(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 29 شهريور 1389- شماره 19744

ارزش ها سليقه اي نيستند
بنيان هاي نظري فرهنگ غرب در بوته نقد
افشاي سياست پشت پرده
دست هاي نامرئي -27

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




ارزش ها سليقه اي نيستند
بنيان هاي نظري فرهنگ غرب در بوته نقد

نوشته : مهدي جمشيدي
2- علاوه بر برهان كلامي و انسان شناختي، با تكيه بر گزاره هاي فلسفي و فلسفه اخلاق نيز مي توان نقدها و براهيني را به صورت زير ارائه نمود.
الف. بي معنايي اي كه پوزيتيويست ها از آن سخن مي گويند، داراي برداشت ها و تفاسير مختلفي است و هر يك، پاسخ ويژه اي دارد:
اول، اگر گفته شود كه «مفاهيم اخلاقي، قابل اثبات علمي(تجربي) نيستند»، بايد پاسخ داد كه مسايل رياضي، منطقي و فلسفي نيز اگرچه از راه حس و تجربه پديد نمي آيند اما ارزش و اعتبار علمي دارند و حتي در برخي موارد، كاملاً يقيني هستند. مسايل الهيات و اخلاق نيز مي توانند اينگونه باشند.
دوم، در پاسخ به اين تفسير كه «مفاهيم اخلاقي، وجود خارجي (مصداق عيني) ندارند»، نيز بايد گفت كه واقعيت داشتن، الزاماً با وجود مصداق خارجي و حسي همراه نيست، بلكه واقعيت، گاهي مادي است و گاهي غيرمادي(مجرد). خدا، فرشتگان، روح و... از جمله موجودات واقعي غيرمادي هستند. مفاهيم اخلاقي نيز با اين كه عيني نيستند، واقعيت دارند.
ب. اينگونه نيست كه همه امور اعتباري در حوزه قواعد و قوانين، فاقد «خاستگاه حقيقي» باشند. مثلاً آب در علم شيمي با علامت(H2O) معرفي مي شود كه امري اعتباري است اما همين اعتبار نشان مي دهد كه آب، تركيب مشخصي از يك عنصر اكسيژن و دو عنصر هيدروژن است. از اين رو، اين اعتبار از «واقعيت» حكايت مي كند و «اعتبار محض» نيست. در اينجا آنچه برهان پذير نيست تنها همين حروف و نام ها است كه به حيثيت ظاهري و نمادين آب باز مي گردد، نه واقعيت آن.
مثال ديگر مربوط به زوجيت است. زوجيت يك عنوان اعتباري است كه به ازدواج دو فرد اطلاق مي شود اما از اين نظر كه حاكي از اراده و قصدهايي واقعي (همچون محدود كردن روابط جنسي به همسر، پرداخت نفقه، سرپرستي فرزند و...) در اين افراد است، امري واقعي است32.
اعتبارياتي كه داراي خاستگاه و پشتوانه حقيقي هستند، نقش بسياري در تكوين شخصيت انسان دارند. اين نوع اعتباريات، حاكي از ارتباطات علي و معلولي ميان افعال آزادانه انسان و نتايج آنها هستند و بدين سبب كه اموري بيانگر واقعيت خارجي و نفس الأمريند بايد همچون حقايق رياضي، منطقي، فلسفي و علمي، كشف (نه جعل و اعتبار) شوند. بنابراين، هرچند وجود اعتباريات صرف در گستره امور و قواعد اجتماعي، اخلاقي و فرهنگي قابل انكار نيست، اما اعتباريات واقع نما و ارزش هاي مطلق نيز در اين ميان وجود دارند:
«ارزش هايي كه مبناي آنها احساس، عاطفه، تخيلات، عادت و قراردادهاست نسبي هستند؛ اما ارزش هايي كه پشتوانه عقلي دارند و قابل استدلال عقلي هستند و مي توان برهان عقلي بر ارزش بودن آنها اقامه كرد، مطلق به شمار مي روند. مثلاً پرستش خدا يك ارزش است كه هميشه و به طور مطلق، مطلوب و پسنديده مي باشد و هيچگاه استثنا برنمي دارد. براين اساس است كه مي گوييم راه تكامل واقعي و حقيقي انسان، عبادت خداوند است. درمورد مفاهيم ارزشي اجتماعي نيز، عدالت هميشه خوب است و اين حكم هيچگاه استثنا برنمي دارد، و در مقابل، ظلم هميشه و در همه جا بد و ناپسند است. پس ما مي توانيم ارزش هاي مطلق نيز داشته باشيم.»33
يا به بيان ديگر مي توان گفت:
«ارزش هاي ديني، ارزش هاي اخلاقي و بسياري از ارزش هاي حقوقي از آن دسته ارزش هايي هستند كه ريشه در واقعيت ها دارند و به اموري از قبيل سليقه هاي فردي و قراردادهاي اجتماعي وابسته نيستند، براي مثال، ارزش هاي اخلاقي از ارتباطات حقيقي بين افعال اختياري انسان و كمالات تكويني نفس انساني پديد مي آيند. به عبارت ديگر، همه انسان ها كمابيش، استعداد رسيدن به يك سلسله كمالات حقيقي را دارند؛ و هر فعل اختياري به اندازه اي كه وصول به آن كمالات را آسان يا دشوار كند، ارزش اخلاقي مثبت يا منفي خواهد داشت. اين ارزش هاي اخلاقي حقيقي توسط عقل كشف مي شوند و در موارد قصور و عجز عقل، وحي بيان آنها را برعهده مي گيرد.»34
ج. چنانچه پرسيده شود كه «برخي گزاره هاي ديني، متغير هستند و تحول مي پذيرند، آيا اين امر نشانگر نسبيت آنها نيست؟»، بايد پاسخ داد: 35
اول، اگرچه پاره اي از احكام اسلام (مانند احكام ثانوي)، نسبي و متغير و وابسته به دو عنصر زمان و مكان هستند اما همه احكام و گزاره هاي ارزشي اسلام، متغير نيستند؛ بلكه احكام بسياري نيز وجود دارند كه ثابت، مطلق و تغييرناپذيرند.
دوم، ملاك تغيير برخي احكام و گزاره هاي ديني، تغيير يافتن مصالح و مفاسد حقيقي و نفس الامري مترتب بر آن هاست، نه تغيير تمايل سليقه اي و قراردادي جامعه.
د. همه مفاهيم فلسفي و بايدها و نبايدهاي اخلاقي، مفاهيمي اعتباري و انتزاعي اند اما نه به آن معنا كه تابع احساسات و عواطف فردي و جمعي باشند، بلكه به اين معنا كه پيدايش و انتزاع آن ها، وابسته به ذهن انسان است؛ يعني اگر انسان نباشد چنين مفاهيمي نيز وجود نخواهند داشت، هرچند حقيقت آن ها وابسته به بود و نبود انسان نيست. 36
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
32- اين مطلب برگرفته از يك سلسله سخنراني هاي آيت الله محمد تقي مصباح يزدي با عنوان «فلسفه اخلاق» است كه تاكنون در قالب كتاب، انتشارنيافته است.
33- محمد تقي مصباح يزدي، نظريه سياسي اسلام، جلد دوم،قم: موسسه آموزشي وپژوهشي امام خميني، چاپ دوم، 1379، ص .254
34- جامعه و تاريخ از ديدگاه قرآن، ص .207
35-نظريه سياسي اسلامي، جلد دوم، ص .257
36- فلسفه اخلاق، صص 157-.156
پاورقي

 



افشاي سياست پشت پرده
دست هاي نامرئي -27

نويسنده: محمد عبدالهي
در تاريخ 21 مردادماه 1388 فريد زكريا كه در زمره استراتژيست هاي كاخ سفيد به شمار مي رود، طي گفتگويي با هيلاري كلينتون از وي پرسيد:
« برخي مردم فكر مي كنند كه رئيس جمهور و شما در محكوم كردن آنچه تقلب در انتخابات به نظر مي رسيد، كندي به خرج داديد و حمايت شما از مردمي كه به ميدان آمده بودند كم رنگ بود. ( البته اين شايد) به خاطر آن بود كه بتوانيد (شانس) مذاكره با ايران را حفظ كنيد. آيا شما واقعاً مي خواهيد با ايران مذاكره كنيد. در حال حاضر كه آقاي احمدي نژاد مراسم تحليف خود را در شرايط مناقشه اي انجام داده، آيا شما با مذاكره كردن با او، به او مشروعيت نمي دهيد؟»
هيلاري كلينتون در جواب زكريا سياست پشت پرده آمريكا را نمايان كرده و مي گويد:
«ما نمي خواستيم خود را ميان اعتراضات و تظاهرات قانوني مردم و رهبري ايران قرار دهيم و دخالت كنيم؛ چرا كه مي دانستيم اگر بلافاصله در اين مسئله دخالت كنيم، جريان به سمتي سوق پيدا مي كند كه رهبري در ايران به شكل منسجم تر با معترضين برخورد مي نمايد. قضاوت كردن در اين باره مشكل است. اما من فكر مي كنم كه ما سياست خوبي داشتيم. ما اكنون در پشت صحنه كارهاي زيادي انجام مي دهيم. تا بتوانيم معترضان را قدرت بيشتري ببخشيم بدون اينكه در راه آنان قرار بگيريم.
در خصوص سياست تعامل كه سياست رئيس جمهور بوده، ما منظور مان را از قبل روشن كرده ايم. ما از راه هاي متعددي با رهبري در ايران ارتباط برقرار كرده ايم. ما توهم نداريم. حتي پيش از انتخابات نيز توهمي نداشتيم. رئيس جمهور گفته كه ماه سپتامبر درباره اقدامات آتي تصميم مي گيريم. اگر ايرانيان پاسخي دارند، مي بايست هر چه سريع تر واصل گردد. ما اين پنجره را براي هميشه باز نگه نمي داريم. البته ما صرفا اين جا منتظر نشده ايم تا اينكه يك نفر از ايران بگويد «خب بياييد گفت و گو كنيم». ما با متحدان خود نيز مشغول كار هستيم. تا تحريم هاي سخت تري را در نظر بگيريم و جامعه بين المللي را با خود همراه كنيم. همان طوري كه با كره شمالي رفتار شد»
پس از مصاحبه كلينتون يك كنفرانس خبري با حضور رابرت وود263، سخنگوي وزارت امور خارجه آمريكا برگزارشد كه در اين جلسه از وي پرسيده شد:
«خانم كلينتون گفته آمريكا بايد از پشت صحنه از معترضان ايراني حمايت كند. ممكن است شما منظور ايشان را روشن كنيد؟»
رابرت وود (كه يكي دوبار سعي كرده بود از پاسخ به اين سوال طفره رود) گفت:
«اجازه دهيد فقط اين را بگويم كه آمريكا هرگونه دستگيري هاي خودسرانه، تهديد و بازداشت ديگران كه وقوع آن در ايران ادامه دارد را محكوم مي كند. در ميان كساني كه محاكمه شده اند، دانشجويان، وكلا، فعالان حقوق بشري، روزنامه نگاران، شخصيت هاي دانشگاهي و حتي مردم عادي وجود دارند كه صرفاً خواهان حق جهاني خود براي بيان نظرات خود به صورت صلح آميز و به دور از ترس و واهمه هستند.
اين نگراني مشخص با دستگيري كيان تاج بخش ايراني-آمريكايي ادامه يافت. ما از رهبريت ايران مي خواهيم آقاي تاج بخش را بدون تأخير بيشتري آزاد كند. تصميم دولت ايران براي دستگيري افرادي چون كيان تاج بخش با اتهامات بي اساس و بدون بهره مندي از نماينده قانوني، نقض روشن تعهدات بين المللي است.»
در ادامه اين كنفرانس خبري(مجددا و براي چندمين بار) از رابرت وود خواسته شد بطور مشخص نظرات خانم كلينتون (حمايت از معترضات ايران) را توضيح دهد.
وي در جواب گفت:
«ما درخصوص حمايت از فعاليت هاي دمكراتيك نه تنها در ايران بلكه در هر كجاي جهان، بسيار صريح هستيم. اما من در رابطه با مخالفان ايراني نظرات خاصي ندارم.»
از وي سوال شد:
«اين مطلب تلاش هاي دولت آمريكا براي داشتن نوعي رويكرد وكنار آمدن با ايران را پيچيده مي كند؟ آيا اواسط سپتامبر انتهاي ضرب الاجل نيست؟ آيا گزارشاتي كه از ايران مي آيد مبتني بر اينكه عده اي از اعتراض كنندگان ممكن است در شرايط سخت بازداشت مرده باشند، حقيقت دارد؟ به راستي با عنايت به تحولات سياسي دو ماه اخير ايران، آمريكا چگونه مي خواهد جهت مذاكره با ايران به جايي برسد؟»
وود در جواب اين سوال ها گفت:
«به صراحت بگويم ما عليه هر آنچه پس از انتخابات ايران روي داده سخن گفته ايم. در نهايت دولت ايران بايد به سمت رفع نگراني هاي مردم خود گام بردارد. در رابطه با اينكه اين مسأله باعث دشوار شدن توانايي ما براي رفتن به جلو مي شود، اگر ايران واقعا تمايل به تعامل با آمريكا داشته باشد، ما با هر مقامي كه در ايران روي كار بيايد تعامل خواهيم كرد. دوباره مي گويم، همانند مورد كره شمالي به نظر ما توپ در زمين ايران است و اميدواريم ايران پيشنهاد گفت وگوي مستقيم ما را بگيرد و بايد هرچه زودتر چنين كند.»
از وي سوال شد:
«آيا دولت آمريكا نگران نيست كه كساني كه در ايران بايد حمايت شوند، احساس كنند به خاطر اين گشايش سياسي و ديپلماتيك كه آمريكا دنبال مي كند، فروخته و رها شده اند؟»
وي در جواب گفت:
«فكر نمي كنم مردم ايران به آمريكا به عنوان رهاكننده خود نگاه كنند. در اصل آنچه ايرانيان در داخل جامعه خود برايش مبارزه مي كنند توانا شدن براي بيان نظرات خود وتوانا شدن براي انجام تظاهرات مسالمت آميز بوده است.آنان نسبت به كساني كه امور را اداره مي كنند (دولت )، نگراني هاي جدي و روشني دارند. هر كسي كه در ايران به قدرت مي رسد بايد اين خواسته ها را رفع و رجوع كند. آمريكا در اين مسأله دخالتي ندارد. اين چيزي است كه رابطه ميان حاكمان ايران و مردمشان را شفاف مي كند. ما هرگاه نقض حقوق بشر و نقض آزادي مطبوعات و يا نقض آزادي اجتماعات را مشاهده كنيم درباره آن حرف مي زنيم . اما در آخر اين چيزي است كه مردم ايران بايد آن را حل كنند. اين مسأله اي ميان حكومت كنندگان و حكومت شوندگان است. ما روي اين موضع ايستاده ايم .»
در شهريورماه 88 برخي از مقام هاي آمريكايي در خاورميانه، كه ماموريت انجام هماهنگي هاي منطقه اي و همچنين اداره ايستگاه هاي اطلاعاتي آمريكا در كشورهاي همجوار ايران را بر عهده دارند، در محافل خصوصي به تشريح جزئيات استراتژي آينده آمريكا عليه ايران پرداختند. بر مبناي يكي از اين گزارش ها، «آدام ارلي»264، سفير آمريكا در بحرين كه پيش از اين و در دوران رياست جمهوري جرج بوش سخنگوي وزارت خارجه آمريكا بوده است، در جلسه اي با برخي از مسئولان كشورهاي عربي در منامه تاكيد كرده بود كه آمريكا قصد دارد در ماه هاي آينده حمايت خود از اصلاح طلبان در ايران را «رسمي و علني» كند. ارلي در اين جلسه كه به تشريح راهبرد تدوين شده دولت اوباما درباره ايران اختصاص داشته، گفته است:
«كاخ سفيد همزمان با انجام مذاكرات ايران و 1+5 نحوه حمايت از «رهبران معارض جديد» در ايران را پيگيري مي كند».
ارلي در اين سخنان كه پيش از اول اكتبر 2009 و برگزاري مذاكرات ژنو بيان شده تصريح كرده است:
«تحت هر شرايطي حمايت از اصلاح طلبان در ايران جزو گزينه هاي اصلي سياست اوباما باقي خواهد ماند و ما روز به روز آن را پرقدرت تر خواهيم كرد».
ارلي سپس به توصيف دقيق «گام بعدي» آمريكا پرداخته و گفته است:
«اگر مذاكرات ژنو موفقيت آميز نباشد و در آن پيشرفتي حاصل نشود، آمريكا قصد دارد همزمان با تشديد تحريم ها، اعمال فشار سياسي عليه تهران را با حمايت «رسمي»، «علني» و «گسترده» از موسوي و خاتمي وسعت بخشد چرا كه هيچ فشاري به دولت ايران بدون تقويت جريان هاي طرفدار غرب در ايران كارساز نيست».
وي در بخش پاياني سخنانش مي گويد:
«همين حالا هم اين موضوع پنهاني نيست كه ما از موسوي و خاتمي حمايت مي كنيم اما علني شدن اين حمايت همزمان با اعمال تحريم ها مي تواند اين فايده را داشته باشد كه مردم ايران به اين نتيجه برسند كه تنها راه رهايي از تحريم ها گرايش به اين افراد است.»
گري سيك، مشاور سابق امنيت ملي آمريكا، پس از انتشار حكم دادگاه در مورد كيان تاج بخش و مطالبي كه در مورد وابستگي او به سازمان سيا در ايران منتشر گرديد، با عصبانيت از انتشارآن مطالب، مقاله اي حاوي اظهارات بسيار تند منتشر كرد كه خلاصه اهم نكات مقاله وي در برخي سايت هاي رسانه اي از جمله «daily best» مورخ 25 اكتبر 2009 (22 آبان 88) منعكس شد. وي در اين مقاله نوشته بود:
«دستگاه قضايي ايران همكارم آقاي كيان تاجبخش را به 15 سال زندان محكوم كرده است. از جمله مفاد كيفر خواست تاجبخش، تماس با من ، عضويت در شبكه خليج 2000 و عامليت من براي سازمان سيا بوده است.
من از يكطرف توسط نومحافظه كاران متهم مي شوم كه تحت نفوذ ( وزارت) اطلاعات ايران قرار دارم، چون مواضع من در مورد تحولات سياسي ايران و به ويژه برنامه هسته اي آن به قدر كفايت هشدار دهنده نيست؛ و از طرف ديگر توسط افرادي نظير حسين شريعتمداري، دبير فوق افراطي روزنامه كيهان و نماينده رهبر عالي آيت الله خامنه اي، عامل سيا تلقي مي شوم. من اين اشارات را مدال افتخار مي دانم چون مويد اين هستند كه در افراط گري هاي ايدئولوژيك اين گروه ها سهيم نيستم.
غالباً گفته مي شود كه اثبات يك امر منفي غيرممكن است. من چگونه ثابت كنم كه عضو سيا نيستم؟ شبكه خليج 2000 درگير براندازي حكومت ها نيست و همكارم كيان در پي انقلاب مخملي عليه جمهوري اسلامي ايران نبوده؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
263 ROBERT A WOOD
264 Adam ereli
پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14