(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 7 مرداد 1389- شماره 19701

بايد ها و نبايد هاي بازي هاي رايانه اي درايران
چه بايد كرد؟ آسيب شناسي سينماي جوان- بخش آخر
سخني با كارگردان سينماي دفاع مقدس؛ محمدعلي باشه آهنگر روياهايت بيدار باد!
دو نگاه به فيلم هفت دقيقه به پاييزايمان بياوريم به آغاز فصل سرد
بازهم از خود بيگانگي سينماي شبه روشنفكري
برتري شبكه سحر در رقابت با تلويزيون هاي كردي
ورشكستگي تلويزيون هاي لس آنجلسي
بهترين هاي طنزهاي راديويي 30 سال گذشته انتخاب مي شود
پيش بيني نابودي رژيم صهيونيستي در يك فيلم
اثرات سوء تاليفات وارداتي درانيميشن



بايد ها و نبايد هاي بازي هاي رايانه اي درايران

«جواد آرين منش» رئيس كميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي با بيان اينكه مجلس از توليد و عرضه بازي هاي رايانه اي ارزشمند، جذاب و متنوع داخلي حمايت مي كند، گفت: تعامل منطقي جامعه هنري و مجلس در ارتقاي امور فرهنگي اساسي است.
اين عضو كميسيون فرهنگي مجلس درگفتگو با كميته اطلاع رساني نخستين جشنواره و نمايشگاه بازي هاي رايانه اي تهران، افزود:برپايي جشنواره بازي هاي رايانه اي با هدف گذاري مناسب، مي تواند مقدمه اي براي رشد و ارتقا سطح بازي هاي رايانه اي باشد.
نايب رئيس كميسيون فرهنگي مجلس ادامه داد: بازي هاي رايانه اي با توجه به جايگاه بسيار مهمي كه در ميان نسل جوان و نوجوان دارد، مي تواند زمينه اي ارزشمند براي ارتقاي سطح فرهنگي و آموزشي نسل كودك و نوجوان باشد.
اين نماينده مجلس شوراي اسلامي با يادآوري اينكه كشور ما درمقايسه با با ساير كشورها، ديرتر وارد عرصه بازي هاي رايانه اي شده است، ادامه داد: درسال هاي اخير، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و بنياد ملي بازي هاي رايانه اي با توجه به وظايف ذاتي خود، گام هاي بسيار خوبي را در زمينه توليد، عرضه و برنامه هاي حمايتي دراين عرصه برداشته است اما بايد توجه داشت براي رسيدن به وضعيت مطلوب هنوز فاصله بسياري درپيش داريم.
آرين منش، تاسيس بنياد ملي بازيهاي رايانه اي را گام مثبت در ارزشمندي درجهت ورود به عرصه بازيهاي رايانه اي عنوان كرد و بر افزايش توليدات و ارتقاي سطح تكنيكي بازي هاي بومي تاكيد كرد.
وي در عين حال گسترش فرهنگ استفاده از رايانه دركشور را مثبت ارزيابي كرد و ادامه داد: بايد بتوانيم از ظرفيت به وجود آمده با ارايه توليدات جذاب و متنوع استفاده كنيم و خوراك مخاطب را به شكل درستي تامين نماييم.
نايب رئيس كميسيون فرهنگي مجلس، حمايت از توليدكنندگان فارغ از جنبه هاي سرمايه اي در انتخاب موضوع و استفاده از مضامين جذاب را از وظايف بنياد ملي بازي هاي رايانه اي عنوان كرد و گفت: حضور مستمر و پررنگ توليدكنندگان و دست اندركاران اين عرصه در مجامع بين المللي در ارتقاي تكنيكي توليدات بسيار موثر است.
اين نماينده مجلس با بيان اينكه جذابيت شرط لازم يك بازي رايانه اي خوب است اما شرط كافي نيست، افزود: شرط كافي يك بازي رايانه مناسب و مفيد، برخورداري از محتواي مناسب است.
آرين منش ادامه داد: دركشور بازي هايي كه توليد مي شدند جاذبه و محتواي خوبي دارند و اما كمتر بازي رايانه اي يافت مي شود كه اين دو خصوصيت را يك جا داشته باشد.
نايب رئيس كميسيون فرهنگي مجلس تصريح كرد: نكته ديگر درعرصه بازي هاي رايانه اي اين است كه اغلب والدين، هيچ اشرافي به بازي ها ندارند. درحالي كه درخارج از كشور، به دليل قيمت بالاي بازي ها، اين محصولات توسط والدين تهيه مي شود.
نماينده مجلس شوراي اسلامي گفت:براي توليد بازي هاي جذاب بايد در نگارش آن از هنرمندان و افرادي كه با ادبيات، تاريخ و فرهنگ كشور آشنايي كامل دارند، بهره جست.
آرين منش، سرمايه گذاري هنرمندان، تهيه كنندگان و سينماگران درعرصه بازي را ضروري خواند و تصريح كرد: اگر قشر هنرمند كشور دراين حوزه سرمايه گذاري كنند، همان طور كه سابقه جامعه در زمينه سينما ارتقا يافته درعرصه بازي هاي رايانه اي نيز متمايل به توليدات داخلي خواهد شد.

 



چه بايد كرد؟ آسيب شناسي سينماي جوان- بخش آخر

داوود مراديان
اشاره: در بخش اول اين گزارش، به بررسي وضعيت كنوني عرصه سينماي جوان و حوزه توليد فيلم كوتاه پرداخته شد. گفته شد كه مهم ترين مشكل اين عرصه استحاله سينماگران جوان در فرهنگ غربي، پوچي و سطحي نگري است. در اين بخش، روش هاي برون رفت از اين بن بست مورد بحث قرار گرفته است:
تربيت نيروي انقلابي و وارد كردن آن ها به سينما راهكار اصلي است.اما چرا تربيت نيرو مورد غفلت واقع مي شود؟
اين سوال بيشتر به مديريت هايي برمي گردد كه پتانسيل چنين عملي را دارا هستند كه بخشي از آن را بازگو مي كنيم:
1-انجمن سينماي جوان حتي با عوض كردن مدير آن هيچ گونه تاثيري در روند تربيت نيروي انقلابي حتي اگر بخواهد نيز نمي تواند بازي كند و برنامه ريزي در آن ابتدا بايد با «تغيير سرفصل ها» و «سم زدايي فكري» انجام شود. كافي است دقت كنيم كه در حوزه فتنه اگر فيلمي هم توليد شده هيچ كدام از فيلمسازانشان آموزش ديده اين انجمن نيستند؛« فاين تذهبون؟! »
2- مركز گسترش سينماي مستند و تجربي، جاي مهمي است اما تا همين لحظه هيچ تماسي با رضا برجي، سليم غفوري، محمدرضا دهشيري، اسلام زاده، وحيد جليلي و تقريبا عموم بدنه جبهه فرهنگي انقلاب اسلامي نداشته و شخصا (به عنوان يك فيلمساز) تا امروز بيش از دو ماه است كه منتظر يك وعده ملاقاتم! و تقريبا يادمان رفته، اصلا چه كارشان داشتيم؟
3- بسيج: پايه و محور همه ارزش هايمان بسيج است، اما پايگاه هاي بسيج چنان مورد غفلت سينما واقع شده كه گويي بسيجي را با فرهنگ و هنر نبايد ميانه اي باشد! با توجه به وجود مناطق عملياتي و شهرك سينمايي دفاع مقدس و نيز وجود نوجوانان و جوانان علاقه مند به سينما به راحتي مي توان به جاي انجمن سينماي جوان كه نمي شود تا سالها حساب خاصي روي آن باز كرد، انجمن جوان سينماي انقلاب و دفاع مقدس را پايه ريزي كرد (پيشنهادي كه دو سال قبل به محمدرضا شرف الدين، مديرعامل انجمن سينمايي انقلاب و دفاع مقدس كردم) و شروع به آموزش نيروها نمود. كافي است فرض كنيد در سلسله بسيج، كلاس هاي آموزش فيلمسازي و تحليل برگزار شود. يكباره چه نيروي متعهدي به فضاي اينترنتي، مطبوعاتي و تماشاگران اضافه مي شود؟ اگر هر فيلم ارزشمند دفاع مقدس را 400 هزار نفر تماشا كنند فروش 800 ميليوني كف فروش آثار دفاع مقدس مي شود! (خدا بيامرزد رسول ملاقلي پور را كه مي گفت اي كاش بسيج بيايد پاي كار سينما تا ببينيد آيا فيلم سينمايي دفاع مقدس شكست مي خورد يا گيشه را مي تركاند!)
4- شهرك سينمايي: شهرك سينمايي دفاع مقدس نبايد به گونه اي اداره شود كه اگر فيلم هاي بزرگ وارد آن مي شوند با حداكثر باورنكردني تخفيف مواجه شوند و فيلم هاي كوتاه مجبور به هزينه كردن نيز بشوند. در شهرك سينمايي بايستي براي آثار كوتاه دفاع مقدس همه امكانات رايگان شود و مسئولين جلوه هاي ويژه نيز موظف شوند تا اگر تمايل به كار در سينماي ايران دارند سالانه چند فيلم كوتاه را رايگان اسپيشيال بزنند و با اين حمايت هاست كه ممكن است چنين سينمايي جان دوباره بگيرد، وگرنه در پس جشنواره هاي گاه و بي گاه هيچ نتيجه اي نخفته است.
5- هر كارگردان حزب اللهي سالي دو دستيار آموزش بدهد. اين طريقي است كه جبهه روشنفكري براي پرورش نيروهايش به كار مي برد.
6- حوزه هنري را از خواب بيدار كنيد: معاونت سينمايي حوزه مي تواند كارهاي بزرگي كند به شرطي كه حوزه را از خواب توليد فيلم هاي بلند الزاماً بيدار كند و با راه اندازي كلاس هاي آموزشي اش و توليد كارهاي انقلابي اش دوباره حوزه را به آغوش دفاع مقدس و انقلاب وصل كند.
7- تجليل از چهره ها: جبهه روشنفكري هر دو سه ماه يكبار اسم هايي مثل كيا رستمي، مخملباف، پناهي و قبادي را به نحوي چه در داخل و چه خارج تقدير مي كند. اما مديران فرهنگي انقلاب چهره هايي مثل رضا برجي را كه براي حضورش در غرب به علت ركورددار بودنش به ميليون يورو مي تواند دريافت كند به فراموشي سپرده اند و در صحنه جشنواره ها هيچ نشاني از چهره هاي مطرح و نيمه مطرح مان نمي بينيم و هيچ تجليلي نه از سران و نه از بدنه اين جريان انقلابي نمي شود. انصافاً آيا نبايد از محمدرضا دهشيري، خالقي و اسلام زاده و همان معدود فيلمساز سينماي ضد فتنه تجليل كرد؟ پس طبيعي است وقتي استراتژي بت سازي در آن سوي آبها براي جوانان ما دنبال مي شود، استراتژي قهرمان كشي اين سوي آب نيز بال دوم پيروزي رسانه اي دشمن را فراهم مي نمايد؛«فاين تذهبون!»
8- چهره هاي جوان در جريان روشنفكري اهميت فوق العاده دارند. توجه صوري جريان روشنفكري به اين قشر حتي توانست پياده نظام بعضاً خودجوشي را وارد جريان فتنه كند. به راه اندازي سايت هايي مثل جرس و نيز پخش زنده روي اينترنت در ستاد موسوي دقت كنيد. اما در اين سو هر چه هست خودجوش است. چه كسي تا به حال با محمد صالح مفتاح و بچه هاي همكارش در تريبون مستضعفين جلسه گذاشته و تقديرشان كرده؟ در سينما و مستند حزب الله هم همين است و هرچه تماس هست از ماست! آيا معاونت سينمايي، فارابي و مركز گسترش و انجمن سينماي جوان و بخش هاي فرهنگي بسيج ارزشمند و مقدس از حضور جوانها بي نيازند؟
چرا در برنامه هاي صدا و سيما هيچ توجهي به موضوعي تا اين حد عظيم: «سينما و مستند فتنه» نمي شود؟ و چرا هيچ جلسه اي براي بررسي حضور جوانان در عرصه جنگ نرم رسانه اي برگزار نمي شود؟
چرا اهميت ريزش ها و رويش ها كه از نعمات فتنه هاست نديده گرفته شده است؟ مگر حضرت آقا نفرمودند: «شما به صدر اسلام نگاه كنيد، ببينيد آن كساني كه در دوران غربت اسلام و غربت علي، از اميرالمؤمنين دفاع كردند، چه كساني بودند؟ اينها سابقه داران اسلام نبودند. سابقه داران اسلام، جناب طلحه و جناب زبير و جناب سعدبن ابي وقاص و امثال اينها بودند. بعضي از اينها علي را تنها گذاشتند؛ بعضي از اينها در مقابل علي ايستادند. اينها ريزش ها بودند. اما رويش كدام است؟ رويش، عبدالله ابن عباس است؛ محمد بن ابي بكر است؛ مالك اشتر است؛ ميثم تمار است. اينها رويش هاي جديدند. اينها كه در زمان پيامبر نبودند؛ اينها در همان دوران غربت اسلام روييدند؛ اينها نهال هاي تازه اند. شما ببينيد يك مالك اشتر در همه تاريخ اسلام چقدر مؤثر است. بله؛ ممكن است كساني ريزش پيدا كنند كه البته مايه تأسف است. وقتي به اميرالمؤمنين شمشير زبير را دادند، گريه كرد. همان طور كه گفتم، غصه دارد. غصه دارد كساني ريزش پيدا كنند كه يك روز پاي سفره انقلاب، پاي سفره امام زمان، پاي سفره اسلام و قرآن نشستند و نان و نمك اسلام را خوردند؛ اما در كنار آن ريزشها، مالك اشترها هستند؛ عبدالله ابن عباس ها هستند. اميرالمؤمنين هر جا در ميدانهاي جنگ احتياج به زبان داشت، عبدالله ابن عباس مي رفت و اميرالمؤمنين را ياري مي كرد.
هر جا احتياج به شمشير داشت، مالك اشتر بود. مثل مالك اشتر، مثل عبدالله ابن عباس، مثل محمد بن ابي بكر- مثل اين رجال- نه يكي، نه ده نفر، نه هزار نفر كه هزاران نفر بودند. اين طور نيست كه شما خيال كنيد حالا چهار نفر آدمي كه از راه برگشتند و نيرويشان تمام شد، معنايش اين است كه نيروي اين گردونه عظيم تمام شده است؟ نه آقا؛ بعضي ها در بين راه قوه شان تمام مي شود. بله؛ ضعيف ترها وسط راه آذوقه شان تمام مي شود.» (آبان 1378)
10 سال و دوماه بعد: «نسل جوان كنوني و جواناني كه حتي پيروزي انقلاب اسلامي و مقاطع مهم آن را نديده اند نوخاسته ها و رويش هاي انقلاب هستند كه در مقايسه با نسل جوان اول انقلاب بسيار بهتر و هوشيارانه تر عمل مي كند.»
اگر اين كلام پير مراد اين انقلاب است؛ «فاين تذهبون؟»

 



سخني با كارگردان سينماي دفاع مقدس؛ محمدعلي باشه آهنگر روياهايت بيدار باد!

آرش فهيم
همه هنرمندان در زندگي حرفه اي خود فراز و نشيب هايي دارند. گاه آثارشان با توفيق و اقبال مواجه مي شود و گاه شكست. چه، خلق يك اثر هنري تابع شرايط و وضعيت هاي مختلفي است؛ هم شرايط بيروني، از جمله مخاطبان، منتقدان، دولت و فضاي عمومي جامعه و هم وضعيت دروني خود هنرمند؛ حال و هوا، عقايد، علايق و انگيزه هايش بر خلق يك اثر هنري موثر هستند.
بعضي اوقات اين شرايط به طور كامل فراهم نمي شود و در نتيجه، امواج و الهامات در ذهن و دل هنرمند به خوبي درهم نمي آميزند و آنچه خلق مي شود، لاجرم بر دل نمي نشيند!
رخ دادن اين وضعيت براي همه هنرمندان طبيعي است؛ در طول تاريخ هنر جهان، نمي توان هيچ هنرمندي را يافت كه همه مخلوقاتش به طور مطلق در اوج و شكوه باشند. اما هنرمندان در مواجهه با شكست هايشان دو گونه برخورد مي كنند. يا سر تسليم فرو مي آورند و بر تمام داشته هاي خود پشت پا مي زنند و با اتخاذ «لج» رو به سقوط مي روند. اما گروه ديگري از شكست تجربه مي اندوزند. نشيب براي اين گروه هوشمند بسيار مفيد است، چون حاصلش فرازي است جاودانه!
«محمدعلي باشه آهنگر» فيلمساز خوش فكري است كه امروز با چنين وضعيتي رو به رو شده است. فيلم جديدش «بيداري روياها» براي وي يك پس رفت محسوب مي شود؛ خود او نيز اين واقعيت را درك مي كند. اما واكنش او به اين نشيب، تعجب آور است. او در مصاحبه با رسانه ها اعلام كرده كه شايد ديگر فيلم دفاع مقدسي نسازد! استدلال او اين است كه «اگر كارگرداني بخواهد به آسيب هاي بعد از جنگ بپردازد، طرح او موجب نگراني مي شود و او به راحتي نمي تواند درباره آن صحبت كند در حالي كه به هر حال اين آسيب ها وجود دارند و علي رغم گذشت 20 سال همچنان عده اي از آن رنج مي برند.»
اما بايد از باشه آهنگر پرسيد كه پس چطور فيلم قبلي اش «فرزند خاك» كه اتفاقا آن هم درباره عواقب جنگ 8 ساله بود و از قضا تلخ و معترض مي نمود و در همين شرايط نيز ساخته شد و به نمايش درآمد، با هيچ مشكلي مواجه نشد؟
به باور من «فرزند خاك» از فيلم هاي موفق دفاع مقدس تاريخ سينماي ايران است اين فيلم درباره پيامدها و اثرات جنگ تحميلي بر بازماندگان آن است.
اما آيا «بيداري روياها» با «فرزند خاك» قابل مقايسه است؟
بنابراين ساده انگارانه است اگر مشكل «بيداري روياها» را پرداختن به آسيب هاي جنگ 8 ساله دانست. مي توان و بايد درباره ابعاد مخرب جنگ فيلم ساخت. و مگر نشده است؟ آيا همه فيلم هايي كه به تخريبات جنگ پرداخته اند، با بي مهري مواجه شده اند؟
مسئله اصلي «بيداري روياها» ضعف ساختار، به خصوص فيلمنامه آن است. به اين ترتيب كه در اين فيلم، بي جهت، گره روي گره ايجاد مي شود و در نهايت هم هيچ كدام باز نمي شوند. مسئله شرعي مطرح شده در فيلم هم برخلاف نگاه جاري در فيلمنامه، قابل حل است و اساسا تراژدي فيلم از مسير بن بستي صورت گرفته است. ميان واقعيت هاي تلخ جنگ و حقانيت مقاومت، در اين فيلم گسست ايجاد شده است. در نتيجه آنچه به مخاطب القا مي شود، همان ديالوگ داوود خطاب به شهيد گمنامي است كه به جاي برادرش دفن كرده اند: «واسه چه كسي، واسه چه جنگيدي، اصلا ارزشش را داشت؟» (نقل به مضمون)
باشه آهنگر، نشان داده كه از جنگ 8 ساله، حرف هاي بسياري براي ما، براي نسل جديد اين كشور كه نبوده ايم و جنگ را نديده ايم و طالب و تشنه درك حقايق و وقايع آن هستيم دارد. پس نمي تواند و نبايد با خود و ما لج كند و حرف ها و دردهايش را در سينه نگه دارد. اصلا مگر مي شود با لج كردن و تسويه حساب با ديگران كار فرهنگي كرد؟
ابراهيم حاتمي كيا نيز همين مسير را در پيش گرفت و به خاطر مشكلاتي كه احتمالا باشه آهنگر نيز با آن روبه رو شده، سال هاست از سينماي مقاومت دور شده است. اما آيا اين به نفع خود كارگردان و فرهنگ و جامعه اش بود؟ آيا امثال «به نام پدر» و «دعوت» قابل مقايسه با «مهاجر» و «آژانس شيشه اي» هستند؟ باشه آهنگر هم مي خواهد همان مسير حاتمي كيا را برود؟
امروز در كنار انتقادات به «بيداري روياها» عده اي نيز با اهداف مختلفي اين اثر را تحسين مي كنند. همه مي دانيم انتقاد دوست، سازنده تر از احسنت بيگانه است.

 



دو نگاه به فيلم هفت دقيقه به پاييزايمان بياوريم به آغاز فصل سرد

محمدرضامحقق
تلاش هاي يك خانواده براي بازگرداندن آرامش به زندگي يك زوج جوان ، حوادثي را به وجود مي آورد.
داستان فيلم »هفت دقيقه تا پاييز« گرچه نزديكي هاي مضموني و حتي شكلي با بعضي از آثار سينماي ايران و جهان دارد اما نوع پرداخت و ميزانسن آن تا حدود قابل توجهي متكي به خود و اصيل است.
فيلم روان و متراكم است. انتزاع فضايي تصويري ملهم از يك حادثه عميقاً تلخ. بياني روان و نرم در آميزه اي معتنابه با وقايعي نفس برده و در هم تنيدگي مرگ و عشق و اتفاق و حادثه و خيانت و ...
آنچه در داستان «هفت دقيقه تا پاييز» مخاطب را از پندار به فرم مي آورد و در سيطره يك نرمش تلخ و تكان دهنده به سمت «واقعه» و «پايان» هدايت و حمايت مي كند. «هفت دقيقه تا پاييز» گيرايي بازيگري را در ساختاري منسجم به مدد يك مجموعه همپوشان و ياريگر، به سرانجام و فرجامي خوش رسانده و حتي آن جلوه بصري را هم قابل توجه ساخته كه چطور مي شود در متن و بطن اين وقايع به آهستگي به شخصيت ها نزديك شد و داستان را تا آخر پي گرفت.
تلفيق ژانر ملودرام و جاده و معاصر سازي پيوندهاي خانوادگي ايراني و ارجاع مخاطب به آن در پيش رو و آنچه در پس پرده روي داده و در نهايت به هم مي رسند، فيلم را «خاص» كرده در عين اينكه فيلم هيچ ادعايي براي خاص بودن ندارد.
اساساًهر فيلمي كه تلاشي نسبي در جهت »خوب« بودن و درست تعريف كردن داستانش در وضعيت كنوني سينماي ايران انجام مي دهد، خواه ناخواه تبديل به يك فيلم خاص مي شود.
قصه سفر خانوادگي آدم هايي كه در متن و بطن حوادث بالقوه و وقايع بالفعل و مغفول مانده در حركتند و گويي آنچه به «اتفاق» و ناگهان روي مي دهد، محملي است براي آنچه پيش از اين روي داده و بستري از بي خبري و انكار و اغفال و توجيه و تنكير بر ان فرو آمده.فيلم، خوش ساخت و دوست داشتني است مخاطب نه شيفته مي شود و نه حيران و نه سرگردان نه خسته مي شود و نه ادا و اطوار، مبتلا نه جا مي ماند و نه دچار پيچشي از غير جنس خود مي شود همه چيز - تقريباً - به هم مي آيد و درست و راست چيده شده.
بازي ها خوب و بازي محسن تنابنده، خوبتر و ديده شده تر گرچه آن بازيگر مستغرق در اغراق هاي هميشگي - اگرچه كمتر - اما باز هم با نماد و نمودهاي خود حاضر شده و تداعي گر همان چيزي است كه بايد و شايد.

 



بازهم از خود بيگانگي سينماي شبه روشنفكري

علي شادمهر
يكي از معضلات امروز سينماي ايران ، توسل به موضوعات بارها تكرار شده و ترس از ورود به عرصه هاي كمتر به تصوير كشيده شده است. اين دردي است كه «هفت دقيقه به پاييز» هم به آن مبتلاست. عليرضا اميني ، از نظر موضوع و محتوا درست پيرو رسول صدر عاملي در فيلم «ديشب بابا تو ديدم آيدا» و اصغر فرهادي در فيلم هاي «چهارشنبه سوري» و «درباره الي» حركت كرده است؛ بحران در خانواده هاي طبقه جديد تهران نشين (تازه به دوران رسيده ها) و ايجاد تراژدي بر مدار خيانت همسران به يكديگر.
«هفت دقيقه تا پاييز» تصويري نه چندان واقعي از جامعه امروز ايران ارائه مي دهد . آنچه در اين فيلم از شهر تهران و مردم آن به تصوير كشيده شده اين است كه زن و شوهرها از بام تا شام در حال خيانت به يكديگر هستند! آيا فيلمسازان جامعه ما نبايد نسبت به واقعيت ها متعهد باشند؟ همين قدر كافي است كه بدانيم در اين فيلم حتي يك خانواده سالم و بدون مشكل ديده نمي شود. برخلاف نظر فيلم ، حتي در بين طبقه تازه به دوران رسيده نيز همه خانواده ها دچار چنين وضعيتي نيستند.
گسترش بي اعتمادي در ميان خانواده ها ، از جمله اثرات فيلم هايي نظير اين است؛ فيلم هايي كه خيانت زوجين را به عنوان يك مسئله همه گير و تعميم يافته در كل جامعه معرفي مي كنند.
سينماي ايران دچار از خود بيگانگي است و اكثر فيلم هايي هم كه در اين عرصه تجلي مي آبند ، در واقع به بازتوليد اين از خود بيگانگي مي انجامند. «هفت دقيقه تا پاييز» در زمره فيلم هاي به اصطلاح روشنفكري سينماي ما قرار مي گيرد ؛ فيلم هايي كه تصويري سياه از جامعه ايران و نمايي بي پناه و تك افتاده از مردم اين جامعه نشان مي دهد. اين گونه اثار توان تاثيرگذاري عميق بر عموم مردم را ندارند و مخاطب خاصي را تحت تاثير قرار مي دهند كه توان درك فضا و كاراكترهاي فيلم را دارند.
بزرگترين عامل اين گسست فرهنگي ، دركنار قرار دادن فرهنگ مذهبي و سنتي جامعه ايران است. در فيلم هفت دقيقه ... هم نه تنها فرهنگ ايراني جايگاه مناسبي ندارد بلكه در چند ديالوگ نيز اين گونه به مخاطب القا مي شود كه اين فرهنگ سنتي رايج در كشور است كه عامل همه بدبختي ها است. از جمله انجا كه ميترا با مخالفت شوهرش براي سفر شغلي به شمال براي فيلمبرداري از جشن عروسي مواجه مي شود و دليل مي آورد كه چندي ديگر محرم و صفر آغاز مي شود و باعث سرد شدن بازار كار او مي شود (نقل به مضمون) .
نكته قابل تامل اين است كه خانواده اي هم كه از او خواسته اند تا از جشن آنها فيلمبرداري شود ، داراي ظاهري مذهبي و در عين حال ثروتمند هستند. شايد اين نماد ها تنها براي زمينه سازي دراماتيك فيلم طراحي شده اند ، اما آنچه به ذهن مخاطب تزريق مي شود ، نگاهي منفي به فرهنگ ايراني است. هفت دقيقه... هم نمونه اي ديگر از سينماي از خود بيگانه شبه روشنفكري ايران است ؛ سينمايي عقيم و سرد و خشن.

 



برتري شبكه سحر در رقابت با تلويزيون هاي كردي

مدير سيماي كردي در ارزيابي عملكرد سيزده ساله ، تغيير و تحولات اخير و برنامه هاي آتي اين سيما گفت: سيماي كردي به عنوان قديمي ترين رسانه تصويري كردها به شمار مي رود و به همين دليل نيز در حافظه كردها نسبت به رسانه هاي نوپا و نوظهور كردزباني كه قارچ گونه و به سرعت مي رويند، از مقبوليت بسيار برخوردار است .محمدهادي محمدي افزود : به رغم رو به فزون بودن تعداد اين شبكه هاي كردزبان، نتوانسته اند جايگاهي كه شبكه سحر و سيماي كردي اين شبكه بين المللي براي خود در قلب كردهاي منطقه ايجاد كرده را كسب كنندو در اين زمينه كماكان ناكام اند. وي در بيان چرايي مورد اقبال قرار داشتن سيماي كردي شبكه سحر در ميان مخاطبان منطقه توضيح داد: اين امر برمي گردد به اينكه كردهاي منطقه، كماكان اصالت اسلامي و ايراني خود را حفظ كرده اند و همين نيز موجب شده تا توجه خاصي به سيماي كردي داشته باشند، ضمن آنكه ما از طرق مختلف اعم از دريافت ايميل هاي مخاطبان، تماسهاي تلفني ايشان و يا مراجعه حضوري افراد به دفاتر شبكه در عراق يا تهران، از ابراز علاقمندي آنها مطلع شده و نقطه نظرات مخاطبان در خصوص ضعف و يا تقويت برنامه ها را در برنامه سازي ها و بهبود سطح برنامه هاي خود مدنظر قرار مي دهيم تا بدين وسيله در راستاي مطالبات و خواسته هاي مخاطبان خود گام برداريم كه تاكنون نيز در اين زمينه موفق عمل كرده ايم.

 



ورشكستگي تلويزيون هاي لس آنجلسي

تلويزيونهاي ايراني ماهواره اي در لس آنجلس ، دچار بحران و ورشكستگي ناشي از كم مخاطبي شده اند.
براساس گزارش منابع خبري شبكه تپش به علت بدهي هاي كلان و دعواهاي حقوقي متعدد مجبور به توقف فعاليت شده ولي گفته شده با نام جديد و سرمايه گذاري جديد اما لجستيكي ضعيف تر به كار خود ادامه مي دهد. ضمنا تعداد كاركنان اين شبكه از 25 نفر به 7نفر تقليل پيدا كرده است. اين شبكه كه روزي پردرآمد بود درماه هاي اخير شرايط سختي را تحمل كرده است.
همچنين قرار بود هفته آينده داريوش اقبالي دريكي از بزرگترين (و گرانقيمت ترين) سالن هاي لس آنجلس كنسرت برگزار كند، اما بدلايل مختلفي از اين كار منصرف شده و اين برنامه به «بزرگداشت بهروز وثوقي» تغيير كرده است. تاكنون گزارش ها حاكي از استقبال نسبتاً كم از بليط هاي اين مراسم دارد.
همچنين گفته مي شود چندين تلويزيون ماهواره اي ايراني نيز دچار مشكلات مالي عمده و در آستانه ورشكستگي قرار دارند، از جمله درپي مشكلات مالي تلويزيون «جام جم» لس آنجلس احتمال خريد و يا سرمايه گذاري دراين شبكه توسط مدير «كانال يك» و شبكه تجاري «كانال 2» وجود دارد.

 



بهترين هاي طنزهاي راديويي 30 سال گذشته انتخاب مي شود

نشست خبري اولين جشنواره راديويي طنز و تبسم ، با حضور سعيد توكل سردبير اين جشنواره در محل ساختمان شهداي راديو برگزار شد.
به گزارش خبرگزاري سينماي ايران ، در اين نشست ، با تشريح سياست شكل گيري اين جشنواره گفت: دست اندر كاران طنز راديويي سال هاست كه در اين عرصه تلاش مي كنند بدون آنكه در رويدادي فراگير و رسمي به پاس زحماتشان ، در ايجاد فضايي منبسط در جامعه و انعكاس كاستي ها در لفافه طنز مورد تجليل قرار گيرند و بويژه اين نقصان متوجه رسانه ملي است كه تا كنون حركت قابل توجهي را در اين حوزه انجام نداده است.
وي افزود: 2 سال قبل طرحي را با نام خانه طنز و تبسم به جناب ضرغامي ارائه كردم كه با استقبال ايشان مواجه شد اما بدلايلي تاسيس آن تا كنون به تعويق افتاده است كه در ان طرح مسائلي چون ساماندهي وضعيت هنرمندان عرصه طنز راديو و سياست گذاري طنز تعبيه شده بود از اين رو بر آن شديم تا با برگزاري جشنواره اي به همين نام به منظور انتخاي بهترين هنرمندان عرصه طنز در طي 30 سال گذشته زمينه را براي راه اندازي اين خانه بوجود آوريم و اين جشنواره به همت عوامل برنامه جمعه ايراني شكل گرفت. توكل تصريح كرد: در بررسي هاي اوليه به اين نتيجه رسيديم كه بر خلاف روال متداول جشنواره هاي ديگر به جاي تشكيل يك هيات داوران چند نفره ، اينبار داوري را به مردم بسپاريم چون معتقديم آحاد جامعه با توجه به نگاه هوشمندانه اي كه به طنز دارند و در طي 30 سال همراهان هميشگي راديو بوده اند بهترين قضاوت را خواهند داشت.
دبير نخستين جشنواره طنز و تبسم همچنين اظهار داشت: در مرحله اول يك سايت طراحي شد و عكس 60 نفر از فعالان عرصه طنز در شبكه هاي مختلف بر روي سايت قرار داده شد و از مردم درخواست شد تا به منظور ارائه نظرات خود با وارد نمودن كد ملي در اين نظرسنجي شركت كنند كه در نهايت پس از اتمام مهلت 3 ماه شركت در اين داوري 70 هزار نفر به ارائه آراء خود پرداختند و در نهايت 5 نفر به عنوان نفرات برگزيده انتخاب شدند.
وي افزود: ما قصد داشتيم كه در اين جشنواره از بزرگان فقيد طنز راديويي نيز تقدير كنيم كه اين تجليل در هم انديشي طنز كه ماه گذشته در راديو برگزار شد صورت گرفت اما قطعا در صورت استمرار اين جشنواره اين ضرورت تبديل به يكي از بخش هاي ثابت آن خواهد شد.
توكل اظهار داشت: اين مراسم با حضور رياست سازمان صدا و سيما ، عده اي از مسئولان و هنرمندان روز جمعه 8 مرداد از ساعت 19 تا 22 در محل اجلاس سران برگزار مي شود .

 



پيش بيني نابودي رژيم صهيونيستي در يك فيلم

تلويزيون رژيم اشغالگر قدس از پخش يك فيلم مستندي به نام »خارج از جنگل« درباره آينده جهان بدون وجود اسرائيل در سال 2048 ميلادي خودداري كرد.
به گزارش ايسنا به نقل از منابع عبري زبان، «يارون كفتوري» كارگردان اين فيلم، در مستند خود از طريق روايت داستان شخصيت هاي مختلف، ديدگاه خود را مبني بر نابودي رژيم صهيونيستي در 38 سال آينده مطرح مي كند.
داستان اين فيلم در سال 2048 و پس از نابودي رژيم صهيونيستي آغاز مي شود و يك جوان، نوار ويديويي پدربزرگش را مي يابد كه آن را در سال 2008، سالي كه جامعه جعلي اسراييلي گرفتار بحران داخلي بود، ضبط كرده است.
براساس گزارش مركز اطلاع رساني فلسطين، كارگردان فيلم درطول 50 دقيقه مدت اين فيلم بدون ارائه هيچگونه راه برون رفت يا راه حلي براي مشكلات منتهي به فروپاشي اسراييل تاكيد مي كند كه هيچ پيام سياسي از توليد اين فيلم ندارد.
با وجود تلاش هاي پي گير كفتوري، تلويزيون رژيم اشغالگر قدس از پخش اين فيلم خودداري كرد، اما در نخستين روزي كه اين فيلم بر روي پرده هاي سينما در بيت المقدس رفت، جمعيت قابل توجهي براي تماشاي آن حاضر شدند.

 



اثرات سوء تاليفات وارداتي درانيميشن

يك كارشناس هنرهاي تصويري معتقد است تا زماني كه نتوانيم درحيطه كتاب هاي انيميشن كارتأليفي صورت دهيم توفيقي درنشر كتاب هاي انيميشن، به دست نخواهيم آورد.
«محمد تقي فهيم» سردبير نشريه تخصصي انيميشن «پيل بان» منتقد سينما و روزنامه نگار درگفت وگو با «سينما تجربي» گفت: در زمينه كتاب هاي انيميشن ابتدا به لحاظ كمي با مشكل مواجه ايم. ما در نشر كتاب هاي پژوهشي، آموزشي و تحقيقي انيميشن به نسبت دنيا عقب تر هستيم.
او ادامه داد: درحال حاضر اكثر كتب انيميشن، ترجمه هستند و در واقع ما مصرف كننده انديشه هاي ديگران هستيم! البته تا زماني كه كمبود منابع تأليفي داريم، متون ترجمه نياز ما را برآورده مي كنند، اما در دراز مدت اثرات سوئي خواهند داشت.
او تصريح كرد: به نظرم بايد براي استفاده از متون تأليفي پژوهشگران اين عرصه، برنامه ريزي دقيقي صورت بگيرد و با استفاده از استعدادي كه در ادبيات ما وجود دارد براي چاپ كتب انيميشن برنامه ريزي كرد.
فهيم با ذكر مثالي در زمينه كتبي كه مي توان درحيطه كتاب هاي انيميشن از آنها بهره برد، گفت: مثلا ما مي توانيم در زمينه كميك استريپ با سرمايه گذاري به كميك استريپ هاي بومي برسيم. اما لازمه اين اتفاق اين است كه كميك استريپ ها توسط افراد متخصص توليد شوند.
وي در ادامه اظهار كرد: متوني كه براي كميك استريپ استفاده مي شوند بايد باز تأليف شوند، نه اينكه متن اصلي بدون كوچكترين تغييري درلابه لاي نقاشي هاي كميك استريپ قرار بگيرد. اگر كميك استريپ هاي بومي با دقت طراحي شوند مطمئنا مخاطب خود را پيدا خواهند كرد.
اين منتقد با اشاره به توزيع و تبليغات نادرست كتابهاي انيميشن ابراز كرد: توزيع كتاب هاي تخصصي مثل كتاب هاي انيميشن اصلا مناسب نيست. در بسياري از شهرستان ها علاقمندان و خوانندگان اين كتاب ها نمي توانند كتاب مورد نياز خود را به آساني پيدا كنند و با اين وضع، مخاطب بالقوه چنين كتاب هايي به راحتي از دست مي ر ود. به دليل ضعف تبليغات حتي بسياري از دانشجويان اين رشته متوجه نمي شوند به تازگي چه كتابي به بازار وارد شده است.
فهيم بيان كرد: با توجه به اين كه كتاب هاي تخصصي و مخصوصا كتاب هاي انيميشن به دليل استفاده از تصاوير متعدد رنگي قيمت بالايي دارند، نياز است كه حتماً از خوانندگان پيگير و جدي حوزه انيميشن، حمايت شود. چرا كه درهمه جاي دنيا براي حفظ فرهنگ و ارتقاء هنر چنين هزينه هايي صرف مي شود.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14