ارتباط اوتيسم با آب و هوا

تحقيقات بر كودكان زير 3 سال شهرهايي كه بارش سالانه بيشتري به نسبت ساير نواحي دارند، نشان مي دهد، اوتيسم (درخودماندگي) شيوع بيشتري دارد و همين موضوع فرضيه ارتباط آب و هواي مرطوب را به عنوان محركي براي آغاز اين بيماري قوت بخشيده است.
يكي از دلايل قابل توجيه در تحقيق به اين صورت بيان شده؛ هواي بد تمايل به تماشاي تلويزيون را افزايش مي دهد كه همين تلويزيون باعث مشكلات گفتاري در كودكان كم سن مي شود همچنين ماندن در منزل مي تواند باعث كسري ويتامين D (كه ويتامين آفتاب است) شود كه نقش بسزايي در سلامت افراد ايفا مي كند.البته در اين تحقيق قيد شده كه رابطه ميان ميزان رطوب و اوتيسم هنوز به صورت كلينيكي ثابت نشده و اين فرضيه به آزمايش هاي بيشتري نياز دارد.
مقامات رسمي بهداشت دولت فدرال تخمين زده اند در ايالات متحده، از هر 150كودك يك نفر در خطر اوتيسم قرار دارد كه اين ميزان در سه دهه گذشته رشد چشمگيري داشته به طوري كه اين ميزان قبلاً يك در ميان2500 كودك بوده است.
اوتيسم نوعي اختلال رشدي اعصاب است كه به ارتباطات و اجتماعي شدن فرد لطمه مي زند و از علائم بارز آن تكرار حركاتي مانند كوبيدن سر و تكان دادن بدن است. منشأ و علت آن همچنان به صورت راز باقي مانده اما دانشمندان ژن هايي كشف كرده اند كه با فاكتورهاي محيطي در ابتلا به اوتيسم موثر هستند. آخرين تحقيق روي نوزادان 3 ايالت در سال هاي 1987 تا 1990 صورت گرفته است. كنترل فاكتورهايي مثل درآمد، نژاد و قوم، آزمايش تعدادي از مبتلايان به اوتيسم و حتي نرخ بارندگي و رطوبت در اين مناطق نشان داد در ميان كودكاني كه در سال هاي متفاوت و در مناطق مرطوب تر به دنيا آمده اند، در سه سال اول زندگي احتمال بروز بيماري اوتيسم بيشتر بوده است. در اورگان و واشنگتن كه توسط رشته كوه كاسكيد از يكديگر جدا شده اند، مناطقي كه در غرب قرار گرفته اند و تقريباً چهار برابر باران بيشتري دارند، رشد اوتيسم دو برابر بيشتر از مناطق شرقي بوده است.
حتي در بخش هايي كه متوسط بارش سالانه عموماً پايين است، مثل لس آنجلس، كودكاني كه 3 سال اول زندگي شان با دوره هاي پرباران مقارن بوده در 8 سالگي سه برابر آنهايي كه در دوره هاي خشك تر به دنيا آمده اند، علائم خفيفي از اوتيسم داشته اند.

فرار از سردرد

سردرد، درد يا احساس ناراحتي در سر، پوست سر يا گردن است. سردردهاي جدي و خطرناك بسيار نادرند و اكثر آنها با تغيير سبك زندگي، مصرف دارو و يادگيري تكنيك هاي آرام سازي بهتر مي شوند. سردرد انواع مختلفي دارد از جمله سردرد تنشي، سردرد خوشه اي و ميگرن.
اين نوع سردردها سبب سفتي و انقباض عضلات در شانه ها، گردن پوست سر و فك مي شوند. اين سردرد اغلب از ناحيه پس سري شروع مي شود و به دو طرف سر سرايت مي كند، درد به شكلي خفيف و فشار بر سر احساس مي شود مانند فشرده شدن سر توسط يك گيره يا بند تنگ، همچنين شانه ها، گردن و فك هم دردناك و منقبض مي شوند. انجام فعاليت هايي كه موجب نگه داشتن سر در يك حالت براي مدت طولاني شود مانند كار با كامپيوتر، تايپ كردن، كار با ميكروسكوپ و كارهاي دستي ظريف مي تواند باعث بروز سردرد تنشي شود. همچنين خوابيدن در يك اتاق سرد يا قرار گرفتن گردن در يك وضعيت نامناسب هنگام خواب از ديگر عوامل ايجاد اين سردرد هستند.
همان طور كه از نام اين سردرد پيداست، اين سردرد با تنش هاي هيجاني، اضطراب و افسردگي ارتباط مستقيم دارد. عوامل ديگري را نيز مي توان ذكر كرد كه سبب بروز سردرد تنشي مي شود از جمله خوردن بيش از حد نوشيدني هاي كافئين دار يا نخوردن آن هنگامي كه به صورت عادت درآمده باشد، كشيدن بيش از حد سيگار، خستگي ناشي از كار زياد، عفونت هاي سينوسي، سرماخوردگي و آنفلوآنزا. همچنين خواب ناكافي يا نخوردن يك وعده غذايي افراد را در برابر سردرد آسيب پذيرتر مي كند براي جلوگيري از بروز سردرد تنشي تا حدودي مي توان از راهكارهاي زير استفاده كرد.
- اگر سردردتان ناشي از سرماخوردگي است، خودتان را گرم نگه داريد.
- بالش زير سرتان را عوض كنيد يا وضعيت خوابيدن تان را تغيير دهيد.
- هنگام مطالعه يا ساير فعاليت هاي مشابه سرتان را در حالت مناسبي قرار دهيد.
- هنگام كار با كامپيوتر يا تايپ كردن مرتبا گردن و شانه ها را ورزش دهيد.
- به ميزان كافي بخوابيد و استراحت كنيد و عضلات منقبض شده را ماساژ دهيد. گاهي هم دوش آب گرم يا آب سرد كمك مي كند اما سردردهايي كه در خواب اختلال ايجاد كند- شخص با درد از خواب بيدار شود- يا هنگام فعاليت دچار آن شود يا سردردي كه مزمن شده باشد نياز به معاينه و درمان توسط پزشك دارد.
سردردهاي خوشه اي با حملات شديد درد در يك طرف سر در ناحيه بالاي چشم و پيشاني آغاز مي شود، با آبريزش از چشم ها و بيني و گرفتگي بيني همراه است. اين سردرد هر روز در يك ساعت معين و براي مدت چندين هفته رخ مي دهد و سپس براي همان مدت از بين مي رود.
نام ديگر سردردهاي خوشه اي، «سردرد هيستامين» است. سردرد خوشه اي كمتر شايع است و در مردان بيشتر از زنان است و احتمال بروز آن در هر سني وجود دارد اما بيشتر بين سنين نوجواني تا ميانسالي شايع است. سردرد خوشه اي با درد شديد و ناگهاني شروع مي شود. دليل قطعي اين اختلال هنوز مشخص نيست اما بي شك اين سردرد در ارتباط با ترشح ناگهاني «هيستامين» يا «سروتونين» در بدن دارد. اكثر كساني كه اين سردرد را تجربه كرده اند، افرادي هستند كه سيگار زياد مي كشند. همچنين الكل نيز سبب حملات سردرد مي شود.
سردردهاي ميگرني
ميگرن اختلال عصبي است كه سردردهاي مكرري را موجب شده و اغلب با تهوع و استفراغ و ساير نشانه ها همراه است. بيشتر مردم قبل از شروع ميگرن «پيش درآمد» (نشانه هاي هشداردهنده) ندارند اما برخي هم دچار اختلال بينايي مي شوند كه «پيش درآمد» سردرد است.
سردردهاي ميگرني به شكل كوبش يا درد ضربان دار در سر احساس مي شوند. سردرد از يك طرف سر شروع و سپس به طرف ديگر سر هم كشيده مي شود و در بيشتر بيماران شروع درد هميشه از همان طرف آغاز مي شود.
برخي بيماران از درد در ناحيه پشت چشم ها يا پشت سر و گردن شكايت مي كنند، معمولا درد به طور خفيف آغاز شده و ظرف چندين دقيقه تا چندين ساعت به درد فلج كننده اي تبديل مي شود. سردرد ميگرني ممكن است ساعت ها در روز طول بكشد كه در چنين شرايطي بيمار به نور و صدا بسيار حساس مي شود و آرزو مي كند در يك اتاق تاريك و ساكت استراحت كند.
ميگرن در زنان بيشتر از مردان است و اغلب هم بين سنين 10 تا 46 سال ديده مي شود. عوامل زير مي توانند سبب حملات ميگرن شوند؛ اثرات آلرژي، نورهاي شديد و تند، صداهاي بلند، استرس هاي جسمي و روحي، تغييرات الگوي خواب، كشيدن سيگار يا در معرض دود توتون قرار گرفتن، نخوردن غذا، الكل و تغييرات هورموني.
برخي از غذاها هم ممكن است روي سردردهاي ميگرني تاثيرگذار باشند از جمله غذاهايي مانند ماهي دودي، جگرمرغ، انجير، شكلات، كره بادام زميني، پياز، گوشت هاي نيترات دار مثل هات داگ، ژامبون، سالامي و هر غذاي فرآوري شده، تخمير شده، ترش يا شور. ميگرن درمان ندارد و هدف كنترل نشانه ها وجلوگيري از حملات بيشتر سردرد است. هنگام سردرد ميگرني در اتاقي تاريك و ساكت استراحت كنيد و به ويژه اگر سردرد همراه با استفراغ است نوشيدني زياد بخوريد تا مانع از دست رفتن آب بدن شويد.
سردرد سينوسي
برخي از سردردها هم به درد سينوسي معروفند كه موجب درد در ناحيه جلوي سر و صورت مي شوند و به علت عفونت در مجاري سينوسي واقع مي شود كه ناحيه پشت گونه ها، بيني و چشم ها را نيز شامل مي شود.
اين درد هنگام خم شدن به طرف جلو يا صبح ها هنگام برخاستن از رختخواب بدتر مي شود و اغلب هم با ترشحات چركي داخل حلق و گلودرد همراه است. به خاطر داشته باشيد سردرد گاهي صرفا به علت سرماخوردگي، تب، آنفلورآنزا رخ مي دهد كه امر نگران كننده اي نيست. اما اگر بالاي 50 سال سن داريد و براي اولين بار دچار سردرد شديد احتمال دارد «آرتريت تمپورال»(التهاب شريان هاي گيجگاهي) علت آن باشد كه نشانه هاي اين وضعيت شامل ضعف بينايي و تشديد درد با عمل جويدن است.
در چنين شرايطي خطر نابينايي فرد را تهديد مي كند پس بايد فورا به پزشك مراجعه شود. براي كمك كردن به تعيين نوع سردردتان و عوامل محرك آن يادداشت درست كنيد. هنگامي كه دچار سردرد مي شويد، تاريخ و ساعت شروع آن را بنويسيد، چيزهايي را كه در 24 ساعت گذشته خورديد، مدت زماني كه خوابيديد، كار يا تفكري كه درست قبل از شروع سردرد به آن مشغول بوديد، اضطراب هايي كه داشتيد و مدتي كه سردردتان طول كشيده و در نهايت اقدامي كه براي رفع آن انجام داديد را يادداشت كنيد. بعد از مدتي كه اين يادداشت ها را جمع آوري كرديد بي شك به يك الگو خواهيد رسيد كه به تعيين نوع سردرد و شيوه درمان آن كمك خواهد كرد.

مهار يك درد مهلك

در سپتامبر 1921 يعني 89 سال پيش براي اولين بار در جهان داروي انسولين در سطحي وسيع در اختيار بيماران ديابتي قرار گرفت تا به كمك اين پيشرفت پزشكي يكي از بيماريهاي مهلك آن زمان كه البته تا امروز ادامه يافته است، مهار شود.
انسولين هورموني حياتي است كه بدون آن بدن قادر به كنترل يا استفاده مناسب از گلوكز نيست. به كمك انسولين، ماهيچه ها و كبد، گلوكز را دريافت و آن را به شكل «گليكوژن» ذخيره مي كنند. انسولين در پزشكي براي درمان انواع ديابت مورد استفاده قرار مي گيرد.
بدن ما مواد غذايي را به تركيبات آلي تجزيه مي كند كه يكي از اين تركيبات، گلوكز است و سلولهاي بدن از اين ماده به عنوان منبع انرژي براي حركت، رشد و بازسازي استفاده مي كنند. پيش از آنكه سلولها از گلوكز استفاده كنند، گلوكز بايد به وسيله جريان خون به تك سلول ها برسد و اين پروسه نيازمند انسولين است.
زماني كه گلوكز وارد خون مي شود، پانكراس به صورت خودكار ميزان مناسبي از انسولين را براي حركت گلوكز به سمت سلولها توليد مي كند، اما در مبتلايان به ديابت نوع اول، انسولين توليد نمي شود و در مبتلايان به ديابت نوع دوم نيز ميزان انسولين توليدي كافي نيست. از سوي ديگر، وجود مقدار زياد انسولين، موجب كاهش قند خون در بدن مي شود و از نشانه هاي آن مي توان به رنگ پريدگي، لرزش، رعشه، تعريق، تپش قلب، گرسنگي، اضطراب و تيرگي ميدان ديد اشاره كرد.
به طور كلي، انسولين يك هورمون است كه از 52 اسيدآمينه تشكيل شده است. سلولهاي بتا در واكنش به افزايش ميزان گلوكز خون، اقدام به آزادسازي انسولين مي كنند.
ساختار ژنتيكي انسولين در گونه هاي مختلف حيوانات متفاوت است. منابع ابتدايي انسولين براي درمان پزشكي در انسان، پانكراس هاي گاو، خوك يا ماهي بودند و از آنجايي كه مشابه انسولين انساني هستند، بسيار تاثيرگذار و مفيد واقع شده اند. زماني كه ميزان گلوكز خون به سطح معمولي فيزيولوژيك كاهش مي يابد، آزادسازي انسولين از سلولهاي «بتا» متوقف شده يا سرعت آزادسازي آن كاهش مي يابد، اما اگر ميزان گلوكز پايين تر از سطح معمول باشد، آزادسازي هورمون هاي قند خون گلوكز را مجبور مي كند تا از انبارهاي سلولي به ويژه سلول كبد، به داخل خون سرازير شود.
آزادشدن انسولين از پانكراس در مدت زمان 3 تا 6 دقيقه متغير است. فقدان گلوكز يا كمبود شديد آن مي تواند در عملكرد سيستم عصبي مركزي بدن، نقش منفي داشته باشد. مشكلات گفتاري، سرگيجه و نداشتن هوشياري از عواقب اين معضل است كه به «كاهش قند خون» معروف است.
«انسولين انساني تركيبي» در حال حاضر به لطف تكنيك هاي مهندسي ژنتيك و استفاده از فناوري DNA تلفيقي، براي استفاده پزشكي در سطح گسترده ساخته مي شود.
براساس مطالعه اي كه در سال 2008 از سوي سازمان درمان جهاني ديابت براي بررسي ميزان دسترسي به انسولين در كشورهاي عضو انجام شد، حدود 72درصد از انسوليني كه امروزه در جهان مصرف مي شود، انسولين انساني بيوسنتز و تلفيقي است.نبود انسولين در انسان، چه به علت برداشتن پانكراس يا تخريب آن، مي تواند طي چند روز يا دست بالا چند هفته به مرگ فرد منجر شود.
انسولين به چند طبقه تقسيم مي شود كه استفاده از هر يك از آنها با توجه به ميزان نياز و نوع شدت بيماري متفاوت است.
گروه اول انسولين ها، «تنداثر» نام دارد كه از آن جمله انسولين «آسپارت» و «ليسپرو» هستند. اين گروه براي كنترل افزايش ناگهاني قند خون پس از غذا استفاده مي شوند و 5 تا 15دقيقه پس از مصرف فعال شده و 3 تا 4 ساعت دوام مي آورند.
دسته دوم، انسولين هاي «كوتاه اثر» هستند كه از آن جمله انسولين «رگولار» است كه بايد 30 دقيقه قبل از غذا تزريق شود و 5 تا 8 ساعت فعال خواهد ماند.
دسته سوم، انسولين هاي «متوسط اثر» هستند كه «لنت» و «NPH» از آن جمله اند. اين دسته يك تا 3 ساعت پس از تزريق به اوج خود مي رسند و مدت اثر آنها 16 تا 24ساعت است. دسته ديگري از انسولين ها «طولاني اثر» هستند كه انسولين «اولترنات» از اين دسته است. اين نوع 4 تا 6 ساعت پس از تزريق به اوج مي رسد و 24 تا 28 ساعت اثر دارند.
نوع ديگري از انسولين ها، «گلارژين» و «دتيمر» نام دارند كه يك تا 2 ساعت پس از تزريق فعال مي شوند و بدون هيچ نقطه اوج يا فرودي، تا يك روز موثر خواهند ماند. همچنين تركيبي از NPH و انسولين «رگولار» نيز وجود دارد كه 30 دقيقه پس از تزريق فعال مي شود و 16 تا 24ساعت دوام خواهد داشت.
انسولين به صورت معمول، به روش تزريق زيرپوستي و استفاده از سرنگ وارد بدن مي شود.
اما نوع ديگر استفاده از انسولين، روش «استنشاق» است كه در سال 2006 نخستين انسولين استنشاقي با نام EXubera وارد بازار شد.
انسولين استنشاقي از لحاظ تاثيرگذاري، مانند انسولين تزريقي است كه هر دو ميزان گلوكز خون را كنترل مي كنند. در حال حاضر، انسولين استنشاقي داراي تاثير كوتاه مدت است اما تحقيقاتي در مركز درماني نيوجرسي در حال تكميل است كه بزودي اين مشكل را برطرف مي كند.

روش جديد درمان ام اس

پژوهشگران دانشگاه كمبريج اعلام كردند در تحقيقات جديدي مشخص شده يك داروي مقابله با سرطان خون مي تواند از گسترش بيماري ام اس جلوگيري كرده و حتي بخشي از عوارض ناشي از آن را جبران كند.
براساس اين پژوهش داروي آلمتوزوماب (Alemtuzumab) از موارد حملات ام اس در افراد مبتلا به اين بيماري كاسته و حتي به آنها كمك كرده برخي از كاركردهاي فيزيكي از دست رفته تحت تأثير اين بيماري را به مرور بازيابند.
به گفته دكتر آليستر كولز از استادان مغز و اعصاب دانشكده كمبريج اين دارو اگر در مراحل اوليه ابتلا به بيماري ام اس به مبتلايان داده شود، مي تواند از پيشرفت آن جلوگيري كرده و بخشي از توانمندي فيزيكي از دست رفته اين بيماران را احيا كند.موسسه ام اس كه بزرگ ترين نهاد خيريه براي كمك به مبتلايان اين بيماري است از يافته هاي جديد استقبال كرده و اعلام كرده قبل از تجويز عمومي اين دارو بايد تحقيقات بيشتري در مورد آن انجام شود.
لي دانستر مدير بخش تحقيقات اين مؤسسه گفت؛ «اين اولين دارويي است كه نشان داده مي تواند از گسترش بيماري ام اس جلوگيري كرده و حتي بخشي از عوارض فلج كننده آن را در بيماران ترميم كند. مسلماً اين تحقيقات باعث اميدواري كساني خواهد شد كه هر روز با عوارض ناشي از ابتلا به اين بيماري دست و پنجه نرم مي كنند.»
در سراسر جهان ميليون ها نفر به بيماري ام اس مبتلا هستند كه از طريق آسيب زدن به سيستم عصبي بخشي از كارايي قسمت هاي مختلف بدن انسان را مختل يا براي هميشه فلج مي كند. علاوه بر اين بيماري ام اس مي تواند عوارضي شبيه از دست دادن بينايي يا ناتواني در حركت، افسردگي و بيماري هاي روحي و ذهني را به دنبال داشته باشد. تاكنون درمان قطعي براي اين بيماري پيدا نشده و داروهاي فعلي تأثير محدودي در مقابله با آن دارند.

آهن زياد سرعت پيشرفت آلزايمر را تشديد مي كند

براساس نتايج يك تحقيق جديد افزايش بيش از حد آهن در بدن مي تواند خطر پيشرفت بيماري آلزايمر را تشديد كند.
اين تحقيق كه از سوي پژوهشگران در استراليا انجام گرفته همچنين نقش پيش ماده پروتئين بتا آميلوئيد (APP) را كه عامل تشكيل پلاك ها در مغز مبتلايان به اين بيماري است، نشان داده است.
در اين تحقيق دكتر جك روگرز از دانشگاه ملبورن و دستياران وي از موش ها، سلولهاي سالم مغز انسان و سلول هاي بيمار استفاده كردند تا نشان دهند كه نقش APP احتمالا بيرون انداختن آهن مسموم از نورون ها يا همان سلول هاي عصبي است. اما در بيماري آلزايمر عملكرد APP تحت تاثير عنصر روي قرار مي گيرد كه در پلاك هاي اين بيماري تجمع مي كنند.
به گزارش مجله علمي نيوساينتيست، در شرايط سلامتي و طبيعي عنصر روي به سيگنال دهي عصبي كمك مي كند اما در بيماري آلزايمر اين عنصر در پلاك ها گرفتار مي شود و هم عملكرد آهن زدايي APP را مختل مي كند و هم مانع مي شود كه نورون ها براي دريافت ميزان روي مورد نياز خود سيگنال دهي كنند.
بنابراين گزارش آهن هم در منابع حيواني شامل انواع گوشت قرمز، مرغ و ماهي و هم در منابع گياهي مثل غلات سبوس دار، حبوبات به ويژه عدس، مغزها و خشكبار و سبزيجات با برگ هاي سبز و پهن يافت مي شود اما معمولا ميزان جذب آن از منابع گياهي كمتر است.
شايعترين علايم آلزايمر شامل فراموشي وقايع اخيرا اتفاق افتاده، دشواري فزاينده در انجام كارهاي نيازمند قوه عقلاني مثل وظايف شغلي، رسيدگي به امور مالي يا مديريت خانه، تغييرات شخصيتي از جمله ناتواني در كنترل هيجانات و اختلال در قضاوت است.
در مراحل پيشرفته تر فرد با مشكل در انجام كارهاي ساده مثل انتخاب لباس يا انجام محاسبات ساده رياضي، ناتواني در شناسايي افراد آشنا، بي علاقگي به بهداشت شخصي يا ظاهر، مشكل در غذا خوردن، گرفتن حالت تهاجمي و انكار تمام اين مشكلات مواجه مي شود.

فرضيه اي براي علت حركت مرموز سنگهاي دره مرگ

دره مرگ در پارك ملي كاليفرنيا بستر درياچه اي خشكيده و وهم انگيز است كه سنگهاي بزرگ در آن به شكلي مرموز حركت مي كنند، در حالي تاكنون كسي شاهد حركت كردن آنها نبوده است.
به گزارش خبرگزاري مهر، صخره ها و سنگهاي متحرك دره مرگ از دهه 1940 تاكنون دانشمندان را بهت زده و متعجب به حال خود رها كرده اند. سرعت حركت اين سنگهاي مرموز برابر سرعت راه رفتن يك انسان تخمين زده شده اما هيچكس اين سنگها را حين حركت مشاهده نكرده است.
مطالعات پيشين نشان داده اند عواملي مانند نيروي گرانش يا زمين لرزه مي تواند حركات مرموز اين اجرام را توضيح دهد. اكنون محققان مركز پروازهاي فضايي گودارد ناسا فرضيه اي جديد ارائه كرده اند: در طول زمستان سنگها بر روي حلقه هاي يخي كوچكي كه از آب جاري از تپه هاي مجاور در اطراف سنگها تشكيل مي شوند، حركت مي كنند. به گفته محققان جريان بيشتر آب مي تواند منجر به شناور شدن سنگها شوند.
گروهي از محققان اين مركز فضايي اطلاعات به دست آمده از حسگرهاي ريزي كه به منظور كنترل جريان آب در زير لايه اي از خاك در اين منطقه كار گذاشته شده بودند را مورد بررسي قرار داده و دريافتند اين حسگرها در ماه مارچ حرارت انجماد آب را به ثبت رسانده اند كه مي تواند زمينه اي مناسب براي شكل گيري لايه هاي حلقه اي يخ به شمار رود.
با اين حال فرضيه يخي محققان گودارد نمي تواند توضيح دهنده قطعي اين حركات ناشناخته باشد، زيرا ويژگي هاي خرد اقليمي سخت بياباني مي تواند به اين معني باشد كه هر يك از اين سنگها به واسطه نيرويي متفاوت حركت مي كنند و يك فرضيه نمي تواند تمامي اين حركات را توجيه كند.
در اين منطقه كه به مسير مسابقه سنگها شهرت پيدا كرده است، سنگها كه گاه تا مسافت 458 متر جابه جا مي شوند مسيري از براده هاي خاك رس را در امتداد مسير خود به وجود مي آورند. لايه گلي خشكيده بر بستر درياچه ضخامتي حدود 300 متر دارد كه از تبخير درياچه در 10 هزار سال پيش به جا مانده است.
سنگهاي دره مرگ گاه به صورت چند تايي يا گروهي حركت مي كنند كه محققان ناسا اين حركت را به واسطه وجود يك لايه يخي در زير تمامي اين سنگها ممكن مي دانند.
تاكنون هيچ چشم يا دوربيني نتوانسته سنگها را در حال حركت مشاهده كند اما دانشمندان اميدوارند تكنولوژي هاي جديد بتوانند راه حلي براي روشن كردن اين راز در اختيار آنها قرار دهند.
براساس گزارش نشنال جئوگرافيك، به دليل اينكه دره مرگ منطقه اي حفاظت شده به شمار مي رود، دانشمندان در انجام مطالعات خود محدوديت هايي دارند كه مهمترين آنها ممنوعيت جابه جا كردن سنگها و تخريب مسير حركت آنها است. از اين رو دانشمندان براي بررسي نحوه شكل گيري لايه هاي يخي در زير سنگها و فرار از درجه حرارت بالاي 46 درجه اي اين دره در ماه جولاي، نمونه اي از خاك درياچه خشكيده مجاور را در آزمايشگاههاي خود مورد استفاده و مطالعه قرار مي دهند.

خواب بيش از 8 ساعت لاغري مي آورد

آخرين تحقيقات پزشكي دانشگاه هاروارد نشان مي دهد كه خواب بيش از 8 ساعت به كاهش وزن كمك مي كند.
به گزارش تلويزيون الجزيره قطر، آخرين تحقيقات پزشكي دانشمندان آمريكايي نتايجي برعكس اعتقاد رايج از خواب را ثابت كرد.
پروفسور «سوزان ردلاي»، استاد تغذيه دانشگاه هاروارد طي تحقيقي كه بر روي جامعه آماري 50 نفره از ميان مردان و زنان انجام داده است، اعلام كرد كه نتايج تحقيقش نشان مي دهند كه خواب بيش از 8 ساعت به كاهش وزن افراد كمك مي كند.
بنابراين زماني كه افراد كمتر از 8 ساعت بخوابند به علت سوزاندن كالري هاي بيشتر، انگيزه اي براي خوردن غذاي بيشتر پيدا مي كنند كه اين ميزان بيش از ميزان نياز بدنشان است و وزن آنان را بالا مي برد.
اين گزارش حاكي است كه خواب بيش از 8 ساعت اشتهاي انسان را به ميزان 21 درصد در مقايسه با افرادي كه كمتر از 8 ساعت مي خوابند كاهش داده و نسبت به غذا بي ميل مي كند كه اين امر به كاهش وزن افراد كمك مي كند.

اميد جديد براي جويندگان حيات بر روي سياره سرخ

نتايج تحقيقات دانشمندان آمريكايي نشان مي دهد كه بر روي سطح مريخ مواد آلي وجود دارند و اين نتايج مي تواند اين نگرش را كه سياره سرخ بدون حيات است را به چالش فراخواند.
زماني كه دو كاوشگر وايكينگ در سال 1976 به سطح سياره سرخ رسيدند اطلاعاتي را ارسال كردند كه فقدان مواد آلي را بر روي اين سياره نشان مي داد.
اين اطلاعات يك دلسردگي و نا اميدي بزرگ براي دانشمنداني بود كه بر روي مريخ به دنبال حيات مي گشتند، اما اكنون نتايج يك تحقيقات جديد توانسته است دري جديد در اميد به وجود مواد آلي بر روي اين سياره بگشايد.
كريستوفر مك كي دانشمند مركز تحقيقات «آمس» در كاليفرنيا سرپرست تحقيقات جديد ناسا در اين خصوص توضيح داد: «به مدت 35 سال اطلاعات به ظاهر منفي كاوشگرهاي وايكينگ بر روي نگرش ما به وجود مواد آلي در سياره سرخ سايه افكنده بود اما احتمالاً در آزمايشاتي كه اين دو كاوشگر انجام داده اند ماده آلي پيدا شده از بين رفته اند و به همين دليل اين روباتها نتايج غيرمطمئني ارسال كردند.»
دو كاوشگر وايكينگ در سال 1976 به خاك مريخ رسيدند و با گرم كردن گازهاي آزاد شده در محيط و تحقيق بر روي آنها به دنبال تركيبات آلي گشتند. در اين تحقيقات آنها تنها دو ماده «كلرومتان» و «دي كلرومتان» را شناسايي كردند اما دانشمندان به اين نتيجه رسيدند كه در حقيقت اين دو ماده در مايعي وجود داشته اند كه براي تميز كردن كاشگرها استفاده مي شده است.
در سال 2008 فونيكس، كاوشگر جديد ناسا آزمايشاتي كه كاوشگرهاي وايكينگ انجام داده بودند را تكرار كرد و به نتايج قابل مقايسه اي با نتايج اين دو كاوشگر دست يافت. به همين دليل تيم مك كي تصميم گرفتند در بيابان آتاكاما در شيلي كه شبيه ترين خاك به مريخ را دارد، مواد آلي پركلروات، كلرومتان را اول سرد و بعد گرم كردند. در مورد اول حضور ماده آلي تأييد و در مورد دوم به سبب گرم شدن حضور آن ناپديد شد.
نتايج اين بررسي ها نشان مي دهد كه ماده آلي مي تواند بدون تغيير شكل به مدت ميليون ها سال بر روي سطح مريخ باقي بماند اما به محض اينكه گرم شود به سرعت از بين مي رود.
براساس گزارش نيويورك تايمز، نتايج اين تحقيقات نشان مي دهد كه ردپاي ماده آلي كلرومتاني كه وايكينگها پيدا كرده بودند مي توانند واقعاً ماده آلي مريخي باشد.
نتايج اين مطالعات جديد با استقبال «گليبرت لوين» كه مدت بيش از 30 سال با اطلاعات منفي كاوشگرهاي وايكينگ مخالفت كرده بود مواجه شد.
در سال 2011 ناسا «لابراتوار علمي مريخ» (Mars Science Laboratory) را پرتاب خواهد كرد كه اين دستگاه در سال 2012 به سياره سرخ خواهد رسيد و بر روي خاك اين سياره آزمايشات جديدي را انجام خواهد داد. نتايج اين تحقيقات مي توانند به وضوح حضور ردپاي حيات بر مريخ را نشان دهند.

كابوس هاي شبانه را جدي بگيريد

كابوس شبانه يكي از علائم شروع پاركينسون است.
روزنامه لنتا به نقل از ديلي تلگراف گزارش داد، دانشمندان اسپانيايي كشف كردند افراد مسني كه اغلب كابوس هاي رنگي مي بينند، به شدت در معرض خطر تشديد بيماري پاركينسون و يكي از اشكال زوال عقل ناشي از پيري هستند.اين اختلالات به شكل كابوس هاي رنگي دائمي، حركات غير ارادي و فرياد در خواب بروز پيدا مي كنند.گروه تحقيقاتي پزشكي در گزارش خود در مجله «لنست نورولوژي» (Lancet Neurology) چنين نتيجه مي گيرد كه اين اختلالات در خواب Parasomniya) (خواب پريشي) مي توانند علامت بيماريهاي ((Neurodegenerative NDZ باشند.اين تحقيق بي شباهت به تحقيقي كه در كلينيك آمريكايي «ميو» انجام شده بود نيست. اين تحقيق نشان داده بود اختلال رفتار در خواب سريع مي تواند احتمال رشد بيماري پاركينسون يا دمانس را مطرح كند.