(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 9 ارديبهشت 1389- شماره 19632
 

روسيه، چين، برزيل و هند اتحاديه مشترك تشكيل دادند
شكل گيري يك قطب جديد سياسي ـ اقتصادي
حمايت رژيم مصراز احداث ديوار فولادي



روسيه، چين، برزيل و هند اتحاديه مشترك تشكيل دادند
شكل گيري يك قطب جديد سياسي ـ اقتصادي

جعفر بلوري
اشاره:
نگاهي به تاريخ نشان مي دهد هرچند تشكيل گروه ها و اتحاديه هاي بين المللي بين چند كشور، باعث ايجاد «موازنه قوا» و در نتيجه حفظ نسبي ثبات در عرصه هاي بين المللي شده است، اما بر هيچ كس پوشيده نيست كه اين گروه ها، هرگز با هدف آرمان خواهي، عدالت طلبي و حتي صلح تشكيل نشده اند. به عبارت ديگر، از آنجايي كه كشورهاي سلطه جو حفظ امنيت و برتري خود را مديون ساز و كارهاي موجود در بطن «موازنه قوا» دانسته اند به ناچار با تشكيل گروه هاي مختلف سياسي يا اقتصادي سعي در رسيدن به اهداف خود را دارند.
در همين رابطه «ام.اس. آندرسون» محقق و مورخ مشهور درباره ريشه هاي ايجاد سياست «موازنه قوا» در قرن نوزدهم مي گويد: ترس از اقدامات تلافي جويانه دشمن است كه همواره سبب جلوگيري از وقوع جنگ مي شد نه صلح طلبي بازيگران.»
اما اواخر قرن بيستم و با فروپاشي شوروي سابق اين «توازن قوا» كه در دو قطب شرق و غرب شكل گرفته بود، به نفع قطب غرب (آمريكا) تغيير كرد و دنيا شاهد شكل گيري نظمي تك قطبي به سركردگي ايالت متحده شد. يكه تازي هاي آمريكا هرچند توانست چندسالي ادامه پيدا كند اما، با وارد شدن به قرن بيست و يكم و ورود غرب به جنگي فرسايشي و بي نتيجه در خاورميانه (عراق و افغانستان) و از همه مهمتر بحران كمرشكن اقتصادي باعث شد نظام تك قطبي به سرنوشت پيش بيني شده خود نزديك شود. ظهور قطب هاي جديد در عرصه هاي نظامي واقتصادي نيز مزيد بر علت شد تا جهان مجدداً به سمت نظم نوين ديگري كه به نفع غرب نيست حركت كند.BRIC (بريك)، يكي از اين قطب هاست كه چهار كشور عضو آن يعني روسيه، چين، برزيل و هند مدت كوتاهي است تشكيل آن را اعلام كرده اند. آنچه پيش روي شماست بررسي توانمندي اين كشورها براي تشكيل يك قطب جديد سياسي- اقتصادي در دنياي معاصر است.
سرويس خارجي كيهان
واژه «بريك» برگرفته از حروف اول نام كشورهاي تشكيل دهنده آن يعني برزيل، روسيه، هند و چين است. گفته مي شود اين واژه پيش از اين يعني در سال 2001 توسط «جيم اونيل» از «گلدمن ساكس» (يك مؤسسه بين المللي سرمايه گذاري در آمريكا) به كار گرفته شده اما در سال 2005 اين نام منتشر شده است. به اعتقاد گلدمن ساكس، از آنجايي كه كشورهاي عضو «بريك» شتاب بالايي را در اقتصاد خود تجربه مي كنند، حداكثر تا سال 2050 به رقباي جدي كشورهاي قدرتمند جهان تبديل خواهند شد. يك چهارم مساحت كره زمين و بيش از 40 درصد جمعيت جهان متعلق به اين 4 كشور است و به غير از برزيل كه در تلاش براي هسته اي شدن است، سه كشور ديگر داراي توان هسته اي بالايي هستند. (برزيل 160ميليون جمعيت، روسيه 140ميليون نفر، هند يك ميليارد و 157 ميليون نفر و چين يك ميليارد و 400ميليون نفر جمعيت دارد) نيروي نظامي بالقوه (نيروي واكنش سريع) در اين چهار كشور نيز در سطح بالايي است. در اين ميدان چين در رتبه ا ول جهان قرا رگرفته و كشورهاي روسيه، هند و برزيل نيز به ترتيب رتبه هاي پنجم، سوم و چهاردهم را به خود اختصاص داده اند. اين گروه تاكنون دو اجلاس برپا كرده كه به گفته سران آنها، هر دو اجلاس نتايج مطلوبي به همراه داشته است. سران «بريك» نخستين بار در 16 ژوئن 2009 در شهر «يكاترينبورگ» روسيه دور يكديگر جمع شدند. محور اين جلسه حول بررسي وضعيت اقتصادي جهان و اينكه اين چهار كشور چگونه مي توانند در آينده براي بهبود اين وضعيت همكاري كنند، مي چرخيد. در اين جلسه بر اصلاح مؤسسات مالي بين المللي نيز به عنوان يك راهكار پيشنهادي تأكيد شد. مي توا ن گفت نخستين واكنش هاي اين گروه بين المللي- كه برخي احتمال افزايش تعداد اعضاي آن را بعيد نمي دانند- عليه منافع آمريكا در اين اجلاس و زماني شروع شد كه پيشنهاد ايجاد يك واحد ذخيره ارز جهاني جديد (Global reserve currency) كه قابل گسترش و قابل پيش بيني و نامتغير باشد ارائه شد. اين يعني حمله به دلار واحد پول آمريكا.
البته پيش ا زاين اجلاس نشستي نيز در 16 ماه مه 2008 در همين شهر در حد وزيران خارجه كشورهاي عضو تشكيل شده بود. درست يك هفته قبل از اين نشست، برزيل براي نخستين بار در تاريخ اين كشور مبلغ 10ميليارد دلار به صندوق بين المللي پول(IMF) وام پرداخت كرد. پيش از اين تاريخ برزيل بارها از همين صندوق به دليل نيازهاي شديد مالي وام دريافت كرده بود و اين اقدام نشان مي دهد كه چقدر اين كشور در عرصه اقتصادي رشد كرده كه قادر به پرداخت وام هاي كلان به صندوق بين المللي پول است. البته چين نيز بلافاصله از برنامه اين كشور براي پرداخت مبلغ 50ميليارد دلار و روسيه نيز از پرداخت مبلغ 10ميليارد دلار خبر دادند. از جمله ديگر نقاط قابل توجه در مورد «بريك» اين كه تمام كشورهاي عضو اين گروه در گروه 20 نيز عضويت دارند. يكي ديگر از اهدافي كه كشورهاي عضو به دنبال آن هستند، تلاش براي رسيدن به اهدافي است كه گروه 20 موفق به رسيدن به آن نشده است.
گروه 20 كه متشكل از وزيران دارايي و روساي بانك هاي مركزي كشورهاي عضو است (19 عضو دارد) در سال 1999 به منظور تشكيل جلسات منظم ميان مهمترين كشورهاي صنعتي و اقتصادي در حال توسعه تأسيس شد. «نحوه برخورد با بحران مالي، مبارزه با تروريسم مالي، كاهش موارد نقض نظام مالي و به طور كلي بحث و بررسي درباره سياست هاي توسعه اي» از جمله اهداف تعريف شده اين گروه است كه بنا به دلايلي از جمله توجه كشورها به منافع خود، هميشه به نتايج مطلوب منتهي نشده است.
به عنوان مثال شبكه خبري الجزيره چهارم ارديبهشت ماه 89 درباره آخرين نشست اين گروه كه در واشنگتن برگزار شد اعلام كرد. كشورهاي عضو از دستيابي به توافقي جامع درباره نرخ مالياتي مشترك براي بانك ها ناتوان مانده و بدون دستيابي به نتيجه قابل توجهي اين نشست نيز پايان يافت.
يكي ديگر از مهمترين اهداف اين نشست نيز مواجهه با بحران مالي و تلاش براي احياي اقتصاد بين الملل بود كه «وجود اختلافات اساسي بين كشورها در مورد سازكارهاي لازم براي مواجهه با بحران»، علت پايان نافرجام آن اعلام شد.
دومين نشست گروه «بريك» اما ماه ميلادي جاري و در برازيليا، پايتخت برزيل برگزار شد. اين نشست به دليل وقوع زمين لرزه در چين، يك روزه و بسيار فشرده برگزار شد. روسيه پس از اين نشست، از تبديل شدن «بريك» به ميداني سخن گفت كه در آن برخلاف گروه 20، تصميمات مشخصي گرفته مي شود كه تمام اعضا با آن موافقند. در پايان اين نشست كه مورد توجه بسياري از رسانه ها قرار گرفت، سران «بريك» يادداشتي درباره همكاري نهادهاي مالي و توسعه صادرات كشورهاي عضو امضا كردند. در اين يادداشت، بر تعامل كشورهاي عضو با مسائل مربوط به تأمين بودجه پروژه هايي از جمله در عرصه هاي فناوري هاي پيشرفته، نوآوري هاي تكنولوژيك و صرفه جويي در مصرف انرژي تأكيد شد.
اختلاف بين چين و آمريكا
اختلافات تاريخي و اساسي موجود بين برخي كشورهاي عضو گروه «بريك» با ايالات متحده آمريكا، مسئله مهم ديگري است كه مي توان حداقل يكي از اهداف تشكيل گروه «بريك» را شكل گرفته از آن توصيف كرد.
به عنوان مثال واشنگتن هميشه از جدايي طلبان تايوان با وجود هشدارهاي پي درپي پكن حمايت كرده و دعوت از «دالايي لاما»، رهبر بودائيان تبت نيز بارها خشم مقامات چين را برانگيخته است. فروش چند ميليارددلاري تجهيزات نظامي از سوي آمريكا به تايوان نيز، مسئله اي نيست كه خوشايند چين واقع شده باشد. در مقابل تلاش هاي چين براي جايگزيني «يوان» به جاي دلار در مبادلات تجاري منطقه اي اعتراض واشنگتن را به دنبال داشته است. از سوي ديگر 25 درصد از كل بدهي هاي آمريكا نيز تنها به كشور چين است، و واشنگتن بارها اعلام كرده در صورت قسط بندي آن قادر به پرداخت خواهد بود. درخواستي كه به همان تعداد درخواست از سوي پكن رد شده است. نزديكي چين به ايران در عرصه سياسي، اقتصادي و نظامي به خصوص حمايت هاي اين كشور از برنامه هسته اي صلح آميز تهران نيز، هميشه مورد انتقاد شديد آمريكا قرار گرفته است.تسخير حياط خلوت آمريكا در آمريكاي لاتين و آفريقا، موضوع ديگري است كه خواب را از چشمان آمريكايي ها گرفته است، قراردادهاي عظيم نفتي بين چين و ونزوئلا و همكاري هاي رو به گسترش چين بوليوي هم قطعا مورد رضايت واشنگتن نبوده و نيست.
اختلافات روسيه و آمريكا
اگر از كنار جنگ سرد بگذريم؛ نحوه عملكرد روسيه در مواجهه با ايران (برنامه هسته اي) و پيمان استارت -2 (پيمان كاهش تسليحات هسته اي) شايد از جمله مهمترين مسائل موجود بين مسكو- واشنگتن است كه سال هاست اين دو كشور را مقابل يكديگر قرار داده است.
هر چند روسيه درباره برنامه هسته اي ايران شفاف عمل نمي كند اما نحوه عملكرد اين كشور، آمريكا را نيز از رسيدن به اهداف خود در اين باره با مشكل مواجه كرده است. در مورد پيمان استارت-2 نيز بايد گفت هر چند پيمان امضا شد اما، روسيه چند روز پس از آن اعلام كرد، زماني اين پيمان قابل اجرا خواهد بود كه آمريكا برنامه سپر دفاع موشكي خود در شرق اروپا را به طور كامل منحل كند. آمريكا نيز بلافاصله اعلام كرد، اجراي يكي از بندهاي اساسي پيمان استارت-2، موضوع خروج تسليحات تاكتيكي كه شامل 200 كلاهك هسته اي در خاك اروپاست، به مذاكره روسيه بستگي دارد. به عبارت ديگر پيمان مهم استارت عملا بي نتيجه مانده است.
به نظر مي رسد وجود همين مشكلات نيز انگيزه لازم براي تشكيل يك گروه اقتصادي همچون «بريك» كه اهداف سياسي موجود در بطن آن اجتناب ناپذير است، كافي باشد. اعضاي اين گروه هر چند به طور صريح به اين امر اذعان نمي كنند، ولي بررسي اجمالي تعامل بين كشورهاي عضو گروه «بريك» از يك طرف و آمريكا و غرب از طرف ديگر قطعا نشان خواهد داد كه، اين گروه برنامه هاي بزرگي در سر دارد كه دير يا زود پيش بيني گلدمن ساكس را تحقق خواهد بخشيد. آري آمريكا ديگر ژاندارم جهان نخواهد بود.در ادامه به يادداشتي مي پردازيم كه «ديميتري مدودف»، رئيس جمهور روسيه درباره تشكيل اين گروه نوشته است. اين مقاله از سايت «روسيران» گرفته شده است:
گروه «بريك» از همان قدم هاي نخست اعتبار زيادي را در صحنه بين الملل كسب كرده است. اين موضوع عجيب نيست، چرا كه 26درصد از خاك كره زمين، 42 درصد جمعيت آن و
14/6درصد توليد ناخالص داخلي جهاني در اختيار اعضاي اين گروه قرار دارد. در سال هاي اخير سهم كشورهاي بريك در رشد اقتصادي جهاني 50درصد افزايش يافته است.
روسيه با غلبه بر پيامدهاي بحران جهاني، همزمان در راه نوسازي كلي حركت مي كند. هدف اصلي، رسيدن به رشد اقتصادي پايدار و افزايش درآمدهاي شهروندان براساس اقتصادي متنوع و مدرنيزاسيون مدل هاي جديد توسعه تكنولوژيك است. ما منابع مالي بيشتري به پيشبرد پروژه هاي فضايي، توسعه انرژي اتمي و انرژي هاي جايگزين، توسعه تكنولوژي هاي جديد اطلاعاتي، ارتباطي و پزشكي و ايجاد ابزارهاي دارويي اختصاص مي دهيم. اهميت زيادي به بهره برداري از مواد معدني كه كشور ما داراي منابع غني از آن است و همچنين افزايش توليدات كشاورزي قائل هستيم. مطمئن هستم كه شركاي ما در گروه «بريك» نيز متقاضي اين دستاوردهاي روسيه هستند.
به نوبه خود، ما نيز توسعه پوياي ديگر كشورهاي عضو اين اتحاد را با علاقه دنبال مي كنيم. تجميع برتري هاي قابل رقابت كشورهاي اين گروه، شرايط را براي برد متقابل در بسياري از زمينه ها فراهم مي كند و انگيزه هاي فراواني به ما براي همكاري مي دهد. هم اكنون بسياري از اين زمينه هاي همكاري درعمل مورد استفاده قرارگرفته اند.يك نمونه از اين همكاري ها را بيان مي كنم. در ديدار اخير وزيران كشاورزي گروه «بريك» در مسكو، در باره ايجاد پايگاه اطلاعاتي مشترك براي آناليز وضعيت امنيت غذايي كشورهاي عضو، همكاري در زمينه توسعه و تبادل تكنولوژي هاي كشاورزي توافق به عمل آمد. اين تكنولوژي ها در جهت كاهش اثرات منفي آب وهوا بر امنيت غذايي و سازگاري كشاورزي با تغييرات آب و هوايي مورد استفاده قرار خواهند گرفت.امكان همكاري هاي گسترده و چند جانبه در زمينه هاي انرژي هسته اي، هواپيماسازي، استفاده از فضا و نانو تكنولوژي وجود دارد. روابط مالي كشورهاي عضو «بريك» به شكل تجارت متقابل با ارزهاي ملي به اين همكاري ها كمك خواهد كرد.
ما اقدامات مشترك كشورهاي عضو بريك نظير تبادل نظير متقابل اطلاعات به منظور پيشگيري از حملات سوداگرانه احتمالي به بورس هاي ارزي و بورس هاي مواد خام يكديگر را درجهت امنيت اقتصادي حائز اهميت مي دانيم.
تلاش فعالانه و مبتكرانه برزيل كه باعث افزايش كيفي همكاري ها درگروه بريك شده بسيار قابل ستايش است. اخيرا در چهارچوب اين گروه ديدارهاي بسيار مفيد وزيران اقتصاد، نمايندگان عالي مسائل امنيتي و نمايندگان بانك هاي توسعه برگزار شد. دراين روزها در برزيل ديدار نمايندگان بانك هاي تجاري و همچنين مجامع تجاري و كنفرانس علمي - تحقيقاتي كشورهاي عضو برگزار مي شود.
از زمان اولين اجلاس بريك (16ژوئن 2009) كه با حضور تمام اعضا در يكاترينبورك برگزار شد، در بسياري از زمينه هاي مورد نظر به توافقات مهمي دست يافتيم. به عنوان مثال كشورهاي ما به صورت فعالي در«گروه 20» كه مكانيسم اصلي هماهنگي تلاش هاي بين المللي براي ايجاد سيستم جديد مديريت اقتصاد جهاني به شمار مي رود، حضور دارند. دقيقا، براساس راهبرد مشترك بود كه در اجلاس «گروه 20»در پيتسبورگ موفق شديم 5 درصد آرا را در صندوق بين المللي پول 3 درصد آرا در بانك جهاني را به نفع اقتصادهاي جديد و درحال توسعه تغيير داده و با موفقيت آن را به تصويب برسانيم. ما خواستار اتخاذ قواعد بازي روشني هستيم كه تامين كننده حضور برابر همه اعضاي «گروه 20» باشد.
علاوه بر آن، كشورهاي «بريك» درجهت اتمام موفقيت آميز اصلاحات سيستم اقتصادي «برتون وودز» تلاش مي كند. معتقدم، ما مي توانيم مشتركا برنامه اقدامات «گروه 20» را در دوره بعد از بحران را طراحي كنيم و سهم مشتركي را دراين كار داشته باشيم.كشورهاي «بريك» با تحكيم پايه هاي جهان چند قطبي، درجهت ايجاد شرايط براي تحكيم امنيت بين الملل همكاري مي كنند. ما دراين موضوع كه جامعه جهاني بايستي درحال مناقشات بر متدهاي ديپلماتيكي و حقوقي تكيه داشته باشد و نه متدهاي نظامي متفق القول هستيم. ما معتقد به ضرورت تحكيم پايه هاي جمعي در روابط بين الملل و شكل گيري جهان دموكراتيك و عادل هستيم.روسيه، چين، هند و برزيل به صورت فعالي در سازمان متحد همكاري مي كنند. بارزترين نمونه آن، قطعنامه هاي مشتركي هستند كه توسط اين كشورها درباره جلوگيري از استقرار انواع سلاح ها در فضا و استفاده نكردن از متدهاي نظامي در رابطه با پايگاه هاي فضايي در مجمع عمومي سازمان ملل ارائه شده اند.اطمينان دارم كه آينده همكاري كشورهاي ما بسيار روشن خواهد بود. هرچند ما درآغاز راه قرار داريم، اما پايه و اساس مطمئن گفت وگوهاي ما درچارچوب اجلاس«بريك» و روابط خوب و متقابلا سودمند امكان مي دهد تا دورنماي خوبي را براي اين گروه درجهت تامين منافع كشورهاي عضو و ملت هاي آنها متصور شويم.

 



حمايت رژيم مصراز احداث ديوار فولادي

اشاره:
مركز تحقيقات «الزيتونه» در مقاله اي به قلم «عريب الرنتاوي»، مدير مركز تحقيقات سياسي قدس در عمان به بررسي اقدامات مصر در احداث ديوار فولادي در مرزهايش با غزه پرداخته كه بازتاب هاي احداث اين ديوار ابعاد مختلف را شامل مي شود. به اعتقاد وي، فشارهاي دوجانبه اي كه قاهره از سوي آمريكا و رژيم صهيونيستي متحمل مي شود، به مرور زمان به عامل شكل دهنده سياست خارجي مصر تبديل شده است.
الرنتاوي، مدير مركز تحقيقات سياسي قدس در عمان مي نويسد:
به نظر مي رسد رژيم مصر در احداث ديوار فولادي با وجود اعتراض هاي داخلي و خارجي و مشكلاتي كه براي 5/1 ميليون فلسطيني تحت محاصره در نوارغزه ايجاد مي كند، مصمم است.
فشارهاي آمريكايي- صهيونيستي نقش مهمي در ساخت اين ديوار بازي مي كنند، اين در حالي است كه خشم و غضب رژيم مصر از حاكميت حماس بر نوارغزه كه نماد حاكميت يك جنبش اسلامگرا و ادامه فعاليت «اخوان المسلمين» مصر در فلسطين است، مقامات اين كشور را به ادامه و تشديد فشار بر اين جنبش براي واداشتن آن به همراهي و همگامي با خط مشي و سياست هاي مصر يا كناره گيري از مشاركت در قدرت وامي دارد.
الرنتاوي معتقد است كه با اين كه احداث ديوار مشكلات بسياري را براي ساكنان غزه ايجاد خواهد كرد اما انتظار نمي رود اين مشكلات تاثيري بر روند تصميم گيري هاي حماس داشته باشند و چه بسا اين مشكلات چهره كريه و زشت رژيم مصر را بيش از پيش براي ملت مصر و فلسطيني ها و جهان عرب و اسلام و حاميان ملت فلسطين نمايان سازد.
اين كارشناس سياسي در ادامه مي نويسد: روزنامه «هآرتص» اولين روزنامه اي بود كه خبر احداث ديوار فولادي توسط مصر را منتشر كرد. اين روزنامه نوشت كه ديوار در امتداد مرزهاي مصر با نوارغزه احداث خواهد شد تا رفت و آمد ساكنان نوارغزه به مصر و تردد آنها در تونل ها را غيرممكن كند و در توصيف ديوار فولادي نوشت كه اين ديوار متشكل از ورق هاي محكم و غيرقابل نفوذ فولادي است و مقاومت و بازدارندگي آن بارها مورد آزمايش قرار گرفته و پس از ساخت در آمريكا از دريا به مصر منتقل خواهد شد.
تامين هزينه ساخت ديوار فولادي بوسيله آمريكا
«كارين ابوزيد» نماينده آژانس امداد و كاريابي آوارگان فلسطيني (آنروا) اين ديوار را مستحكم تر از «خط بارليف» توصيف كرد و توضيح داد كه هزينه ساخت اين ديوار را واشنگتن برعهده گرفته و بسيار متأسف است كه كشوري چون مصر در اجراي چنين سناريويي مشاركت دارد.
مدير مركز تحقيقات سياسي قدس در عمان در ادامه مقاله خود مي نويسد: مصر در برابر اخبار منتشره پيرامون ويژگي هاي ديوار و عملكردها و تامين بودجه و اهداف مورد انتظار سه واكنش از خود نشان داد:
الف: سكوت مطلق؛ مقامات مصري در ابتدا در برابر واكنش هاي بين المللي سكوت كردند و در برخي موارد حتي منكر اتخاذ چنين تصميمي توسط دولت مصر شدند و مسئله را به طور كامل نفي كردند.
ب: در مرحله بعد و پس از اين كه رسانه هاي مختلف جهان تصاوير و اخبار مشروح و مفصلي از روند ساخت و احداث ديوار منتشر كردند، دولت مصر مجبور شد لب به سخن بگشايد و در ابتدا تلاش كرد از اهميت اين ديوار بكاهد و احداث آن را به عمليات هاي مسلحانه بر سر مرزهايش با نوار غزه و تقويت امنيت ملي مصر با انگيزه هاي مصري و حمايت هاي مصري مرتبط سازد و منكر هرگونه هماهنگي و همكاري با رژيم صهيونيستي و آمريكا در اين زمينه شد.
ج: اتخاذ موضع حمله و هجوم چند سويه با ادات و وسايل مختلف عليه نيروها و طرف هايي كه به موضع مصر در برابر احداث ديوار انتقاد كرده يا خواهان توقف ساخت و احداث اين ديوار شده بودند ، در اين چارچوب حملات پيشگيرانه مصر بر موارد ذيل تاكيد داشت :
1- كاهش اهميت ديوار فولادي و تلاش جهت تحريف افكار عمومي جهان از ساخت ديوار فولادي به سوي احداث زيرساخت ها يا ساختار هايي زيربنايي مصري بر سر مرزهاي اين كشور با نوار غزه تا با مسكوت نگه داشتن موضوع از انتشار اخبار مربوط به آن در رسانه ها ممانعت به عمل آورد.
2- تلاش براي بي ارتباط جلوه دادن احداث اين ساختارهاي زيربنايي و عملكردها و اهدافشان با محاسبات امنيتي رژيم صهيونيستي.
3- تأكيد چندين باره بر اين امر كه اقدامات مصر درچارچوب مرزها و درون اراضي اين كشور و حق «حاكميت» مصر بر مرزها و «حفظ امنيت ملي» خود صورت مي گيرد و در اين باره نيازي به در نظر گرفتن شرايط و اوضاع و احوال نوار غزه و بسته بودن مرزها و تونل هاي آن نيست.
4- تلاش جهت مرتبط ساختن احداث ديوار با ادعاهاي قاهره در زمينه «تقويت» مرزها و امنيت ملي مصر از يك سو و جلوگيري از وقوع عمليات هاي تروريستي كه مراكز سياحتي و گردشگري اين كشور را به ويژه در «شرم الشيخ» و «طابا» و «دهب» هدف قرار مي دهند از سوي ديگر؛ بي آن كه دليلي قاطع مبني بر انجام و اجراي آن عمليات ها از جانب نوار غزه وجود داشته باشد.
5- تحريك «ملي گرايي مصري» جهت مقابله و رويارويي با فلسطيني ها به طور عام و جنبش حماس به طور خاص، به طوري كه برخي از رسانه هاي وابسته به دولت اخباري مبني بر هدف گيري امنيت و حرمت و حاكميت و امنيت مصر به واسطه فلسطيني هاي نوار غزه منتشر كردند.
6- به خدمت گرفتن عوامل مذهبي و ايدئولوژيك رژيم؛ در اين زمينه دولت مصر تلاش كرد از «الازهر» كمك بگيرد تا فتاوايي از جانب مفتيان مبني بر مجاز بودن ساخت ديوار بگيرد.
الرنتاوي با اشاره به واكنش هاي تند و انتقادآلود داخلي و خارجي در برابر احداث ديوار فولادي مي نويسد: اين فشارها و اعتراض هاي داخلي و خارجي نتوانست رژيم مصر را از تصميم خود منصرف كند يا موجب تجديد نظر اين كشور در احداث آن شود، بلكه برعكس «حسني مبارك» رئيس جمهور مصر شخصا متعهد شد براحداث ديوار نظارت كند و تصميم گرفت خود وارد عرصه مبارزه تبليغاتي و سياسي با جنبش حماس و هم پيمانان و طرفداران آن شود. به همين منظور گاهي از لحن تند و تهديدآميز و گاهي از لحن آرام و نرم استفاده كرد، همين امر اين سؤال را در ذهن كارشناسان امر مطرح ساخت كه چرا رژيم مصر تا اين اندازه بر احداث اين ديوار تأكيد مي كند.
مصر پيشقدم در خدمت
به آمريكا و رژيم صهيونيستي
الرنتاوي معتقد است، تحليلگران و كارشناسان جهان اين موضع گيري مصر را به نقشي ارجاع مي دهند كه اين كشور در عمليات «سرب گداخته» بازي كرد و موجب توقف اين عمليات عليه نوار غزه شد و همه مي دانند، رژيم صهيونيستي شرط اساسي توقف عمليات را ضمانت هاي آمريكايي، اروپايي و مصري مبني بر نظارت بيش از پيش بر خطوطي كه به ادعاي آنها سلاح و تجهيزات جنگي و موشك از آن طريق وارد نوار غزه مي شود. در همين راستا آمريكا و فرانسه و برخي از كشورهاي اروپايي متعهد شدند نظارت هاي خود را بر گذرگاه هاي آبي بحرين و درياي مديترانه و سرخ دو چندان كنند و از مصر نيز خواستند تا نظارت و كنترل بر مرزهاي زميني اش با غزه را تشديد كند و در اين ميان واشنگتن و پاريس ملزم به ارائه كمك به قاهره شدند تا مصر اقدامات خود را در نظارت بر تردد در تونل ها و مرزهايش با نوار غزه و كنترل مناطق دريايي همجوار با سواحل فلسطيني را تشديد كند.
الرنتاوي تاكيد مي كند با اين كه قاهره جايي در موافقتنامه امنيتي آمريكا- رژيم صهيونيستي نداشت و نه آمريكا و نه رژيم صهيونيستي تمايل نداشتند اتخاذ ترتيبات امنيتي در خاك مصرصورت گيرد، اما اين كشور خود را پيشقدم اجراي اين ترتيبات كرد و خاك سرزمين خود را در اختيار آمريكا و رژيم صهيونيستي قرارداد تا در خدمت نظريه توسعه طلبانه امنيتي رژيم صهيونيستي قرار گيرد و اين موضوعي است كه مقامات رژيم صهيونيستي بارها بر آن تاكيد داشته و عنوان مي كردند «اقدامات مصر بزرگترين خدمت را به امنيت اسرائيل مي كند.»
در ادامه مقاله عريب الرنتاوي كه مركز تحقيقات الزيتونه آنرا منتشر كرده مي خوانيم: احداث ديوار با اين كه طرف هاي فلسطيني و از جمله حماس را در فشار و تنگنا قرار خواهد داد و عامل اصلي اين بحران رژيم مصر است، اما همين امر خشم و غضب مصري ها و فلسطيني ها و افكار عمومي جهان را به دنبال خواهد داشت كه افزون بر بروز بحران هاي داخلي در مصر به وجهه و جايگاه بين المللي اين كشور نيز ضربه وارد خواهد كرد و در اين ميان حماس بي شك از شرايط پيش آمده به نفع خود بهره برداري خواهد كرد.
مدير مركز تحقيقات سياسي قدس در عمان در ادامه به بررسي مشروح ديدگاه استراتژيست ها و كارشناسان درباره اتخاذ اين تصميم به واسطه مصر مي پردازد: استراتژيست ها و كارشناسان و تحليلگران اتخاذ اين موضع از جانب مصر را به عوامل و دلايل چندي ارجاع مي دهند كه مي توان آن را به عوامل و دلايل كوتاه مدت و بلندمدت تقسيم كرد:
1- عوامل بلندمدت از جمله:
- فشارهاي دوجانبه اي كه قاهره از سوي آمريكا و رژيم صهيونيستي متحمل مي شود به مرور زمان اين فشارها به عامل شكل دهنده سياست خارجي مصر تبديل شده و قيد و بندهايي امنيتي- نظامي و سياسي بر دست و پاي رژيم مصر نهاده اند، افزون بر اين كه سياست خارجي مصر به سوي استراتژي آمريكا در منطقه گرايش دارد.
- عامل دوم را بايد در سياست داخلي مصر و به ويژه در احتكار قدرت به واسطه «حسني مبارك» و رابطه آن با جنبش هاي اسلامي جستجو كرد. در مورد احتكار قدرت رژيم مصر تلاش مي كند، پشتوانه ادامه حاكميت خود را حمايت هاي آمريكايي و صهيونيستي قرار دهد و در زمينه جنبش هاي اسلامي نيز مصر در هراس است مبادا نفوذ حماس به كشور مصر هم كشيده شود، چون حماس را ادامه و استمرار جنبش «اخوان المسلمين» تلقي مي كند، به همين دليل معتقد است بايد پيش روي فعاليت هر دو جنبش موانعي ايجاد كرد تا مبادا به قدرت رسيدن حماس در غزه موجب گسترش نفوذ اخوان المسلمين در مصر شود و اين جنبش را وارد عرصه سياسي كند.
2- عوامل كوتاه مدت يا مستقيم
الرنتاوي معتقد است كه در اين چارچوب رژيم مصر تلاش دارد اهداف تاكتيكي ذيل را محقق كند:
- برچيدن حاكميت حماس در نوار غزه و تغيير افكار عمومي فلسطيني ها عليه حكومت آن و توطئه براي براندازي حاكميت حماس يا به تسليم واداشتن آن به بهانه ناكامي و عدم توانايي در حكومتداري.
- از بين بردن حمايت هاي تسليحاتي، مالي و خارجي حماس و در تنگنا و فشار قراردادن آن، چون دولتي كه سه هفته با رژيم صهيونيستي جنگ سختي داشته جهت آماده نگهداشتن خود نيازمند تجديد قوا است كه اين تجديد قوا توسط تونل ها صورت مي گيرد.
- واداشتن حماس به پذيرفتن مواضع و ديدگاه هاي مصر در زمينه سازش، قاهره كه اخيرا دريافته بود در سال هاي گذشته چه جايگاهي در ميان كشورهاي عربي داشته است، تلاش كرد با حل قضيه فلسطيني و واداشتن حماس به تبعيت از مواضع و ديدگاه هايش جايگاه گذشته خود را در ميان جهان عرب بازيابد.
- مجازات حماس به دليل عدم پذيرش و امضاي برگه سازش به ويژه آن كه برخي از طرف هاي فلسطيني نيز همراهي هايي با رژيم مصر دراين زمينه داشتند و اين خشم وغضب رژيم مصر از حماس را دوچندان مي كرد.
- خشم قاهره از تمايل حماس به پذيرش ميانجيگري آلمان به جاي مصر براي انعقاد قرارداد آزادي سرباز «گيلاد شاليت» كه رژيم مصر اين اقدام حماس را دهن كجي به نقش خود در حل اين بحران تلقي مي كرد.
احداث ديوار فولادي از بعد انساني و بشردوستانه تبعات سنگيني براي مردم غزه دارد
الرنتاوي تاكيد مي كند كه سناريويي كه اكنون در حال اجراست ادامه روند ساخت ديوار است و به نظر نمي رسد رژيم مصر از تصميم خود دراين زمينه صرف نظر كند و حتي انتظار مي رود روند ساخت ديوار را سرعت بيشتري ببخشد و مقوله هاي گذشته از جمله حفظ حاكميت ارضي و تحكيم و تقويت امنيت ملي مصر را دستاويزي براي توجيه عملكردهايش قرار دهد.
الرنتاوي تبعات احداث ديوار را در دو بخش ملاحظه مي كند:
1- فشار بر جنبش حماس
دراين شك نيست كه تكميل احداث ديوار تبعات سنگيني بر جنبش حماس وحكومتش در نوار غزه و ساكنان غزه دارد.
در بعد امنيتي- نظامي اين ديوار كاركردي بسان «ديوار حائل» دارد كه در كرانه باختري احداث وبنا به ادعاي رژيم صهيونيستي موجب كاهش عمليات هاي شهادت طلبانه و تضعيف قدرت گردان هاي مقاومت جهت قاچاق سلاح و ورود مبارزان به درون خط سبز شد.
در بعد انساني و بشردوستانه ساخت ديوار مشكلات ساكنان غزه را دوصدچندان خواهدكرد و محاصره نوار غزه را از پنج جهت تكميل خواهدكرد و بدين وسيله نوار غزه از تأمين بسياري از نيازها و مايحتاج زندگي اش بازخواهدماند، به ويژه اگر درنظر داشته باشيم نوار غزه 60 درصد نيازمندي هاي غذايي و درماني خود را از طريق تونل ها و ارتباط آنها با مصر تامين مي كند.
نويسنده معتقد است كه در بعد سياسي انتظار مي رود اتمام احداث ديوار تاثير مستقيمي برآغاز دور جديد تلاش هاي سياسي و ديپلماتيك جهت آغاز مجدد روند سازش و امضاي قرارداد آزادي شاليت و گشودن گذرگاهها با ايفاي نقش مصر و طرف هاي عربي و بين المللي بگذارد و شايد بدين وسيله اتمام احداث ديوار بر ديدگاههاي حماس تاثير بگذارد و اين جنبش را وادار به تسليم كند.
2- فشار پيشگيرانه عليه مصر
دراين زمينه الرنتاوي با اين كه معتقد است كه احداث ديوار طرف هاي فلسطيني و از جمله حماس را در فشار و تنگنا قرار خواهد داد و عامل اصلي اين بحران رژيم مصر است اما همين امر خشم و غضب مصري ها و فلسطيني ها و افكار عمومي جهان را به دنبال خواهدداشت كه افزون بر بروز بحران هاي داخلي در مصر به وجهه و جايگاه بين المللي اين كشور نيز ضربه وارد خواهدكرد و دراين ميان حماس بي شك از شرايط پيش آمده به نفع خود بهره برداري خواهدكرد.
الرنتاوي تاكيد مي كند: ساخت ديوار تشكيلات خودگردان را نيز به چالش خواهد كشاند. چرا كه تشكيلات خودگردان را در بحران به بن بست رسيدن روند صلح و از بين رفتن گزينه مذاكرات و از سرگيري شهرك سازي و رد راه حل تاسيس دو كشور توسط رژيم صهيونيستي گرفتار خواهد ديد.و سرانجام مدير مركز تحقيقات سياسي قدس معتقد است كه اين ناكامي ها گريبانگير واشنگتن نيز خواهدشد به ويژه آن كه رئيس جمهور آن به دنبال يافتن راه حلي براي قضيه فلسطين است. اينجاست كه براي اوباما راهي جز عذرخواهي به دليل ناكامي در طرح ها و نادرستي پيش بيني هايش باقي نمي ماند و تلاش هاي «جرج ميچل» براي ايجاد اعتماد متقابل به وقوع فاجعه انساني در نوار غزه منتهي خواهدشد و همين آمريكا را وادار خواهدكرد، براي حفظ وجهه بين المللي خود به دنبال يافتن راهكاري جديد باشد تا خود را از اين بحران نجات دهد.
منبع: خبرگزاري فارس

 

(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14