(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 24 اسفند 1388- شماره 19605
 

نسخه تسليم در برابر زورگويان كارساز نيست 41

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




نسخه تسليم در برابر زورگويان كارساز نيست 41

اگر به دستور اسلام عمل شود، هيچ كدام از عوامل فساد
اثر نمي كند 26/2/1375
اگر در جامعه، به دستور اسلام و فرموده قرآن عمل شود، هيچ كدام از ابزار و عوامل فساد، نمي تواند كمترين اثري بكند. به معناي دقيق تر، توجه از جوانب مختلف و امر به معروف و نهي از منكر، نمي گذارد دشمن پيروز شود. اين است كه جامعه اسلامي، يك جامعه ماندگار است.
عبادات، شما را مثل پولاد آبديده، محكم مي كند 19/10/1375
ما عبادات فردي، عبادات اجتماعي و عبادات سياسي داريم؛ عبادات ناب و خالص داريم كه مربوط به نيمه شب هاست، مال هنگام دعا و مناجات و هنگام سخن گفتن با خدا و تضرع است. هر كدام از اينها يك درجه است. هر كدام از اينها، شما را مثل پولاد آبديده محكم مي كند؛ اين جوان ها را مستحكم مي كند؛ آنها را خلل ناپذير و در مقابل نفوذ شيطان، نفوذ دشمن، نفوذ عوامل فساد و در مقابل تهاجم فرهنگي، آسيب ناپذير مي كند.
... در مقابل اين نيرنگ هاي فرهنگي كه براي جلب دل هاي ساده بعضي از افراد به كار مي برند و دام هايي كه در سر راه جوانان مي گسترانند، جاذبه هايي هم هست كه كسي به جز نفس خود انسان نمي گستراند! يك جا پول است، يك جا شهوت، يك جا مقام، يك جا لذتي است كه خداي متعال به آن لذت راضي نيست؛ اين جا كسي شما را وادار نمي كند، نفس شماست؛ آن، دشمن ترين دشمنان شما است. «اعدا عدوّك نفسك التي بين جنبيك»، انسان را در مقابل همه اينها نفوذناپذير و آسيب ناپذير مي كند.
راه مبارزه با تهاجم فرهنگي 7/2/1377
براي رفتن به مصاف تهاجم فرهنگي، بايستي متمسك به فرهنگ خودي بشويم.
خودباوري، راه مبارزه با خودبيگانگي در تهاجم فرهنگي
12/6/1377
البته از مقطع انقلاب به اين طرف، معجزه يي به وقوع پيوسته است، و آن «خودباوري» است. آن احساس حقارت ديگر امروز نيست؛ ليكن بايستي كار كرد.
علاج نگراني مبارزه است 27/11/1379
البته مقصود من از اين حرف اين نيست كه بخواهم نگراني كساني را از مسائل فرهنگي كشور كاهش بدهم؛ نخير، من از همه شما نگران ترم؛ از زمان حيات مبارك امام هم من هميشه نگران مسائل فرهنگي بوده ام؛ بنابراين لازم است نگراني باشد؛ اما علاج نگراني مبارزه است؛ مبارزه در خور و شايسته، ورود در ميدان، فكر كردن - اين ميدان، ميداني است كه بيش از همه ميدان ها، فكر در آن اهميت دارد - مطالعه كردن، كار خبره وار انجام دادن، به موقع وارد ميدان شدن، دشمن را كاملاً شناختن و روشهاي او را سنجيدن.
بايد يك خود آگاهي جمعي نسبت به فرهنگ وارداتي غرب
به وجود بيايد 9/12/1379
به طور علمي معتقدم كه يك خود آگاهي جمعي بايد در همه محيط هاي علمي نسبت به فرهنگ وارداتي و تحكم آميز و زورگويانه غربي به وجود بيايد.
ضمن استفاده از تجارب بايد با فكر خودمان بينديشيم
12/2/1380
راه حل واقعي اين است كه يك ملت خودش باشد؛ با مغز خودش فكر كند؛ با چشم خودش ببيند؛ با اراده خودش انتخاب كند؛ آنچه را هم انتخاب مي كند، آن چيزي باشد كه برايش مفيد است. ما بايد با حفظ تمدن مان، با دست و بازوي خود كار كنيم و فقط ترجمه، كار منحصر ما نباشد. بعضي ها حتّي فكر را هم ترجمه شده قبول مي كنند؛ حاضر نيستند آن را با معيارها بسنجند؛ مي گويند چون فلان روان شناس يا فلان جامعه شناس يا فلان اقتصاددان اين طور گفته و اين فرمول را داده، ديگر بروبرگرد ندارد؛ اگر كسي برخلاف او حرف زد، مثل اين كه كفر گفته است! چهار صباح ديگر آنها از حرف خودشان بر مي گردند و حرف ديگري مي زنند؛ باز اين آقا همان حرف دوم آنها را بدون تحليل قبول مي كند! براي يك كشور، اين بدبختي است. راه حل واقعي اين است كه يك ملت با دست خود كار كند؛ براي خود كار كند؛ با فكر و مغز خود بينديشد و اجتهاد كند و با ابتكار خود پيش برود؛ ضمن اين كه از همه تجارب هم استفاده كند.
اقتدار فرهنگي راه دفع تهاجم فرهنگي است 28/2/1380
اقتدار فرهنگي يعني از لحاظ فرهنگي، فرهنگ كشور اثرگذار باشد و اثرپذير نباشد و تهاجم فرهنگي به شكل صحيحي دفع شود.
هم مردم نقش تعيين كننده دارند و هم مسؤولان 19/10/1380
اگر ملت ما بيدار باشد و اين گوهر گران بها - يعني ايمان - را در وجود خود حفظ كند و اين پايه و زيربناي مستحكم را حراست كند، حتّي اگر دشمن بخواهد تا دهها سال ديگر هم معارضه كند، باز اين ملت به او تودهني خواهد زد. هم مردم نقش تعيين كننده دارند و هم مسؤولان؛ اين را به شما عرض بكنم. نقش آحاد مردم از قشرهاي مختلف، تعيين كننده است. هر نظام و كشوري كه مردمش بيدار باشند، باايمان باشند، در صحنه باشند، آماده باشند و بخواهند از حق خودشان دفاع كنند، هيچ قدرتي نمي تواند بر آنها و كشورشان تسلط پيدا كند - نه قدرت اتم، نه قدرت موشك، نه تجهيزات نظامي و نه غير آن - بنابراين نقش مردم بسيار مهم است. نقش مسؤولان هم خيلي مهم است. مسؤولان كشور بايد بتوانند نه فقط پا به پاي مردم حركت كنند، بلكه جلوتر از آنها گام بردارند.
اگر تصميم بگيريم و به خداي متعال توكل كنيم... 15/6/1380
من بارها اين نكته را به دوستان گفته ام، به شما هم عرض مي كنم: حجم مقابله و دشمني دشمنان با ما خيلي بالاست؛ اما قدرت و توان مقابله و مبارزه ما - چه مبارزه تهاجمي ما با دشمن، چه مبارزه دفاعي ما - نيز خيلي بالاست. اگر ما به مبارزه با تهاجم دشمن تصميم داشته باشيم - بر اين معنا تصميم بگيريم و به خداي متعال اتكال و از ظرفيت خودمان استفاده كنيم - توان دشمن خيلي كمتر از توان ماست. ما در بين مردم خودمان هستيم؛ ما با مردم خودمان مواجه ايم، ما با زبان مردم خودمان حرف مي زنيم؛ اما دشمن اين امكانات را ندارد يا به قدر ما ندارد؛ لذا ما مي توانيم حتّي روي افكار عمومي دنيا اثر بگذاريم.
نبايد به ناكارآمد نشان دادن قواي كشور كمك كرد 15/6/1380
نقطه ديگر مورد توجه اين است كه با تبليغات، ناكارآمدي نظام را به صورت يك اصل مسلّم دربياورند؛ كه به نظر من اين از آن چيزهاي خطرناكي است كه گاهي دوست ها و خودي ها هم در اين جا اشتباه مي كنند. در مقام انتقاد از دستگاه و سازمان و مسؤولي، گاهي طوري حرف زده مي شود كه انعكاس آن در بيرون و در ذهن مخاطباني كه نشسته اند و به حرف ما گوش مي كنند، به مراتب بيش از آن واقعيت است؛ اين را بايد توجه داشت. ما نبايد با دشمنان نظام هم صدا شويم. آنها مرتب روي ناكارآمدي نظام تكيه مي كنند، ما هم دايماً آن را تكرار كنيم؛ چه به صورت ناكارآمد جلوه دادن قوه قضاييه، چه به صورت ناكارآمد جلوه دادن دولت، چه به صورت ناكارآمد و يا بد جلوه دادن اشخاص امين و سالمي كه در نظام مشغول خدمتند. هر كدام از كارها بايد در جاي خود صورت گيرد: دنبال گيري فساد با روش صحيح قانوني در جاي خود انجام بگيرد؛ اين طور فضاسازي هاي كاذب هم نشود؛ اينها با هم منافاتي ندارند؛ لازم و ملزوم هم نيستند كه اگر ما خواستيم با فساد مبارزه كنيم، پس حتماً بايد فضايي نامطمئن و ناامن و همراه با سوءظن به همه به وجود آيد. به عكس، بنده معتقدم اگر ما با فساد و مفسد واقعي برخورد حقيقي و جدي كنيم، اين كار بايد به مردم احساس آرامش بدهد. اين نبايد تعميم داده شود و بگويند پس همه اين طورند؛ در بيان هم نبايد چنين چيزي گفته شود.
نبايد سر مسائل جزئي معارضه كرد 15/6/1380
نقطه ديگر، مسأله ي اتحاد بين نيروهاي مؤمن به اسلام و نظام جمهوري اسلامي است. البته ما بارها اين را گفته ايم؛ از اول انقلاب، اين مسأله مهم نظام بوده است و امام (رضوان اللّه تعالي عليه) بارها و بارها مي فرمودند، دلسوزان نظام هم هميشه اين را گفته اند؛ اما در عمل آنچه كه بايد صورت بگيرد، صورت نگرفته است. ما بايد حقيقتاً مرز دوستي و دشمني را مشخص كنيم. امروز كساني با هم مقابله و معارضه مي كنند كه به اصل اسلام، به حاكميت اسلام، به برخاسته بودن دولت از دين - يعني اتحاد دين و سياست - به اصول مبنايي قانون اساسي - مثل اصل چهارم و پنجم و مسأله ولايت فقيه - و ديگر چيزها حقيقتاً معتقدند؛ اينها با همديگر سر جزييات و قضاياي كوچك، آن چنان معارضه يي مي كنند و آن چنان جنجالي عليه هم راه مي اندازند كه دشمني هاي اصلي در حاشيه ي امن و دشمن هاي اصلي در سايه قرار مي گيرند. دشمن هاي اصلي چه كساني اند؟ آن كساني كه با اصل نظام اسلامي مخالفند.
بايد مرز با غيرخوديها حفظ شود 15/6/1380
آنگاه ما بياييم با كساني كه نظام را قبول ندارند و عازم بر معارضه با نظامند، روزبه روز مرزهاي خود را كمرنگ كنيم و دايماً با خودي ها به جان هم بيفتيم! اين درست نيست. اين بحث خودي و غيرخودي را كه ما دوسه سال پيش مطرح كرديم و عده اي را هم نگران كرد، معنايش همين است. معناي غير خودي اين نيست كه او نبايد در اين كشور زندگي كند؛ نه، غير خودي هم زندگي كند؛ منتها معلوم شود كه او با نظام ميانه اي ندارد؛ براي اين كه او در مواردي منشأ اثر خواهد بود. مرز حفظ شود، حرف او تكرار نشود، كار او مورد تأييد قرار نگيرد؛ اين اساس قضيه است. جالب اين جاست، خيلي از كساني كه گله مي كنند كه چرا گفتيد خودي و غيرخودي، خودشان مسؤولان نظام و مردم مؤمن را خودي نمي دانند - غير خودي مي دانند - و به آنها اعتماد نمي كنند! عملاً خود آنها عامل به تقسيم افراد به خودي و غير خودي اند! مي گويند چرا به مردم مي فهمانيد كه ما غيرخودي هستيم؟!
اختلاف سليقه هاي سياسي به جدال منتهي نشود 14/3/1381
ما نمي گوييم اختلاف سليقه هاي مردم و جريان هاي سياسي از صحنه سياست كشور برداشته شود؛ اين نه ممكن است، نه مفيد؛ اما اين اختلاف نظرها نبايد به جدال و شقاق منتهي شود. همه بايد اين وحدت را رعايت و حفظ كنند؛ اين وسيله دفاع از كشور و حصاري در مقابل تهاجم گستاخانه دشمن است كه دايماً تهديد و آن را مرتب تكرار مي كند. البته اگر دشمن دست از پا خطا كند، اين ملت خواهد توانست از حق خود دفاع كند و بيني دشمن را به خاك بمالد.
اطلاع از طرح دشمن؛ بخشي از توان دفاعي ماست 22/2/1382
اين كه ما بتوانيم طرح كلّي دشمن را در مورد خودمان بدانيم، بخشي از توان دفاعي ماست؛ به اين مسأله توجّه داشته باشيد. ندانستن اين كه دشمن چه در سر دارد و چه مي خواهد بكند، غفلتي است كه ممكن است ما را از امكان برخورد و امكان دفاع محروم كند؛ ما بايد اين را كاملاً بدانيم. از سالهاي هفتاد و سه و هفتاد و چهار - يعني از حدود هشت، نه سال پيش - به تدريج و به صورت روزافزون، اين مبارزه ي اعتقادي - اخلاقي شروع شد. بنده همان وقتها شروع اين مبارزه را احساس كردم. بحث تهاجم فرهنگي كه مطرح كرديم، ناشي از اين بخش قضيّه بود. يعني در كنار آن حركات عملي سياسي و اقتصادي و غيره، حقيقتاً يك تهاجم در زمينه مسائل فرهنگي و با ابزارهاي فرهنگي آغاز شد.
در مقابل پديده آمريكاي متجاوز تسليم، به هيچ وجه كارساز نيست 22/2/1382
در مقابل اين پديده، پديده آمريكاي ماجراجو و متجاوز - با همين سياست هايي كه گفتم - علاج كار چيست؟ يك عده نسخه تسليم را تجويز مي كنند. اين نسخه كارساز نيست. اين را البته شما جوان ها مي دانيد؛ هر انساني كه از هويّت انساني مستقل برخوردار باشد، مي داند كه نشان دادن نشانه هاي تسليم در مقابل دشمن به هيچ وجه كارساز نيست. تسليم، كارساز نيست. تسليم، نشانه هاي تسليم، نشانه هاي انقياد و نشانه هاي مرعوب شدن، دشمن را نيرومند مي كند، به او روحيه مي دهد، به او كمك مي كند براي اين كه بتواند راه خودش را در تجاوز ادامه دهد. به هيچ وجه نبايد تسليم بود. مي شنويد بعضي كسان صحبت مي كنند كه: آقا، فرصتها را از دست ندهيم، اين فرصتي است كه به دست آمده! من نمي دانم مقصودشان از فرصت چيست؟ فرصتي كه در اين موقعيت زماني به هدر مي رود، چه فرصتي است؟! فرصت تسليم شدن در مقابل آمريكاست؟! اين فرصت است؟ براي ملت اين يك فرصت است كه در مقابل دشمني كه با صداي كلفت و با لحن قلدرمآبانه مي خواهد سلطه خود را بر او تحميل كند، تسليم شود و از مقابل او عقب بنشيند؟! اين فرصت است كه كسي آن را از دست ندهد؟ يك وقت، انسان خودش هست و خودش. يك نفر آدم، مسؤوليت خودش را به عهده دارد. يك وقت ايستادگي مي كند، يك وقت تسليم مي شود. اگر تسليم شد، بدبختي و روسياهي اش هم مال خودش خواهد بود و به جاي ديگري ضرر نمي رساند؛ اما وقتي انسان مسؤول بخشي است، حتّي در بخش هايي كه از اهميت زيادي هم برخوردار نيستند - بخش هاي مطبوعاتي، در هر بخشي از كشور كه مي تواند كار، اقدام و حركت فرد تأثيري داشته باشد - تسليم شدن به معناي تسليم كردن كشور است؛ به معناي تسليم كردن يك ملت است؛ به معناي مسلط كردن دشمن بر سرنوشت يك ملت است. مگر كسي مي تواند اين كار را بكند؟ مگر كسي حق اين كار را دارد؟ اصل عدم تسليم در مقابل زياده خواهي دشمن و اين كه هرگونه تسليم و هرگونه نرمش او را تشويق خواهد كرد، پابرجاست؛ اين اصلي هميشگي است. البته آمريكايي ها به دروغ شعارهاي خودشان را عوض مي كنند.
همه وظيفه دارند استحكام داخلي نظام و همبستگي ملي را
تقويت كنند 22/2/1382
اما نسخه درست در اين جا وجود دارد؛ علاج درست در اين جا وجود دارد. علاج صحيح در مقابل تجاوز آمريكا، مستحكم كردن ساخت داخلي نظام است. نظامي كه حقيقتاً متكي به مردم است و مردم از آن دفاع مي كنند، در درون خودش مستحكم است. رخنه هاي گوناگوني كه يك نظام را صدمه مي زند، بسته شده است و هيچ قدرتي نمي تواند اين نظام را از بين ببرد. ما مي توانيم ساخت داخلي را مستحكم كنيم؛ همان طور كه امروز هم بحمداللّه مستحكم است؛ آمريكايي ها اين را مي دانند؛ به طور كامل انسان مي تواند اين را بفهمد. در گوشه و كنار حرف هايشان، اين حرف ها هست. مي دانند كه وحدت اين ملت، ارتباطش با اسلام، استحكام پيوند بين نظام و مردم با توجه به مباني ديني و نقش ارزش هاي ديني در اين رابطه، به چه كيفيتي است. مي خواهند اينها را از بين ببرند. ما بنشينيم و تماشا كنيم كه اينها بيايند يكي يكي اين پيوندهاي مستحكم را ب برّند؟! يعني در واقع سنگرهاي ملت ايران و سنگرهاي نظام اسلامي را يكي يكي از سر راه بردارند و بعد راحت حمله كنند؟! يكايك ملت ايران وظيفه دارند تا آن جايي كه مي توانند استحكام دروني نظام را كه بسته به همبستگي ملت، همبستگي دلها، همبستگي ملّت با مسؤولان نظام و وحدت كلمه در مجموعه اركان نظام است، حفظ كنند... به هرحال عزيزان من! آن عاملي كه مي تواند كشور شما را در مقابل هر افزون طلبي، هر انحصارطلبي، هر تجاوز، هر ماجراجويي و هر بحران سازي حفظ كند، استحكام ساخت داخلي نظام است. همين طور است ارتباط بين مردم و آحاد و قشرهاي مردم با مسؤولان نظام، اميد جوان ها به آينده و گرفته شدن رخنه هايي كه به تدريج موجب تضعيف نظام مي شود.
وجود فساد را نبايد انكار كرد 22/2/1382
بحث مبارزه با فساد مطرح مي شود، از يك نقطه كساني مي گويند آقا چرا اصلاً شما مسأله فساد را به عنوان يك مسأله در جامعه مطرح مي كنيد؟ به نظر ما اين حرف نادرستي است، چون فساد وجود دارد. البته فساد، گسترده و سازمان يافته نيست. مثل «مافيا»هايي كه در دولتها و نظام هايي هست، به فضل پروردگار در نظام جمهوري اسلامي - لااقل در تشكيلات مسؤول و تشكيلات دولتي - وجود ندارد، اما فساد به ميزاني وجود دارد و در همه جاها و در همه زمان ها هم امكان بروزش هست، كه بايد با آن مبارزه كرد. اين حركت و اين فكر، برخاسته از اعتقاد ماست؛ فلسفه وجودي ماست. هرچه نكنيم، ناشي از نتوانستن است؛ اين راه و حركت ماست. لذا اگر كسي اعتراض كند چرا بحث مبارزه با فساد را پيش مي آوريد؟ اعتراض به جايي نيست. فساد را انكار نبايد كرد؛ مبارزه با فساد را بايستي قبول كرد.
در بيان وجود فساد نبايد مبالغه كرد 22/2/1382
اما مبالغه در مسأله فساد هم نبايد باشد. يك عدّه هم از آن طرف، مقابله مي كنند و همه را فاسد و غلط و كج دست و ناپاكدامن تلقّي مي كنند و اگر كسي هم چنين تلقّي اي داشته باشد، خوششان مي آيد. خوب؛ دشمن هم حرفي ندارد. نيازمند به اغتشاش افكار عمومي - و همين طور كه اول گفتم - ابهام آفريني است. آن دشمن از هر دو موج مخالف با مبارزه فساد و نهضت ضد فساد استفاده مي كند. از يك طرف آن را دليل مي گيرد به وجود فساد و مبالغه در فساد مي كند؛ از يك طرف خواهد گفت اين كاري نمايشي است؛ از همه طرف از لحاظ تبليغاتي محاصره مي كند. ما بايد صراط مستقيم را بشناسيم و راه درست را دنبال كنيم.
راههاي ايستادگي در مقابل دشمن 22/2/1382
وقتي كه يك ملّت ايستاده است، جوانش ايستاده، مسؤولانش ايستاده اند و در مقابل تهديدها و ارعابها دچار ترس نمي شوند، دستپاچه نمي شوند، مسائل را غلط نمي فهمند، نشان مي دهند كه به عزّت خودشان پايبندند و براي عزّت كشور و ملتشان اهميت قائلند و آماده اند كشور خودشان را نگه دارند و از آن دفاع كنند - كه در حضورهاي عمومي مردم اين حالت فهميده مي شود - دشمن حساب كار خودش را مي كند و مي داند كه پيروزي بر اين كشور، به آساني ممكن نيست.
در مقابل منكرات، بايد نهي از منكر كرد 22/2/1382
س: با توجه به اين كه يكي از جنبه هاي تهاجم دشمن، تهاجم فرهنگي و فاسد كردن جوانان و بخصوص زنان و توجه دادن مردم به شهوات و نفسانيات است و با توجه به اين كه در بسياري از جوامع اسلامي، دشمنان ابتدا از اين طريق، مردم را خلع سلاح كرده اند و نيز با توجه به بحران كنوني حجاب در جامعه و حتّي در دانشگاه ها، وظيفه مردم به خصوص دانشجويان و تشكل هاي اسلامي در جامعه و در دانشگاه ها چيست و راه حل، حكم و توصيه شما در اين مورد به تشكل هاي اسلامي چه مي باشد؟
ج: توصيه بنده معلوم است: حجاب را رعايت كنيد و اين لازم و واجب است. به برادر يا خواهري كه اين نامه را نوشته اند، مي خواهم بگويم اين طور هم نيست كه شما بگوييد زن هاي ما بي حجاب شده اند؛ نه، من گاهي به خيابان ها هم مي روم؛ ممكن است بعضي بگويند شما چشمتان به اين خواهرهايي افتاده كه همه حجاب دارند؛ نه، من به خيابان مي روم، تا مخصوصاً وضع مردها و زن ها را ببينم كه چگونه است؛ البته با نگاه حلال و نه حرام. آن طور كه بعضي تصوير مي كنند، به نظر من نمي آيد. البته چرا، اشكالاتي هست. من هم از همه گوشه و كنارها با خبر نيستم؛ هرجا هم هست، راهش نهي از منكر است.
سختي هاي مبارزه را بايد تحمل كرد 26/9/1382
اگر ملتي از مبارزه در راه آرمان خود دست بكشد و از آنچه درست مي داند، لحظه اي غفلت كند، همان بر سرش خواهد آمد كه دنياي اسلام و امت اسلامي و ملت هاي اين منطقه در طول قرن ها بر سرشان آمد. بيشترين منابع و بيشترين ثروت طبيعي را ما اين جا داشتيم؛ مهمترين مناطق راهبردي و استراتژيك جهان را ما اين جا داشتيم؛ امت اسلامي مايه حيات دنياي مدرن و مترقي و صنعتي يعني نفت را در اختيار داشت؛ اما امروز وضع سياسي، علمي و عقب افتادگي هايش را نگاه كنيد؛ اين به خاطر به خواب رفتن و غافل شدن از مبارزه است. سختي هاي مبارزه را بايد تحمل كرد تا بتوان هم به جايگاه شريف و عزيز انساني رسيد، هم نسلهاي پياپي بعد از خود را رساند. در اين مبارزه بايد به خدا تكيه كنيم.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14