زنجيره ي دفاعي استفاده بكنيد، قطعا داراي گلوگاه هايي است كه اگر اتفاقي بيفتد و اوضاع بحراني و جنگي شود، اين گلوگاه در اختيار دشمن است. در حاليكه به قطعات و تجهيزات نياز داريد دست شما را خالي مي گذارند. شما در حالت دفاع مي توانيد روي وسايلي كه متعلق به خودتان است حساب كنيد كه و از صفر تا صد آن را مديريت كنيد؛ اگر غير از اين باشد آن جايي كه نياز داريد، يا كمك نمي كنند يا اين كه در تنگنا قرار مي دهند. بر همين اساس اين برنامه در تهيه و توليد وسايل مورد نياز چرخه دفاع وجود دارد و ما توانستيم بر همين مبنا پيش برويم.
ما از اين جهت بايد وارد عرصه ساخت يگان جديد مي شديم كه تعدادي از نيروهاي شناورمان در طول هشت سال دفاع مقدس صدمه ديدند و تعدادي از آنها نيز از نظر قدمت خدمتي، سن شان بالا رفته بود و بايد جايگزين مي شدند. به طور مثال اگر عمر مفيد يك ناو 30 سال باشد و 20 سال هم بيشتر از حد ممكن از آن استفاده كرده باشيد ديگر نمي توان از آن انتظار بيشتري داشت.
اين تفكر را باز فرمانده ي معظّم كل قوا در نيروهاي مسلح و به ويژه در نيروي دريايي به وجود آوردند كه دستور ساخت ناوشكن را صادر كردند. حالا چرا ناوشكن؟ ما كلاس هاي ديگري از ناو را هم داريم. ناوهاي پشتيباني، لجستيكي، ناوهاي نيروبر، ناوچه و... ولي گل سرسبد نيروي دريايي در سطح آب، ناوشكن است. با اين تفسير، حضرت آقا مي آيند و دستور مي فرمايند كه برويد ناوشكني با طراحي بالگرد و موشك بسازيد. همين جا اگر دقت كنيد، به عمق نگاه ايشان پي ببريد؛ چرا كه مي شد اين فرمان به اين صورت باشد كه ناوشكن بسازيد، ولي ايشان تاكيد مي كنند بايد با طراحي بالگرد و موشك باشد. عمق نگاه از آنجايي مشخص است كه يك ناوشكن براي اين كه امروز در درياها حضور داشته باشد و اقتدارش را نشان بدهد، لازمه اش اين است كه هم موشك داشته باشد و هم بالگرد. چون اگر بالگرد داشته باشد، شعاع عملياتي اش هم افزايش پيدا مي كند. اگر انواع موشك ها را هم داشته باشد قدرت رزمي اش بالا مي رود. وقتي هم كه ناوشكن شما مجهز به موشك باشد، ديگر سلاح هاي زير مجموعه موشك را هم به طور طبيعي دارد.
¤ در طول ساخت ناوشكن با چه محدوديت هايي روبرو بوديد؟
- در طول ساخت محدوديت هايي وجود داشت و چون تجربه ي اول مان بود، با مشكلاتي مواجه بوديم، اما تسلط بر موضوع و اعتماد به نفس براي رفع اين معايب و مشكلات بسيار حائز اهميت بود. در طول اين مدتي كه ناوشكن در حال ساخت بود، به طور مستمر از رهنمودهاي رهبر معظم انقلاب استفاده مي شد. ايشان در جايي هم فرمودند شما هر چه قدر پيش برويد، پنجره هاي ديگري از علم و دانش و صنعت در ساخت ناوشكن براي شما باز خواهد شد و نگاه شما عوض مي شود. واقعاً هم اين اتفاق افتاد و در اجراي همان فرمان، امروز اين ناوشكن ساخته شده است.
¤ در مورد رهنمودهاي رهبر معظم انقلاب در جريان كار آيا نمونه هاي عيني وجود دارد كه به آن اشاره كنيد؟
- بله. در طول مدتي كه بحث ساخت اين ناوشكن را دنبال مي كرديم، در بعضي از مقاطع گزارشاتي به صورت حضوري و يا مكتوب به عنوان فرمانده معظّم كل قوا محضرشان تقديم مي شد، كه ميزان پيشرفت كار را ارائه مي كرديم. معمولاً ايشان با نگاه دقيقي كه به قضيه داشتند، موضوع را دنبال مي كردند. اگر هم مشكلات موجود براي ايشان بازگو مي شد دائما با اقتدار تاكيد مي كردند كه برويد و دنبال كنيد، اين مشكل هم حل مي شود و واقعاً هم حل مي شد.
هر جا با كمبود و كسري مواجه مي شديم، شايد بگويم مهم ترين مسئله وضعيت روحي و روحيه كاركنان ومتخصصان بود، كه معمولاً با تزريق روحيه اي كه حضرت آقا در اين رابطه ها مي كردند، پرسنل و دست اندركاران بيشترين تأثير و انرژي را مي گرفتند.
¤ يعني اعتماد به نفس و توكل مهمترين فاكتورهاي مدنظر ايشان بود.
بله. اينكه ايشان در سخنان شان هم دائم مي فرمايند كه به خدا توكل كنيد و به او دل ببنديد و تلاش كنيد تا كار را جلو ببريد، به همين مسئله بازمي گردد. اعتماد به نفسي هم كه از سلسله مراتب و رده ها ي بالا به كاركنان زيرمجموعه منتقل مي شود، خيلي مهم و حائز اهميت است؛ به ويژه در يك كاري كه كاملاً نو و جديد است و سابقه اي هم نداشته است.
¤ در مورد ويژگيهاي اين ناوشكن نيز اگر نكته اي وجود دارد، بفرماييد.
علاوه بر اينكه شعاع عملياتي بسيار خوبي دارد از قدرت مانور بسيار بالايي نيز برخوردار است. سلاح هاي مختلف آن چه سطحي، چه هوايي و چه زيرسطحي، سلاح هاي به روز و مناسبي است. قابليت حمل بالگرد آن نيز به شعاع عملياتي اش اضافه كرده است. از جهت امكانات ارتباطي نيز از وضعيت بسيار مناسبي برخوردار است و از سرعت بسيار خوبي بهره مند است. داراي قدرت ماندگاري بالا در شرايط نامناسب جوي در اقيانوس ها نيز هست.
با همه اين تفاسير دو ويژگي برجسته ي ديگري كه ناوشكن جماران دارد عبارت است از اينكه اولاً ساخت آن به طور كامل به دست توانمند متخصصين نيروهاي دريايي صورت گرفته است و بعضي از قسمت هايش نيز با هماهنگي صنايع دفاع و نخبگان و متخصصان دانشگاهي انجام شده است و صد در صد بومي و وطني است.
ثانياً در جريان ساخت و به نتيجه رساندن اين پروژه، هيچ كدام از كشورهاي خارج نه كمك فكري به ما كردند و نه كمك ابزاري. هر چيز كه نياز داشتيم تماماً در داخل مملكت و كارخانجات نيروي دريايي ساخته شد.
به هر حال اين افتخاري است كه بعد از سالها در اين كشور موفق به ساختن ناوشكن شديم. همانطور كه پيشتر هم گفتم ناوشكن به عنوان گل سرسبد يگان هاي شناور سطحي در دريا شناخته مي شود. چه از نظر ظاهر و چه از جهت تجهيزات و قدرت مانور و فعاليت.
¤ توان كشورهاي ديگر خصوصا كشورهاي همسايه در ساخت ناوشكن چگونه است؟
- كشورهاي محدودي در دنيا توان ساخت ناوشكن را دارند. در منطقه هم اگر كشورهايي تواني در ساخت و ساز ناوشكن دارند، به تنهايي اين كار را نكردند؛ يعني به صورت ابزاري و يا فكري از ديگران كمك گرفتند. اما مهم اينجاست كه ما به تنهايي اين كار را انجام داديم و همه چيز را خودمان ساختيم و به اين جا رسيديم.
بايد به اين نكته هم اشاره كنم كه اين افتخار تنها براي نيروهاي مسلح و ارتش نيست؛ بلكه اين ملت و مملكت هستند كه به اين توانمندي دست پيدا كردند. بايد به ملت تبريك گفت و اين توانمندي را به آنها تقديم كرد. تبريك به اين دليل كه فرزندانشان به چنين توانمندي، افتخار و اقتداري دست يافتند كه قابل ارائه در سطح جهاني است.
¤ با توجه به حضور گسترده آمريكا در خليج فارس و كشورهاي حاشيه آن واكنش هاي سياسي نسبت به اين مسئله را چگونه ارزيابي مي كنيد؟ اين مسئله چه اثري در وجهه بين المللي و روابط ما دارد؟
- اين مسئله قطعاً در اقتدار نظام در عرصه جهاني موثر خواهد بود و بر همگان روشن مي شود كه جمهوري اسلامي ايران از نظر علم و دانش و فن آوري به جايي رسيده است كه قدرت طراحي و ساخت ناوشكن را دارد. همان طور كه شما وقتي موفقيت هاي علمي و هسته اي و يا فرستادن ماهواره را مطرح مي كنيد موجبات تقويت وجهه نظام را فراهم كرده ايد، اين مسئله هم همانگونه است. اين موفقيت ها علاوه بر تاثيرات شگرفي كه در عرصه بين الملل دارد، بر اين مسئله نيز دلالت مي كند كه اگر ما به اقتدار و توانمندي اين چنيني دسترسي پيدا مي كنيم، هيچ وقت فكر تعرّض به منافع ديگران نداريم؛ بلكه ما براي دفاع از كشورمان و منافع مان، تجيهزات را خودمان مي سازيم. اينكه ما دست نياز به سوي ديگران دراز نمي كنيم تا براي دفاع از مرزهاي آبي مان به ما تجهيزات بدهند؛ افتخار بزرگي است كه نصيب مملكت و ملت ما شده است. البته ديگران هم بايد به اين نقطه برسند. همسايگان ما همه بايد بدانند كه مي توانند روي پاي خودشان بايستند و اقتدارشان را خودشان براي خودشان به وجود بياورند. نه اين كه ديگران در كنارشان قرار بگيرند بيايند و بعد بگويند ما اقتدار داريم. اين اقتدار پوشالي به هيچ دردي نمي خورد. اقتدار بايد برخاسته از خود ملت و مملكت باشد.
به هر حال هر كسي كه فكر مي كند اين ساخت و سازها ممكن است كه به ضرر منافع شان باشد سخت در اشتباه اند. چرا كه ما از ابتدا نوع تفكرمان را در ساخت و سازها مشخص كرديم. ما براي دفاع از منافع خودمان به دنبال ساخت و ساز هستيم و فكر تعرّض به منافع هيچ كسي را هم نداريم.
دست نياز به سوي هيچ كسي دراز نمي كنيم و هر جا هم كه لازم باشد، بايد بتوانيم از منافع مان دفاع كنيم. مقام معظم رهبري هم مي فرمايند«كه هر ملتي نتواند از خود دفاع كند، مرده است.» ما هم نمي خواهيم مرده باشيم؛
مي خواهيم از خودمان دفاع كنيم تا ملت زنده اي باشيم و همه دنيا متوجه شوند كه ما ملت زنده اي هستيم.

 



گفت وگو با حاج حسين يكتا، دبير ستاد مركزي راهيان نور قرار بود برويم شلمچه سر از كيش درآورديم

كمال احمدي
مصاحبه خيلي ساده و راحت و فقط با يك تماس تلفني هماهنگ شد. خبري از نامه و پيغام و پسغام نبود.
تا گفتم حاج حسين مي خواهم درباره راهيان نور مصاحبه كنم گفت باشه فقط يك شرط دارد! پرسيدم چه شرطي؟ جواب داد از جنگ فعلي و راهيان نور الان هم بايد بگم. قبول كردم و رفتم ستاد مركزي راهيان نور كه دبير آن با حاج حسين يكتا بچه بسيجي سال 60 است كه الان هم با همان روحيه بسيجي بسيار پرانرژي و پاي كار نشان مي دهد.
صحبت هايش درخصوص راهيان نور و اثراتش خيلي شيرين و جذاب است.
مناطق عملياتي را محل تحول انفسي آدمها مي داند و معتقد است هر انسان آزاده اي در طول عمرش بايد حداقل يكبار سري به آنجا بزند.
حاجي البته مهمترين راهكار مقابله با جنگ نرم دشمن را نيز استمداد از فضاي راهيان نور و ايثار و شهادت مي داند و تاكيد دارد همه نيروهاي حزب اللهي و جبهه اي بايد مثل زمان جنگ پا به ركاب ولايت باشند و هيچ عرصه اي را در اختيار دشمن قرار ندهند.
اين شما و اين هم مصاحبه دبير ستاد مركزي راهيان نور:
¤ ضمن معرفي خودتان بفرمائيد شما كه متولي راهيان نور هستيد چقدر در جبهه و جنگ بوديد؟
بسم الله الرحمن الرحيم، اولا ما متولي راهيان نور نيستيم بلكه خادم راهيان نور هستيم آن چيزي هم كه اينجا در خدمت دوستان هستيم تحت عنوان «دبير ستاد مركزي راهيان نور» است كه در بحث هاي هماهنگي دستگاه هاي دولتي و اجرايي، ارتش و سپاه مشغول انجام وظيفه هستيم و در اين چند سال هم به فضل خدا و عنايت شهدا توانسته ايم بعضي از زيرساخت ها را در مناطق بعضي از هماهنگي ها را در بالادستي انجام بدهيم.
در بحث جنگ و جبهه هم عرض مي كنم كه ما در سال 1360 اول دبيرستان كه بوديم عازم جبهه شديم و تقريبا تا پايان جنگ هم در خدمت رزمندگان بوديم.
¤ ظاهرا جانباز هم شده ايد؟
-در عمليات والفجر 8 در پاتك هاي كارخانه نمك در يك درگيري چشم راستم تركش خورد در عمليات بدر در شرق دجله هم وقتي براي گرفتن سرپلي بر روي رودخانه دجله مي رفتيم از ناحيه شش و ريه و شكم مورد اصابت گلوله دشمن قرار گرفتم.
¤ پس حدودا 17-16 ساله بوديد كه به جبهه رفتيد؟
- آن طوري كه يادم مي آيد مهمترين مشكل من براي جبهه رفتن مشكل كمي سن بود چون به ما مي گفتند سن شما كم است و نمي توانيد به جبهه برويد. مي گفتيم چرا؟ مي گفتند شما متولد 1346 هستيد اگر 44 باشيد مي بريمتان يعني كه بايد 16 سالتان بشود آن موقع من 14 ساله بودم. يادم مي آيد سال 60 كه يكسالي هم از شروع جنگ گذشته بود و ما هم خيلي تلاش كرده بوديم برويم ولي نشده بود در نهايت ديديم تنها راهي كه باقي مانده همان دست بردن توي شناسنامه است. لذا دم عدد 6 را پاك كرديم و آن را تبديل به 4 كرديم تا مثلا بشويم متولد 1344 بعد هم شناسنامه را براي اعزام به سپاه برويم. آن پاسداري كه شناسنامه را ديد، خنديد و گفت بچه كورخوندي! گفتم: چرا؟ گفت دم عدد 6 را درست كردي ولي زيرش حروفش را درست نكردي. بالاخره نگذاشتند ما برويم. بعد هم كه رفتيم شناسنامه را درست كنيم، ديديم شناسنامه سوراخ شده و ديگر با كپي هم مشكل حل نمي شد. بالاخره بساطي شده بود ولي در نهايت چون آن سال رشته درسي من رشته اي بود كه به مباحث امدادگري مربوط بود لذا به نام امدادگر به جبهه هاي غرب كشور، سرپل ذهاب و بازي دراز اعزام شديم.
¤ حركت راهيان نور از چه زماني آغاز شد؟
-اگر بخواهيم بگوييم راهيان نور از كي راه افتاد بايد بگوييم راهيان نور همزمان با اعزام رزمنده ها به جبهه ها راه افتاد. چون همان روزها كه جبهه جان گرفت بازديد از جبهه ها هم شروع شد مثلا خانواده هاي شهدا به مقتل بچه هاشون مي آمدند و محل عروج بچه هاشون را زيارت مي كردند يا بعضي از مردم شهرها براي كمك رساني به جبهه ها مي آمدند كه ضمن كمك رساني بازديدي هم مي كردند و برمي گشتند. بنابراين ما معتقديم راهيان نور از همان زمان جنگ و جبهه شروع شد. اما اين راهيان نور با سبك و سياق فعلي دو سه فصل و زمان داشته تا توانسته به مرحله سازماني برسد؛ يك زمان بعد از جنگ بود كه خيلي از بچه جبهه اي ها و جانبازها مي خواستند به جبهه بروند و يا جنگ و خاطراتش را براي خودشان مرور كنند. يك زماني هم وقتي بود كه مادر و پدرهاي شهدا ابتدائا شايد فردي و بعد توسط سازمان هاي مرتبط با خانواده معظم شهدا كارواني رفتند. ولي آن مرحله اي كه راهيان نور جان گرفت و به عنوان يك رزمايش فرهنگي و نقطه اتكاي جبهه فرهنگي تبديل شد زماني بود كه دشمن شبيخونش را در دوره اصلاحات آرام آرام تبديل به تهاجم كرد و محيط هاي دانشگاهي و علمي را خصوصا هدف گرفت و لذا احساس شد كه اين محيط هاي علمي نياز به يك روح و حيات طيبه دارند بنابراين در آن مقطع راهيان نور ضرورتش احساس شد كه البته به اعتقاد بنده اين امر با خود نظر شهدا صورت گرفت. چون ما يك اعتقادي داريم آن هم اينكه وقتي ما به منطقه رفتيم به اين معنا بود كه ما را دعوت كردند تا در اين توفيق سهمي داشته باشيم و آن جايي هم كه نرفتيم و ناز كرديم آنها به عنوان شهداي تفحص و گمنام به شهرهاي ما آمدند و دنبال گمشده هاي دل ما گشتند.
به هر حال آن مقطع اصلي كه مي توانيم بگوييم راهيان نور از آن مقطع به صورت پررنگ و جدي شروع شد تقريباً از سال 72 يا 73 بود كه البته با شروع به كار دولت نهم و حضور سردار باقرزاده اين كار به طور سازمان يافته انجام شد.
¤ سال گذشته به چه ميزان از راهيان نور استقبال شد؟
- ما تقريباً سه نوع آمار در اين باره داريم. يك آمار مربوط به ايام پيك نوروزي است كه بين 15 اسفند تا 15 فروردين را شامل مي شود كه آنچه در اين مقطع زماني پارسال اتفاق افتاد قريب به 800 هزار نفر بود كه بدون تكرار زائر رخ داد.
از جبهه غرب هم در تابستان سال گذشته حدود 200 هزار نفر استقبال كردند اما در طول سال هم عده اي به مناطق رفتند كه سر جمع مي توانيم بگوييم در طول يكسال گذشته در كل مناطق عملياتي اعم از جنوب و غرب و شمال غرب مجموعاً يك ميليون و نيم زائر داشتيم.
¤ در صحبت هايتان اشاره داشتيد كه ضرورت راه اندازي جدي راهيان نور به دوره اصلاحات و نزديك به آن دوره مربوط مي شد. فكر مي كنيد چرا بايد در آن زمان اين بحث به طور جدي دنبال مي شد آيا براي پاسخ به همان شبيخون فرهنگي بود كه دشمن در آن مقطع به جبهه خودي وارد كرده بود همان شبيخون فرهنگي كه شايد بتوانيم از آن تعبير جنگ نرم كنيم.
- بنده در پاسخ به سؤال ابتدائاً عرض مي كنم كه ما در مسائلي كه در طول انقلاب اسلامي اتفاق مي افتد با دو نگاه مي توانيم نظر كنيم يك نگاه تحليلي است و يك نگاه هم توفيقي:
نگاه تحليلي يعني اينكه وقتي يك اتفاقي مي افتد ما همه مي آئيم آن را تحليل مي كنيم و مي گوئيم مثلا عجب كار خوبي بود چه تأثيرات مثبتي داشت و... اما نگاه توفيقي اين است كه گاهي برخي مسائل از جانب خداوند متعال و شهدا به ما هديه مي شود به همين خاطر من احساس مي كنم كه راهيان نور يك موضوعي بود كه از سوي شهدا توفيق انجام آن به ما اعطا شد، چرا؟ چون وقتي كه ما گزارش سه سال راهيان نور را توسط يك واسطه خدمت حضرت آقا فرستاديم ايشان پس از ديدن اين گزارش كه به سه سال فعاليت راهيان نور بعداز شروع دولت نهم و بعد از شكل گيري سازمان جديد بنياد حفظ آثار و آرايش عملياتي آن مربوط مي شد (قريب به مضمون) فرمودند: «به دوستان سلام برسانيد و به آنها بگوييد كه من قدر كارشان را مي دانم خودشان هم قدر كارشان را بدانند. و به آنها بگوييد كه تشييع جنازه شهدا و كاروان هاي راهيان نور باعث شد اين تحول در جامعه ايجاد شود.»
اين سخن شايد اشاره به آن فضايي است كه به رغم وضعيت ناهنجار دولت اصلاحات در كشور حاكم شد و در نهايت به شكل گيري دولت نهم انجاميد.
¤مگر اوضاع ناهنجار دوران اصلاحات چه اوضاعي بود؟
- همان اوضاعي بود كه عده اي از سال 68 يعني از بعد جنگ به يك كار فرهنگي به شيوه اي غير از شيوه انقلاب و شهدا دست زدند كه نتيجه اش آشوب هاي 18 تير 78 بود يعني 10 سال كار كردند تا آن وضعيت شكل گرفت.
ببينيد من معتقدم ما سه دهه انقلاب را مي توانيم به سه قسمت تقسيم كنيم. دهه اول، دهه اي بود كه به خاطر فضاي ابتدايي انقلاب و بعد بروز جنگ فضاي ارزشي و ايثار بر كشور حاكم شد و به عبارت ديگر ما در دهه اول انقلاب با اينكه با يك جنگ سخت روبرو بوديم ولي اين جنگ سخت را با يك جنگ نرم يعني همان غلبه فرهنگ ايثار و شهادت بر فرهنگ مادي گرايي به پيروزي رسانديم. به عبارتي با معنويت عبادت و با همان ولايت محوري و حرف آقا را گوش و يا اينكه امام گفته جزاير بايد حفظ شود و خرمشهر را خدا آزاد كرد توانستيم بر ارتش تا بن دندان مسلح رژيم بعثي غلبه كنيم.
¤ البته اين را هم بگويم كه در طول دوران جنگ اين طور نبود كه همه به جبهه بيايند، خيلي ها هم به جبهه ها نيامدند خب اينهايي كه نيامدند كجا رفتند و يا كجا بودند؟ اولين سؤال ما اين است كه اگر همه به جبهه آمده بودند، اگر همه دستگاه هاي دولتي با تمام توان در خدمت جنگ بودند آيا جنگ 8سال طول مي كشيد؟
-خب آنهايي كه به جبهه نيامدند كجا رفتند؟ بعضي ها دنبال مال جمع كردن بودند كه امام به آنها در پايان پيامش درباره قطعنامه گفت: بدا به حال شما. بدا به حال آن كساني كه فقط بدنبال مال و زندگي شان رفتند.
بعضي ها هم در آن زمان با كسب تحصيلات عاليه سعي كردند بعضي از زيرساخت ها را در پشت جبهه به دست بگيرند و از همان زمان يك حركت فرهنگي بر ضد فرهنگ ايثار و شهادت آرام آرام در زير ساخت هاي كشور آغاز شد. اين حركت با فضاي جهاد و شهادت و اسلام ناب محمدي و ايستادگي قاطعانه در برابر دشمن و اينكه ما آمده ايم براي بسترسازي جهت ظهور مهدي موعود همخواني نداشت. و به همين دليل بعضي از آقايان به جبهه نيامدند وقتي بعد از جنگ هم به آنها گفتند بگذاريد پل خرمشهر كه جزو آثار ديدني تهاجم دشمن به ايران بود براي آيندگان بماند و ما بر روي آن پل بزنيم گفتند: مگر كار خوبي كرديد كه مي خواهيد آثار جنگ را هم نگه داريد.
¤اينها چه كساني بودند؟
- حالا نيازي به طرح اسم نيست ولي اينقدر بدانيد كه وقتي فردي نگاهش به جنگ نگاه تكليفي محض نيست ولي در مقابل، امام نگاهش به دفاع مقدس تكليفي محض است و برايش مهم نيست كه ديگران درباره او چه خواهند گفت و يا اينكه امام فقط براي خدا تصميم مي گرفت و قاطعانه كار مي كرد اما برخي به دنبال تسامح و تساهل بودند و سعي داشتند به هر نحوي شده سروته جنگ را هم بياورند و دست نوشته پيش امام مي بردند كه ديگر توپ و تانك و مسلسل و فشنگ نداريم پس جنگ را بايد تمام كرد، خب اينها بعد از جنگ هم اصراري براي حفظ آثار دفاع مقدس و فضاي ايثار و شهادت نداشتند. به تعبير ديگر همان كساني كه جام زهر را به امام دادند تقريبا مديريت بعد از جنگ را برعهده گرفتند چرا كه اگر آن فضاي زمان جنگ ادامه پيدا مي كرد اثري از مديريت اينها باقي نمي ماند. زيرا اگر قرار بود فضاي دفاع مقدس در مديريت كشور حاكم شود بايد آن مريدان واقعي امام، آن عاشقان شهادت، آن پابرهنه هاي مومن و حزب اللهي فقط در سطح مديريتي كشور حاكم مي شدند آن كساني كه مثل حضرت آقا، كلاشينكف پشت كولشان مي انداختند و جاهايي كه كار گير مي كرد خودشان وارد عمل مي شدند. اما تقريبا اينگونه نشد و ما بعد از جنگ به جاي اينكه همزمان با سازندگي و رفع محروميت از شهرهاي جنگ زده فضاي ارزشي را هم بر كشور حاكم كنيم به گونه اي ديگر عمل كرديم. در حالي كه به نظر من اين دو حركت هيچ منافاتي با هم نداشت و نياز به اين نبود كه ما يك مرتبه ذائقه فرهنگي مردم را عوض كنيم. ما قرار بود شلمچه برويم سر از مناطق آزاد كيش درآورديم قرار بود پايگاههاي بسيج و مساجد را بعدازجنگ تقويت كنيم فرهنگسراها را ايجاد كرديم!
قرار بود فضاي ايثار و شهادت و ساده زيستي را ترويج كنيم اما فضايي كه ايجاد شد لوكس گرايي بود.
¤گفتند بايد مانور تجمل بدهيم.
- بله، گفتند لباس خاكي را ديگر بايد از تن در بياوريم. دوران چفيه و اين حرفها گذشت. الان بايد كارتل هاي بزرگ اقتصادي راه بيندازيم الان بايد پول ها را براي روز مبادا كه شما بعدا متوجه خواهيد شد دپو كنيم. خب با اين وضع ديگر نمي شد پول ها را به روستاها برد بلكه بايد پول ها همه متمركز مي شد در يك جا و براي يك جريان خاص تا بعد استفاده اش را ببرند طبيعي بود كه اين وضعيت به 18تير سال 78 منجر مي شد ولي به فضل خدا و عنايت شهدا اينها در فتنه 18تير 78 شكست خوردند. در فتنه بعد از انتخابات 22 خرداد 88 هم باز شكست مفتضحانه اي خوردند.
اشكال اينها اين است كه پول ها را براي روز مبادا دپو كردند ولي اين پول ها برايشان كارساز نشد اما، ما بدون اينكه بدانيم و بخواهيم در روز مبادا از سوي شهدا مورد عنايت قرار گرفتيم و خودشان آمدند و مشكل را حل كردند. لذا فرق ما و آنها در همين جاست آنها فكر مي كنند محاسباتشان خيلي دقيق است ولي چون خدا را فراموش كرده اند دقيقا در زمان نتيجه تيرشان به سنگ مي خورد.
بهرحال ما در دهه دوم انقلاب شاهد بوديم كه حضرت آقا براي مقابله با جنگ نرمي كه ما الان آن را به عينه مشاهده مي كنيم هشدارها را دادند ابتدا شبيخون فرهنگي دشمن را مطرح كردند بعد بحث تهاجم و سپس در اواخر دهه سوم انقلاب بحث ناتوي فرهنگي را طرح كردند، ناتو يعني چي؟ ناتو يعني تجمع يك تعداد كشور و يا يك جمعي براي ضربه به يك كشور يا يك واحد خاص. خب آيا اين همه پول هايي كه كشورهاي غربي براي مقابله با نظام اسلامي در طي اين سال ها خرج كردند حكايت از ناتو نيست؟ آيا پول هايي كه كنگره آمريكا مدام براي جنگ نرم افزاري عليه جمهوري اسلامي تصويب مي كند و آدم هاي جورواجور سايت مي زنند و روزنامه منتشر مي كنند در همان پروژه جنگ نرم عمل نمي كنند؟ اينها تمام توانشان را در اين جنگ نرم پاي كار آوردند ولي همان طور كه گفتم دشمنان در محاسباتشان اشتباه كرده اند و حساب فرهنگ ولايت محوري و شهادت و ايثار و حق طلبي حزب الله را نكرده اند. ما البته مي خواهيم تا قبل از اينكه آن رزم جدي ما و آنها آغاز شود كه در اين نبرد جدي صداي خرد شدن استخوان هايشان در تمام عالم مي پيچيد اينها به خود بيايند. و اين نكته را هم يادآوري مي كنيم كه در صورت شكل گيري آن نبرد جدي، طرفي كه پيروز اين نبرد است آن طرف حزب الله و ولايت مداران است و انهدام حتمي براي آنهاست چرا؟ چون وقتي ما در جنگ سخت مي خواستيم چهار تا سنگر را بگيريم با جنگ نرم گرفتيم در جنگي كه فقط 18 كشور سربازانشان به دست رزمنده هاي ما اسير شدند جنگي كه صدام آن همه از سوي غربي ها حمايت شد نتيجه اش پيروزي ما بود هرچند در كربلاي 4 ما به ظاهر شكست خورديم ولي در كربلاي 5 ما يك معبر مهم را پيدا كرديم. كربلاي پنجي كه بچه ها با نام يا زهرا و شب زنده داري و خلوص و عبادت توانستند پيروز بشوند.
بنابراين شايد ما در اين فتنه اخير تلخي ديديم خسارات به اموال عمومي و خصوصي وارد شد ولي در نهايت راهپيمايي عظيم 9 دي همه را مبهوت كرد. البته دشمن همچنان تمام امكاناتش را پاي اين جنگ نرم آورده و چه راست و صحيح گفت رهبر عزيزمان كه جنگ تمام عيار دشمن شروع شده اي افسران جوان و اي فرماندهان جوان آماده باشيد.
پس با اين وصف به نظرم ما بايد در اين جنگ نرم اولاً مثل زمان جنگ سخت آرايش جنگي البته از نوع نرمش بگيريم و همه نيروهاي حزب اللهي و دلسوز امام و انقلاب به صحنه بيايند و آن كساني كه علم و دانش لازم را دارند به محافل دانشجويي و دانش آموزي و... بروند و به تحليل شرايط و رفع شبهات بپردازند و ثانياً دعا و توسل وندبه و شب زنده داري و عبادتمان بيش از گذشته شود زيرا ما جنگ سخت را با همين مقاومت نرم شكست داديم و الآن هم بايد به همان شيوه رجوع كنيم و ذكر و توسل به خدا و ائمه اطهار را جدي بگيريم.
¤ برگرديم به راهيان نور، به نظر شما آيا راهيان نور به اهداف صددرصدي خودش رسيده است؟
¤ اينكه ما به همه اهداف رسيده باشيم خب اين طور نيست اما نكته اينجاست كه همان طور كه امام و رهبر معظم انقلاب بارها فرموده اند كه هر وقت ديديد دشمن جيغش درآمد و از يك مسئله اي به شدت ناراحت شد بفهميد كه در آن كار موفق بوده ايد. شما ببينيد اين همه آدم تابستان ها به شمال كشور مي رود و خيلي از آنها هم در دريا غرق مي شوند ولي صداي كسي درنمي آيد هيچ كس رفتن به خزر و كيش را تكذيب و تكفير نمي كند اما همين كه يك اتوبوس راهيان نور تصادف مي كند يا يك جايي در اثر يك حادثه اي يك ميني مي تركد از راديوهاي خارجي و شبكه هاي تلويزيوني غربي و منافقين گرفته تا برخي رسانه هاي داخلي شروع مي كنند به آتش ريختن بر سر كاروان هاي راهيان نور، پس پيداست اين مسئله اثر داشته و به اهداف خود تا حدودي رسيده است.
از سوي ديگر جوان هاي ما هم نشان داده اند كه هر وقت اسم ولايت و شهادت به ميان آمده اغلب آنها سرپا عاشق شدند و پاي كار آمدند. به همين دليل وقتي ما به شلمچه مي رويم مي بينيم از همه قشر و صنفي با هر گرايش و سليقه سياسي در آنجا حضور دارند. اين يعني موفقيت راهيان نور.
¤ در دوران اصلاحات بيشتر به راهيان نور توجه شد يا در دولت نهم و دهم؟
- ما در دوران اصلاحات اصلاً تحويل گرفته نشديم. نه اينكه مسئولان آن وقت با ما جلسه نگذاشتند من خودم با استاندار وقت خوزستان در دوران اصلاحات جلسه داشتم ولي ايشان فقط مي گفت كار خوبي است. خدا خيرتان بدهد ما هم به دستگاه ها مي گوييم يك كاري بكنند، همين. اما در دولت نهم و آقاي احمدي نژاد، خود رئيس جمهور هر سال در مناطق راهيان حضور پيدا مي كند و مسائل را از نزديك دنبال مي كند.
¤ بودجه چي، در دوران اصلاحات چقدر به راهيان بودجه مي دادند؟
- ما در مورد بودجه راهيان نور دو بحث داريم. بحث اول اينكه ما معتقديم نبايد بودجه راهيان نور دولتي بشود چون مي خواهيم مثل هيئت هاي ابي عبدالله الحسين(ع) مردمي بشود تا ماندگار بشود. اما بحث دوم اين است كه ما در مناطق عملياتي نياز به احداث زيرساخت ها اعم از سرويس هاي بهداشتي، برق، آب، يادمان ها و... داريم كه اينها را بايد دولت تامين كند. در چهار سال دولت نهم تقريباً اغلب زيرساخت هاي منطقه به معناي يادمان ها و ... ايجادشد و الآن يك نگاه ايده ال و حداكثري داريم نظير احداث پاركينگ و ماموريت هاي وزارت خانه ها و.... هر دولتي هم بيايد بايد اين راه را ادامه بدهد.
اما در مورد رقم بودجه تقريباً در چهار سال دولت نهم و مدت حدوداً 9 ماه دولت دهم براي كارهاي فرهنگي و اجتماعي راهيان در خوزستان نظير اسكان كاروان ها، بحث فرهنگي «امتداد» و... حدوداً 20 ميليارد تومان نقدينگي گذاشتند نزديك به 30 ميليارد تومان هم براي زيرساخت هاي منطقه خرج كردند.
¤ قبل از دولت نهم اين رقم چقدر بود؟
- قبل از اين دولت، تقريبا هيچي چون رقمي كه اختصاص مي دادند بسيار اندك بود.
¤ آيا تاكنون بحث راهيان نور را آسيب شناسي هم كرده ايد؟ بعضي ها معتقدند برخي راويان، راويان نابلدند و همين امر به تحريف برخي وقايع جنگ منجر مي شود. نظر شما در اين باره چيست؟
- ما دو نوع آسيب شناسي تاكنون انجام داده ايم يكي براساس يافته ها و اطلاعات شخصي خودمان بوده كه نقايص را شناسايي كرده ايم و ديگري حركتي بود كه پارسال انجام داديم. يك تيم قوي علمي در تمام يادمان هاي منطقه مركب از خواهر و برادر مستقر شد و به جمع آوري اطلاعات به صورت روزانه و براساس فرمهاي علمي دقيق محاسباتي كه قابل تجزيه و تحليل باشد پرداخت. اين اطلاعات فراگيري داشت و تمام بخش هاي راهيان نور اعم از اسكان، راويان، خدمات، تغذيه، حمل و نقل، فضاسازي و... را شامل مي شد. همه اين يافته ها پس از جمع آوري به يك دفترچه نموداري دقيق و منظم تبديل شد و براي ما مشخص كرد كه ما در كدام نقاط راهيان نور ضعف و قوت داريم.
اما اينكه ما در روايت گري راهيان نور ضعف داريم دلائل مختلفي دارد يكي اينكه ما در بحث آموزش يا به خط كردن رزمندگان باسابقه ضعيف عمل كرديم البته برخي استان ها مثل خراسان رضوي بسيار خوب بوده ولي در برخي استان ها ضعيف بوده است لذا بايد اين امر جدي تر دنبال شود.
¤ آيا اين كار ستاد مركزي راهيان نور نيست؟
- نه، ما در ستاد قرار نيست كار اجرايي بكنيم ما اينجا فقط اعلام مي كنيم كه چه ميزان راوي مي خواهيم و يا اينكه سهم هر يك از نهادها اعم از سپاه وارتش و جهاد و... چقدر است و يا محتواي آموزش را تعيين و سياست گذاري مي كنيم.
يك نكته را هم عرض كنم كه بحث راهيان نور يك بحث عشقي است و كاسبكاري و مباحث دنيايي اينجا چندان اعتباري ندارد بنابراين پيگيري كارها در راهيان نور زياد با بخشنامه و دستورالعمل جور درنمي آيد هر چند ما مسائل را ابلاغ مي كنيم.
¤ امسال اعزام كاروان هاي راهيان نور از چه زماني آغاز مي شود؟
- البته كاروان ها در طول سال مي روند ولي شروع واقعي اعزام كاروان ها از اول اسفند به طور جدي آغاز مي شود و تا 15 فروردين ادامه مي يابد.
¤ علاقمنداني كه بخواهند براي راهيان نور ثبت نام كنند بايد به كجا مراجعه نمايند؟
- ما الان يك مشكلي كه در راهيان نور داريم اين است كه ظرفيت خدمت دهي ما محدود است فعلا براساس آن ظرفيتي كه الان موجود است سپاه پاسداران، سازمان بسيج مستضعفين و پايگاه هاي بسيج و مساجد محلات در حال ثبت نام از علاقمندان هستند.
البته ما براي سال هاي بعد برنامه هايي براي تسهيل ثبت نام و راه اندازي ان جي اوهايي در اين باره داريم.
بنده يك درخواست هم از مردم دارم و آن اين است كه تا آنجا كه امكان دارد از وسائط نقليه شخصي خودشان براي رفتن به مناطق عملياتي استفاده كنند چون وسائل نقليه عمومي محدوديت دارد.
¤ اگر يك پايگاه بسيجي بخواهد ماشيني و يا اتوبوسي در اين باره تهيه كند آيا ستاد مركزي راهيان تسهيلاتي در اين باره در نظر گرفته است؟
- در اينجا خير، ولي هماهنگي هايي با راه آهن و... كرده ايم كه متقاضيان مي توانند به سازمان اردوي گردشگري بسيج و پايگاه هاي بسيج مراجعه كنند. اما اينكه بخواهند از جايي اتوبوس بگيرند خير هيچ جا اينطور نيست و خودشان بايد تهيه كنند البته در اين باره كمك مي شود.
¤ آيا بازديدكنندگان خارجي هم از راهيان نور استقبال كرده اند؟
- ما دو نوع ميهمان خارجي داريم كه از مناطق عملياتي ديدن مي كنند يك نوع ميهمان خارجي است كه سازماندهي شده مي آيد مثل طلاب و دانشجويان لبناني و پاكستاني و... كه حوزه هاي علميه يا برخي دانشگاه ها آن ها را مي آورند.
يك نوع هم زائر خارجي است كه به طور متفرقه به ايران آمده و به مناطق رفته اند. در اين قسمت ما زائر آمريكايي، لهستاني و... داشتيم كه همه اينها فيلم هايش موجود است.
¤ آيا خاطره اي هم از آنها داريد؟
- يك خانم لهستاني غيرمسلمان چند سال پيش به اتفاق يك گروه توريستي اروپايي به ايران آمده و براي تفريح به نمك آبرود و شمال رفته بود در برگشت از نمك آبرود با يك خانم بسيجي حزب اللهي هم صحبت مي شود و درنهايت اين خانم بسيجي هنگام خداحافظي يك تسبيح به او هديه مي دهد. خلاصه ارتباط برقرار مي شود سال بعد همان خانم لهستاني با اين دختر بسيجي تماس مي گيرد و به او مي گويد من مي خواهم به ايران بيايم و اين بار مي خواهم به عالي قاپو و تخت جمشيد و... برم. بعد از اين تماس، اين خانم بسيجي به من زنگ زد و گفت من يك ميهمان خارجي دارم و مي خواهم او را به راهيان بياورم. گفتم خب بياييد ولي وقتي گفت گردشگر لهستاني است و براي اولين بار هم به مناطق مي آيد و خودش نمي داند گفتم نيارش شايد مشكلاتي پيش بياد و با روحيه اش نسازد ولي خانم بسيجي اصرار كرد و خلاصه اين گردشگر لهستاني به مناطق آمد. مسير بازديد ايشان از مناطق هم از پادگان -دژ ارتش در خرمشهر آغاز شد و سپس به ديگر مناطق همچون اروند، كناررود، دجله و كارون، شلمچه، پادگان حميد و طلائيه رسيد. همين كه در دژ طلائيه مستقر شديم و شروع به روايتگري كرديم آرام آرام منطقه گردوخاك شد، بچه هاي راهيان نور يك اعتقادي دارند آن هم اين است كه هر وقت ميهماني خصوصي مي شود منطقه گردوخاك مي شود خب اين گردوخاك كه از استخوان هاي شهدا بلند شده به سر و صورت افراد مي خورد و قطعا تأثير دارد. يادم نمي رود يك دختر خانمي به من مي گفت با اين چادري كه در منطقه سرم بود هر وقت نماز مي خوانم يك حال ديگر مي شوم به هر حال وقتي گردوخاك شد همه رفتند ولي اين خانم لهستاني از روي زمين بلند نشد (فيلمش موجود است) بعد هم من را صدا كرد و پرسيد: اين جا چه خبر است؟ اينجا و آن مناطقي كه قبلا من را برديد مثل كنار فرات، كارون، اروند، شلمچه و... اينجاها چه خبر است؟من حالم يك جور ديگري شده است، احساس مي كنم دارم منقلب مي شوم، فراموش نكنيد اين خانم لهستاني غيرمسلمان بود كه در كشورش به موتورسواري هم مي پرداخت.
خلاصه به من گفت مي خواهم تنها باشم من هم به بچه ها گفتم بچه ها تنها بگذاريدش كه شهدا دارند كار خودشان را مي كنند. بعد از بازگشت به تهران گفت بايد در ايران ازدواج كنم. يك همسر ايراني اختيار كرد و بعد هم رفت لهستان چند شب پيش بعد از سه سال به اتفاق همسر و بچه اش آمد قم و گفت مي خواهم شيعه بشوم. جالب است اين نكته را اينجا بگويم كه اين خانم مي گفت چند سال پيش كه يك اتوبوس حامل راهيان نور در يكي از جاده هاي خرم آباد تصادف كرد و تعدادي از دنيا رفتند و همين امر بهانه اي براي هياهوي رسانه اي شبكه هاي خارجي و سايت هاي داخلي عليه راهيان نور شد، من در لهستان جواب هياهوي يهودي ها عليه راهيان را به تنهايي مي دادم.
به هر حال اين خانم وقتي آمد قم، گفت: من فقط به ايران آمدم تا شهادتين را بگويم و مسلمان بشوم و برگردم لهستان. خب ما هم مقدمات اين امر را فراهم كرديم و ايشان شهادتين را گفت و شيعه شد و برگشت لهستان.
البته تأثير راهيان فقط به خارجي ها محدود نمي شود بلكه تأثير بسيار بالايي بر جوانان خود ما اعم از دختر و پسر داشته است. مثلا دختر خانمي كه اهل بالاي شهر تهران بود و فقط يك بار به راهيان نور آمده بود چند وقت پيش با دوستش تماس مي گيرد و مي گويد به يك پارتي مختلط دعوت شدم ولي نمي توانم بروم دوستش علت را مي پرسد مي گويد آخر در غروب شلمچه به شهدا قول دادم كه ديگر پارتي نروم.
خب اين جوري شهدا يار گيري كنند و لذا به اعتقاد من راهيان نور محل تحول انفسي آدم هاست و بر همين اساس است كه مي گوييم در جنگ نرم اخير قطعا ما پيروزيم چون شهدا را داريم و خداي شهدا را داريم.
- آيا تاكنون حضرت آقا ناگفته هايي هم در تأييد راهيان نور داشته اند؟
¤ آقا در جلسه اي كه در همان زمان دولت اصلاحات با جمع راهيان نوري ها داشتند جملاتشان هست و عمومي گفته شده است. اما ما نگاه مان اين است كه وقتي خود حضرت آقا تا حالا سه بار شخصا به مناطق آمده اند كه يك بار آن زماني بود كه ناامني خاصي در خوزستان ايجاد شده بود ولي ايشان در وسط دهلاويه آمدند و سخنراني كردند و يا زماني كه مسئولان فرهنگي دولت اصلاحات خصوصا مهاجراني از همه خواستند تا عيد نوروز به تخت جمشيد و پاسارگاد بروند ولي حضرت آقا از مشهد يك راست آمدند آبادان و شلمچه و در نقطه صفر مرزي تكيه به عصايشان دادند و آن سخنراني پرشور را كردند.
و به اعتقاد من آن حضور آقا در شلمچه كه در اوج تركتازي مدعيان اصلاحات صورت گرفت به نوعي تداعي كننده ظهر عاشورا بود كه امام حسين به شمشيرش تكيه داد و گفت: كجايي عون، كجايي عبدالله، كجاييد اي ياران با وفا كه بياييد كمك. آقا به شلمچه آمدند و به نوعي از شهدا كمك خواستند كه همين سفر هم باعث شد تا كار راهيان نور و كنگره هاي شهدا و يادمان ها و... بالا بگيرد و رونق عجيبي يابد. به نظر من اين ناگفته بسيار قشنگي بود كه همه به عينه ديدند ولي چه كار كنيم كه بعضي خودشان را به خواب زده اند و بيدار كردن آدمي كه خودش را به خواب زده يا تمارض مي كند كاري است تقريبا ناشدني. البته اميدواريم كه با عنايت خدا خيلي از اين به خواب رفتگان بيدار شوند كه اگر در اين حالت بمانند فقط خودشان ضرر كرده اند.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14