سه شنبه 29 تير 1389- شماره
19660
رعايت نكردن حقوق شهروندي هرج و مرج و نابساماني هاي اجتماعي را رقم مي زند
|
|
|
رعايت نكردن حقوق شهروندي هرج و مرج و نابساماني هاي اجتماعي را رقم مي زند
مريم لشيني همينكه چراغ قرمز شد موجي از جمعيت مانند ديناميت منفجر شدند، انگار نه انگار كه چراغ قرمز است؟؟ پيرزن كه در انتهاي خط عابر پياده ايستاده است با لحني آرام و غم انگيز مي گويد: تمام اينها از جنگ برگشته اند انگار كه دشمن بعثي دارد دنبالشان مي كند. جواني خوش قيافه اما كوتاه قد كه دماغش هم شكسته است با پوزخند تلخي به بغل دستي اش مي گويد: هميشه آرزو داشتم كه در شهري ايده آل زندگي كنم به همين خاطر جول و پلاسمان را جمع كرديم و به اينجا آمديم . اما تا آنجا كه مي بينم اين مردم حتي حقوق خودشان را هم رعايت نمي كنند. در حالي كه چهره اش در هم مي رود ، ادامه مي دهد: همين ديروز هنگامي كه قصد بردن كودكم را به مهد كودك داشتم متوجه همسايه ته كوچه مان شدم كه با عصبانيت آشغال هاي خانه اش را به جلوي در خانه ما پرتاب كرد به گونه اي كه با پاره شدن كيسه محتويات آن به آطراف پاشيد و شيرابه بد بويي محيط را پر كرد. نتوانستم دوام بياورم و به يكباره در برابر پيوندهاي همسايگي قدعلم كردم و مجبور شدم ، فرياد بزنم. هنوز هم التهاب آن لحظه منقلبم مي كند. همسايه عصباني كه انتظار شنيدن كلمات مرا نداشت به طرقم هجوم آورد و با مشت گره كرده فرياد زد:اين به خاظر بي مغزي و كج خلقي هايت حالا آشغال ها را جمع كن تا حالت سرجايش بيايد. ببينم باز هم ماشينت را جلوي در منزلم پارك مي كني؟ خواستم با دست هايم از خودم محافظت كنم كه ناغافل حس كردم دماغم پر از آب شده و خون بود كه از دماغم جاري مي شد. چند ساعت متوالي را در بيمارستان گذراندم و بعد هم كار به شكايت كشيد و بقيه اش هم كه معلوم است. هم صحبتش كه تا اين لحظه خاموش بود با ملاطفت دلپذيري مي گويد: بي شك شما هم مقصر بودي . اين دماغ ورم كرده نتيجه رعايت نكردن حق همسايه است. فكر نمي كني با يك عذر خواهي ساده مي توانستي از بروز چنين حادثه تلخي جلوگيري كني؟ - ولي مقصر اصلي او بود، مي توانست با ملاطفت رفتارم را گوشزد كند نه با مشت و لگد و... گويا اين چراغ قرمز با بقيه فرق مي كرد. انگار كه چراغ قرمزي براي زندگي من و امثال من بودكه بايد مسئوليت خطير شهروندي را به ما مي آموخت. اندك كساني هم كه به انتظار ايستاده بودند نا خودآگاه اين دليل هاي سنجيده ومعقول را مي شنيدند ،آنهايي كه در خانه توسط والدينشان آگاه نشده بودند اين بار جامعه بود كه روي ديگرش را بهشان مي داد تا با تمام وجود حق شهروندان را رعايت كنند. همه ما بارها و بارها شاهد انجام كارهايي خلاف از سوي افرادي بوده ايم كه بر خلاف ظاهرشان در برخودرهاي اجتماعي خود شايسته و مطلوب به نظر نمي رسند . گويا آنان داراي دو شخصيت متفاوت و ناهمگون هستند. افرادي كه از بي توجهي ، كارشكني و رعايت نكردن حقوق شهروندي معترض و ناراضي اند خود در شرايطي مشابه حقوق ديگران را زير پا ميگذارند: در پياده روها پارك ميكنند، به جاي پل عابر پياده از خيابان عبور مي كنند، آب دهان به زمين مي اندازند، صف ها را رعايت نمي كنند، بدون بليط سوار اتوبوس مي شوند ، و نهايت اينكه براي رسيدن به خواسته شان حقوق ديگران را زير پا مي گذارند. به راستي چه چيز باعث مي شود تا ما به جاي رعايت قوانين و حقوق ديگران به مقابله با آن بپردازيم؟ دكتر فربد فدايي ، روان شناس متخصص بيماري هاي اعصاب وروان در اين باره مي گويد: اصولا قوانين ومقررات براي تسهيل روابط اجتماعي وضع شده است .بنابراين بي توجهي به قواعد ، مقررات و قوانين باعث برهم خوردن نظم اجتماع وتنش در روابط بين فردي مي شود. همچنين كساني كه حقوق شهروندي را رعايت نمي كنند ، در مورد شناخت مقررات اجتماعي وضرورت رعايت آن از آموزش هاي لازم بهره مند نشده اند. وي در ادامه با تأكيد براينكه خانواده ( پدر ومادر ) نقش مهمي در يادگيري حقوق شهروندي به عهده دارند، بيان مي كند: روشن است علاوه بر پدر ومادر ، اولياء مدارس نيز نقش تعيين كننده اي را در تنظيم روابط اجتماعي برعهده دارند. به گفته وي گروهي از افراد كه مقررات اجتماعي را رعايت نمي كنند مبتلايان به اختلالات شخصيتي هستند،چنانكه خواهيد ديد بارزترين نمونه آن عبارت است از شخصيت هاي ضد اجتماعي يعني افرادي كه دلبستگي به قواعد زندگي اجتماعي ندارند ، انسان ها را ابزاري مي دانند كه به خواسته هاي ضد اجتماعيشا ن برسند. البته بخش عمده شخصيت هاي ضد اجتماعي را مجرمان وزندانيان تشكيل مي دهند. بعلاوه بخش ديگري از مردم به دليل ناآگاهي از فوايد رعايت قواعد شهروندي اين حقوق را رعايت نمي كنند كه باعث تبعاتي براي خود وجامعه شان مي شوند. وي تأكيدمي كند:در واقع آموزش ها بايد از محيط خانواده وبه وسيله رفتار شايسته پدر ومادر آغاز شود.براي نمونه مي توان به مثال بارزي اشاره كرد: كودك بايد روابط محبت آميزوالدين بايكديگر و با فرزندان و همسايگان را مشاهده كند واين روابط عاطفي مقدمه اي براي اعمال رفتاري مانند دروغ نگفتن مي شود. در نهايت به بهانه نظافت منزل، كوچه و خيابان را با زباله خانگي كثيف نمي كند و در تميز نگه داشتن كوچه و خيابان محل زندگيش فعال است، عوارض و ماليات هاي مقرر را به موقع مي پردازد ، براي دستيابي جامعه به اين نگرشها آموزش هاي بايد بصورت عملي باشد تا رعايت حقوق شهروندي در ذهن كودكان نهادينه شود. اين روان شناس متخصص بيان مي كند: اكثر خانواده ها و افراد بايدبدانند كه سعادت ، سلامت ورفاه جامعه با رعايت كردن حقوق شهروندي محقق مي شود. به طور مثال اگر كوچه و خيابان نظافت نشوند افراد جامعه با آلودگي وبيماري مواجه و هركدام از اين شهروندان سبب سلب آسايش بقيه نيز مي شوند. بنابراين فرهنگ سازي بدين معناست كه افراد بايد بفهمند اجراي قوانين براي بهبود شرايط تك تك افراد جامعه وضع شده است وهمچنين اگر مانع رفتار هاي ضد اجتماعي شوند منافع فراواني براي جامعه وخود به ارمغان مي آورند . مثلا شهروندي كه درپشت چراغ قرمز با خود تداعي ميكند بايد دور از چشم مأمور از چراغ قرمز رد شوم تا زودتر به مقصد مي رسم اگر اين شهروند متوجه شود كه چنين رفتاري ازسوي او باعث ايجاد ترافيك وتصادف مي شودو در نتيجه به مقصد نمي رسد اين رفتارهاي ضد اجتماعي را ترك مي كند . اين روان شناس متخصص راهكار مقابله با رعايت نكردن حقوق شهروندي را تعليم وآموزش به كليه افراد جامعه مي داند و اظهار مي دارد:بعد از اين مرحله پاداش دادن به شهروندان ميتواند راهكار رعايت كردن حقوق شهروندي باشد. البته تنبيه كردن رفتار غلط به وسيله وضع مقررات اجتماعي مي تواند آخرين راه براي رسيدن به مقصد باشد. اما پس ازآن انتظار مي رود كه اين مقررات در ذهن انسان ها طوري جايگزين شود به نحوي كه بدون حضور مأموران اعمال جرايم، شهروندان رفتارهاي شايسته اي را انجام دهند كه سبب ايجاداجتماع ايده آل ومناسب باشد. وي خاطر نشان مي كند: متأسفانه دو درصد افراد جامعه به دليل مشكلات شخصيتي قادر به يادگيري وآموختن از طريق دريافت پاداش وتنبيه نيستند بنابراين قوانين جامعه راهي جز دور نگه داشتن اين افراد ضد اجتماعي ندارد وبا اعمال جرايمي مانند مجازات زندان ومحكوميت به مقابله به مثل اين افراد ضد اجتماعي مي پردازند.بايد به اين نكته توجه كرد كه براي رعايت حقوق شهروندي شناخت علمي زمينه هاي قانون شكني ضروري است، يعني تأثير مثبت تربيت وعوامل روان شناختي بر رفتارهاي ضد اجتماعي بايد مورد توجه بيشتري قرار گيرد. وي تأكيد مي كند:به هر حال در همه جوامع براي حفظ امنيت اجتماعي ،رعايت مقررات و جلوگيري از خلاف جرايم توسط مأموران قانوني و ضابطان دادگستري اعمال مي شود. البته شايان ذكر است عوامل روان شناختي عبارت از نمونه برداري غلط يا به اصطلاح برقراري هويت منفي توسط كودكان ونوجوانان است. يعني اين قشر به جاي الگوبرداري از افراد شايسته ، خود را با افراد بزهكارو خلافكار همانند مي كنند. وي نبود پدر در دوران 5/1تا 6 سالگي را از عوامل برقراري هويت منفي وبزهكاري در اين افراد دانسته و مي افزايد:عموما پدر ومادر يا خودشان رفتارهاي غير اجتماعي را رعايت نكرده اندو يا قادر به آموختن رفتارهاي صحيح به فرزندانشان نبوده اند.در نهايت اين افراد نه تنها بزهكار شده اند، بلكه حقوق شهروندي را رعايت نمي كنند. وي ادامه مي دهد: معمولا كساني كه به سن بلوغ نرسيده باشند مسئوليت اعمال خود نيستند بلكه از افراد بزرگسال اتنظار مي رود كه قوانين شهروندي را رعايت كنند .در واقع برخي ازنوجوانان به جاي بكارگيري از راه هاي سازنده روش هاي نامناسب را برمي گزينند مانند پوشيدن لباس هاي غيرمتعارف وزننده ، آرايش عجيب ، استفاده از بوق هاي نامناسب براي اتومبيل انجام حركات عجيب با موتور سيكلت. در واقع آنان در صدد جلب توجه غير قانوني هستند. در عين حال رعايت نكردن حقوق شهروندي در سنين مختلف متفاوت است . مثلا اگر اين حقوق در بزرگسالان از طريق پرداخت نكردن ماليات رعايت نشوند بايد از طريق اعمال جرايم صورت گيرد تا اينكه به تدريج اين افراد بفهمند كه رعايت نكردن قواعد وقوانين باعث ضرر وزيان برايشان مي شود. به گفته اين روان شناس رعايت حقوق شهروندي بايد از طريق آموزش ووضع مقررات گوشزد وكساني كه اين حقوق را رعايت نمي كنند مطابق قوانين با آنها برخورد و مورد مجازات قانوني قرار گيرند. او ادامه مي دهد:البته اين نكته را بايد متذكر شوم شهرونداني كه حقوق شهروندي را رعايت مي كنند از نظر رواني سالم و درخانوده اي با كاركرد هاي اجتماعي صحيح زندگي مي كنند وروابط حكم بر خانواده شان صحيح وبرمبناي محبت واحترام متقابل است. دكتر محمد علي الستي ، جامعه شناس ارتباطات واستاد دانشگاه نيز در اين رابطه مي گويد:ازآنجاكه انسان زندگي اجتماعي دارد و در اين اجتماع بايد ميزان امنيت، كارآيي ، اثربخشي و بهره وري مناسب افزايش و ميزان آسيب هاي اجتماعي كاهش يابد، بنابراين افراد جامعه با آرامش وطمأنينه به حيات اجتماعي خويش ادامه مي دهند. همچنين حقوقي برايشان تعريف وشناسايي مي شود كه به آن حقوق شهروندي مي گويند. اين استاد دانشگاه مي افزايد: البته رعايت نكردن حقوق شهروندي سبب هرج ومرج ، نابساماني هاي اجتماعي و هدر رفتن كليه منابع انساني ، سرمايه وقت و انرژي مي شود كه آسيب هاي اجتماعي و جسماني را براي كليه افراد جامعه به دنبال دارد. دكتر الستي تأكيدمي كند: ازافرادي كه تشكيل دهنده اجتماع هستند ، حقوقي مورد شناسايي قرار مي گيرد كه به عبارت ديگر تعريف دوم از حقوق شهروندي است . طبيعتا مكانيسم هايي در جامعه پيش بيني مي شود مانند مكانيسم هاي فرهنگي كه شهروندان ازطريق آموزش وپرورش با حقوق خود وساير افراد جامعه آشنا ورعايت اين حقوق سبب تشويق وترغيب از سوي اجتماع مي شود. البته مكانيسم هاي قانوني نيز در رعايت كردن حقوق شهروندي تأثير گذار است بعلاوه مكانيسم هاي قانوني عيني ، قابل اجرا در چارچوب هاي اعمال جرايم ومجازات ها هستند و براي شهرونداني اعمال مي شود كه اين حقوق را رعايت نمي كنند. متأسفانه يكي از مشكلات رعايت نكردن حقوق شهروندي با كودكي ما ارتباط تنگاتنگ دارد .درنهايت كودكان با پيامدهاي رعايت نكردن حقوق شهروندي آشنا نمي شوند . گرچه رعايت نكردن حقوق شهروندي از عوامل فرهنگي مانند خانواده ومدرسه نشأت مي گيرد. اين استاد دانشگاه با تأكيد براينكه گسست اجتماعي شرايط
سالم راميان اعضاي خانواده ايجاد نمي كند، مي افزايد: اين خانواده ها در رعايت نكردن اين حقوق مستعد ترهستند در نهايت حتي ميان خودشان نيز شرايط سالم وطبيعي حكمفرما نيست.البته مي توان رعايت نكردن اين حقوق را در همه طبقات اجتماعي توسط برخي از شهروندان مشاهده كرد: به طور مثال اگر كسي صاحب كارخانه اي باشد با رعايت نكردن اصول استاندارد آب وهوا سبب آلودگي محيط مي شود. وي ادامه مي دهد:حقوق شهروندان بايد از طريق نظام آموزش وپرورش تبليغ وترويج شود و همين طور افراد جامعه از طريق رسانه هايي مانند صداوسيما به طور مداوم در مسير و جريان اطلاع رساني و آگاهي بخشي در زمينه حقوق شهروندي قرار گيرند. شايان ذكراست اين آموزش ها بايد از كودكي به كليه اقشار جامعه داده شود. فراموش نكنيم رعايت حقوق شهروندي باعث تحقق فرايند توسعه پايدار مي شود كه اين توسعه مستلزم رعايت حقوق افراد وايفاي مطلوب و مناسب نقش هاي مختلف در بين اعضا ونهادهاي جامعه مي شود.
|
|
|