(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 28 تير 1389- شماره 19695

عقل رحماني عقل شيطاني
پژوهشي پيرامون ماهيت شيطان پرستي



عقل رحماني عقل شيطاني

كريم حامدزاده
عقل، قلب روح آدمي
بي گمان شريف ترين عنصر انساني، عنصر عقل است. عقل انساني ، هسته مركزي قطب و قلب روح آدمي است. به اين معنا كه روحي كه خداوند ازخود در آدمي دميده، مظاهر و تجلياتي دارد كه عقل، هسته مركزي آن است. بنابراين مي توان عقل را همان روح آدمي برشمرد كه خداوند در آدمي دميده و به سبب آن، آدمي شرافت يافته و شايسته خلافت الهي شده و تسخير ديگران به سجده تكويني و تشريعي را سبب شده است.
از عقل در روايات به نور الهي نيز تعبير مي شود؛ چرا كه خود ظاهر است و ديگر امور را نيز ظاهر مي سازد. در روايات معتبر آمده كه نخستين آفريده و مخلوق عقل است و در همان روايات نيز آمده كه پيامبر(ص) درمقام نوري نخستين مخلوق است. به اين معنا كه «اول ما خلق الله العقل» و نيز «اول ما خلق الله نوري» براين اساس مي بايست، نخستين مخلوق، پيامبر(ص) در مقام نوري باشد كه همان عقل است.
به سخن ديگر، عقل مطلق، همان پيامبر(ص) است كه نور اول و صادر نخستين و روح اعظم مي باشد. براساس روايات معتبر، همه موجودات و مخلوقات از نور وجودي آن حضرت(ص) به طور غيرمستقيم و اهل بيت عصمت و طهارت(ع) از نور مستقيم وي آفريده و منشعب شده اند. از اين رو در دايره «انالله و انا اليه راجعون» چون بازگشت از «الي ربك الرجعي» يعني ازطريق ربوبيت محمدي(ص) است، بنابراين صدور نيز از ربوبيت محمدي(ص) مي باشد؛ چنان كه منتهاي همه سير و حركت، ربوبيت كامل محمد(ص) است: «الي ربك المنتهي».
عقل كه جنبه رحمانيت خداوندي است، در همه كائنات به اشكال روحي و نوري حضور دارد. از اين رو هر جا روح است، زندگي، عقل و نور نيز حضور و وجود دارد. بنابراين هنگامي كه روح در آدم(ع) دميده شد، حضور عقل مطلق، نور محمدي(ص) در آن جا ثابت شده است.
عقل به عنوان مركز و هسته و قطب و قلب روح درهمه جا حضور مي يابد و انوار خويش را بر همه چيز مي افكند و لذا «الله نورالسموات والارض» معناي درست مي يابد؛ چرا كه حضرت محمد(ص) در يك مقام، تجلي و مظهر اتم و اكمل الله است و او را عبدالله مطلق ناميده اند و در مرتبه اي، مظهر اتم و اكمل مقام «هو» الهي است و از اين نظر، وي را به «عبده» ستوده اند؛ چرا كه ديگر ميان ذات الهي با مقام نوري محمدي(ص) جز پرده «قاب قوسين او ادني» (نجم، آيه9) چيزي آويخته نيست.
پيامبر، قاسم بهشت و جهنم
براين اساس خداوند، عقل، يعني پيامبر(ص) را محل همه چيز از ثواب و عقاب مي داند و او را قاسم بهشت و دوزخ معرفي مي كند، چرا كه او مي بايست پاسخگوي نهايي باشد.لذا در قرآن درميان همه هستي از آدم(ع) تا خاتم (ص) كساني را به عنوان شاهدان الهي قرار داده و پيامبر(ص) را شاهد بر اين شاهدان معرفي كرده است تا اين گونه نشان دهد كه پاسخ گويي نهايي پيامبر(ص) است كه عقل مطلق مي باشد. (بقره، آيه143 و نيز سوره نساء، آيه33)
امام باقر(ع) درباره مقام عقل يعني همان پيامبر(ص) مي فرمايد: چون خدا عقل را آفريد، او را به سخن درآورد و سنجيد. به او گفت: پيش آي! پيش آمد و گفتش: پس رو! پس رفت. آن گاه خداوند فرمود: به عزت و جلال خودم سوگند! خلقي نيافريدم كه از تو پيشم محبوب تر باشد. تو را به كسي مي دهم كه دوستش دارم. همانا روي امر و نهي من با توست و كيفر و پاداشم به حساب تو است. (اصول كافي، ج1، كتاب عقل، ص32 حديث اول)
بنابراين هر كسي كه از وجود بهره اي مي برد از نور محمدي و عقلي الهي است كه در وي جاري است. از اين رو همه موجودات حتي زمين و آسمان كه از جمادات هستند، از شعور عقلاني و روحي در حد خود برخوردارند و مي بايست مطيع امر الهي باشند. همه چيزهايي كه آفريده شده نيز از مهر و محبت الهي برخوردار هستند كه از آن به رحمت رحماني ياد مي شود. هر چه حضور عقل و نور محمدي در آن چيز بيش تر باشد، بيانگر محبوبيت بيش تر آن چيز در نزد خداوند است.
دميده شدن عقل مطلق در آدم(ع)
اين كه در روايتي اميرمؤمنان(ع) مي فرمايد پس از آفرينش آدم(ع) جبرئيل نزد وي (آدم) رفت تا او را بر انتخاب سه چيز مخير كند كه يكي عقل است، زماني است كه روح رحماني، نور عمومي و عقل كلي در وي دميده شده بود و هنوز عقل كامل كه از آن به اسماي كامله الهي ياد مي شود در او دميده نشده بود. يعني هنوز در آب و گل بود و از وجود ابتدايي برخوردار بود كه در آن زمان به او روح اعظم و عقل كامل و نور مطلق الهي عرضه مي شود تا واكنش اين موجود ابتدايي را ببيند. در آن جاست كه آدم(ع)، روح اعظم و ولايت او را مي پذيرد تا در خود حمل نمايد و هر چند كه در اين امر امانت داري، كوتاهي مي كند و نشان مي دهد كه از عزم و جديت خوبي در امانت داري حمل نور اعظم و روح مطلق الهي يعني حمل پيامبر(ص) و ولايت او و فرزندانش(ع) برخوردار نيست، ولي در همان آغاز نشان مي دهد كه تا چه اندازه اين آب و گل آدم، علاقه مند به حمل امانتي چنين بود تا در مسير خلافت الهي به داشتن نور محمدي(ص) گام بردارد.
هنگامي كه اين عقل مطلق و كامل در آدم(ع) دميده شد و نورانيت يافت، از رحيميت الهي برخوردار گشت، لذا ويژگي خلافت و مظهريت الهي را يافت و همه هستي مسخر او شد و بر او سجده آوردند؛ چرا كه نور وجود محمدي(ص) در آن تجلي و ظهور يافته بود. اما ابليس اين باطن را نديده و به ظاهر آب و گل آدم نگريست. عقلي كه آدم برگزيد، عقل كل است كه جان را مديريت مي كند و آدم به وجود نوري محمدي(ص) شرافت و كرامت يافت.
در روايت است كه جبرئيل بر آدم فرود آمد و گفت: اي آدم! من مأمورم تو را ميان سه چيز مخير سازم تا يكي را برگزيني و دو ديگر را وانهي. آدم گفت: اي جبرئيل آن سه چيز كدامند؟ گفت: عقل و حياء و دين گفت: عقل را برگزيدم. جبرئيل به حيا و دين گفت: شما برگرديد و او را وانهيد. گفتند: اي جبرئيل ما دستور داريم كه همراه عقل باشيم هر جا كه باشد. جبرئيل گفت: اختيار با شماست و بالا رفت. (كافي/ج1/ص32)
پس هر جا عقل باشد، انسانيت و دين داري و عبوديت وجود دارد. از اين رو عقل و دين را جزو فطرت دانسته اند، چرا كه هر جا نور عقل وارد شد، كمال دينداري تجلي يافت. بر اين اساس گفته اند: العقل ما عبد به الرحمن و اكتسب به الجنان؛ عقل آن چيزي است كه بدان خدا پرستيده مي شود و بهشت به دست مي آيد؛ چرا كه عقل جز با رحمانيت و رحيميت نيست.
اما آن چه در برخي ديگر از مردمان وجود دارد، عقل مطلق نيست بلكه مشابه عقل مطلق است كه با كفر ابليسي همراه شده است و از آن به شيطنت ياد مي شود. عقل شيطاني هماني است كه در معاويه بروز و ظهور كاملي يافت و جز نيرنگ و شيطنت نداشت. (همان، حديث دوم)
بنابراين، عقل ناخالص و به دور از فطرت آدمي او را به سوي بي حيايي و بي ديني سوق مي دهد و همه گرفتاري هاي دنيا و آخرت را براي او سبب مي شود. اما اگر شخص از عقل رحماني خود بهره برد، عقل رحيمي در او بروز و ظهور مي يابد و شكوفا مي شود و آن گاه است كه به حكم امانت داري، خلافت الهي از مقام عظماي ولايت كبراي محمدي مظهريت مي يابد.

 



پژوهشي پيرامون ماهيت شيطان پرستي

سيد محمد كاظم سجادي
عصر جديد به همراه خود نيازها، نگاه ها و پرسش هاي جديدي را براي بشريت به ارمغان آورده است كه علم و تكنولوژي نمي توانند پاسخي قانع كننده براي آن ها بيابند. انسان در دنياي صنعتي امروز نياز شديدي به معرفت و معنويت دارد و در جستجوي رفع عطش خود مي باشد در اين ميان، فرقه ها و گروه هاي جديد در كنار اديان بزرگ مطرح شده اند كه برخوردها و مواجه اي گوناگون از سوي دولت ها و مراكز ديني و مردم با آن ها صورت گرفته است. برخي از اين فرقه ها و گروه ها با دعوت به معنويت وعده هاي دلچسبي از ملاقات با خدا، تجزيه مكاشفه عرفاني، كسب آرامش فكري و روحي، درك بي واسط خدا در درون، ورود به عوامل معنوي، جهاني سرشار از عشق و صلح و دوستي و... را به پيروان راه خويش مي دهند و با برنامه ريزي منظم و به راه انداختن كلاس ها و دوره هاي آموزشي و استفاده از موسيقي و حتي برپايي اردوها و مسافرت هاي خارجي و ديدار با استادان معنوي، پيروان خود، را براي ادامه اين طريق، دلگرم و اميدوار نگه داشته و مرموز و آرام اصولي همچون اعتقاد به تناسخ و بازپيدايي و خودمحوري و... را القاء كرده و بدون اينكه تعصب و حساسيت فرد را تحريك نمايند او را به صورت نامحسوس نسبت به اصول و اعتقادات خويش سست مي كنند، عقايد خود را به او القا نموده و خط فكري او را تغيير مي دهند. برخي با شكستن هنجارهاي تعريف شده اجتماعي و دعوت به چارچوب شكني اخلاقي و تجربه كسب لذت هاي جنسي نامشروع، استفاده از انواع مشروبات الكلي، موادمخدر، لباس، آرايش، موسيقي هاي محرك، خودپرستي و خودمحوري و حتي با ترويج خشونت و جنايت و به اصطلاح كسب انرژي از اين مظاهر جادويي و شيطاني، مي توانند براي آن دسته از جوانان هنجارگريزي كه عموماً مبتلا به افسردگي ها و ناراحتي هاي رواني خلأهاي فكري و تنهايي و پوچي و از خودبيگانگي اند، تا حدودي علاقه ايجاد كنند و براي مدتي سبب تخدير و فراموشي بيشتر و در نهايت باعث تخريب روح و جسم و انديشه آن ها گردند. با توجه به اينكه فرهنگ ايراني، فرهنگ ديني بوده و توجه به معنويت هم از شاخصه هاي اين فرهنگ مي باشد و از طرفي با توجه به عصر انفجار اطلاعات و دسترسي سريع جهاني به اطلاعات، فرقه ها و گروه هاي جديد به زبان فارسي براي مبارزه همه جانبه با اسلام تبليغات وسيع و همه جانبه خود را در ايران شروع كرده اند اين قبيل گروه ها را از آن جهت كه 1- ماهيت ضدديني دارند 2- عملكرد آن ها مستقيماً اصول، عقايد و باورهاي مردم را نشانه گرفته است 3- اثرات فعاليت آنها تدريجي و نامحسوس است 4- فعاليت آن ها ممكن است در تضاد با نظم و امنيت اجتماعي باشد 5-اين گروه ها مروج خشونت، ناسازگاري، هرج و مرج، روابط نادرست، مصرف مشروبات الكلي، موادمخدر و... در جامعه هستند 6- زمينه رشد خرده فرهنگ ها در جامعه را فراهم و بدين ترتيب بر افزايش تعارض در جامعه مي افزايند، شايسته توجه و بررسي بيشتر هستند در اين مقاله، كوشش شده است تصوير بهتري نسبت به يكي از گروه ها (شيطان پرستان) ارائه گردد تا از اين رهگذر شناخت بهتري در مورد گروه مذكور حاصل شود.
تاريخچه مختصر شيطان پرستي
سال هاي پس از رنسانس را مي توان به سال هاي افسارگسيختگي جهان غرب در تمامي ابعاد فردي، اجتماعي و جنبه هاي متعدد روابط انساني توصيف كرد. پس از برداشته شدن يوغ تعاليم متعصب كليساي كاتوليك از گردن انسان غربي چند كنش مهم فكري و فلسفي شكل گرفت كه از جمله آن ها، رويكردهاي متفاوت به مسأله انسان و روابط او با خداست كه زمينه هاي شكل گيري بسياري از جريان هاي فلسفي را فراهم آورد. قرن ها بعد يعني در سال هاي آغازين قرن بيستم برخي عناصر فاسدالاخلاق با اتكا به گرايش ها و نظريات توراتي و پروتستاني به طور مخفيانه، جريان شيطان پرستي را با ويژگي هايي همچون گناه گرايي، قتل، تجاوزات جنسي، نابود كردن اصول اخلاقي، بي توجهي به مسائل توحيدي و... پايه گذاري كردند. اگر چه فطرت خداجوي انساني عاملي بازدارنده در تمايل يافتن تعداد زيادي از افراد به اين جريان شده، ولي استفاده از موسيقي هاي جذاب و متنوع، انجام اعمال خارق العاده و دور از ذهن، تهي شدن انسان غربي و عصر جديد از معنويت و اتصال به منبع فيض موجبات گرايش افراد اندكي را به اين گروه ها فراهم آورد. نكته حائزاهميت آن است كه با وجود عدم استقبال عمومي از عضويت در گروه هاي شيطان پرستي، آموزه ها و تعاليم گمراه كننده اي توسط ايشان و به وسيله ابزارهايي كه از سوي قدرت هاي بزرگ سياسي در اختيارشان قرار گرفته منتشر شده و مي شوند. سال 1960 را مي توان به طور جدي آغاز دوره جديد حيات و فعاليت شيطان پرستان در آمريكا دانست. سپس در اواخر قرن نوزدهم بعضي اشراف انگلستان كه عضو گروه فراماسونري بودند به رهبري «سر فرانسيس داشود»، گروه شيطان پرستان به نام «باشگاه آتش جهنم» را در شهر لندن تأسيس نمودند. از آن زمان، شهر لندن مركز شيطان پرستان در اروپا گرديد و به تبع آن اين جريان انحرافي به اكثر كشورها تسري يافت. بر اين نكته هم بايد تأكيد كرد كه در سده هاي اخير، فرقه سازي و ايجاد تفرقه در سرزمين اسلام و در ميان مسلمين، يكي از روش هاي استعماري بوده و به ويژه از سوي دولت انگليس، در دستور كار قرار داشته است كه ظهور بهائيت و تقويت بهائيت نمونه هايي از اين جريان فرقه سازي استعماري است.
ماهيت شيطان پرستي در ايران
در ايران هم با تأسي از فرهنگ مبتذل غرب، «شيطان پرستي» رواج يافت. شيطان پرستي جديد با شيطان پرستي كه در ناحيه غربي كشور و در شهرهاي غرب و جنوب غرب وجود دارد متفاوت است. اين قبايل شيطان را به عنوان «ملك طاووس» شناخته و به خاطر ترس او را تكريم مي كنند. شيطان پرستي جديد با مفهومي كه پيشتر ارائه شد با استفاده از ابزارهاي تبليغاتي جديد و دنياي مجازي به طور برق آسا در سراسر جهان و ايران درحال رخنه و القا تفكرات خود مي باشد.
توماس فرمن تحليل گر سياسي آمريكا مي گويد كه جنگ با اين دشمن (اسلام) با ارتش ممكن نيست بلكه بايد در مدارس، معابد و... به رويارويي با آن پرداخت. با اين عقيده و تفكر، اسرائيل با حمايت همه جانبه آمريكا و انگليس در همه كشورها، خاصه كشورهاي اسلامي به رواج شيطان پرستي مشغول اند.
تبليغ و ترويج فرهنگ بي بندوباري، خوشگذراني، لذت جويي، خودخواهي، انتقام جويي، مخالفت با همه قوانين و اديان و هنجارهاي اجتماعي همه و همه نشان از تفكرات و اصول شيطان پرستي است. افرادي كه با فلسفه شيطان پرستي آشنايي دارند تعداد محدودي هستند و ليكن همين تعداد هم توانسته اند با ابزارهاي تبليغاتي خود مثل موسيقي راك و متال و... در بين جوانان نفوذ كرده و آن ها را جذب خود نمايند. مهمترين ابزار شيطان پرستان براي تبليغ را شايد بتوان اينترنت و ماهواره دانست. مسئله مهم ديگر اينكه بيشتر، افرادي كه در جامعه با لباس و آرايش مو و صورت و تيپ شيطان پرستي هستند اصلا با اين گروه آشنا نيستند و فلسفه آن را هم نمي دانند بلكه به تبعيت از مد و مدگرايي و تقليد از شوها و هنرمندان خارجي و حتي دوستان خود اقدام به مشابه ساختن ظاهر خود با آن ها مي كنند. اما اين تقليد كوركورانه و بدون فهم فلسفه شيطان پرستي نيز باعث شده در زمان كوتاهي اين فرهنگ در جامعه ما ريشه بدواند و پس از گذشت چند سال شاهد تغيير كلي در اعمال و رفتار و آداب اجتماعي جوانانمان باشيم. گاهي هم ميل به خودنمايي انتقام جويي، لذت جويي، خودمختاري و... به طور كلي نامناسب بودن و عدم كارايي كوشش هاي والدين و مدارس و رسانه ها در جهت جامعه پذير كردن و كنترل جوانان، فرهنگ جواني و روحيه كنجكاوي جوانان، تأثير فزاينده گروه هاي همسال و بعضا گروه هاي همسال بزهكار، فقدان منزلت اجتماعي روشن و مناسب براي جوانان، ابهام هويت و نامطمئن بودن پايگاه اجتماعي آن ها مي تواند زمينه ساز گرايش جوان به رفتار بزهكارانه و گرايش به اين گروه ها باشد.
پوشيدن لباس سياه، بلند كردن موي سر پسران، رنگ كردن موها، آرايش صورت لباس هاي پاره، گردنبندهاي صليب واژگون و اسكلت و ستاره پنج پر و نقاشي و خالكوبي روي بدن و خيلي از موارد مشابه از خصوصيات ظاهري اين گروه ها مي باشد. كم كم اين عوامل بر روي طرز تفكر و فرهنگ جوانان همه اثر گذاشته و با الگوپذيري از افراد مرجع مثل هنرمندان، فوتباليست ها، رجال سياسي و... زمينه مساعدتري براي پذيرش اين افكار و ايجاد تجانس و قرابت آن ها با اين تفكر ايجاد مي گردد.
حاملان شيطان گرايي
آورندگان شيطان پرستي به ايران شامل افراد و گروه هاي زير هستند:
1- تحصيل كردگان و سرخوردگان اجتماعي در خارج از كشور كه عمدتا دچار خسارت و شكست هاي سنگين مادي و معنوي شده اند
2- سلطنت طلبان، مفسدان اقتصادي رژيم پهلوي كه قبل و بعد از انقلاب موفق به فرار از كشور و محاكمه انقلابي شدند.
3- افرادي از خانواده هاي بسيار ثروتمند ساكن و مقيم داخل كشور كه عمدتاً روابط خانوادگي و... با خارج نيز دارند.
4- جاسوسان فرهنگي سازمان هاي اطلاعاتي و امنيتي آمريكا، انگليس و رژيم صهيونيستي كه با هدف استحاله فرهنگي وارد كشور شدند.
5- فعالان حوزه هنر و موسيقي كه با كشورهاي ديگر بويژه، آمريكا، كانادا و استراليا در ارتباط بوده و بنابر دلايل حرفه اي و شغلي، مسافرت هاي متعددي به اين كشورها داشته اند.
اما نكته اساسي و قابل ملاحظه اين است كه حداقل 90 درصد افراد شاخص واردكننده شيطان پرستي به ايران، تحصيلات دانشگاهي و خانواده سالم نداشته اند.
موسيقي
گروه هاي شيطان پرست راه هاي متعددي را جهت جذب افراد به كار مي گيرند و اغلب از راه علايق عمومي وارد مي شوند. موسيقي همواره نقش اساسي در جذب جوانان و نوجوانان داشته است. شيطان پرستان موظفند هميشه خشم و نفرت خود رابه مقدسات اعلام كنند و معمولاً اين مضامين در متن اشعار موسيقي هوي متال يا زيرمجموعه هايش همچون گروه درياي سرخ، قاتل، گروه RAS دختران ديده مي شود.
موسيقي عمده اي كه به اين جريان مرتبط مي شود، موسيقي متال است. متال به سه دسته تقسيم مي شود:
1- متال جشن و پارتي كه بيشتر متمايل به مسائل جنسيتي و اجتماعي است.
2- متال آشغال كه بر مسائلي چون خشونت، تندي، غضب و مرگ تمركز دارد.
3- متال سياه كه به طور واضح و آشكار به شيطان مي پردازد.
متن اين ترانه ها به وضوح به مسائلي چون زناي با محارم، تجاوز، شكنجه و قرباني كردن انسان ها اختصاص دارد.استفاده از موسيقي، مهم ترين ابزار اين فرقه، در جهت تبليغ عقايد خود و نيز تحت تأثير قراردادن جامعه، به خصوص قشر جوان مي باشد. كشور ما هم همچون بسياري از كشورهاي تحت نفوذ و تهاجم فرهنگي قرار دارد. با توجه به روند رو به گسترش پديده هاي نوظهور و با كاركرد ضدديني و فرهنگي، شاهد بروز و ظهور گروه هاي مختلف موسيقي راك و متال در ايران هستيم. مهمترين زمينه ورود شيطان پرستي به ايران، ميل جوانان به استفاده از موسيقي متاليكا و ساز گيتار بوده است. طي 12 سال گذشته، موسيقي متاليكا به صورت زيرزميني و غيرمجاز وارد كشور شده و در چارچوب آن مفاهيم نحله انحرافي شيطان پرستي در اختيار جوانان قرار گرفته است. اقدام تامل برانگيز و بسيار ناشيانه وزارت فرهنگ و ارشاد دوره مهاجراني در صدور مجوز براي گروه ها، آلبوم ها و كتاب هاي اشعار موسيقي متاليكا نيز نقش اساسي را در جلب توجه عموم مخاطبان جوان به اين نحله انحرافي فراهم آورد.
فرانسيس فوكوياما در اين باره گفته است: رواج موسيقي راك در تهران نشانه اي از پيروزي ليبرال دموكراسي در جهان است. اولين كاست موسيقي متال به نام «پنهان» در سال 82 منتشر گرديد و به عنوان اثربرگزيده اعلام شد! شبكه هاي ماهواره اي هم از اين گروه حمايت كرده و جهت بسط اين فضا در كشور مسابقه اينترنتي برگزار نمودند.
مراسم آن ها اينطور است كه در اتاق هاي تاريك و پوشيده شده از پرده هاي بنفش رنگ نسبتاً مقدس چون حالت ماليخويايي به وجود مي آورد كه روشنايي آن با نور شمع تأمين مي شود، دور هم جمع مي شوند و بعد از كشيدن مواد مخدر مثل گراس و blackdess يا metal شنيدن موسيقي هاي خوردن قرص هاي اكستاسي و ال اس دي مشغول مي شوند و زماني كه در حال خلسه فرو مي روند با انجام كارهايي مثل خودزني، خون خواري، ناخن كشي و خون بازي مي پردازند.
خودزني: با استفاده از وسائل تيز مانند: چاقو، تيغ، كاتر به ايجاد جراحت در بدن خود مي پردازند.
خون خواري: خون را به صورت ماليده و آن را مي خورند.
ناخن كشي: در اين حالت يك يا چند ناخن داوطلب را مي كنند و از خون آن مي خورند.
خون بازي: دو نفر مشخص مي شوند، ابتدا خون بدن خود را از طريق سرنگ بيرون كشيده و پس از سرد شدن آن را به بدن طرف مقابل و يا خود شخص تزريق مي كنند.
به اين گزارش توجه كنيد
معاونت دادستاني كشور مصر تحقيق و بازجويي درباره 85 نفر دختر و پسر جوان مصري را كه بازداشت شده اند، به عهده گرفت. اين گروه در ميان دانشگاه هاي مصر، سازمان و فرقه اي را جهت تبليغ شيطان پرستي به وجود آورده اند و اكنون بازداشت شده اند. رهبر اين گروه كه جواني به نام «عماد الدين حمدي»، در جريان بازجويي گفته است: اين گروه، مراسم و برنامه هاي خاص نيايش دارند كه بارزترين آن ها بدين قرار است: اعضاي اين گروه به گورستان ها مي رفتند و اجساد مردگان را از قبرها بيرون مي آوردند و صليب شكسته و ستاره شش پر داودي يا ستاره اي پنج پر را در جسد مرده فرو مي كردند و سپس براي تقرب به شيطان دور آن مي گشتند. هم چنين قرباني هايي براي شيطان تقديم مي داشتند كه عبارت بود از ذبج گربه ما ده يا سگ كه پس از كشتن اين حيوانات خون آن ها را به صورت ها و دست هاي خود مي ماليدند و در يك دايره اي مي چرخيدند تا شيطان از آن ها راضي شود، و اگر حيواني براي قرباني نمي يافتند دست خود را زخمي مي كردند تا خون جاري شود و سپس آن خون را به صورت هاي خود مي ماليدند و آنگاه نسخه اي از قرآن مجيد را پاره پاره مي كردند و بعد در حالي كه صداي موسيقي مشهور «راك» نواخته مي شد به استعمال مواد مخدر و حشيش مي پرداختند. اسناد و اطلاعات قابل اعتماد نشان مي دهد كه دست صهيونيست ها در پيدايش گروه منحرف شيطان پرستان مصر در كار بوده است. از باب مثال اوراد و اذكاري كه اين گروه مي خواندند و در نوارهاي كاست ضبط مي كردند اوراد عبري قديمي است. همچنين «سالم قادش»، خواننده موسيقي «بث متال» كه در بين اعضاي اين گروه از بهترين خوانندگان است، به شدت گرايش صهيونيستي داشته و سوره «حشر» را به عنوان مسخره همراه با موسيقي خوانده است.
1- مذهبي است ساختگي كه توسط سران يهودي اي كه مديريت افكار و انديشه ها ماهيت شيطان پرستي شيطان پرستي را در انحصار خود مي پندارند مديريت مي شود.
2- شيطان پرستي دنيايي را ترسيم مي كند كه هيچ روزنه اميدي براي آن متصور نيست. به همين جهت شيطان پرستي را جهان تاريك نيز ميگويند .
3- شيطان پرستي آنگونه كه خود مي گويد حقيقتي را جستجو مي كند كه در اين جهان يافت نمي شود. خودكشي كه از موارد رايج اين آيين است، توجيهي اينگونه دارد. اگر بپرسي چرا خودت را مي كشي؟ مي گويد مي خواهم به حقيقت برسم و حقيقت در اين دنيا به دست نمي آيد.
4- به شيطان پرست تفهيم مي كنند كه دنياي شيطان پرستي زندگي در ميان لجن است و هيچ وقت نمي شود در لجن زندگي كرد و به لجن آلوده نشد و هيچ چاره اي براي پاك شدن نيست جز مردن و رهايي از اين دنيا.
5- به شيطان پرست مي فهمانند زندگي دراين دنيا بر پايه دروغ است و همه باورهاي مردم برپايه همين دروغ شكل گرفته است. همه عادت كرده اند دروغ بگويند، لذا اگر حرف راست هم بزنند، كسي آن راباور نمي كند.
6- راهي كه براي شيطان پرست ترسيم مي كنند معجوني است كه هر آدم گرفتاري را به وحشي گري و نفرت سوق مي دهد. اولا راه نيست، كوره راه است. مسيري است كه به هيچ جا راه ندارد. بن بست است. رسما اعلام مي كنند ما به مقصد نمي رسيم. براي شيطان پرست تفهيم مي كنند جاده اي كه در آن قرار دارد پر از خط كشي هاي درهم و برهم است. و او در يافتن راه خروج تا سرحد جنون و ديوانگي پيش مي رود و سرانجام مطمئن مي شود راه بازگشتي وجود ندارد.
7- احياء اخلاق مصيبت بار قوم لوط امروز از طريق گروههاي شيطان پرست و وابسته به آن ترويج مي شود. پيشرفت هم جنس خواهي باوركردني نيست. حمايت مقامات ارشد كليساي انگليس، پارلمان اتحاديه اروپايي، انجمن اطلاعات جنسي و انجمن آموزش و پرورش ايالات متحده... ننگ آور است، امروز ديگر صليب هاي وارونه، ستاره پنج پر، خفاش، صورتهاي نقاشي شده، ماسك هاي حيوانات درنده شاخ دار، برهنه پوشي.... تنها نشانه ها و سمبل هاي شيطان پرستي نيست. عمده ترين نشانه شيطان پرستي را در تجاوز و قتل به ويژه در تجاوز به كودكان ونوجوانان به همراه قتل آنان بايد ديد. مدتي پيش در روزنامه هاي آمريكا نوشتند جمعي شيطان پرست دستگير شدند كه نوجوانان و حتي كودكان را وحشيانه مورد تجاوز قرار داده و با ساتور تكه تكه مي كرده اند. استفاده افراطي از مشروبات الكلي، موادمخدر، قرص هاي روان گردان و انرژي زا، استفاده و استعمال آلات مصنوعي، خوردن و آشاميدن ادرار و مدفوع... معجوني از بيماري هاي روحي، رواني و جسمي به خصوص بيماريهاي عفوني و ايدز را براي شيطان پرست ها به ارمغان آورده است. ايدز شايع ترين بيماري نزد شيطان پرستان است و 75 درصد عامل آلودگي شش هزارنفري كه روزانه مبتلا به اين درد بي درمان مي شوند انتقال از طريق تماس جنسي است.
راهكارهاي پيشنهادي
اينجا همت مردانه آگاهان و دين شناسان و عرفان شناسان آگاه را مي طلبد كه در سايه يك برنامه ريزي منسجم دولتي و امكانات كافي به معرفي هرچه بيشتر تعاليم عرفاني اسلام و مقايسه با تعاليم معنوي اين گروهها و نقد و بازشناسي عقايد نادرست اين فرقه ها پرداخته تا جوانان مشتاق معنويت اولا با سرچشمه هاي اصيل اسلامي آشنا شوند. ثانياً جنبه هاي نادرست عقايد اين فرقه ها و عواقب بكار بستن اين آموزه ها را به درستي بشناسند. ناگفته نماند كه فرقه شيطان پرست كه ماهيت مخربشان آشكار است، شايسته است به جهت حفظ نظم و آرامش جامعه، با آن ها برخورد قانوني شود اما درمورد ساير فرقه هاي ديگر مي بايد از طريق ارائه شيوه ها و راهكارهاي بهتر شناخت معنويت دين مبين اسلام، به مخاطبان آگاهي داد تا مختارانه راه درست را برگزينند. بر ماست كه بصير باشيم و با آگاهي بخشيدن به جامعه، خود و ديگران را از غرق شدن در اين منجلاب تباهي جلوگيري كنيم. اينك راهكارهاي عملياتي را به شرح زير ارائه مي نماييم.
1- اقدامات عملي براي توسعه كمي و كيفي شبكه هاي داخلي صداوسيما.
2- تلاش ها و همكاري بيشتر بين سازمان ها و نهادهاي ذيربط درخصوص نحوه پر كردن اوقات فراقت افراد خصوصاً جوانان و نوجوانان.
3- آموزش به افراد پيرامون اثرات زيانبار استفاده از ماهواره.
4- استفاده از رسانه ها جهت شناساندن پتانسيل هاي دين مبين اسلام.
5- تقويت مراكز مشاوره اي مفيد و كارآمد در مدارس و دانشگاه ها.
6- برنامه ريزي اصولي و صحيح براي اشتغال در جامعه و پيگيري منطقي نيازهاي جوانان.
7- ايجاد مراكز ورزشي، تفريحي براي انبساط خاطر جوانان.
8- ايجاد بستر مناسب براي برخورداري جوانان و نوجوانان از تسهيلات اجتماعي.
9- ايجاد زمينه براي رشد اخلاقي جوانان و نوجوانان براساس معيار صحيح اعتقادي و ارزشي حاكم بر جامعه.
10- همفكري انديشمندان رشته هاي علمي گوناگون از قبيل: جامعه شناسان، انسان شناسان، روانشناسان و غيره براي ريشه يابي دقيق مسئله ممنوع شدن موسيقي متاليكا.
11- فيلتر شدن سايت هاي اينترنتي شيطان پرستان.
12- اطلاع رساني و توصيه به اصناف براي جلوگيري از چاپ نمادهاي شيطان پرستان برروي البسه.
لازم به توضيح است در اين مسير بايد از اقدامات شتابزده و غيركارشناسانه پرهيز شود تا اثرات منفي به بار نياورد و بر جذابيت فعاليت هاي اين چنيني افزوده نشود.
وظايف خانواده ها
از آنجايي كه اكثر افرادي كه جذب فرقه هاي شيطاني مي شوند از يك نابساماني روحي و رواني با منشاء خانواده رنج مي برند لذا توجه خانواده ها را به برخي از نكات جلب مي نماييم.
1- دوستي با فرزند و حذف فاصله والدين با فرزندان، به گونه اي كه آنان به راحتي مشكلات و نيازهاي خود را به والدين بگويند.
2- تقويت اعتقادات فرزند، به ويژه در كودكي و نوجواني، در كنار پايبندي عملي والدين به آموزه هاي ديني.
3- ايجاد سازگاري در محيط خانه
4- ايجاد بستر مناسب براي احساس امنيت، آرامش، صفا و صميميت و درك متقابل والدين و فرزندان
5- تلاش در جهت تأمين نيازهاي مادي و معنوي فرزندان توسط والدين.
6- توجه به نيازهاي روحي و عاطفي اطفال و نوجوانان و ايجاد فضايي مطلوب و آرام در خانواده
7- مراقبت والدين نسبت به اعمال و رفتار فرزندان خود.
8- نظارت جدي والدين نسبت به دوست يابي فرزندان.
9- برنامه ريزي مناسب براي تنظيم اوقات فراغت نوجوانان و جوانان.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14