(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 19 مهر 1389- شماره 19761

مقاومت تنها راه حل مسئله فلسطين
دلايل پيروزي مقاومت در جنگ 33 روزه اعلام شد
حزب الله شكست ناپذير



مقاومت تنها راه حل مسئله فلسطين

مسئولان جنبش آزاديبخش ملي فلسطين (فتح) و جنبش مقاومت اسلامي فلسطين (حماس) با برگزاري نشستي در دمشق درباره حل مسائل موجود بين اين دو جنبش به منظور تحقق مصالحه ملي فلسطين گفت وگو كردند.
اين دو گروه عمده فلسطيني در پايان ديدار خود ضمن بررسي راهكارهاي خروج از چنددستگي شديد بين گروه هاي فلسطيني با صدور بيانيه اي اعلام كردند كه براي تحقق مصالحه ملي به توافق دست يافته اند. رياست هيئت حماس را در اين ديدار «خالد مشعل» رئيس دفتر سياسي آن و جنبش فتح را «عزام الاحمد» برعهده داشت و نامبرده همراه با «نصر يوسف» عضو كميته مركزي فتح و «صخر بسيسو» از اعضاي آن به همين منظور به دمشق سفر كرده بودند. اين ديدار كه داراي جنبه هاي مهمي است در پي تلاش برخي كشورهاي عربي پس از شكست گفت وگوهاي اوليه گروه هاي فلسطيني براي مصالحه ملي در چند سال گذشته و به دنبال ديدار «عمر سليمان» رئيس سازمان اطلاعات مصر و خالد مشعل رئيس دفتر سياسي حماس در اواخر ماه مبارك رمضان در مكه مكرمه و تماس سليمان با رئيس حكومت خودگردان فلسطين در دمشق انجام شد.
در اين ديدار موارد اختلاف بر سر مندرجات برگه مصالحه پيشنهادي مصر به منظور گفت وگوي ملي فلسطيني فراگير و گفت وگوي دو جانبه فتح و حماس بررسي شده است.
براساس اعلام منابع مزبور اعطاي فرصت كافي به كميته هاي امنيتي به منظور بررسي مسائل امنيتي و تلاش جهت حل آن به گونه اي كه مورد قبول دو طرف باشد از موارد ضروري ذكر شده در توافق اوليه حماس و فتح است.
فتح و حماس همچنين درباره چارچوب رهبري موقت كه تا زمان برگزاري انتخابات تشكيل مي شود و مأموريت آن رسيدگي به مسائل سرنوشت ساز درباره فلسطين و تصميم گيري درباره آن براساس هماهنگي است؛ توافق كرده كه اين امر، پيشتر در برگه پيشنهادي مصري حذف شده بود.
از ديدگاه رئيس دفتر سياسي حماس گروه هاي فلسطيني با تحقق آشتي ملي و توافق همه طرف هاي فلسطيني و عربي با آن مي توانند با در اختيار گرفتن عناصر قدرت ضمن مديريت منازعه با رژيم صهيونيستي، جايگاه و احترام خود را حفظ و خواسته هاي خود را بر دشمن اشغالگر ديكته و تحميل كنند.
خالد مشعل اظهار داشت: حماس و فتح اكنون با جديت از اين فرصت استفاده و درباره اكثر مسايل توافق كردند و برخي مسايل ساده باقيمانده است كه در ديدار آينده بررسي خواهد شد.
«اسماعيل هنيه» نخست وزير دولت منتخب فلسطين نيز با استقبال از اين ديدار، آن را راهي به سوي تحقق مصالحه ملي مبتني بر شراكت سياسي و امنيتي دانست.
تحولات جديد در صحنه سياسي فلسطين را بايد در چارچوب پازل تعريف شده از سوي غرب به عنوان حامي رژيم صهيونيستي براي نجات اين رژيم از مشكلات پيش رو و در پي آن هموار شدن راه براي پيروزي حزب باراك اوباما در انتخابات ميان دوره اي كنگره آمريكا ارزيابي كرد.
در چنين پازلي از يك سو آمريكا خود وارد ميدان از سرگيري مذاكرات صلح با هدف پايان دادن به مشكل موجود بين حكومت خودگردان فلسطين و اسراييل شده است در ديگر سو نيز برخي از كشورهاي غربي مانند فرانسه تلاش دارند تا در بخش ديگري از اين پازل كه همان موضوع از سرگيري مذاكرات بين سوريه و رژيم صهيونيستي و اين رژيم با لبنان است؛ براي حل مشكل موجود و نجات اين رژيم نقش آفريني كنند.
به نظر مي رسد در اين ميان وظيفه اي نيز بر عهده برخي از كشورهاي عربي براي اجراي طرح گذاشته شده است و آن هماهنگ سازي و پايان دادن به برخي تنش هاي موجود بين گروه هاي فلسطيني است تا در صورت موفقيت تلاش هاي گروه اول در جبهه دوم نيز مشكلات از بين رفته باشد. ديدار با برنامه قبلي عمر سليمان با مشعل در مكه نيز در اين چارچوب قابل ارزيابي است و حتي اين كشورها حاضر شده اند تا حدودي از سياست هاي قبلي خود عقب نشيني كنند. در همين رابطه براساس اعلام رئيس دفتر سياسي حماس؛ سليمان در ديدار مزبور تأكيد كرده است كه مصر مانع تفاهم گروه هاي فلسطيني نمي شود و اين درست عكس سياست هاي قبلي مصر و برخي تحميل ها به گروه ها است كه قبل از آن در اذهان گروه هاي فلسطيني وجود داشت.
بايد در نظر داشت كه مصر از حدود دو سال قبل نقش ميانجي را ميان فتح و حماس ايفا مي كند ولي اختلاف بين مصر و حماس از زمان حكومت حماس بر غزه در ژوئن 2007 آغاز شد، بعد از مخالفت حماس با امضاي برگه پيشنهادي مصر در 15 اكتبر 2009 قاهره، امضاي آن را تا اطلاع ثانوي به تعويق انداخت و روابط قاهره و حماس از آن زمان دچار تنش شد كه با احداث ديوار فولادي توسط مصر در مرز خود با نوار غزه اين تنش به اوج خود رسيد.
اما روابط قطع نشد و در اين ميان مطلب ديگري كه در خصوص مذاكرات و ديدارهاي هيئت هاي فتح و حماس قابل توجه است كشاندن سوريه به روند مذاكرات بين گروه هاي مزبور و انتقال مذاكرات دو طرف از قاهره به دمشق است كه به نظر مي رسد اين امر باتوجه به جانبداري مصر از فتح با فشارها و خواست حماس صورت گرفته باشد و به منزله امتيازي براي دمشق است.
در اين خصوص به نظر مي رسد آمريكا در روزهاي اخير تلاش دارد تا با برخي وعده ها مانند امكان بازگرداندن «جولان» به طرف سوري، دولتمردان دمشق را به پاي ميز مذاكره با رژيم صهيونيستي بكشد تا ضمن تكميل كردن پازل خود در ارتباط با صلح خاورميانه به اهداف سياسي خود نيز در صحنه داخلي نايل شود.
در اين بين نيز سفرهاي مكرر «جرج ميچل» فرستاده ويژه آمريكا براي مذاكرات صلح خاورميانه و «جان كلود كوسران» فرستاده ويژه رئيس جمهور فرانسه در امور خاورميانه به «تل آويو» و دمشق و مذاكره با مقام هاي صهيونيستي و سوري؛ رفت و آمدهاي مسئولان عالي رتبه كشورهاي عربي به پايتخت هاي يكديگر و در آخرين مرحله ديدار «وليد المعلم وزير» خارجه سوريه با «هيلاري كلينتون» همتاي آمريكايي خود در نيويورك و در حاشيه مجمع عمومي سازمان ملل در اين چارچوب قابل ارزيابي است.
بايد در نظر داشت با توجه به خواسته هاي به حق يك طرف مذاكره در هر سه صحنه فلسطين؛ سوريه و لبنان در مقابل رژيم صهيونيستي براي بازگرداندن مناطق اشغالي و اصرار تل آويو بر حفظ اين مناطق و ادامه اشغال آنها هيچ يك از اين طرح ها و برنامه ها تا زماني كه واقع بينانه و براساس خواست طرف ستمديده نباشد؛ نمي تواند جنبه عملي و اجرايي به خود بگيرد و در صورت وجود فشارهاي سياسي براي ادامه آن نيز در پايان منجر به شكست است چرا كه تجربه 60 سال گذشته ثابت كرده است كه رژيم صهيونيستي هيچگاه حاضر به پاسخ مثبت به چنين خواسته هايي و پايان دادن به اشغال و تجاوزات خود نيست و اساساً ادامه حيات چنين رژيمي نيز باتوجه به وجود آن همواره در سايه جنگ؛ خشونت و كشتار و جنايت هاي بدون محكوميت از طرف سازمان هاي بين المللي بوده و خواهد بود. در چنين فضاي بي اعتمادي نيز هيچ راهكاري جز ادامه مقاومت كه امروزه بسياري از طرف ها به آن رسيده اند؛ نمي تواند مشكل موجود را حل كند.
منبع: ايرنا

 



دلايل پيروزي مقاومت در جنگ 33 روزه اعلام شد
حزب الله شكست ناپذير

ترجمه : علي معرفي
اشاره
مقالات زيادي در مورد جنگ تابستان 2006 ميان رژيم صهيونيستي و حزب الله از سوي دوست و دشمن نوشته شده است و اين جنگ از نقطه نظرهاي مختلف مورد تحليل و بررسي قرار گرفته است.
اما آنچه جالب توجه به نظر مي رسد،اظهارنظر صهيونيست هاست، كه هنوز به دنبال دلايل شكست ارتش اسطوره اي اسرائيل در جنگ 33 روزه هستند.
صهيونيست ها پس از پايان جنگ، بر روي اين نكته تاكيد كرده اند كه حزب الله از لحاظ اطلاعاتي توانسته است برتري خود را نشان دهد.در اين مقاله گرچه از سوي يك نويسنده عرب نوشته شده است اما به صورت واقع گرايانه و با استناد به سخنان و اظهارنظرهاي مقام هاي اسرائيلي، نبرد مهم اطلاعاتي حزب الله و رژيم صهيونيستي مورد تجزيه موشكافانه قرار گرفته است.
گرچه رژيم اشغالگر قدس همانند گذشته از مقاومت دليرانه مردم درس عبرت نمي گيرد و هرازچند گاهي ماشين جنگي خود را به راه مي اندازد، اما اين دفعه به اين موضوع به خوبي واقف شده است كه نبايد به برتري هوايي و چند جاسوس زميني متكي باشد.
همين موضوع ترس و دلهره را بر اندام سردمداران اسرائيلي انداخته و نويسنده هم آن را از نظر دور نداشته است.
به هر صورت «نواف الزرو» (نويسنده مقاله) با اشاره به تهديدات مستمر اسرائيل عليه لبنان قواي دو طرف (حزب الله و رژيم صهيونيستي) را نه از لحاظ نظامي بلكه از جنبه اطلاعاتي و امنيتي مورد بررسي قرار داده است.
سرويس خارجي كيهان
تشكيلات امنيتي در رژيم صهيونيستي، نقش اساسي را در دولت و ارتش، جنگ و پيروزي و يا شكست و به خصوص در زمينه ترورها و عمليات ويژه اسرائيل ايفا مي كند.
از ديدگاه تشكيلات امنيتي اسرائيل، «يك جاسوس»، ارزش هزار سرباز را در ميدان نبرد دارد، همچنان كه، «ناپلئون بناپارت» در زمان خود، اين موضوع را عنوان كرده بود.
به هر صورت، امروز كه اسرائيل در جنگ 33 روزه، با شكست سختي مواجه شده است، هر جاسوس ارزش هزار سرباز را در ميدان جنگ دارد، چرا كه به زعم آنها، بدون جاسوس و نبود اطلاعات، يك سرباز، قادر به ديدن چيزي براي جنگيدن نيست.
اين موضوع پژوهشي است كه انستيتوي امنيت ملي اسرائيل، در مورد خط مشي استراتژي آينده دستگاه امنيتي اسرائيل براي دهه بعد در نظر گرفته است.
براساس اين پژوهش تحت عنوان «دستگاه هاي امنيتي اسرائيل به كدام سو» مطرح شده است كه تشكيلات امنيتي اسرائيل به شدت آسيب پذير و در مقابل چالش هاي احتمالي آينده ناتوان است.
آسيب پذيري دستگاه هاي امنيتي به صورت واضح و علني در لبنان و در هنگام جنگ تابستان 2006 و بعد از آن خود را نشان داد.
همچنان كه اين آسيب پذيري در مقابل سوريه به منصه ظهور رسيد و آن زماني بود كه «سيدحسن نصرالله» رهبر حزب الله به طور ناگهاني در كنار «بشاراسد» در دمشق ظاهر شد.
اما از همه دردناك تر براي اسرائيل، موفقيت حزب الله در نفوذ به دستگاه هاي نظامي و امنيتي رژيم صهيونيستي بود كه در سال هاي اخير روي داد.
بمب امنيتي
هنگامي كه سيدحسن نصرالله در ابتداي سال جاري ميلادي در كنار بشار اسد و محموداحمدي نژاد روساي جمهور ايران سوريه در دمشق ظاهر شد، طوفاني از بحث و جدل ها را در بين مسئولان بلندپايه امنيتي اسرائيل به پا كرد كه آثار آن در رسانه هاي رژيم صهيونيستي كاملا مشهود بود. صهيونيست ها با شگفتي اين سؤال را مطرح مي كردند كه چگونه كسي كه (رهبر حزب الله) متهم شماره يك از نظر اسرائيل است و دستگاه امنيتي (موساد) به دنبال آن است سر از دمشق درآورده است.
همچنانكه ظاهر شدن سيدحسن نصرالله در سوريه باعث تعجب بسياري از جاسوسان رژيم صهيونيستي شد و بسياري ديگر نيز توانايي موساد را به سخره گرفتند كه چگونه نتوانسته است، عزيمت و بازگشت وي به سوريه را رديابي و شناسايي كند و آن را حدس بزند. برخي نيز اين شكست اطلاعاتي را به نحوي با شكست نظامي اسرائيل پس از عقب نشيني آن در مقابل حزب الله در تابستان 2006 ربط داده اند.
در كنفرانس مطبوعاتي اخير كه شواهدي از دخالت اسرائيل به عنوان يكي از متهمان، ترور «رفيق حريري» نخست وزير سابق لبنان از سوي رهبر حزب الله ارائه شد، سيدحسن نصرالله بمب امنيتي خبري از نوع سنگيني را منفجر كرد كه نه تنها اركان تئوري هاي دادگاه بين المللي ويژه ترور رفيق حريري را به لرزه درآورد، بلكه تمامي حساب و كتاب هاي اسرائيل و آمريكا را كه براساس آن بر محكوميت حزب الله در ترور حريري و صدور حكم محكوميت شرط بندي شده بود را برهم زد. همچنين در اين راستا، سيدحسن نصرالله، پرونده جنگ اطلاعاتي را كه در بين حزب الله و اسرائيل در جريان بود را بازگشود و مشخص شد كه اين جنگ مخفيانه، اصل و اساس جنگ بعدي خواهد بود و بيشتر از آن، اسرائيل و متحدانش، با همه نيرو و توان خود از تابستان 2006 اقدام به جاسوسي عليه حزب الله در لبنان كرده بودند.
چرا بر حزب الله پيروز نمي شويم
پس از شكست اسرائيل در جنگ 2006، ژنرال ها، تحليل گران و پژوهشگران صهيونيست دچار يأس و نااميدي و شگفتي شدند و نتوانستند از سايه سنگين اين شكست خارج شوند. به طوري كه ژنرال «بنيامين بن اليعازر» در آن زمان اعلام كرد كه دولت اسرائيل از توانايي حزب الله دچار شگفتي شده است.
جالب اينكه، ژنرال «متان فيلنائي» با شگفتي اعلام كرد: «اصلا ما نمي دانستيم با چه كسي مي جنگيم و اين نوعي از تهور است.» همچنانكه يك مؤسسه نظامي اسرائيل گفت: ضربه اي كه از حزب الله دريافت كرديم، نيروي بازدارندگي را از ما سلب كرد.
«ران كوهين» عضو كنست (پارلمان) اسرائيل و ژنرال احتياط در رژيم صهيونيستي نيز تصريح كرد: در زمينه سياسي، تصميم براي جنگ(تابستان 2006) به سرعت اتخاذ شد، بدون اينكه دانسته شود كه چه كسي براي جنگ برود و چگونه امكان دستيابي به پيروزي ميسر خواهد بود.
وي گفت: اسرائيل به دليل نشناختن قدرت جنگي حزب الله دچار سرشكستگي و خفت فراواني شد.
در راستاي برتري اطلاعاتي شگفت انگيز حزب الله و در زمينه شكست اسرائيل، صهيونيست ها اين سوال را ازخود مي پرسيدند كه چرا اين گونه شد؟ چرا ما درجنگ پيروز نشديم، چگونه بايستي با حزب الله كه به يك تهديد فزاينده براي اسرائيل تبديل شده، مقابله كرد؟
چگونه بايد با سيد حسن نصرالله كه از رهبريت تاثيرگذار بيش از هر زمان دردنياي عرب و اسلام برخوردار است رفتار كرد؟
كجاست پناهگاه دبيركل حزب الله كه به گونه اي ظاهر مي شود كه انگار درصحنه است؟ و چگونه مي شود از حزب الله و دبيركل او خلاص شد؟
اما اين گونه سؤالات است كه به صورت اساسي و فراوان در بين موسسات نظامي امنيتي اسرائيل درحال حاضر مطرح و درصحنه سياست آن درجريان است.
كوري اطلاعاتي
دراين زمينه و راستاي پژوهش ها و مطالعات مختلفي كه نويسندگان و تحليل گران صهيونيست درتلاش بودند كه به وسيله آنها به سؤالات مطرح شده درمورد شكست پاسخ دهند، «دمان» رئيس بخش بررسي هاي استراتژيك درنيروي دريايي اسرائيل و همكارش سرهنگ دوم «روبي سان»، از 24 افسر با درجه سرهنگ خواستار تهيه الگوهاي تطبيقي از جنگ سال 2006 شد.
او همچنين اين الگوهاي تطبيقي را درمورد حزب الله و ارتش اسرائيل به 10 امتياز متفاوت تقسيم كرد.
نتايج به دست آمده نشان داد كه حزب الله بر ارتش اسرائيل در زمينه مسائل اطلاعاتي، استراتژي و عقيده به جنگيدن برتري دارد، درحالي كه اسرائيل دراين مورد فقط در زمينه وسايل جنگي و سازمان دهي برتري نسبي دارد
كه البته روزنامه «يديعوت احارونوت» اين گزارش را به طور مفصل به چاپ رسانده است.
به عقيده كارشناس صهيونيست در امور استراتژيك (رونن برگمان)، جنگي كه اسرائيل وارد آن شد، دو نقص فاحشي را براي آن رژيم روشن كرد. اول اينكه، برتري هوايي يك استراتژي شكست خورده است، چرا كه فقط براي يك نيروي زميني درحد يك جنگ كوچك جوابگو است، دوم اينكه، شكست بزرگ اطلاعاتي كه بسياري درمورد آن اظهارنظر كرده اند درمقايسه با شكست اسرائيل درجنگ اكتبر (سال 1973) فضاحت بار است.
برگمان در روزنامه يديعوت احارونوت درمورد آنچه كه او آن را «كوري اطلاعاتي» ناميده است به طور مفصل سخن گفته و معتقد است:دستگاه امنيتي اسرائيل درنفوذ به درون حزب الله شكست بزرگي خورده است درحالي كه صدها تن از عناصر آن دراين زمينه فعاليت كرده بودند.
او اضافه مي كند: شكست اسرائيل درنفوذ به مركز تصميم گيري (فرماندهي) حزب الله، نمود بارزي بود كه خود را درنتايج به دست آمده درجنگ نشان داد.
جالب اينكه برخلاف استراتژي هميشگي اسرائيل و برنامه ريزي هايش و همچنين مفاهيم امنيتي مهم انگاشته شده آنها مبني بر اينكه «هميشه با توسل به قدرت برتري هوايي و تشكيلات امنيتي قوي، مي توان يك قدرت مطلق نظامي و داراي بازدارندگي قوي بود و مانند هميشه اين موضوع اعتماد به نفس آنها را دو چندان كرده بود كه همانند گذشته در اين جنگ نيز به سرعت نتيجه نبرد با اعراب را به نفع خود پايان خواهند داد، حزب الله تمامي اين نقش هاي دور و دراز اسراييل را نقش بر آب كرد و براساس اطلاعات و آمار و اظهارات عنوان شده ازسوي صهيونيست ها و متحدانشان، شكست سختي به مثلث اسطوره اي و مقتدر اسراييل(موساد، شاباك و دستگاه اطلاعاتي نظامي) وارد شد.
عامل قدرت و برتري
آنچه كه ارتش اسراييل درجنوب لبنان به آن دچار شد در واقع شبيه شكستي بود كه ارتش آمريكا در ويتنام متحمل آن شد و شايد مشابه آنچه باشد كه ارتش سرخ در افغانستان به آن گرفتار گرديد.
«رون بن شاي» تحليلگر اسراييلي در روزنامه صهيونيستي «يديعوت احارونوت» معتقد است: «آتش بس باعث شد كه از شكست بزرگي به اسراييل درنبرد زميني با حزب الله جلوگيري شود.»
به هرجهت، براي شكست سنگين اسراييل در جنگ تابستان 2006 عوامل و مسائل متعددي وجود دارد ولي مهمترين آنها برتري اطلاعاتي حزب الله است كه نشان دهنده پيروزي مطلق آن در سازماندهي داخلي اش، به جابه جايي، استقرار و توانايي استتار فرماندهان و مبارزان و سلاح هايش بود.
مورد ديگر برتري حزب الله را مي توان در توانايي اطلاعاتي اش در زمينه رصد و پيگيري و انهدام خطرناك ترين شبكه هاي جاسوسي لبنان كه براي موساد كار مي كردند، به شمار آورد.
دراين زمينه و دقيقا منابع امنيتي اسراييل به صراحت اعتراف كردند كه تشكيلات اطلاعاتي ويژه حزب الله توانست، خطرناكترين شبكه هاي جاسوسي وابسته به موساد را كه در بيروت و جنوب لبنان فعاليت داشت را شناسايي و منهدم كند.
اين منابع گفتند: مزدوران موساد كه در بيروت دستگير شدند، جزو حرفه اي ترين جاسوسان در منطقه خاورميانه بودند كه آموزش هاي فراواني براي استفاده از دستگاههاي الكترونيكي پيشرفته فرا گرفته بودند.
به گفته اين منابع، ماموريت اين جاسوسان، شناسايي دقيق محل هاي مورد سكونت و پناهگاههاي مخفي و همچنين خانه هايي بود كه رهبران حزب الله از آنها استفاده مي كردند.
جاسوسان دستگيرشده ماموريت داشتند، با علامت گذاري «الكترومغناطيسي» و «فسفري» بر روي اين اماكن، آنها را به عنوان هدف هاي هواپيماهاي اسراييلي قرار دهند، درحالي كه علاوه بر اين، وظيفه داشتند وسايل استراق سمع در مناطق مختلفي از جمله ضاحيه درجنوب بيروت كار بگذارند.
گذشته از موارد اشاره شده در مورد برتري هاي حزب الله، ويژگي ديگر حزب الله درجنگ تابستان 2006 كه باعث تفوق آن بر اشغالگران اسراييلي شد، به كارگيري سلاح هاي جديدي بود كه اسراييلي ها را بسيار غافلگيركرد و باعث واردشدن تكاني شديد در ارتش اسراييل شد.
انهدام تانك هاي پيشرفته «ميركاوا» اصابت و انهدام ناوچه اسراييلي در سواحل بيروت، شليك موشك هايي به اهداف نظامي درشمال فلسطين اشغالي كه با اصابت دقيق باعث سردرگمي صهيونيست ها شد، از جمله ويژگي هاي جنگ 2006 درجنوب لبنان بود.اسراييلي ها، هرگز اصابت دقيق موشك هاي حزب الله به منطقه «كفارجلعادي» را كه باعث كشته شدن 12 سرباز شد را فراموش نخواهندكرد.كه علاوه بر اينكه باعث وارد شدن تلفات به آنها شد، شكست بزرگي از لحاظ اطلاعاتي برايشان محسوب مي شود.
در اصطلاحات اطلاعاتي آنچه كه از به آن «نقاط كور» در كارهاي اطلاعاتي اسرائيل به كار برده مي شود، در جنگ تابستان 2006 به صورت عيان نمايان شد و خود را به وضوح نشان داد، كه مهم ترين آنها، همچنانكه از متن تحليل هاي نظامي اسرائيلي به دست مي آيد، عبارتند از:
1- دستگاه هاي امنيتي اسرائيل نتوانست براي ارتش، اطلاعات كافي از سيستم موشك هاي ضد زره پوش ها كه حزب الله داراي آن بود، فراهم كند.
2- دستگاه هاي امنيتي همچنين نتوانست، از سلاح هاي پيشرفته حزب الله مانند موشكي كه ناوچه اسرائيلي را منهدم كرد، فراهم آورد.
3- ناتواني در به دست آوردن اطلاعات امنيتي از سازماندهي پيشرفته اي كه حزب الله براي جنگ با اسرائيل در روستاها، ايجاد كرده بود، همچنين ناتواني در افزايش اطلاعات لازم و كافي به نيروهاي زميني درمورد جابه جايي هاي جنگجويان حزب الله.
4- شكست دستگاه اطلاعاتي در فراهم آوردن اطلاعات مورد نياز و دقيق واحدهاي نخبه نظامي قبل از عمليات فرود در «بعلبك» و «صور» كه به دليل اطلاعات غلط ارائه شده اطلاعاتي با شكست مواجه شد.
5- شكست در كسب موقعيت عالي براي نفوذ در مركز فرماندهي حزب الله در ضاحيه در جنوب بيروت.
6- ناتواني دستگاه هاي اطلاعاتي (از دوران جنگ تابستان 2006) تاكنون در مورد پاسخ به اين سؤال مهم كه «حسن نصر الله» دبيركل حزب الله كجا پنهان شده است؟ در حالي كه بعد از بمباران هاي سنگين و وحشتناك ضاحيه بيروت و ديگر اماكن، تير اسرائيل در شكار رهبران حزب الله به سنگ خورد و اين موضوع باعث خشم تحليل گر نظامي اسرائيلي شد به طوري كه «يوسي ملمان» در روزنامه صهيونيستي هاآرتص با عصبانيت اقرار كرد: نمي دانيم «رهبر حزب الله كجا زندگي مي كند؟»
نتيجه گيري
در چارچوب جنگ اطلاعاتي به وجود آمده و در زمينه بحث هاي اطلاعاتي مسئله دار اسرائيل در مورد مخفيگاه (سيدحسن) نصرالله و رهبران حزب الله و همچنين مخفيگاه هاي سلاح هاي موشكي و غيره، تشكيلات نظامي و اطلاعاتي اسرائيل دچار نگراني، اضطراب و ترس و وحشت شده است. در اين چارچوب حدس و گمان هاي زيادي از سوي اين رژيم مطرح شد در حالي كه حزب الله در مقايسه با اين رژيم از توانايي و امكانات نظامي چنداني برخوردار نيست و اصلاً قابل مقايسه با آن نخواهد بود، اما نشان داد كه مقاومت، توانايي مقابله و عقب راندن دشمن صهيونيستي را متناسب با شرايط به وجود آمده با تمام توان خود دارد.
به هر جهت اسرائيل تمام هم و غم خود را براي به دست آوردن اطلاعات امنيتي از حزب الله متمركز كرده است، همچنانكه مركز پژوهش هاي امنيت ملي اسرائيل بر اين موضوع اقرار كرده است.
مهم ترين سؤالاتي كه اين رژيم در پي يافتن پاسخ هاي آن است، اين است كه اسرائيل چگونه با برتري هاي اطلاعاتي حزب الله مقابله كند؟ آيا ارتباطي بين وجهه نظامي غالب آن با تشكيلات امنيتي قوي ترش وجود دارد؟ نقش اطلاعاتي حزب الله در هنگام تجاوز و دست اندازي اسرائيل به لبنان چگونه خواهد بود؟ جايگاه اطلاعاتي (حزب الله) در جنگ آينده چگونه است؟
حزب الله نيز در همين راستا و براساس اين محورها، اقدام به تقويت بنيه اطلاعاتي خود، هم در زمينه داخلي لبنان و هم در مورد مقابله با تهديدات رژيم صهيونيستي از جمله ارتش و تشكيلات نظامي و امنيتي و سلاح هاي اسرائيل كرده است.
به علاوه حزب الله تلاش كرده است از درون نيز نقاط ضعف احتمالي خود را در زمينه داخلي ترميم كند و اين چيزي است كه نگراني اسرائيل را دوچندان كرده است و باعث شده است كه اين رژيم از ترس و وحشت شليك موشك هاي آينده حزب الله هميشه در كابوس به سر ببرد.
فعاليت اطلاعاتي حزب الله، همچنانكه، براساس سخنان و قرائني كه پژوهش هاي مركز امنيت ملي اسرائيل آن را بيان كرده است، اقدامي دنباله دار و برنامه ريزي شده است كه به فعاليت هاي سازمان هاي اطلاعاتي نظامي بزرگ شبيه تر است.
همچنانكه، جمع آوري اطلاعات امنيتي قابل قبول و فعاليت در بين لايه هاي مختلف مردمي، به علاوه تربيت و تجهيز نيروهاي انساني به ملزومات ضروري و چگونگي سازماندهي آنها، دلالت بر اينكه توانايي هاي گسترده اطلاعاتي حزب الله در سال هاي آينده، دست كمي از قدرت بزرگ نظامي آن نخواهد داشت، دارد.
همه اين مباحث به اين موضوع منجر شده است كه اسرائيل گمان كند كه تبديل حزب الله به يك قدرت اطلاعاتي و عملياتي با قدرت بازدارندگي و موفقيت درآينده حتمي است.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14