(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(15(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 22  خرداد 1389- شماره 19667

كنكور
بايد هر لحظه سرود
دنياي دوستي
نور تجلي



كنكور

وقتي برسي به انتهاي كنكور
ماييم موفق و رها اي كنكور
از خواب و خيال خويشتن مي رانيم
كابوس شكست از تو را اي كنكور
پرهيز
آنقدر شكست خورد تا كرد ورم
پيچيد به خويش وقتي از درد شكم
پرهيز غذايي پزشكش اين بود:
هرچيز كه خواستي بخور الا غم
آغاز
وقتي كه به مشكلات لبخند زدي
خود را به اميد و عشق پيوند زدي
آغاز موفقيتت از اينجاست
وقتي كه شكست هات را بند زدي
پرواز
اينقدر به فال گير و رمال نچسب
اين قدر به بخت و قسمت و فال نچسب
ايمان و تلاش بالهايت هستند
پرواز كن و به بخت و اقبال نچسب


با هم نه به هم
بيا اي دوست تا ما هم بخنديم
به سختي هاي دنيا هم بخنديم
به هم خنديدن اينجا زشت و نحس است
بيا تا اندكي با هم بخنديم
موفقيت قرضي
يك دوست خوب و مهربان و دانا
بخشيد به تو عشق و قلب و مال و جان را
اي كاش موفقيت او را هم
مي شد كه از او قرض بگيري اما...
روشن باش
خورشيد تويي، گرم تابيدن باش
سرگرم عطا به هر گل و گلخن باش
هرچند هميشه صرفه جويي خوب است
تو لامپ اضافه نيستي روشن باش
افسوس
اين دوره زمانه دلخوشي ها كم شد
دل ها همه مثل خمره اي از غم شد
افسوس كه فرصت سواكردن نيست
قسط و بدهي و قبض و غم درهم شد
قنبر يوسفي/ آمل

 



بايد هر لحظه سرود

به نام آن كه اگر قيامي هست براي اوست و اگر قعودي هست از آن اوست.
در خلوتكده دل باز همان نواي آشناست كه طنين مي اندازد و فرامي خواند اين دل بي درمان را دواي دعا. و اين بار اگر قامتي هست براي بسته شدن از آن دلي است كه كنون مأمن لحظه هاي سبز با تو بودن است.
و من خوب مي فهمم اين هياهو را؛ و خوب تر، حس مي كنم خشم اهريمن هاي ناپاك دروني را. و چه اهميت؟ كه من پي يك نگاه اهورايي تو چشم مي بندم از هر آن چه كه جز نام تو نامي را بر زبان آورد و جز ياد تو يادي را بر خاطر. چه نياز است به لبخند شب پره هاي شوم شيطاني؟ باري كه من غرق در روشنايي وجود مسيحايي ات به ساحل آرامش رسيده ام. كه من نفروشم جرعه اي از جام عشق لايتناهي ات را به خناس هاي بي شرمي كه لحظه اي از وجود كبريايت را از اين ادراك ناشايسته بربايند.
و چه بسيارند پليدي هاي شرماگين گناه من. و فزون تر مغفرت و عطوفت و مهرباني تو كه بر من بخشاينده اي كرده ها و ناكرده ها را و بخشانيدي اين دل خسته غرق در شرمندگي را؛ كه خوب تر از هر آن چه هست و نيست مي داني كه جز بر كوي تو قدم نخواهم نهاد و جز بر آستانه ملكوتي تو در نخواهم كوفت و غير نام تو هرگز نخواهم سرود كه من غزل سراي اين كوچه هاي آشناي وصالم.
شيدا و مجنون كوي تو منم، اي همه ليلي عشاق. از ميان تمامي رنگ هاي عشق با رنگ نماز بر روي پنجره شكسته دل رخ ليلايي ات را به تصوير مي كشم و واژه هاي مستانگي را همچون غزال بر بوستان سبز لب هايم جاري مي گردانم تا غزل دوباره عاشقي را بسرايم كه در منزلگاه تو، آري، بايد هر لحظه سرود تا ملائك غبطه خورند بر نغمه هاي استغفار من تا افلاكيان حسرت خورند بر من كه خدايي چون تو دارم.
كجاوه هستي بر سرانگشت تو مي چرخد و ما تا چون تويي داريم پابرجاييم، در باغ عطرآگين اطلسي ها و رازقي ها.
زورق كوچك دل بر ادراك آهوان پر نياز من مي نشيند گاه ناگاه، و آن گاه كه تمام وجود من در برابر تو قطره مي شود و جاري مي گردد، روان مي شوم بر ابرهاي گذرنده كه شتاب زده، هق هق نيمه شبان مرا به گوش آفاق مي رسانند.
اي انيس كلام استغفار من، آتش عشقت در دل شعله دارد و دل را داغدار محبتت مي كند و مهر بندگي بر سينه مي زند، به شوق ديداري دوباره. كه اگر نوبتي بود به پايان رسيد. اگر اشكي بود بر ديدگاه نشست. اگر نيازي بود يافته شد و اگر بهانه اي بود بهاري گشت. و واي بر من اگر دستان خواهشم را در دستان پرمهرت جاودانه نگردانم؛ كه جفا كرده ام به كلبه احزان قلبم.
نيلوفرانه پيچكي خواهم شد و قاف عشق را فتح خواهم كرد. آري... بندگي تو را خوش است و بس...
زهره موحدي/ قم

 



دنياي دوستي

چرا نوجوان به دوست نياز دارد؟
زندگي بدون برقراري روابط با ديگران تقريباً غيرممكن است و بهترين رابطه اجتماعي انسان ها، «رابطه دوستي» است. وقتي دونفر باهم دوست هستند، يعني نسبت به هم احساسات مثبت دارند، از ديدن يكديگر خوشحال مي شوند، از بودن با هم لذت مي برند، افكار و عقايد و تمايلات مشابه دارند، قهرمان هاي مشتركي دارند و مي كوشند هميشه رضايت خاطر همديگر را تأمين كنند. عوامل مختلفي دراين زمينه مؤثر هستند كه از آن جمله است:
1-حمايت متقابل و احساس تعلق:
رابطه نزديك و صميمي ميان دو نفر كه از آن به دوستي تعبير مي كنيم، سبب آرامش طرفين، حمايت از يكديگر در موارد نياز و احساس امنيت و تعلق خاطر مي گردد. امام جعفر صادق(ع)، در اين باره مي فرمايند: هرچيز مايه آرامشي دارد و مايه آرامش شخص مؤمن، برادر ديني و دوست ايماني اوست كه در كنارش آرام مي گيرد.
2-اجتناب از تنهايي:
تنهايي امري ناخوشايند و تجربه اي ناگوار است، زيرا شخص را از وجود روابط رضايت بخش محروم مي كند. ارتباط ميان انسان ها عاملي در راه ارتقاي انساني و موجب تكامل آن هاست و نبود آن مانعي در راه تعالي اجتماعي و موجب پيدايي آسيب هاي رواني است. در دوره نوجواني يكي از اعمال رشدي مهم، گرايش هاي مساعد نسبت به ديگران و ايجاد روابط دوستانه با آن هاست كه با قرارگرفتن در گروه هاي دوستي ارضا مي شود.
3-نياز به تأييد:
دوستان ارزش وجودي ما را به عنوان افراد مشخص تصويب و تأييد مي كنند، برعزت نفس ما مي افزايند و احساس ارزشمند بودن را كه از ضرورت هاي يك زندگي سالم است، مهيا مي كنند. در دوره نوجواني نيز شايد هيچ نيازي به اين اندازه مهم نباشد كه نوجوان مي خواهد موردتوجه اطرافيانش قرار بگيرد و به عنوان يك فرد باارزش شناخته و پذيرفته شود و در گروه دوستان خود موقعيت خاصي به دست آورد.
4-مقايسه اجتماعي و هويت يابي:
هركسي از چگونگي واكنش ديگران نسبت به رفتار خود، به ارزيابي از رفتار خود مي پردازد. دوستان ما بهترين و مطمئن ترين اشخاصي اند كه اين بازخورد را به ما مي دهند و به ما كمك مي كنند به شناخت از خود دست يابيم. اگر هويت فردي نوجوان براساس برخورد صحيح اجتماعي ايجاد شود، تعادل رواني وي تضمين خواهد شد.
5-رشد شخصي:
بدون شك عامل سازنده شخصيت انسان، بعد از اراده و تصميم او، دوستان وي هستند، چراكه بخش مهمي از افكار و صفات اخلاقي از طريق دوستان كسب مي شوند. اين تأثيرپذيري در روايات اسلامي نيز آمده است. از حضرت سليمان(ع) نقل شده است: درباره كسي قضاوت نكنيد تا به دوستانش نظر بيفكنيد، چراكه انسان به وسيله دوستانش شناخته مي شود. هرگاه نيازهاي ما به شكل مطلوب در گروه دوستي ارضا شوند، طبعاً دوستي سازنده اي خواهيم داشت و اين به رشد شخصي ما كمك خواهد كرد.
6-دريافت پاداش و رفع مشكلات:
مطابق با يك نظريه جامعه شناختي تحت عنوان «مبادله اجتماعي» نياز به دوست در دوران نوجواني براي آن است كه فرد مي خواهد پاداش هاي بيشتري دريافت كند و مشكلات خود را كاهش دهد. درواقع هريك از ما انتظار داريم ديگران نيازهاي ما را برآورده كنند، همچنان كه متقابلاً خود را موظف مي دانيم بعضي نيازهاي ايشان را تأمين كنيم.
عضويت در گرو هاي دوستي در دوره نوجواني نتايجي ازجمله، اجتماعي شدن، كسب هويت مناسب، كسب استقلال و ايجاد شخصيت متكي به خود، كمك به تصميم گيري مستقل، الگوپذيري و همانندسازي و... را دربردارد.
منابع:
حاجيان- مظفر- (1380). راهنماي انتخاب دوست.
كاكيا، ليدا (1380) نگرشي نو بر تربيت نوجوان
سكينه رحيمي
از كرج

 



نور تجلي

زهرا(س) بود نور تجلي. زهرا بود جنت و كوثر. زهرا بود عصمت و پاكي. زهرا بود چراغ هدايت. زهرا آرامش دوگيتي. زهرا بود مام دوازده خورشيد. زهرا بود عشق بي بديل هستي. زهرا بود الگوي زن ايراني. زهرا بود نور چشم نبي. زهرا بود نشان آيات الهي. زهرا بود عطر گل ياس.
مادر
در دنياي شعر و غزل به دنبال شعري در وصف مادر مي گردم. هرچه جست و جو كردم نتوانستم شعري كه لايق او باشد را بيابم، چون مهرباني اش صبوري اش و ايثارش را با هيچ واژه اي نمي توان معني كرد. قدرت و منزلت و جايگاه مادر بسيار بالاست.
مادر فرشته اي پاك از خاك بهشت است. سال ها طول مي كشد كه به معناي واقعي مادر برسيم.
پس بياييم با يك شاخه گل گوشه اي از زحمات بي بديل مادر را جبران كنيم و خداي نكرده كاري نكنيم كه از دستمان برنجند و از دعاي خيرشان محروم شويم.
به اميد سلامتي و طول عمر براي همه مادرها، به خصوص مادر خودم.
الهام ملكي

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(15(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14