سايه پر رنگ حزب الله بر نشست چهارجانبه بيروت (يادداشت روز)

«نشست چهار جانبه عربي در بيروت»، «بازسازي پرونده ترور رفيق حريري» و «تهديدات رژيم صهيونيستي عليه لبنان» سه موضوع مهم در تحليل شرايط جاري لبنان است. آيا اين سه موضوع با هم مرتبط هستند و از يك تحليل پيروي مي نمايند و يا براي هر كدام بايد تحليل جداگانه اي داشت. اكثر تحليلگران سياسي اين سه موضوع را مرتبط بهم دانسته اند. بعضي هم با رديف كردن اين سه، نتيجه گرفته اند كه لبنان در آستانه تحولات مهمي قرار دارد. براي بررسي اين موضوعات به زماني بيش از اين نياز است اما در عين حال موارد زير مي تواند، پرسشگر را به جواب نزديك نمايد:
1-اجلاس چهار جانبه ديروز بيروت- با حضور پادشاه عربستان، امير قطر و روساي جمهور سوريه و لبنان، اولين اجلاس عربي در نوع خود طي 10 سال گذشته به حساب مي آيد- گفتني است تا هنگام نوشتن اين يادداشت هنوز امير قطر وارد بيروت نشده است- اين اولين سفر بشاراسد در مقام رئيس جمهور سوريه به بيروت است و اولين سفر پادشاه سعودي به اين كشور پس از ماجراي ترور نخست وزير متحد عربستان-رفيق حريري- در 25 بهمن ماه 84 مي باشد از سوي ديگر سفر مقامات ارشد عربستان و سوريه سفر محافظه كارترين و پيشروترين شخصيت عربي به حساب مي آيد. محافظه كاري در مسايل خاورميانه، پادشاه سعودي را به همراهي با رژيم صهيونيستي كشاند و پيشروي، رئيس جمهور سوريه را متحد مقاومت قرار داد حالا اين دو در بيروت و در كنار ميشل سليمان و شيخ خليفه بن حمد قرار گرفته اند در حالي كه امير قطر و رئيس جمهور لبنان در جريان جنگ هاي 33 و 22 روزه از مقاومت لبناني و فلسطيني حمايت كرده و در دوره كشمكش هاي سياسي ميان جريان 14مارس و 8 مارس از 8مارس-مقاومت- حمايت كرده اند، معناي اين سفر اين است كه مقامات سعودي متقاعد شده اند كه نزاع داخلي و جنگ منطقه اي نمي تواند فضاي سوريه و لبنان را به سمت جبهه منطقه اي عربستان متمايل گرداند.
بعضي گفته اند اين سفر منشأ تصميمات مهمي خواهد بود و فضاي جديدي را در لبنان و منطقه به وجود مي آورد اما اين تعابير خوش باورانه به نظر مي رسد چرا كه نشست بيروت يكي از حلقه نشست هايي است كه طي دو سال گذشته از سوي پادشاه سعودي دنبال شده و نتيجه آن تنها آرام سازي فضاي رسانه اي ميان رياض و دمشق بوده است. بر همين اساس مي توان گفت نشست بيروت بيش از آنكه يك «گام عملي» باشد يك علامت از بهبودي مناسبات سوريه و عربستان- توام با پذيرفتن واقعيتي به نام مقاومت منطقه از سوي مقامات رياض- محسوب مي شود.
2- محافل اسرائيلي، آمريكايي و انگليسي طي روزهاي گذشته - و بخصوص ديروز- تلاش كردند تا نشست بيروت را ناشي از نگراني هاي منطقه اي از شروع دور تازه اي از درگيري ها در لبنان و فروپاشي دولت سعد حريري معرفي نمايند. روزنامه آمريكايي «وال استريت ژورنال» روز گذشته نوشت: «رأي دادگاه حريري ممكن است سبب خروج حزب الله از دولت و در نتيجه فروپاشي آن گردد.» راديو بي بي سي نيز روز گذشته از احتمال فروپاشي دولت لبنان خبر داد. شبكه يك تلويزيون رژيم صهيونيستي نيز روز گذشته در تفسير سياسي خود گفت:«با اعلام حكم دادگاه رفيق حريري اوضاع لبنان بهم خواهد ريخت و كار به درگيري داخلي مي انجامد.»
اما واقعيت اين نيست چرا كه موضوع دادگاه حريري يك بار در لبنان تجربه شده است مناقشه اي كه منجر به پيدايي دو جريان 8 و 14 مارس در لبنان شد و از بهمن 84 تا ارديبهشت 87- زمان تشكيل اجلاس دوحه- به درازا كشيد قابل تجديد نيست و اين ماجرا انرژي خود را از دست داده است از اين رو سعدالدين حريري چند روز پيش با صراحت اعلام كرد: «استقلال لبنان بيش از خون پدرش براي او اهميت دارد». از سوي ديگر سفر ملك عبدالله به بيروت و قرار گرفتن در كنار بشاراسد، ميشل سليمان و شيخ حمدبن خليفه نشانه روشني بر اين است كه سعودي ها اميدي به باز توليد فتنه ياد شده ندارند. البته اتهام بستن به حزب الله لبنان و پيش خواني حكمي كه قرار است سه ماه ديگر اعلام شود موضوعي قابل قبول نيست و از اين رو حتي شخصيت هاي مخالف حزب الله در لبنان هم دنباله اتهامات آمريكايي- اسرائيلي عليه حزب الله را نگرفته اند.
3- سياسي بودن ماجراي دادگاه رفيق حريري عيان تر از آن است كه در دور جديد چندان توجهي را برانگيزد اين دادگاه در دور اول و پس از حدود شش ماه و اعزام دو هيات قضايي، بعضي از مقامات ارشد سوريه را صراحتاً متهم كرد كه در ترور حريري و 22 نفر ديگر از همراهان او نقش اصلي داشته اند، در دور جديد رسانه هاي آلمان، انگليس و آمريكا با صراحت مي گويند در رأي دادگاه كه تا سه ماه ديگر اعلام خواهد شد از مقامات سوريه رفع اتهام شده و از بعضي از عناصر حزب الله بعنوان عاملان اصلي ترور حريري نام برده خواهد شد. جالب تر اينكه در اعلام اوليه و نيز در ادعاهاي جديد هيچ نامي از رژيم صهيونيستي در ميان نيست و حال آنكه اسرائيل از يك سو بيشترين منفعت را از ترورهاي زنجيره اي لبنان- از حريري نخست وزير اسبق تا پيرجميل وزير صنايع لبنان يعني بهمن 84 تا آبان 85- برده و از سوي ديگر برهم زدن شرايط امنيتي لبنان سياست ثابت و اعلام شده اين رژيم به حساب مي آيد. اين دادگاه حتي در حد احتمال هم هيچ تحقيقي را پيرامون «متهم اصلي» به عمل نياورده است. اما يك سوال كليدي در اين بين وجود دارد؛ «هدف از بازسازي دادگاه حريري چيست؟» كاملاً پيداست كه هدف ايجاد اغتشاش در لبنان نيست چرا كه چنين آمادگي در لبنان وجود ندارد و جريان 14 مارس از آن استقبال نمي كند.
4- به نظر مي آيد كه آمريكايي ها دنبال نوعي نمادسازي و «شبيه سازي موفقيت» باشند. آنان كاري به اين واقعيت ندارند كه طي 6 سال گذشته، حزب الله هم در صحنه جنگ سنگين و جامع و هم در صحنه مديريت تحولات سياسي لبنان كاملاً موفق عمل كرده و جبهه اي كه عربستان نمايندگي آن را بعهده دارد عليرغم تحميل جنگ و آشوب عليه حزب الله هيچ دستاوردي نداشته و جايگاهي هم در تحولات جاري لبنان ندارد. آمريكايي ها مي خواهند وانمود كنند كه ما و شركايمان در حال مديريت تحولات مربوط به سوريه و لبنان هستيم. از اين رو ديروز «فيليپ كراولي» سخنگوي وزارت خارجه آمريكا به برجسته سازي نقش ملك عبدالله و بازنگري سوريه در روابط با ايران پرداخت و گفت: «تلاش هاي ملك عبدالله و نشست بيروت براي صلح است و لذا ما از آن استقبال مي كنيم و خواستار كنار كشيدن سوريه از رابطه با ايران هستيم ما مي خواهيم كه سوريه به جامعه بين المللي بپيوندد»! همانطور كه توضيح داده شد، اساساً جنگي يا آشوبي در كار نيست تا صلحي نياز باشد. نيروهاي مرتبط با عربستان در لبنان هم جنگ را و هم تنش هاي داخلي را تجربه كرده و خود را در هر دو بازنده مي دانند بنابراين آمريكايي ها از چيزي حرف مي زنند كه وجود خارجي ندارد. آمريكايي ها به برجسته سازي نقش ملك عبدالله روي آورده اند كه هر كسي نداند خيال مي كند اين بشار و سليمان و شيخ حمد بوده اند كه به رياض رفته و در كنار متحدان آل سعود نشسته و امنيت و آرامش را گدايي كرده اند نه اينكه عبدالله به بيروت رفته و در كنار مخالفان منطقه اي خود نشسته است! البته عبدالله در بيروت از صلح و آرامش هم حرف زده ولي آرامش كنوني و آينده لبنان نه به دليل درخواست عبدالله بلكه به دليل اقتدار مقاومت است. در مورد سوريه نيز مقامات آمريكايي زياده گويي كرده اند اين اجلاس به خوبي نشان داد كه ايران اولين پيروز ميدان در نشست ديروز بيروت است چرا كه توانسته بزرگترين مخالف منطقه اي مقاومت را وادار به اعتراف به اقتدار مقاومت نمايد. يك مقام وزارت خارجه سوريه ديروز به محض آنكه «كراولي» سوريه را به كنار گذاشتن رابطه با ايران ترغيب كرد با صراحت گفت:« آمريكا حق ندارد براي سوريه سطح روابط با كشورهاي منطقه را تعيين كند و نيز نشست بيروت هيچ ربطي به آمريكا ندارد» .
5- تهديدات رژيم صهيونيستي عليه لبنان بيانگر علاقه اين رژيم به آغاز درگيري جديد نيست چرا كه جمعبندي اين رژيم از توانايي عملياتي حزب الله دگرگون نشده است اسرائيلي ها با صراحت گفته اند كه توانايي حزب الله نسبت به روزي كه جنگ 33 روزه را به پايان رساند، چندين برابر افزايش يافته و بر تعداد نيروهاي چريك آن نيز افزوده شده است با اين وصف تهديدات اسرائيل عليه لبنان يا ايران صرفاً نوعي اعلام وجود است. رژيم غاصب فلسطين در شرايط بحران داخلي به سر مي برد و براي اطمينان دادن به شهروندان غاصب خود وانمود مي كند كه اين بحران به نوعي ديگر دشمن نزديك آنان -حزب الله لبنان- را هم در برگرفته است. اسرائيلي ها با مجوز و بدون مجوز -حداقل طي سه سال آينده- قادر به آغاز هيچ جنگي- محدود يا نامحدود- عليه هيچ كشوري- بزرگ يا كوچك- نيستند. جالب اين است كه روزنامه آمريكايي بوستون گلوب يك روز پس از آنكه 45 نماينده عضو مجلس سناي ايالات متحده از دولت آمريكا خواستند مانع عمليات نظامي اسرائيل عليه تاسيسات هسته اي ايران نشود، نوشت: «اين مجوز نه اسرائيل را توانا مي كند و نه چيزي از قدرت ايران مي كاهد». در واقع اينك تهديد خارجي عليه حزب الله وجود ندارد كما اينكه تهديد داخلي هم وجود ندارد و اين بزرگترين مصيبت اسرائيل و آمريكا به حساب مي آيد چرا كه اين دو رژيم خود هم در محيط داخلي و هم در محيط خارجي با انواع چالش ها و تهديدات مواجه هستند.
6- لبنان در چشم انداز منطقه اي و داخلي اينك هم از شرايط درگيري هاي 25 ساله داخلي و هم از شرايط جنگ هاي خارجي عبور كرده است و لذا مي توان گفت اجلاس چهارجانبه ديروز بيروت يكي از اين نشانه هاي روشن است. كما اينكه سوريه نيز شرايط دشوار گذشته بخصوص در دوره سه سال اول به قدرت رسيدن بشار را پشت سر گذاشته است و مي تواند با امنيت خاطر مطالبات تاريخي و ملي خود را پيگيري كند از همين رو روز گذشته روزنامه نيويورك تايمز ورود بشار به بيروت را احياي دوباره نقش سوريه در لبنان دانست. البته احيايي كه توام با پذيرش نقش لبنان در تحولات است. اين مسايل به خوبي بيانگر آن است كه «بلوك مقاومت» به سمت شرايط بهتر پيش مي رود و اتهامات و فضاهاي عمليات رواني عليه مقاومت تنها واكنش خشم آلود آمريكا، اسرائيل و... به پيشروي مقاومت مي باشد.
سعدالله زارعي

رئيس جمهور در ديدار اعضاي دفتر تحكيم وحدت:
دشمنان از حاكم شدن فضاي اميدبخش بر دانشگاه هاي ايران نگران هستند

رئيس جمهور با بيان اينكه دشمنان به دنبال ايجاد ياس درفضاي دانشگاه هاي ايران هستند گفت: دشمنان از حاكم شدن فضاي نشاط و اميد بر دانشگاه ها نگران هستند.
به گزارش دفتر امور رسانه هاي رياست جمهوري، محمود احمدي نژاد ظهر پنج شنبه در ديدار اعضاي تشكل دانشجويي دفتر تحكيم وحدت با تاكيد بر اهميت فعاليت در فضاي فرهنگي و سياسي دانشگاهها تصريح كرد: بايد فضاي سياسي و فرهنگي دانشگاهها شاد و اميدبخش باشد همانطور كه فضاي فرهنگي انقلاب ايران با شادي، نشاط، عشق، اميد، همكاري و منطق همراه است.
رئيس جمهور فعاليت هاي دانشجويي را از زيباترين فعاليت ها دانست و خاطرنشان كرد: فضاي صميمي و پاك حاكم بر دانشگاهها هميشه اقدامات دانشجويي را تاثيرگذار كرده است.
احمدي نژاد با بيان اينكه دفتر تحكيم وحدت يكي از پرسابقه ترين تشكل هاي سياسي و فرهنگي دانشجويي است، اظهار داشت: امروز دفتر تحكيم وحدت در مسير درستي در حال حركت است كه اگر در اين مسير، خدشه اي هم به آن وارد شود، آن را با سرعت اصلاح خواهد كرد.
رئيس جمهور، اخلاص و كار براي خدا را رمز ماندگاري و اثرگذاري جريان دانشجويي دانست و تصريح كرد: كار هميشه بايد براي خدا انجام شود و در چنين صورتي انسان شكوفا شده و ارتقا خواهد يافت و مشكلات براي او زيبا خواهند شد. كار براي خدا رمز ماندگاري و جاودانگي انسان است. زيرا اگر كسي براي خدا كار كند پرده ها كنار رفته و حقايق بر او آشكار خواهد شد و دانشجويان با توجه به روحيه پاك جواني بايد اين روحيه را در خود هر چه بيشتر تقويت كنند.
بر اصول بايد پافشاري كرد
احمدي نژاد دومين رمز ماندگاري و جاودانگي انسان را پايبندي و ايستادگي بر اصول و آرمانها دانست و خاطرنشان كرد: انسان با آرمان خواهي معنا و مفهوم پيدا مي كند اگر اين ويژگي از انسان حذف شود تفاوتي با ساير موجودات نخواهد داشت. هرچقدر انسان روي اصول و آرمانهاي خود پافشاري كند، استعدادهاي او شكوفاتر و راه براي حركت او به سمت كمال گشوده تر مي شود. جنبش دانشجويي نقش مهمي در ايستادگي بر آرمانهايي مانند پاكي، اخلاص، عدالتخواهي، مردمي بودن و دفاع از مظلومان دارد.
رئيس جمهور با تاكيد بر اينكه از مهمترين وظايف جنبش دانشجويي فراخواندن جامعه به نقطه مطلوب است، گفت: اگر انتقاد و اعتراضي از سوي جنبش دانشجويي صورت مي گيرد بايد در جهت نفي وضع موجود و اثبات وضع مطلوب باشد.
وي به روز بودن و در مرز زمان حركت كردن را رمز سوم ماندگاري و جاودانگي انسان دانست و اظهار داشت: جامعه بشري، ايران و انقلاب اسلامي زنده و در حال حركت است و هرچقدر جنبش دانشجويي از روند حوادث عقب بماند تحليل هاي آن اشتباه مي شود.
احمدي نژاد در بخش ديگري از سخنان خود با تاكيد بر اهميت توجه به موضوع فرهنگ خاطرنشان كرد: فرهنگ هواي تنفس مشترك روح انسان هاست و انقلاب اسلامي هم يك انقلاب فرهنگي است.
تفاوت فضاي فرهنگي جامعه
رئيس جمهور با اشاره به مقايسه تفاوت فضاي فرهنگي امروز جامعه با 5 سال گذشته گفت: 5 سال قبل در مقاله اي حركت امام حسين(ع) را محكوم كردند، امامي كه چراغ بيداري را براي بشريت برافروخت همچنين دفاع مقدس به عنوان خشونت طلبي معرفي مي شد قصد داشتند ارزشها را نسبي كنند اما اكنون فضاي جامعه در جهت مقابله با آمريكا، ايستادگي بر آرمان ها و سرشار از اميد، نشاط و خودباوري است امروز همه ايرانيان در دنيا به هويت ديني و فرهنگي خود افتخار مي كنند.
احمدي نژاد يكي از محورهاي مهم فعاليت دولت نهم و دهم را اجراي عدالت دانست و تصريح كرد: امروز اثري از اشرافيت دولتي در جامعه نيست و روحيه اشرافيت در انزوا قرار گرفته است.
چرا ساختار سازمان مديريت تغيير كرد
احمدي نژاد در بخش ديگري از سخنان خود با تاكيد بر آگاهي و شناخت جنبش دانشجويي نسبت به تلاش ها و اهداف عده اي در دو دهه گذشته براي نفوذ و سيطره در بخش مديريت كشورخاطرنشان كرد: علت اينكه عده اي از ايجاد تغييرات در ساختار سازمان مديريت كشور عصباني شدند به خاطر اين بود كه با وجود چنين سازماني بعضا حتي دستور رئيس جمهور به معاونين خود نيز اجرا نمي شد و تصميم گيرنده اصلي در كشور، سازمان مديريت و برنامه ريزي بود.

ساعت 3 تا 6 بعد از ظهر: 33110065
تمام ساعات شبانه روز:33916546
سامانه پیام کوتاه: 30002323
كيهان و خوانندگان
¤ غرب با چه رويي صحبت از مذاكره مي كند در حاليكه ايران را تحريم كرده است. مذاكره زماني معنا و مفهوم دارد كه تهديد و فشاري در كار نباشد.
2906---0916
¤ غربي ها از طرفي عليه ايران قطعنامه صادر مي كنند و از طرف ديگر كشورمان را به مذاكره دعوت مي كنند. تجربه نشان داده كه تنها راه، ايستادگي و پايداري است. نبايد از حق خودمان يك سر سوزن عقب نشيني كنيم. مسئله هسته اي از ملي شدن نفت مهم تر است.
مهاجري از آلمان
¤ چرا در دولت اصولگرا به دو نفر از اصحاب مدعي هنر كه در كودتاي مخملي و فتنه گري عليه نظام نقش داشته اند نشان هنري اعطا مي شود؟
حسيني
¤ يكي ازسران فتنه اخيرا در يك جلسه از نبود آزادي در ايران انتقاد كرده است. عجيب است كه اين فتنه گر انواع خيانت ها و جنايت ها را عليه كشورمان مرتكب شده و هنوز هم آزاد است و در عين حال از نبود آزادي انتقاد مي كند.
حسين ابراهيمي
¤ هدف از انقلاب اسلامي تاسيس حكومت اسلامي و پياده شدن احكام الهي بود اما وضعيت فعلي حجاب در جامعه شايسته حكومت اسلامي نيست.
8518---0911
¤ آيا حجاب و عفاف از مسائل راهنمايي و رانندگي كم اهميت تر است؟ براي رعايت مقررات رانندگي اين همه كار فرهنگي صورت مي گيرد و اين همه كليپ و انيميشن درباره آن ساخته مي شود، اما ذره اي از اين كارها درباره حجاب و عفاف انجام نمي شود؟
سعيد قشقاوي از تهران
¤ خانم يك روحاني و امام جماعت مسجد را كه به دليل امر به معروف و نهي از منكر مورد ضرب و جرح اراذل و اوباش واقع شده، تا به حال سه مرتبه به دادگاه احضار كرده اند. با اين وصف چگونه انتظار داشته باشيم كه مفاسد اجتماعي كمتر بشود؟
5485---0912
¤ در مورد استخدام نيروهاي قراردادي دستگاههاي اجرايي از مسئولين امر مي خواهيم ما را هم مثل معلمين حق التدريس آموزش و پرورش تعيين تكليف كنند و از بلاتكليفي بيرون بياورند.
5941---0914
¤ امكانات امروز را كه با گذشته مقايسه مي كنم به اين نتيجه مي رسم كه بابت همه اين نعمت ها بايد خدا را شكر كرد و به مسئولين خداقوت گفت. چرا بعضي ها قدرناشناس هستند؟
5768---0917
¤ مسئولين محترم ستاد سوخت كشور چگونه براي دارندگان اتومبيل پژو و پرايد با ميزان مصرف متفاوت به يك اندازه سهميه بنزين تعيين كرده اند.
9523---0912
¤ مشكل بيكاري جوانان پسر ريشه در اشتغال بي رويه خانمها بويژه در مشاغل غيرتخصصي دارد. اين كار هم سطح توقع دختران در امر ازدواج را بالا برده و هم سبب عمده بيكاري پسران جوان شده است.
4491---0912
¤ چندين سال است كه معلم حق التدريس آموزش و پرورش هستم. در اين مدت خدمت سربازي را هم انجام داده ام ولي متاسفانه آن را وقفه خدمتي حساب كرده اند. چرا بايد بين كسي كه خدمت سربازي رفته با ديگري كه خدمت سربازي را انجام نداده و بنا به دلايلي از معافيت بهره مند شده تفاوت نباشد.
شعباني
¤ با اين كه بنياد جانبازان به جانبازان طرح ترافيك ارائه كرده است، اما راهنمايي و رانندگي آن را نمي پذيرد و جريمه مي كند. لطفا تكليف جانبازان را روشن نماييد.
يك جانباز
¤ بعضي از شعارهاي تجزيه طلبانه به بازي هاي فوتبال و به ميان تماشاچيان فوتبال شهرستان ها كشيده شده است. مقامات مسئول در اين باره فكري نمايند.
ايراني
¤ مسئوليني كه دائم صحبت از صرفه جويي مي كنند خوب است سري به بازار طلافروش ها و فروشگاه هاي پوشاك بزنند و مشاهده كنند كه در هر مغازه يك دستگاه كولرگازي و چند عدد لامپ هزار مدام روشن هستند. چرا جلوي مصرف اينگونه مشتركين گرفته نمي شود؟
1161---0913
در پاسخ روابط عمومي سازمان بهزيستي كشور
در پاسخ به مطلب مندرج در روزنامه مورخ 6/4/1389در خصوص اعتراض جمعي از بازنشستگان سازمان بهزيستي نسبت به عملكرد شركت تعاوني مصرف سازمان، به آگاهي مي رساند: شركت تعاوني مصرف داراي شخصيت حقوقي كاملاً مستقل از سازمان بهزيستي كشور بوده و در نتيجه اعضاي هيئت مديره و مديرعامل شركت ياد شده در قبال تمامي تعهدات و ديون و اشخاص ثالث مسئوليت تام و مستقيم دارند.
مضاف بر آن سازمان بهزيستي، خود از جمله طلبكاران و متضررين بوده كه هم اكنون مراتب از طريق مراجع قضايي صالحه در حال پيگيري است. مع الوصف اين سازمان كما في السابق آمادگي خويش را به جهت معاضدت حقوقي همكاران و بازنشستگان محترم سازمان بهزيستي به منظور طرح دعوي در مراجع قضايي اعلام مي دارد.
پاسخ روابط عمومي شركت آب و فاضلاب شهر تهران
¤ در پاسخ به مطلب مندرج در روزنامه وزين و پربار به تاريخ 6/4/89، به شماره 19679 در خصوص «جايگاه هاي سي ان جي فاقد آب شهري هستند.» به آگاهي مي رساند: «در صورت تقاضاي مشترك محترم و وجود امكانات فني هيچ گونه محدوديتي جهت نصب و خريد انشعاب در جايگاه هاي سي ان-جي تهران وجود ندارد.»
پاسخ شركت برق تهران بزرگ
ضمن تشكر از آن روزنامه وزين در خصوص انعكاس درخواست هاي مردمي و با تشكر از حسن توجه مشترك محترم در خصوص لزوم دقت در مديريت مصرف برق توسط ادارات دولتي و سازمان هاي خدمات شهري در پاسخ به مطلب مندرج در مورخ 23/4/89 با عنوان «صرفه جويي در مصرف برق» به آگاهي مي رساند: شركت توزيع نيروي برق تهران بزرگ تاكنون تلاش كرده تا با اطلاع رساني و اعزام مميزين انرژي و گزارشات دوره اي مصرف برق توجه آن سازمان ها را به رعايت اين امر جلب كند.
لذا از مشتركين محترم تقاضا مي شود در صورت مواجهه با مصرف نامناسب برق، مراتب را به شماره تلفن 5-88057090 دفتر روابط عمومي، اعلام نمايند تا اقدام لازم به عمل آيد.
پاسخ شركت برق تهران بزرگ
در پاسخ به مطلب مندرج در مورخ 23/4/89 با عنوان «افت ولتاژ» كه در ستون ارتباطات مردمي درج شده به اطلاع مي رساند:
1) براساس ماده 3 (تعهدات فني)، قرارداد واگذاري انشعاب برق و فروش انرژي با شماره 1409/70 تاريخ 17/8/86 كليه عمليات نيرورساني بعهده متقاضي شركت تعاوني مسكن كاركنان اداره كل آموزش و پرورش شهر تهران مي باشد.
2) با توجه به بازديد مديران شركت در روز چهارشنبه تاريخ 6/3/88 از محل تعاوني توافقاتي صورت گرفت كه با توجه به رديف 2 بندهاي 2 و 3 نامه فوق الذكر عليرغم همكاري به عمل آمده متاسفانه تعاوني مذكور نسبت به تعهد خود در مورد بند 1 نامه مذكور هيچ گونه اقدامي انجام نداده است.
3) شركت تعاوني مذكور نسبت به پرداخت فيش مجوز حفاري در وجه شهرداري به شماره 237/88 تاريخ 18/5/88 اقدام ننموده است.
4) شركت تعاوني مذكور براساس توافق بعمل آمده نسبت به تعهدات خود به پيمانكار عمليات نيرورساني اقدام ننموده است.
5) همانگونه كه قبلاً چندين بار اعلام گرديد عمليات احداث تاسيسات اين پروژه بر عهده متقاضي بوده و نياز است كليه هزينه هاي پروژه از جمله هزينه مجوز حفاري قسمت اختصاصي نيز توسط متقاضي پرداخت گردد (فيش مجوز حفاري در مورخ 18/5/88 براي مديريت تعاوني ارسال شده است) لذا بمنظور تسريع تامين برق از متقاضي محترم درخواست مي شود هرچه سريعتر به تعهدات خود عمل نمايد.

معاون مطبوعاتي وزير ارشاد: انحصار آگهي دولتي براي روزنامه ايران لغو شد

معاون مطبوعاتي وزارت ارشاد اعلام كرد كه دولت مجدد دستور داده است آگهي هاي دولتي با يك روال منطقي به همه روزنامه ها داده شود.
محمدعلي رامين در گفت وگو با فارس در قزوين اظهار داشت: در خصوص اطلاع رساني در دولت احمدي نژاد و در ارتباط با خدماتي كه به جامعه ارائه مي شود خود ايشان وظيفه اطلاع رساني را ندارند.
وي ادامه داد: اما افراد و مجموعه دستگاه هايي كه وظيفه اطلاع رساني را داشتند به دلايل مختلف توانايي لازم را نداشتند كه يكي از دلايل اين بوده كه شايد حجم خدمات ارايه شده بيش از ظرفيت اطلاع رساني ها بوده است.
معاون مطبوعاتي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي اضافه كرد: ولي در مجموع آقاي احمدي نژاد يك رسانه بالقوه در گستره جهاني هستند.
وي با اشاره به نقدپذيري رئيس جمهور عنوان داشت: آقاي احمدي نژاد فرد نقدپذيري هستند و اگر مي خواهيد تقدير و تشكر ايشان را داشته باشيد هر چه نقد و پيشنهاد و راهكار داريد به ايشان ارائه دهيد.
وي در ادامه با اشاره به لغو آئين نامه چاپ آگهي هاي دولتي فقط در روزنامه ايران بيان داشت: موضوع چاپ آگهي هاي دولتي به صورت صرف در روزنامه ايران منتفي شده است و دولت مجدد دستور داد كه آگهي ها با يك روال منطقي به همه روزنامه ها داده شود.

تو را چه به سران فتنه؟ 700 ميليون تومان را چي كار كردي؟! (خبر ويژه)

اظهارات آيت الله جنتي مبني بر كمك آمريكايي ها به سران فتنه، با سكوت اين عده و در عين حال واكنش سؤال برانگيز مهدي كروبي مواجه شد. آيت الله جنتي اخيرا اعلام كرد كه آمريكايي ها براي براندازي، يك ميليارد دلار از طريق افراد سعودي به «سران فتنه» پرداخت كردند.
با وجود سكوت سران اصلي فتنه، مهدي كروبي كه بيشتر به عنوان بازيچه فتنه گران شناخته مي شود ضمن حمله به آيت الله جنتي كوشيد خود را جزو سران اين جريان نشان دهد و در عين حال بدين ترتيب پس از مدت ها بي تحركي ابراز وجود كند.
رقيب ناكام آراي باطله در انتخابات سال 88 خطاب به آيت الله جنتي مي نويسد: به اتهام بهتاني كه به سران به قول خودتان فتنه زده ايد از شما شكايت مي كنم آن هم در محاكم جمهوري اسلامي اگرچه اميدي به رسيدگي ندارم.
هرچند كه دلايل كروبي براي اين واكنش شتابزده روشن است اما بايد توجه داشت كه او از نگاه سرويس هاي جاسوسي بيگانه، فردي دم دستي كه به سادگي بازي مي خورد و به اعتبار جاه طلبي و ناكامي ها و سرخوردگي هايش آماده همه گونه لجاجت و عداوت با جمهوري اسلامي است ارزيابي مي شود و از اين جهت وي در جايگاهي نيست كه براي برنامه ريزي فتنه حتي در حد چند صد دلار- چه رسد به ميليون ها دلار- به او كمك مالي شود بلكه كمك هاي مالي به كروبي كه قابل توجه نيز بوده است صرفا براي حركت هاي ساختارشكنانه وي عليه اسلام و انقلاب و امام به وي پرداخت مي شده است. اين در حالي است كه برخي عناصر بدنام و آلوده در انتخابات گذشته دور كروبي را در ستاد و روزنامه وي گرفته بودند و داراي ارتباطات وسيع با بيگانگان بودند.
بنابراين خوب است آقاي كروبي به جاي تحويل گرفتن خود به عنوان يكي از سران فتنه- به مثابه نرخ تعيين كردن وسط دعوا!- يا ترش كردن در قبال خبر كمك مالي آمريكا به فتنه گران، از برخي «رفقاي از سر ناچاري» در فتنه سبز بپرسد كه دلارهاي بي زبان را گرفته و چه بلايي سرش آورده اند. البته كروبي با ماجراي شهرام جزايري نشان داد كه اگر آب باشد شناگر قابلي است و به 300 ميليون تومان «نه» نمي گويد چه رسد به اينكه دلار هم باشد. وي 5 سال پيش با برخي حمايت ها، دنبال راه اندازي شبكه ماهواره اي در دوبي به همراه افخمي بود و حتي كمك مالي كلاني را نيز از دولت خاتمي دريافت كرده بود كه آن پروژه در ميانه راه متوقف شد اما معلوم نشد پول دريافتي چه سرانجامي پيدا كرد. مبلغ اين كمك 400 هزار دلار (400 ميليون تومان) بود كه كروبي هنوز درباره سرانجام آن توضيحي نداده است.
كروبي در انتخابات رياست جمهوري هم ريخت و پاش هاي فراواني انجام داد كه نهايتا به جذب 330هزار راي- حدود 150هزار برگه راي كمتر از آراي باطله- منجر شد. در واقع گردانندگان اصلي فتنه، از كروبي صرفا به عنوان ايجاد حاشيه امنيت براي موسوي و خاتمي بهره مي بردند و اگر هر خرجي براي وي شده صرفا در راستاي تحريك او براي فعاليت هاي انتحاري شهرت طلبانه بوده است.

فهرست اختلالات رواني پناهندگان جاسوس CIA (خبر ويژه)

يك مستخدم دون پايه سازمان جاسوسي آمريكا جاسوس هاي پناهنده را داراي انواع اختلالات رواني توصيف كرد.
علي افشاري عضو گروهك تحكيم پس از حضور در آشوب هاي دوره اصلاحات به آمريكا گريخت و پناهندگي گرفت. وي ضمن اينكه تلاش داشت به «رازگشايي از معماي شهرام اميري» بپردازد و او را تخطئه كند، در سايت گويانيوز (سيانيوز) نوشت: دانشگاه ييل مطالعاتي را درخصوص خصوصيات جاسوس هايي كه پناهنده مي شوند و چگونگي تغييرات شخصيتي آنها انجام داده است. در اين كتاب با تعداد زيادي از مقامات، جاسوس پناهنده ها، كارشناس هاي سيا مصاحبه شده است و نتايج اين تحقيق در كتابي تحت عنوان نگاهي به دنياي خصوصي سيا منتشر شده است. فصل هشت اين كتاب اختصاص دارد به موضوع ويژگي هاي روان شناختي جاسوس هاي پناهنده. اين تحقيق، جاسوس پناهنده را شخصيتي تعريف مي كند كه بر عليه كشوري كه هويت خود را در آن تعريف كرده است به نفع كشور متخاصمي خيانت مي كند. اين تحقيق كه زندگي و تجارب واقعي ده ها نفر از جاسوس پناهنده ها را بررسي كرده است، مي گويد كه اين افراد از خصوصيات غيرعادي برخوردار هستند. اگر چه درصد اختلالات رواني در آنها بيشتر از نمونه مشابه در اجتماع به لحاظ اندازه عددي نيست. اما آنها آدم هاي متفاوتي هستند كه مشكلاتي دارند.
افشاري مي افزايد: برخي ويژگي ها وجود دارند كه بيشتر در آنها ديده مي شود. اين ويژگي ها عبارتند از ياس و نااميدي از زندگي رفتار ضداجتماعي، ناپختگي و سطح پايين بلوغ يافتگي، خودشيفتگي. انگيزه ها هم متفاوت است. پيشرفت اجتماعي، انتقام گيري، ماجراجويي، مشكلات خانوادگي، محروميت از رشد و نگهداري مناسب در دوران كودكي، و... هر كدام مي تواند محرك اقدام براي جاسوسي و پناهندگي باشد. بنابراين بروز رفتارهاي غيرعادي و خارج از موازين عقلاني در آنها رايج است.
وي همچنين درباره تبعات بازگشت اميري به ايران مي نويسد: اساساً هر كار امنيتي و عمليات جاسوسي وقتي آشكار مي شود و علني مي گردد، به معناي ناكامي است. سيا ممكن است اطلاعاتي از اميري بدست آورده باشد اما در عين حال هزينه هايي را هم پرداخت كرده است كه باعث شده است تا بار ديگر توانايي اين سازمان در شناخت جاسوس پناهنده هاي مطمئن و غيرمتزلزل زير سوال برود و ريسك همكاري با جاسوس پناهنده ها افزايش يابد، امري كه به نظر يكي از مقامات سابق سيا در عمليات جاسوسي از آن گريزي نيست.
شايان ذكر است طي دهه اخير طيفي از مدعيان اصلاح طلبي پس از دوره ها خيانت به كشور و همكاري با سرويس هاي جاسوسي آمريكا و انگليس و اسرائيل و برخي كشورهاي اروپايي، پناهنده شده اند كه طبيعتاً آنها را نيز در شمار عناصر داراي اختلالات رواني و شخصيتي مي توان رده بندي كرد از جمله؛ مهاجراني، سازگارا، كديور، مخملباف، اكبر پونز، مجيد محمدي، منوچهر محمدي، احمد باطبي، حقيقت جو، موسوي خوئيني، ا.ن(طنزنويس)، سروش و صدها نام ريز و درشت مشابه كه اغلب آنها هم اكنون در وضعيت روحي كاملاً به هم ريخته و توأم با افسردگي به سر مي برند و بعضاً حاضر شده اند در ازاي حداقل كمك ها و حمايت ها، به رفتارهاي انتحاري نظير اهانت به دين اسلام و قرآن مجيد و مهدويت تن بدهند.

6 عضو سازمان تروريستي منافقين در انتظار اعدام (خبر ويژه)

حكم اعدام يكي از اعضاي گروهك تروريستي منافقين و فعال در آشوب هاي خياباني سال گذشته قطعي شده است.
«جعفر-ك» كه شهريور سال گذشته حين فعاليت در اغتشاش دستگير شد پيش از اين در دهه 60 به خاطر همراهي با سازمان منافقين 10 سال در زندان به سر برده و سال 1370 آزاد شده بود. پسر وي هم اكنون در مقر نظامي اشرف -واقع در عراق- با تروريست ها همكاري مي كند و خود وي نيز پيش از اين به مقر منافقين رفته و مجدداً به كشور بازگشته است.
نامبرده طي 11 ماه گذشته ابتدا در شعبه 28 دادگاه انقلاب محاكمه و به اتهام محاربه، اجماع و تباني به قصد اقدام عليه امنيت ملي و فعاليت تبليغي عليه نظام محكوم به اعدام شد و پس از اعتراض توسط وكيل، پرونده به دادگاه تجديدنظر رفت. دادگاه تجديدنظر هم پس از رسيدگي حكم اعدام اين عضو گروهك منافقين را تأييد كرد. بنابه گزارش رسانه هاي ضد انقلاب شعبه 31 ديوان عالي حكم نامبرده را تأييد كرده است. گفته مي شود 6 تن از وابستگان گروهك تروريستي منافقين كه در حين آشوبگري و خرابكاري در حوادث سال گذشته دستگير شده اند، در انتظار اجراي حكم اعدام به سر مي برند.

روايت نيويورك تايمز از اصلاح طلبان سرگردان در لندن و نيويورك (خبر ويژه)

با وجود تلاش عناصر ضدانقلاب فراري براي «خودمهم نمايي»، يك روزنامه آمريكايي تأكيد كرد آنها پس از يك تا دو سال اثرگذاري خود را از دست مي دهند و دچار افسردگي و فرسودگي مي شوند.
نيويورك تايمز در ارزيابي عناصر فراري پس از آشوب هاي سال گذشته، نوشت: آنها تلاش مي كنند تماس خود با داخل كشور را حفظ كنند و اكنون در تركيه و نروژ و لندن و نيويورك به سر مي برند.
اين روزنامه در عين حال از قول بهروز آفاق رئيس بهايي بخش بي بي سي فارسي (مدير بخش آسيا و اقيانوسيه بي بي سي) كه مدت 23 سال است با اين شبكه كار مي كند، تأكيد كرد: در سال گذشته براي اولين بار تعداد زيادي از سياستمداران اصلاح طلب كه سابقاً جزو حكومت بودند، مشروعيت جمهوري اسلامي را زير سوال بردند. اكنون آنها در خارج از ايران هستند. تجربه نشان داده كه فعالاني از اين دست پس از يك يا 2 سال نفوذ و اثرگذاري خود را از دست مي دهند.
نيويورك تايمز در ادامه گزارش خود تأكيد مي كند: با گذشت زمان و طولاني شدن زمان اقامت در خارج، احساس افسردگي ناشي از دوري از جامعه مي تواند افراد مذكور را خسته و فرسوده كند. اپوزيسيون مقيم خارج همچنان دچار اختلاف و تفرقه است. جوانترها به اصلاح طلباني كه مديران دولت خاتمي بوده اند، اعتمادي ندارند و آنها را قدرت طلب و نه طرفدار دموكراسي مي دانند.
روزنامه آمريكايي ادامه مي دهد: برخي از فعالان اپوزيسيون در خارج انتقاد هاي حكومت را نشانه موفقيت كارزار خود مي دانند اما برخي ديگر مثل يك فعال جنبش زنان كه در تمام تظاهرات مخالفان در برابر مقر سازمان ملل در نيويورك شركت مي كند معتقدند تلاش هاي جامعه اپوزيسيون تأثير چنداني در ايران و اوضاع آن نخواهد داشت. او مي گويد ما به اين اجتماعات مي آييم چون فكر مي كنيم كه ممكن است كمي تأثيرگذار باشد ولي حقيقت اين است كه تظاهرات در نيويورك بعيد است تغييري در ايران ايجاد كند. تا حد زيادي اين عمل، يك عامل و نياز روحي و رواني است.
بنابراين گزارش، آ.اميني از فراريان ساكن نروژ مي گويد: سران اپوزيسيون در ايران برنامه و هدف مشخصي ندارند. آن ها كاملاً تصادفي به اين مرحله رسيده اند. به من بگوييد هدف جريان سبز چيست؟ اگر مي خواستند شبكه اي از مخالفان ايجاد نمايند پس چه شد؟
نيويورك تايمز ادامه مي دهد: در آمستردام هلند، م.عباس قلي زاده در پي جلب نظر مقامات اين كشور براي ايجاد شبكه تلويزيوني آنلاين مي باشد كه تاكنون موفق نشده است. بايد لقب «هلندي سرگردان» را به اين زن ايراني داد كه هنوز اندر خم يك كوچه مي باشد.
اين روزنامه مي نويسد: با گذشت چندين ماه از تنش هاي ايران، بسياري از به خارج آمدگان نااميد شده اند. البته آن ها سعي مي نمايند اين حالت پريشاني اعصاب خود را به دست فراموشي بسپارند و دل خود را به مسائلي از جمله تحريم ها خوش كنند. در واشنگتن علي اكبر موسوي خوئيني، از نمايندگان مجلس اصلاحات، هنوز در حال چك و چانه زدن با مديران گوگل براي ايجاد شبكه اينترنتي به زبان فارسي مي باشد. در انگلستان، عطاءالله مهاجراني، وزير دوره اصلاحات در حالي كه عصباني به نظر مي رسد تنها به قول و قرار و موفقيت در آينده بسنده مي كند و وانمود مي كند كه خود را براي گفتگو با يك نشريه لبناني آماده مي كند.

توافق با ايران شدني است اما عقب نشاندن اين كشور، نه (خبر ويژه)

مجله تايم از قول رئيس سازمان سيا نوشت: احتمالاً تحريم هاي جديد ايران را از تداوم برنامه هسته اي منصرف نخواهد كرد.
به گزارش اين مجله آمريكايي، لئون پانتا معتقد است تحريم ها نخواهند توانست تلاش ايران براي تكميل برنامه هسته اي خود را به هم بزنند.
تايم اضافه مي كند: اگر چه كساني از جنگ سخن مي گويند اما ارتش آمريكا و حتي شخص اوباما معتقدند پيامدهاي درگيري نظامي با ايران كه آمريكا را به سومين جنگ با مسلمانان مي كشاند، وخيم تر از حد تصور است. مخالفان اقدام نظامي مي گويند هيچ توجيه و مبناي قانوني براي درگيري نظامي با ايران وجود ندارد. حتي كشورهاي موافق تحريم نيز اغلب مخالف شديد درگيري نظامي با ايران هستند.
خبرگزاري فرانسه هم از قول مايكل آدلر پژوهشگر مركز جهاني پژوهشگران وودرو ويلسون نوشت: در اين 7 سال چيزي تغيير نكرده است. مواردي عليه برنامه هسته اي ايران منتشر مي شود، ايران اطلاعات اندكي در اختيار مي گذارد، از مذاكره استقبال مي كند، شرايطي را تحميل مي كند يا زير بار شرايط غرب نمي رود، مذاكرات متوقف مي شود و اين چرخه دوباره از نو تكرار مي شود.
پژوهشگر مذكور معتقد است: تصميم به حمله گزينه اي نيست كه روي ميز باشد. ممكن است يكي از احتمالات باشد اما در افق نزديك ديده نمي شود. از دور تازه گفتگوها كه احتمالاً ماه بعد آغاز مي شود هيچ نتيجه شگفت انگيزي انتظار نمي رود. واشنگتن و هم پيمانانش مي گويند دست كم شش ماه بايد صبر كرد تا اثر تحريم ها را ديد. آمريكا نمي خواهد در موقعيتي قرار گيرد كه بين بمب اتمي و جنگ با ايران يكي را انتخاب كند. ايران هم مايل به حفظ برنامه اتمي بدون توليد بمب است. بدين ترتيب شايد بن بستي كه بعضي ها فكر مي كنند آن قدر هم بن بست نباشد.

موسوي و خاتمي و كروبي دهه 60 مردند، ما هم دفنشان كرديم! (خبر ويژه)

پايگاه ضدانقلابي وابسته به گروهك اتحاد جمهوري خواهان، از مرگ فتنه گران از جمله كروبي خبر داد.
«ايران امروز» با اشاره به نامه چندي پيش كروبي به آيت الله موسوي اردبيلي در انتقاد از برخورد قاطع حضرت امام با وابستگان گروهك هاي نفاق در سال 67، خطاب به كروبي نوشت: كروبي دلاور! ما از اينكه شما و مهندس موسوي عزيز از «امام» ياد مي كنيد رنج برده ايم اما پيوسته اين گونه توجيه كرده ايم كه شرايط مبارزه در داخل ايران چنين اقتضائاتي دارد اما سخنان مهاجراني كه هركس امام و روحانيت را قبول ندارد از سبزها نيست، طاقت از كف ربود. ما خوشحاليم كه شما دلاور جنبش سبز، مرز و تابوي خط امام را شكستيد. پس چرا قدم آخر را برنمي داريد؟ آري مهدي كروبي دهه 60، نماينده «امام» در بنياد شهيد و كسي كه زندانهاي خصوصي داشت، رئيس مجلس سوم كه حتي اجازه سخن گفتن به نمايندگان مستقل را نمي داد و نماينده اي را تنها به خاطر اينكه سخنانش بوي انتقاد از «امام» مي داد از مجلس با وضعيتي تحقيرآميز بيرون مي كرد، ديگر مرده است]![ ما آن مهدي كروبي را دفن كرده ايم. آن مهدي كروبي كه همراه سيداحمد خميني و سيدحميد روحاني در لجن مال كردن منتظري از هيچ چيز دريغ نكرد، اكنون مرده است و تو را به خدا در زنده كردن او نكوشيد. كروبي دهه 60 مرده و ديگر براي ما وجود ندارد.
اين سايت وابسته به گروهك هاي سلطنت طلب و ماركسيست سابق (نظير فدائيان خلق و توده) مي نويسد: كروبي عزيز، موسوي عزيز، تا كي مي خواهيد با اين تناقض زندگي كنيد؟ كجاي امروز شما به «امام خميني» و افكار و اعمال او شباهت دارد؟ آيا شما ولايت مطلقه را قبول داريد؟ بگوييد تا ما تكليف خودمان را بدانيم؟ آيا ماجراي سال 67 را تاييد مي كنيد؟ به خدا قسم كه تاييد نمي كنيد و اگر هم روزي از زبان شما بشنويم، باز هم قسم خواهيم خورد كه به توجيه پناه آورده ايد. منتظري را پدر معنوي جنبش سبز مي دانيد و او مخالف ولايت فقيه آقاي خميني بود. البته مي دانيم كه دوستان ما در ايران درگير مبارزه اي سخت با حاكميتي خشن هستند و لذا انتظار پاسخ به سؤالاتي كه مطرح كرديم، از داخل ايران نداريم. با آرزوي سلامتي براي شما دلاور عزيز و موسوي و خاتمي عزيز و خانم رهنورد.