(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 19 مهر 1389- شماره 19761

چنين گفت حافظ... به مناسبت بزرگداشت حافظ شيرازي
شيشه هاي دل
اخبار كوتاه ادب و هنر
آيا باور مي كنيم؟!
مروري بر كتاب «اسلام و هنر» نوشته دكتر محمود البستاني (بخش دوم)
رهيافت هاي طلايي تأثير هنري
نمايشگاه ملي كتاب دفاع مقدس گامي بسوي جهاني سازي فرهنگ مقاومت



چنين گفت حافظ... به مناسبت بزرگداشت حافظ شيرازي

ناهيد زندي پژوه
... كه عشق آسان نمود اول ولي افتاد مشكل ها
هنگام ورود به حوزه تفكر ايراني مشكل ترين كار، سخن گفتن درباره حافظ است. براي دستيابي به گفته هاي حافظ راهي دراز در پيش رو داريم.
اين راه را نهايت صورت كجا توان بست
كش صد هزار منزل پيش است در هدايت
اين متن به طور اجمال محتواي معنوي و جهان دروني و ذهني- اعجوبه ادب فارسي- حافظ شيرازي به همراه غزلياتش را مورد بررسي قرار مي دهد.
شمس الدين محمد حافظ شيرازي، شاعري محافظه كار و طرفدار ثبات سياسي بود. چنانچه با شش، هفت امير كه در طي عمرش كه بر شيراز حكومت مي كردند در كمال تفاهم و مدارا گذراند و از همه يا اغلب آنان مستمري وصله دريافت مي كرد. حكيم شيرازي طبيعت و ذهني شاد و خاطري اميدوار داشت و سبك او آميزه اي از سه عنصر:
نوكلاسيسيم، رمانتيسم و سمبوليسم مي باشد.
غزليات حافظ در سال هاي سياه وحشت، ترانه ابدي است در ستايش آزادي و بي تعلقي.
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
چون نديدند حقيقت ره افسانه زدند
حكيم داراي شخصيتي ژرف و شگرف، اصول گرايي اخلاقي و در عين ديانت و اعتقاد، ترك تعصب داشت.
در عشق خانقاه و خرابات فرق نيست
هر جا كه هست پرتو روي حبيب هست
درخصوص اصول پسنديده اخلاقي، از قبيل همت والا، سعي و كوشش، اميد و رجا... اشعار زيبايي دارد.
دست از طلب ندارم تا كام من برآيد
يا تن رسد به جانان يا جان زتن برآيد
حافظ را «اميد لحظات مرگبار انساني ايراني» و بنيانگذار انديشه هاي عشق و شادي مي دانند.
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
وندر آن ظلمات شب آب حياتم دادند
در ديوان حكيم شادي و سرور با واژه هايي چون بخت و اميد، كام، مژده، بشارت، فال و اقبال هم معناست.
رسيد مژده كه ايام غم نخواهد ماند
چنان نماند و چنين نيز هم نخواهد ماند
واژه غم كه 179 بار تكرار شده نشان از آن است كه حافظ تمام جهان را بي ارزش تر از آن مي داند كه در قبال اندوه و غمي فرا چنگ آيد:
دمي با غم به سر بردن جهان يك سر نمي ارزد
به مي بفروش دلق ماكزين بهتر نمي ارزد
غصه كه 23 بار آمده، بيان مي كند كه بيشترين بسامد اين واژه در بيت هايي است كه پيشنهاد «غم مخور» را با زبان و بيان هاي متفاوت همراه دارد.
در بيابان گر بشوق كعبه خواهي زد قدم
سرزنش ها گر كند خار مغيلان غم مخور
در غزليات بلبل شيراز همه چيز ديده مي شود. غزل صوفيانه دارد؛ اما به صوفيان مي خندد. فيلسوف است؛ ولي فلسفه را نارس مي شمارد. عالم است؛ اما عالم مخصوصي كه بوي عرفان از عملش مي آيد. اما حافظ حكيمي خوشبين است كه بر همه كائنات لبخند مي زند.
حافظ آشكارا خود را «بنده عشق» مي خواند و جهان بيني او برپايه عشق استوار است، و حاصل اين عشق رهايي از بند عشق است. ملك الفضلأ بازتاب تمام ناتواني ها و عظمت انسانيت را در شعر خويش به تماشا مي گذارد. از اين رو پيام او، پيام عشق است.
از صداي سخن عشق نديدم خوشتر
يادگاري كه در اين گنبد دوار بماند
سخن گفتن به زبان حال شگردي است كه در غزليات لسان الغيب به چشم مي خورد. زبان حال در ديوان غزليات فقط گفت وشنود نيست. سازهاي موسيقي، گل ها، بلبل، مرغ سحر، عقل، قضا، دولت بيدار، هاتف غيبي و... همه جنبه شاعرانه و خيالي دارند و كل اين فضا را مي توان «عالم خيال» يا «عالم فكرت» ناميد.
بيا كه هاتف ميخانه دوش با من گفت
كه در مقام رضا باش و زقضا مگريز
حافظ با داشتن بينش واقع گرا و جهان بيني ژرف از جمله شاعران «زمان ناپذير» است. او كه در دوره اي مملو از فساد و انحطاط اجتماعي مي زيست، با درك اجتماعي عميق خود درصدد اصلاح و بيداري حكام و سلاطين و روحاني نمايان دين فروش برآمد.
واعظان كاين جلوه در محراب و منبر مي كنند
چون به خلوت مي روند آن كار ديگر مي كنند
حكيم در اشعار خود به منظور اصلاح حكام و جامعه بيداد زده خويش، آشكارا به صلح طلبي و بشردوستي تأكيد مي كند. رسالتي كه حافظ را به ايجاد سياستي مدبرانه رهنمون كرد، مربوط به خطه خاص يا دنياي آن روز نيست. او احساس رسالتي جهاني داشته و فرمولي ارايه كرده كه امروز در سده بيست و يكم كاملا پذيرفته شده و آن شيوه زيست با يكديگر در صلح و صفاست.
آسايش دو گيتي تفسير اين دو حرف است
با دوستان مروت، با دشمنان مدارا
رسالت جهاني حافظ را نبايد حمل بر بلندپروازي كرد؛ زيرا واژه هايي كه براي غزلياتش به كار برده پس از شش سده هنوز نو و نمونه اي براي سخن سنجيده گفتن است.
ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون
نيكي به جاي ياران فرصت شمار يارا
حافظ آگاهي دقيق نسبت به انواع خط خوشنويسان زمان خود داشته و اگر خود خوشنويس نبوده، به نحو وسيع و عميقي با اين هنر ارتباط و به آن علاقه داشته است.
كسي كه حسن خط دوست در نظر دارد
محقق است كه او حاصل بصر دارد
اما باورهاي حكيم شيراز كدامند؟ كساني كه به حقيقت مي رسند نبايد آن اسرار را نزد اغيار بازگو كنند. زيرا درك اين مفاهيم براي غيرناممكن است. جهان را به كام خردمندان نمي داند. هستي را پررمز و راز مي انگارد كه برانسانها سربسته مانده است و معتقد است كه عمر شتابان مي گذرد.
بيا كه قصر امل سخت سست بنياد است
بيار باده كه بنياد عمر بر باد است
حافظ توانسته تلفيقي ظريف و شاعرانه از محتواي توحيدي و قرآني با ظرافت ايراني ايجاد كند. در ديوان او «ديرمغان» داريم با محتوايي كه مسجد و كعبه بايد داشته باشد؛ «پيرمغان» را داريم با شخصيت و محتوايي كه بايد يك روحاني و عالم ديني اسلامي داشته باشد و «جام جم» يا «جام جمشيد» را داريم به جاي «دل مؤمن». حافظ معنويت، حقيقت و كلمات حقي را كه بايد از زبان زاهد بشنويم از دهان پيرمغان جاري مي سازد:
گر پيرمغان مرشد من شد چه تفاوت
درهيچ سري نيست كه سري ز خدا نيست
از ويژگي هاي فرهنگ ايراني كه در شعر حافظ موج مي زند، توجه به شادي است كه در معناي عميق و فلسفي، شور حيات داشتن است:
دور فلكي يكسره بر منهج عدل است
خوش باش كه كافر نبرد راه به مقصود
حكيم شيراز نظاره گري اجتماعي است و مانند هنرمندي توانا به كمك تخيل خلاق خود به تشريح و تفسير عاطفي جهان مي پردازد و براي اين منظور قالبهاي عرفاني را برمي گزيند:
جهان و كار جهان جمله هيچ درهيچست
هزار بار من اين نكته كرده ام تحقيق
لسان الغيب مفسر زندگي و بيان كننده رموز زندگي است در كلام او روح معاني با الفاظ چنان پيوسته كه نمي توان يكي را از ديگري جدا كرد و اساس غزلياتش بر تخيل و فكر والاي اوست:
هر وقت خوش كه دست دهد مغتنم شمار
كس را وقوف نيست كه انجام كار چيست؟
حافظ به بيهودگي زندگي بر روي كره خاكي، تشنگي انسان براي شناخت و نزديك شدن به خدا، هويدا شدن خدا در چهره انسان واقعي و جايگاه بشر در دنيا و زندگي ابدي اشاره دارد.
مجو درستي عهد ازجهان سست نهاد
كه اين عجوزه عروس هزار داماد است
ايمان حكيم با عشق عجين شده است. ايماني از سر خلوص و خشيتي از روي معرفت. معرفتي كه از گنج قرآني كه در سينه داشت باور مي شد:
با چنين گنج كه شد خاذن او روح الامين
به گدايي به درخانه شاه آمده ا يم
حافظ مسلماني معتقد است و زندگي اش با قرآن رنگ و بويي خاص گرفته و به انبياء و حضرت ختمي مرتبت اشارات و توجه خاصي مبذول داشته است. استفاده زيركانه از معتقدات و مقدسات يكي از اركان طنز حافظ است و به تعبيري «انتقاد حافظ فرع بر اعتقاد اوست». ذكر همين موارد، نشان از استواري ايمان حافظ دارد. زيرا يكي از نشانه هاي ايمان راسخ سعه صدر است نه تعصب. حافظ مومني است عالي مشرب و حقيقت بين كه با ذكاوت خاص خود لايه هاي قشري و سطحي مسائل را كنار مي زند و به عمق مسائل مي رسد و همين امر موجب مي شود كه تساهل را به جاي تعصب برگزيند:
در دايره قسمت ما نقطه پرگاريم
لطف آنچه تو انديشي حكم آنچه تو فرمايي
حكيم شاعر شب است، آنچه دارد از خوان گسترده شب است و شب حافظ به يقين بحث گسترده تري مي طلبد و نيازمند تفحص بيشتري است:
چه مبارك سحري بود و چه فرخنده شبي
آن شب قدر كه اين تازه براتم دادند
حافظ اين مرد عجيب، هفت خصوصيت دارد كه تاكنون نصيب هيچ گوينده ديگري نشده است:
1- ديواني دارد كه مردم از طريق آن مي خواهند به نهفته هاي سرنوشت خود دست يابند.
2- كوچكترين كتاب زبان فارسي را كه بيشترين معنا در آن گنجانده شده، سروده است.
3- گوينده اين كتاب عليرغم سفر نكردن و گوشه نشيني بر كنه انديشه بشري احاطه دارد.
4- هيچ حرف تازه اي در كتابش نياورده و هر آنچه هست گفته هاي پيشينيان است به زبان نو.
5- با وجود زيستن در دوران انحطاط تاريخ ايران بر روي رگه هاي اصلي زندگي دست گذاشته است.
6- شخصيت دوگانه اي دارد؛ هم مقدس و هم مردود و مشكوك.
7- خالق دنيايي عجيب است كه هم زميني است و هم فرازميني.
ملك الفضلا دراين باره كه كسي يا فرشته اي به او تلقين شعر كند سخني نمي گويد. اما گاهي كسي را مي يابد كه در درون او فغان و غوغايي بپا كرده است:
در اندرون من خسته دل ندانم كيست؟
كه من خموشم و او در فغان و در غوغاست
گاهي به طور كلي سخن خويش را الهام فرشته غيب يا هاتف مي داند و گاهي نيز حرف خود را سخن سلطان ازل مي پندارد:
ساقي بيا كه هاتف غيبم به مژده گفت
با درد صبر كن كه دوا مي فرستمت
چه گويمت كه به ميخانه دوش مست و خراب
سروش عالم غيبم چه مژده ها دادست
در پس آينه طوطي صفتم داشته اند
آنچه سلطان ازل گفت بگو مي گويم
كلمات در نزد حكيم برخلاف ساير شاعران پروازي پروانه اي دارند و خواننده را در تحرك دروني قرار مي دهند.
تشبيه سخن او به بنايي سه اشكوبه است كه در لايه زيرين معبد آناهيتا قرار دارد. لايه بعد، يك نيايشگاه و برفراز آن يك طرب سراي است. زيربناي كار، انديشه ايران باستاني است كه سفري دراز كرده و به دوران او رسيده.
در مرحله دوم عرفان اسلامي و سوم، شادي و گشايش كه پاسخ دهنده به نياز طبيعي انساني باشد. بدين گونه هرگروه مي تواند دلخواه خود را در آن بازشناسد و گاه هر سه را باهم.
اگر بپذيريم كه شعر رستاخيز كلمات است و هنر شاعر نوعي آشنايي زدايي از زبان است، بي گمان حافظ نابغه ايست كه با غزليات خود در وجود همه مردم چه برگزيدگان و چه كوتاه بينان شور و استغنا، هويت، عشق و ايمان را تلفيق مي كند و اين مسئله شگفت آور است.

منابع:
1- اسلامي ندوشن، محمدعلي. آيا حافظ يك معماست؟ فصلنامه هستي، شماره 16، زمستان 1382،
2- پرهام، مهدي. گذر زمان و زمان ناپذيري حافظ. ماهنامه حافظ، شماره يكم، فروردين .1373
3- پورجوادي، نصرالله. لسان الغيب؛ زبان حال در ديوان حافظ. نشريه نشر دانش، شماره سوم، پاييز .1379
4- غني، قاسم. ذهن و زبان حافظ در مقايسه با سعدي، مولوي و خيام. ماهنامه حافظ، شماره هشتم، آبان .1383
5- مشيري تفرشي، منيژه. چنين گفت خيام... چنين گفت حافظ. مجله چيستا، شماره 10، تير .1383
6- موسوي، سيدمرتضي، ارزش هاي اخلاقي و انساني در ادبيات فارسي. فصلنامه دانش، بهار و تابستان .1383
7- نقوي، نقيب. حافظ، گوته، پوشكين.مجله دانشكده ادبيات و علوم انساني مشهد، شماره 151، زمستان .1384

 



شيشه هاي دل

محمدصادق رحماني
هر چند شيشه هاي دلم را شكسته اند
اين جا هنوز پنجره ها را نبسته اند

امشب تمام آينه ها در حضور دل
در خويشتن نشسته و از خود گسسته اند

ديگر چه اعتماد به دستان دوستان
وقتي عصاي معجزه ها را شكسته اند

اين جا، كبوتران حرم ريا، تنگ هر غروب
بر برج هاي خيس نگاهم نشسته اند

من از نگاه ساده ي اين كفش هاي كوچ
احساس مي كنم كه از اين كوچه خسته اند

 



اخبار كوتاه ادب و هنر

& به مناسبت بزرگداشت حافظ، 21 مهر نشستي با عنوان «حافظ و عرفان ايران» با حضور مهدي كيايي، علي محمد صابري در سراي اهل قلم از ساعت 17 برگزار مي شود.
& پيش نويس لايحه » قانون جامع حقوق مالكيت ادبي و هنري و حقوق مرتبط » ، با تلاش كارگروه نظام حقوقي و مالكيت فكري دبيرخانه شوراي عالي اطلاع رساني در 180 ماده منتشر شد.
& نهمين جشنواره سراسري «شاعران جوان ايران» در دو موضوع آزاد و دفاع مقدس آذر سال جاري برگزار مي شود. علاقه مندان مي توانند آثار خود را تا 10 آبان ماه سال جاري به نشاني دبيرخانه جشنواره واقع در تهران، بلوار ميرداماد، خيابان 12 بهمن، كوچه 12 بهمن، پلاك 20، مديريت امور ادبي سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران ارسال كنند .
& «اسلام و بحران هاي جهان معاصر» نوشته پروفسور حميد مولانا عنوان كتابي است كه به صورت كتاب الكترونيك (به سه زبان فارسي، انگليسي و عربي ترجمه شده )در نمايشگاه
بين المللي كتاب فرانكفورت عرضه شده است.

 



آيا باور مي كنيم؟!

پژمان كريمي
هفته گذشته، نويسنده و منتقد گرامي آقاي «احمد شاكري» در گفت وگو با خبرگزاري فارس، نسبت به نفوذ انديشه غربي در حيطه ادبيات كشورمان هشدار داد.
بايد بگويم،اينك نفوذ انديشه غربي، در ازاي اسلام زدايي از پيكره ادبيات فارسي، يك واقعيت است.
اين قلم، بارها در يادداشت هاي خود، درباره نسبت ادبيات فارسي و مفاهيم و آموزه هاي اسلامي سخن گفت و تأكيد كرد؛ ادبيات اصيل و غني فارسي، منهاي اسلام عزيز، نه قابل شناسايي است و نه قابليت تحقق دارد. امروزه، برخي از روي «جهالت» و عده اي آگاهانه و به اصرار، در پي تهي كردن ادبيات فارسي از پرتو دين و عرضه بدلي از ادبيات فارسي اند كه در سطح محتوا و چه از حيث ساختار، با آنچه به عنوان ادبيات فارسي مي شناسيم، فاصله اي روشن و تفاوتي بارز دارد.
گروه نخست، گمان دارند آنچه موجب رشد و پويايي ادبيات فارسي مي شود، نفي نگاه ايدئولوژيك و تأكيد بر مفاهيم انساني، بمنظور گسترش دايره مخاطبان و رسيدن به درك مشترك بشري است. در اين ميان، اتكاء به ساختارهاي مدرن نيز، غيرقابل اجتناب است.
مطمئناً، محصول چنين ديد گاهي، ادبيات غيرمتعهدي است كه اينك در غرب و ديگر جوامع دين گريز نمود عيني دارد. ادبياتي كه؛ انسان را «اين جهاني» تعريف مي كند و دغدغه و غايت او را كامجويي فردي و مادي مي داند.
اما، چه عناصري، آگاهانه، مفارقت اسلام و ادبيات فارسي را اراده كرده اند و بر آن اصرار مي ورزند؟
اين عناصر، چنين مشخصاتي دارد:
يك- ماهيت و تقيد ديني ندارند.
دو- با دين مبين اسلام معاندت دارند.
سه- اگر چه نخست ادعا مي كنند با سياست و سياست ورزي بيگانه اند، ليكن- اغلب- هويت و وابستگي سياسي دارند.
چهار- آثار- اكثريت شان- از حيث ساختار و محتوا در خور اعتناء نيست.
پنج- نام و اثرشان محبوبيتي در ميان مردم ندارد.
شش- در نقطه مقابل آرمان ها و خواست هاي مردم معنا مي شوند.
هفت- بسياري شان حضوري فعال در مجامع شبه فرهنگي بين المللي دارند و از زبان بيگانگان، به عنوان نماينده ادبيات ايران معرفي مي گردند.
هشت- كاملا متأثر از ادبيات غرب قلم مي زنند. چنان كه آثارشان- اغلب- بدل ترجمه ارزيابي مي شود.
نه- نمونه ها و مصاديق ادبيات ناب را از ميان نامها و آثار غربي جستجو و معرفي مي كنند.
ده- در سنجش آثار، نه محتوا كه؛ ساختار و تكنيك را ملاك قرار مي دهند.
يازده- كلاس ها و جشنواره هاي محفلي را با هدف گسترش ادبيات فارغ از دين برپا مي كنند.
دوازده- در كانون اعتناي رسانه هاي خارجي ايستاده اند.
بايد باور كنيم امروز، «نفوذ انديشه غربي» كاركردي كاملا سياسي عليه گفتمان انقلاب اسلامي و نظام ديني و نيز فرهنگ ديني و ملي ايراني دارد.
هنگامي كه باور كرديم؛ هشيارانه، با نگاهي دقيق به رصد ادبيات فارسي و فعاليت معاندان در ساحت فرهنگ سرزمين مان خواهيم پرداخت. اما تا زماني كه «باور» ياد شده در سه طبقه اهالي فرهنگ، كارگزاران و مخاطبان، شكل نگيرد، انديشه غربي، هر روز دامن مي گستراند. اتفاقي تلخ و منحوس كه هم اينك، قابل مشاهده است.

 



مروري بر كتاب «اسلام و هنر» نوشته دكتر محمود البستاني (بخش دوم)
رهيافت هاي طلايي تأثير هنري

محمدباقر رضايي (رجبعلي)
جنبه هاي كار هنري
كار هنري نويسنده داراي دو جنبه است. دكتر محمود البستاني در مقاله هنر و تعهد، جنبه اول را توجه نويسنده به خواننده، و استفاده او از مهارتهاي لازم در كار هنري مي داند و معتقد است كه نويسنده براي اين منظور، بايد روشهاي ساخت يك كار هنري مطلوب را (به گونه اي كه بتواند خواننده را برانگيزد و در او ايجاد محرك نمايد) مراعات كند. او همچنين جنبه دوم را، مبتني بر نوع پاسخ مخاطب از نظر ساختار شخصيت رواني او مي داند، و در تبيين آن مي نويسد: زيرا ساختار شخصيت مخاطب گاه ساختاري متعادل است كه به افكار مطرح شده در كار هنري پاسخ مي دهد، گاه ساختاري مريض يا منحرف است كه در پي خواستهاي انحراف آميز خود از پاسخ مناسب به آن افكار سرباز مي زند. طبيعي است كه هنرمند نبايد به مخاطب نوع اخير اهميت دهد زيرا او اساساً داراي پاسخ يا رفتار منحرفي است. اين حقيقتي است كه قرآن كريم آن را به عنوان يك اصل عمومي در رساندن حقايق به ديگران مورد تأكيد قرار داده است. خواه رساندن حقايق از طريق يك كار هنري و با زبان هنر صورت گيرد، خواه از طريق زبان علمي. حتي در مكاتب غيراسلامي نيز، در مرحله اجرا، توجه به همه مخاطبان (و در نظر گرفتن تمايلات و ايده هاي آنان) در جهت جلب نظرشان كاري ناممكن است. زيرا در اين صورت، هنرمند در تلاش براي جلب همه مخاطبان خود، فعاليت خويش را به پديده هاي محدودي منحصر خواهد كرد كه تمام انسانها در آن با يكديگر اشتراك داشته باشند و اين خود از مقدار مسائلي كه بدان مي پردازد خواهد كاست.
يكي از خطرناكترين گرايشهايي كه در ادبيات، به ويژه ادبيات داستاني رواج دارد، گرايشي است كه مي گويد: صدق عاطفي، هنرمند را ملزم مي سازد تا همه پديده ها را بررسي كند، حتي اگر اين پديده ها از نظر اجتماعي نامقبول باشند.
طرفداران اين نظريه مي گويند: وظيفه هنرمند او را ملزم مي سازد تا به جنبه هاي منفي رفتار نيز بپردازد، البته نه به هدف اصلاح آن، بلكه به عنوان واقعيتي كه گريزي از آن نيست. اين نظريه كه به دست برخي از داستان نويسان و منتقدان ادبي، در تلاش براي كشف برخي حقايق زيستي در حيات انسان احيا شده، در قرن حاضر پس از ظهور مكتب تحليل رواني و تاكيد برخي از نظريه پردازان اين مكتب بر زندگي ناخودآگاه انسان و تلاش در جلب اين بعد ناخودآگاه (به ويژه خواسته هاي جنسي و ستيزه جويانه) تبلوري بيشتري يافته است.
نويسنده كتاب، در بخشي از مقالات متعددش درباره گرايشهايي گوناگون هنري و ادبي و مشخص كردن ويژگي هاي تعهد هنري از ديدگاه اسلام و برشمردن تفاوت هاي آن با جريان هاي فوق الذكر چند سؤال مطرح مي كند- امكانات هنر در تحقق بخشيدن به آن هدف ديني كه به خاطر آن آفريده شده ايم چيست؟- آيا هنر قدرت و امكانات كافي براي رساندن حقايق دارد، به گونه اي كه بتواند اثر مطلوب خود را در درون مخاطب برجاي گذارد؟- اگر چنين امكاناتي وجود دارد، اين امكانات چيست؟
و به دنبال طرح چنين سؤال هايي است كه خواننده براي يافتن پاسخ، به پي گيري و خواندن كتاب برانگيخته مي شود.
ايجاد رابطه اي مستحكم و سرشار از شور و شعور بين نويسنده و خواننده، مستلزم فراهم آوردن مجموعه اي از عناصر گوناگون است كه جمعا انسجام يك كار هنري را تضمين مي كنند.
كتاب اسلام و هنر، در مقاله اي تحت عنوان «هنر و عناصر هنري»، پنج عنصر اصلي و مهم را، تضميني براي موفقيت يك كار هنري و ادبي مي داند. اولين و مهمترين عنصر، تخيل است. او در شرح عنصر تخيل و چگونگي انطباق آن با اصول اسلامي مي نويسد: انديشه هاي نويسندگان بريده از انديشه آسماني در معيارهاي خاصي محدود نمي شود، بلكه بيشتر به ايجاد رابطه اي جديد ميان اشيا توجه دارد كه بتواند مخاطب را برانگيزاند. خواه اين رابطه، رابطه اي ممكن باشد و خواه ممتنع، خواه واقعي باشد يا توهمي و راست باشد يا دروغ. درحالي كه در انديشه اسلامي اين امر به گونه اي ديگر است. معيارهايي را كه بايد عنصر تخيل بر آنها استوار باشد، مي توان با استناد به متون كهن اسلامي مورد توجه قرار داد. مهمترين اين متون، به نظر نويسنده كتاب، متن آيات قرآن كريم و احاديث اهل بيت(ع) است كه هنرمند و نويسنده اسلامي مي تواند براي استنتاج و دريافت معيارها و اصول حاكم بر عنصر تخيل به آنها استناد جويد. نويسنده آنگاه نخستين معيار مورد اعتماد را تخيل بر واقعيت مي داند. خواه اين واقعيت، واقعيتي محسوس باشد و خواه رواني يا غيبي.
و سپس در شرح اين انديشه مي نويسد: واقعيت، يعني امري كه مي توان آن را از طريق شناخت اصول اسلام دريافت يا محسوس است و متكي بر حواس انسان (از جمله شنوايي، بينايي و از اين قبيل)، و يا اين كه «رواني» است و متكي بر ماهيت واكنشهايي كه ما در قبال حقيقتي از حقايق از خود نشان مي دهيم، به گونه اي كه اين واكنشها داراي واقعيتي رواني است كه وجود محسوس خارجي ندارد. گاهي نيز اين واقعيت غيبي است و بيش از آن كه در دايره حواس ما قرار گيرد، در دايره تصورات ذهني ما جاي مي گيرد. به عنوان مثال، اگر ما به ايجاد رابطه اي ميان يك انسان شديدا شادمان و همسويي درخت و ديوار و خورشيد با آن شخص بپردازيم. بي ترديد اين رابطه با توجه به يك واقعيت رواني موجود مورد قبول خواهد بود.
آن واقعيت عبارت از آن است كه يك انسان بسيار شادمان، واقعا احساس مي كند كه درخت و ديوار و خورشيد نيز در شادي او شريكند. درست است كه شادي اين گونه پديده هاي بي شعور در واقعيت خارجي داراي حقيقت نيست، اما در روان انسان اين شادي داراي حقيقت است. زيرا چنين انسان شادماني، احساسات خود را با اين موجودات بي احساس پيوند داده و اين مسئله اي است كه ما در تجربه روزانه خود پيوسته با آن سروكار داريم.
بعضي ها گفته اند: برخي از تصاوير ارائه شده در قرآن و ديگر متون اسلامي، به نظر مي رسد كه به سهم خود داراي واقعيت محسوس و يا رواني نيستند. همانند تصويري كه قرآن از قلب شخصيت يهودي ارائه كرده و آن را به سنگ تشبيه كرده است. از نظر آنها، اساسا سنگ داراي قلبي نيست تا صفت سختي يا نرمي و رأفت را به خود بگيرد.

 



نمايشگاه ملي كتاب دفاع مقدس گامي بسوي جهاني سازي فرهنگ مقاومت

اكبر صفري
از جمله تفاوت هاي شاخص هفته دفاع مقدس امسال در مقايسه با سال هاي گذشته در حوزه فرهنگ و ادبيات دفاع مقدس كه متأسفانه زياد هم برجسته و رسانه اي نشد، برپايي اولين نمايشگاه ملي كتاب دفاع مقدس در اول مهر سال جاري در اصفهان بود.
هر چند وقوع اين رويداد مهم فرهنگي پس از گذشت سه دهه از آغاز جنگ تحميلي و گذر بيش از 22 سال از پذيرش قطعنامه، نشان از كندي كار مسئولان و متوليان حوزه فرهنگ در اين زمينه است، اما قدري همت مضاعف و كار مضاعف در تداوم و گسترش اين نمايشگاه، مي تواند اين حركت ابتكاري و نوآورانه را به فرصتي براي جهاني سازي فرهنگ مقاومت و معرفي آثار مكتوب اين حوزه در سطح دنيا تبديل كند. كاري كه مي بايست جهان اسلام در راستاي جلوگيري از اسلام زدايي و ترويج عقايد باطل و استعماري دنياي غرب از دهه هاي گذشته به سرعت آغاز مي كرد.
در اين ميان هرچند از نظر مسئولان، هدف از برپايي اولين نمايشگاه ملي كتاب دفاع مقدس آشنايي هرچه بيشتر فعالان حوزه دفاع مقدس با منشورات اين عرصه، آشنايي نويسندگان و فعالان اين عرصه با امكانات موجود و نيازهاي مخاطبان، ارزيابي عملكرد ناشران دفاع مقدس در گذشته و ترسيم مسير آينده و تهيه چشم انداز در حوزه نشر دفاع مقدس و.... بيان شد؛ اما بنا به دلايل مورد اشاره، شكل گيري اين رويداد مهم و مبارك فرهنگي و حمايت هاي ويژه مسئولان از تداوم سالانه آن، مي تواند در صدور انقلاب اسلامي، ترويج ادبيات دفاع مقدس و جهاني سازي فرهنگ مقاومت به عنوان يك ضرورت، در جهان امروز به طور برجسته اي نقش آفريني كند.
1- تجربه برپايي نمايشگاه بين المللي كتاب تهران در دو دهه اخير و رشد صعودي بازديدكنندگان و حضور چشمگير ناشران داخلي و خارجي در اين نمايشگاه به صراحت نشان داده است؛ وجود يك فضاي متمركز و متنوع در حوزه كتاب، دسترسي آسان به كتاب هاي مورد نظر، ارايه امكانات جانبي و حمايت هاي مادي و معنوي از مخاطبان، نويسندگان و ناشران و... توانسته در جذب حداكثري اهالي كتاب و عوامل مرتبط با اين حوزه نقش موثري داشته باشد. لذا تكرار اين تجربه موفق در حوزه كتاب دفاع مقدس در مكان هاي مرتبط با سال هاي دفاع مقدس مانند (باغ موزه دفاع مقدس) كه از مخاطبان زيادي برخوردار است؛ مي تواند گام مهم و بلندي در جذب حداكثري مخاطبان كتاب دفاع مقدس و بستر مناسبي براي رشد عوامل موثر در اين حوزه باشد.
2- دوران دفاع مقدس محصول درخشان و مشتركي از حضور مادي و معنوي اقشار مختلف يك جامعه انقلابي نوپا در تاريخ انقلاب هاي جهان به شمار مي رود. به طوري كه توانسته علاوه بر اثرگذاري ماندگار در حوزه هاي مختلف جامعه، نقش برجسته اي در برتري انقلاب اسلامي نسبت به قدرت هاي منطقه اي و فرامنطقه اي در طول سه دهه گذشته داشته باشد. در اين ميان حضور زنجيره اي قدرت هاي برتر جهان در جنگ تحميلي و ويژگي هاي منحصر به فرد دوران دفاع مقدس در مقايسه با ساير جنگ هاي منطقه و جهان، از جمله مواردي است كه به واقع به دفاع مقدس به عنوان يك الگو و سمبل، ماهيت جهاني داده است.
بنابراين تلاش براي برجسته سازي جنبه هاي ارزشي فرهنگ دفاع مقدس در سطح جهان و تقويت آنها به عنوان يك مدل موفق و برتر با نگاه جهاني، از ضروريات مهم در تقابل با ناتوي فرهنگي در جهان امروز به نظر مي رسد. در همين راستا برپايي نمايشگاه بين المللي كتاب دفاع مقدس، تحت عنوان «نمايشگاه بين المللي كتاب مقاومت» در اقصي نقاط جهان از جمله جهان اسلام، علاوه بر اينكه مي تواند فرهنگ حاكم بر دفاع مقدس را در قالب يك زبان جهاني و مشترك ترويج كند، بلكه به عنوان نقطه اي روشن و اميدبخش، مي تواند خاكريز مستحكمي در برابر اسلام زدايي و ترويج خرافه پرستي با محوريت صهيونيسم جهاني به شمار رود.
3- وجود برخي آثار ماندگار، برجسته و پرمخاطب در حوزه ادبيات دفاع مقدس، نويددهنده اين موضوع است كه آثار ارايه شده در اين زمينه از قابليت طرح و ارايه در عرصه جهاني برخوردار است؛ طوري كه حضور برخي از اين آثار انصافاً مي تواند در سطح جهان از جايگاهي منحصر به فرد و قابل توجه برخوردار باشد. در اين ميان تلاش براي طرح چهره هاي شاخص ادبيات دفاع مقدس در عرصه هاي بين المللي و كمك به نقد و بررسي آثار موجود در اين حوزه با حضور ديگر انديشمندان ادبي جهان، از ديگر مواردي است كه مي تواند علاوه بر كمك به جهاني سازي ادبيات دفاع مقدس، گام مهمي در صدور انقلاب اسلامي و ترويج فرهنگ مقاومت با مدل ايراني اسلامي به شمار رود. از جمله موارد شاخص در اين حوزه مي توان به كتاب «دا» اشاره كرد. كتابي كه بنا به توصيه هاي رهبر معظم انقلاب از قابليت طرح و ارايه در سطح جهان برخوردار است. ايشان در تجليل از نويسنده كتاب دا در 20 ارديبهشت امسال افزودند: «كتاب «دا» حقاً و انصافاً كتاب بسيار خوب و قابل طرح در سطح جهاني است.»
4- حمايت هاي همه جانبه دولت آمريكا و متحدين اروپايي اين دولت از رژيم صهيونيستي نشان داده، رژيم اشغالگر قدس محور استعمار نوين در جهان امروز به شمار مي رود و از ديگر سو تجربه به وفور نشان داده «مقاومت» مهمترين عامل بازدارنده در برابر تجاوزهاي آشكار و پنهان اين رژيم جعلي است . لذا تلاش در راستاي نهادينه كردن فرهنگ مقاومت در سطح جهان با محوريت «آزادي قدس شريف» و تلاش براي ترويج و گسترش نقش مقاومت در مهار جنايات اين رژيم- از طريق مستندات و آثار مكتوب به زبان هاي مختلف- مي تواند در تقويت جبهه مقاومت و جهاني كردن خاكريزهاي آن در برابر تجاوزهاي رژيم صهيونيستي موثر باشد.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14