(صفحه(12(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 22 ارديبهشت 1389- شماره 19643

نگاهي تحليلي به مانيفست 89 همت مضاعف، كار مضاعف
نگاهي به كتاب گذر از فتنه 88
نگاهي به امتياز كاپيتولاسيون در ايران درمان زخمي به عمق 150 سال
گزارش مستند كيهان از همكاري سران فتنه با تروريست ها



نگاهي تحليلي به مانيفست 89 همت مضاعف، كار مضاعف

حسين بابايي- علي قاسمي
چكيده
همت مضاعف و كار مضاعف به عنوان يك طرح ملي يكي از عوامل مهم در پيشرفت، توسعه عدالت و دستيابي به اقتدار ملي در كشور موضوعي است كه امسال با نامگذاري از سوي مقام معظم رهبري براي سال جديد موج گسترده اي در ميان مسئولان كشور براي اجرايي شدن اين مسئله ايجاد كرده كه نيازمند حضور فعال مردم و مسئولين مي باشد. بديهي است اين موضوع نيز مختص يك سازمان يا نهاد خاصي نيست و همه سازمان ها و نهادهاي اداري و اجتماعي و مسئولين و همه آحاد جامعه را در برمي گيرد و نيازمند عزم ملي براي اجرا و عملي شدن اين بحث و تبديل آن از شعار به شعور در صحنه تلاش مي باشد. همانگونه كه خود رهبر فرزانه انقلاب نيز بدان اشاره نمودند كه «شعارهاي هر سال، نمايشي و تشريفاتي نيست و طبعاً همه مشكلات را هم حل نمي كند بلكه انگشت اشاره اي است كه راه و روش را نشان مي دهد كه امسال نيز با توجه به اهداف بلندتر ملت و كشور، بايد همتي برتر فراهم آورد و كارهاي بيشتر و جدي تر انجام داد.»1
از اين رو در نگاه كارشناسانه و موشكافانه به مسئله همت مضاعف و كار مضاعف و دقت نظر در بهره گيري از همه جوانب اين موضوع با اين نكته روبرو هستيم كه همت مضاعف و كار مضاعف داراي ابعاد مختلفي است يعني با بسط و تعميم دادن پيام نوروزي مقام معظم رهبري در همه زمينه ها و جوانب، شاخص هاي گوناگوني را مي توان ترسيم و منافع عظيمي را براي جامعه حاصل نمود. در واقع اين موضوع مهم همانطور كه رهبر فرزانه انقلاب به آن اشاره نمودند مي تواند در زمينه هاي مختلفي عملي گردد. لذا با توجه به فرمايش رهبري در پيام نوروزي «براي اينكه بتوانيم بر طبق اقتضائات كشور و ظرفيتهاي كشور حركت كنيم، احتياج داريم به اينكه همت خودمان را چند برابر كنيم؛ كار را متراكم تر و پرتلاش تر كنيم... به اميد اينكه در بخشهاي مختلف، بخشهاي اقتصادي، بخشهاي فرهنگي، بخشهاي سياسي، بخشهاي عمراني، بخشهاي اجتماعي، در همه عرصه ها، مسئولين كشور به همراه مردم عزيزمان بتوانند با گام هاي بلندتر، با همت بلندتر، با كار بيشتر و متراكم تر، راه هاي نرفته را بپيمايند و به هدفهاي بزرگ خود انشاءالله نزديكتر شوند.»2
بر همين اساس براي رسيدن به افق چشم انداز 20 ساله نظام كه براساس آن ايران در همه زمينه ها، كشور نخست منطقه مي شود، بايد كار و همت را مضاعف نمود و در مسير حركت به سمت افق پيشرفت و توسعه گام برداشت. در واقع فرمايش مقام معظم رهبري در پيام نوروزي، كار و تلاش همه دستگاه هاي اجرايي كشور كه به مردم خدمت رساني ميكنند را شامل مي شود و دراين بين دستگاه هاي اجرايي كشور مي بايست در جهت تلاش مضاعف در بخش هاي مختلف آموزشي، فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي و سياسي و بويژه توسعه پروژه هاي عمراني كشور بيش از گذشته براي اجرايي شدن و تحقق آن گام و تلاش نمايند و با وجود منابع و ظرفيت هاي كارشناسي، بيشترين خدمت رساني را به مردم داشته باشند. در واقع پيام نوروزي مقام معظم رهبري افق روشني براي كار و تلاش مضاعف فراهم كرد و اين كار مضاعف، كام ملت ايران را شيرين خواهد كرد و مردم حلاوت و شيريني كار را خواهند چشيد چرا كه اين تجربه جهاني است كه هر كشوري بيشتر تلاش كرد موفق تر خواهد بود و مردم آن كشور در رفاه بيشتري خواهند بود. در مكتب مقدس اسلام و فرمايشات ائمه اطهار (ع) نيز همگان را به داشتن همت والا و كار و تلاش سفارش نموده اند بدون شك با همت و كار مضاعف مي توان كشور را روز به روز در طي نمودن پله هاي ترقي و پيشرفت استوار نمود و با كسب اقتدار در مقابل ترفندهاي اقتصادي و فرهنگي دشمن مقابله نمود از اين رو نامگذاري سال از سوي رهبري جهشي در سطح جامعه مي باشد كه با توجه به مقتضيات و نيازهاي زماني، از ضروري ترين نيازهاي كشورمان در اين برهه محسوب مي شود، چرا كه ميزان توسعه، رشد و تعالي هر جامعه اي به ميزان كار و تلاش مفيد آن جامعه وابسته است.
راهكارهاي اساسي همت مضاعف و كار مضاعف
آنچه بر روند همت مضاعف و كار مضاعف و عملياتي شدن اين مسئله در كشور داراي اهميت مي باشد اين است كه هر اقدامي كه موجب افزايش فرهنگ كار و كارآمدي جامعه بشود امري مبارك و قابل تحسين است و بديهي است كه براي نهادينه شدن فرهنگ كار و تلاش، علاوه بر همت عمومي آحاد مردم، همه قواي كشور رسالت خطيري بر عهده دارند به ويژه رسانه هاي گروهي كه بايد با نگاهي آسيب شناسانه و نقادانه موانع و عوامل كم كاري در جامعه را شناسايي نموده و راهكارهاي اجرايي و عملياتي ارايه نمايند. بر همين اساس در روند عملياتي شدن همت و كار مضاعف نيازمند تبيين استراتژي و تعيين خط مشي مي باشيم كه طي آن، اين اصل به يك شعار تغيير ماهيت ندهد؛ در واقع لازمه دستيابي به اين مهم در كشور، خيزش و حركتي عميق از سوي مسئولان و همه آحاد جامعه مي باشد؛ لذا مي بايست همگي اين اصل را يك ضرورت دانسته و فعاليت هاي خود را در راستاي ايصال به اين اصل مهم برنامه ريزي نمايند و براي دستيابي به اين امر فرهنگ ساز و حياتي اقدام نمايند. از اين رو مهمترين اقدامات اساسي در اين خصوص به موارد زير مي توان اشاره نمود:
نهادينه كردن فرهنگ كار و تلاش
يكي از پيش نيازهاي اين مسير براي رسيدن به نتيجه مطلوب، زمينه سازي ذهني و فرهنگي براي اقشار مختلف جامعه است. امروز هر فردي از اعضاي جامعه بايد بداند كه در فعاليتهاي خود بايد به ارتقاء بهره وري و افزايش همت و كارايي اقدام نمايد، تا كشور به اهداف تعريف شده در چشم انداز بيست ساله نظام برسد و شكوفايي درهمه ابعاد ملي تحقق يابد. نهادينه شدن فرهنگ كار و تلاش مهمترين اصل در افزايش بهره وري در ظرفيت هاي خدماتي و توليدي كشور است چرا كه بهره وري حاصل و برآيند كارايي و اثربخشي است حال اينكه همه مي دانيم كه سطح بهره وري در كشورما بسيار پايين است و اين بدون شك به الگوي رفتاري برخاسته از فرهنگ عمومي كه طي ساليان سال در لايه هاي مختلف جامعه نهادينه شده است برمي گردد و لذا براي اينكه در جامعه كار مضاعف صورت گيرد بايد ابتدا اراده تغيير در تك تك افراد حاصل شده و مردم بيش از هركس خود را مقصر بدانند تا به مرور زمان فرهنگ بي مسئوليتي و كم كاري از جامعه رخت بربندد و «كار و تلاش» چنانكه در آموزه هاي ديني آمده است، درسطوح مختلف به صورت عملي و نه شعاري به يك ارزش و فرهنگ ملي نهادينه شود و افراد به جاي اينكه از ديگران بپرسند تو چه كرده اي، از خود بپرسند كه من براي اعتلاي كشورم چه كرده ام؟ لذا فرهنگ سازي پايدار بستر اصلي نهضت همت مضاعف و كار مضاعف مي باشد.
داشتن مديريت مدبرانه و هدايت كننده
يكي از ضروريات اوليه كه در عملياتي شدن اين امر مطرح است عامل مديريتي است. مسئولان و متوليان امر با پرهيز از شعارزدگي نبايد به برگزاري چند همايش، سخنراني و چاپ مقاله و كارهايي از اين قبيل خود را گرم كنند. لذا وجود مديريت صحيح و توانمند درسطح كلان در جهت هدايت و تدوين و انتخاب يك استراتژي راهبردي، طبق نقشه راه ابلاغي سند توسعه پنجم كه مقام معظم رهبري ترسيم نموده اند، زمينه تحقق اين طرح ملي و آينده ساز كه حقيقتا پيشرفت كشور و توسعه عدالت در گرو آن است گام بردارند. در واقع همت و كار مضاعف بدون اتكا به مديريت كارآمد و عالمانه ميسر نمي شود و قطعا درپشت هر سازمان متعالي و كشور توسعه يافته، مديريتي علمي و كارآمد نهفته است و اين مديران و رهبران تحول گرا هستند كه موجب اثرگذاري درمجموعه خود مي گردند. نهادينه شدن فرهنگ كار در جامعه به مديران كارآمدي نياز دارد كه توان انگيزش و تحرك بخشي در بدنه سازمان و محيط خود را داشته باشند. امروزه بخش اعظم ناكارآمدي و كم كاري در جامعه به نحوه مديريت و تدبير مديران و مسئولان سازمان ها برمي گردد. امروزه مديريت در هر سازماني يكي از محوري ترين عوامل درپيشبرد اهداف سازماني است كه به عنوان يكي از مولفه هاي موثر در بهره مندي كيفي و كاربردي از نيروي انساني به حساب مي آيد. مديريت بعنوان هدايت كننده، هماهنگ كننده، برنامه ريز و كنترل كننده نقش مهمي در ارتقاء بهره وري و ايجاد روش هاي مطلوب و بهينه در جهت افزايش كارايي سامانه به عهده دارد. مديريت با تدوين يك برنامه مشخص در افق بلندمدت و كوتاه مدت اهداف مورد نظر مجموعه را مشخص مي سازد و فعاليت و انجام ماموريت هاي محوله را در جهت دستيابي به بهره وري و ارتقاء كارايي قرار مي دهد. مديريت با داشتن بينش و تفكر بلندمدت و توجه به نيروي انساني، آموزش و رشد كاركنان در جهت ايجاد روحيه و برانگيختن قوه خلاقيت و ابتكار آنان و همچنين در جهت دستيابي به اهداف مي تواند باعث هدايت در مسير رسيدن به بهره وري و ارتقا كارآمدي مي شود. چرا كه حركت دراين مسير نيازمند يك نيروي محركه است و بار اصلي اين هدايت بر دوش مديريت است و ترسيم الگوهاي مناسب تصميم گيري و تصميم سازي در و ايجاد تفكر و فرهنگ بهره وري نيز از مديران آغاز مي شود. پروفسور اريلي سوم در كتاب نوآوري بستر پيروزي مي گويد: مديران الهام بخش كساني هستند كه مي توانند احساسات افراد را در جهت بالاترين بازده و بهره وري جلب كنند اينگونه مديران به سازمان نيرو مي دهند و راهي مي يابند كه اعضاي سازمان را به سوي رسيدن به هدف برانگيزند مديران الهام بخش فرصت هايي را مي آفريند تا در آنها دگرگوني و حركت به سوي آينده بهتر گفتگو كنند رفتار مديريت الهام بخش از چندين راه به نوآوري و دگرگوني كمك مي كند و به كاركنان اميد، دلگرمي، آرزو و نيرو مي دهد كه مهمترين اصل در اجرايي شدن همت و كار مضاعف در افراد و نيروي انساني خواهد بود.
- ترسيم راهبرد و چشم انداز
يكي ديگر از پيش نيازهاي اصلي در مسير همت مضاعف و كار مضاعف، ترسيم اهداف، ابعاد و راهكارهاي رسيدن به موضوع و تعيين شاخص هايي براي سنجش و ارزيابي روند و چگونگي پيشرفت امور است. بايد براي جلوگيري از درجا زدن و درخود تنيدن و اتلاف منابع و فرصت ها و هزينه ها در تمامي حوزه ها، سند و نقشه راهبردي و تهيه و ابلاغ شود. يعني با تهيه اين سند، مديران، مسئولان و فرماندهان سازمان هاي مختلف مي توانند با اجرا و به كارگيري روش ها و شيوه هاي مدون، خود را در مسير تحقق اين اصل مهم قرار دهند. برنامه هاي پيچيده و ناروشن سردرگمي ايجاد مي كند و سد راه هرگونه شكوفايي و توسعه مي شود. به عبارت ديگر مي توان چنين بيان داشت كه عملي شدن كار و تلاش مضاعف و بهره مندي از فعاليت ها نتيجه پياده كردن پيروزمندانه انديشه هاي سازنده است.
دستيابي به اهداف و بهره وري در سامانه ها در گرو راهبرد خوب و داشتن چشم انداز دست يافتني و اجراي پيروزمندانه آنست كه به كمك آن مي توان نمودار حركت كار وفعاليت خود را رسيدن به اهداف و راه طي شده درمسير رسيدن به اهداف پيدا نمود.
جلب مشاركت مردم
از ديگر راهكارها درمسير همت مضاعف و كار مضاعف جلب مشاركت مردم و افزايش آگاهي هاي آنان نسبت به رابطه افزايش كار وهمت و ارتقاء كارايي و ايجاد رفاه درجامعه مي باشد. حقيقتاً همت مضاعف و كار مضاعف درجامعه ازكارهايي انجام شدني است كه هر يك از اعضاي جامعه با مشاركت و ملزم نمودن خود به عملياتي شدن آن، منافع عظيمي را براي جامعه حاصل خواهند نمود.
آموزش
افزايش آموزه ها درخصوص كار وهمت مضاعف در نظام آموزشي كشور به گونه اي كه هر چه سطح آموزش بالاتر رود اهميت و درك اين مسئله بيش از پيش براي آحاد جامعه ملموس باشد تا ضرورت كار و همت مضاعف درجامعه حاصل شود. در واقع اين مسئله نيز نيازمند آموزش هاي منطبق بر نيازمندي ها در سطح نظام آموزشي مي باشد:
بر همين اساس شاخص هاي مهم آموزش در رسيدن به فرهنگ كار و همت مضاعف اولا اينكه آموزش ها بايد براساس نيازسنجي و نيازآفريني استوار باشد تا كارايي خود را در بطن جامعه داشته باشد و عطش و نياز جامعه را برطرف سازد. ثانياً آموزش ها با آينده نگري در جهت پيش بيني به موقع حوادث و تلاش در جهت ايجاد نگرش آينده سازي استوار باشد. ثالثاً آموزش ها با تخصصي سازي در جهت تربيت و پرورش نيروهاي انساني ماهر، كارآمد و متخصص باشد تا كارايي، اثربخشي و بهره وري را براي كشور به ارمغان آورد و رابعاً اينكه آموزش ها همراه با پويايي و همگام شدن با تغييرات سريع در جهت افزايش دانش و مهارت افراد با تغييرات پيراموني باشد تا نياز جامعه را در حركت و كار و تلاش مستمر تأمين نمايد.
تبليغات رسانه اي
استفاده و بهره گيري از برنامه هاي تلويزيوني و رسانه اي در راستاي اجراي شعار همت مضاعف و كار مضاعف و نتايج و پيامدهاي حاصل از اين آرمان ملي. در واقع رسانه ملي از طريق تبليغات و فرهنگ سازي رسانه اي مي تواند كار و همت مضاعف را به عنوان يك طرح ملي و مطالبه عمومي در جامعه متصور سازد.
حركت مستمر و پايدار
حركت همه دستگاه هاي دولتي به طور مستمر و پايدار در جهت تحقق منويات مقام معظم رهبري از ديگر عوامل مؤثر در اين حركت ملي مي باشد چرا كه كار و همت مضاعف با يك دستورالعمل و يك شبه قابل دست يافت نيست و نيازمند كار و تلاش مستمر همراه با الگوي دقيق است كه كار و همت مضاعف همه آحاد جامعه را به سمت و سوي افزايش بهره وري و كارايي هدايت نمايد.
مبارزه با تهاجم فرهنگي و جنگ نرم
از آنجايي كه تلاش كشورهاي استعماري در پروژه جنگ نرم و ناتوي فرهنگي ترويج مصرف گرايي و راحت طلبي و القا روحيه منفي و نااميدي به آينده است، مبارزه با تهاجم فرهنگي غرب، آگاه سازي و تعميق بينش و بصيرت سياسي و اسلامي افراد جامعه و همچنين توسعه و ترويج تفكر «ما مي توانيم» از مهمترين اقدامات در روند اجرايي شدن كار و همت مضاعف به حساب مي آيد.
تقويت انگيزه هاي ديني و انقلابي
يكي از عوامل بسيار مهمي كه مي تواند به توسعه كار و افزايش كارآمدي در جامعه كمك نمايد توجه به آموزه هاي ديني و ارزش هاي معنوي كار است. قرآن كريم و سيره ائمه اطهار همواره به انسان ساعي احترام گذاشته و بر تلاش آحاد و اقشار مختلف هر جامعه تأكيد نموده است لذا ضروري است خطبا و واعظين در منابر و تريبون ها به تبيين نقش كار از منظر قرآن و احاديث پرداخته و جامعه را به تحرك درآورند. تقويت انگيزه هاي ديني براي كارآفريني و اهتمام به كار و تلاش موجب نهادينه شدن فرهنگ كار و تلاش در جامعه مي شود.
تعهد ملي
در كشوري كه منافع ملي ارزش تلقي شود احساس مسئوليت نسبت به سرنوشت كشور در فرد فرد آحاد آن جامعه امري دروني و باارزش مي گردد. مردمان آن كشور براي توسعه و تعالي ميهن خود متعهدانه مي كوشند و منافع ملي را بر منافع شخصي، گروهي و سازماني ترجيح مي دهند. ضروري است مسئولان فرهنگي، رسانه هاي گروهي و مراكز آموزشي در تقويت مسئوليت پذيري و تعهد ملي در جامعه تلاش نمايند، چرا كه بين تعهد ملي و كار مضاعف رابطه معناداري وجود دارد.
عامل انگيزش
براي آنكه كار مضاعف در جامعه انجام شود مي بايست انگيزه هاي خدمتي نيروي كار حفظ و تقويت شود. اين انگيزه ها مي تواند مادي يا معنوي، فردي يا سازماني و شخصي يا گروهي باشد.
توانمندسازي
نيروي كار همواره به آموزش حين كار نياز دارد. آموزش، مهارت هاي شغلي نيروي كار را افزايش داده و موجب افزايش بهره وري، خلاقيت و كارآفريني مي شود.
ارزيابي
ارزشيابي عادلانه و مستمر و تشويق نيروهاي فعال در سازمان هاي دولتي و خصوصي مي تواند منجر به تقويت فرهنگ كار و تلاش شود. در جامعه اي كه به نيروي انساني اصالت داده شود و انسان كارآمد محور توسعه گردد، آن جامعه قطعا رستگار و پويا خواهد بود و زمينه هاي كار و تلاش فراهم خواهد شد. ارزيابي از آن جهت باعث بهره مندي كيفي و كاربردي و افزايش كارايي و اثربخشي مي شود كه مي تواند به شناسائي نقاط ضعف و قوت كاركنان و همچنين به شناسايي سرعت گيرها و موانع موجود در مسير رشد و تعالي كمك نمايد.
از مهمترين فوايد ارزيابي مي توان به موارد زير اشاره نمود:
1-ايجاد زمينه براي تعالي و پيشرفت كاركنان مستعد.
2- برآورد كمي و كيفي نيروي انساني در جهت تامين نيازهاي سازمان
3- استعداديابي و علاقمند كردن افراد ساعي به كار
4- شناخت نقاط ضعف و قوت سازمان.
5- شناسائي ميزان اثربخشي و كارآمدي كه در نهايت باعث ارتقاء بهره مندي و بهره وري خواهد شد.
اهداف ارزيابئ
1- پاداش دهي و ايجاد انگيزه در افراد
2- تعيين بازدهي كارايي و اثربخشي
3- طرح ريزي تمهيداتي براي آموزش و بهسازي منابع انساني
4- تأمين امنيت و سلامت محيط كار
بنابراين با توجه به مطالب ذكر شده، برنامه هاي ارزيابي موجب اصلاح و بهبود رفتارهاي شغلي و سازماني و باعث رشد و پرورش شخصيت افراد و كاركنان و علاوه بر اين موجب بهبود كيفيت و اثر بخشي در مجموعه و تسهيل در تحقق اهداف و هدايت منابع انساني در مسير بهره مندي كيفي و كاربردي براي دستيابي به شكوفايي و بالندگي در اجرايي شدن كار و همت مضاعف مي شود.
تعطيلات
تعطيلات فراوان مناسبتي و تقويمي يكي از عوامل مهم منفي پيشرفت در كشور ماست. كاهش تعطيلات عامل مهمي براي توسعه فرهنگ كار و افزايش بهره وري خواهد بود، البته بايد توجه داشت كه اگر وجدان و تعهد اجتماعي در جامعه از ميزان بالايي برخوردار بوده و افراد در طول زمان كار بيشترين عزم را براي انجام كار مفيد داشته باشند شايد اثر سوءفراواني تعطيلات نمود كمتري پيدا كند.
عامل قوانين و مقررات
قوانين و مقررات بايد به نحوي تدوين شوند كه موجب كارآمدي و تقويت نيروي كار شوند و فضاي كسب و كار و تغيير و تحول را فراهم سازند و به جاي ايجاد مانع، بيشتر در صدد رفع موانع و تسهيل امور برآيند تا شور و شوق كار خود به خود فزوني يابد.
روش ها، ساختار و تشكيلات
روش ها، ساختار و تشكيلات مناسب به عنوان عامل بسيار مهمي در نيروي كار و كارآمدي سازمان ها هستند. سازمان ها و نهادهاي سياسي و فرهنگي و نظامي برآمده از نيازها و ضرورت هاي زمان مي باشند. به لحاظ اصل تحول و پيشرفت، كه لازمه حيات، پويايي و بالندگي جوامع انساني است، سازمان ها مي بايست به موازات تغيير نوع و شيوه نقش و نيازها، دستخوش تحول شوند و خود را به روز نمايند. چنانچه مديران و مجريان امور نتوانند سازمان و نهادهاي جامعه را همگام با دگرگوني زمانه پيش ببرند و تغييرات لازم را در آن ايجاد كنند، اين سازمان ها ركود پيدا كرده و بر اثر بار اضافي از درون با مشكلات ساختاري و عدم پاسخگويي مواجه شده و قدرت ترميم و كارآمدي خود را از دست مي دهند. از اين رو روش ها و ساختار سازماني و جريان كار اصلاح روش ها مي تواند موجب چابكي و چالاكي سازماني گرديده و عامل پويايي و افزايش بهره وري شود. لذا مهندسي مجدد روش و ساختار در توليد فرصت و بهره برداري از منابع و امكانات در راستاي ارتقاي بهره وري و كارآمدي بسيار حائز اهميت است.
ـــــــــــــــــــــــــــ
1- در جمع زائرين و مجاورين حرم مطهر امام رضا(ع) 1/1/1389
2- درپيام نوروزي آغاز سال نو 1389

 



نگاهي به كتاب گذر از فتنه 88

انتخابات رياست جمهوري دهم و حوادث پس از آن را از جهات مختلف مي توان يكي از بحث برانگيزترين مباحث تاريخ انقلاب اسلامي دانست. سرعت رويدادها و گستردگي آنها به حدي بود كه تحليل مسائل و ارائه آن به مخاطب را در زمان وقوع، اگر نگوييم غير ممكن، تا حد زيادي دشوار كرده بود. بدون شك هر چه از اين رخداد دورتر شويم زواياي ديگري از آن كشف خواهد شد. اين رويداد مي تواند دستمايه صدها كتاب -از منظرهاي مختلف- باشد و البته ساير قالب هاي رسانه اي ديگر، اعم از سينما، تلويزيون، عالم ادبيات و... نيز مي توانند با محصولات خود، راوي ماجراهاي پر پيچ و خم سال 1388 باشند.
اما تهيه تمام اين محصولات نياز به منابع جامع و مورد اطمينان دارد. كتاب «گذر از فتنه88» (محصول معاونت سياسي سپاه)
مي تواند يكي از اين منابع باشد. جلد اول اين كتاب در بيش از 600 صفحه تدوين شده و 15 گفتار در قالب سه فصل دارد.
سردار جواني -معاون سياسي سپاه- در مقدمه كتاب بصيرت افزايي به جامعه را اولين هدف تدوين آن دانسته و مي نويسد: «كتاب حاضر كوششي است براي تحليل و بررسي حوادث قبل و بعد از انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري كه با هدف بصيرت افزايي در شرايط فتنه كنوني انتشار مي يابد. در ماه هاي اخير رهبر معظم انقلاب اسلامي با اشاره به جنگ نرم دشمنان و فتنه عميقي كه جامعه اسلامي با آن مواجه شده، بر داشتن بصيرت تاكيد فراوان داشته و آحاد جامعه به ويژه خواص را به افزايش بصيرت خود فراخوانده اند.»
كتاب رويكردي توصيفي-تحليلي داشته و نويسندگان آن سعي كرده اند، هيچ سوژه و رويدادي را از قلم نيندازند. رويدادها تا پايان دادگاه متهمين اغتشاشات دنبال شده و بنا به گفته نويسندگان، جلدهاي دوم و سوم كتاب تا چند ماه آينده منتشر خواهد شد. رويكرد كتاب مبني بر پرداختن به همه مسائل و بصورت مفصل، باعث شده است حجم آن بالا رفته و مطالعه اش را براي همگان سخت كند. بنظر
مي رسد تلخيص و استخراج كتابي با حداكثر 200 صفحه، مي تواند طيف گسترده تري از مخاطبين را جذب كند. «گذر از فتنه88» در نمايشگاه بين المللي كتاب تهران، در غرفه نشر اعتدال در معرض ديد مخاطبين قرار گرفته است.

 



نگاهي به امتياز كاپيتولاسيون در ايران درمان زخمي به عمق 150 سال

غلامعلي زاهدي
23 اردبيهشت ماه، سالروز لغو امتياز ننگين كاپيتولاسيون است. داغ كاپيتولاسيون اولين بار در سال 1208 و طي قرارداد تركمنچاي بر پيشاني ايران خورد و دقيقاً يك و نيم قرن طول كشيد تا اين ننگ از دامن اين سرزمين پاك شود. اگر كاپيتولاسيون را يكي از زمينه هاي وقوع انقلاب اسلامي بدانيم، ادعاي گزافي نيست. در اين نوشتار از جنبه تاريخي، برخي از ابعاد اين ماجرا را مرور مي كنيم.
كاپيتولاسيون چيست؟
ريشه لغت كاپيتولاسيون فرانسوي است و چهار قرن سابقه دارد. زبان ديپلماتيك در آغاز فرانسه بوده است . كلمه فرانسوي كاپيتول كه به معناي بخش، قسم ، پاراگراف مي باشد در زبان انگليسي نيز به كار گرفته شد كه به كاپيتوليشن ترجمه شد كه به معناي بند ، ماده ، فصل ، بخش، رئوس مطالب و سرفصل است
زماني كه قراردادها و يا پيمان ها به زبان انگليسي نوشته شدند در ترجمه اين قوانين را كاپيتوليشن خواندند و هيچ ربطي به كلمه نظامي كاپيتولاسيون كه به معناي(surrender ) يا تسليم است نداشته و ندارد. اين واژه به مفهوم بستن قرارداد يا عهدنامه يا بستن پيمان بكار گرفته شد و به معناي نوشته اي است كه داراي فصل ها و مواد گوناگون است. نخستين كاپيتول درباره موقعيت و وضعيت اتباع خارجي در 20 مارس 1604 بين پادشاه فرانسه هنري چهارم و احمد اول سلطان عثماني بسته شد داراي دو كاپيتول جداگانه براي امنيت زيارت كنندگان مسيحي و روحانيون مسيحي وضع شده بود.
اين دو كاپيتول عبارتند از:
¤ كاپيتول چهار: ما اميد داريم كه مردم كشور و شاهزادگان فرانسه و كشورهاي دوست، آزادانه بتوانند عتبات بيت المقدس را زيارت كنند و كسي جلوي آنها را نخواهد گرفت و يا مورد اذيت واقع نخواهند شد.
¤ كاپيتول پنجم: به علاوه براي اينكه جايگاه و دوستي پادشاه مورد احترام باشد ما مي خواهيم كه روحانيون مسيحي كه در بيت المقدس زندگي
مي كنند و در كليساي «برخاستن مسيح از مرگ» خدمت گزاري مي كنند بدون هيچگونه پروانه ويژه و كنترل، رفت و آمد بنمايند و اينكه اين روحانيون با صلح و امنيت و مورد استقبال قرار گيرند، در حفاظت باشند ،مورد پشتيباني قرارگيرند و براي انجام خدمات خود نيز مورد كمك قرار گيرند.در دوره سلطنت لويي چهاردهم در فرانسه هم چنين در پنجم ژوئن 1673 قرارداد ديگري با ممت چهارم سلطان عثماني امضا شد. در اين قرارداد حقوقي كه در كاپيتول چهارم و پنجم قرارداد پيشين آورده شده بود تاييد شد و چهار كاپيتول ديگر كه در باره مسايل حقوقي بود نيز اضافه وامضا شد. در اين چهار كاپيتول حق كاپيتولاسيون شامل همه كساني كه مسيحي بودند نه فقط براي اورشليم بلكه براي شهر هاي ديگر چون اسميرنا ، پورت سعيد و اسكندريه و ديگر بندرهاي دولت عثماني نيز شد.28 مي 1740 بين لويي پانزدهم و محموداول سلطان دولت عثماني قراردادي امضا شد كه در آن قرارداد حق حمايت يا كاپيتولاسيون براي همه روحانيون مسيحيان كه در تمامي شهرهاي زير سلطه دولت عثماني زندگي مي كردند تاييد شد و هم چنين كه حق اين را داشته باشند كه خريد و فروش و ديگر اعمال تجاري را انجام دهند.
در تمام قرارداد هاي ديگر بين دولت فرانسه و دولت عثماني اين حقوق در اين كاپيتول ها يا بخش ها در جمع حق كاپيتولاسيون ناميده شد. از اين قرارداد در متن هاي تركي كلمه عهدنامه (Ahdnameh) به كاربرده شده است.
زخمي به عمق 150 سال
سابقه كاپيتولاسيون در ايران به شكست ايران از روسيه و تحميل پيمان تركمانچاي بر مي گردد. اين مقررات براي اولين بار در 1828 ميلادي پس از شكست وليعهد عباس ميرزا در جنگ با روسيه 1826 - 1828 با بستن عهدنامه تركمانچاي از طرف دولت روسيه تزاري بر ايران تحميل شد. فصل هفتم، هشتم و نهم معاهده تركمانچاي كه به مسايل حقوقي وجزايي اتباع روسيه در ايران مربوط است . در ايران با عهدنامه تركمانچاي 22 فوريه 1828 حق قضاوت كنسولي را در پاراگراف هاي هفت تا نهم گنجانيده شد. قراردادي كه بين دولت هاي اروپايي و دولت عثماني براي مسيحيان بسته شده بود، دولت روسيه آن را براي همه افراد روس در ايران به دولت ايران تحميل كرد كه بدين معنا بود كه هيچ فرد دولتي ايران اجازه نداشت كه ساختمان يك روس را در ايران وارد شود بدون اينكه مجوز از سفارت روسيه را در دست داشته باشد. هم چنين تمامي روس ها در ايران تنها قانون روسيه شامل آنها مي شد. اين قرارداد از آن جهت مشكلات فراوان به بار آورد كه كاپيتولاسيون كه تنها براي يك گروه كوچك ديپلمات وضع شده بود به همه روس ها در ايران تعميم داده شد. مورد بسيار ويژه محمد علي شاه و خانواده اش بودند كه در درازاي انقلاب مشروطيت گفتند كه آنها تابعيت دولت روسيه را دارند و بخش حمايت از عهدنامه ننگين تركمانچاي را براي خود به اجرا در آوردند و در نتجه ارتش روسيه براي حمايت از جان محمدعلي شاه و خانواده اش به ايران لشكركشي كردند و سپس وي به سفارت روسيه پناهنده شد و حقوق سالانه هشتاد هزار دلاري از دولت روسيه دريافت كرد و به اودسا رفت.
پس از شكست ناصرالدين شاه در جنگ هرات در 1856 ميلادي معاهده پاريس بين دو دولت ايران و انگلستان بسته شد. در اين پيمان انگليس ها به دولت ايران براي اتباع انگليسي كه در ايران زندگي مي كردند حقوقي را همانند حقوقي كه در عهدنامه تركمنچاي به اتباع روسيه در ايران داده شده بود تحميل كردند. به تدريج ساير قدرت هاي اروپايي نيز از اين امتياز در ايران برخوردار شدند.
رضا قلدر؛ طبل توخالي
20 ارديبهشت ماه 1307 حكومت كودتايي رضاشاه، طبق اطلاعيه اي لغو كاپيتولاسيون را اعلام كرد. البته اين حركت چيزي جز يك پرستيژ مضحك سياسي نبود. چرا كه يكي دو روز بعد، دولت ايران به سفارتخانه هاي خارجي اعلام كرد جاي نگراني نيست و اتباع آنها از امتيازات قبلي محروم نخواهند شد!
21 ارديبهشت وزارت امور خارجه ايران در نامه اي به «روبرت هانري كلايو» وزير مختار انگليس در تهران، دولت متبوع وي را از آزادي ديپلمات هاي انگليسي در ايران همچون روال گذشته مطمئن ساخت . اين نامه در 18 بند شامل تعهد سيستم قضايي ايران به حفظ حقوق، اختيارات و مايملك اتباع انگليسي براي وزير مختار آن كشور در تهران ارسال شد. وزارت خارجه ايران درهمان روز در نامه ديگري وزير مختار انگلستان را از آزادي فعاليت مذهبي ميسيونرهاي آن كشور نيز مطمئن ساخت. چنين نامه هايي در 24 و 26 ارديبهشت براي سفارت آمريكا ودر 25 ارديبهشت براي وزير مختار آلمان در تهران ارسال شد. سپس در مراحل بعد، پيمانهاي جداگانه ديگري باهدف مصونيت ديپلمات ها و فرستادگان رسمي كشورها با فرانسه، سوئد، دانمارك و ساير كشورهاي مقتدر آن روز اروپا به امضأ رسيد و نشان داد قلدري رضا خان فقط براي ملت مظلوم ايران است و در مقابل بيگانگان، در موضع خفت و خواري، از پادشاهان فاسد قاجار چيزي كم ندارد.
قرارداد وين و مستشاران آمريكايي
هيجدهم آوريل 1961 برابر با 29 فروردين 1340 قرارداد وين درباره روابط سياسي به تصويب كشورهاي حاضر در وين رسيد و سپس به سازمان ملل متحد در نيويورك فرستاده شد. اين قرارداد به امضاي نماينده مختار رژيم شاه در وين، احمد متين دفتري رسيد. اين قرارداد داراي 53 ماده و دو پروتكل است. سه سال بعد موضوع دوباره حساس شد. اين بار قضيه استفاده مستشاران آمريكايي از اين امتياز بود و مجلس بايد درباره اش تصميم مي گرفت.
نيروهاي ارتش امريكا در درازاي جنگ جهاني دوم در اكتبر 1942 وارد ايران شدند كه به آن ماموريت فرماندهي خليج فارس (Persian Gulf Command) مي گفتند. ماموريت آنها اين بود كه ابزار جنگي، مهمات، دستگاه هاي نظامي، و غيره را از خليج فارس با استفاده از راه آهن و راه هاي كشور ايران به ارتش سرخ شوروي در جنگ با ارتش آلمان برسانند. اين جريانات در دوره نخست وزيري قوام السلطنه روي داد. پس از پايان جنگ جهاني دوم نيروهاي امريكايي ايران را تخليه كردند.
5 آذر 1322 در دوره دولت علي سهيلي قراردادي يك ساله درباره مستشاران نظامي ارتش آمريكا امضا شد. هدف اين پيمان اين بود كه ارتش ايران بازسازي و مدرن شود. اين پيمان هر سال تمديد مي شد. سفارت آمريكا بشدت به دنبال كاپيتولاسيون براي مستشاران خود بود.
سال1343مجلس شوراي ملي188 نفر نماينده داشت كه 140 كرسي آن در اختيار حزب ايران نوين كه نقش اكثريت را داشت، بود. دولت از اين جهت كه در رأي گيري دچار مشكل نشود روز 20 مهرماه يك روز قبل از طرح لايحه در مجلس، با نمايندگان
حزب ايران نوين يك نشست خصوصي برپا كرد. جالب اينجاست كه گزارش اين جلسه خصوصي در بعدازظهر همان روز از سوي كاردار سفارت امريكا به واشنگتن ارسال شد.
جلسه روز 21 مهر ماه 1343 در ساعت 8 صبح آغاز به كار كرده تا 5 بعدازظهر ادامه پيدا كرد. جلسه حتي براي صرف ناهار تعطيل نشد. در اين جلسه 15 نفر از نمايندگان عليه لايحه صحبت كردند كه آنها نيز بعداً صحبت هاي خود را پس گرفتند. سرانجام لايحه مزبور در مجلس شوراي ملي با 74 رأي موافق و 61 رأي مخالف در ميان136 نفر، به تصويب رسيد.
تصويب اين امتياز خفت بار در مجلس را مي توان جرقه اي ناميد كه به انفجار انقلاب منهي شد. هر چند تبديل اين جرقه به انفجار بزرگ، حدود 14 سال طول كشيد. هويدا بعدها درباره اهميت اين ماجرا و ضربه اي كه رژيم از اين طريق خورد سخنان جالبي دارد و راهكار مضحكي ارائه مي كند: « ...درباره مصونيت امريكايي ها گفته شد كه بله در دولت گذشته كه من وزير داراييش بودم و بنده معتقد بودم اگر
مي خواستند مستشار امريكايي يياورند ، عوض اين كه مصونيت بخصوص به مستشار امريكايي بدهند، مستشار امريكايي را عضو سفارت امريكا بكنند كه
مي توانست بطور ديپلماتيك مصونيت داشته باشد و مسله اي مطرح نشود ...»!
سياسي ترين سخنراني قرن
خبر تصويب امتياز كاپيتولاسيون براي آمريكايي ها به گوش حضرت امام رسيد. ايشان چند نفر را مامور كرد تا از جزئيات ماجرا مطلع شوند. هاشمي رفسنجاني پس از يافتن متن مذاكرات مجلس و جزوه كنوانسيون وين را تهيه و به خدمت امام(ره) آورد.
ماجرا براي امام يقيني شد. ايشان در جلسه اي فرمودند: «اين از آن اموري است كه ما بايد دنبال كنيم و عزت اسلام را زنده كنيم. اين قصه رأي زنها نيست كه آنها به ما وصله ارتجاعي بچسبانند، اين قصه تقسيم اراضي نيست كه به ما بگويند طرفدار مالكين هستند، اين مسئله اي است كه تمام آزادي خواهان دنيا اين مسئله را قبول دارند كه ما براي آزادي مي جنگيم. ما هدف مان يك هدف ارتجاعي نيست؛ ما هدف مان اين است كه از زير يوغ استعمار امريكا و اسرائيل بيرون بياييم. ما مي خواهيم يك ملت مستقل باشيم نه زير يوغ استعمار امريكا كه مستشارانش در مملكت ما هر چه جنايت مي خواهند بكنند، بكنند و هيچ دستگاه فضايي حق نداشته باشد آنها را دستگير كند»
صبح روز دوشنبه چهارم آبان 1343 كه مصادف با 20 جمادي الثاني و تولد حضرت فاطمه الزهرا(س) بود، امام در قم سخنراني آتشيني كرده و نسبت به ماجرا و عواقب آن هشدار دادند.
امام سخنراني خود را با آيه استرجاع آغاز كرده و در بخش هايي از اين سخنراني تاريخي فرمودند؛ «اينها از هر جنايتي كه در ايران بكنند مصون هستند؛ اگر يك خادم آمريكايي، اگر يك آشپز آمريكايي
مرجع تقليد شما را در وسط بازار ترور كند، زيرپا منكوب كند، پليس ايران حق ندارد جلو او را بگيرد! دادگاههاي ايران حق ندارد محاكمه كنند! بازپرسي كنند! بايد برود آمريكا! آنجا در آمريكا اربابها تكليف را معين كنند! دولت سابق اين تصويب را كرده بود و به كسي نگفت. دولت حاضر اين تصويب نامه را در چند روز پيش از اين، برد به مجلس و در چند وقت پيش از اين به سنا بردند و با يك قيام وقعود، مطلب را تمام كردند و باز نفسشان در نيامد....نظاميان آمريكايي، مستشاران نظامي آمريكايي به شما چه نفعي دارند؟ آقا اگر اين مملكت اشغال آمريكاست پس چرا اينقدر عربده مي كشيد، پس چرا اينقدر دم از ترقي مي زنيد؟ اگر اين مستشاران نوكر شما هستند پس چرا از اربابها بالاترشان مي كنيد؟ پس چرا از شاه بالاترشان مي كنيد. اگر نوكرند مثل ساير نوكرها با آنها عمل كنيد. اگر كارمند شما هستند مثل ساير ملل كه با كارمندانشان عمل مي كنند، شما هم عمل كنيد. اگر مملكت ما اشغال آمريكاييست پس بگوييد ........ ما زير چكمه آمريكا برويم چون ملت ضعيفي هستيم؟! چون دلار نداريم؟! آمريكا از انگليس بدتر، انگليس از آمريكا بدتر، شوروي از هر دو بدتر، همه از هم بدتر، همه از هم پليدتر اما امروز سر و كارما با اين خبيث هاست، با آمريكاست. رئيس جمهور آمريكا بداند، بداند اين معنا را كه منفورترين افراد دنياست پيش ملت ما. امروز منفورترين افراد بشر است پيش ملت ما...»
جيمزبيل، محقق آمريكايي، در مورد اين سخنراني چنين مي گويد: «اين سخنراني پرشور او، يكي از مهمترين و تحريك كننده ترين بيانات سياسي ايراد شده در ايران در اين قرن مي باشد.»
چوب لاي چرخ آمريكا
امام به سخنراني اكتفا نكرده و همان روز
اعلاميه اي شديداللحن نيز در همين مورد صادر كردند. واكنش امام، ملت را بيدار و رژيم را به شدت خشمگين كرد. كمتر از 10 روز بعد، ايشان به دليل مخالفت با اين قانون خفت بار و روشنگري هايشان در اين باره تبعيد شدند.
ساعت 2 بعدازظهر 13 آبان راديو ايران اعلام كرد: «طبق اطلاع موثق و شواهد و دلايل كافي چون رويه آقاي خميني و تحريكات مشاراليه بر عليه منافع ملت و امنيت واستقلال و تماميت ارضي كشور تشخيص داده شد، لذا در تاريخ 13 آبان ماه 1343 از ايران تبعيد گرديد.»
اين مطلب در جرايد عصر نيز چاپ گرديد. در پي تبعيد حضرت امام، كاردار سفارت امريكا طي پيامي به واشنگتن اظهار خوشحالي كرد و نوشت: «سرانجام ما توانستيم از شر آن پيرمرد كه چوب لاي چرخ ما مي گذاشت راحت شويم. »
كپي اين نامه در سال 1344 توسط يكي از هواداران امام از سفارت امريكا به دست آمد كه ساواك ضمن ابراز تعجب احتمال داده بود عوامل وابسته به روحانيت در سفارت امريكا به نحوي نفوذ كرده باشند!
اول بهمن ماه 1343 حسنعلي منصور، به دست جمعيت موتلفه اسلامي ترور شد. مرگ منصور، كمترين هزينه اي بود كه رژيم پهلوي در موضوع كاپيتولاسيون پرداخت كرد.
امتياز نگين كاپيتولاسيون تا پايان دوره پهلوي براي آمريكايي ها اعمال شد. بالاخره پس از پيروزي انقلاب اسلامي و استقرار نهادهاي قانوني، جمهوري اسلامي ايران در تاريخ 23 ارديبهشت 1358 به اين ننگ 150 ساله پايان داد.

 



گزارش مستند كيهان از همكاري سران فتنه با تروريست ها

سرويس سياسي -
به دنبال اعدام پنج تروريست، سران فتنه همراه با گروهك تروريستي منافقين و چند گروهك معاند ديگر به حمايت از تروريست ها پرداخته و برخورد با چنين عناصري را محكوم كردند.
روز يكشنبه پنج تروريست به جرم دست داشتن در چند فقره بمب گذاري و اقدامات ضدامنيتي در زندان اوين به دار مجازات آويخته شدند. در پي اعدام اين تروريست ها، گروهك منافقين با انتشار اخبار، اطلاعيه و گزارش هاي مختلف، ضمن تجليل از آنان، اجراي حكم اعدام را جنايتكارانه خواند.
سايت اين گروهك تروريست هاي معدوم را فعالان سياسي! خواند و در اين باره نوشت: «اين اعدام ها در راستاي اقداماتي است كه رژيم ايران براي مقابله با قيام هاي مردمي كه ايران شاهد آن است، انجام مي دهد. اين اعدام ها تحولات جنبش مردمي را به سمت سقوط رژيم تسريع مي كند. سازمان مجاهدين ]منافقين[ نيرويي است كه رهبري قيام را در دست مي گيرد و خواسته اش چيزي جز سرنگوني رژيم نيست.»
در همين حال سران داخلي فتنه نيز با جنجال سازي هاي منافقين همراهي كردند. موسوي با انتشار اطلاعيه اي، اعدام اين تروريست ها را محكوم كرد، آنها را مظلوم خواند و به طور تلويحي بر ارتباط معنوي و حتي مكانيكي جنبش مورد ادعايش با عناصر تابلودار معاند نظام مهر تاييد زد. موسوي كه اغتشاشگران روز عاشورا را هم «مردم خداجو» خوانده بود، در اطلاعيه اخير خود نوشت: «اعلام اعدام ناگهاني پنج نفر از شهروندان كشور بدون آنكه توضيحات روشن كننده اي از اتهامات و روند دادرسي و محاكمات به مردم داده شود شبيه روند ناعادلانه اي است كه در طول ماه هاي اخير منجر به صدور احكام شگفت آور براي عده زيادي از زنان و مردان خدمتگزار و شهروندان عزيز كشور ما شده است.»
وي ادامه داد: «وقتي قوه قضائيه از طرفداري مظلومان به سمت طرفداري از صاحبان قدرت و مكنت بلغزد مشكل است كه بتوان جلوي داوري مردم را در مورد ظالمانه بودن احكام قضايي گرفت. چگونه است كه امروز محاكم قضايي از آمران و عاملان جنايت هاي كهريزك و كوي دانشگاه و كوي سبحان و روزهاي 25 و 30 خرداد و عاشوراي حسيني مي گذرند و پرونده هاي فسادهاي بزرگ را باز نشده مي بندند و به صورت ناگهاني در آستانه ماه خرداد، ماه آگاهي و حق جويي پنج نفر را با حواشي ترديد برانگيز به چوبه هاي دار مي سپارند؟ آيا اين است آن عدل علوي كه به دنبالش بوديم؟»
اطلاعيه موسوي با استقبال گسترده رسانه ها و محافل ضدانقلاب مواجه شد. در برخي از مطالب منتشر شده در اين مورد ضمن تجليل از واكنش موسوي، از منتقدين وي خواسته شده از وي عذرخواهي كنند چراكه او با اين بيانيه ميزان عناد خود را با جمهوري اسلامي كاملاً آشكار ساخت. سايت بالاترين - به مديريت منوشه امير، صهيونيست ايراني تبار-دراين باره نوشت: «امروز كه آقاي موسوي-مرد سبزي كه با وجود فشارها صحنه را ترك نكرده و پاي حرفش ايستاده و با برچسب محارب تاوان مي دهد- بيانيه اش را داد هرچند كه اگر نمي داد هم بيانيه هاي قبلي اش گويا بود جا دارد از آقاي نيك آهنگ كه در كانادا نشسته و در هر فرصتي تيغ حملاتش را متوجه جنبش سبز و راهبرانش ميكند و در بي بي سي مصاحبه مي كند و روزنامه نگاران سياسي را «بولتن نويس سياسي» مي نامد، بايد پرسيد وقت آن نرسيده يك عذرخواهي خشك و خالي بكنند از آقاي موسوي و تاوان دهنده هاي اين جنبش مظلوم و سبز؟»
البته بيانيه اخير موسوي، نخستين نشانه از پيوند جريان فتنه و گروهك نفاق نيست. اطلاعات افشا شده در مورد اغتشاشات پس از انتخابات نشان داد منافقين با برخي از ستادهاي تبليغاتي ارتباط ارگانيك داشته اند و اساساً محورهايي مانند تقلب، جنايت و تجاوز از سوي منافقين به سران داخلي فتنه القا شده بود. اطلاعات موثق روزنامه كيهان حاكي است در برخي موارد خاص مانند ماجراي سعيده پورآقايي، موضوع مستقيماً از سوي قرارگاه اشرف- پايگاه منافقين در عراق- به جريان فتنه انتقال داده شده است.
همچنين اطلاعيه موسوي در حالي منتشر شد كه يك روز پيش از آن گروهك موسوم به فدائيان خلق با انتشار نامه اي سرگشاده از موسوي و كروبي خواسته بود نسبت به اين اعدام ها واكنش نشان دهند. در بخشي از اين نامه آمده است: «اكنون نيز از شما به عنوان چهره هاي برجسته جنبش سبز انتظار مي رود اعدام پنج زنداني سياسي را محكوم كنيد. صرف نظر از اتهاماتي كه به اين زندانيان وارد كرده اند، اين افراد در همان دادگاه هايي به اعدام محكوم شده اند كه عليه برخي ياران شما احكام سنگين حبس صادر كرده اند. اينها دادگاه نيستند، بيدادگاهند.»
در همين راستا پنج گروهك معاند نظام با انتشار بيانيه اي مشترك به اعدام اين تروريست ها اعتراض كرده و آنها را آزاديخواه خواندند. در بخشي از اطلاعيه مشترك گروهك هاي دمكرات كردستان ايران، كومله، اتحاد فدائيان خلق، فدائيان خلق ايران و شوراي موقت سوسياليستهاي چپ ايران سعي آمده است: «حكومتگران از برآمد جنبش اعتراضي در روز 22خرداد و فرياد مردم در خيابان ها عليه ديكتاتوري به شدت در هراس هستند. آن ها مي خواهند با اعدام زندانيان سياسي، جو ترس و رعب در بين مردم به وجود آورند تا مردم در روز 22 خرداد دست به اعتراض نزنند. اما صداي اعتراض مردم عليه ديكتاتوري با اين اقدامات، خاموش نخواهد شد.» اين ادعا در حالي است كه جرم هاي اين محكومين هيچ ربطي به اغتشاشات پس از انتخابات نداشته و جرم آنها بمب گذاري و اقدامات تروريستي بوده است.
در بخش ديگري از اين بيانيه كه از سران فتنه خواسته شده است نسبت به اين قضيه سكوت نكنند، آمده است؛ «ما از همه هموطنان، فعالين سياسي اجتماعي و نهادهاي مترقي، احزاب و سازمان هاي چپ و دموكرات و ترقيخواه دعوت مي كنيم، تا در همكاري با يكديگر، با تمام توان به اعدام هاي حكومت اسلامي اعتراض كرده و توجه رسانه ها، افكارعمومي سازمان هاي غيردولتي بين المللي و دولت ها در سراسر دنيا را برعليه اعدام ها جلب كرده و بكوشيم تا از تكرار اين فجايع جلوگيري كنيم.»
در همين حال منافقين در برخي شهرهاي اروپايي دست به تجمعاتي نيز زدند. جمعيت اين تجمعات كه با آب و تاب فراوان در برخي سايت هاي فتنه از جمله جرس و گويانيوز بازتاب داشت، از انگشتان دو دوست هم فراتر نرفت. براي نمونه پرجمعيت ترين عكس از تظاهرات در تورنتو هشت نفر را نشان مي دهد كه احتمالا برخي از آنها رهگذر هستند.
نكته قابل توجه ديگر در مورد جنجال سازي منافقين خارج نشين و جريان داخلي فتنه، سكوت آنها در مورد پرونده و سوابق تروريست هاي اعدامي است. فتنه گران منافقانه اين تروريست ها را فعالان سياسي مي نامند و به راحتي از كنار جنايت هاي آنها كه منجر به شهادت و مجروح شدن ده ها شهروند بي گناه شده، گذشته اند. اين 5 نفر با نام هاي فرزاد كمانگر، علي حيدريان، فرهاد وكيلي، شيرين علم هولي و مهدي اسلاميان به جرم بمب گذاري و ارتباط با گروههاي تروريستي اعدام شدند.
مهدي اسلاميان عضو گروهك تروريستي تندر هيچ ارتباطي به ماجراي انتخابات نداشته و بنابر گزارش دادستاني انقلاب، «يكي از عوامل انفجار بمب در حسينيه شهداي شيراز» بوده است. پيش از اين دو نفر به نام هاي روزبه يحيي زاده و علي اصغر پشته به اتهام انفجار در حسينيه شهداي شيراز اعدام شده بودند.
فرزاد كمانگر فردي است كه در سال 85 از منزل وي تعداد قابل توجهي بمب ساعتي و اسلحه پيدا مي كنند. بعد از دستگيري فرزاد كمانگر، فرهاد وكيلي در شهر سنندج دستگير مي شود و «در منزل وي ماهواره و يك برگه كه محتويات آن به صورت رمز بوده كشف مي شود.»
بعدها مشخص مي شود كه اين دو در انفجار دو بمب در ساختمان هاي فرمانداري و اداره بازرگاني كرمانشاه در ارديبهشت سال 1385 نقش داشته اند.
علي حيدريان نيز به اتهام همكاري با فرزاد كمانگر و ارتباط با پژاك در تهران دستگير شده بود.
بنابر اطلاعيه دادسراي انقلاب، شيرين علم هولي آتشگاه نيز در خرداد سال 1387 پس از كار گذاشتن يك بمب زيرخودرويي در پاركينگ قرارگاه سپاه در غرب تهران و انفجار آن دستگير شده است. وي نيز اعتراف مي كند كه عضو گروهك پژاك بوده است.
گفتني است نهادهاي مسئول اسناد اقدامات تروريستي اين افراد را در اختيار صدا و سيما گذاشته اند و به زودي مستندي دراين باره پخش خواهد شد.

 

(صفحه(12(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14