سه شنبه 27 مهر 1389-
شماره 19767
طرح امنيتي مؤسسه بروكينگز براي براندازي نظام اسلامي دست هاي نامرئي -51
|
|
E-mail:shayanfar@kayhannews.ir |
|
طرح امنيتي مؤسسه بروكينگز براي براندازي نظام اسلامي دست هاي نامرئي -51
نويسنده: محمد عبدالهي در فصل ششم پژوهش مركز سابان آمده است: «مناسب ترين راه براي تغيير حكومت، حمايت گسترده از انقلاب مخملي در ايران است، اين گزينه سياسي بهترين راه حل مشكلات آمريكا با ايران است كه كمترين هزينه را در بر دارد. هدف اصلي اين گزينه، براندازي حكومت ايران و ايجاد حكومتي است كه بيشترين همراهي را با منافع آمريكا داشته باشد.» در ادامه اين پژوهش ضمن اقرار به ارتباط آمريكا با مهره هاي براندازي نرم در داخل ايران تصريح شده است: «تعامل با اپوزيسيون داخلي جمهوري اسلامي، برگ برنده اي در دست آمريكاست كه از طريق آن به ايران فشار وارد ساخته و رفتار حكومت ايران را تغيير دهد.» ديگر فصل هاي اين پژوهش با دقتي تمام به بررسي ابعاد گوناگون انقلاب مخملي نظير چارچوب زماني، نگرش كلي به سياست هاي براندازي از سوي آمريكا، الزامات طرح براندازي، رهبران و شركاي آمريكا در انجام طرح، كمك هاي آمريكا و نيازمندي هاي مهره هاي براندازي در داخل ايران اشاره شده است. خلاصه اي از مرحله بندي طرح امنيتي مؤسسه بروكينگز براي براندازي نظام اسلامي به شرح زير است: «الف) چارچوب زماني ¤ انقلاب مخملي نيازمند وجود رهبران محلي در صحنه است، و لذا چارچوب زماني آن منوط به شرايط حادث شده و پيدايش اين رهبران محلي، در آن شرايط خاص است كه ممكن است در چند هفته يا چند سال پديد آيد. ب) نگرش كلي به سياست انقلاب مخملي در ايران ¤ اين كه چگونه مي توان جرقه اي زد تا انقلاب مخملي صورت بگيرد، هنوز مبهم است، زيرا انقلاب هاي مخملي بسيار پيچيده اند. گفته مي شود كه مخالفان جمهوري اسلامي، علاقه مند به آمريكا هستند، لذا مي توانند انقلابي را رقم بزنند كه به منافع آمريكا كمك كند. ممكن است برخي رهبران پراگماتيست درون جمهوري اسلامي، متوجه اصلاح درون سيستم شوند و اتفاقي مشابه پرسترويكا و گلاس نوست شوروي در ايران پديد آيد كه طي آن ابعاد رفرم با مباني آن حكومت در تعارض قرار گيرد و موجب فروپاشي و تحقق انقلاب مخملي شود. - هم چنين ممكن است آشوب هاي خياباني مانند آن چه در عصر چائوشسكو در روماني و فرديناند ماركوس در فيليپين، جمهوري اسلامي را متزلزل ساخته و فرو بپاشند. - آمريكا بايد چند نقش متفاوت را در تحقق انقلاب مخملي در ايران ايفا كند، از جمله واگذاري كمك هاي مالي، و حمايت رهبران محلي انقلاب مخملي. ريموندتانتر از كميته سياست ايران مي گويد كه ما بايد از دانشجويان و ساير گروه ها، براي انقلاب مخملي حمايت مخفي كنيم: آن ها، پول، فكس، اينترنت، و حمايت نياز دارند. - آمريكا از طريق رسانه هايي كه تحت حمايت او هستند مانند VOA و راديو فردا بايد افراد منتقد كم تر شناخته شده را به جامعه ي ايران معرفي كند. - لايحه هاي حمايت ايران آزاد كه در سال 2006 تصويب شد به حمايت مالي و سياسي از انجمن هاي جامعه مدني و حقوق بشري مطبوعات ضد حكومت بپردازد. - دولت آمريكا برنامه هايي تصويب نموده كه از طرح هاي تغيير حكومت در ايران حمايت مي كند. ج) الزامات ايجاد انقلاب مخملي در ايران - آمريكا بايد اپوزيسيون ايران را پيدا و حمايت كند. - آمريكا بايد از رهبران محلي اپوزيسيون حمايت كند. - از الزامات جدي انقلاب مخملي، نيازمندي به اطلاعات بي نظير و دقيق و همچنين پول قابل توجه است. - يافتن رهبران محلي مناسب، كه شريك هاي بومي خوبي براي آمريكا در ايجاد آشوب و اغتشاش باشند. د) چه كساني شركاي بالقوه آمريكا در ايجاد انقلاب مخملي در ايران هستند؟ طيف شناسي عناصر اپوزيسيون كه مي توانند انقلاب مخملي را براي آمريكا توليد كنند: 1- اصلاح طلبان؛ شواهد نشان مي دهد كه رفرميست ها در صدد ايجاد يك حكومت سكولار در ايران هستند. 2- روشنفكران؛ اين روشنفكران در دوره ي خاتمي مشروعيت ديني نظام را زير سؤال مي بردند و اكنون نيز مي برند، اما با سانسور رو برو شده اند. 3- سازمان هاي دانشجويي، كارگري و جامعه مدني. دانشجويان و كارگران پياده نظام انقلاب مخملي هستند، كه در واقعه ي 18 تير 1378 در حمايت از خاتمي به صحنه آمدند. دفتر تحكيم وحدت، اكنون خود بر سر اتخاذ استراتژي، درگير كشمكش هاي دروني است. 4- رضا پهلوي؛ وي به عنوان فرزند شاه سابق، خود را كاتاليزوري مي شناسد كه سلطنت مشروطه را در تقابل با جمهوري اسلامي دنبال مي كند، اما هواداري در ايران ندارد.» نكته قابل توجهي كه در نظرگاه آمريكايي ها از اپوزيسيون ايران وجود دارد بيش از هرچيز به ناتواني اين گروه در ايجاد تغيير در ايران صحه مي گذارد اين پژوهش مي نويسد: «بسياري از رهبران اپوزيسيون بر ضد يكديگر عمل مي كنند. اكبر گنجي از ژورناليست هاي اپوزيسيون مي گويد كه اپوزيسيون سازمان يافته نيست و ما رهبر نداريم. تاكنون رهبر كاريزماتيكي براي اپوزيسيون ايران پيدا نشده است.» ملزومات طرح ريزي براي ايجاد انقلاب مخملي در ايران نيز در اين پژوهش مورد بررسي قرار گرفته و در بخشي بدان پرداخته شده است. در خصوص كمك رساني مالي به عناصر برانداز داخل كشور، نويسندگان پژوهش تأكيد مي كنند: «برنامه ريزي براي حمايت مخملي در ايران خيلي بيش از آن كه تاكنون واشنگتن كمك كرده است، براي ارتباطات و هزينه هاي سفرها و ...، پول نياز دارد.» نكته قابل توجه ديگري نيز در اين بخش ارايه شده كه اعتراف آمريكايي ها و فساد مالي هم پيمانان داخلي آنان را آشكار مي كند، در بخش تكميلي مربوط به كمك هاي مالي اين پژوهش به اين موضوع تصريح شده است: «آمريكا بايد واقعيت فساد مالي در اپوزيسيون، و هدر رفتن بخشي از اين پول ها را بپذيرد.» ملزومات ديگري كه در طرح مركز سابان براي وقوع انقلاب مخملي ضروري دانسته شده اند بدين شرح مي باشند. «1- مداخله در امور داخلي يك كشور ديگر، براي موفقيت نيازمند اطلاعات دقيق است. 2- آمريكا بايد از رهبراني در انقلاب مخملي حمايت كند كه توانمند باشد و توسط دستگاه امنيتي ايران خريداري نشوند. 3- متأسفانه ما (آمريكا) در ايران سفارت خانه نداريم و امكان سازماندهي رهبران و اپوزيسيون را نداشته و ائتلاف هاي درون ايران را متوجه نمي شويم. 4- جامعه ي اطلاعاتي آمريكا (شامل 16 سازمان اطلاعاتي) بايد براي كسب اطلاعات از درون ايران به جستجوي خود شتاب دهد.» استراتژيست هاي مؤسسه آمريكايي بروكينگز پس از طرح ابعاد براندازي مخملي در ايران محاسن و معايبي را كه در صورت موفقيت در طرح يا ناكامي آن به وجود خواهد آمد بررسي و بدين ترتيب اعلام داشته اند كه براساس اين ارزيابي محاسن طرح براندازي مخملين نظام جمهوري اسلامي به ترتيب زير است: «1- رژيم چنج (تغيير حكومت) كم ترين هزينه و بيشترين فايده را دارد. 2- اگر انقلاب مخملي موفق شود، آمريكا يكي از دشمنان اصلي خود را از سر راه برداشته و هزينه ي آن بسيار ارزان تر از يك تهاجم تمام عيار بوده است. 3- حتي اگر تحقق انقلاب مخملي امكان پذير نباشد، اما حمايت از كساني كه به چنين اقدامي دست مي زنند از سوي آمريكا، مي تواند موجب تضعيف حكومت ايران و تغيير رفتار آن شود. 4- قوي تر كردن نفوذ اطلاعاتي آمريكا در ايران، در مجموع به نفع آمريكاست، حتي اگر به تحقق كامل انقلاب مخملي نيانجامد. 5- با انتخاب گزينه ي تغيير حكومت در ايران، آمريكا تعهد خود را به ايده آل هاي آمريكايي از جمله دموكراسي نشان مي دهد و از اين سرزنش كه در خاورميانه در جستجوي دموكراسي نيست، رهايي مي يابد.» در بخش ديگري از تحقيق اين مؤسسه آمريكايي معايبي نيز براي طرح براندازي مخملين جمهوري اسلامي برشماري شده است كه به شرح ذيل مي باشند: «1- ايران براي ممانعت از انقلاب مخملي، به خوبي سنگرسازي كرده است. سوزان ملاني معتقد است جمهوري اسلامي همه نوع فاجعه اي غير از طاعون را سپري كرده است: جنگ، ايزوله شدن، بي ثباتي، حملات تروريستي، انتقال رهبري، خشكسالي، زلزله هاي عجيب، و ... لذا حكومت بسيار مستحكم است. 2- نتايج رژيم چنج و تغيير حكومت مشخص نيست، از كجا معلوم كه حكومت جايگزين، به نفع آمريكا كار كند. اميدواري در اين است كه ميزان تنفر كمتر از دوره ي جمهوري اسلامي باشد. 3- حمايت آمريكا، موجب نفرت بيشتر ايرانيان مي شود و از آن به «بوسه ي مرگ» ياد مي گردد. دكتر عباس ميلاني مي گويد كه حتي اصلاح طلبان نيز از آمريكا مي خواهند كه كمتر به آن ها پول بدهد، زيرا در چشم مردم بد مي شوند. 4- نظام جمهوري اسلامي در برابر انقلاب مخملي، حاضر است به خاطر ايدئولوپي خود مقاومت كند.» سر فصل بعدي مؤثر در انقلاب مخملي از ديدگاه نويسندگان طرح براندازي مخملي وابسته به مؤسسه بروكينگز موضوع «الهام بخشيدن به شورش هاي داخلي» است. در توضيح اين سرفصل به لحاظ شدن 2 نكته توجه شده است: «1- اين گزينه قائل به شورش از طريق اقليت هاي قومي و گروه هاي اپوزيسيون است. 2- آمريكا مي تواند به گروه هاي اپوزيسيون خارج از ايران كمك مالي و نظامي كند تا به شورش گران حرفه اي تبديل شوند. براي نمونه مي تواند به گروه مجاهدين خلق كمك كند و آن ها را از تحريم خارج ساخته و بر عليه ايران تجهيز نمايد.» در ادامه طرح براندازي در ايران، پژوهش گران مؤسسه بروكينگز، 2 هدف براي ايجاد شورش در ايران مطرح مي سازند: «1- براندازي حكومت 2- ايجاد فشار بر روي حكومت، به ويژه به عنوان اهرم فشار در هنگام مذاكره ي آمريكا با ايران» استراتژيست هاي اين مؤسسه آمريكايي معتقدند؛ شورش، براي موفقيت خود نيازمند زمان است، آن ها تصريح مي كنند كه؛ جذب، سازماندهي، لجستيك، تجهيز، عمليات مسلحانه و ... در يك دوره ي بلند مدت محقق مي شود. در نگاهي كلان به اين سياست مركز تحقيقاتي بروكينگز تأكيدهاي ضروري به كاخ سفيد بر محورهاي ذيل استوار گرديده است: «1- مفهوم بنيادين اين سياست آن است كه آمريكا گروه هاي اپوزيسيون را شناسايي نموده و از آن ها با سلاح، پول، آموزش، و سازماندهي حمايت كند. مطبوعات و رسانه هاي آمريكا مي توانند عقايد اين گروه ها را تبليغ و رهبران آن را از طريق رسانه هاي خود تبديل به ستاره كنند. 2- آمريكا كمك مي كند تا اين گروه ها در كشور همسايه ي ايران به ايجاد پايگاه دست بزنند و كشور ميزبان را قانع به همكاري مي كند وآن ها را ياري مي دهد تا زير ساخت هاي خود را براي عمليات عليه ايران توسعه دهند 3- پرسش كليدي كه آمريكا بايد پاسخ دهد اين است كه چقدر بايد به اين گروه ها كمك نظامي كند! 4- سازمان CIA مي تواند مسئوليت تجهيز و آموزش اين گروه ها را عهده دار شود، همان گونه كه در دهه ي اخير در سرتاسر جهان عمل كرده است.» همان گونه كه در اخبار و گزارش هاي مربوط به وقايع پس از انتخابات منعكس گرديد، سازمان منافقين كار ويژه اصلي توليد التهاب و ايجاد درگيري و خونريزي رويدادهاي اخير را عهده دار بودند. اين موضوع در بخشي از طرح مؤسسه بروكينگز به صراحت مورد تأكيد قرار گرفته است: «يافتن گروه پراكسي مهم ترين گروه اپوزيسيون كه مورد توجه آمريكاست، سازمان مجاهدين خلق است. ريموند تانتر، مدرس دانشگاه جرج تاون و از حاميان اين سازمان معنقد است گروه رجوي بهترين گزينه براي تغيير حكومت به شكل مسلحانه و همچنين بهترين عامل براي جمع آوري اطلاعات از درون ايران است. مهم ترين موفقيت اطلاعاتي اين گروه، كسب و گردآوري اخبار هسته اي ايران و انتقال آن به آمريكا بود اين گروه در سال 1981 در يك عمليات بمب گذاري، هفتاد مقام عالي رتبه ي ايراني را كشت.» ترتيب دادن يك انقلاب فراگير در ايران مستلزم وجود كادري تربيت يافته و داراي آموزش هاي تخصص لازم در همه حوزه هاي مورد نياز يك دگرگوني گسترده است. آمريكايي ها با درك اين موضوع و در جهت تسهيل روند آموزشي نيروهاي برانداز، طرح، »يافتن كشور پناهگاه« را به عنوان مركزي براي ساماندهي به امور آموزشي انقلاب مخملي در ايران مطرح ساخته اند. در طرح بروكينگز آمده است: »آمريكا بايد كشورهاي همسايه را براي آموزش و سازماندهي و تجهيز اين گروه ها هماهنگ نمايد.» محاسن و معايب اين طرح در ارزيابي استراتژيست هاي آمريكايي اين گونه برشماري شده است: «محاسن طرح: 1- اين گزينه به سادگي قابل حمايت از خارج از ايران است. 2- اين گزينه، بسيار كم هزينه است. 3- در اين مورد، آمريكا بسيار با تجربه است و در جهان نمونه هاي مشابه متعددي داشته است. 4- چون حمايت ها مخفي است، كمتر موجب خدشه دار شدن موضوع آمريكا مي شود. معايب: 1- احتمال موفقيت زياد را نمي توان براي شورش پيش بيني كرد، زيرا رژيم چنج بيشتر از طريق انقلاب مخملي صورت مي پذيرد و كمتر از طريق شورش محقق مي شود. 2- يك شورش قومي موفق به اهداف محدودتري منتج مي شود، مانند جدايي يك منطقه از ايران. 3- واكنش ايران به دليل قوت نيروهاي عمليات نامتقارن آن مي توانند خطرناك باشد. 4- تنها گروه غير قومي كه سازمان يافته است، گروه مجاهدين خلق است كه مقبوليت مردمي ندارد.» طراحان انقلاب مخملي در ايران در پايان پژوهش 164 صفحه اي خود به اين نتيجه مي رسند كه بايستي براي بالا بردن ضريب موفقيت اين طرح «مهندسي سياست يكپارچه اي در ايران« صورت پذيرد كه بهترين راه آن تجميع همه گزينه هاست. در اين نتيجه گيري اثبات شده است كه هيچ كدام از سياست ها در قبال ايران، حتي در صورت تعيين موفقيت توسط مقامات مسئول، شانس موفقيت بالايي را ندارند. هيچ گزينه اي تمامي منافع ملي آمريكا را با هزينه ي كم و حداقل ريسك تأمين نمي كند. به بيان ديگر، كليه ي سياست ها، پتانسيل بالايي در نقش آفريني با يكديگر را دارند. آمريكايي ها به اين نتيجه رسيدند كه در واقع، مشكل ايران به قدري بزرگ است كه، هر سياست واقع مدارانه در قبال ايران حداقل بايد از دو گزينه يا بيشتر تشكيل شده باشد. از اين گذشته، تمامي اين سناريوها مي تواند به عنوان تهديدهاي ضمني در رويكرد اقناعي مطرح باشد، كه در اين صورت از به كارگيري هر كدامشان بهتر خواهد بود. به بيان ديگر، ايالات متحده مي تواند عدم تمايل ايران بر سر مذاكرات را به عنوان سخت تر شدن گزينه هاي خود اعلام كند، كه در آن صورت گزينه ي نظامي مقبوليتي بيش از آن چه اكنون دارد پيدا خواهد كرد. استنباط استراتژيست هاي آمريكايي بر اين است كه اگر تهران تمايل به سازش ندارد، پس خودش را در جنگي قرار داده است كه تمايلش را ندارد. از نظر آن ها اين تهديدات قابليت اين را دارند كه به عنوان جايگزين در سياست ايالات متحده در قبال عدم پذيرش سازش از سوي ايران مطرح شده، هم چنان كه اوباما مرتباً عدم دور كردن گزينه ي نظامي در تصميم گيري را تكرار مي كند. استراتژيست هاي نويسنده اين طرح معتقدند كه در صورت رد مذاكرات ايران در سياست اقناعي، تمامي رويكردهاي تغيير رژيم هم چنان به عنوان روش هاي جذاب تر مطرح خواهند بود. و مطمئناً روش هاي تغيير رژيم، تبعات ديپلماتيك كمتري از سوي منطقه و دولت هاي اروپايي عليه آمريكا خواهد داشت. ماحصل اين پژوهش سياست گذاران كاخ سفيد را به اين گزينه رهنمون مي سازد كه اگرچه مطالعه ي هر سياستي در تلفيق با گزينه هاي ديگر كاري غير عملي مي نمايد، اما در مطالعه ي تطبيقي و ارائه ي استراتژي هاي متفاوت همه جانبه اي كه دولت اوباما بتواند در قالب آن گزينه هاي متفاوت را يكپارچه كند، سودمند خواهد بود. آمريكايي ها معتقدند؛ تغيير رژيم، استراتژي ديگري است كه نقش بسياري از متغيرها را در بر خواهد گرفت. تاجايي كه امكان بهره گيري از هرسه روش تغيير رژيم - انقلاب مخملين، شورش و كودتا - وجود دارد، دولت آمريكا پيگيري هر سه مورد با هم را در دستور كار خود قرار مي دهد، تا شانس موفقيت بيشتر از پيگيري هر مورد به تنهايي باشد. از نظر راهبران براندازي نرم در مؤسسه بروكينگز، انتخاب هر سه روش فوق به دليل اثر هم افزايي و سينرژي نيز بهتر خواهد بود. به علاوه، اين فشار چند جانبه بر تهران، سبب خسته شدن توانايي هاي اطلاعاتي و امنيتي رژيم در روند تصميم گيري شده، و احتمال انجام خطا را بيشتر كرده تا ساير روش ها موفق شوند. پاورقي
|
|
|