(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه اول خرداد 1389- شماره 19650

نيايش واره ها
نگاهي به نمايشگاه منتخب آثار داستان هاي تصويري دنباله دار (كميك استريپ)
خط اول در انتظار تداوم راه...
نقدي بر آثار پيكاسو
كتاب مثل...



نيايش واره ها

زنده ياد سلمان هراتي
1
شب فرو مي افتد
و من تازه مي شوم
از اشتياق بارش شبنم
نيلوفرانه
به آسمان دهان باز مي كنم
اي آفريننده شبنم و ابر
آيا تشنگي مرا پايان مي دهي؟
تقدير چيست؟
مي خواهم از تو سرشار باشم.
2
كنار شب مي ايستم
چشم بر شمد سورمه اي آسمان مي اندازم
ستاره ها
با نخ نور گلدوزي شده اند
و من مي شنوم زمزمه ي درختان را :
- چه ملايمت خنكي !
من آبستن يك شكوفه ام
كه همين تابستان گلابي مي شود.
كنار شب مي ايستم
شب از تو لبريز است
من در دو قدمي تو
در زندان فراق گرفتارم

 



نگاهي به نمايشگاه منتخب آثار داستان هاي تصويري دنباله دار (كميك استريپ)
 خط اول در انتظار تداوم راه...

ناصر سيفي
نمايشگاه منتخب آثار داستان هاي تصويري دنباله دار (كميك استريپ) روز هجدهم ارديبهشت در نگارخانه چليپا واقع در محوطه شمالي حوزه هنري با عنوان «خط اول» افتتاح گرديد. خط اول ششمين برنامه از سلسله نمايشگاه هاي دفتر هنرهاي تجسمي پايداري است كه در مسير معرفي و ارايه آثار تجسمي مبتني بر پايداري و مقاومت با انگيزه تبليغ و ارتقاي فرهنگ و هنر ديني و معنوي شكل مي گيرد. اين دفتر از همه نهادها و افرادي كه با عنايت به هنر آماده گر شيعي و تأمل در منافع ملي جامعه انقلابي حركت و عمل مي كنند استقبال كرده و همراهي فكري و اجرايي آنان را ضميمه اين حركت جامع فرهنگي هنري مي كند. و همه اينها زيرمجموعه هنر والايي است كه توحيد كلمه را در هنر و همچنين هنر پويا و ماندگار را در كلمه توحيد جستجو كرده و مي يابد. حسن روح الامين و ميثم برزا از دانشجويان دانشگاه شاهد هستند و در زمينه داستان هاي تصويري دنباله دار چندسال است كه فعاليت جدي مي كنند طراحي خوب و روان، شناخت قابليت هاي خط و سطوح رنگي، ايجاد فضاهاي مناسب با تركيب بندي و كادرهاي مناسب، زاويه ديدهاي پويا و خلاقانه كه در عين تسلط تكنيكي، بيان حسي و بار معنايي تصاوير را تمهيد و تكميل مي كنند. روح الامين و برزا در عين داشتن قابليت ها و توانمندي هاي متفاوت از ويژگي هاي مشترك و هماهنگي هم در نوع نگاه و اجراي تكنيك هاي تجربه شده و به كارگيري شيوه هاي بديع بهره مند هستند كه مورد آخر جسارت تجربه هاي تازه و ناشناخته را فراهم مي كند. روح الامين و برزا در اين نمايشگاه داستانهايي از حماسه هاي دفاع مقدس و جنگ سي و سه روزه حزب ا... در دفاع از سرزمين خود مقابل صهيونيست هاي تا بن دندان مسلح را با تصاويري آميخته از تكنيك و احساس و عاطفه و قدرشناسي ارايه كرده اند با هم به ديدار مي رويم؛
¤ روز افتتاحيه روز پرازدحامي بود .جماعت از همه سو در نمايشگاه حاضر شده بودند؛ از هنرمندان گرافيست، نقاش، كاريكاتوريست، تصويرساز، طراح صحنه، كارگردان سينما، مسئول و مدير فرهنگي، دانشجو، استاد دانشگاه، علاقه مندان به رشته هاي مختلف هنري. فضاي نمايشگاه و محوطه بيروني آن را شور و شوقي از ديدار و بحث هاي هنري و رويدادهاي اينگونه و حرف هاي اصلي در مورد آثار نمايشگاه پر كرده است.قطعات هنرمندانه حسن روح الامين و ميثم برزا: نكته هاي برخي از اساتيد و عزيزان هنرمند را مرور مي كنيم:
¤ استاد صادق مصلح هنرمند گرافيست؛ واقعيت اين است كه وقتي كارهاي اين نمايشگاه را ديدم فكر كردم اين دو نفر آدمهاي مسن و بسيار باتجربه هستند چون كارها خيلي پخته و قوي بود راحت و با جسارت و قدرتمند، بدون ترس و ملاحظات و ترديدهايي كه بعضاً پيش مي آيد؛ با قدرت و طراحي هايي كه به نظرم نمره بيست مي گيرند حرف خود را در قالب تصاويري كه ديديم زده اند. از هر دو اينها تشكر كردم چون كارهايي به اين خوبي در نمايشگاهي نديده بودم. كارها چون موضوع نظامي داشت اين جنبه را خوب شناسايي و مطالعه كرده اند مانند عكاسي در جنگ كه عكاس هاي مختلفي عكس مي گيرند اما اينها عكس هاي خيلي خوبي ارايه كرده اند منظورم از عكاسي در اينجا و اين نمايشگاه، طراحي است يعني يك بار موضوعات و صحنه ها و تركيب كار خود را در ذهن عكاسي و بعد طراحي كرده اند و در اجرا هم طراحي كرده اند جذابيت كار هم در همين طراحي هاي رنگي است كه ما مي بينيم. اين نقاشي نيست دراوينگ است يعني خصوصيات و قابليت هاي طراحي كاملا در آثار اين دو مشهود است. خيلي ها از ته رنگ در قلم استفاده مي كنند اما محصولي كه مي يابند خيلي مهم است در اين جا، معلوم است كه بحث اتفاق نيست كاملا روحيه حرفه اي گري ديده مي شود. فكر مي كنم در سالهاي آينده كار اين عزيزان يعني آقايان روح الامين و برزا بسيار پخته تر و پويايي فوق العاده خواهد يافت خوشحالم از اينكه وقتي وارد نمايشگاه شدم به يكي از دوستان گفتم؛ انگار در آمريكا هستم در يكي از نمايشگاه هاي آنجا. بدون اغراق. من آدم حسودي نيستم، خودم نقاشم گرافيستم و از خيلي از دوستان ديگر تجربه و سابقه ام بيشتر است ولي واقعاً يكه خوردم و آرزو كردم كه اي كاش من هم فرصتي داشتم تا در اين زمينه تجربه هايي را ارايه كنم؛ فكر نمي كنم در آينده به اين زودي كارهاي به اين قدرت را شاهد باشيم براي اين دو هنرمند جوان آرزوي توفيق روزافزون مي كنم.
¤ حسين نيرومند، طراح، كاريكاتوريست، كارشناس فرهنگي، معاونت سينمايي حوزه هنري؛ اول تبريك مي گويم به عزيزاني كه باني خير شدند و اين نمايشگاه را كه فكر مي كنم از اولين نمايشگاه هاي مستقل كميك استريپ يا داستانهاي مصور است كه البته عنوان داستانهاي مصور عنوان بهتري براي آثاري اين چنين است. چون در گذشته، داستانهايي كه جنبه كميك هم داشتند وقتي تصويرسازي مي شدند عنوان كميك استريپ گرفتند كارهاي اين نمايشگاه جنبه كمدي ندارند. نكته ديگر اينكه اين كارها ذاتاً براي كتاب كار مي شود براي چاپ در نشريات و نوع تكثيري است بايد زمينه اي فراهم كرد كه اين آثار چاپ شود و در نشريات مورد استفاده قرار بگيرد. چرخه اقتصادي داستانهاي مصور يا كميك استريپ را بايد فراهم كرد كه البته كار سختي است يعني ناشران كمتر ريسك مي كنند پس بايد نهادهايي پيشقدم شوند و بدانند كه با اين شيوه يعني داستان هاي دنباله دار يا كميك استريپ بسياري از مفاهيم و موضوعات را براي افرادي كه يا وقت كافي براي مطالعه ندارند و يا موضوعات و مسايل مصور را ترجيح مي دهند مي توان به زبان تصوير منتقل كرد. نهادهايي مثل حوزه هنري، بنياد حفظ آثار و ارزش هاي دفاع مقدس، بنياد روايت فتح، معاونت هنري وزارت ارشاد اسلامي، واحد فرهنگي سپاه، كه البته بعد از سرمايه گذاري در اين زمينه و جاافتادن آن و بخصوص پس از توفيق ارايه و نمونه سازي در شخصيت ها و فضاهاي فكر شده اين مجموعه هاي تصويري كه كتاب و جزوه و حتي ويژه نامه شده اند، از طريق نهادهايي كه كار فيلم و سريال را انجام مي دهند و يا افراد دست اندر كار سينما و تلويزيون در پروسه تعريف شده اين كتاب هاي مصور مورد اقبال اين افراد و نهادهاي يادشده قرار مي گيرد تا تبديل به فيلم و سريال در موضوعات مختلف گردد. اصل ماجرا ورود جدي نهادها و افراد مرتبط است كه مفاهيم مناسب با ارزش ها و منافع ملي ما را در قالب موضوعات مختلف دسته بندي كنند و بعد از مشخص شدن اولويت ها و ضرورت ها، فايل هاي طبقه بندي شده مذهبي، مذهبي ملي، ارزشي، معنوي، حماسي، تاريخي، تاريخي اخلاقي، تاريخي اجتماعي، تاريخي سياسي، تاريخ اسلام، تاريخ ايران، زندگي و سيره پيامبران عليه السلام اجمعين.زندگي و سيره چهارده معصوم صلوات ا... عليه اجمعين، زندگي اولياء و عرفاي راستين عالم اسلام، زندگي و فرازهاي قابل تأمل مبارزان و مجاهدان اسلام، تاريخ معاصر و به ويژه وقايع نگاري تصويري صدسال اخير و پردازش علمي و دقيق انقلاب اسلامي و حادثه عظيم دفاع مقدس، زندگي و احوالات شهداي انقلاب و جنگ تحميلي، زندگي و احوالات فرماندهان دفاع مقدس از موضوعاتي هستند كه پدافند غيرعامل را به نيازها و تجهيزات و امكانات مطلوب مجهز و آماده مي كنند. قسمت قابل توجهي از نياز برنامه سازي بنيادين را در صدا و سيما و به خصوص در سيما را پاسخ مي دهند. در آموزش و پرورش دست مربيان تربيتي و معلمان را بازتر و پربارتر مي كنند از همه مهم تر به جامعه قدرشناس، انقلابي و ولايتمدار، فرهنگ تصويري مطلوب تري ارايه مي شود و اين يعني تمهيد و تداوم حركت علمي و تكليفي در مقابله با جنگ نرم دشمنان انقلاب اسلامي و توجيه و تفهيم نسل فعلي و نسل هاي آتي از داشته هاي بي پايان فرهنگ فراگير مكتب انسان ساز اسلام.
در پايان بنده ضمن تقدير و تشكر از برپاكنندگان اين نمايشگاه آرزو مي كنم كه نمايشگاه هايي اينگونه با شركت افراد و جوانان مستعد و علاقه مند كه كم هم نيستند بيشتر و مستمر و فراگيرتر برپا بشود. با تعداد آثار افزون تر و متنوع تر كه امكان انتخاب و گزينش با دست بازتر فراهم شود. با توجه به شناختي كه از اين مقوله دارم افراد زيادي را مي شناسم كه در اين زمينه صاحب تجربه و سبك هستند به خصوص از دوستان قديمي و همكاران پرسابقه تر و همچنين از نسل جديد و جوانان پرانرژي و حوصله كه جسارت تجربه هاي متنوع و تازه تر را هم دارند همان طور كه گفتم ورود نهادهاي مختلف فرهنگي و هنري براي تمهيد درست تعامل و شناسايي در جهت برگرداندن اين آثار در قالب چاپ در كتاب و نشريات ادبي فرهنگي و هنري و در ادامه اين فرآيند فراهم كردن زمينه براي برگردان سينمايي يا سريال هاي تلويزيوني كه اگر قسمت نخست يعني اقبال و سرمايه گذاري اوليه توسط نهادهاي مرتبط فرهنگي هنري و حتي اجتماعي سياسي، خدماتي، بهداشت و درمان، آموزش و پرورش و خلاصه هر نهاد و مجموعه اي كه فكر كنيد؛ بشود،مي بينيد كه در صورت ايجاد تعامل و شناسايي درست، از اين قابليت و امكان هنري كه داستانها و موضوعات مختلف را تصويرسازي مي كنند، مي توانند در بسياري از موارد استفاده كنند و اين سرمايه گذاري اگر صورت اجرايي و با برنامه پيدا كند بنده به عنوان يك مسئول فرهنگي و فردي كه سالهاي سال در شاخه هاي مختلف هنري كار و تجربه كرده ام كارشناسانه مي گويم هم از جهت مادي دهها برابر سرمايه را برمي گرداند و مهمتر اينكه از جهت رشد و اعتلاي فرهنگ تصويري با ايجاد و خلق بسترها و فضاهاي مطلوب، جذاب و متنوع، علايق و سلايق اكثريت افراد جامعه را رشد و ارتقا مي دهد. يعني كافي است كه ما قدم هاي اول را درست و مصمم برداريم شما مطمئن باشيد آنقدر كه توقع و توان درك بصري رشد مي كند به همان اندازه و بلكه بيشتر جلوي اشاعه تصاويري خنثي و مبتذل در همه زمينه ها، هم در نشريات و هم در تصاوير متحرك، اعم از نقاشي هاي متحرك و تبليغات كالاها تا فريم هاي تكراري كه منجر به حركت شخصيت هاي فيلم سينمايي يا تلويزيوني مي گردد تا حد زيادي گرفته مي شود. يعني ما يك قدم درست و علمي در جهت مقابله با هجوم تصاوير جهت دار بيگانه برداشته ايم شنيده ايد كه انسان نسبت به چيزي كه از آن منع مي شود حريص تر مي گردد بنده عرض مي كنم به جاي صرف اين همه انرژي و بودجه در جهت جلوگيري و مقابله ما اگر با برنامه و درست فكر و حركت كنيم؛ خواهيم ديد كه خيلي از معضلات به بركت همين انديشه و عمل درست و كارشناسانه اصلا نمود پيدا نخواهند كرد و اين مهم يكي از ويژگي هاي برخورداري و به كار بستن سياست فرهنگي است. به شرط آنكه اين قالب هنري، شناخته شود و براي اين كار، روابط عمومي فعال، تبليغات مناسب و ارتباط متقابل مي تواند بسيار مؤثر عمل كند تا افراد و دست اندركاران علاقه مند و جوانان بااستعداد اين مقوله با دلگرمي و انگيزه مضاعف، توان و قابليت فراگير خود را نشان دهند. موفق باشيد.
¤ علي شاه حاتمي، فيلمنامه نويس، كارگردان سينما و تلويزيون؛ ابتدا لازم است از دست اندركاران برپايي اين نمايشگاه صميمانه تشكر كنم. همچنين تبريك عرض كنم به دو هنرمند جوان و باانگيزه اين مرز و بوم، آقايان حسن روح الامين و ميثم برزا كه كارهايي به اين خوبي را ارايه كرده اند و به عنوان اولين نمايشگاه كميك استريپ يا داستانهاي دنباله دار، قدم خيلي خوب و محكمي در اين زمينه برداشته اند. موضوعي كه نظر مرا جلب كرد نزديكي و ارتباط اين آثار با سينماست. يعني در زمينه فيلم سازي كه مراحل متعدد و مختلفي طي مي شود تا يك فيلم آماده پخش گردد و در بسياري از اوقات مراحل پيش توليد و اصطلاحاً قبل از كليد زدن و آغاز فيلمبرداري، مراحل خيلي مهم و حساسي است كارهاي زيادي انجام مي شود مسيري كه براي شكل گيري يك فيلمنامه و يا داستان فيلم طي مي شود مي دانيد كه قصه فيلم با يك داستان ادبي تفاوت هايي دارد در عين داشتن مشتركات بنيادين و اصولي در ساختمان قصه و فضاسازي و معرفي شخصيت ها كه با حوادث و اتفاقاتي كه در طول قصه رخ مي دهد، تقابل و تضاد و همراهي ها و گره فكني و تعليق و اوج قصه تا نتيجه كه حالا مي تواند معلوم و يا مجهول و مثلا در ابهام و باز بماند كه اينها برمي گردد به اصول و قواعد داستان پردازي اما از آنجا كه سينما عرضه و عرصه نمايش تصاوير است داستان فيلم نمي تواند بدون ملاحظاتي از قبيل بيان تصويري و تعاريفي كه با ديدن دريافت مي شود و صرفا متكي بر جملات، شكل مطلوب سينمايي يا تلويزيوني بيابد. يعني يك داستان فوق العاده جذاب و حاوي پيام و نكته هاي متعدد و ارزشمند ادبي، صرف ادبيات نمي تواند توفيق جذب و ارتباط با مخاطب پيدا كند حتماً و الزماً بايد اين قصه خوب و يا هر قصه و داستاني كه براي فيلم انتخاب مي شود از صورت قصه و داستان ادبي به داستان تصويري يا فيلم نامه منتقل شود چرا كه در غير اين صورت مخاطب راديو با مخاطب سينمارو اشتباه گرفته مي شود و به اعتراض و شكست فيلم منجر مي گردد. به همين دليل در مرحله پيش توليد همه اين مسايل مورد بررسي و بحث و ارزيابي قرار مي گيرد. در اين مرحله، استوري برد يا تصويري كه طراح صحنه و يا فردي كه طراحي مي داند و با مقوله سينما و تصاوير مربوط به آن آشناست، با خواندن فيلم نامه مثلا صد صفحه اي، از ابتدا تا انتهاي قصه فيلم را (البته با توجه به نوع آن كه تاريخي، سياسي، اجتماعي، خانوادگي، مذهبي و... غيره است) طراحي و تصويرسازي مي كند كه تقريباً حدود بيست تا چهل طراحي اسكيس وار، حالا كمتر يا بيشتر را پيشنهاد و ارائه مي كند. جنس استوري برد خيلي به كميك استريپ يا داستانهاي تصويري دنباله دار نزديك است با اين تفاوت كه استوري برد فضاهاي مورد نظر فيلم را كلي تر و راحت طراحي مي كند و جزئيات دقيق در بسياري موارد لحاظ نمي شود چرا كه طرح هاي استوري برد، پيشنهادي است اما در كميك استريپ، شكل نهايي كار معلوم است اما هر دو به طراحي و فضاسازي متكي هستند و همين فضاسازي هاي تصويري خيلي به كارگردان و حتي فيلمبردار كمك مي كند از جهت اقتصادي دست مدير توليد و در نهايت تهيه كننده را مي گيرد كه مسير مشخص تري را پيش بگيرند، يعني استوري برد و كميك استريپ كه با اجازه دوستان مي خواهم عنوان مشترك داستان تصوير شده به آن بدهم به نوعي كروكي و نقشه مشخص تري از محل ها و افراد ارتباطات فرضي كه در داستان روندي را طي مي كنند ارايه مي كند. در صورت تعامل و تفاهم بين طراح و كارگردان نكات اصلي با تأكيد بيشتر و مسايل و موضوعات فرعي، كمتر پرداخته مي شود به همين خاطر ما مي گوييم، تصاوير كليدي كه در هر دو مقوله در واقع يك خاستگاه مشترك دارند يعني متكي بر قصه و موضوعي، تصويرسازي شده اند. اين طراحي و تصويرها، ذهنيت و خيال مطلوب و تنيده شده در داستان را به شكلي واقعي تر و ملموس آماده مي كنند و اين يعني آماده تر شدن كل گروه به خصوص كارگردان و به تبع آن فيلمبردار و در سينماي فعلي جهان كه تقريباً نود درصد كارگردانان سينما و تلويزيون و جمع قابل توجهي از كارگردانان تئاتر بدون داستان تصوير شده يا همان استوري برد كار خود را آغاز و انجام نمي دهند. و اين فرآيند جلوي بسياري از هزينه ها و صرف وقت و انرژي در زمين مبهم و نامشخص را تا حدود بسيار قابل توجهي مي گيرد و تبديل به ورود و حركت در مسيري مشخص و طراحي شده مي كند اگر بخواهم مثالي روشن و مشخص بزنم دقيقاً مثل فكر كردن و پس از آن حرف زدن است طراحي صحنه كه استوري برد درونمايه آن است هنرمند سينماگر يا اهل نمايش را تسليم واقعيتي مطلوب مانند تفكر پيش از عمل مي سازد سينماي فعلي ما به شدت نيازمند استفاده و به كارگيري اين تخصص كارآمد است همه افراد جامعه به ويژه علاقمندان سينما و تلويزيون و تئاتر، غناي تصوير را مي فهمند و اين امري ذاتي است. اگر ما در فرآيند ساخت فيلم چه براي سينما چه براي تلويزيون اسير كليت جذاب داستان نشويم و با طراحي و استوري برد و تصويرهاي طراحي شده به يك كالبد شكافي علمي و شناسايي دقيق تر از داستان برسيم، قطعاً فيلم ساخته شده جذاب تر و عمق و غناي بيشتري خواهد يافت ضمن اينكه هر چند به ظاهر هزينه هايي را در پيش توليد مصرف مي كند اما جلوي اتلاف و انحراف بسياري از هزينه ها را مي گيرد كه مهم ترين آن فرسايش حوصله و طراوت گروه، اعم از دست اندركاران صحنه، بازيگران، گروه كارگرداني، گروه فيلمرداري و خلاصه همه افراد مجموعه است.
¤ سعيد رزاقي، پيشكسوت در زمينه هنرهاي تصويري و گرافيك؛ اين حركت، اولين نمايشگاه در زمينه كميك استريپ و جدي ترين حركت در اين زمينه است به اين دو دوست هنرمند و جوان فضا و امكاني فراهم شده است كه آثار خود را ارايه بدهند. بنده مي خواهم در اينجا و به ويژه از دوست هنرمند و فعال و خوش فكر يعني آقاي سيد حميد شريفي آل هاشم تشكر و قدرداني كنم. ايشان كميك استريپ كار نمي كند يعني در شاخه هاي ديگر به عنوان يك هنرمند گرافيست كه سابقه تجربه ارزشمندي هم دارد كار مي كند اما از دلسوزان و علاقه مندان اين رشته هنري و در واقع همه رشته هاي هنري هستند همين قدر كه همت كرده اند و دوستان جوان ما را تشويق به برپايي نمايشگاه و فضا را ايجاد كرده و در اين زمينه زحمت زيادي هم كشيده اند واقعا جاي تقدير و تشكر دارد. در مورد نمايشگاه حاضر، كميك استريپ فقط مربوط به تهران نيست در همه جاي ايران علاقه مندان و افراد بسيار با استعداد هستند كه بايد شناسايي و دعوت به حضور در نمايشگاه بشوند يعني مثل همين كاري كه با همت آقاي شريفي شكل گرفته است در همه جاي ايران كه تصويرسازهاي خوبي چه در ميان آقايان و چه خانم ها هر چند خانم ها در اين زمينه كمتر فعاليت مي كنند اما اين مسئله بيشتر به كم عنايتي ما و مسئولين فرهنگي و هنري برمي گردد چرا نبايد خانم ها براي داستان هايي كه شناخت و ظرافت زنان مي طلبد مانند زندگي حضرت خديجه يا زندگي مادر گرامي حضرت ولي عصر عليه السلام استفاده نشود اگر بانوان علاقه مند كه تجربه هاي خوبي هم دارند دعوت به فعاليت جدي شوند، ديده بشوند، اهميت داده بشوند اتفاق خوبي مي افتد. در خاتمه مي خواهم بگويم اين دو هنرمند هر چند شناخته شده هستند ولي يكي دو نفر از صدها هنرمند ناشناخته در زمينه كميك استريپ هستند اميدوارم با تداوم منطقي و دلسوزانه همه افراد مرتبط با رشته هاي مختلف هنري شاهد برپايي صدها نمايشگاه مثل همين نمايشگاه باشيم.

 



نقدي بر آثار پيكاسو

ناهيد زندي پژوه
پيكاسو در طي زندگي طولاني و بسيار فعالش، آثاري به وجود آورد كه حتي در نظر كساني كه با ابداعات و نوآوري هاي مشوش كننده او مخالفت مي ورزيدند، از شاهكارهاي زيباي هنري به شمار مي رفتند؛ برخي از مخالفين معتقدند پيكاسو به جاي آنكه همچون يك هنرمند اذهان مردم را نسبت به ژرفنا و تنوع تجربيات بشري روشن كند، تأثير مخرب بر ديگران دارد.
پيكاسو در سنين جواني متوجه شد كه انسان محصور بين انوار زشت و زيباي شياطين و فرشتگان است. نخستين تابلوهاي او نمايانگر تيره بختي هاي روزمره در كوچه و خيابان، جنگ و جدال ها و گاوبازيهاي زخمي و مجروح اند. او در آثارش تصاوير حيوانات را ترسيم نموده و خصيصه هاي عاطفي بشري، به ويژه خشونت و بي رحمي را بدانها نسبت مي دهد. در تابلوي «گربه و پرنده»، گربه اي با پنجه هاي زشت و بي قواره در حال دريدن قرباني خود است؛ ليكن چهره گربه در برابر آسمان نيلگون و آرام، هم انساني و هم گربه صفت به نظر مي رسد. در تابلوي «گاوبازي» پيكاسو با دلسوزي و شفقت، تصوير اسبي را كه توسط گاوي در ميدان گاوبازي دريده و مجروح شده است، نشان مي دهد.
تابلوي «طبيعت بي جان با جمجمه گاو» و «كنسرت صبحگاهي» در سال 1942 در طي دوران چهار ساله ترسيم شدند. در اين دوران پيكاسو در پاريس كه تحت اشغال نازي ها بود، ساكن شد و عليرغم كمبود مواد و وسايل نقاشي، تابلوهاي متعدد و شگفت انگيزي خلق كرد. به گفته جان برگر، منتقد انگليسي، اكثر اين تابلوها نمايانگر تجربه شكست، تسلط دشمن و ظهور دهشتناك شرارت كه در آن روزها به هيچ وجه امري ذهني و متافيزيكي نبوده بلكه در كوچه و خيابانهاي پاريس و در زير چكمه هاي سربازان نازي آشكار بود، هستند.
«طبيعت بي جان» بازتاب فرياد و فغان عزاداري است؛ تاريخ ترسيم آن، درست يك هفته پس از آنكه پيكاسو از مرگ يار ديرينش «خوليو گونزالس» آگاه شد، مي باشد. برگر درباره تابلوي «كنسرت صبحگاهي» كه آن هم در دوران مصيبت بار جنگ ترسيم شده مي نويسد: «مضمون تابلو... شايد عادي باشد: زني بر روي تختخوابي دراز كشيده و زني ديگر، نشسته و ماندوليني در دست دارد كه آن را نمي نوازد. در رابطه ميان اين دو زن و اسباب و اثاثيه و اطاق كه بدون در و پنجره است و گويي آن دو زن را در خود محبوس كرده است، ترس و وحشت از فضاهاي دربسته و محصور در زمان حكومت نظامي و در شهري اشغال شده متجلي است.»
پيكاسو به انسانها ايمان و اعتقاد داشت. در تاريك ترين و سياه ترين لحظات جنگ جهاني دوم، از بدبيني پيكاسو كه در دوران پيش از جنگ بدان مبتلا بود، كاسته شد. پرتره «مردي در حال حمل يك گوسفند» سرآغاز رجعت پيكاسو به سبك ناتوراليستي بود. در اين پيكره، همانند تصاويري كه دورا، در طي همين دوران كشيده بود، نوعدوستي قرن بيستم با احساسي قوي بيان شده است. به ويژه يكي از پرتره ها (تصوير فردي متين كه چهره محزون و فكورانه اش در زمينه اي نيمه آبي و نيمه سياه ترسيم شده است) كاملاً تحول شيوه نقاشي را از تاريكي و افسردگي به روشنايي و شادي، نشان مي دهد. اين گونه تابلوها، راهنماي ما در شناخت شيوه اسلوب پيكاسو مي باشند. با كمك آنها، متوجه مي شويم كه آفريده هاي پيكاسو عبارت از رشته اي از سبك ها و صورتجسمي متغير ، پرتوافكني هاي ناگهاني بر آينده، تجربيات پيشرو و تأمل و رجعت به گذشته مي باشند.
«گرنيكا» پرده، نقاشي پيكاسو مملو از افرادي است كه فرياد مي زنند، پيچ و تاب مي خورند، گريه مي كنند و بالاخره منهدم مي شوند. اسبي از تشنج لحظات احتضار به خود مي پيچد. دنيا «گرنيكا» را پيام آزردگي و خشم پيكاسو مي داند، پيامي كه مبين رنج و اندوه او از كشتار جمعي افراد بي دفاع يك شهر كوچك اسپانيا است كه بدون هيچ گونه ترحم و تبعيض موردحمله بمب افكن هاي نازي قرار گرفتند. «گرنيكا» به عنوان مظهر خشم در تاريخ هنر جهان زنده خواهد ماند. باوجودي كه اين اثر از نظر هنر گرافيك تصويري انفجار را نشان مي دهد، اما به طوركلي تأثيري آرام بخش دارد. لامپ لختي كه از سقف آويزان است، در محدوده اي كه داخل خانه اي را درنظر مي آورد، تراژدي را به صورت كابوسي يخ زده منعكس مي كند. در سمت چپ پرده نيمرخ گاوي ديده مي شود. اين طور به نظر مي آيد كه نگاه سرد و بي تفاوت گاو، قدرت بي عاطفگي حيواني را تأكيد مي كند؛ در خاموشي و سكون او تهديدي نهفته است. در عين سردي و سكون اين تابلو حاوي عنصري رمانتيك مي باشد؛ گويايي و حركتي كه فرار از مرزهاي تابلو را مجسم مي كند و تمام سكوت و تناسب را مخدوش مي سازد نشانگر اين عنصر است. در سمت راست تابلو زني مثلثي شكل و دگرگون شده، دو دستش را به بالا پرتاب كرده شيون مي كند. اسبي شيهه كنان سرش را به عقب پرت كرده و دست و پاهاي شخصي كه به زمين افتاده به بيرون متمايل بوده و سعي دارد كه از محدوده تابلو بگريزد. اين اثر با داشتن حركاتي مهيج و سكوتي تلخ و بي ترحم تركيبي حساب شده تا حد جنون، مزين و محترم است. سكوت تابلو فريادي وحشتناك و خالي را به ياد مي آورد. با گذاشتن تضادها در كنار يكديگر، گرفتگي و تنشي سهمگين به وجود مي آيد.
پيكاسو معتقد بود كه شادي و يك رنگي تنها در محيط خانواده قابل اكتساب است. در يك سلسله از كارهاي او كه تحت عنوان عمومي «خانواده دلقك» رده بندي مي شود، او قدسيت خانواده را به شيوه خود ترسيم نموده و نشان مي دهد كه حرارت محبت و عشق به كودكان مأمني براي گريز از حقايق تلخ و گزنده زندگي است.
يكي ديگر از عقايد مشخص پيكاسو در كارهاي اوليه اش، اعتقاد او به پاكي و اصالت نفس بشر است. اين ايده، موضوع حاكم بر پرده هاي «دوره صورتي» است و دوستي بين موجودي قوي و باتجربه كه از موجودي نحيف و بي دفاع حمايت مي كند تأكيد دارد. اين دوستي ممكن است بين يك دلقك پير دنيا ديده و يك جوان خام و ناپخته، و يا بين ورزشكاري قوي و تنومند و يك زن جوان بندباز و يا بالاخره بين يك انسان و يك حيوان، مانند تابلوي «جوان و اسب» باشد.
از آثار برجسته «دوره صورتي»، تابلوي «دختر جوان روي توپ» مي باشد. اين اثر نمونه چشمگير از شادابي و زنده دلي پيكاسو در اين دوره است. تركيب و ترسيم موزون اين تصوير براساس پيوند خلاقانه قياس و توازن است كه وحدت و هماهنگي تمام اثر را تضمين مي كند. ورزشكاري قوي و تنومند و دختر جوان و نحيف، صخره هاي عظيم و توپي لغزنده، هيكل درشت مرد بر روي صخره نشسته و جثه لاغر و رنجور دختر مانند كاهي در ميان باد تاب مي خورد. با برداشتن يكي از عوامل تصوير، تمام ساختمان درهم فرو مي ريزد: اگر ورزشكار برداشته شود تعادل دختر به هم مي خورد؛ و بدون تزلزل خطير دختر، ورزشكار در زير وزن زياد خود متلاشي مي شود.
«دختر جوان روي توپ»، مملو از استعارات و تداعيات است. جثه دختر و هيكل ورزشكار، از نظر تضاد و تشابهات تجسمي از وحدت و ارتباط تضادها در اصول موجود در طبيعت و زندگي و انسان است. اين تصوير هم چنين حاوي تداعياتي است كه به سمبوليزم قرون وسطي برمي گردد. ورزشكار يادآور روايت دليري و شجاعت و دختر جوان روي توپ نشانه طالع و سرنوشت است. اين اثر خبر از شيوه جديدي در نحوه تفكر هنري پيكاسو مي دهد- سادگي كلاسيك خطوط، تقارن و هماهنگي باطني و معنوي.
پيكاسو تا پايان حياتش، نقاش و خلاقي فعال و پركار باقي ماند. او پيوسته درحال بررسي و تحليل چهره خويش بود. گواه اين امر، پرتره هاي متعددي است كه از چهره خود ترسيم نموده است. در اين پرتره ها، خطوط چهره ها به تدريج تغيير كرده و سرانجام مجسم كننده مرگ و نيستي مي شوند. «مرد نشسته با كلاه»، كه به احتمال زياد تصوير خود نقاش است، اجمالا حاوي مضامين عمده نقاشي هاي پيكاسو است. مرد سالخورده اي كه بر روي يك صندلي راحتي لميده و همچون مجسمه اي شكسته و تكه شده در زير رنگ ها محو شده است، چكيده ايست از تراژدي نقاش و نقاشي كه نه در چرخش آكادميك قلم موي نقاشي سالخورده، بلكه با نيرو و آزادي هنرمندي جوان كه تجربيات معاصرينش را جذب كرده و اطمينان دارد هنري كه وي آماده دست كشيدن از آن است، امروزه همچون گذشته، قوي و زنده است.
افراد معدودي در قرن بيستم توانسته اند شهرتي نظير پابلو پيكاسو كه در حدود صد سال پيش در شهر مالاگا واقع در جنوب اسپانيا به دنيا آمد كسب كرده و تأثيري چنين عميق بر هنر قرن بيستم داشته باشند. پيكاسو در طول زندگي 91 ساله طولاني و پرثمرش حدود 20000 نقاشي، حكاكي، مجسمه، طرح، رسم و كلاژ خلق كرده، ولي ارزش او تنها به خاطر حجم و تنوع آثارش نيست بلكه او به اين سبب قابل ستايش است كه شايد هيچ هنرمندي در عصر حاضر نتوانسته است به اندازه او اين همه تحت تأثير وقايع و اتفاقات، شرايط متغير، و مبارزات زمان خود قرار گرفته و آنها را اين چنين شاعرانه منعكس نمايد. هنر پيكاسو به عنوان تجلي افتخارات و فجايع، شادي زندگي و مبارزات بي امان بشر قرن بيستم شناخته شده است.
منابع:
1- كابوسي منجمد. نوشته تارو اوكاموتو
2- زشتي و زيبايي. نوشته رولاندين رز
3- كوبيسم چيست؟ نوشته جوليو كارلو آرگان

 



كتاب مثل...

جواد نعيمي
كتاب، مثل خورشيد است
بر فضاي زندگي مي تابد، همه جا را نوراني مي سازد، يخ هاي ناداني را آب مي كند، سستي ها و كرختي ها را از ميان مي برد، به انسان شور زندگي مي بخشد و گرماي حيات مي دهد.

كتاب، مثل ستاره است
در تاريكي هم سوسو مي زند. از دريچه ذهن آدمي به درون مي تابد و فضاي خاكستري مغز را روشن مي كند. كتاب خوب، راه را براي اوج و عروج و بال كشيدن و پريدن هموار مي سازد.

كتاب، مثل باران است
بر سبزه زار وجود مي بارد، گرد و خاك ها را كنار مي زند، گل و گياه دانايي را شكوفا مي كند و وجود انسان را آماده رشد و ثمردهي مي سازد.

كتاب، مثل نسيم است
هنگامي كه مي وزد، جان را جلا مي بخشد، تن را شاداب و با طراوت مي سازد، جسم را نوازش مي كند به روان آدمي بال پرواز مي بخشد و لذت و شادماني را به انسان هديه مي دهد.

كتاب، مثل درياست
هم زيباست و هم به شناگران در و گوهر مي بخشد. هم روح را تلطيف مي كند و هم روحيه را . هم به تن صفا مي بخشد، هم به جان و مرواريد دانايي و صدف توانايي را به خوانندگان خود ارزاني مي دارد...
كتاب خوب، چه قدر خوب است!
راستي، شما چه قدر كتاب مي خوانيد؟

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14