(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 7 مهر 1389- شماره 19752

اصالت جسم مقابل اصالت روح ! بنيان هاي نظري فرهنگ غرب در بوته نقد
سكوت خواص؛ كمك به فتنه دست هاي نامرئي - 35

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




اصالت جسم مقابل اصالت روح ! بنيان هاي نظري فرهنگ غرب در بوته نقد

نوشته : مهدي جمشيدي
ريشه ديگر زهد، همدردي و شركت عملي در غم مستمندان جامعه- از طريق ساده زيستي و بسنده كردن به حداقل هاي مادي- است. فلسفه ديگر زهد، آزادي و آزادگي قلبي و عملي از تعلقات و وابستگي هايي است كه انسان را ضعيف و زبون مي سازد. خوگيري هاي جسمي و رواني به شرايط و تشريفات اضافي و غيرضروري (كه در ابتدا براي زيباتر كردن و رونق بخشيدن به زندگي و يا براي كسب قدرت و قوت بيشتر به وجود مي آيد ولي به تدريج به يك عادت و ضرورت تبديل مي شود)، هرچند مورد علاقه قلبي نباشد؛ باز هم رشته ها و حصارهايي براي اسارت انسان به شمار مي روند. مؤمن تلاش مي كند تا به حداقل برداشت و تمتع از نعمت هاي مادي بسنده كند و حياتي سبكبال را برگزيند. با اندك به سر بردن و عدم تعلق فكري و عملي به ماديات، در زبان روايات به «خفيف مؤونه» تعبير شده است. در توصيف سيره پيامبراكرم(ص) آمده است كه ايشان سبكبار (خفيف المؤونه) بودند. از ديگر سرچشمه هاي عميق و لطيف زهد، برخورداري از مواهب روحي و معنوي است. عشق و محبت به خداوند چون امري است كه با دل و احساسات و علايق باطني ارتباط دارد، رقيب نمي پذيرد. پس به هر ميزان كه انسان دل در گرو ماديات بسپارد، از توجه قلبي او به آن حقيقت مطلق كاسته مي شود و او از حصول كمالات معنوي و عالي باز مي ماند.
بنابراين:
«زهد صرفاً اعراض از متاع دنيا و پديده هاي پاكيزه و لذت بخش نيست. قرار نگرفتن در جاذبه حب دنيا است كه آرمان هاي حيات معقول و آمادگي براي ابديت را در مسير «انا لله و انا اليه راجعون» به كلي تباه مي سازد.»21
به بيان ديگر:
«مقصود از اعراض، حذف دنيا از حيات نيست، بلكه منظور اين است كه نبايد دنيا و زندگي در آن، آرمان اعلي وهدف تلقي شود و نبايد دنيا مورد پرستش و موجب مستهلك شدن همه قوا و استعدادهاي انساني بوده باشد كه در نتيجه، به پوچي زندگي و بيهودگي آن بينجامد.»22
11- امروزه آن الگويي از رفاه مادي و ارتقاي معيشت كه مورد نظر نظام سرمايه داري غرب است، «توسعه» خوانده مي شود. تفكر اسلامي از چند جهت با اين الگوي دنيوي ناهمخوان است:
الف. در توسعه، «عدالت» قرباني «رشد اقتصادي» مي شود. به عبارت ديگر، محصول توسعه و رشد اقتصادي، بيشتر نصيب قشرهاي بالاي جامعه مي شود. در نتيجه، بر شكاف فقير و غني افزوده مي شود.
ب. در توسعه، آنچه اصالت دارد «جسم» انسان است نه «روح» او، يعني در اين مفهوم، رويكرد مادي ملحوظ است. غايت توسعه عبارت است از: بسط توليدات مادي براي رفاه دنيوي انسان. توسعه يعني ايجاد فراخي و رفاه بيشتر در زندگي مادي انسان و پيشبرد او در جهت تمتع هرچه بيشتر از مواهب طبيعي. در واقع، آرمان توسعه يافتگي از اصالت دادن به رشد اقتصادي و غلبه اقتصاد بر ساير وجوه حيات بشر زاييده شده است. در اين رويكرد، اخلاق و معنويت و تكامل روحي انسان نه تنها مورد غفلت قرار مي گيرد، بلكه برخلاف آن گام برداشته مي شود.
البته در دهه هاي اخير، مفهوم «توسعه فرهنگي» در غرب رواج يافته است اما در اينجا نيز اولاً توسعه فرهنگي به معني دستيابي به فرهنگ توسعه اقتصادي و مادي است، يعني فرهنگ در اين نگاه، اصيل و مستقل نيست بلكه ابزاري در خدمت توسعه اقتصادي ست؛ ثانياً دين و اخلاق و معنويات حقيقي، حداكثر منزلتي حاشيه اي و فرعي در توسعه فرهنگي دارند.
غايت توسعه اقتصادي به شيوه غربي، تمتع هرچه بيشتر از لذايذ دنيايي است، حال آنكه در اسلام، اين تمتع با حيوانيت بشر ملازمه دارد نه با ابعاد انساني وجود او:
«ذرهم ياكلوا و يتمتعوا و يلههم الامل فسوف يعلمون»23
«اي رسول! اين كافران را به خور و خواب و لذات حيواني واگذار تا آرزوهاي دنيوي آنان را غافل گرداند تا نتيجه آن را به زودي بيابند!»
«والذين كفروا يتمتعون و يأكلون كما تاكل الانعام»24
«آنان كه به راه كفر شتافتند، مانند حيوانات به تمتع و شهوت راني و شكم پرستي پرداختند.»
علامه طباطبايي در اين باره مي نويسد:
«سعادت انسان، تنها در رفاه مادي و راحتي جسماني چند روز نيست، بلكه سعادت وي از دو جنبه مادي و معنوي، دنيوي و اخروي مركب است و غرب تنها سعادت مادي را تا حدي به دست آورده و از تضمين بهترين جنبه سعادت انساني كه دين توحيد بوده باشد سرباز زده است. و اگر ما از اين توحيد صرف نظر كنيم هيچ دليلي براي تضمين سعادت اخلاقي در دست نداريم.»25
به تعبير ديگر:
«رفاه مادي في نفسه امري مذموم نيست و حتي حضرت علي(عليه السلام) در نهج البلاغه يكي از وظايف مواليان و استانداران خويش را تلاش در جهت توسعه بخشيدن به معاش مردم قرار داده اند. اما مطلب اين بود كه آيا لزوماً كمال انساني در توسعه مادي است يا خير؟ گذشته از اين، آنچه كه امروز عنوان رفاه مادي و توسعه اقتصادي گرفته، صورتي افراطي و غيرمعقول از رفاه و توسعه معاش است و اگر بخواهيم منصفانه و از سر عدالت ارزيابي كنيم، بايد آن را لذت پرستي و تمتع جويي و شكم چراني بناميم.»26
تفاوت هايي از اين دست، از انسان شناسي هاي متفاوت دو نظام فكري اسلام و غرب برمي خيزد، به طوري كه در يكي روح و حيات اخروي اصالت دارد و در ديگري، جسم و حيات دنيوي. بنابراين، اساسا لازم است تعابيري همچون «تعالي» و «تكامل» و... را به جاي مفهوم «توسعه» به كار ببريم تا گرفتار روش و غايات غيراسلامي اين مفهوم نشويم27.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
21- محمدتقي جعفري، ترجمه و تفسير نهج البلاغه، جلد دوازدهم، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامي، چاپ نهم، 1386، صص 6-5.
22- همان.
23- سوره حجر، آيه 3.
24- سوره محمد، آيه .12
25- سيدمحمدحسين طباطبايي، بررسي هاي اسلامي، قم: دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم: ]بي تا[، ص .248
26- سيدمرتضي آويني، توسعه و مباني تمدن غرب، تهران: نشر ساقي، چاپ دوم، 1376، ص .168
27- علي اكبر رشاد، دين پژوهشي معاصر، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، چاپ دوم، 1384، صص 250-.245

 



سكوت خواص؛ كمك به فتنه دست هاي نامرئي - 35

نويسنده: محمد عبدالهي
رهبر معظم انقلاب تأكيدهاي هوشمندانه اي را پيرامون شاخص هاي انتخاب افراد اصلح و سناريوي خياباني كردن تبليغات -كه نوعي تمرين خياباني براي آشوب هاي پس از انتخابات بود- مطرح ساختند، از جمله آن كه:
«به نظر من مسئله اول در انتخابات، مسئله ي انتخاب اين شخص يا آن شخص نيست؛ مسئله اول، مسئله حضور شماست . مسئله بعدي در انتخابات اين است كه مردم سعي كنند صالح ترين را انتخاب كنند. آن كساني كه نامزد رياست جمهوري مي شوند و در شوراي نگهبان صلاحيت آنها زير ذره بين قرار مي گيرد و شوراي نگهبان صلاحيت آنها را اعلام مي كند، اينها همه شان صالحند. اما مهم اين است كه شما در بين اين افراد صالح، بگرديد و صالح ترين را پيدا كنيد.
نكته دوم در باب انتخابات. عزيزان من! نامزدهاي مختلف هر كدام طرفداراني دارند، علاقه منداني دارند. علاقه مندان اين نامزد نمي توانند اعتراض كنند به علاقه مندان آن نامزد كه شما چرا به او علاقه مندي، به نامزد مورد علاقه ي من علاقه اي نداري. نه، اين جزو افتخارات كشور ماست.»314
«من شنيدم و اطلاع پيدا كردم كه در خيابان ها بعضي از جوانان طرفداران نامزدها ميروند - حالا من درباره اين رفتن تو خيابانها حرفي نميزنم - اما مؤكداً ميگويم: مبادا اين خيابان گردي ها به مقابله، به مجادله، به درگيري بينجامد؛ مواظب باشيد. اگر كسي ديديد كه اصرار بر اغتشاش و درگيري دارد، بدانيد او يا خائن است، يا بسيار غافل است .
مراقبت كنند كه در اين سخنراني ها، در اين اظهارات، جوري نباشد كه منتهي بشود به ايجاد دشمني و ايجاد نقار؛»315
نوبت نامزدها است
بعد از مردم نوبت نامزدهاي انتخاباتي است.
بنا به فرمايش پيامبراكرم(صلي الله عليه و آله و سلم):
«دو گروه از امت من هرگاه سالم باشند امت صالح است، و هرگاه فاسد شوند امت فاسد خواهد شد: يكي علما و ديگري دولت مردان.»
پس براي هر تغييري بايد بر روي اين دو سرمايه گذاري كرد چه تغيير مثبت كه باعث سرافرازي اسلامي است و چه تغيير منفي كه مثل بحران هاي انتخاباتي را به وجود مي آورد و مردم را در گمراهي مي اندازد.
رهبر معظم انقلاب نيز در همين زمينه فرمايش مبسوطي داشتند:
«كساني كه براي انتخابات خود را نامزد ميكنند، بدانند كه انتخابات يك وسيله اي است براي بالا بردن توان كشور، براي آبرومند كردن ملت؛ انتخابات فقط ابزاري براي قدرت طلبي نيست. اگر بناست اين انتخابات براي اقتدار ملت ايران باشد، پس نامزدها بايستي به اين اهميت بدهند و اين را در تبليغاتشان، در اظهاراتشان و در حضورشان رعايت كنند. مبادا نامزدها در اثناي فعاليتهاي انتخاباتي خودشان جوري رفتار كنند و حرفي بزنند كه دشمن را به طمع بيندازند. رقابتها را منصفانه كنند، انتخابات به فضل الهي و به حول و قوه ي الهي انتخابات سالمي است. من مي بينم بعضي ها در انتخاباتي كه دو سه ماه ديگر انجام خواهد گرفت، از حالا شروع كرده اند به خدشه كردن. اين چه منطقي است؟ اين چه فكري است؟ اين چه انصافي است؟ اين همه انتخابات در طول اين سي سال انجام گرفته است - در حدود سي انتخابات - مسئولان وقت در هر دوره اي رسماً متعهد شده اند و صحت انتخابات را تضمين كرده اند، و انتخابات صحيح بوده است؛ چرا بيخود خدشه ميكنند، مردم را متزلزل ميكنند، ترديد ايجاد ميكنند؟ كه البته در ذهن مردم عزيز ما با اين حرفها ترديد ايجاد نخواهد شد . »316
ايشان در اين برهه تاريخي ضمن اشاره به اين مفهوم كه گاهي انسان حرفهاي عجيب و نسبتهاي عجيبي مي شنود، فرمودند:
«اين حرفها مردم را نگران ميكند؛ كسي را هم به گوينده ي اين حرفها دلبسته و علاقه مند نميكند! نامزدهاي محترم توجه داشته باشند: اذهان عمومي را تخريب نكنند. اين همه نسبت خلاف دادن به اين و آن، تخريب كننده ي اذهان مردم است؛ واقعيت هم ندارد؛ خلاف واقع هم هست. بنده كه از همه ي اين آقايان اوضاع كشور را بيشتر ميدانم و بهتر خبر دارم، ميدانم كه بسياري از اين مطالبي كه بعنوان انتقاد درباره ي وضع كشور و وضع اقتصاد و اينها ميگويند، خلاف واقع است؛ اشتباه ميكنند. ان شاءاللّه اشتباه است. اميدواريم كه خداوند متعال براي اين ملت خير و صلاح و آباداني كامل را مقدر فرموده باشد.» 317
برخي حرف ها بوي خيانت مي دهد
بعد از گذشت مدتي سخناني گفته مي شود كه بوي خيانت مي دهد. سخناني كه آينه دشمن نماست! واژه هاي بحران زا و تنش آفرين رد وبدل مي شود خبر از انتخابات بيمار (ناسالم)مي دهند در حالي كه فكر هايشان بيمار است .همه چيز را سياه جلوه دادن و وعده آمدن آفتاب كه اگر او نيايد همه در اين ظلمت خواهيم ماند!
رهبر انقلاب اسلامي در برهه اي كه فضا خدشه دار شد با گلايه از كساني كه فضا را تخريب مي كنند اظهار داشتند:
«از دشمن انتظاري هم جز دشمني نيست؛ چه انتظاري هست؟ بي توقعي از دوستان است. بي توقعي از كساني است كه جزو اين ملتند؛ واقعيات را دارند مي بينند؛ مي بينند كه اين انتخابات چگونه سالم و متقن انجام ميگيرد، در عين حال، همان حرفي را كه دشمن ميزند، اينها هم ميزنند! من انتظارم اين است: كساني كه با ملت ايرانند، جزو ملت ايرانند، توقع دارند ملت ايران به آنها توجه كنند، اينها ديگر عليه ملت ايران حرف نزنند و انتخابات ملت ايران را زير سؤال نبرند. مرتب تكرار نكنند كه آقا اين انتخابات سالم نيست؛ انتخابات، انتخابات نيست. چرا دروغ ميگويند؟ چرا بي انصافي ميكنند؟ چرا خلاف واقع ميگويند؟ چرا اين همه زحماتي را كه اين ملت و مسئولين در طول اين سالهاي متمادي متحمل شدند، نديده ميگيرند؟ چرا؟ چرا ناسپاسي ميكنند؟»318
البته ايشان با تاكيد بر شناخت بيشتر مردم نسبت به برخي جناح بندي ها، اينطور بر بصيرت مردم تاكيد كردند:
«گاهي يك گروهي، يك جناحي - از اين جناحهاي معمولي كشور كه شماها اين جناح بندي ها را ميشناسيد - كه بر سر كار بودند، نتيجه ي انتخابات به ضرر آنها و به نفع جناح مقابل شده؛ مكرر اين اتفاق افتاده. چطور اين انتخابات را كسي ممكن است زير سؤال ببرد؟» 319
نقش خواص در جريان ها
در نظام خلقت، مديريت الهي بر شوق و رغبت پديده ها استوار است همانطور كه سوره فصلت به عنوان يك جريان تكويني اين موضوع را به صراحت در خود جاي داده است.
آيات اين سوره از ولايت خداوند بر همه مو جودات مي گويند.
براساس آيات ديگر نيز ولايت پيامبر وائمه خدا وپس از آن در زمان غيبت امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) ولايت فقيه كه همه مجتهدين بالاتفاق بر وجودآن صحه مي گذارند بر همه واجب است. در اين بين خواص از همه بايد اطاعت پذير ي بيشتري داشته باشند .
رهبر انقلاب اسلامي هم در همين خصوص همت گماشته و تأكيد كردند:
«همه و بخصوص خواص بايد مراقب باشند تا با اقدامات و يا اظهارات خود تكميل كننده طراحي و اهداف معارضان نظام نباشند . »320
حضرت آيت الله خامنه اي نخبگان، خواص و جريانات سياسي را به تقويت بصيرت توصيه كردند و افزودند:
«وقتي دشمن آشكارا و بدون پرده پوشي در بلواهاي بعد از انتخابات حضور داشت، چگونه مي توان اين حضور واضح را انكار كرد، بنابراين بصيرت بسيار مهم است زيرا وجود آن در افراد باعث تغيير خيلي از رفتارها خواهد شد . »321
ايشان البته با اشاره به تلاش اهل فتنه در دوران هاي مختلف براي القاي ترس و انفعال از آنها در ميان مردم و بويژه خواص افزودند:
«نخبگان و خواص بايد در فتنه، با بصيرت به روشنگري جامعه بپردازند و بسيار مراقب باشند زيرا برخي اوقات سكوت و كنار كشيدن آنان، كمك به فتنه است.»322
«بلاهائي كه بر ملتها وارد ميشود، در بسياري از موارد بر اثر بي بصيرتي است. خطاهائي كه بعضي از افراد ميكنند - مي بينيد در جامعه خودمان هم گاهي بعضي از عامه مردم و بيشتر از نخبگان، خطاهائي مي كنند. نخبگان كه حالا انتظار هست كه كمتر خطا كنند، گاهي خطاهايشان اگر كماً هم بيشتر نباشد، كيفاً بيشتر از خطاهاي عامه ي مردم است - بر اثر بي بصيرتي است؛ خيلي هايش، نميگوئيم همه اش.»323
به قول ايشان:
«يكي از كارهاي مهم نخبگان و خواص، تبيين است؛ حقائق را بدون تعصب روشن كنند؛ بايد حقيقت را فهميد. در جنگ صفين يكي از كارهاي مهم جناب عمار ياسر تبيين حقيقت بود. چون آن جناح مقابل كه جناح معاويه بود، تبليغات گوناگوني داشتند. هميني كه حالا امروز به آن جنگ رواني ميگويند، اين جزو اختراعات جديد نيست، شيوه هاش فرق كرده؛ اين از اول بوده. خيلي هم ماهر بودند در اين جنگ رواني؛ تخريب ذهن هم آسانتر از تعمير ذهن است. وقتي به شما چيزي بگويند، سوءظني يك جا پيدا كنيد، وارد شدن سوء ظن به ذهن آسان است، پاك كردنش از ذهن سخت است.»324
در اين مرحله تاريخي نقش نخبگان و خواص از نظر مقام معظم رهبري جايگاه ويژه اي مي يابد تا جايي كه ايشان در چندين مرحله از سخنراني هاي خويش صراحتا به اين نقش مهم تاكيد كردند و با ابراز تاسف فرمودند:
«آدم گاهي مي بيند كه متأسفانه بعضي از نخبگان خودشان هم دچار بي بصيرتي اند؛ نميفهمند؛ اصلاً ملتفت نيستند. يك حرفي يكهو به نفع دشمن ميپرانند؛ به نفع جبهه اي كه همتش نابودي بناي جمهوري اسلامي است به نحوي. نخبه هم هستند، خواص هم هستند، آدمهاي بدي هم نيستند، نيت بدي هم ندارند؛ اما اين است ديگر. بي بصيرتي است ديگر. اين بي بصيرتي را بخصوص شما جوانها با خواندن آثار خوب، با تأمل، با گفتگو با انسانهاي مورد اعتماد و پخته، نه گفتگوي تقليدي - كه هر چه گفت، شما قبول كنيد. نه، اين را من نميخواهم - از بين ببريد. كساني هستند كه ميتوانند با استدلال، آدم را قانع كنند؛ ذهن انسان را قانع كنند. »325
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
314 . بيانات در جمع مردم استان كردستان در ميدان آزادي سنندج، 22/2/88
315 . بيانات در بيستمين سالگرد رحلت امام خميني(ره)، 14/3/88
316 . بيانات در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حرم امام رضا(عليه السلام)، 1/1/88
317 . بيانات در جمع مردم استان كردستان در ميدان آزادي سنندج، 22/2/88
318 . بيانات در ديدار جمعي از معلمان، پرستاران و كارگران، 9/2/88
319 . همان
320 . بيانات در ديدار رييس و نمايندگان مجلس خبرگان رهبري، 2/7/88
321 . همان
322 . همان
323 . بيانات در ديدار اعضاي دفتر رهبري، سپاه ولي امر و خانواده ايشان، 21/5/88
324 . همان
325 . همان

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14