(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 25 خرداد 1389- شماره 19671

گزارشي از نمايشگاه عكس «شاهدان فتح»
عكاسان غايبان بزرگ نمايشگاه
تقديم به ساحت قدسي مقام معظم رهبري
نقاشان جهان
حكاك
آقاي نويسنده
مسجد امام اصفهان تنها مسجد غيرمتقارن دنيا



گزارشي از نمايشگاه عكس «شاهدان فتح»
عكاسان غايبان بزرگ نمايشگاه

امين احمدي
يكي از اتفاقات قابل تحسين هنري در خردادماه، رونمايي از نخستين نمايشگاه عكس عكاسان شهيد در موزه هنرهاي معاصر فلسطين بود.
اين نمايشگاه كه باعنوان «شاهدان فتح» به همت انجمن عكاسان انقلاب و دفاع مقدس و موزه هنرهاي معاصر فلسطين و با حضور جمع بسياري از عكاسان دفاع مقدس در پنجم خرداد افتتاح شد، نخستين نمايشگاهي است كه آثار عكاسان شهيد را در قاب تصوير به نمايش مي گذارد.
در اين نمايشگاه 70 اثر از 18 عكاس شهيد تا 31 خردادماه در معرض ديد علاقه مندان قرار دارد و تاكنون با استقبال فراوان عكاسان و دوستداران هنر عكاسي روبه رو بوده است.
تابلوهاي آشنا
وارد موزه هنرهاي معاصر فلسطين كه مي شوي، ديدن آن همه تابلوي عكس آشنا كه بارها ديده بودي و نمي دانستي عكاس آن ها شهيد شده است، ميخكوبت مي كند. عكس هاي ماندگاري كه حكم شناسنامه اي را براي دوران دفاع مقدس دارند و جالب اينكه 18 عكاس شهيد آن ها را ماندگار كرده اند و 70 تابلوي آويخته بر ديوار هنرمند بودن را نيز به آن همه صفات بلند شهيد افزوده اند.
در ميان اسامي هنرمندان شهيد، نام هاي آشنايي نيز به چشم مي خورد: علي جنگلي، محمد فولادگر، حاج محمد سليماني، سعيد جان بزرگي،بهروز مرادي، كاظم اخوان، غلامرضا نامدار كه هم در صحنه هاي جنگ مرد بودند و هم در عرصه هنر، هنرمند.
سعيد صادقي، عكاس نام آشناي دوران دفاع مقدس مهمترين ويژگي اين تابلوها را سنديت آن ها مي داند؛ عكس هايي كه به 8 سال ايثار در دفاع مقدس ماندگاري مي دهد و مانع تحريف آن ازطريق تبليغات بيگانگان مي شود.
يكي از ويژگي هاي بارز اين تابلوها كه هر بيننده اي را جذب مي كند، زنده بودن آن هاست عكس ها در دل جنگ و در لحظه بسيار دلهره آور گرفته شده اند؛ و همين موضوع گيرايي آن ها را افزايش مي دهد. داريوش عسكري، عكاس درباره مهمترين ويژگي اين تابلوها مي گويد: «يكي از مهمترين اصول در عكاسي اين است كه شما موضوع را خوب بشناسيد. اين عكاسان شهيد چون خود در دل جنگ بودند، شناخت بسيار دقيق و بالايي نسبت به لحظه هاي ناب و حقيقت جبهه داشتند و توانستند واقعيات موجود در جبهه ها را به تصوير بكشند. اين حقايق است كه جدا از بحث كيفيت عكس ها هر بيننده اي را حتي عكاسان حرفه اي را به خود جذب مي كند»
نقطه آغاز
«شاهدان فتح» اولين نمايشگاهي است كه آثار عكاسان شهيد را بر قاب نگارخانه به تصوير كشيده است. اينكه چطور انديشه برپايي اين نمايشگاه به ذهن مسئولان آن خطور كرد هم شنيدني است.
مسئول امور نمايشگاه موزه هنرهاي معاصر فلسطين مي گويد: «اين موزه سايتي دارد كه آثار عكاسان انقلاب ودفاع مقدس را به همراه رزومه اي از عكاس ها در معرض ديد علاقه مندان قرار مي دهد. در ميان اين عكس ها تعدادي آثار هم وجود داشت كه صاحبان آن ها شهيد شده بودند و ما رزومه اي از آن ها نداشتيم. كم كم به اين فكر افتاديم تا آثار اين شهدا را شناسايي كنيم و به همراه مشخصات عكاس درون سايت بگذاريم.»
سيداحسان عمراني ادامه مي دهد: «بعد از مدتي كه تعداد اين تصاوير زياد شد به اين فكر افتاديم كه اين آثار را به همراه معرفي كوتاهي از عكاسان آن در نمايشگاهي مستقل ارائه كنيم. اين حركت علاوه بر جذابيت موضوع، نوعي يادبود براي عكاسان شهيدي بود كه هنر آن ها گمنام مانده بود.»
البته محمدحسين حيدري، مديرعامل انجمن عكاسان دفاع مقدس از اين نمايشگاه به عنوان نقطه شروع حركت ياد مي كند و مي گويد: اين نمايشگاه اداي ديني بود كه به عكاسان شهيد داشتيم؛ البته نگاه ما اين بود كه آثار عكاسان بيشتري را به نمايش بگذاريم، اما هنوز بسياري از شهداي عكاس شناسايي نشده اند. درحال حاضر ما اسامي بسياري ازعكاسان شهيد را داريم، اما آثارشان در دسترس ما نيست. اميدوارم با شناسايي بيشتر عكاسان شهيد و آثار قابل ارائه شان بتوانيم نمايشگاه هاي ديگر را بسيار باشكوهتر و وسيع تر برگزار كنيم.»
ميزان بالاي استقبال هم مسئولان برگزاري نمايشگاه را براي ادامه مسير دلگرمتر كرده است. سيداحسان عمراني از برپايي اين نمايشگاه با آثار 24 عكاس شهيد در شهرستان ها خبر داده مي گويد: «به دليل استقبال و علاقه مخاطبان درصدد هستيم سري دوم اين نمايشگاه را به زودي برپا كنيم. در حال حاضر نيز آثار 24 عكاس شهيد شناسايي شده كه احتمالاً بعد از پايان اين نمايشگاه در 31 خرداد، اين آثار در شهرستان ها به نمايش گذاشته مي شود.»
مراحل كار
اگرچه نمايشگاه «شاهدان فتح» با استقبال بسيار مخاطبان رو به رو شد و عكاسان بسياري هم از اين نمايشگاه ديدن كردند، اما مسئولان برگزاري نمايشگاه از دشواري هاي برپايي اين نمايشگاه از آغاز تا مرحله بازديد سخن گفتند.
بسياري از اين عكس ها به مرور زمان دچار آسيب هايي شده بود كه نياز به ترميم و مرمت داشت. البته اين تنها يكي از مشكلات موجود بود. مديرعامل انجمن عكاسان دفاع مقدس با اشاره به مراحل شكل گيري اين نمايشگاه مي گويد: «در وهله اول بايد عكس ها را شناسايي و جمع آوري مي كرديم. قدم بعدي ساماندهي، كدگذاري و اسكن اوليه عكس ها بود.
كارشناسي عكس ها براساس كيفيت موضوعي و دسته بندي آن ها از ديگر مراحل كار ما بود اما آن چه در اين بين اهميت ويژه اي داشت، تهيه اطلاعات اوليه براي عكس ها بود.
حيدري درباره جمع آوري اطلاعات اوليه براي هركس توضيح مي دهد: «هميشه اطلاعات عكس از صاحبان عكس ها دريافت مي شود. به عنوان مثال عكاس به شما مي گويد اين عكس را چه زماني، در چه وضعيتي و در كدام مكان جغرافيايي گرفته است. اما در مورد شهيدان عكاس، چنين امكاني وجود ندارد، زيرا عكاس حضور فيزيكي براي توضيح عكس خود ندارد. همين مسئله كار را بسيار پيچيده و مشكل مي كند. ما براي رفع اين مشكل نياز به كارشناسان نظامي داريم كه به كارشناسي زماني و مكاني عكس ها بپردازند.»
مسئول امور نمايشگاه حوزه هنرهاي معاصر فلسطين نيز از معرفي عكس و تهيه توضيح درباره آن به عنوان عاملي براي كاهش سرعت در برپايي نمايشگاه عكس شهدا نام مي برد و مي گويد: تعداد شهداي عكاس بسيار بيشتر از اين تعدادي است كه در اختيار ماست.
اما ما نيازمند تحقيقات گسترده اي هستيم تا عكس هاي آن ها شناسايي شوند و توضيحات مناسبي نيز درباره عكس ها به دست بياوريم.
كيفيت آثار
اگرچه عكس هاي شهدا با مخاطبان خود حرف مي زند. و تأثيري بسياري در آن ها ايجاد مي كند، اما اين عكاسان حرفه اي هستند كه بايد درباره كيفيت آثار سخن بگويند.
داريوش عسكري، عكاس درباره آثار ارائه شده در نمايشگاه مي گويد: «آثار از نظر اصول فني عكاسي با هم يكي نيستند. برخي بسيار ايده آل هستند و برخي ديگر حتي مشكلاتي در كادربندي داشتند. اما لحظه ثبت شده توسط عكاسان به حدي قوي و تأثيرگذار است كه كسي در نگاه اول به فكر جنبه هاي هنري اثر نيست و مجذوب موضوع و قدرت لحظه ثبت عكس مي شود.
به طوري كه بايد بگويم موضوع ولحظات ثبت شده در عكس ها اجازه توجه به كادربندي و اصول بصري را از شما مي گيرد.» شما هم فقط كافي است سري به نمايشگاه بزنيد تا متوجه صحبت هاي اين عكاس شويد. بسياري از اين عكس ها به حدي تأثيرگذارند كه چند دقيقه اي شما را در خود فرو مي برند و اجازه حركت را از شما مي گيرند.
در صحبت با عكاسان بسياري از آن ها ضعف اين نمايشگاه را تفاوت كيفيت آثار از همديگر عنوان مي كردند. يعني معتقد بودند برخي آثار بسيار قوي و هنرمندانه و برخي ديگر معمولي اند كه اين امر باعث ايجاد ناموزوني و عدم توازن ميان عكس ها مي شود. اما حيدري در توضيح اين گلايه مي گويد؛ «مي پذيرم كه برخي از آثار ارائه شده در نمايشگاه به نسبت ديگر عكس ها بسيار قوي و هنرمندانه اند و جايگاه عكاسان در اين نمايشگاه متفاوت است. اما چون تعداد آثار شناسايي شده بسيار كم بود، مجبور شديم اين نمايشگاه را به همين صورت برگزار كنيم.
اما در آينده و با افزايش تعداد عكاسان شهيد و شناسايي آثار آن ها تصميم داريم آثاري را كه كمتر ديده شده اند يا كيفيت موضوعي و تصويري بهتري دارند، انتخاب و عرضه كنيم.»
مديرعامل انجمن عكاسان دفاع مقدس همچنين از آسيب و فرسايش عكس ها ياد كرده؛ ادامه مي دهد: «متأسفانه آثار بسياري از عكاسان شهيد دچار فرسايش تدريجي شده است كه ما تلاش كرديم براي حفظ و نگهداري آثار قابل استفاده آن ها را به فايل هاي ديجيتالي تبديل كنيم. اين عكس ها گاه به حدي دچار آسيب شده اند كه ما براي نمايشگاه «شاهدان فتح» ده روز درگير روتوش و اصلاح عكس ها بوديم.»
آسيب هاي وارده به عكس ها از يك طرف و استقبال مخاطبان از عكس ها و جايگاه آن ها در ثبت تاريخ حماسي دفاع مقدس ضرورت توجه جدي تر به جمع آوري و عرضه لحظه هاي ناب ضبط شده توسط عكاسان شهيد است كه اميدوارم تلاش مسئولان در اين زمينه شتاب بيشتري بگيرد

 



تقديم به ساحت قدسي مقام معظم رهبري

مهدي پرويز
اگر از فرط مهر تو شرر افتاده بر دل ها
دليل اين است مهرت را خدا آميخت با گل ها
لب از لب چون بگشايي كلامت باده ي نابيست
كه با يك جرعه اش مستند عاشق ها و عاقل ها
اگردور و برت فرعونيان صد مار اندازند
خدا داند كه مي بلعدعصايت سحر باطل ها
بزن موساي دوران ! با عصايت نيل را بشكاف
جرس فرياد مي دارد كه بربنديد محمل ها
هزاران سعي باطل گر نمايد دشمن دونت
يقين داريم تدبيرت شود حلال مشكل ها
تو تنها نيستي آقا! كه تنها عاشقانت نه!
برايت سينه مي كوبند با امواج ،ساحل ها
خدايا ! دستگيري كن خودت از مرد ميداني
كه مي جنگد ميان خيل ميان قاتل ها و جاهل ها

 



نقاشان جهان
حكاك

مهدي فرخي
دستاوردهاي هنري دوران رنسانس همواره بر هنرمندان پس ازخود تأثيري شگرف گذاشته است. چراغي كه آنان روشن كردند و باقي هنرمندان پس از آن، روشن ساز مسير خود كردند. اين فرآيند جالب توجه را در كار بزرگترين نقاش آلمان يعني «آلبرشت دورر» مي بينيم، كه در سراسر زندگي خويش هيچ گاه از اهميت حياتي دستاوردهاي رنسانس براي آينده هنر غفلت نورزيد.
آلبرشت نوجوان كم سن و سالي بود كه استعداد خيره كننده اي در كار طراحي از خود نشان داد و به عنوان شاگرد و نوآموز به بزرگترين آتليه كارهاي تزييني محراب كليساها و حكاكي روي چوب فرستاده شد.
«دورر» قصد كرد كه از آتليه بزرگترين گراوورساز روي مس آن دوره ديدن كند. پس از آن راهي شهر بال سوييس شد كه در آن زمان مركز فعاليت هاي فرهنگي و توليد كتاب بود. او در طول سفر بادقت همه ديدني هاي اطراف خود را مدنظر داشت و از مناظر زيباي دره هاي آلپ نقاشي هاي آبرنگ كشيد و در ايتاليا بيش از همه، به مطالعه آثار «مانتينا» پرداخت. «دورر» در نخستين كارهاي خود نشان داد كه فراگرفته هايش بسي بيشتر از دانش فني صرف درباره حرفه و هنر دشوارش بود، او آن احساس قوي و تخيل نيرومندي كه لازمه هنرمند بزرگ شدن است، دارا شده بود. يكي از آثار بزرگ اوليه دورر، مجموعه اي از گراوورهاي چوبي بزرگ است كه مكاشفه يوحناي قديس را تصوير مي كند و موفقيت بزرگ و سريعي براي وي به دنبال داشت. صحنه هاي دهشت انگيز بازخواست روز قيامت و علائم و هشدارهاي فرارسيدن آن، هرگز با چنين قدرت و توانايي، بازنمايي تصويري نشده بود.
درست است كه دورر استادي خود را در آفرينش صحنه هاي خيالي و رؤيايي، همچون وارث راستين آن هنرمندان گوتيك به اثبات رسانده بود كه ورودي هاي مسقف كليساهاي جامع بزرگ را آفريده بودند، ولي او كسي نبود كه به چنين موفقيت هايي بسنده كند. اتودها و پيش طرح هاي او نشان مي دهند كه او تأمل درباره زيبايي طبيعت را نيز در زمره هدف هاي خود قرار داده، و با همان حوصله ديگر نقاشان شمال آلپ وپايبندي آنها به واقعيت به تصويربرداري از طبيعت پرداخته است. برخي از اين اتودهاي دورر شهره خاص و عام شده اند. به نظر مي رسد كه دورر سعي مي كرده است كه در تصويربرداري ازطبيعت به مهارت كامل برسد، ولي اين مهارت را همچون هدفي في نفسه دنبال نمي كرده، بلكه مي خواسته به وسيله آن، داستان هاي مقدس را در نقاشي ها و گراوورهاي فلزي و چوبي خود، با تصاوير طبيعي تري بازنمايي كند. زيرا همان حوصله اي كه او را قادر مي ساخت چنين طراحي هايي را به عمل آورد،او را به حكاكي مادرزاد تبديل مي كرد كه چنان در ريزه كاري ها عميق مي شد كه مي توانست دنياي كوچك راستيني را در محدوده لوح مسين خود بيافريند.
هنگامي كه در 50 سالگي به هلند سفر كرد، به واقع از او همچون يك شخصيت بزرگ استقبال كردند. او خود عميقاً تحت تأثير اين استقبال قرار گرفت. دورر نقاش تأثيرگذاري در تاريخ هنر شد كه به گونه اي ديگر به طبيعت و پيرامون خود نگريست. نقاشان آلماني پس از او هركدام به نوعي تحت تأثير او قرار گرفتند.

 



آقاي نويسنده

جواد نعيمي
از همان دوره جواني، به نويسنده ها يك جور ديگر نگاه مي كردم. شايد يك دليلش اين بود كه به كتاب خيلي علاقه داشتم. براي همين هم به نويسنده ها خيلي احترام مي گذاشتم. يكي از آرزوهاي من هم اين بود كه يك روز با نويسنده اي روبرو شوم و كمي با او حرف بزنم. از او بپرسم كه چه طوري مي نويسد، چه مواقعي دست به قلم مي برد، چه قدر كتاب مي خواند و از اين جور سؤال ها... تا اين كه يك روز اين اتفاق برايم رخ داد. لابد مي پرسيد چگونه؟ بسيار خوب، الان براي تان تعريف مي كنم.
آن روز، در اداره، پشت ميزم نشسته بودم كه آقايي با پوشه اي در دست، وارد اتاق شد.
- سلام! ببخشيد، آقاي كتاب دوست؟
- بله، بفرماييد جانم.
- گفتند اين پرونده من، فقط امضاي شما را كم دارد.
- خواهش مي كنم. بدهيد ببينم.
نگاهي به طرف انداختم و نگاهي به پرونده اش. نمي دانم چرا ستاره اش مرا گرفت و ناخودآگاه چند تا سؤال از او كردم. شايد هم يك علتش اين بود كه يك كتاب زير بغلش بود. دل به دريا زدم و گفتم:
- پرونده شما، كارش تمام است. اين هم امضاي بنده. اما اگر اجازه بدهيد، بدم نمي آيد كه چيزي از شما بپرسم.
- درباره چي؟
- درباره خودتان.
- من؟
- بله، شما. آخر، دلم مي خواهد بدانم شغل شريف تان چيست.
- من... من نويسنده ام قربان. مي دانيد...
- بله، بله. بسيار خوشبختم! پس به همين جهت بود كه از همان اول، مهرتان به دلم افتاد. من، اصولاً نويسنده ها را خيلي دوست دارم و به آن ها احترام مي گذارم. آخر. من خيلي كتاب مي خوانم.
- اما من...
- خواهش مي كنم آقا. حتماً مي خواهيد شكسته نفسي بفرماييد. به نظر من كه، نويسندگي با هيچ شغلي قابل مقايسه نيست.
- ولي من...
- مي دانم آقا. مي دانم. نويسندگي درآمدي ندارد، اما در عوض يك كار فرهنگي است. شما مي دانيد وقتي يك نفر كتاب تان را بخواند، از آن خوشش بيايد و از مطالبش استفاده كند، چه پاداش بزرگي نصيب شما مي شود؟
- اما من...
- تعارف را كنار بگذاريد. لطفاً بفرماييد تا حالا چه كتاب هايي نوشته ايد؟
- هيچ كتابي!
- هيچ كتابي؟
- بله، هيچ كتابي! چرا تعجب كرديد؟
- سردر نمي آورم. شما مرا دست انداخته ايد، آقا؟!
- اين چه فرمايشي است جناب؟ من، كي باشم كه شما را دست بيندازم؟
- مگر شما همين چند دقيقه پيش نگفتيد كه نويسنده ايد؟
- درست است. اما شما كه نگذاشتيد من حرفم را تمام كنم.
- ببخشيد، مي شود توضيح بيشتري بدهيد؟
- بله. مي خواستم خدمت شما عرض كنم كه نويسنده نامه و عريضه هستم. مگر تا به حال مرا جلوي پست خانه نديده ايد؟
فقط توانستم بگويم: «كه اين طور!»
راستي اگر شما جاي من بوديد، پس از اين پرسش و پاسخ ها، چه حالي پيدا مي كرديد؟!

 



مسجد امام اصفهان تنها مسجد غيرمتقارن دنيا

بنفشه برادران
مسجد امام، تنها مسجد در دنياست كه در تمام اجزايش هيچگونه تقارن و همانندي به چشم نمي خورد؛ مسجد در ميدان نقش جهان اصفهان واقع است. اين مسجد در زمان صفويان، براي اقامه نماز جمعه توسط شاه، درباريان و مردم عامه ساخته شد. اگر در ورودي را بادقت نگاه كنيم، پي مي بريم؛ برعكس ديگر مساجد تقارني در آن نيست؛ علاوه بر زيباتر شدن آن، دو نوع نظر درباره آن وجود دارد؛ نظر اول اين است كه چون خداوند يكي است و بي همتاست و ديگر اينكه نمادي از آغاز زندگي كه از يك گلدان شروع مي شود و در طرف ديگر پايان زندگي و مرگ آدمي است؛ حتي سكوهاي مقابل مسجد هم، با يكديگر متفاوتند و زماني كه قدم به صحن مسجد مي گذاريم، بازهم اين عدم تقارن و يكساني در همه جا مشهود است. بر روي در ورودي مسجد، جاي 3 گلوله است كه گفته مي شود، در زمان جنگ با روس ها ايجاد شده است.
معمار به شيوه اي هنرمندانه، يك چرخش 45درجه اي در جهت قبله ايجاد كرده است.
اشكالي كه عده اي به معمار سازنده اين بنا گرفته اند، درمورد در ورودي مسجد است كه در جهت قبله نيست؛ اما معمار به شيوه اي هنرمندانه؛، يك چرخش 45 درجه اي در جهت قبله ايجاد كرده است و فرد بدون آنكه متوجه اين موضوع گردد، پس از طي يك راهرو، در اين وضعيت قرار مي گيرد. مسئله ديگري كه در اين زمينه وجود دارد اين است كه وقتي وارد مسجد مي شويم، ابتدا در فضاي تاريكي هستيم و پس از آن وارد محيطي روشن مي شويم كه اين خود اشاره به آيه «يخرجكم من الظلمات الي النور» دارد.
در حياط مسجد، دو سكو وجود دارد كه اين اختلاف، به خاطر باطل نشدن نماز است. اين مسجد از دو قسمت تشكيل شده است كه طرف راست آن در تابستان ها و سمت چپ آن در زمستان ها مورد استفاده قرار مي گرفت.
كاشي هاي به كار رفته در ديوار و سقف مسجد، با زمينه فيروزه اي است و داراي طرح و نقش اسليمي و سنتي هستند؛ اين به دليل آنست كه تمركز و حواس نمازگزار مختل نگردد؛ البته سنگ هاي مرمري كه بر روي ديوارهاي صحن مسجد هم با ارتفاعي در حدود دومتر نصب شده اند هم، براي همين امر است؛ فقط در يك قسمت از مسجد كاشي هاي به رنگ فيروزه اي وجود ندارد و به جاي آن، كاشي هايي با زمينه زرد و نارنجي، با اشكال حيوانات وجود دارد كه در زمان قاجاريه ايجاد شده و علت آن مشخص نيست؛ البته اين قسمت از مسجد پشت به قبله است و باعث انحراف توجه نمازگزار نمي گردد.
سازنده اين بنا براي اثبات آنكه جهت مسجد را درست ساخته است، بر روي ديواري از مسجد كه به سمت قبله است و بالاي محراب قرار دارد، يك پنجره تعبيه نموده كه در هنگام ظهر، نور از آن بر روي ديوار مقابل مي تابد و اين خود، يك شاخص محسوب مي شود.
هيچ قسمت از مسجد شاه، مثل قسمت ديگر نيست؛ به طور مثال طرح هاي كاشي كاري هاي سقف و ديوار مسجد هيچ شباهتي با يكديگر ندارند و متفاوتند.
كاسه هاي بزرگي (جام سنگي) در دو طرف مسجد و در ورودي واقع هستند كه مثل يخدان عمل مي كنند و آب، شربت و... را خنك نگه مي دارند. اين كاسه ها از يك سنگ كامل و يكدست تراشيده شده اند.
در قسمت هاي مختلف اين مسجد، لوح هايي به چشم مي خورد كه در گذشته، بر رويشان فرمان هاي پادشاهان نوشته مي شد. به طور مثال، مضمون يكي از اين فرمان ها اين است كه شاه عباس صفوي آرايشگران، طبيبان، صاحبان حمام و... را از پرداخت ماليات معاف كرده و اين اقدامي در جهت بالابردن سطح بهداشت عموم است.
سنگ شاخصي در مسجد وجود دارد كه جهت نشان دادن زمان شرعي به كار مي رود و توسط شيخ بهايي كار گذاشته شده است.
پس از طي يك حياط كوچك كه همين سنگ در آن نهاده شده است، وارد يك سالن خالي مي شويم. در كف آن يك قطعه سنگ با رنگي متفاوت و تيره جلب توجه مي كند. اين سنگ را «سنگ شيطان» مي نامند. مؤذن با ايستادن بر روي آن و اذان گفتن، به دنيا پشت مي كند؛ همچنين وقتي در اين سالن كسي چيزي بگويد و يا با ايجاد كوچكترين صدا، هفت بار انعكاس آن شنيده مي شود؛ درنتيجه زماني كه مؤذن در آنجا اذان مي گفت، در تمام ميدان صدايش مي پيچيد.
گفتن اذان در آنجا به دو دليل ديگر هم بود؛ يكي آنكه، ارتفاع مناره ها خيلي زياد است و طي كردن اين مسير كار دشواري است. همچنين چون حياط كاخي كه زنان و دختران شاهان صفوي در آنجا زندگي مي كردند، از بالاي مناره هامشخص بود، اين اقدام به عمل مي آمد.
اين مناره ها، تقريباً دوبرابر گنبد مسجد ارتفاع دارند و تعداد كاشي هاي به كار رفته در اين مسجد، چند ميليون قطعه است كه از ديگر مساجد، به مراتب بيشتر است.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14