(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهار شنبه 27 مرداد 1389- شماره 19720

امربه معروف و نهي ازمنكر نظارت متقابل اجتماعي
گام اول دشمن : حمايت مالي ازرسانه هاي ضد انقلاب
دست هاي نامرئي -2

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




امربه معروف و نهي ازمنكر نظارت متقابل اجتماعي

بنيان هاي نظري فرهنگ غرب در بوته نقد
نوشته : مهدي جمشيدي
چالش و نقدفرد گرايي
1- همان طور كه در بخش پيشين تأكيد شد، برخلاف تصور بسياري از فلاسفه غرب، آن چيزي كه مبناي حق آزادي و لزوم رعايت آن مي گردد، ميل و هوي و اراده فرد نيست، بلكه استعدادي است كه خداوند براي سير مدارج ترقي و تكامل به وي داده است. از اين رو، اراده بشر تا آنجا محترم است كه با استعدادهاي عالي و مقدسي كه در نهاد اوست، هماهنگ باشد و او را به مسير ترقي و تعالي سوق بدهد. آنچه كه بشر را به سوي تباهي و سقوط معنوي و انساني سوق مي دهد و استعدادهاي الهي او را به هدر مي دهد، محترم و معتبر نيست. بنابراين، علاوه بر آزادي ها و حقوق ديگران، مصالح عاليه خود فرد نيز مي تواند خواست، اراده و آزادي او را محدود كند9.
2- از سوي ديگر، گستره نظارت و مداخله اجتماعي نبايد تنها «امور مادي و دنيوي» را دربرگيرد. همچنان كه رعايت بهداشت عمومي به دليل اثرات واقعي كه بر جسم انسان به جا مي گذارد و سلامت جسمي انسان را تأمين مي كند، الزامي ست، «امور معنوي و اخلاقي» نيز بر روح انسان و سلامت معنوي او واقعا مؤثرند10. از اين رو، اخلاقيات و معنويات نيز بايد در قلمرو نظارت متقابل اجتماعي قرار گيرند و افراد جامعه بايد نسبت به امور معنوي و ايماني يكديگر، كاملا حساس و متعهد باشند. بلكه حتي فراتر از اين، «از ديدگاه اسلام، مصالح ديني و معنوي از مصالح مادي مهم تر است. بنابراين، قانون علاوه بر اين كه بايد مصالح معنوي را رعايت كند، بايد اولويت را هم به مصالح معنوي بدهد»11.
بر پايه اين اصول اسلامي، نظارت اجتماعي افراد جامعه نسبت به يكديگر بايد علاوه بر «منافع مادي»، مواردي را نيز كه سبب پديد آمدن «مصالح يا مفاسد معنوي» مي شوند را شامل گردد، بلكه اين سنخ از نظارت بسيار مهم تر از نظارت درباره امور مادي است؛ چرا كه معنويات و ارزش هاي ديني، تأثيرات به شدت عميق و گسترده در سعادت يا شقاوت ابدي انسان مي گذارند. هنگامي كه فردي مرتكب «گناه» مي شود، در واقع «سعادت اخروي» خود را كه بي نهايت ارزش دارد- به مخاطره مي افكند و بزرگترين ظلم را در حق خويش روا مي دارد!
آن نظام اجتماعي كه قوانينش تنها ناظر به ابعاد مادي حيات باشد و از ابعاد معنوي غفلت نمايد، قطعا نمي تواند انسان را به كمال و سعادت برساند:
«طبق دستور اسلام، بايد هدف اصلي را اخلاق قرار داد و قوانين را براساس آن بنا نهاد؛ زيرا فراموش كردن اخلاق پسنديده و وضع قوانين تنها به منظور منافع مادي، جامعه مردم را به تدريج متوجه ماديت ساخته، معنويت را كه تنها وجه برتري انسان بر ديگر حيوانات است، از دستشان مي گيرد و به جاي آن، خوي درندگي چون گرگ و پلنگ، و چرندگي چون گاو و گوسفند را جانشين مي سازد، و از همين جهت است كه پيغمبر اكرم(ص) فرمود: بعثت لاتمم مكارم الاخلاق؛ يعني هدف اصلي من تربيت اخلاقي مردم مي باشد.»12
علاوه بر اين، «قوانين در صورتي كه اتكا به اخلاق عالي نداشته باشد، ضمانت اجرايي نداشته و محفوظ نمي ماند»13، به اين دليل كه:
«اگر اعتقاد به معاد در بين مردم نباشد، سبب اساسي كه افراد بشر را از پيروي هوا و هوس باز دارد و جلوي لذات طبيعي نفس را بگيرد نخواهيم داشت؛ زيرا طبيعت هر فرد انساني به خواهش هاي خودش ميل و رغبت دارد نه به چيزهايي كه ديگران از آن بهره مند گردند.»14
3- اسلام، راهكار اجتماعي كارآمدي را براي نظارت متقابل اجتماعي افراد جامعه نسبت به يكديگر در جامعه اسلامي در نظر گرفته و آن فريضه «امر به معروف و نهي از منكر» است. قرآن كريم در اين باره مي فرمايد:
«والمؤمنون و المؤمنات بعضهم اولياء بعض يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر»15
مردان و زنان مؤمن، بعضي ولي بعضي ديگرند، آن ها يكديگر را به معروف امر مي كنند و از منكر باز مي دارند.
چنانچه ولايت در اين آيه به معني دوستي و محبت مؤمنان نسبت به يكديگر باشد؛ مي توان نتيجه گرفت از آنجا كه مؤمنان دوستدار و دلسوز يكديگرند و به سرنوشت يكديگر علاقه مند هستند، امر به معروف و نهي از منكر مي كنند. از سوي ديگر، اگر ولايت در اينجا به معني نوعي تسلط واقتدار قانوني مؤمنان نسبت به يكديگر باشد، باز هم مي توان دريافت كه خداوند براي آنكه حس تعهد و مسئوليت متقابل را در ميان مؤمنان نسبت به رفتارهاي يكديگر برانگيزاند، ولايت به اين معنا را جعل و وضع كرده است. براساس اين معنا، نظارت متقابل اجتماعي از جنبه ديني، عملي قانوني است كه امر الهي به آن تعلق گرفته است16.
به طوركلي، اسلام چند راهكار براي جلوگيري از انحراف و قانون شكني در نظام اجتماعي و حقوقي خود درنظر گرفته است:
اول، اعمال مجازات كه حق آن منحصراً دراختيار حكومت اسلامي است.
دوم، امر به معروف و نهي از منكر كه يك وظيفه عمومي و همگاني است17.
سوم، مجهز كردن انسان به نيروي تقوا به عنوان عامل بازدارنده دروني، بدين صورت كه:
«هر فرد ديندار به راهنمايي دين به اين حقيقت پي برده است كه زندگي وي محدود به زندگي چندروزه اين جهان گذران نيست، بلكه حياتي نامحدود و بي پايان درپيش دارد كه با مرگ از بين نمي رود و تنها راه سعادت هميشگي و راحتي ابدي وي اين است كه از مقررات ديني كه پروردگار متعال به وسيله پيامبران خود فرستاده پيروي كند؛ زيرا مي داند كه مقررات ديني ازطرف پروردگار دانا و توانا و بينايي است كه درون و بيرون انسان در نزد او آشكار مي باشد و لحظه اي از آفريده هاي خود غافل نيست و روزي خواهد آمد كه همين انسان را در پيشگاه خود بازداشته، به حساب رفتار پنهان و آشكار او رسيدگي خواهد كرد و پاداش اعمال نيك و بد او را خواهد داد. بنابراين، ممكن نيست از پنهان داشتن عملي استفاده كرده، از فرمان خداي تعالي شانه خالي نمايد.»18
قرآن كريم در آيه اي ديگر، همين حكم اجتماعي را ملاك برتري جامعه اسلامي بر جوامع ديگر معرفي كرده است:
«كنتم خير امه اخرجت للناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنكر»19
شما به اين دليل باارزش ترين جامعه ها هستيد كه امر به معروف و نهي از منكر مي كنيد.
4-هدف اصلي و نهايي جامعه آرماني اسلامي، كمال حقيقي انسان است كه جز در سايه جهان بيني توحيدي ممكن نيست20.زندگي اجتماعي انسان و تشكيل جامعه در حكم وسيله اي است براي كسب پاره اي از كمالات كه در زندگي اجتماعي وجود دارند و دراساس موضوع آنها، همان ارتباطات و مناسبات اجتماعي است21.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
9- مرتضي مطهري، اخلاق جنسي در اسلام و جهان غرب، تهران: انتشارات صدرا، چاپ نوزدهم، 1384، ص .31
10- محمد تقي مصباح يزدي آزادي؛ ناگفته ها و نكته ها، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامي، چاپ اول، ص .37
11- همان، صص 42-.41
12- سيدمحمدحسين طباطبايي، اسلام و اجتماع، قم: انتشارات دارالتبليغ اسلامي، 1343، ص .19
13- همو، روابط اجتماعي در اسلام، قم: انتشارات آزادي، ]بي تا[، ص .48
14- همان، ص 51-.50
15- سوره توبه، آيه .71
16- اين تفسير از آيه مذكور، برگرفته از يك جلسه سخنراني حضرت آيت الله مصباح يزدي درباره امر به معروف و نهي از منكر است كه تاكنون به صورت مقاله يا كتاب منتشر نشده است.
17- اسلام و اجتماع، ص.29
18- همان، صص 12-.11
19- سوره آل عمران، آيه .110
20- محمدتقي مصباح يزدي، جامعه و تاريخ از ديدگاه قرآن، تهران: شركت چاپ و نشر بين الملل سازمان تبليغات اسلامي، چاپ چهارم، 1379، ص .414
21- همان، ص .420

 



گام اول دشمن : حمايت مالي ازرسانه هاي ضد انقلاب
دست هاي نامرئي -2

جنگي به قدمت سه دهه
معارضه با نظام يك سابقه سي ساله در اين انقلاب دارد، چيز جديدي نيست؛ اشكال معارضه گوناگون بوده است، اما هميشه بوده است، شدتاً، ضعفاً، متناسب با وضعيت ما در داخل بوده؛ هرجا احساس كردند و هروقت احساس كردند، مي توانند حضور قوي تري پيدا كنند، ضربه اي را كه مي توانستند - به خيال خود - وارد كردند.
مقام معظم رهبري (مدظله العالي)، 4/6/88
از زمان استقرار جمهوري اسلامي، ايالات متحده آمريكا و قدرت هاي غربي رويكرد براندازي و تغيير نظام سياسي ايران را در پيش گرفتند. پي گيري اين هدف با دو شيوه صورت گرفت: شيوه اول؛ به كارگيري قدرت سخت بود كه طراحي كودتا، حمايت و تحريك جنگ داخلي، تحميل و حمايت از جنگ هشت ساله عراق عليه ايران و نيز وضع تحريم هاي اقتصادي سنگين را به اجرا درآورد. شيوه دوم كه پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي مورد توجه قرارگرفت و پس از حوادث يازده سپتامبر 2001 جديت بيشتري يافت، استفاده از قدرت نرم و توسل به «براندازي نرم» مي باشد.
پيامدهاي ناگوار به كارگيري قدرت سخت در جنگ افغانستان و عراق از يك سو و تجربه هاي موفق انقلاب هاي رنگي در كشورهاي پساكمونيستي از سوي ديگر، ايالات متحده و ديگر قدرت هاي غربي را در توسل به شيوه نرم براندازي عليه جمهوري اسلامي مصمم تر نمود.
دخالت آشكار و حمايت قدرت هاي سلطه جوي غربي از راه اندازي «كودتاي مخملي»14 در ايران كه درپي حوادث بعد از انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري صورت گرفت، اميدواري آن ها به شيوه هاي براندازي نرم را نشان مي دهد.
مروري بر آن چه طي اين سال ها از ناحيه غربي ها در قبال جمهوري اسلامي ايران رقم خورده است، جاي هيچ گونه انكاري نسبت به عزم راسخ دنياي غرب در تلاش براي براندازي مسالمت آميز نظام اسلامي باقي نمي گذارد.
جين شارپ15 كه وي را پدر انقلاب هاي رنگين16 خوانده اند در يكي از مصاحبه هاي خود17 ضمن تأكيد براين كه، دولت ايالات متحده آمريكا بايستي بودجه اي را براي حمايت از چنين اقدام هايي در ايران اختصاص دهد، درخصوص ميزان تأثيرگذاري كتابي كه در اين رابطه به رشته تحرير در آورده بود18 در فرآيند تحول هاي سال هاي اخير ايران مي گويد:
»كار ما اثر بسيار مهمي در ايران داشته است. البته متأسفانه هنوز حركتي كاملاً موفقيت آميز نداشته است.... اين كار خطرناكي است ولي مردم به اندازه كافي شجاع بودند كه اين امور را انجام دهند.»
علاوه بر زمينه سازي تئوريك بنيادهاي غربي براي بستر سازي ايجاد دگرگوني در نظام ايران، ساير مؤلفه هاي ضروري براي ايجاد هرنوع اقدام تحول آفرين نيز در دستور كار غرب قرار گرفته است. به اين نمونه دقت كنيد؛ «جوزف بايدن»19 سناتور و رئيس كميته روابط خارجي مجلس سناي آمريكا ومعاون اوباما، در يكي از سخنراني هاي خود در سال 2003 ميلادي، تصريح مي كند:
«دولت بوش بايد به تمام سازمان هاي غير دولتي اجازه بدهد كه به گروه هاي ايراني مرتبط با جامعه مدني، حقوق بشر، فرهنگي و خواهان دموكراسي كمك مالي كنند.» تنها اندكي پس از اظهارنظر «بايدن» در بيست و پنجم دي ماه سال 1381 (15 ژانويه 2003) كميسيون بودجه سناي آمريكا مبلغ 10 ميليون دلار را به اين امر اختصاص داد.
«ميچ مك كانل»20 سناتور جمهوري خواه آمريكا در نطق خود خطاب به رييس مجلس سنا با اشاره به ضرورت تقويت «دكترين جنگ نرم و مبارزه بدون خشونت» تأكيد كرد:
«آقاي رييس! هم اكنون زمينه هاي تغيير سياسي و اقتصادي در ايران وجود دارد. وظيفه ما اين است كه بفهميم چگونه از موقعيت استفاده كنيم. به نظر من حمايت هاي مالي از فعاليت هاي مفيد زير به جاست: حمايت هاي مالي از برنامه هاي راديو و تلويزيوني ايراني، حمايت مالي از چاپ نشريه هاي سياسي ايراني، حمايت مالي از ايجاد سايت هاي اينترنتي، حمايت مالي از اشاعه اطلاعاتي درباره دموكراسي، روش هاي مبارزه بدون خشونت و سكولاريسم.»
واكاوي انقلاب هاي مخملي
الف- اهداف انقلاب مخملي
به طور كلي اهداف آمريكا از سازماندهي انقلاب هاي مخملي در كشورهاي هدف را در چارچوب حوزه هاي زير مي توان بررسي كرد:
1- تسلط بر مناطق ژئوپليتيكي و ژئواستراتژيكي
2- كنترل شريان انتقال انرژي و جلوگيري از تسليحاتي شدن آن
3- حذف يا مهار نظام هاي چالش گر و موانع نظام هژمونيك آمريكا
4- ممانعت از ايجاد اتحاديه هاي نظامي و امنيتي در آسيا، خاور ميانه و آسياي مركزي
5- همسو كردن كشورهاي هدف با سياست هاي آمريكا
6- مهار بيداري اسلامي 21
ب- ويژگي هاي مشترك انقلاب هاي مخملي
1- راهپيمايي خياباني و عدم استفاده از ابزارهاي خشونت آميز (به جز قرقيزستان)
2- شعارهاي مبتني بر دموكراسي خواهي و ليبراليسم
3- ثقل زماني انقلاب هاي رنگي در انتخابات و ادعاي تقلب درآن با دو هدف ابطال انتخابات و برگزاري مجدد آن با حضور ناظرين بين المللي
ج- پيشينه شناسي و تحليلي بر راهبرد انقلاب هاي مخملي:
«يوري تسيوفسكي» كارشناس خاور شناس روسي مي گويد:
«انقلاب مخملي يا به عبارت ديگر تغيير رژيم ها در فضاي خاور دور و نزديك از راه هاي مختلفي مي تواند صورت گيرد. در سال هاي اخير به اصطلاح دموكراتيزه كردن اين منطقه هرچه آشكارتر ظاهر مي شود. به اين نحو كه آمريكايي ها به رژيم هاي حاكم پيشنهاد مي كنند كمك هاي خيريه از جانب سازمان هاي غير دولتي در زمينه هاي آموزشي، بهداشت و فرهنگ و غيره را بپذيرند. اين سازمان ها با گذشت زمان به مراكز اعمال نفوذ و تأثير گذاري تبديل شده و آن ها نيروهاي ناراضي و مخالف را از راه رساندن كمك هاي مالي سخاوتمندانه به لطمه وارد كردن به مباني ايدئولوژيك رژيم هاي حاكم در زير پرچم مبارزه به خاطر دموكراسي و حقوق بشر تشويق مي كنند. پس از مدتي سفارت خانه و كنسول گري ايالات متحده نيز به اين فعاليت مي پيوندند آن ها به گروه بندي هاي ناراضي كمك هاي مالي رسانده و به اصطلاح رژيم هاي نامساعد فشار سياسي وارد مي آورند. سپس اپوزيسيون به اجراي حركات اعتراضي تحريك مي شود. نمونه هاي گرجستان، اوكراين و قرقيزستان نشان مي دهد كه اين كار چگونه صورت مي گيرد.22»
«نيكولاي لئونوف»23، نماينده مستقل مجلس دوماي دولتي روسيه نيز فساد گسترده در دولت و بي اعتباري ناشي از آن، وجود اپوزيسيون قوي و حمايت مالي خارجي را از جمله شرايط لازم براي وقوع انقلاب هاي مخملي مي داند. بنابراين به گمان وي سه عنصر و يا شرط براي بروز چنين انقلاب هايي از اين جنس الزامي است:
«1- اولين شرط حتمي براي بروز چنين انقلاب و توفيق آن وجود دولت و يا حكومتي است كه خود را در انظار مردم برملا و رسوا كرده است. يعني دولت مقصر در اثر فشار ديگر جناح ها مانند قوم و خويش بازي، اعتبار و حيثيت خود را در انظار ملت خود ازدست داده است؛
2- عنصر دوم ضروري براي برپا شدن انقلاب ملايم، وجود اپوزيسيون متشكل و هدف مند است كه يك سلسله خواست هاي برنامه اي به سود جامعه را دارا مي باشد؛
3- عنصر سوم، وجود يك نوع حمايت مالي از خارج است.24»
تجربه انقلاب هاي مخملي در اروپاي شرقي، آسياي مركزي و خاورميانه
1- چك اسلواكي:
چنان چه گفته شد واژه انقلاب مخملي نخستين بار از سوي واسلاوهاول، رهبر مخالفان حكومت وقت چك اسلواكي به ادبيات سياسي واردشد. در سال 1989 طي يك دوره شش هفته اي، مخالفان حكومت با انجام سلسله اقدام هايي زنجيره اي خواستند رژيم هاي حاكم را سرنگون كرده و قدرت را در دست گيرند.
2- صربستان، انقلاب بولدزر:
در 5 اكتبر 2000 ميلادي، اسلودان ميلوشوويچ25، رييس جمهور وقت صربستان در ميان تظاهرات و اعتراض هاي صدها هزار نفر دربلگراد مجبور به استعفا شد26. مردم با بولدزر به ساختمان مركزي راديو و تلويزيون دولتي حمله كرده و آن را خراب كردند به همين دليل «انقلاب بولدزر» نام گرفته است.
3- گرجستان، انقلاب گل رز27:
با فروپاشي شوروي سابق، آمريكا و ناتو به حلقه اول اروپاي شرقي؛ يعني سپر دفاعي هارتلند28 نفوذ يافتند. پس از آن، توسعه نفوذ در حلقه دوم در دستور كار آمريكا قرار گرفت. براي اين منظور، نفوذ در گرجستان اولويت اول را داشت. آمريكا و متحدان اروپايي اش از طريق بنياد سوروس29 و مؤسسه هاي به ظاهر غير دولتي، به ساماندهي يك انقلاب رنگي در گرجستان پرداختند تا سلطه ناتو به گرجستان به عنوان حياط خلوت روسيه، گسترش يابد.
در انتخابات پارلماني نوامبر 2003، بنياد سوروس پيشاپيش پيروزي ائتلاف تروئيكا را اعلام نمود. اما پس از انتخابات، نتايج شمارش آرا، پيروزي «ائتلاف گرجستان نو » را نشان مي داد. ائتلاف تروئيكا به نتيجه انتخابات اعتراض كرده و دولت را متهم به تقلب نمود30. اعتراض هاي مخالفين منجر به سرنگوني دولت شواردنادزه31 گرديد. تظاهرات كنندگان طبق برنامه، به پليس و ارتش، گل رز اهدا مي كردند، درنتيجه اين تحولات، «انقلاب گل رز» نام گرفت.
4- اوكراين، انقلاب نارنجي32:
در انتخابات رياست جمهوري 2004 اوكراين، هيچ يك از نامزدها حد نصاب لازم را نياوردند و انتخابات به دور دوم كشيد. نتايج دور دوم، پيروزي «يانوكويچ»33 - هوادار روسيه - را نشان مي داد، اما «يوشنكو»34 نامزد طرفدار آمريكا نتيجه را نپذيرفت و اعلام كرد تقلب شده است. به دنبال تظاهرات معترضين، كشور اوكراين در شرايط فوق العاده اي قرار گرفت. درنهايت، انتخابات باطل شد و در انتخابات مجددي كه با حضور ناظران بين المللي برگزارشد، يوشنكو پيروز شد. متحصنين و تظاهرات كنندگان، تي شرت و بازوبند نارنجي بر تن داشته و پرچم هاي نارنجي رنگ با خود حمل مي كردند.
5- قرقيزستان، انقلاب لاله 35:
انتخابات پارلماني سال 2005 قرقيزستان پس از ردصلاحيت نامزدهاي مخالف دولت برگزار شد. مخالفان عسكرآقايف36 پس از اعلام نتيجه انتخابات، عليه آقايف متحد شدند. با گسترش اعتراض ها، آقايف متواري و جابه جايي قدرت در اين كشور با حمايت و سازماندهي آمريكا صورت پذيرفت، اين انقلاب به واسطه وقوع در فصل بهار، عنوان «انقلاب لاله» گرفت.
تلاش براي انقلاب مخملي در برخي ديگر از كشورها نيز صورت گرفته و برخي از آن ها نتايج مورد نظر غرب را به دنبال نداشته، برخي نيز چندان قابل توجه نبوده است. 37:
14 .انقلاب مخملي ( velvet revolution )، يا انقلاب رنگي يا انقلاب گلي، نوعي انقلاب بدون خونريزي است و به تغيير و تحولاتي گفته مي شود كه تا امروز در برخي از كشورهاي
باقي مانده از بلوك شرق اتفاق افتاده و هيئت حاكمه اين كشور ها، جاي خود را به حكومت هاي طرفدار غرب داده اند. اين اصطلاح را براي اولين بار واسلاو هاول، رئيس جمهور سابق چك، كه در آن زمان رهبر مخالفان آن كشور بود، بر سر زبان ها انداخت. براساس طرح خاورميانه بزرگ، ايالات متحده مي كوشد كه كودتاهاي مخملي را در اين منطقه نيز به راه اندازد. كودتاهاي مخملي، واجد ويژگي هاي پيوسته و همگون در علل و شكل تحولات مي باشند. تمامي آنها، به جز قرقيزستان، بدون استفاده از ابزارهاي خشونت آميز و طي راهپيمايي هاي خياباني، به پيروزي رسيدند. تمام اين تحركات با شعارهاي مبني بر ايدئولوژي ليبراليسم انجام گرفتند و نقش دانشجويان و نهادهاي غير دولتي ( NGOs ) در بروز آنها پررنگ بود؛ تحركات سياسي اي كه منجر به كودتاهاي مخملي شده، به طور مستقيم يا غيرمستقيم، مورد حمايت آمريكا و اروپاي غربي است. از نمونه هاي برجسته اين كودتاهاي آمريكايي، مي توان به انقلاب پنجم اكتبر 2000 در صربستان، انقلاب گل رز 2003 در گرجستان، انقلاب نارنجي 2004 در اوكراين، انقلاب گل لاله 2005 در قرقيزستان اشاره كرد. بنياد جورج سوروس (بنياد جامعه باز)، بنياد اعانه ملي براي دموكراسي، بنياد كارنگي، مركز بين المللي محققان وودرو ويلسون و صندوق آلماني مارشال، از جمله اهرم هاي فشار براي انجام چنين كودتاهايي هستند كه زير نظر سازمان اطلاعات مركزي آمريكا، فعاليت مي كنند. پيام فضلي نژاد، شواليه هاي ناتوي فرهنگي، انتشارات كيهان، دي 1386، صفحه 67
Gene Sharp15
Clausewits of Nonviolent Warfare16
.17مصاحبه ي نشريه بوستون گلوب با جين شارپ، 29مي2005
http://www.boston.com/news/globe/ideas/articles/2005/05/29/war_by_other_means?pg=full
18 .نام اين كتاب »از ديكتاتوري تا دموكراسي« ( From Dictatorship to Democracy ) است كه در سال 1993 انتشار يافته است .
Joseph Biden19
Mitch McConnell 20
21 . رضا سراج، آشوب گران چه مي خواهند؟، به دنبال انقلاب مخملي در ايران، سايت مركز اسناد انقلاب اسلامي ايران( wwwi.rdc.ir )
22 . راديو مسكو (www.vor.ru) ، 15/1/1384
Nicolay Leonov23
24 . همان، 20/1/84
Slobodan Milo?evic 25
wwww.ikipedia.org26
Rose Revolution27
28 . «هلفورد جان مكيندر» جغرافي دان بريتانيايي در سال 1904 ميلادي نظريه ي تصرف قلب جهان ( Heart Land ) را مطرح كرد. وي اين نظريه را در مقاله اي با عنوان « The Geographical Pivot of History » در ژورنال « The Geographical » منتشر كرد. او سه قاره آسيا، اروپا و آفريقا را جزيره جهاني ( World Island ) نام گذاري كرد و محور مركزي اين جزيره جهاني را به عنوان «هارتلند» (قلب جهان) ناميد. از ديدگاه اين جغرافي دان، «هارتلند» عبارت است از منطقه گسترده اي كه از شرق به سيبري غربي؛ و از غرب به رودخانه »ولگا« در روسيه؛ و از شمال به اقيانوس منجمد شمالي؛ و از جنوب به ارتفاع هاي هيماليا و ارتفاع هاي ايران و ارتفاع هاي مغولستان محدود مي گردد. «سر مكيندر« پس از چندي، دامنه غربي «هارتلند» را تا حدود كشورهاي اروپاي شرقي توسعه داد. بر اين اساس، «قلب جهان» منطقه وسيعي است كه شامل بخش بزرگي از ايران، افغانستان، آسياي ميانه و بخش مهمي از روسيه مي شود و درياي خزر در ميان آن جاي دارد.
وي در سال 1919 اعلام داشت: «هر قدرتي كه بر اروپاي شرقي دست يابد، بر «هارتلند» تسلط مي يابد، و هركس بر هارتلند تسلط يابد، بر «جزيره ي جهاني» حاكم خواهدشد؛ و هركس بر جزيره جهاني حاكم شود، فرمانرواي همه جهان خواهد بود.» http://www.military.ir/modulesphp?name=Forumsfile=viewtopicp=92166
29 Soros Foundation با نام اصلي بنياد جامعه باز OSI - Open Society Institute
30 . رضا سراج، پيشين
Eduard Shevardnadze31 Orange Revolution32
Viktor Yanukovych33 Viktor Yushchenko34
Tulip Revolution35 Askar Akayev 36

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14