(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 4 اسفند 1388- شماره 19589
 

جذب حداكثري
حمايت معنوي ياران
به مناسبت 8 ربيع الاول سالروز شهادت يازدهمين چراغ هدايت
«آثار دروغگويي» از نگاه امام حسن عسكري(ع)



جذب حداكثري

قال الامام العسكري(ع): من كان الورع سجيته والكرم طبيعته و الحلم خلته، كثر صديقه.
امام حسن عسكري(ع) فرمود: كسي كه پارسايي خوي او، بخشندگي طبيعت او و بردباري خصلت او باشد، دوستانش زياد شوند.(1)
ــــــــــــــــــ
1- تحف العقول، ص 489

 



حمايت معنوي ياران

كافور خادم روايت كرده يونس نقاش كه از دوستان و خادمان امام حسن عسكري(ع) بود، روزي به حضور امام آمد در حالي كه مضطرب و لرزه بر اندامش بود، عرض كرد: اي مولاي من به تو در مورد خانواده ام وصيت مي كنم كه به آنها لطف و خير داشته باشيد.
امام فرمود: چه خبر شده؟
يونس عرض كرد: مي خواهم از اين دنيا بروم.
امام در حالي كه خنده بر لب داشت فرمود: «اي يونس چرا، مگر چه شده است؟»
يونس عرض كرد: «فرزند ظالم (منظورش فرزند خليفه وقت است) نگين انگشتري برايم فرستاده كه سخني در آن نقش كنم، وقتي كه مشغول كار شدم نگين دو نصف شد، فردا هم بايد نگين را تحويل دهم و او ستمگري است كه يا دستور هزار تازيانه و يا اعدام مرا خواهد داد.»
امام حسن عسكري(ع) فرمود: «به منزلت برو، تا فردا خوشحال مي شوي و اين پيش آمد براي تو خير است.» فردا كه شد، باز يونس خدمت امام رسيد و بسيار ناراحت و نگران بود و عرض كرد يا رسول خليفه آمده و نگين را مي خواهد.
امام فرمود: «برو نزد او كه هرگز جز خير نبيني.»
يونس عرض كرد: «اي مولاي من به او چه بگويم؟»
امام لبخند زد و فرمود: «برو نزد فرستاده خليفه و پيام او را بشنو كه خير است.»
يونس رفت و پس از ساعتي برگشت و به امام عرض كرد: اي مولاي من، كنيزهاي دربار با هم درباره آن نگين بگومگو كرده اند، پيام آور آمده و به من مي گويد: «اگر امكان دارد آن نگين را دو نصف كن، تا هرچه بخواهي تو را بي نياز سازيم.»
امام حسن عسكري(ع) متوجه خدا شد و عرض كرد: «خدايا حمد و سپاس مخصوص ذات پاك تو است، چرا كه ثناگويت را تصديق نمودي.» پس به يونس فرمود: در جواب چه گفتي؟ او عرض كرد: «گفتم به من مهلت بده تا در اين باره فكر كنم».
امام فرمود: «محكم كاري كردي».(1)
ـــــــــــــــــــــــــ
1- مناقب ابن شهر آشوب، ج4، ص427

 



به مناسبت 8 ربيع الاول سالروز شهادت يازدهمين چراغ هدايت
«آثار دروغگويي» از نگاه امام حسن عسكري(ع)

علي محمد نظري
امامان معصوم(ع) اسوه هاي هدايت در زندگي هستند. هر يك از آنان، انسان هاي كامل و رشيدي هستند كه سرمشق راه و رسم درست زندگي مي باشند. آنان قرآن ناطق و مفسران راسخ آن هستند كه متشابهات قرآني را به محكماتي استوار تبديل مي كنند و تأويلات راستين براي هر آيه اي از آيات در زمان خودشان ارايه مي دهند.
محور اسلام، قرآن صامتي است كه تنها با تفسير و تأويل قرآن ناطق، قابليت درك كامل را دارد. از اين رو هر كه يكي را برگرفت و ديگري را فرو گذاشت گمراه شد و رنگ هدايت واقعي را نديد؛ زيرا چنان كه پيامبر(ص) فرمود ثقلان هرگز از هم جدايي ندارند تا آن كه در سر كوثر با هم بر پيامبر(ص) در روز رستاخيز درآيند. هر كس به اين حبل الله ثقلان، تمسك جست، رستگار شد و از گمراهي گريخت. سيره ايشان همان عينيت بخشي به آموزه هاي نظري قرآن است. پس با سيره ايشان مي توان حقيقت معنايي قرآن را دريافت و عمل كرد.
نويسنده با اين باور به سراغ قرآن و اهل بيت(ع) رفته تا تفسير ثقلان را درباره يكي از ناهنجارهاي اجتماعي و آثار آن ارائه دهد. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.
تفسير و تأويل امام عسكري(ع) از دروغ
شايد نتوان زشتكاري اي بزرگ تر و زيانبارتر از دروغ يافت؛ زيرا دروغ كه سخن ناراست، خلاف حقيقت و قول ناحق است (فرهنگ فارسي، ج 2، ص 1516) و در برابر صدق قرار مي گيرد (مفردات الفاظ قرآن كريم، راغب اصفهاني، ص 478، ذيل واژه «صدق») و نمي تواند هرگز حق را همراه شود. لذا هر جا دروغ و كذب آمد، حق و صدق و راستي رفت؛ و جايي كه در آن حق و صدق و راستي جايي نداشته باشد، نمي توان زيبايي، كمال و رشد را يافت. اين گونه است كه دروغ را زشت ترين ناهنجاري برشمرده اند.
با نگاهي به آثار و كاركردهاي زيانبار دروغ در آموزه هاي قرآني، مي توان زشتي اين رفتار را درك كرد. خداوند در آياتي چند به آثار و پيامدهاي دروغ در زندگي دنيوي و اخروي اشاره مي كند تا اين گونه با نشان دادن زشتي آثار و پيامدها، مردم را نسبت به دروغ حساس نمايد تا خود در انديشه راستي باشند و از دروغ بيزاري جويند.
از جمله آثاري كه قرآن براي دروغ بر مي شمارد، محروميت از هدايت الهي (زمر، آيه 3 و نيز غافر، آيه 28) است كه نتيجه طبيعي چنين محروميتي، محروميت انسان از رستگاري است. (يونس، آيه 69 و نيز نحل، آيه 116)
از نظر خداوند كسي كه گرفتار بيماري دروغگويي شود، از درك و تحليل آيات الهي ناتوان مي گردد. (جاثيه، آيات 7 و 8) و در يك فرآيند به سبب عدم درك درست واقعيت ها و حقايق و تحليل راستين آن ها، گرفتار نفاق در عمل مي شود. (توبه، آيه 77) پس برخلاف آن چه مي گويد عمل مي كند و برخلاف آن چه باور دارد رفتار مي نمايد. چنين شخصي هر چند كه به نظر مي رسد ديگري را فريب مي دهد ولي در حقيقت به خود نيرنگ مي زند. از اين رو خداوند شخص دروغگو را زيانكار اصلي مي داند كه آثار دروغگويي اش به خود وي بازمي گردد پيش از آن كه به ديگري آسيب و زياني برساند. (غافر، آيه 28)
دروغگويي موجب مي شود تا مردم اعتمادشان را به شخص دروغگو از دست دهند و حتي سخنان راستش را هم باور نكنند و همراهي و همدلي مردم را از دست بدهد. اين گونه است كه در دنيا و آخرت در پيشگاه مردم و خدا، سياه رو مي شود. (زمر آيه 60)
خداوند، سرچشمه بسياري از امور زشت و ناهنجار ديگر چون بدعت در دين (نحل، آيه 116)، افترا و تهمت، بيماردلي (بقره، آيات 8 و 10) ظلم و ستم (آل عمران، آيه 94 و انعام، آيه 21 و 93) را در دروغگويي مي داند.
از نظر قرآن، دروغ را كساني مي سازند و مي بافند كه ايمان ندارند. (نحل، آيه 105) بنابراين، يكي از نشانه هاي ايمان، راستگويي و صدق است كه در مقابل، نشانه بي ايماني هم دروغگويي است. از اين رو اميرالمؤمنين(ع) مي فرمايد: «لايجد العبد طعم الايمان حتي يترك الكذب هزله و جده؛ بنده مزه و طعم ايمان را نمي يابد تا وقتي كه دروغ را چه شوخي و چه جدي ترك كند. (جامع السعادات، نراقي، ج 2، ص 248) و علي بن الحسين(ع) مي فرمايد: اتقوا الكذب الصغير منه و الكبير في كل جد و هزل فان الرجل اذا كذب في الصغير اجترء علي الكبير؛ از دروغ بپرهيزيد چه كوچك، چه بزرگ، چه شوخي، چه جدي؛ زيرا كسي كه در موضوع كوچكي دروغ گفت بر گفتن دروغ بزرگ جرأت پيدا مي كند. (همان پيشين، ج 2، ص 249)
امام حسن عسكري(ع) درباره نقش و كاركرد بسيار زيانبار دروغ در زندگي بشر مي فرمايد: جعلت الخبائث كلها في بيت و جعل مفتاحها الكذب؛ همه پليدي ها و زشتي ها، در يك اتاق نهاده شده و كليد آن اتاق، دروغ است. (جامع السعادات، نراقي، ج 2، ص 249)
از نظر آن حضرت(ع) همه زشتي ها و پليدي هاي جهان تا زماني كه با كليد دروغگويي باز نشود در حبس و زندان هستند، ولي انسان ها با دروغگويي، يكايك آن ها را آزاد مي كنند و به درون زندگي خويش مي آورند. از اين رو از هرگونه دروغ جدي و شوخي پرهيز داده شده است تا زمينه روحي و رواني براي دروغ فراهم نيايد. اگر انسان به شوخي اقدام به دروغگويي كند، اين بستر مناسب فراهم مي آيد تا براي رهايي از مشكلي و گرفتاري يا حل آن، اقدام به دروغ گويي كند. بدين ترتيب قباحت دروغ در نزد شخص از ميان مي رود و ناخودآگاه در دامي مي افتد كه رستن از آن بسيار سخت است.
تعبيري كه امام حسن عسكري در اين روايت دارد، خبائث است كه بيانگر همان شرور مي باشد. به اين معنا كه هر شر و بدي به طور طبيعي دور از دسترس انسان است و انسان ها به طور فطري به سوي كمالات و خوبي ها و زيبايي ها گرايش دارند، ولي اگر در دام دروغ گرفتار آيند، فطرت سالم خويش را از دست مي دهند و در يك فرآيندي با زشتي ها و شرور، انس مي گيرند و از فطرت خود دور مي شوند و نسبت به شرور واكنش منفي نشان نمي دهند.
امام باقر(ع) جد بزرگوار امام حسن عسكري(ع) در تعبيري مي فرمايد: «ان الله عز و جل جعل للشر اقفالا و جعل مفاتيح تلك الاقفال الشراب، و الكذب شر من الشراب؛ خداي عز و جل براي بدي، قفل هايي قرار داده و كليد آنها شراب است و دروغ از شراب هم بدتر است. (جامع السعادات، ج2، ص 249)
آن حضرت(ع) هر چند به شراب به سبب آن كه عقل را زايل مي كند، به عنوان كليد شرور اشاره مي كند و به اين طريق از آن برحذر مي دارد، ولي در نهايت دروغگويي را بدتر از شراب خواري برمي شمارد؛ زيرا دسترسي به شراب براي همگان امكان پذير نيست ولي دروغ، براحتي در دسترس همگان است و به ظاهر هيچ سختي و هزينه اي ندارد.
اگر كسي مي خواهد رنگ رستگاري را ببيند بايد از دروغ و دروغگويي دوري كند و همواره با خود و ديگران صادق باشد. در اين راستا پيامبر اكرم(ص) رستگاري و رهايي از هر گناه و خطايي را در راستگويي مي داند، در روايت است كه مردي به حضور رسول خدا(ص) شرفياب گشت و مسلمان شد، سپس عرض كرد: يا رسول الله! من به گناهاني آلوده هستم كه نمي توانم از آن ها دست بردارم و از حضرتش چاره خواست. رسول خدا فرمود: آيا با من، پيمان مي بندي كه دروغ نگويي؟
عرض كرد: آري و با آن حضرت پيمان بست كه دروغ نگوييد و سپس مراجعت كرد. در راه با خود گفت: اين پيغمبر بزرگوار چه چيز آساني از من خواست، چون پيمان بسته كه در ميان همه گناهان، تنها از دروغ گفتن بپرهيزد. وقتي خواست دزدي كند، با خود گفت: اگر من دزدي كردم و رسول خدا از من پرسيد، چه جواب بگويم؟ اگر بگويم دزدي كرده ام، حضرتش مرا دزد مي شناسد و سزاوار كيفر خواهم بود و اگر بگويم نكرده ام، آن وقت دروغ گفته ام و من پيمان بسته ام كه دروغ نگويم و براي هميشه به پيمان خود وفادار خواهم ماند، پس بهتر آن است كه دزدي نكنم. اين را بگفت و دزدي را ترك كرد. پس از آن به هر گناهي كه نزديك مي شد، پيمان با رسول به يادش مي آمد و از آن خودداري مي كرد. كم كم از آلودگي به گناهان پاكيزه شد و از نيكان گشت. (داستان راستان، استاد مطهري)
امام حسن عسگري(ع) در بازداشتگاه عباسيان
امام حسن عسكري(ع) براي اين كه حقايق را به صدق تمام و كمال بيان كند، در مدت كوتاه امامت خويش رنج هاي بسيار كشيد. وي همه زندگي خويش را در پادگان نظامي به بند كشيده شده بود تا نتواند شيعيان را مديريت و رهبري كند. پادگاني كه معتصم عباسي در سامرا بنياد گذاشت، مركزي براي زندانيان سياسي نيز بود.
مي گويند پس از مرگ مأمون، معتصم وارد بغداد شد و از مردم براي حكومت خود بيعت گرفت. سپس به كمك ترك هايي كه در منصب هاي مختلف دربار خدمت مي كردند، شهر سامرا را در شمال شرقي بغداد بنياد نهاد. در اين شهر محله اي را به استقرار نيروهاي نظامي اختصاص داد كه به همين جهت «عسكر» ناميده شد. اين محل كه از ترس تحركات شيعيان و دوستداران اهل بيت عليهم السلام به اقامتگاه اجباري امام هادي(ع) و فرزندان ايشان خصوصا امام حسن عسكري(ع) تبديل شد، آن چنان تحت مراقبت حكومت بود كه ارتباط شيعيان و دوستداران اهل بيت را با امام تقريبا ناممكن مي ساخت. امام حسن عسكري(ع) در طي شش سال دوران امامت پررنج خود اوضاع دشواري را در محله عسكر گذراندند. شيعيان، غالبا از ديدار ايشان محروم بودند و اطلاعات و اخبار شيعيان و رهنمودهاي آن حضرت تنها به همت چند تن از دوستداران خاص حضرت رد و بدل مي شد كه به طور ناشناس در بين مأموران مراقب محله نفوذ كرده بودند يا به عناوين مختلف به محله رفت وآمد مي كردند.
مدت امامت آن حضرت 6 سال و در مدت كوتاه امامت خويش با سه نفر از خلفاي عباسي: المعتزه بالله، المهتدي بالله، المعتمدبالله، معاصر بود كه شديدا از جانب اين خلفا تحت فشار و محدوديت بود بطوريكه علاوه بر سكونت اجباري در محله نظامي حتي آن حضرت را در زندان نيز محبوس نمودند.
وي در عين حال از مبارزه با حكومت ستمگر، حفظ ياران و شيعيان خود، ايجاد شبكه ارتباطي با شيعيان مناطق مختلف از طريق تعيين نمايندگان و ارسال پيام ها و پيك ها و فعاليت هاي سري سياسي، حمايت و پشتيباني مالي از شيعيان، تقويت و توجيه سياسي رجال و عناصر مهم شيعه در برابر مشكلات براي آماده سازي شيعيان جهت دوران غيبت فرزند خود امام دوازدهم، دست برنداشت.
صدق و صداقت امام حسن عسكري(ع) وي را در مقام صديق قرار داد و توانست ارزش هاي انساني را چنان جاودانه سازد كه هنوز هم ميليون ها دل عاشق به سوي او پرواز مي كند. اگر ايشان تن به نفاق و دروغ مي داد و با عباسيان همراهي مي كرد مي توانست روزگاري را در آسايش بگذراند، ولي هرگز راه رستگاري را نمي توانست به ميليون ها بلكه ميلياردها انسان در طول تاريخ نشان دهد. بي گمان، بسته نگه داشتن خباثت بود كه خباثت زدگان عباسي را به رنج مي افكند و هر روز فشار را بر ايشان مي افزود تا راه حقيقت را بر مردم تنگ سازند ولي در نهايت نتوانستند به مقصد و مقصود خود نايل شوند هر چند كه توانستند به زهر تلخ، جانش را بستانند و تنش را اسير خاك گردانند ولي روح پرفروغش هم چنان روشني بخش مومنان و شيعيان است.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14