(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه اول مهر 1389- شماره 19747

در حاشيه جشن خانه سينما وقتي دروغ يك «نياز» است!
برگزيده بيانات رهبر انقلاب درباره نمايش تئاتر و رسالت ترسيم فرهنگ دفاع مقدس
جشن خانه سينما و توهمات بي بي سي
ممنوعيت ورود يك فيلمساز ضد آمريكايي به آمريكا
استقبال 67درصدي ايرانيان مقيم خارج از شبكه خبر
اظهار نظر مجري محبوب سيما درباره سيل پاكستان
خبر خوب از رسانه ملي سري جديد برنامه راز توليد مي شود
«ياران ماندلا» به شبكه جهاني سحر مي آيند
پخش سريال هاي ايراني از شبكه هاي تلويزيوني تركيه



در حاشيه جشن خانه سينما وقتي دروغ يك «نياز» است!

پژمان كريمي
چنان كه پيش بيني مي شد، جريان بيمار و خزيده به پيكر خانه سينما، رويداد «جشن سينماي ايران» را به مجالي براي تهاجم به نظام جمهوري اسلامي و حمايت از عناصر ضد انقلاب تبديل نمود.
درباره برگزاري اين به اصطلاح جشن و حواشي سياسي آن، بيان نكاتي ضروري است:
1- در دامنه سينماي ايران، سلايق و آراء گوناگون و متنوعي حضور دارند. با اين حال، جريان بيمار ياد شده، بطرز موذيانه و البته ديكتاتورمآبانه اي، مي كوشد با حذف همه سلايق، بر خانه سينما و سينماي كشورمان مستولي شود.
در اين راستا، درگيري با معاونت سينمايي و نفي تعامل با دولت، طرد عناصر مذهبي و ارائه تصويري خشن و متحجر از نظام سياسي در قالب آثار سينمايي، حضور قاطعانه در مجامع به اصطلاح فرهنگي خارجي و نيز طرح و برجسته سازي نام و اثر عناصر حلقات شبه روشنفكري و سكولار داخلي بر بستر جشنواره ها، از روشنترين و مشخص ترين، نشانه ها و مشي جريان ياد شده است.
جشن سينماي ايران نيز، يكي از مجالات ظهور و عمل اين جريان به شمار مي آيد. چنانكه در جشن امسال شاهد بوديم!
2- در جشن سينماي ايران، امسال، عناصري وابسته يا عضو جريان مدنظر، همه سعي خود را كردند تا با تخطئه كمكهاي دولتي به خانه سينما، آرزوي تغيير دولت و شرايط سياسي را به عنوان يك خواست جامعه سينمايي كشور مطرح كنند. آنها همچنين، از فيلم نساختن و نبود فعاليت سينمايي برخي سينماگران گله مند شدند و تلويحاً مسبب اين اتفاق را، دولت معرفي نمودند!
واقعيت اين است كه در هيچ كجاي دنياي به اين بزرگي، در بطن يك آئين جدي و رسمي، هيچ هنرمند و شبه هنرمندي، نه به خود حق مي دهد و نه جرأت مي كند كه به روشني و رسايي، آرزومند تغيير دولت كشورش گردد!
اما در كشور ما، آن قدر «آزادي» وجود دارد، آن قدر فضا براي ابراز نظر و عقيده فراهم است، كه برخي، اگرچه بي سند، ادعا مي كنند «آزادي» نيست؛ اما بي توجه به اين ادعا و فهم مخاطب، بدون استدلال، عصبي و پرخاشگرانه، مدعي مي شوند «حاكميت بايد تغيير كند»!»
جل الخالق!
انسان شگفت زده مي شود كه چگونه برخي، خود را بجاي «مردم» مي نشانند، خود را «عقل كل» مي پندارند و فتواي «ضرورت تغيير » سر مي دهند.
كساني هم اين ديدگاه را مطرح مي كنند ،، كه نه تنها براي «انقلاب» و «جمهوري اسلامي» كه در جهت حفظ استقلال و تماميت ارضي ايران و امنيت و حرمت ايراني، يك لحظه در برابر هجوم دشمن سينه سپر نكردند!
يك روز، غصه اين مملكت را نخوره اند.
يك بار براي مردم، صداي خود را براي «استكبار» و مستكبران بلند ننموده اند!
ادعاي مردم داري و مردم دوستي دارند، اما با تفرعني مثال زدني، به خود حق مي دهند بجاي مردمي كه 30 سال است با چنگ و دندان دين و انقلاب و نظام و ايران خود را پاسداري كرده اند، تصميم بگيرند و حكم به تغيير شرايط سياسي دهند!
جالب است اين برخي كه يكي شان، دو سال پيش با حمايت ويژه دولت توانست فيلمش را در جشنواره فجر اكران كند، تا هنگامي كه گمنام و محتاج سرمايه گذاري دولتي اند، خود را بي نسبت با سياست معني مي كنند. اما همين كه محافل جشنواره اي از نوع فرنگي، اعتنايي مي كنند و بذلي و تشويقي، ناگهان مي شوند، صاحب فتوا در حوزه سياست و كياست! ناگهان سياست را بيشتر از سياستمدار فهم مي كنند! و ناگهان...!
اما «برخي» در جشن سينماي ايران، پا را از آرزومندي تغيير شرايط موجود فراتر هم گذاشتند. آرزومند فعاليت برخي سينماگران ضد دين شدند! آنها كه با «نظام» فاصله پيدا كرده اند . برخي گفتند و پرسيدند چرا نبايد اين سينماگران فعاليت كنند و فيلم بسازند؟!
يكي از اين سينماگران كه حالا دايه هاي دلسوزتر از مادر يافته است، تا همين چند سال پيش، به همراه مشتي فراري سكولار و ملحد، بيانيه هايي را عليه نظام ديني مردم ايران امضاء مي كرد!
در اين بيانيه ها كه در سطح وسيعي از طريق رسانه هاي بيگانه منتشر مي شد، اصرار مردم ايران براي انجام دفاع مقدس، زير سئوال رفته بود، مجازات بمب گذاران در معابر و اماكن عمومي، اقدامي جنايتكارانه به شمار آمده بود، مميزي كتاب منحرفان جنسي و ملحدين، قرون وسطايي و ناقض آزادي بيان معرفي شده بود. همين سينماگر، بيانيه هاي ياد شده را امضاء مي كرد و در عين حال فيلم هايش را مي ساخت، در دانشگاه ها، سخنراني مي كرد، كتاب هم به چاپ مي رساند!
دو سال پيش بود كه وي، فيلمي ساخت كه در آن به بهانه نقد پشت پرده سينما، جامعه ايراني «سياه» و مصلوب اختناق تصوير گشته بود! يكي ديگر از اين سينماگران محترم، چنان دچار عفونت اعتياد است كه بعيد است توان روپا ايستادن داشته باشد. هيچ كس و هيچ نهادي هم، مانع فيلم سازي او نشده است.
معلوم نيست چه مي خواهد بسازد، كه از همين حالا او و دوستانش فكر مي كنند، نظام مانع فيلم ساختن اوست!
ديگر سينماگري كه در جشن سينماي ايران آرزومند فعاليت سينمايي او شده اند، اقدامات شيطنت آميز دارد! كمي هم بداقبال است!
اين بنده خدا مي خواست ادعاي تجاوز يكي از سران ساده لوح و كم سواد فتنه را كه اسباب خنده «اين و آن» است، در زيرزمين خانه اش مستندسازي كند! اما ناگهان مأموران امنيتي، سر رسيدند و او را دستگير كردند!
نمي دانم در ديگر جاهاي دنيا، فيلم سازي را كه تلاش كند براي مستند كردن دروغي بزرگ كه بيگانه از آن سود مي برد، فيلم بسازد، چه مي نامند و با او چه مي كنند! اما مي دانم كه وي را نوازش نمي كنند و بر سر نمي نشانندش! اين را هم مي دانم كه نمي گويند چون اين جناب آقا يا سركار خانم، «هنرمند» است پس «جرم اش»، «جرم» نيست و اشتباهش عين درستي و ثواب است!
اهل سينماي ديگري كه در جشن سينماي ايران درد نامه اي، در باب دوري اش قرائت شد، دختركي است احساساتي، صيد پروژه «.A .I. C» «او» خود رفته، خود فرار را برگزيده، از شوق شهرت و حضور هاليوودي، معاونت سينمايي مي گويد «برگردد، مشكل ندارد»، خود نمي آيد، آن وقت برخي، ناجوانمردانه نظام را به جلوگيري از حضور سينمايي وي متهم مي كنند!
دردآ! از افراد بي بصيرت!... دردآ! از بي تقوايي! بي انصافي تا چه حد؟!
جالب است افاضات اين برخي، در حالي است كه جملگي پز جدايي هنر از سياست هم مي دهند!
ترديد نكنيد، همين برخي، خود مي دانند «حق» چيست و باطل در كجاست! با اين حال نيازمند دروغ گفتن و تهمت زدن و مهمل بافي اند! بايد دروغ بگويند و مظلوم نمايي كنند تا جمهوري اسلامي زشت و خشن و ضد فرهنگ جلوه كند! بايد اعمال غيرقانوني و ساختارشكنانه شان را توجيه نمايند! بتوانند «حذف» كنند و در مسير آنچه «فرامرزها» مي پسندند و القاء و انشاء مي نمايند، پيش روند! مسئله اين است!
3- كيهان چند روز قبل از برگزاري جشن مذكور در قالب يادداشتي با عنوان «خانه كدام سينما» به ضرورت برخورد با عناصر خزيده در پيكره خانه سينما كه عليه ايران و ايراني موضع دارند، تأكيد كرد. بي شك اگر اهمال قوه قضائيه نبود، اگر با تحركات غيرقانوني و دشمن پسند و ضد امنيتي برخي به ظاهر سينماگر، برخورد مي شد، امروز شاهد ادامه هتاكي هاي دشمن پسند آن هم در قالب يك آئين رسمي نبوديم! هتاكي ها و پرده دري هايي كه با استقبال سراسيمه و گسترده رسانه هاي وابسته دشمن ترين دشمنان ملت ايران روبرو شد!
حال هم، مدعي العموم، چه برخوردي با هتاكان جشن سينماي ايران مي كند، معلوم نيست!
4- اما جاي شگفتي است كه جشن سينماي ايران، با حواشي دشمن پسند آن، با پوشش خبري و حمايت شبكه سوم سيما روبرو شد. اين شبكه، در برنامه اي كه مشابه سازي برنامه ورزشي«90» است، هيچ اشاره منتقدانه نسبت به اتفاقات تلخ رخ داده در آن نكرد!
گرداننده برنامه يادشده، خود يكي از مصاديق جريان بيمار سينماست. او با دعوت از برخي كارگردانان و عناصر فيلم فارسي مانند شوهر سوم «فائقه آتشين» مشهور به «گوگوش»، برنامه را عملا به سوي ترويج سينماي ضد ملي برده است.
5- جشن سينماي ايران، يك بار ديگر، به اهالي فرهيخته سينماي ايران، سينماگراني كه دل به ايران و ايراني دارند، ثابت كرد؛ بايد بيش از پيش مراقب حيثيت و جايگاه حرفه اي و نام خود و نام بلند سينماي ايران باشند. آنها بايد با تكاپو و حضور چشمگيرتر و جديتر، در صحنه سينماي ايران و خانه ارجمند سينما، مجال تحرك را از جريان مرموز ياد شده بگيرند. اين امر، بي شك گام بلندي است در مسير تحقق سينماي ملي ايران!
همان سينمايي كه آينه صاف و روشن ارزشهاي متعالي ملي و ديني ماست!

 



برگزيده بيانات رهبر انقلاب درباره نمايش تئاتر و رسالت ترسيم فرهنگ دفاع مقدس

آنچه مي خوانيد برگزيده اي از بيانات حضرت آيت الله خامنه اي در ديدار اعضاي جشنواره ي تئاتر دهه فجر در تاريخ 21/11/1366 است. رهبر انقلاب -كه در آن زمان رئيس جمهور بودند- در آن ديدار به تشريح رسالت هنر تئاتر در جامعه نوين ايران و در قبال دفاع مقدس پرداختند كه به مناسبت آغاز هفته دفاع مقدس تقديمتان مي شود.
كارايي هنر تئاتر
... اين هنر } تئاتر [ كارايي هاي زيادي دارد و متاسفانه در بين مردم اين كارايي ها شناخته نيست. در گذشته هم همينطور بوده است. يك هنر دستي، يك كار ظريف كه هنرمندي بنشيند و با دست آنرا درست كند، در مقابل يك جنس لوكس كارخانه اي كمتر به چشم عامه مردم گيرايي دارد. اگر بخواهيم تئاتر را با فيلم مقايسه بكنيم، يك چنين چيزي به ذهن مي آيد. قدرشناسان اين هنر كم اند، در حالي كه هنر تئاتر از لحاظ تاثير در شنونده و بيننده خصوصياتي دارد كه فيلم آن را ندارد، يا دست كم در اغلب موارد ندارد. يك فيلم بايد خيلي قوي و بازي در آن
فوق العاده و فيلمبرداري و كار تكنيكي و نورپردازي در آن استثنايي باشد تا صحنه بازي آدم ها را زنده و ملموس و واقعي جلوه بدهد. اما در تئاتر، انسانها، انسان واقعي اند، حرف حرفي ست كه از دهن خود او در مي آيد، چهره او در مقابل بيننده قرار دارد، تاثيرات قهري بين دو آدم كه با هم حرف مي زنند در تئاتر هست و در فيلم نيست. چيزهايي وجود دارد كه يقيناً شما كه اهل تئاتر هستيد به خصوصياتش و ابعادش بيشتر از بنده وارد هستيد. بنده به عنوان يك مستمع و يك تماشاچي احساس خود را عرض كردم.
رسالت تئاتر
به دو دليل و دو جهت، از اين هنر بايد حداكثر استفاده بشود: يكي از اين جهت كه امروز حرف گفتني براي مردم زياد است، هزاران زبان لازم است تا انسان بتواند اين هزاران پيام را، اين هزاران حقيقت ناگفته را، اين هزاران زيبايي ناشناخته را براي مردم بيان كند. اگر همه انواع هنر در جامعه بكار گرفته شود، باز هم زيبايي هاي ناگفته و حقايق تصوير نشده و ترسيم نشده براي مردم، در جامعه، فراوان است. زيرا كه هنرمند، باري، يك انسان است، يك انسان محدود است و هزاران هنرمند، هزاران انسان محدودند، در حاليكه حوادث و واقعيات و زيبايي ها و ظرافت هاي موجود در زندگي بشر نامحدود است. همه آن ها را نمي توانند ترسيم كنند. اما به هر حال وقتي كه در يك جامعه اي به خصوص مثل جامعه انقلابي ما كه اين همه حادثه نو دارد، اين همه مسأله نو دارد، اين همه شگفتي هاي استثنايي در آن مشاهده مي شود، كه نظير برخي از اينها را ما در كتاب ها و در آثار خوانده ايم: اين شهامت ها، اين ايثارها، اين هوشمندي ها، اين فداكاري ها، اين دشمني ها، اين دفاع هاي مقدس، اين دشواريهايي كه در كار انتقال يك جامعه از وضع قبلي به وضع ايده آل وجود دارد، همه انقلاب ها با اين مشكل ها مواجه اند، تمام اين ها بايد تبيين شود، تمام اين ها بايد تشريح شود.
چه كس اينها را تصوير خواهد كرد؟ كدام نويسنده قادر است، كدام شاعر قادر است؟ و تازه مگر ما چقدر نويسنده و شاعر داريم؟ كدام بيان رسا و بليغ لازم است كه به مردم خود ما واقعيات زندگي آنها را و حوادث زندگي آن ها را تبيين كند، به آن ها بگوييد تا آن ها ببينند زندگي كنند. يعني اگر دست هنر كه در واقع تابلوي زندگي را رسم مي كند، بخشي را انتخاب و آن را درشت و زيبا مي كند، ترسيم مي كند و به نمايش در مي آورد، اگر وجود آن در جوامع معلولي لازم است، در يك جامعه انقلابي مثل جامعه ما به دلايل فراوان لازم تر و ضرورتش بيشتر است. از جمله، همين حوادث شگفت آوري كه در جامعه ما هست، مگر مي توان ترسيم كرد؟ يك خانواده شهيد داده را ملاحظه كنيد، يك انسان جانباز را در نظر بگيريد، رزمنده اي را كه خانواده اي به جبهه جنگ مي فرستد مورد مطالعه قرار بدهيد، يك شب جبهه را ترسيم كنيد و در ذهنتان منعكس بكنيد. هيجان عظيم مردم در دفاع از انقلاب و ميهن را با هزاران نمونه و جلوه و اجزاء پراكنده آن به نظر بياوريد. دفاعي را كه اين ملت و اين كشور از خود مي كند، خصومتي را كه دشمنان با اين ملت مي كنند و كينه اي را كه دشمنان به اين ملت مي ورزند انتقال انسانها از مراحل بي اعتقادي، بي ايماني، كم ايماني يا چسبيدن به زندگي مادي و شخصي، و انتقال به دنياي ملكوتي، فدا شدن در جمع را در نظر بگيريد. اينها واقعاً هزاران موضوع زنده، مهم، جالب و زيباست كه جز دست هنر هيچ چيز نمي تواند آن را ترسيم كند و جز زبان هنر هيچ چيز نمي تواند آن را بيان كند.اينها را بايد با انواع و اقسام هنرها و از جمله هنر نمايش كه يكي از گوياترين و موثرترين زبانهاست، تبيين كنيم. اين يك جهت كه در جامعه بايد به هنر توجه شود، اهتمام شود. و استعدادها به خدمت گرفته شود.
تئاتر بايد مردمي شود
و جهت ديگر آن است كه به هر حال هنر يك خصوصيت بشري ست، يك خصوصيت انساني ست. نمي توان يك جامعه را تكامل داد اما هنر او را نديده گرفت، مثل جسمي كه بخشي از اعضاي او رشد كند و برخي نه. هنر جزو اصلي مجموعه وجود بشري ست. وقتي كه در يك جامعه بشر بخواهد از لحاظ مادي، معنوي، فكري و ذهني كمال پيدا كند، بايد هنر در او رشد پيدا كند. اعتقاد ما اين است؛ يعني اين از اصول جهان بيني ماست كه هنرها بايد همه رشد كنند، از جمله هنر نمايش كه از بسياري از انواع ديگر هنر زبان رساتر و
بليغ تري دارد. البته امتيازاتي هم شعر يا قصه يا برخي هنرهاي ديگر دارد كه نمايش ندارد. اما يقيناً خصوصياتي هم نمايش دارد كه بقيه شعبه هاي هنر فاقد ان است. لذا بنده قوياً طرفدار اين فكر هستم كه به هنر نمايش بپردازيم. در گذشته هم ظاهراً اين هنر خيلي در جامعه ي ما بين توده ها و قشرهاي مردم جا نيفتاده بود، و امروز كه روز حضور همه جانبه مردم در صحنه هاي زندگي ست اين هنر بايد مردمي شود. و چقدر خوب است اين كه برادران گفتند در خيابانها و گذرگاه ها ترتيب داده مي شود، اين كار اگر رواج پيدا كند بسيار كار خوب و جالبي است.
منتها برادراني كه سررشته دار اين امور هستند توجه كنند كه هر چه هنر حساس تر و هر چه پيام مهمتر باشد، وسواس و دقت در مورد وسيله ابلاغ اين پيام هم بايد بيشتر باشد.
نياز به تكنيك قوي
اولاً روي تكنيك بايد خيلي خيلي دقت شود. بهترين حرفها را اگر شما با تكنيك ضعيف زديد و ناهنرمندانه ارائه كرديد، ضايع مي شود و از بين مي رود. گاهي حرف خوب فقط يكبار فرصت گفته شدن و شنيده شدن دارد، اگر همان يكبار بد گفته شد ديگر هرگز فرصتي براي خوب گفتن آن پيدا نمي شود. گاهي اوقات چيزهايي را در نمايش هاي تلويزيوني مي بينيم يا گاهي در نمايش هاي راديويي حرفي مي خواهند بزنند، حرف هم حرف بدي نيست، آدم مي فهمد كه حرف خوبي ست، ولي آنقدر بد ادا مي شود كه انزجاري كه انسان از شيوه ادا پيدا مي كند، به اصل پيام هم سرايت مي كند و از آن مطلب هم آدم بيزار مي شود. پس تكنيك قوي در كار هنري خيلي مهم است. بهترين مضامين را دست شاعري كه شعر بد مي گويد بسپريد، او مضمون را ضايع خواهد كرد. پس تكنيك قوي شرط اول است، شرط تاثير است، اصلاً شرط مفيد بودن است. يعني اگر نمايش بد اجرا شد، اين تعريف و تمجيدي كه من از تئاتر كردم (و خيلي كمتر از حد آن است) ديگر متعلق به آن نمايش نخواهد بود، اين تعريف و تمجيدها همه از آن نمايش خوب است، از آن يك ارائه صحيح و قوي ست...
مضامين
و نكته دوم مضمون است، مضاميني كه امروز انقلاب در فضاي جامعه ما خلق كرده، همين مضامين كه نمونه هايي از آنرا عرض كردم: در زمينه ي جنگ، در زمينه ي جهاد و آن روح جهادي كه امروز بر اين ملت مستولي ست.
بنده گاهي با برخي از خانواده هاي شهدا مي نشينم، توي خانه شان روي فرششان و ميان محيط حقيقي زندگي خانوادگيشان، پدر، مادر، همسر، برادر و خواهر، فرزند، و مي گويم كه حرفهاي آنها را با ضبط صوت ضبط كنند، خودم گوش مي كنم كه دقيقاً حرفهاي آنها را بشنوم و درست آن ظرافت هايش را بدست بياورم و مي گويم كه آن حالات مختلف را عكس بگيرند، اما مگر كافي ست، مگر قابل تصوير است؟ بارها تصور مي كردم كه چرا من قدرت ندارم اين همه عظمت را در اين خانواده كوچك، در اين انسان، در اين زن، در اين مرد را نمايش بدهم تا بتوانم آن را بيان كنم. اصلاً قابل بيان نيست. اينها را شما به نمايش بگذاريد، اينها را شما نشان بدهيد. شما مي توانيد، هنر مي تواند و هنر تئاتر خوب مي تواند، چون به اعتقاد من ظريفترين و لمس نكردني ترين احساسات و عواطف بشري را هنر تئاتر و بازيگري خوب در نمايش مي تواند ارائه دهد. و شما مي توانيد اين كار را بكنيد. اين نقش شماست.
تقويت ارتباط با جبهه
گروه هاي خوب تئاتر خوبست كه راه بيفتند و به جبهه روند، جهاد بزرگي ست: در قرارگاهها، در عقبه ها، مراكز تجمع، آنجاهايي كه اجتماعي از رزمندگان هست، برويد آنجا نمايش بدهيد، زندگي خودشان را كه در آن هستند و خود متوجه نيستند برايشان ترسيم كنيد: آن بهشت صفايي كه آنها در آن هستند - و انسان معمولاً همه اين گونه بهشتهاي معنوي را تا در آن هست درست نمي بيند و نمي داند كه كجاست و چگونه است- و از دور بايد ببيند تا بشناسد. بگذاريد آن را يكبار در بازي شما، در هنرمندي شما، در نمايش خوب شما مشاهده كنند و لمس كنند....

 



جشن خانه سينما و توهمات بي بي سي

پايگاه خبري دولت جنگ طلب انگليس، با سوءاستفاده از فضاسازي چهاردهمين جشن خانه سينما، اقدام به توهم پراكني درباره سينما و سينماگران ايراني نمود.
اين رسانه مبلغ جنگ، با استقبال از عقده گشايي سياسي برخي از منتخبين جشن مذكور، سينماگران ايراني را تحت فشار معرفي كرد.
بي بي سي البته توضيح نداد كه اگر سينماگران ايراني تحت فشار حكومت هستند، چطور توانستند در يك مركز دولتي، عليه نظام حاكم سخن بگويند و از معاندين جمهوري اسلامي حمايت كنند.
بي بي سي كه از قانون شكني هاي به عمل آمده در چهاردهمين جشن خانه سينما خشنود شده همچنين نسبت به شكاف رو به افزايش ميان سينماگران و دولت ايران ابراز نگراني كرد!
اين رسانه غربي همچنين از خانه سينما حمايت كرد و نوشت: «دولت و وزارت ارشاد با دخالت مستمر خود مي خواهند قدرت خانه سينما را محدود كرده و كنترل آن را در دست خود گيرند.
بي بي سي در شرايطي از وضعيت اكران فيلم ها در ايران انتقاد كرده كه دستگاه تبليغاتي دولتي است كه همواره درپي گسترش فساد و تباهي در جوامع بوده است.
توهم پراكني بي بي سي آنجا به اوج خودرسيد كه ابراهيم حاتمي كيا، مجيد مجيدي و ميركريمي را تحت فشار حكومت معرفي كرد!
اين نوع اطلاع رساني اين پايگاه خبري درحالي است كه مجيد مجيدي هم اكنون داور يكي از جشنواره هاي دولتي ايران- جشنواره فيلم دفاع مقدس- است. همچنين ابراهيم حاتمي كيا، چند روز پيش در يكي از برنامه هاي صداوسيما حاضر شد و به طور زنده، بيش از دو ساعت نظرات و عقايد خود را بيان كرد. حاتمي كيا در اين گفت وگو از برنامه انقلابي و ضدغربي «راز» حمايت كرده بود. سيدرضا ميركريمي نيز با حمايت يك نهاد دولتي به نام حوزه هنري درحال توليد جديدترين فيلم خود است.
نكته جالب گزارش بي بي سي آن است كه از طرفي صحبت هاي يكي از سخنرانان جشن خانه سينما را تند توصيف كرده و از طرفي فضاي حاكم بر سينماي ايران را پليسي- امنيتي عنوان كرده است! جاي سؤال است كه اگر فضاي سينماي ايران امنيتي است، يك كارگردان چطور امكان به زبان آوردن تندترين سخنان را يافته و حتي آرزوي تغيير شرايط در كشور را نموده است.گفتني است، همواره سخنان و حركات غيرقانوني و مغاير با منافع ملي كشورمان، مورد تحسين پايگاه خبري بي بي سي بوده است.

 



ممنوعيت ورود يك فيلمساز ضد آمريكايي به آمريكا

يك مستندساز با اشاره به آثاري كه درباره آمريكا ساخته شده تاكيد كرد كه آمريكايي ها تنها به خاطر آثارش به او اجازه سفر به آمريكا به همراه رئيس جمهور را نداده اند.
نادرطالب زاده مستند ساز ايراني از عدم صدور ويزا براي سفر به آمريكا براي وي خبر داد.
به گزارش مشرق، وي درپاسخ به اين سوال كه چرا اين اجازه براي او از طرف وزارت خارجه آمريكا صادرنشده به آثاري كه وي درباره اين كشور ساخته اشاره كرد و گفت: مطمئن هستم كه اين آثار باعث رد تقاضاي ويزاي او به آمريكا شده است.
خبرنگاران و هيئت همراه رئيس جمهور در سفر به آمريكا تنها مي توانند درمحدوده سازمان ملل در نيويورك تردد داشته باشند و اجازه خروج از اين محدوده را ندارند. با اين حال دولت آمريكا حتي از ورود فعالان رسانه اي ايران به خاك آمريكا حتي در اين فضاي محدود جلوگيري مي كند.
درسال هاي پس از انقلاب اسلامي آمريكا تقريبا هرگز با اعطاي ويزاي رسانه اي به مستندسازان و خبرنگاران ايراني به خاك اين كشور موافقت نكرده است و آثاري كه تا به حال درباره اين كشور توسط مستندسازان ايراني ساخته شده است از طريق سفر هاي توريستي و يا در قالب ديدار با اقوام بوده است.آمريكايي ها همواره اين كشور را به عنوان آزادترين كشور از لحاظ آزادي بيان معرفي مي كنند.گفته مي شود چند فعال رسانه اي ديگر نيز كه در ليست همراهان رئيس جمهور به نيويورك بوده اند نيز از سفر به سازمان ملل توسط دولت آمريكا منع شده اند.

 



استقبال 67درصدي ايرانيان مقيم خارج از شبكه خبر

به رغم افزايش روز افزون شبكه هاي فارسي زبان ضد انقلاب، شبكه خبر جمهوري اسلامي جزو پربيننده ترين شبكه ها نزد ايرانيان مقيم خارج است. به طوري كه بيش از 67درصد از ايرانيان مقيم خارج از كشور بيننده برنامه هاي شبكه خبر هستند.
شبكه بين المللي خبر با پوشش خبري وتصويري بيش از 150كشور دنيا توانسته است جايگاه مطلوب و مناسبي درميان ايرانيان فارسي زبانان خارج از كشور كسب كند.
بنابراين گزارش، درآخرين نظرسنجي از هموطنان مقيم خارج از كشور در بيش از 29 كشور دنيا كه توسط مركز تحقيقات صدا و سيما درمرداد ماه 89 درخصوص برنامه ها و بخش هاي مختلف خبري شبكه بين المللي خبر انجام شد، بيش از 67درصد هموطنان مقيم خارج از كشور بيننده شبكه بين المللي خبر بوده و برنامه ها و بخش هاي خبري اين شبكه را رصد مي كنند.
دراين ميان حدود 73 درصد بينندگان برنامه هاي شبكه خبر را درساعات 21 تا 20هر روز مشاهده و رصد مي كنند و حدود 65 درصد ساعات21 تا 22 شبكه خبر را مي بينند. از ميان انواع برنامه هاي شبكه خبر نيز بيشترين ميزان بينندگان مربوط به بخش هاي خبري با 63 درصد بوده است و بعد از آن به ترتيب تحليل ها و تفسيرها، اخبار زيرنويس و ميزگرد و مناظره بيشترين بيننده را داشته است.
براساس اين نظرسنجي 3/72 درصد بينندگان موفقيت شبكه خبر را در اطلاع رساني گسترده از رخدادهاي مهم داخل كشور دانسته اند و 62درصد موفقيت شبكه خبر را در اطلاع رساني گسترده از رخدادهاي مهم خارجي هم دانسته اند.

 



اظهار نظر مجري محبوب سيما درباره سيل پاكستان

مجري برنامه «ماه خدا» همچنين گفت: به خاطر سيل پاكستان بغض گلوي مقام معظم رهبري را گرفت و من نيز تمام آنچه دارم، حتي جانم را فداي پاكستاني ها مي كنم.
به گزارش رجانيوز ، فرزاد جمشيدي كه در ماه مبارك رمضان اجراي برنامه سحرگاهي «ماه خدا» را به عهده داشت در گفت گويي با اشاره به سيل پاكستان و هتك حرمت نسبت به قرآن كريم، عنوان كرده است: وقتي اين اتفاقات افتاد، برنامه ما تمام شده بود كه به اين مسائل بپردازيم، اما از شما مي خواهم كه بيشتر به اين موضوعات بپردازيد. به خاطر سيل پاكستان بغضي گلوي مقام معظم رهبري را گرفت و من نيز تمام آنچه دارم، حتي جانم را فداي پاكستاني ها مي كنم.
فرزاد جمشيدي با اشاره به مضامين مطرح شده در اين برنامه و انتقاد ضمني از مجموعه هاي مناسبتي سيما گفت: هي ما مي گوييم در ماه رمضان شيطان نيست و دست و پايش بسته است، هي اينها مي روند و شيطان مي سازند.

 



خبر خوب از رسانه ملي سري جديد برنامه راز توليد مي شود

مدير توليد برنامه «راز» از ابراز تمايل دست اندركاران اين برنامه براي ساخت سري جديد راز خبر داد و اعلام كرد: انشاالله روزي باشد كه ما شاهد اين باشيم كه عرصه هاي بروز و صعود جوان هاي رسانه اي ما در رسانه فراوان شود.مدير توليد برنامه «راز» در گفت وگو با خبرنامه دانشجويان ايران با اعلام اين خبر و استقبال مردم از اين برنامه اظهار داشت: به طور ميانگين بيش از 5 تا 12 هزار پيامك فقط طي برنامه داشتيم و تا امروز بيش از يك ميليون پيامك مبني بر درخواست پخش مجدد و ساخت سري جديد برنامه ارسال شده و همچنان ادامه داد.وي در خصوص علت استقبال مردم از «راز» گفت: كاري كه آقاي طالب زاده كردند فقط اين بود كه جراحي درستي كردند و در صدا و سيما، چيزي را توليد كردند كه مردم سالها منتظرش بودند و اين موضوعي نبود كه آقاي طالب زاده براي اولين بار به آن برسد.
او برنامه راز ادامه داد: استقبال بي نهايت مردم از «راز» اين رندوم را شكست و باعث شد يك شبكه اي كه در رنج آماري خودش در قعر جدول بوده و ميزان مخاطب پاييني داشته، يكدفعه در مقابله با شبكه هاي اصلي كشور اين رنج آنچنان بالا بيايد و آنچنان خودش را نشان دهد كه مردم حس كنند كه نسبت به شبكه هاي اصلي كشور حتي اين شبكه مي چربد.
پورعلي در پاسخ به اين سؤال كه براي اينكه برنامه راز ادامه پيدا كند چه عواملي بايد دست به دست هم دهند تا بار ديگر راز را با شكل جديدتري ببينيم؟ از ناهماهنگي عوامل سازمان گلايه كرد و گفت: ما از خدا مي خواهيم كه آن توان و انرژي در آقاي طالب زاده وجود داشته باشد كه همزمان براي اينكه اين كار را ادامه دهند آن توان و عزم الهي باشد و در كنارش اين چيزي كه بسيار هم مهم است علي رغم اينكه رياست محترم صدا و سيما، شخصا راجع به اين مجموعه با آقاي طالب زاده تماس گرفتند و موافقت خود و نظر مثبتشان را به اين برنامه و همكاري آقاي طالب زاده اعلام كردند ولي مي بايست عوامل رسانه اي در سازمان صدا و سيما به اين اعتقاد برسند كه امروز صدا و سيماي ما نياز دارد كه حركت جديدي كند.

 



«ياران ماندلا» به شبكه جهاني سحر مي آيند

كار ساخت مستند «ياران ماندلا» به تهيه كنندگي و كارگرداني حميد كوهپايي، به زودي براي سيماي معارفي انگليسي شبكه جهاني سحر آغاز مي شود.
تهيه كننده و كارگردان مستند «ياران ماندلا» در توضيح اين خبر گفت: اين مستند در 12 قسمت 20 دقيقه اي براي سيماي انگليسي شبكه جهاني سحر و براساس زندگي ياران و همرزمان «نلسون روليهلاهلا ماندلا» نخستين رئيس جمهور آفريقاي جنوبي و مشهورترين چهره مبارزه عليه آپارتايد در آفريقاي جنوبي تهيه و توليد مي شود.
نويسنده مستند «ياران ماندلا» در توضيح محتواي اين اثر عنوان كرد: اين مجموعه كاملا شخصيت محور و هر قسمت از آن كه از موضوعي مجزا و مستقل برخوردار است، به بررسي زندگي و خاطرات يك شخصيت مسلمان آفريقايي تبار كه در جريان مبارزات و سقوط آپارتايد در زمره ياران و همرزمان «نلسون ماندلا» بوده، مي پردازد ضمن آنكه در پرداختن به زندگي شخصيت هاي محوري مجموعه با دوستان و خانواده هاي اين افراد نيز گفتگو مي شود.
«كوهپايي» سپس خاطر نشان كرد: در اين مستند در واقع نقش مسلمانان در پيروزي مبارزات مردم آفريقاي جنوبي عليه آپارتايد، زحمات و تلاش هاي ايشان ومبارزاتي كه انجام دادند و همچنين تشكلهاي مختلفي كه در اين راستا ايجاد كردند، مورد بررسي قرار مي گيرد.
همچنين تلاش مي شود تا با «نلسون ماندلا» به عنوان نخستين رئيس جمهور آفريقاي جنوبي و مشهورترين چهره مبارزه عليه آپارتايد در اين كشور آفريقايي كه در مورد مسائل مهم مرتبط با كشور خود همچنان به اظهار عقيده مي پردازد و نيز «تابو امبكي» رئيس جمهور پس از وي، گفتگو و مصاحبه شود.

 



پخش سريال هاي ايراني از شبكه هاي تلويزيوني تركيه

مجموعه هاي نمايشي بشارت منجي، يوسف پيامبر(ع)، مريم(ع) و او يك فرشته بود از شبكه هاي مختلف كشور تركيه در حال پخش است. مجموعه نمايشي بشارت منجي با.از كانال 7 تركيه در حال پخش است. اين سريال به كارگرداني نادرطالب زاده داستان زندگي حضرت مسيح است. مجموعه يوسف پيامبر(ع) و مريم مقدس(ع) نيز از جمله مجموعه هاي نمايشي است كه از كانال 7 تركيه در حال پخش است. سريال او يك فرشته بود به كارگرداني عليرضا افخمي نيز از مجموعه هاي نمايشي است كه از شبكه هلال TV تركيه در حال پخش است.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14